.
#پندانه
« مَعروفونَ فِی السَّماء و مَجهولونَ فِی الأرضِ »
👇🏻👇🏻👇🏻
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه …
نوشته بود : « اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم »
.
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند !
.
.
که تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم …
#هفته_دفاع_مقدس گرامی باد 🌹
هدایت شده از دوستداران استاد قرائتی
✨﷽✨
#پندانه
نام: انسان
نام خانوادگی: آدمی زاد
نام پدر: آدم
نام مادر: حوا
لقب: اشرف مخلوقات
نژاد: خاکی
صادره: دنیا
مقصد: آخرت
ساکن: کهکشان را شیری، منظومه شمسی زمین
منزل: استیجاری
ساعت حرکت پرواز: هر وقت خداوند صلاح بداند
مکان: بهشت اگر نشد جهنم
وسایل مورد نیاز :
1- دو متر پارچه (کفن)
2- عمل نیک
3- انجام واجبات
4- امر به معروف و نهی از منکر
5- دعای والدین و مومنین
6- نماز اول وقت
7- ولایت ائمه اطهار
از آوردن بار اضافه از قبیل: حق الناس، غیبت و تهمت و غیره خودداری نمایید. جهت یادگاری قبل از پرواز از اموال خود بین فرزندانتان به عدالت تقسیم کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه فرمایید.
🔻 با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید :
( سوره بقره/186 ) (سوره نسا/45) (سوره توبه/12 9) (سوره اعراب/55)
سرپرست کاروان: حضرت عزراییل
تهیه و تنظیم: سرنوشت الهی
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
هدایت شده از بصیرت افزایی
💠 مردی تصميم داشت به سفر تجارت برود.
🔸خدمت امام صادق عليه السلام که رسيد، درخواست استخارهای کرد.
🔹استخاره بد آمد، آن مرد ناديده گرفت و به سفر رفت.
🔸اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد. اما از آن استخاره در تعجب بود.
🔹پس از مسافرت خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و عرض کرد:
يابن رسولالله! يادتان هست چندی قبل خدمت شما رسيدم برايم استخاره کرديد و بد آمد؟ استخارهام برای سفر تجارت بود، به سفر رفتم و سود فراوانی کردم و به من خوش گذشت.
🔸امام صادق عليه السّلام تبسمی کردند و به او فرمودند:
در سفری که رفتی يادت هست در فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشايت را خواندی، شام خوردی و خوابيدی و زمانی بيدار شدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟
🔹عرض کرد: آری.
🔸حضرت فرمودند: اگر خداوند دنيا و آنچه را که در دنياست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمیشد.
#پندانه
🆔 @basiratafzayi
هدایت شده از آئینهی جان
✨﷽✨
🔴هر ۱۰۰ تا مشتری، پنج تای بعدی نذر امام زمان
✍چند وقت پیش کیف مدرسه پسر و دخترم رو دادم برای تعمیر. نو بودند ولی بند و یکی از زیپهای هر کدوم خراب شده بود. کاغذ رسید رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده. دو روز بعد، حدود ساعت ۱۱ شب برای تحویل کیفها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند.
کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت:شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمیگیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید! از شنیدن نام مولا و آقایمان کمی جا خوردم و گفتم:
تسبیحِ صلوات رو حتما میخونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید.
تعمیرکار گفت: این نذر چند ساله منه. هر صد تا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه!بعد هم دسته قبضهاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی ته فیشِ قبضها نوشته شده بود: «میهمان امام زمان!» سپس ادامه داد:این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبضها به اونا میفته؛ هر کاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه، فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن!
از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیفها رو برداشتم و از مغازه بیرون اومدم. تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر میکردم...به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میفته!
#پندانه
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
هدایت شده از آئینهی جان
✨﷽✨
✅دوستیها و احترامهاست که میماند
✍ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ میکرد. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ تنهایی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ شد ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ.ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ پنج ﺳﺎﻋﺖ، ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ نگهبان ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ. پس از بهبود حالش، ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯد؟ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﻣﻦ ۳۵ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ که ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ورود با من ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ من خداحافظی ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽﺷﻮﯼ.
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺑﺎ من ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ نیستم. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ روزهای ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ سری ﺑﺰﻧﻢ. ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺣﻮالپرسی ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ چون ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻡ.
#پندانه
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
هدایت شده از آئینهی جان
✨﷽✨
🔴شاکر باشیم
✍ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. با خودش گفت:
خدا رو شکر فقیر نیستم.
مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت:
خدا رو شکر دیوانه نیستم.
آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد، پس گفت:
خدا رو شکر بیمار نیستم.
مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سردخانه میبرند و گفت:
خدا رو شکر زندهام.
فقط یک مرده نمیتواند از خدا تشکر کند.
چرا همین الان از خدا تشکر نمیکنیم که روز و شبی دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟
🔺بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم.
#پندانه
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
هدایت شده از دوستداران استاد قرائتی
#پندانه
✅از چشم خدا افتادهایم یا خیر؟
✍یکی از علما میگفت اگر میخواهی ببینی از چشم خدا افتادهای یا نه، یک راه بیشتر ندارد...
هروقت دیدی گناه میکنی و بعد غصه میخوری، بدان که از چشم خدا نیفتادهای.
اما اگر گناه میکنی و میگویی: مهم نیست؛ بترس که خط دورت کشیده شده باشد.
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
هدایت شده از آئینهی جان
✨﷽✨
پندانه
🔴مثل تختی باشیم
✍تختی يک ماشين بنز ۱۷۰ سبزرنگ داشت. هميشه براي تعمير به تعمیرگاه نادر میآمد که مالکانش دو شريک بودند. مردمی که گرفتاری يا مشکلی داشتند برای تختی نامه مینوشتند و به صاحبان این تعمیرگاه میدادند تا به دست تختی برسانند.يک روز در اين تعمیرگاه نشسته بوديم که تختی بدون ماشینش آمد. گفتيم: ماشين کو؟ آقا تختی گفت: ديشب ماشين را دزديدند.
آوانس با شنيدن اين حرف گفت:آقا موقع رفتن ماشين منو ببر تا ببينم چه خواهد شد.يک هفته بعد، در تعمیرگاه نادر بوديم که چند نامه به تختی دادند. پهلوان در حالی که یکی از نامهها را میخواند، يک دفعه خنده بلندی کرد و گفت:نامه آقا دزده است! نوشته ماشينت مقابل شير پاستوريزه پارک شده و شرمندهام که ماشینت رو دزدیدم.به همراه تختی به محلی که سارق گفته بود، رفتيم. ماشین آنجا بود، تختی دور ماشين چرخيد و گفت:لاستيکها، تودوزی، ضبط و همه چيز ماشین نو شده!
سارق بعد از اینکه فهمیده بود ماشین جهان پهلوان تختی رو دزدیده از کارش پشیمون شده و برای عذرخواهی همه چیز ماشین رو نو کرده بود.بعد که سوار ماشین شدیم، تختی گفت:
عمو حيدر! بيا مبلغی که برای ماشين من خرج شده رو به خيريه بديم.در واقع تختی هر وقت میتوانست به مردم خدمت میکرد. حتی زمانی که چنين اتفاقی برای او افتاد. در يک کلمه بگويم تختی قهرمانی مردمی بود.
#پندانه
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
🔆 #پندانه
✍️ بهترین تعبیرها برای زندگی دینی
🔹از خیاط پرسیدند:
زندگی یعنی چه؟
🔸خیاط گفت:
دوختن پارگیهای روح با نخ توکل.
🔹از باغبان پرسیدند:
زندگی یعنی چه؟
🔸باغبان گفت:
کاشتن بذر عشق در زمین دلها، زیر نور ایمان.
🔹از باستانشناس پرسیدند:
زندگی یعنی چه؟
🔸باستانشناس گفت:
کاویدن جانها برای استخراج گوهر درون.
🔹از آینهفروش پرسیدند:
زندگی یعنی چه؟
🔸آینهفروش گفت:
زدودن غبار آینهٔ دل با شیشهپاککن توبه.
🔹از میوهفروش پرسیدند:
زندگی یعنی چه؟
🔸میوهفروش گفت:
دستچین خوبیها در صندوقچهٔ دل.
https://eitaa.com/rosz_ir
#پندانـــــــهـــ
گاهی انسان میبیند یک خطایی کرد و یک گرفتاری در زندگیاش پیش آمد، یکی از راههای خلاصی از این گرفتاریها این است که به پدرش بگوید: بابا برای من دعا کن. به مادرش بگوید: برای من دعا کن. یک طوری به آنها محبّت کند و قلبشان را راضی کند که برایش دعا کنند. همان دعای پدر و مادرش ...
گاهی اوقات ممکن است دهها امامزاده و دهها مرتبه مشهد و کربلا هم بروی ولی در قفل هستی، گشایشی برایت نمیشود. امّا یکبار برو دست پدرت را ببوس پای مادرت را ببوس بگو: میشود امشب برای من دعا کنید؟ همان دیگر تمام است.
📚 استاد آقا زعفری زاده
https://eitaa.com/basijnewsirzarand
https://eitaa.com/rosz_ir