eitaa logo
رسانه روح‌ الله
155 دنبال‌کننده
76 عکس
53 ویدیو
2 فایل
اگر حرفم دلنشین است غریبه نیستم من تو ام «سید روح الله موسوی» دانش آموخته حوزه علمیهٔ قم دکترای فلسفه دانشگاه تهران مدرس دانشگاه، محقق و مؤلف دین، فلسفه، هنر و رسانه ارتباط با مدیر : @S_Rouh
مشاهده در ایتا
دانلود
📻 «ابو روح‌الله مِن الیَمَن»🇾🇪 💥چند روز پیش داخل خودرو داشتم رادیو عربی طهران را گوش می‌دادم. این رادیو یک برنامۀ پرطرفدار دارد با عنوان «المنتدی الإذاعي» به معنای «انجمن یا محفل رادیویی» که تمام مطالب برنامه را شنوندگان این رادیو از سراسر جهان ارسال می کنند. آن روز، بیشتر مطالبی که پخش می‌شد در حال و هوای روز جهانی قدس بود. اما یک تماس تلفنی از یمن خیلی برایم جالب و تأثیرگذار بود، یک مرد یمنی با همان لحن حماسی که از یمنی‌ها سراغ داریم ابتدا به روح امام روح‌الله (ره) درود فرستاد، سپس ملت ایران را به عنوان یاوران روح الله مورد خطاب قرار داد با این مضمون که: درود و سلام بر شما ملت امام خمینی که حقانیت نگاه و گفتمان امام روح‌الله (غیرت، عزت و مقاومت و استقامت) را برای همه مستضعفان و آزادگان جهان اثبات نمودید... و کلامش را اینگونه خاتمه داد: «ابو روح‌الله مِن الیمن» حس عجیبی به من دست داد، ما الگوی آزادگان و آزادیخواهان جهانیم... خبر داریم؟! ما در نظر جهانیان، پیش کسوتان مبارزه و استقامتیم... می دانیم؟ تازه یادم آمد که پدر عزیز خودم چهل و اندی سال است که «ابو روح الله» بوده و هست.☺️ سید روح الله موسوی صوت ابو روح الله از یمن را می توانید اینجا در زمان ۱۵:۲۰ بشنوید. رسانهٔ روح الله @rouhollah_media
recording-20240423-152118.mp3
5.6M
💥چرا فضای مجازی ما در شأن یک ملت با آن عقبهٔ شکوهمند عقلی و فلسفی نیست؟ 🔺چرا فضای مجازی ما خطرناک است؟ ⚡️اگر دغدغه خود، فرزندان خود و کشور خود را دارید این نکتهٔ بسیار مهم و خطیر و در عین حال مغفول را نشر دهید و در ارتقای سواد رسانه ای و آگاهی بخشی جامعه سهیم باشید. رسانهٔ روح الله @rouhollah_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ابتدا این حاج قاسم یار دلها بود از ابتدا دلدار دل، سردار دلها بود 💥🎥💥ویدئوی بی‌نظیر از استقبال لشکر ۴۱ ثارالله در زمان جنگ از فرمانده محبوب خود حاج قاسم سلیمانی رسانه روح الله @rouhollah_media
آموزگار من! تقدیم مهربانیت این سیبهای سرخ🍎🍎🍎🍎 آقا سجاد عزیز! به عنوان یک معلم کوچک از این که به فکر «اندیشیدن» هستی و قدرش را می دانی و قدردان آموزگاران اندیشه هستی از تو تشکر می‌کنم. در این روزهایی که بیشتر مردم در فضای حقیقی دنبال سیب‌زمینی و پیازند و در فضای مجازی به دنبال بازیگر و بازیکن، کیمیا تویی که در این بازار به فکر اندیشه و معلم هستی. آفرین بر تو! پ.ن: تصویر را دیروز در سه شنبه بازار شکار کردم. رسانه روح الله @rouhollah_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥🎥💥از دست ندهید✨ ✨حال خوب همراه با درسی عمیق و آموزنده برای زندگی😌 ⚡️تربیت دینی و قرآنی فرزندان = برخورداری از پناهی محکم در زندگی⚡️ 🔺ترجمه و زیرنویس این کلیپ را به تمامی معلم‌های عزیز قرآنم تقدیم می‌کنم🌹 به «رسانه روح‌الله» بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادمان نرفته سیدجان! 🔺یاد اولین وعدهٔ صادق شهید جمهور بخیر🥀 💥این کلیپ را زمانی ساختم که آقای رئیسی با تلاش و همت و برنامه توانست در فرصت کوتاهی کرونا را مهار کند و اولین وعده را به شایستگی عملی سازد. رسانهٔ روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
رئیسی، پنجره‌ای میان این همه دیوار! 🔺رئیسی را ندیده‌ام حتی در حضورش، چون شفاف بود، چون «من» نداشت، چون به فنا رسیده بود، به مرتبه زلال‌شدگی، به درجهٔ آبگینه‌وار‌گی. او پنجره‌ای بود در میان این همه دیوار‌. فرق است بین پنجره و دیوار. دیوار به خاطر وجود و منیتش خودنماست، پنجره اما هستی‌اش در نیستی اوست و این گونه است که دیگرنماست. رئیسی را هم نمی‌شد دید اما در پنجرهٔ او می شد خدا را دید و مردم را. اگر فنا و نیستیِ پنجره نباشد، اگر جای آن را هستی دیوار بگیرد، چگونه روشنایی آفتاب در دل تاریک و سترون اتاق بتابد، چگونه شمیم نسیم در حجم دمکرده آن بوزد و چگونه چشم‌اندازها، دلهای اسیر بین دیوارها را بنوازد؟ رئیسی که رفت، منفذی رو به نور بسته شد و آن شعاعی که خداوند برای مردم گشوده بود قطع گشت. اگر رفع شدن نعمت آن روی سکه نقمت و عذاب باشد من می‌ترسم عروج این پنجره، نزول عذاب باشد بر ما دیوارهایی که خود را نساخته‌ایم جز با گِل امیال و خِشت منیت. جامعه را بنگر، مگر نمی‌بینی بسیاری را که رنگ بی رنگ «بندگی خدا» در آنها جا به جامهٔ صد رنگ «بردگی شیطان» داده است و ما را که سر در برف بی‌خیالی و بی‌تفاوتی فرو برده‌ایم. الحذر که دوام نعمتها و محروم نشدن از آنها بلکه حتی فلسفه تنعّم انسان به وجود در بندگی کردن و بندگی را گستراندن است که: وما خلقت الجن والإنس الا لیعبدون. سید روح الله موسوی رسانهٔ روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
با حسین(ع) تا (بی)انتها... در این روزهای خاکستری و دلگیر، هوای چشمانم بارانی فراق برادر فاضل و نازنینم آقا سید مرتضی موسوی است. همه کسانی که آقا سید مرتضی را می‌شناسند اگر بُعد علمی ایشان را نشناسند اما این را می‌دانند که او منبری و ذاکر دلباختهٔ امام حسین (ع) بود و فعالیتهای علمی و تدریس و تألیف مانع منبر حسینی و روضه‌خوانی سنتی و پرحرارت ایشان نمی‌شد. ایشان علاقه فراوانی به زیارت عاشوراء داشت و حتی الإمکان زمزمهٔ عاشقانهٔ هر روز بعد از نماز صبحش زیارت عاشوراء بود. در روزهای آخری که بنده در بیمارستان شریعتی تهران در خدمت ایشان بودم در حالی که به زحمت صحبت می‌کرد از من خواست تا صوت زیارت عاشورا را برایش بگذارم اما قبل از آنکه موفق به این کار شوم ایشان به ای سی یو منتقل شد. متأسفانه هنگامی موفق شدم زیارت عاشورا را با گوشی برایش پخش کنم که هوشیاری ایشان صفر و پزشکان قطع امید کرده بودند و ما را برای وداع آخر به آی سی یو راه دادند. جالب این که به محض پخش زیارت عاشوراء اشک در چشم سید مرتضی جمع شد که حاضرین و حتی عزیزان پشت پنجره آی سی یو شاهد بودند. بنده به عنوان نشانه‌ای بر هوشیاری فورا به پزشکشان منتقل کردم اما ایشان گفت که آنها از لحاظ علمی، معیارهای سنجش دیگری را ملاک قرار می‌دهند. در ایام بیماری ایشان، شخصیت معتمد و بزرگواری که به عنوان روحانی کاروان، توفیق زیارت مکرر کربلا دارند تکه گِل خشکی از کربلا که به بیان ایشان در روز عاشورا رنگ خون می گرفت برای استشفاء در اختیارمان قرار دادند اما قسمت چنین شد که از آن به عنوان تربت در تجهیز و تکفین و تدفینشان بهره ببریم. سید روح الله موسوی
علی اکبرِ پدر در شب آخر حیات دنیوی برادر عزیزم آقا سید مرتضی موسوی، در عالم رؤیا مشاهد کردم در مزار امامزاده سید محمد (ع) هستم، همان مکانی که برادرم وصیت کرده بود آنجا دفن شود و دیدم که عده ای جمع شده‌اند و من - با این که متأسفانه در روضه‌خوانی مهارت زیادی ندارم- برایشان روضهٔ علی اکبر(ع) را به طور کامل و پر شور و به نحو احسن اجرا کردم که خودم در عالم خواب در شگفت ماندم. بلافاصله از خواب بیدار شدم، و حدس زدم اتفاق ناگواری افتاده ساعت را نگاه کردم که حدود ۲/۵ بعد از نیمه شب بود. فردا خبر دادند در همان ساعت آقا سید مرتضی به ارباب بی کفنش ملحق شده‌ است. جالب اینجاست که هنگام تشییع و تدفین که در امامزاده سید محمد (ع) برگزار شد، مداحها، برای تعزیت به پدرم بدون هیچ‌گونه هماهنگی قبلی تنها روضه حضرت علی اکبر (ع) را خواندند. السلام علی الحسین وعلی علي بن الحسین... سید روح‌الله موسوی رسانهٔ روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
اشکهای پرستار برای آقا سید مرتضی! دیگران همیشه در مورد این که آیا سید مرتضی برادر کوچکتر یا بزرگترم است از من پرسیده‌اند و من همواره پاسخ داده‌ام که ایشان هر چند از لحاظ سنّ کوچکتر از من است اما از من بزرگتر است و من بسیار از ایشان آموخته‌ام و البته بیش از هر چیز منش، عمل و رفتار ایشان برای بنده درس آموز بوده است. این اواخر که بیماری ایشان شدت یافته و روزهای سختی را سپری می کرد بارها می‌گفت که این وضعیت، امتحانی از سوی خداوند است تا مرا بسنجد که آیا به آنچه روی منبر درباره صبر بر بلا و رنج برای مردم گفته‌ام خود عامل هستم یا نه؟ و البته من در این مدت بیماری هرگز رفتاری حاکی از شکایت و ناشکری از ایشان ندیدم بلکه نیک‌رفتاری با سایر بیماران و تشکر مکرر و‌گشاده‌رویانه از کادر درمان و تقید به موازین شرعی تا آخرین لحظه‌ در ایشان مشاهده می‌شد به طوری که پرستار ایشان در آی سی یو از این میزان تقید ایشان در آن وضعیت وخیم به صراحت ابراز شگفتی می‌کرد. هنگامی که برای وداع آخر وارد آی سی یو شدیم، یکی از همراهان متوجه شده بود پرستاری آهسته برای سید مرتضی اشک می‌ریزد و این رفتار از پرستاری که در آی سی یوی آن بیمارستان بزرگ، با بیماران بدحال فراوانی سر و کار دارد نشان از آن دارد که سلوک و رفتار سید مرتضی متفاوت بوده است. برادر عزیز و نازنینم آقا سید مرتضی جان! شهادت می‌دهم که تو خود به آنچه مردم را به آن دعوت و‌ توصیه می‌کردی عمل نمودی و تصویری روشن از عالم عامل از خود به نمایش گذاشتی. سید روح‌الله موسوی رسانه روح‌الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
🍃مباحثه با آقا مرتضی بالای درخت بادام...🍃 🔺یکی از ابعاد شخصیتی برادر عزیزم جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مرتضی موسوی (ره) قوت ایشان در چیزی است که فلاسفه و حکماء از آن تعبیر به حکمت عملی یا عقل عمل می‌کنند که خود مشتمل بر اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مُدُن می‌باشد. شواهد بر این گفته فراوان است اما نقل خاطره‌ای سبز و خرّم بالای درخت بادام با این مرحوم می‌تواند تا حدودی این جنبه را آئینه‌داری کند. حدود سال ۹۲ یا ۹۳، یعنی ده یازده سال پیش آقا سید مرتضی و بنده مشغول چیدن بادام از تک درختی در باغ پدر بودیم و مثل همیشه از هر دری سخنی به میان می‌آمد و در این حین سخن به فعالیت من در تلگرام در آن زمان رسید. بنده به هدف تبلیغ و تبیین و معرفت‌بخشی در قالب گروه و کانال در آن روزگار در تلگرام فعال بودم. آقا مرتضی همانجا نسبت به فعالیت من در تلگرام اعتراض کرد، حرف من این بود که تلگرام صرفا یک زمینه و بستر است و این محتوی است که مهم بوده و ظرف فضای شبکه را پر می‌کند و ما نباید عرصه را در این فضا خالی کنیم، آقا مرتضی ولی به جد معتقد بود که شبکه‌های اجتماعی خارجی بستری خنثی نیستند زیرا مدیریت آنها در دست دیگران و خارج از حاکمیت قانون ماست و لذا مدیریت افکار عمومی ملت ما در دست دیگران است و از طرفی ایشان بر اهمیت اطلاعات و داده‌های مردم تأکید داشت که در بستر شبکه‌های خارجی در دسترس بیگانگان قرار می‌گرفت و لذا تأکید داشت که نباید با فعالیت در این شبکه‌ها به رونق آنها کمک کرد بلکه ما باید با حضور و فعالیت در شبکه‌های داخلی باعث رونق آنها گردیم و بر اساس این قانون که عرضه مبتنی بر تقاضاست مطالبه مردم باعث پیشرفت این شبکه‌ها و تشکیل یک فضای مجازی سالم و قانونمند برای کنش اجتماعی می‌گردد. آقا مرتضی بادام می‌چید و استدلال می‌آورد و البته حرفهایش منطقی و قابل تأمل بود. چیدن بادامها تمام شد اما پرونده این بحث برای من باز بود و من با مطالعه و تأمل فراوان بالأخره در طرف آقا مرتضی قرار گرفتم. البته حوادث و اتفاقاتی که بعدا در کشور افتاد و هزینه‌های زیادی بر اقتصاد، فرهنگ و امنیت ما وارد آورد عملا صحت این مطالب و نقش کلیدی این شبکه‌ها را اثبات کرد و اکنون همه این را می‌دانند که مدیران شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام نشر مطالب را با هوش مصنوعی مدیریت می‌کنند و به عنوان مثال گروههای تروریستی و اندیشه‌های ضد ملی و ضد دینی و افراطی به راحتی در آنها فعالیت می‌کنند اما از طرف دیگر حتی از پخش تصاویر قهرمانی ملی مثل سردار سلیمانی ممانعت می‌کنند. اما آقا مرتضی این تحلیلها را زمانی بیان میکرد که این مباحث مطرح و متداول نبود و حتی بیشتر فرهیختگان ما نیز متوجه این نکات و مطالب نبودند. این سالهای اخیر هم مسأله جمعیت دغدغه اصلی آقا مرتضی شده بود و توابع و آثار وحشتناک کاهش و تحدید جمعیت به بیان ایشان بعضی شبها خواب را تا صبح از چشمانش می‌ربود و جسم بیمارش را بیمارتر می‌کرد. قوت عقل عمل آقا مرتضی او را به مسافری از آینده تبدیل کرده بود، گو این که او از آینده آمده بود تا ما را با بیان مستدل و منطقی، متنبه و متوجه دامها و پرتگاههایی کند که بر سر راه ما و منتظر قدمهایمان هستند. به نظرم آقا سید مرتضی، ده بیست سال دیگر تازه طلوع خواهد کرد و کتب و آثارش دیده خواهد شد هنگامی که شاید دیر شده باشد و همه خواهند فهمید که او حق داشته تا این حد دغدغه‌مند باشد. سید روح‌الله موسوی رسانهٔ روح‌الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
کاش این رؤیا کاذب بود...😔 ایامی که برادرم آقا سید مرتضی (ره) بستری بودند شب خواب دیدم با ایشان در حالی که روی ویلچر هستند در محل ورودی حرم امام رضا (ع)، ابتدای صحن پیامبر اعظم (ص) هستیم، در خواب احساس کردم که حال و هوای انتخابات است و مردم داخل حرم رأی می دهند. پیش از تشرف، من رفتم به نظرم تجدید وضویی بکنم اما وقتی برگشتم دیدم آقا سید مرتضی نیست و لذا من به تنهایی به حرم مشرّف شدم. این خواب مرا نگران کرد که معنی این که با برادرم زیارت نرفتم چه بود؟ و ثانیا برایم عجیب بود که در این میان معنی انتخابات چه بود؟!! زیرا در آن زمان حادثه شهادت آقای رئیسی (ره) هنوز اتفاق نیفتاده بود و اصلا نه موسم هیچ انتخاباتی بود و نه حرفی از آن در میان بود... تا این که بعد از ارتحال برادرم جلسهٔ ترحیمی از سوی بستگان در مشهد برگزار شد و ما هم برای جلسه ترحیم ایشان به مشهد رفتیم و اینجا بود که آن خواب به عیان تعبیر شد: من در حالی از ورودی صحن پیامبر اعظم وارد شدم که حال و هوای انتخابات و تبلیغات زودهنگام ریاست جمهوری به خاطر شهادت آقای رئیسی حکمفرما بود و من در حالی با چشمانی اشکبار مشرّف می‌شدم که سید مرتضی را از دست داده بودم. سید روح‌الله موسوی رسانهٔ روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
🔺وقتی پزشک، آقا مرتضی را جواب کرد🔺 ✨(طرحی از معنای زندگی بر اساس منش مرحوم حجت‌السلام و المسلمین دکتر سید مرتضی موسوی (ره)) 🔅آقا سیدمرتضی می‌گفت: «وقتی پزشکم به من گفت بیماریت بدقلق شده و این آخرین داروی موجود است از او پرسیدم: اگر این دارو اثر نگذاشت چی؟ و او پاسخ داد: دیگر باید بروی دعا کنی!» اما متأسفانه آن دارو هم بی‌تأثیر بود و عضلات ایشان هر روز تحلیل می‌رفت و ضعف و تنگی نفس هر روز شدیدتر می‌شد... آیا می‌توانیم خودمان را لحظه‌ای جای سید مرتضی قرار دهیم؟ واقعا در این شرائط قرار بگیریم چه می‌کنیم و چه حالی خواهیم داشت؟ اینجاست که فلسفه‌ها و نحله‌ها، راه‌حل و داروی خود را برای این وضعیت بغرنج ارائه می‌دهند تا مگر به قول خودشان راهی به رهایی برند و رنج زندگی را بر انسان قابل تحمل سازند. در این میان فیلسوفان اگزیستانس بیش از هر مکتب فکری دیگری بر این موضوع تمرکز کرده و همین رنج و شرّ و مرگ و نحوهٔ رویارویی انسان با آن را نقطهٔ محوری فلسفهٔ خود قرار داده‌اند. اما آقا سید مرتضی خصوصا در این برهه جانکاه بر اساس چه فلسفه‌ای می‌زیست و بر رنج بیماری لبخند می‌زد؟ به نظرم فلسفه او برای زیستن چیز غریبی نبود اما سید مرتضی از اعماق جان به آن باور داشت و به آن عمل می‌کرد. فلسفهٔ او «بندگی و رضا» بود، این که انسان باید همواره بندگی خدا کند و ببیند که وظیفه‌اش در برابر او چیست اما نتیجه را به خداوند واگذار نماید و به آن راضی باشد و بداند که پروردگار مهربان در هر حال، خیر و صلاح و بهترین‌ها را برای بنده‌اش می‌خواهد، و این فلسفه‌ای بود که به گفتهٔ خود آقا سیدمرتضی به او آرامش می‌داد. در اوج بیماری به من می‌گفت گاهی با امام زمان (عج) مناجات می‌کنم و می‌گویم من تا کنون در مسیر کسب دانش دین به قصد خدمت به شما تا حد توان و استعدادم تلاش کرده‌ و اندوخته‌ای فراهم آورده‌ام ‌که در ادامه برای نقش‌آفرینی اگر صلاح می‌دانید در خدمتم و اگر صلاح نمی‌دانید، پذیرا هستم. فلسفه بندگی و وظیفه‌گرایی آقا سید مرتضی باعث شده بود در همان شرائط رنج‌خیز نیز بسیار پرتلاش و بانشاط باشد و لذا ضمن پی‌گیری مجدانه امر درمان و دعا و نیاز به درگاه الهی، در مسیر هدف و رسالت خود تا اندک توان و نایی در بدن داشت از کوشش و تلاش فروگذار نکرد. این اواخر اگرچه نمی‌توانست برای کار بیرون برود اما در منزلش بر روی تخت بیماری کارهای علمی و تبلیغی را به هر مشقتی که بود انجام می‌داد و وظیفه‌اش را ادا می‌کرد، به عنوان مثال تدریس درس «فلسفه اخلاق» برای دانشگاه مجازی را تا آخرین روزهای حضور در خانه در حالی انجام داد که به سختی صحبت می‌کرد و به علت عدم توانایی و ضعف شدید عضلانی، همسرش برایش گوشی را حین تدریس نگه می‌داشت. من دیدم ایشان حتی میان وسائلی که برای بیمارستان همراه داشت، کتاب درسی را هم برداشته بود تا مگر بتواند تدریسش را در بیمارستان هم ادامه دهد که به علت وخامت حال و بدحالی توفیق این کار را پیدا نکرد. اکنون که این مطلب را می‌نویسم موسم انتخابات است و بجاست یاد کنم از آخرین حضور سید مرتضی در انتخابات که همین وظیفه‌گرایی او باعث شد بعد از ناامیدی از آمدن واحد سیار به منزل، برای انجام این وظیفه اجتماعی خود با چنان وضعیت مشقت‌بار و متأثرکننده‌ای به شعبهٔ اخذ رأی مراجعه کند که مأمور انتظامی و رئیس شعبه را تحت تأثیر قرار داده بود تا آنجا که همان ورودی شعبه، رأی ایشان اخذ شد. کسانی که در انتخابات به جای وظیفه‌گرایی ایده‌آل‌گرا هستند اگر در تمام امور زندگی پیرو این فلسفه باشند بی‌گمان یک زندگی پر از رنج و تنش در انتظارشان است و روی خوشی و رهایی را نه فقط در شرائط محنت که روال معمول زندگی نخواهند دید. فلسفه عبودیت و بندگی بر خلاف فلسفه‌های دیگر علاوه بر واقع‌نمایی، هرگز تأثیر و کارکرد خود را از دست نمی‌دهد. دیشب یکی از دوستان آقا سید‌مرتضی به من می‌گفت: من ندیدم که لبخند لحظه‌ای از لبهای سید محو شود... آری، پشت این لبخند فلسفه‌ای نهفته بود... سید روح‌الله موسوی رسانهٔ روح‌الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
مشارکت کم در انتخابات؟ چرا؟ 🔺چرا میزان مشارکت مردم در انتخابات کم شده است؟ ‌غالبا این سؤال را به سادگی با عملکرد مسؤولان و نارضایتی توده مردم از وضعیت کنونی کشور پاسخ می‌دهند، حال آن که دقت و تأمل بیانگر آن است که این سؤال خود آبستن سؤالات دیگر می‌باشد که هر یک پاسخی در خور می‌طلبد. آیا این مسأله، معرفت‌شناسانه است یا جامعه‌شناسانه؟ آیا این کمبود مشارکت پدیده‌ای جهانی است یا محلی؟ آیا می‌تواند ناشی از کم شدن جذابیت جهانی دموکراسی در عصر جدید حتی در کشورهایی باشد که مهد دموکراسی نامیده می‌شوند؟ بی‌اعتنایی به ندای رسمی و نخبگانی در ادای مسؤولیت اجتماعی و پذیرش روایتهای عوامانه مختلف در بی اعتنایی به صندوق رأی چه توجیهی دارد؟ آیا برخاسته از نگرش پست‌مدرنیستی در اعتبار یافتن همۀ خرده‌روایتها و رنگ باختن فراروایتها (meta-narratives) است؟ آیا می‌تواند ناشی از تبلیغ چشم‌انداز هرمنوتیکی در همسان‌پنداری خوانش‌های غیر رسمی با قرائت رسمی باشد؟ با نگاهی جریان‌شناسانه و تیپولوژیک آیا می‌توان این پدیده را معلول رواج ضدجریانها یا آنومی‌ها در برابر جریان یا جریانهای فکری هنجار و سیاسی رسمی دانست؟ آیا می‌توان این موضوع را از دریچه علوم شناختی (cognitive-sciences) مورد بررسی قرار داد و از همگام‌سازی مغز انسان امروزی با زندگی سایبرنیتیکی و نیز مجازی‌سازی روزافزون فعالیتهای انسانی در عصر دیجیتال سخن گفت و از این راهگذر، تداوم شیوه آنالوگ وعدم بروزرسانی ساز و کار رأی‌گیری و عدم رقمی سازی این فرایند را سبب دانست؟ با نگاه استراتژیک و با اذعان به تلاش بوقهای تبلبیغاتچی دشمن در دلسرد نمودن ایرانیان نه تنها نسبت به انتخابات بلکه حتی نسبت به وطن خود، آیا می‌توان اين پدیده را یک دستاورد برای دشمن در جنگ شناختی و نرم به حساب آورد؟ از دیدگاه رسانه‌شناسانه، تداول رسانهٔ اجتماعی (social media) در کنار یا حتی به جای رسانهٔ جمعی (mass media) که انتقال مرجعیت فکری از محور متخصص‌ها به چهره‌ها شده است چه نقشی در این میان دارد. با نگرش پدیدارشناسانه و روانشناسی اجتماعی حس «رأی ندادن» برای شهروندانی که مشارکت نجسته‌اند در شرائط کنونی چگونه احساسی است؟ حس بی‌حسّی؟ حس دلخوری و اعتراض به وضع موجود؟ حس پُز اجتماعی؟ حس قدرت در عدم همراهی با قدرت؟ حس بی‌معنایی انتخابات؟ حال آنکه همین شرکت می‌بایست و می‌توانست برداشت و احساس کاملا متقابلی در شهروندان ایجاد نماید... آیا چینش نامزدهای انتخاباتی و حس ادعایی نبودن رقابت حقیقی بین نامزدها مسؤول مشارکت پایین است و آیا شورای نگهبان ضامن این بعد داستان نیز باید باشد که در کنار رویکرد حقوقی و حق مدارانه، رویکرد مصلحت جویانه را هم برای داغ کردن تنور انتخابات پی بگیرد؟ این پرسشها و موارد متعدد دیگری که ذکر آنها به درازا می‌کشد بیانگر پیچیدگی این مسأله و عدم نتیجه بخشی حل آن از طریق «جمع المسائل في مسألة واحدة» می‌باشد. اندیشمندان دغدغه‌مند، باید با تحلیل دقیق به پاتولوژی و آسیب‌شناسی این رفتار اجتماعی بپردازند و در جهت مشارکت پرشور، مقتضی‌ها را برای براورده ساختن و موانع را برای اجتناب کردن برای شهروندان و کارگزاران تبیین نمایند. بی گمان مشارکت بالای شهروندان در انتخابات، معیاری مهم و مقبول در تعیین سطح رشد فکری و نمایش طراز عقلانیت جمعی و بیانگر سرمایه بالای اجتماعی آن ملت در نقش آفرینی در زندگی جمعی و شناسنامه ای برای رشد شخصیت اجتماعی آحاد آن جامعه و نیز برخورداری نظام و حکومت آنها از پایگاه اجتماعی می‌باشد. تلاش برای شلوغی صندوقهای انتخاباتی و طویل شدن صفهای رأی‌گیری، در عین اهمیت این که کدام شخص یا چه جریانی زمام امور تقنینی یا اجرایی کشور را در دست بگیرد، باید مورد اهتمام مسؤولین و همچنین مردمی باشد که برای هویت اجتماعی وانگهی برای «خودشان» ارزش قائلند. مسؤولین از هر جناحی که هستند باید متوجه باشند میزان مشارکت مردم به عنوان سرمایه اجتماعی و پشتوانه این مناصب مهمترین عامل قدرت بلکه قوام بخش مسؤولیت است و هر گونه تضعیف انتخابات و تشکیک در سلامت آن در حقیقت شاخه از بن بریدن و یک انتحار سیاسی است. سید روح‌الله موسوی رسانه روح‌الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
خودت باش!... بگذار که بسیارِ تو را کم بشُمارند بگذار که دریای تو را نم بشُمارند بگذار که شور و شعف بزم دلت را افسرده دلان مجلس ماتم بشمارند گلزارِ دل افزای بهشت وطنت را اصلاً به جهنم که جهنم بشمارند وقتی که تو در خانهٔ خود شادترینی بگذار که شادی تو را غم بشمارند کار مگسان دیدن زیبایی گل نیست زخم است فقط آنچه دمادم بشمارند باید ز تَنَت جامهٔ آدم به در آری تا این که تو را داخل آدم بشمارند همواره‌خودت‌باش‌وببین‌از پسِ‌هر کار باید که تو را زیرِ چه پرچم بشمارند؟ عشّاق به صف در طلب یوسف میهن بشتاب! که تا رأی تو را هم بشمارند. سید روح الله موسوی (کاشمری) رسانۀ روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
رأی من... رأی من مخفی است رأی من مخفی است فقط می‌گویم رأی من به کسی است که تلاش و غیرت هم نمی‌رسد به پایش... ... به پای جانبازش😉 سید روح‌الله موسوی رسانهٔ روح‌الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
آقا سید مرتضی! سلام ما را هم برسان... ✨همین اواخر که بیماری برادر عزیزم آقا سیدمرتضی موسوی شدت یافته بود می‌گفت: در حالتی بین خواب و بیداری، حضرت صدیقهٔ طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و کریمهٔ اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) را در برابر خود مشاهده نمودم و دیدم حضرت معصومه (س) مطلبی را آهسته به حضرت زهرا (س) فرمودند، آنگاه حضرت فاطمه (س) مهربانانه به من رو نمودند و لبخند زدند... اما نکته جالب این است که بعد از ارتحال آقا سید مرتضی از طرف یکی از اقوام معتمد و بزرگوار که در کسوت روحانیت هستند و در سفر حج بودند این پیام را از مکه مکرمه دریافت داشتیم: «بعد از إحرام در مسجد تنعیم و بجا آوردن عمره مفرده به نیابت از سید مرتضی، شب ایشان را در خواب دیدم، البته خیلی کوتاه، آقا سید مرتضی خیلی هم سرحال بودند، از ایشان سؤال کردم: موقع فوت و جان دادن اذیت نشدید آقا؟ ایشان گفتند: نه، اصلا، خیلی راحت بود، چندین مرتبه حضرت زهرا سلام الله علیها تشریف آوردند». آقا مرتضی جان! خوشا به حالت! به مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها سلام برسان و بگو که هوای ما را هم داشته باشند‌. بگو که ما هم با همهٔ روسیاهی خیلی دوستشان داریم.😭 سید روح‌الله موسوی رسانهٔ روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
🐍ماری که تسلیم شجاعت سیدمرتضی شد! ✨«پرتوی از ویژگی‌های اخلاقی وشخصیتی حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مرتضی موسوی (ره)»✨ 💥تابستان بود و به همراه برادرم مرحوم آقا سید مرتضی در باغ پدری مشغول جمع کردن علفهای هرز بودیم که ناگهان خشکم زد: ماری بزرگ، در فاصله ده-بیست سانتی متری از دست من بی حرکت زیر سایهٔ علفها کز کرده بود. از وحشت آب دهانم را قورت دادم و آرام از مار فاصله گرفتم و برادرم سید مرتضی را آهسته از موضوع با خبر کردم. برای کشتن مار نیاز به بیل داشتیم لذا آقا مرتضی رفت تا بیل همسایه باغ را بگیرد. در این حین با خودم فکر می کردم که چه طوری باید کار این مار را بسازیم؟ اگر به دسته بیل پیچید و بالا آمد چه؟ اگر پیش از ضربه ما به سمتمان جهید چه؟ اگر به سمتمان خیز برداشت و دنبالمان کرد چه؟ نگرانی‌ام دیری نپایید چون همسایه جا‌افتاده و با تجربه ما، بیل بر دوش از دور نمایان شد درحالی که آقا مرتضی هم دنبالش می آمد. با خودم گفتم: خوب! الحمدلله قاتل این مار خطرناک پیدا شد... اما همسایهٔ بزرگوار مار را که دید عوض آنکه جلو بیاید یک قدم عقب رفت. لحظاتی گذشت و همسایه این پا و آن پا می‌کرد و مار را می‌پایید، دیگر معلوم بود که آن جناب هم مرعوب هیبت مار شده است. سیدمرتضی که متوجه این وضعیت شده بود رو به همسایه کرد و گفت: حاج آقا! لطفا بیل را بدهید! همسایه بیل را داد و آقا مرتضی با این که نوجوانی بیش نبود بلافاصله و بی درنگ جلو رفت و بیل را بر مار کوبید. مار نگون بخت ناگهان شروع به جست و خیز کرد اما چیزی نگذشت که در مقابل چشمان بهت زدهٔ ما در برابر ضربه های پی در پی آقا مرتضی تسلیم و کارش ساخته شد. من در دلم شجاعت آقا مرتضی را تحسین کردم و به او آفرین گفتم. شجاعت آقا سید مرتضی در زمینه‌ها و عرصه‌ها و موقعیت‌ها مختلف به اشکال مختلف خود را نشان می‌داد. شجاعت در تصمیمهای سخت، شجاعت در نقد و نظر، شجاعت در پژوهش در عرصه‌های جدید، شجاعت در امر به معروف و نهی از منکر و... ایشان اگر یک گناه، ناهنجاری یا قصور و تقصیری می دید، بدون آنکه مرعوب اسم و رسم و مقام و منصب طرف قرار بگیرد البته با رعایت اخلاق و منطق تذکر می داد و فرقی بین شهروند و مسؤول نمی گذاشت و بارها در صحبتهایمان از تجربه های خودش نمونه می آورد که به فلان شهروند به خاطر ناهنجاری تذکر دادم، به فلان رسانه زنگ زدم و به خاطر فلان برنامه انتقاد کردم و فلان نکته را به فلان مسؤول گوشزد کردم و... این در حالی است که بسیاری از ما در از بین بردن مار گناه و ناهنجاری و شبهه این پا و آن پا و دل دل می کنیم تا فرصت از بین برود و روح و ایمان و ذهن افراد دچار گزش این مارها گردد. سید مرتضی برایم نقل می‌کرد که در اوائل طلبگی هنگامی که در بیمارستانی در مشهد بستری بود، پزشکی متخصص با جمعی از دانشجویان پزشکی وارد اتاق ایشان شدند. آن پزشک برای دانشجویان دربارهٔ یک موضوع پزشکی صحبت می‌کرد و در همین حین به دستاورد دانشمندان آمریکایی در آن موضوع اشاره نمود و سپس به طعنه گفت: حالا ما هی بگوییم «مرگ بر آمریکا»! سید مرتضی همانجا بی درنگ می‌گوید: آقای دکتر! ما که به علم آمریکا مرگ نمی گوییم، بلکه به ظلم آمریکا مرگ می‌گوییم... سید روح‌الله موسوی رسانهٔ روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
شجاعت آقا سید مرتضی در زمینه‌ها و عرصه‌ها و موقعیت‌های مختلف به اشکال مختلف خود را نشان می‌داد. شجاعت در تصمیمهای سخت، شجاعت در نقد و نظر، شجاعت در پژوهش در عرصه‌های جدید، شجاعت در امر به معروف و نهی از منکر و... برشی از مقاله «🐍ماری که تسلیم شجاعت سید مرتضی شد». این مقاله را در رسانهٔ روح الله بخوانید. رسانهٔ روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوفه با سنگ mp3.mp3
3.07M
شعر «کوفه و سنگ» سروده سید روح الله موسوی اجرا در هیأت علمدار حسین (ع)، قم. محرم ۱۳۸۵ رسانه روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95
رسانه روح‌ الله
با حسین(ع) تا (بی)انتها... در این روزهای خاکستری و دلگیر، هوای چشمانم بارانی فراق برادر فاضل و نازنی
چقدر این شعر قشنگه! جهان زیبا جهان زیبا جهان زیبا جهان زیباست جهان با حضرت زهرا جهان با حیدر کرار جهان پایان خوبی با حسین ابن علی دارد تو تنها گریه کن در روضه، باقی را به او بسپار سید حمیدرضا برقعی
این هم دیوانه کننده است! بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانهٔ خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد سیدحمیدرضا برقعی
👇این شعر مداحی امسالم هست که سرودهٔ خودم می باشد، به این امید که قابل استفاده برای دیگران هم باشد اینجا تقدیم می‌شود:
باسم رب الحسین (سینه زنی) مولای من حسین است حسین نور عین است ----- عقل تمام عالم دیوانه حسین است دلهای می پرستان مستانهٔ حسین است ای دل تو از دل او دلدادگی بیاموز از رسم و از مرامش آزادگی بیاموز مولای من حسین است حسین نور عین است ------ آباد با حسین است گر دل شود خرابش در مکتبش شود زن خورشید در حجابش مانند ساقیش باش از کام تشنه سیراب با ماه کربلا باش تا پر شوی ز مهتاب مولای من حسین است حسین نور عین است ---- در کربلا چو مولا خط و مدار عشق است شاگرد مکتب او آموزگار عشق است اینجا کلاس درس است دامان گاهواره استاد گشته حتی آن طفل شیرخواره جان بذل کردن اینجا زیباترین عمل شد وقتی برای قاسم احلی من العسل شد مولای من حسین است حسین نور عین است (زنجیرزنی) حسین جان، دلم را تو هستی امیر دلم نوحه خوانت به عشقت اسیر میان محبان مرا هم ببین اگر رو سیاهم تو دستم بگیر حسين أميري ونعم الأمير به حالم گواهی به قلبم خبیر به عشقت جوانم به سوگ تو پیر گنه آسمان دلم کرده شب بیا روشنم کن تو ماه منیر حسين أميري و نعم الأمير أیا خَفقُ قلبی حبیبی حسین قُتِلتَ بطفٍ الا نورُ عین طلعتَ علی الرمحِ بالمشرقین لقد هام قلبی لک یا امیر اميري حسين ونعم الأمير رسانه روح الله https://eitaa.com/joinchat/2242904287Cc9ca8d6a95