سلام مولود قشنگ امروز🌸🍃
سلام و تبریک به مادران و پدران پاک تو،
که امروز اندازه تمام تاریخ خوشحالن!
مهدی جان!
وقتی فک میکنم امام عصر من،
امامی که تمام زمام امورم به دست شه و سر و کارم باید مدام با اون باشه،
امامی هست که زنده است، اما در پس پرده غیبته؛
بیم و امید تمام وجودم را می لرزاند.
بیم دارم چون
ندیدمت، نمیشناسمت!
اگر سوالی داشتم؟!
اگر جواب یه مسئله ای رو ازت می خواستم؟!
اگر کسی سد راهم شد و خواستم ازت کمک بگیرم؟!
اگر دلم برات تنگ شد؟!...
اگر یه خبر خوب خواستم بهت بدم؟!
اگه بچهام سوالایی پرسیدن که جوابشو نمیدونستم؟!
نمی دانم کجایی!
نمیدونم کی و چطور صدات بزنم که جواب مو بدی؟!
همه اینا بیم داره و ترس!
همه ابنا خوابو از سرم می پرونه!
اما..
امید دارم!
چون همیشه کنارم حس می کنمت! از اول تا همیشه.
امیدوارم....
چون درسته من نمی بینمت واین خیلی جانگدازه اما خیالم راحته که دشمناتم نمی بیننت!
پس محفوظی و کسی نمی تونه ناغافل سایه سرمو از سرم کم کنه.
پس اینطوری...
دیگه هر وقت تو بیم ها و بن بست ها و تاریکی ها و ترس هام صدات می زنم همین امید و حسِ شیرینِ کنارم بودنت، بیم مو به امید، و ترس مو به امان و حاجتم مو به داشته ام تبدیل میکنه.
حقیقت بودنت، بیم نبودنتو به امید آمدنت تبدیل میکنه!
امام و صاحب و فرمانده من،
دستای مث آفتاب مهربان تو، از پشت ابر سرد غیبت وجودم می بوسم.
دست های نا دیدینی ای که همه گره های کور رو باز می کنه.
حتی گره فرج!
#نیمه_شعبان
#دلنوشته
#جشن_میلاد_آفتاب
#بی_قراری
#شادی