eitaa logo
رُستینو
339 دنبال‌کننده
198 عکس
32 ویدیو
0 فایل
رستینو: رویشی نو با ما جوونه بزن و سبز باش اینجا به دغدغه‌های نوجوون‌ها پاسخ میدیم .🌱 پشتیبانی↓ @Rostino_support
مشاهده در ایتا
دانلود
امسال که مثل هر سال توفیق زیارت نصیب‌مون نشد و با بچه های تیم‌مون مسیر حرم تا حرم قم رو درپیش گرفتیم .. همه چیز عالی بود .. از نوع برخورد خادمین تا همراهیِ مردم ؛ تک تک موکب ها با نحوه قشنگِ برخورد خادمین رو به رو میشدیم و از همه قشنگ تر ، یکی از موکب ها با گِل روی چادر خانمها عبارت های « یا حسین / یا زینب وو.. » رو مینوشتن ( البته ، گل رو روی طلقِ الگو قرار میدادن ) رفیق رستینویی عزیزمون، فاطمه محمودیان✨ ____________ 🪴رستینو؛ رشد تو، به سبکی نو @rostino_ir
توی مسیر مشایه که قدم برمی داشتم چند تا صحنه بود که توجه من را بیشتر از صحنه های دیگه به خودش جلب کرد😊 اولین صحنه: آقایی بود که با یک ظرف خرما جلوی زائر های آقا می ایستاد و خرما را جلوی دهنشون می‌گرفت و با دست اشاره میکرد که دهنشون را باز کنن. صحنه‌ی دوم : چند تا جون بودن که وسط راه زائر ها روی چهار پایه نشسته بودن و یک شلنگ آب دستشون گرفته بودن، واقعیتش من اولش که اونها را دیدم خندم گرفت و با خودم گفتم: آخه اینجا جای آب بازیه؟؟ ولی وقتی که دیدم بابام گرفتن و پاهاشو د با آب و صابون شستن و ماساژ دادن(تصویر بالا )،یک لحظه با خودم گفتم: اینا برای به زائر های امام حسین(ع) حاضرند پای اونها را بشورن آیا منم حاضرم همچون کاری بکنم؟🥺 آخرین صحنه: ما برای اقامه نماز مغرب با دعوت بسیار زیاد صاحب خونه وارد خونه‌ی یکی از عراقی ها شدیم و توی حیاط خونه مشغول نماز خواندن شدیم توی نماز دائم برام سوال بود که چرا خود صاحب خونه نماز نمیخونه؟وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم که صاحب خونه بخاطر اینکه یک دونه کولر داره و یک دونه کولر برای این جمعیت کافی نیست وایساده کنار کولر و کولر را جابجا می‌کنه که باد خنک به همگی زائر ها برسه و گرمشون نشه.بعد از نماز هم با لقمه های کوکو سیب زمینی با کمال واحترام از ما پذیرایی کرد. رفیق رستینویی عزیزمون، فاطمه زهرا عبادی ✨ ________ 🪴رستینو؛ رشد تو، به سبکی نو @rostino_ir
میدونی اینجا کجاست؟ اینجا یه تعمیراتی ماشین تو راه برگشت از کربلا مقدس به مهرانه. ماشین خراب شده بود و تو گرمای ۵۰ درجه عراق جوش اورده بود ، راننده بین راه توقف میکنه تا ماشین رو تعمیر کنه. بعد از چند لحظه میاد و به ما میگه :« برید اونجا ، کمی استراحت کنید تا ماشین درست بشه.» چشم میچرخونم موکبی برای استراحت نمیبینم . جلو تر که میریم یه مغازه تعمیراتی رو میبینم که صندلی گذاشته و یه کولر ! اقای صاحب مغازه با مهربونی مارو دعوت میکنه تا اونجا بشینیم و استراحت کنیم. بعد دختر بچه ی ۴ ساله ای هم میاد و به ما از این آب های لیوانی میده:) اقای تعمیرکار با مهربونی به ما آدرس یه سرویس بهداشتی رو میده ؛ تمام این مدت احساس نکردم توی مغازه تعمیراتی هستم! احساس میکردم اینجا یکی از همون موکب های تو راهه پیاده رویه و اقای تعمیرکار هم یکی از همون خدام الحسین!:) چیزی که برام قشنگ بود این بود که با تنها دارایی و توانش میخواست به زائرای امام حسین خدمت کنه:)🫀 و چی قشنگ تر از این و ؟ اینجا احساس غریبی نمیکنی بلکه احساس میکنی یه خانواده چند میلیونی داری ! آدم هایی که بدون فکر کردن به رنگ پوست و نژاد و ملیت بهت کمک میکنن و هواتو دارن! چقدر خوبه که ماهم یاد بگیریم اینطور هوای همدیگر رو داشته باشیم! و بدون چشم داشت! :)✌🏻 ________ 🪴رستینو؛ رشد تو، به سبکی نو @rostino_ir
-