eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
259 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
فتنه کور لبنان؛ ، آشوب، ویرانی، سلطه [صفحه ۴ از ۷] 💥 اختصاصی_روزنه/ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ادامه: گریزی به زیربنای بحران‌های منطقه‌ ما واگرایی خاصی که اکنون در این نوشتار آن را بررسی می‌کنیم، مربوط به پیدایش واحدهای سیاسی ویژه‌ای است که عمدتا از دل منازعات آزاردهنده و خونین سربرمی‌آورند و میراث آن منطقه‌ای تضعیف شده و رنج‌کشیده می‌باشد؛ واحدهایی سیاسی که برآمده از تفکر دولت-ملت‌ بوده و بسیار شبیه به لقمه‌‌های کوچک و کم‌‌دردسر هستند. عراق نیز، مانند جامعه متشتت لبنان، از این ناهم‌گونی جمعیتی رنج می‌برد. سه گروه متفرق عرب شیعی، عرب سنی و کرد، طیف غالب جمعیتی این کشور را شکل داده‌اند. آن هم اجتماعی که به صورت تصنعی و با خط‌کشی‌های اعتباریِ طرف ثالث به وجود آمده است. این کشور، هم‌چون بیشتر کشورهای منطقه به گونه‌ای مرزبندی شده تا همواره درگیر نزاع میان گروه‌ها بوده و پیوندهای خونی و مذهبی مهمی با کشورهای هم‌جوار داشته باشد. برای مثال، عرب‌های شیعه عراق با عرب‌های اهواز، کویت و احساء و قطیف، به لحاظ جغرافیایی، نژادی و مذهبی بسیار به یکدیگر نزدیک‌ هستند اما عملا در چهار کشور متفاوت ایران، کویت، عراق و عربستان قرار دارند. وضعیت عرب‌های سنی نیز در مجاورت با سوریه، اردن و عربستان سعودی تقریبا واجد همین خصوصیت‌ها می‌باشد. کردها نیز واجد مؤلفه‌های نزدیکی جغرافیایی و نژادی در چهار واحد سیاسیِ مجزا به نام‌های ایران، عراق، سوریه و ترکیه هستند. با ملاحظه این واقعیت‌ها می‌توان فهمید که چرا باید صدام در اقدامی عجیب، خودمختاری کردستان عراق را از روی جبر یا اختیار- در عمل بپذیرد با وجود آنکه او در ۸ سال تجاوز به ایران نشان داد، هیچ ابایی از قتل‌عام جمعی کردهای کشور خود نداشته است؛ هم‌چنان‌که در قتل‌عام شیعیان در انتفاضه شعبانیه‌ چنین بود. شاید همین تفاوت به خوبی نشان می‌دهد که دست او برای قتل‌عام شیعیان باز گذاشته شد زیرا آنچه این گروه در آن زمان می‌خواستند شکل دهند، با نقشه‌های کلان آن نیروی ‌پرتلاش و توطئه‌گر جهانی، هم‌خوانی نداشت در حالی که ماجرا برای منطقه کردستان عراق کاملا فرق می‌کرد. در چارچوپ چنین تصویر کلانی می‌توان تقریبا هر اقدام هماهنگ میان نیروهای مخلّ منافع جمعیِ امت اسلامی - در درون هر واحد سیاسی- را با کانون توطئه‌گر جهانی، به راحتی ردیابی نمود. همچنین بر این اساس به خوبی می‌توان دریافت که وقایع رخ داده در این محیط جغرافیایی پر تنش، به نفع چه کسی و به سوی چه سرانجامی در حال طی مسیر است. و از همین روست که مسائلی از قبیل کاهش نرخ فرزندآوری برای کشوری مانند ایران، دیگر صرفا یک مشکل جمعیتیِ ساده تلقی نمی‌گردد بلکه حقیقتا یک بحران امنیتی- ژئوپلتیکیِ بسیار محتمل در آینده‌ای نه چندان دور خواهد بود. بدون آنکه نیازمند توضیحات بیشتری در مورد تفاوت این نرخ در میان گروه‌های مذهبی موجود در ایران باشیم، به وضوح قابل پیش‌بینی است که ما در حال حرکت به سمت از دست دادن یکی از مؤلفه‌های حفظ اقتدار ملی یعنی غلبه جمعیتی مذهب حقه اثنی‌عشری هستیم. اینجاست که می‌بینیم آنچه برای ایران اندیشیده‌اند، ایجاد بستری برای نزاع‌های مستمر در آینده است زیرا به برکت اهل بیت(ع) این کشور در طول قرن‌های اخیر، واجد یک ثبات مطلوب از حیث وحدت مذهبی علی‌رغم پراکندگی نژادی و زبانی بوده است. بنابراین طبیعی است که کانون توطئه‌گر جهانی - فارغ از دشمنی عمیقی که با جریان ناب شیعی و اسلامی در طول تاریخ داشته است- حساسیت ویژه‌ای برای انهدام ظرفیت متمرکز و پتانسیل قابل توجهی دارد که در ایران به یک واحد سیاسیِ دینی تبدیل شده است. جدیت یک شبکه داخلی، در به سرانجام رساندن یک انهدامِ جمعیتی و مقاومت در برابر تمامی حرکت‌های اصلاحی در این زمینه، خود نشان می‌دهد که شبکه نفوذ تا چه حد آن را برای پیش‌برد اهداف خود مهم می‌داند؛ زیرا آنها در حال انجام بنیادی‌ترین و مؤثرترین کاری هستند که می‌تواند باعث شود برای قرن‌های متوالی، جغرافیای کنونی ایران دیگر واجد یک وحدت دینی، سیاسی و ملی نباشد. بنابراین طبیعی است که تمامی تلاش‌های خود را بر حفظ روند حساب‌شده و ویرانگرِ جمیعتی به کار گیرند. تلاش‌های صورت‌ گرفته در قرون اخیر برای تجزیه هم ایران و هم عثمانی به خوبی نشان می‌دهد که چگونه این دولت‌-ملت‌های مصنوعی و بی‌دوام کنار یکدیگر ایجاد شدند تا هیچ‌گاه یک قدرت مرکزی بر پهنه وسیعی از یک جغرافیا، واجد اقتدار قابل ملاحظه نباشد. و در نتیجه هیچ طرفی در این منطقه، دارای نیروی کافی برای معارضه با واحدی خاص و عجیب که قرار است در میانه دو رود نیل تا فرات(و حتی احتمالا فراتر از این دو) تشکیل شود، نداشته باشد. @rozaneebefarda
فتنه کور لبنان؛ ، آشوب، ویرانی، سلطه [صفحه ۵ از ۷] 💥 اختصاصی_روزنه/ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ‌صد البته تا زمانی که این فرایند ویرانگر به مرحله کامل خود برسد، ایجاد بحران‌ها بر اساس گسل‌های برجای مانده از قبل همواره در دستور کار آنهاست. هم‌چنان‌که می‌بینیم به طور خاص در کشور ایران، هیچگاه اراده‌ای بر حل مشکلات اقتصادی به صورت ساختاری آن طور که باید به ثمر نمی‌نشیند بلکه ساختارهای فاسد و بحران‌‌آفرینی مانند بانک‌های خصوصی بر عمق گسل‌های قبلی هم می‌افزایند؛ با وجود آنکه موج به راه افتاده از انقلاب اسلامی در توجه به مستضعفین، موجب شد تا فعالیت‌های قابل توجهی در کاهش فقر در جامعه انجام شود به همین دلیل میزان بهره‌مندی اقتصادیِ اقشار مختلف نسبت به پیش از انقلاب، حقیقتا تفاوت غیر قابل انکاری دارد. همین‌جاست که می‌توان اصرار بی‌منطق بسیاری از مسئولین غرب‌گرا و مشاورین عموما لیبرال‌شان را در امتناع از عمل طبق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی به خوبی ریشه‌یابی کرد. بنابراین می‌توان دید که چگونه نفوذ، یک گسل جدید را ایجاد می‌کند، یا آنچه هست را عمق می‌بخشد یا حداقل به ادامه آن کمک کرده و جلوی فعالیت‌های مصلحانه را می‌گیرد. بازگشت به موضوع اولیه در موضوع خاص و مورد نظر ما یعنی لبنان پیچیدگی‌های خاصی وجود دارد اما به صورت واضح همه می‌دانیم بحران‌های فراوانی در طول سالیان متمادی بر چهره زیبای عروس خاورمیانه چنگ زده و می‌زند. بیروت پس از فتح خونین بیت‌المقدس توسط جلادان صهیونیستی در سایه حماقت و خیانت دول اسلامی آن روز (و همینک بیشتر از قبل!)، به عنوان دومین پایتخت عربی و اسلامی در آستانه سقوط قرار داشت. این شهر زیبا صرفا با مقاومت گروه‌های عمدتا شیعی، از فروپاشی و تصرف نجات یافته است. به همین دلیل اساسا برای یک لبنانیِ وطن دوست - و نه صرفا شیعه یا مسلمان- منطقی نخواهد بود نیرویی را از کار بیاندازد که تقریبا تنها عامل مؤثر بازدارنده در برابر تهاجم‌های یک حیوان وحشیِ به تمام معنا، به نام رژیم صهیونیستی است. اینجاست که درد مشترک تقریبا تمامی کشورهای به استضعاف کشیده شده در قرون اخیر مجددا خود را بروز می‌دهد؛ یعنی وجود نیروهایی در میان ما که عامل اساسی تحمیل هزینه‌های گزاف بر ما هستند. در این زمینه می‌توان نمونه‌هایی شبیه به خاندان حریری در لبنان را دید؛ سعد حریری و پیش از او پدرش رفیق حریری، ارتباطات وثیقی با عربستان و فرانسه دارند. فعالیت‌های تجاری و اقتصادی این خاندان، که فعلا برای ما مشخص نیست سرمایه آن از کجا تامین شده و دقیقا چگونه با برنامه‌های بازسازی بیروت ارتباط یافته، تا حد زیادی با عربستان سعودی گره ‌خورده است. اساسا سعد حریری، خود در آن کشور به دنیا آمده و تابعیت سعودی و فرانسوی نیز دارد. همچنین تا پیش از ترور پدرش به رتق و فتق امور اقتصادی خاندانش در عربستان می‌پرداخت. علاوه بر روابط راهبردی این خاندان با عربستان، وی مفتخر به دریافت نشان لژیون دونر فرانسوی نیز هست! و همین نشان می‌دهد از نظر فرانسوی‌ها چه مهره ارزشمندی است. سعد و پدرش رفیق حریری، همواره در حکومت لبنان صاحب کرسی و نفوذ گسترده‌ بودند. پدرش طی دو بار حضور به عنوان نخست‌وزیر،رهبری ۵ کابینه را برعهده داشت و با توجه به دو بار حضور پسرش سعد‌الدین حریری در مقام نخست‌وزیری، (۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ و ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰) نشان داده‌اند تا چه حد در رده‌های بالای حکومتی لبنان نفوذ و ورود داشته‌ و تا چه میزان، نام‌ آنها با ناآرامی‌ها و ناپایداری‌های سیاسی لبنان گره خورده‌ است. سعد حریری پس از آنکه به خوبی لبنان را به ورطه اعتراض‌های اقتصادی برد، در اقدامی انتحاری (برای آینده لبنان و نه شخص خود) استعفا کرد تا خلأ دولت مرکزی، کشور لبنان را در کام خود بگیرد؛ شبیه به آنچه در عراق به وجود آمد و درست شبیه به آنچه نزدیک بود با استیضاح یا استعفای دولت کنونی در ایران- در شبیخون بنزینی- به بار آید. هم‌چنین پس از آنکه حسان دیاب مدت کمی عهده‌دار دولت بود، آن را به باد انتقاد گرفت در حالی که بحرانی همانند کرونا بر مشکلات پیشین لبنان افزوده شده بود. پس از حادثه دهشتناک بندر بیروت، برادرش بهاءالدین حریری انگشت اتهام را ظالمانه به سوی حزب‌الله نشانه رفت و همگام با جنگ روانی رسانه‌های مخالف مقاومت، به بحران اجتماعی موجود در لبنان دامن زد. @rozaneebefarda
فتنه کور لبنان؛ ، آشوب، ویرانی، سلطه [صفحه ۶ از ۷] 💥 اختصاصی_روزنه/ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 نباید هیچ وقت فراموش کرد که چگونه امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، فاتحانه در ویرانه‌های بیروت قدم زد و برای تغییر در ساختار سیاسی لبنان رجزخوانی کرد. آنچه مکرون گفت، حقیقتا با این برداشت جور در نمی‌آید که فرانسه هم‌چون یک ماهی‌گیرِ پست‌فطرت، صرفا خواسته باشد از آب گل‌آلود لبنان برای خود چیزی به دست آورد بلکه نقش آنها خبیثانه‌تر و نفرت‌انگیز‌تر از این حرف‌هاست. آنچه مکرون در تحقیر و تهدید مقامات لبنانی در دیدارها و یا گردش تفریح‌گونه‌اش داشت بیشتر شبیه به تلاش برای سرعت دادن به فرآیندی است که از قبل برنامه‌ریزی شده است. هم‌چنان‌که سعد حریری در روز پس از حادثه انفجار بیروت، دولت حسان دیاب را مسئول این انفجار معرفی کرد در حالی دولت حسان دیاب تنها نزدیک به ۸ ماه وارث اوضاعی به شدت ملتهب در سایه کرونا و آمیخته با افسارگسیختگی‌های اقتصادی دولت پیشین بود. و خنده‌دارتر اینکه دولت پیشین به سرپرستی سعد حریری به مدت تقریبا چهار سال از ۶ سالِ انباشت مخازن نیترات آمونیوم، مسئول رسمی اداره بندر بوده است. پس از این نیز وزرای عموما متمایل به جریان‌ سعد حریری از دولت کناره‌گیری کرده و آن را با بحران مواجه ساختند و در نهایت حسان دیاب نیز استعفا کرد و باعث عمیق‌تر شدن بحران و باز هم ناپایداری سیاسی شد. حریری و جریانات متمایل به او، به صورت رسمی خواهان تحقیقات بین‌المللی در مورد انفجار هستند و این دقیقا همان خط داستانیِ ماجرای ترور پدرش رفیق حریری است. همان سناریویی که ابتدا سوریه و حزب‌الله به عنوان مسئولین قتل پدرش معرفی شدند در حالی که بعدا شخص وی، اتهام به سوریه در این مورد را سیاسی و نادرست خواند. بگذریم که بعدها این مهره‌ فرانسوی، در معظم سال‌های بحران سوریه یکی از عوامل مهم تامین امکانات برای تروریست‌های درگیر در آن بود و با این کار هم در خون‌های فراوانی شریک شد و هم امنیت داخلی کشور خودش را به خطر انداخت. طرح انتقال مرجعیت رسیدگی به تحقیقات از لبنان به خارج، هم‌چنان‌که در ماجرای ترور رفیق حریری و وارد ساختن اتهامات بی‌اساس و همیشگی به حزب‌الله نمود کرد، صرفا برای خلع سلاح مقاومت یا حداقل محدود ساختن آن صورت می‌گیرد. جالب اینجاست که قرار بود نتایج تحقیقات طولانی مدت دادگاه بین‌المللی در مورد عوامل ترور رفیق‌حریری در همان روزهای پس از انفجار بیروت به اطلاع عموم برسد و جالب‌تر اینکه اعلام نتیجه نیز به تاخیر افتاد! گویا حادث مشکوک قبلی به اندازه کافی به اهداف مدنظر نرسید و نیازمند پشیتبانی توسط یک حادث مشکوک و صد البته با ابعادی وحشتناک‌تر از قبل بود. کما اینکه امروز مشاهده کردیم دادگاه بین‌المللی اعلام کرد دولت سوریه و رهبر حزب‌الله هیچ دخالتی در این ترور نداشته‌اند. اما آیا سعد حریری نمی‌خواهد توضیح دهد چه شد که او بر روی خون پدرش در لبنان، مراسم رقصِ خلع سلاح مقاومت را به خوبی اجرا کرد؟! و آیا اساسا برای او مهم نیست که پدرش را چه کسی به قتل رسانده است؟! گویا دیگر نه برای او نه بدنه اجتماعی همراه با او، این سوالات مهم نیست و شاید هیچ‌گاه مهم نبوده است! گویا آنچه برای آنها مهم است، موج سواری بر روی بحرانی دیگر در لبنان می‌باشد که شباهت‌های حیرت‌انگیزی به ماجرای ترور پدرش در سال ۲۰۰۵ دارد. به عبارت دیگر، درست در زمانی که بحران قبلی، به صورت رسمی نمی‌توانست ادامه یابد، بحرانی دیگر خلق شد تا علیه حزب‌الله به کار آید. و این یعنی ادامه خباثت همیشگی نفوذی‌های لبنان برای از امتناع از خاموشی موتور تولید بحران در این کشور. در حالی که از طرف دیگر می‌بینیم این حزب‌الله و جریان‌های نزدیک به آن بوده و هستند که همواره اقداماتی مفید در حفظ ثبات و امنیت لبنان داشته، از خاک و سیادت کشور خود دفاع کرده و منافع آن را تامین کرده‌اند. نیروهایی که همواره تلاش کرده‌اند تا تنش داخلی علی‌رغم خوش‌رقصی‌های مکرر امثال حریری و بدنه اجتماعی وفادار به او، کشور لبنان را غرق نکند. نمونه اخیر آن ممانعتی بود که حزب‌الله برای هواداران خشمگین خود ایجاد کرد تا به مکان برگزاری تجمع‌های هتاکانه دوستان سعد حریری و غیره وارد نشوند؛ علی‌رغم آنکه این افراد با گستاخی تمام، ماکت سید حسن نصرالله را در کنار نتانیاهو به دار آویخته بودند. @rozaneebefarda
فتنه کور لبنان؛ ، آشوب، ویرانی، سلطه [صفحه ۷ از ۷] 💥 اختصاصی_روزنه/ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 هشدار آنچه در لبنان می‌گذرد، مینیاتوری تاسف‌برانگیز از چگونگیِ غلتیدن یک کشور در بحران‌های غیر عادی توسط نیروهای خائن درونی است؛ این، نمونه کوچکی است از ظرفیت تخریبی عناصر نفوذی که دقیقا در حال خراب کردن تنها مانع کارآمد در مقابل تجاوز خارجی هستند؛ عناصری که خود هم می‌دانند تاریخ مصرف دارند و حتی اگر به مصلحت کانون توطئه‌گر جهانی باشد، همان‌ها را برای رسیدن به مقاصدشان به عنوان طعمه، قربانی می‌کند؛ دقیقا همان کاری که با پدر سعد حریری انجام دادند و تقریبا مشابه همان مهمان‌نوازی دلچسبی که دوستان سعودی‌اش با شخص او و احتمالا خانواده‌اش در عربستان کرده‌اند. آنچه در لبنان، سوریه، عراق، لیبی، افغانستان و ... می‌گذرد، دورنمایی از آن چیزی است که ممکن است در آینده‌ای نه چندان بعید بر سر ما هم بیاید البته اگر شبکه نفوذ نجات‌یافته از توفان انقلاب اسلامی را در هم نشکنیم! شبکه‌ای که تمام تلاشش را می‌کند تا گسل‌های غیرقابل ترمیم بسازد یا آنکه گسل‌های پیشین را عمق بخشیده و زخم‌ها از خون‌ریزی نایستند. شبکه‌ای که سعی می‌کند در تمامی دولت‌ها و نهادها نفوذ یابد ولو آنکه نقش فعال و اجرایی هم نیابد بلکه در مقام مشاوره‌های بعضا غیر رسمی، روندهای ناسالم گذشته را استمرار دهد و خلاصه آنکه قطار جمهوری اسلامی بر ریل حقیقی خود یعنی انقلاب اسلامی قرار نگیرد. این تصور به اشتباه در ذهن بسیاری از آنانی که در دام روشن‌فکری لبیرالی غلطیده‌اند وجود دارد که در صورت عمل طبق توصیه‌های لیبرال‌های موجود در ایران، ما حداقل در مورد رفاه اقتصادی شبیه به کشورهایی همچون امریکا و یا متحدان اروپایی‌اش خواهیم شد در حالی که فارغ از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی موجود در این کشورها، اساسا آنچه نوچه‌های لیبرالیسم جهانی قرار است بر سر ما بیاورند، به هیچ وجه حتی شبیه به آنچه در این کشورها از لحاظ مزیت‌های مثلا رفاهی گفته می‌شود نیست. این را حداقل از تجربه ۷ ساله دولت کنونی باید فهمید. مجال دادن به تنفسِ شبکه درهم‌تنیده نفوذ در ایران (و حتی در سایر کشورهای امت اسلامی) باعث می‌شود نتوانیم به خوبی از مستضعفینی حمایت کنیم که در جبهه‌های مقدم مبارزه با کانون توطئه‌گر جهانی هستند. در نتیجه نمی‌توانیم از منافع مشروع خود حتی در داخل کشور دفاع کنیم؛ بلکه بالاتر و عمیق‌تر از تمام آنچه گفتیم، نخواهیم توانست به وظایف تاریخی خود در قبال مولای غایب از نظر(عج) عمل کنیم. 🔹 فرهیختگان را به روزنه دعوت فرمائید:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥پیکر مطهر مرحوم آیت الله شیخ هم اکنون با حضور جمعی از فضلا و ارادتمندان خاندان اهل بیت(علیهم السلام) در حال تشییع است. @rozaneebefarda
▪️انا لله و انا الیه راجعون آیت الله سید عبدالجواد علم الهدی به رحمت حق پیوست @rozaneebefarda
روزنه
💥پیکر مطهر مرحوم آیت الله شیخ #یونس_شریفی_اشکوری هم اکنون با حضور جمعی از فضلا و ارادتمندان خاندان ا
گذری بر زندگانی آیت الله شیخ یونس شریفی اشکوری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ، این عالم زاهد در خانواده روحانی و از مادری سیده، زاده شد، پدرش مرحوم حجه الاسلام شکرالله شریفی (ره) از روحانیون منطقه اشکور بود که به ارشاد و تبلیغ دین و حل و فصل خصومات می پرداخت. ایشان در سال 1312 چشم به جهان گشود و از سن 7 سالگی پس از فراگیری دروس مکتبخانه، وارد حوزه علمیه رودسر شده و تحت سرپرستی مرحوم آیت الله سیدمحمد روحانی رودسری مشغول به تحصیل علوم حوزوی شدند. آیت الله سیدمحمد روحانی از طرف مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم، عازم آن منطقه شده بودند تا به تبلیغ و ارشاد پرداخته و حوزه این شهر را اداره نمایند. حضرت آیة الله شریفی سالها در حوزه های علمیه رودسر، قزوین و تهران و... به تحصیل علم پرداخته و با بینش و هوشیاری کامل، از اوضاع سیاسی نیز مطلع بودند. ایشان در این راستا با اربابان طاغوت که دست نشانده ها و ایادی رژیم پهلوی در مناطق مختلف بودند و خون مردم را می مکیدند و مال و جان و ناموس مردم از فتنه آنان در امان نبود، به مبارزه برخاست و در این راه، مال و اموال وی به تاراج رفت و به دست یاغیان و طاغیان، از دیار خود رانده شد. معظم له هر گاه که آن جریانات و اتفاقات دهشت انگیز را بازگو می فرمایند که با رعب و وحشت او و همسر و بچه خردسالش را از خانه بیرون کردند و... آدمی را به یاد مسلمانان صدر اسلام می اندازد که مشرکین مکه آنان را از شهر خود راندند و آنها مال و خانه و هر چه داشتند، رها کردند، و همراه پیامبر (ص) به مدینه هجرت نمودند و انصار به یاری آنان شتافتند. معظم له پس از آن حوادث به سفارش آیت الله سیداحمد خوانساری (ره) راهی مشهد مقدس شده و در حوزه علمیه پررونق خراسان، دروس دینی را پی گرفت و مدت 6 سال از محضر آیات عظام میلانی، فقیه سبزواری و سیدمحمد اشکوری استفاده برد و نیز مدتی در درس علم جفر و اعداد و حروف از محضر سیدابو الحسن حافظیان شرکت کرد. روزگار سرنوشت او را طور دیگری رقم زد که او خود را در زادگاه خویش دید که به وعظ و خطابه و ترویج دین و تبیین احکام و تعظیم شعائر اسلامی پرداخته و در عمران و آبادانی آن مناطق می کوشد تا مصداق [لینذروا قومهم ] شود و توفیق اجباری شاملش گردد و بتواند با خدمت به خلق، باقیات الصالحات بر جای گذارد و... . ایشان در حمایت از انقلاب به رهبری امام (ره) و سرنگونی طاغوت، همچون دیگر روحانیان متعهد جلودار حرکتهای انقلابی بودند و با سخنرانی و ایراد مطالبی که خوشایند ساواک نبود، بارها دستگیر شدند. و پس از انقلاب به جرم دفاع از انقلاب و حمایت از رهبری امام (ره) و پاسداری از خون شهیدان در شب جمعه پس از دعای کمیل از سوی منافقین کوردل موردسوء قصد قرار می گیرد که خوشبختانه آسیبی به ایشان نمی رسد، منافقینی که در آن منطقه عده ای از یاران وفادار امام(ره) را شهید کردند از جمله آنها فاجعه شهادت شیخ عبدالحسین رضائی، صدیق و حامی معظم له، را به بار آوردند. ایشان همواره مورد تهدید و توطئه بدخواهان قرار می گرفتند و همین ها باعث شد که به سفارش برادر بزرگوارشان، آیت الله شیخ الیاس شریفی اشکوری، وارد حوزه علمیه قم گردند و در مکتب امام صادق، علیه السلام، به کسب علوم آل محمد(ص) همت گماشته و به فقاهت بپردازند و تا نیل به قله علم، اجتهاد نمایند. ایشان در حوزه علمیه قم سالها در محضر آیات عظام میرزا هاشم آملی، مرعشی نجفی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، و... بهره بردند. در سالهای پس از انقلاب همواره حمایت و پشتیبانی از ولایت فقیه در جهت نیل به اهداف امام (ره) و دفاع از ارزشها، از توصیه های مؤکد آن عالم برجسته است در سالهای جنگ تحمیلی خود راهی جبهه ها می شد تا کنار رزمندگان از کیان ملت دفاع نماید و این درس صلابت و استقامت و پایداری از مکتب انبیاست که عالمان دین در اعصار و امصار به پیروی از انبیاء به ترویج و تبیین آن پرداخته و هرگز زیر بار ذلت نرفته و این راز اقتدار و شکوه و عظمت عالمان دین و حوزه های علمیه است. آیت الله شیخ یونس شریفی اشکوری، سالها در شهر قم به تدریس دوره های مختلف علوم دینی پرداخت و شاگردان بسیاری را تربیت کرد و در نهایت در روز چهارشنبه 29 مرداد 1399 دار فانی را وداع گفت. (برگرفته از یادداشت موسی شریفی اشکوری، در 29 آبان ۱۳۸۷ در وبلاگ شخصی اش «افق اندیشه») @rozaneebefarda