صبح هم یه عالمه با طهورا راه رفتیم دور حیاط و حرف زدیم و عربی خوندیم:)

دیروزم نشست برام انیمه جدیدی که داره میبینه رو تعریف کرد😭😂:››

طهورا واقعا شبیه خرسای قطبی عه😭💘

سر زنگ مطالعات هم یه عالمه خندیدیم با بچه ها :))))

وای سر زنگ ریاضی ام کلاس میترا اینا ورزش داشتن؛ بعد صدای حرفای موسی و بچه ها میومد تو کلاس ما🤣. اره؛ هم خندیدم بهشون، هم غمگین شدم و حسرت خوردم که نمیتونم باهاشون والیبال بازی کنم...

امام جماعت جدیدمون یه تیکه کلام داره که طوری میگه اونو که ناخودآگاه خندت میگیره بهش. تیکه کلامه: عزیزان و سرورانِ من🤣

-خوابم میاد- --خیلی خیلی خوابم میاد- خیلییییی خوابم میادددد-🚶‍♂

آره بچه ها من مث اسکلا باز بعدازظهر تا شب خوابیدم.

از اول مهر دیگه روزامو ننوشتم...

شبتون بخیر💗

آرامش:»

صبح بخیر🌱