«کربلا منهای عاشورا»؛ نمونهای از طراحیهای انحرافی در ساحت عاشوراپژوهی
[صفحه 2 از 6]
🔹این مسئله بسیار عجیب است که گوینده مزبور توانسته از خطبه منای امام حسین(ع) درس اصلاحطلبی بگیرد اما از حادثه عاشورا و شهادت ایشان و جانفشانی حداکثری برای مقابله با انحراف بنیادی جامعه اسلامی، به صورت مستقل نمیتواند درسی بیاموزد.
🔹رهبر معظم انقلاب اسلامی(حفظهالله) در این مسئله ورود جالبی دارند و معتقدند با وجود درسآموز بودن حوادث قبل از عاشورا، وزنه عبرتآموزی از آن حادثه بالاتر است. ایشان می فرمایند:
🔶«خطابه امام حسین علیهالسّلام خطاب به علما و بزرگان و صحابه و تابعین در منی - كه در كتب حدیث ذكر شده است - یك سند تاریخی است؛ نامهی آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایهها و اركان دینی در زمان خودش - «ثُمَّ أنتُم ایَّتُها العِصابَة، عِصابَةٌ بِالعِلمِ مَشهورَة» كه در كتب معتبر حدیث نقل شده است - یك سند تاریخی مهم است؛ رفتارهای آن بزرگوار؛ برخوردش با معاویه، نامهاش به معاویه؛ حضورش در كنار پدر در دوران كوتاه خلافت امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام؛ همهی اینها قدم به قدم درس است؛ منتها حادثهی عاشورا چیز دیگری است.»(22/03/1392)
🔹بنابراین کاذب بودن دوگانه «زندگی-شهادت» و کمرنگ کردن عنصر شهادت در بیانات امثال صادق نیا، امری واضح است و البته او گرچه در ارائه چنین رویکردی تصریح ندارد، اما تئوریسازی شلخته و شعرگونه وی، اقتضای چنین خطاهای فاحشی را دارد. علاوه بر این، گزاره های دینی محکمی دالّ بر الگوپذیری استقلالی از ممات محمدی و حسینی وجود دارد:
«اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی محمد و آل محمد.»(کامل الزیارات، ص 178)
این فراز از زیارت عاشورا آشکارا به الگوگیری همطراز از زندگی و شهادت ائمه اطهار(ع) اشاره دارد. البته معلمان #اخلاق_مدرن و روشنفکران متاثر از اخلاق اومانیستی، مثل ملکیان و سروش بر اساس رویکرد غیردینی و بریده از وحی به ابعاد اخلاقی حادثه عاشورا می پردازند و تعجب است که آقای صادقنیا که پیگیر صوت و نوار عبدالکریم سروش بوده و شاید خود را شاگرد نواری آنها حساب کند، چرا آنقدر پسرفت کرده است!(خاطره از سروش: 1/11/96، کانال صادقنیا)
3-تعابیر او به شکلی است که نه تنها الگوگیری از حادثه عاشورا نزد مخاطب زیر سوال می رود بلکه طبق رویکرد وی شهادت اباعبدالله(ع) نیز جایگاه و ارزش خاصی پیدا نمیکند. سخنران حتی شهادت مظلومانه و لب تشنه ایشان را دلیل بر لزوم تقدیر و تکریم نمی داند و می گوید:
⭕️«شهیدان کربلا زندهاند، نقشهای اجتماعی ایفا میکنند، واقعیّت جامعه را میسازند، حرکت و تغییر ایجاد میکنند؛ اما نه به دلیل مصیبتهایی که در نیمروز عاشورای سال ۶۱ هجری تحمل کردند! آنان شهروندانِ ابدی جامعهی ما هستند به دلیل گونهی زیستنشان. آنان جوری زیستند که پس از مرگ سزاوار این عنوانهای متعال و این جاودانگی شدند.
نباید گمان کنیم که این لقب به اصطلاح مقدس و این تعبیر استعلایی و این جاودانگی فرهنگی ای که شهدای کربلا دارند به دلیل آن عطشی است که کشیدند.»
🔹ناگفته پیداست که لازم نبود گوینده برای پررنگ کردن زندگی اباعبدالله(ع) حادثه عاشورا را از تعالی و حماسهاش تهی کند. تمایز امام حسین(ع) از دیگر اولیای الهی به خاطر همین نیمروز حماسه عاشوراست.
حادثه عاشورا آنقدر در جاودانگی اباعبدالله(ع) برجسته است که با وجود همسان بودن نوع زندگی امام حسن و امام حسین علیهما السلام و ختم به شهادت شدن زندگی هر دو بزرگوار، امام حسن(ع) نسبت به روز عاشورا خطاب به امام حسین علیه السلام می فرماید:
" لا یوم کیومک یا اباعبدالله"(مناقب آل أبي طالب، ج4، ص86)
⭕️فارغ از انگیزه و نیت نویسنده، مخاطب «قدسیزادیی از مفهوم شهادت» را از کلمات او برداشت میکند؛ پس لاجرم باید شهدایی چون حرّ یا بعضی از شهدای جنگ تحمیلی که گذشته خوبی نداشته اند، شهید نداند!
شهادت اصحاب کربلا، صادق نیا را به ستایش وانمی دارد اما قاسم بن الحسن شهادت را شیرین تر از عسل می بیند(الهدایة الکبری، ص 204) و جد بزرگوارش امیر المومنین علیه السلام شهادتش را با "فزت و ربّ الکعبه" (مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ، ج2، ص 119 و ج3، ص 312) ستایش می کند.
ستایش شهادت برای این گوینده سخت است اما خداوند در زیارت عاشورا اصحاب حسین بن علی را با "بذلوا مهجم دون الحسین"( کامل الزیارات، ص 179) ستایش می کند.
🔻علاوه بر این، جدا کردن حادثه عاشورا و حماسه ها و مصیبت های آن از زندگی امام حسین(ع) خطایی است واضح. چه دلیلی دارد که حماسه امام حسین(ع) در روز عاشورا را از زندگی ایشان جدا کنیم و آن را از الگو پذیری مستقل تهی کنیم؟
@rozaneebefarda
ادامه👇