#نصیری و نظریه پردازی بر اساس #عقل_عرفی و #بدعت_گذاری
با استدلال های نصیری، حتی #احکام_عرفی را نیز نمی توان تعطیل کرد، چه رسد احکام شرعی!
[ص 1 از 5]
#بازنشر/ #داوود_مهدوی_زادگان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
▫️در این مناظره آقای مهدی نصیری در مقام مخالف الزام و آقای حسین سوزنچی بهعنوان مدافع الزام حجاب، مباحثی را طرح کردند. نگارنده همان شب طی توئیتی دیدگاه خود را درباره اظهارات آقای نصیری اینچنین بیان کردم:
«امشب، مناظره آقای مهدی نصیری با آقای سوزنچی در برنامه زاویه پیرامون الزام حجاب را دیدم. متاسفانه #نصیری کاملا #عرفیگرایانه حرف میزد و صریحا بر #تعطیلی_احکام_اسلام نظر میداد که این حرف #بدعت است. #تقریبا_از_باور_دینی_دست_شسته_است. همچنان #افراطی حرف میزند و در تندروی تغییر نکرده است.»
خوشبختانه این توئیت بازخورد داشت و پاسخهای مهربانانه و نامهربانه، گاه منطقی و اغلب غیرمنطقی توام با #تهدید و #ناسزاهای شبیه موعظه به همراه داشت.
جالب آنکه اکثریت پاسخدهندگان از آقایان بودند و به ندرت، خانمها نظر میدادند.
🔻با وصف این، به نظرم رسید که برخی نکات را با توضیح بیشتر در یادداشتی بیان کنم.
◽️اساس سخن این است که #حکومتهای_قانونمند #مکلف یا #موظف به اجرای قوانین وضع شده از سوی #مراجع_قانونگذار هستند. مرجع قانونگذاری در #حکومتهای_عرفی، پارلمان یا مجلس شورای ملی است و در #حکومت_دینی مانند جمهوری اسلامی ایران، علاوهبر پارلمان، #شریعت_اسلام است. بنابر این، حکمرانی دینی به همان اندازه که موظف به اجرای قوانین وضعی مجلس است، بلکه بیشتر، مکلف به اجرای قوانین شرعیه است. در غیر این صورت، دینی بودن حکمرانی بیمعنا خواهد بود و از آنجا که حکم حجاب که از واجبات مسلم و اجماع نظر فقهای امامیه و اهل سنت است، از احکام اجتماعی و بلکه سیاسی است و حاکم شرع مکلف به اجرای احکام اجتماعی مانند پوشش اسلامی است. البته در نحوه اجرای این حکم، مباحثی وجود دارد که باید در جای خود به آن پرداخت.
▪️ آقای نصیری در این مناظره هیچگونه #دلیل_شرعی بر #عدم_تکلیف_حکمرانی_دینی به الزام پوشش ذکر نکرده است. بلکه در اقامه دلیل بر پایه #عقل_عرفی هم ناکام بود. وی در این مناظره بیشتر بر مناقشات و کاستیهای عملی مجری قانون و شرایط اجتماعی غیرمسلم استناد میکرد، مثل اینکه حکمرانی دینی در ترویج حجاب موفق نبوده است یا الزام حجاب، جامعه را دوقطبی میکند یا در فلان بیمارستان با افراد غیرچادری برخورد خوبی نشده است یا در ترکیه که الزام حجاب نیست، افراد محجبه بیشتر شدهاند (مادربزرگ محجبه، دختر بیحجاب و نوه محجبه) یا نظرسنجیها نشاندهنده کاهش اقبال عمومی به حجاب است یا اینکه حکمرانی مسائل مهمتری مانند فقر را رها کرده و به مساله کماهمیتتر سرگرم شده است. نتیجه کلی که نصیری از این دلایل میگیرد، نفی الزام حجاب است. یعنی حکومت دینی مکلف به الزام واجب شرعی حجاب نیست. همانطور که ملاحظه میکنید، هیچ یک از این گفتهها، #ارزش_علمی برای #اسقاط_حکم_عرفی را هم ندارند تا چه رسد به #حکم_شرعی.
▪️قانون الزام بهطور کلی از قوانین بالادستی است و به خاطر بد عمل کردن کارگزار حکومت، تعطیل بردار نیست. عرف عقلایی میگوید اگر امر دائر بین کنار گذاشتن قانون خوب یا کارگزار بد باشد، مسلما کارگزار بد کنار گذاشته میشود و نه قانون خوب چون قانون به امر واجب تعلق گرفته است و هر واجبی حَسَن است. اگر قانونی موجب تبعیض ناعادلانه میان آحاد جامعه شود، آن قانون مذموم است اما اگر موجب دوقطبی میان قانونگذار و شهروند مخالف قانون شود؛ آن دوقطبی مسموع نیست. مثل دوقطبی پلیس راهنمایی و راننده خاطی که در آن باید جانب کارگزار قانون را گرفت. خطای اساسی دلیل دو قطبیسازی این است که گمان میکند اگر الزام نباشد، دیگر دوقطبیای در کار نخواهد بود درحالی که به یقین چنین نیست. مطلب منقول از جامعه ترکیه از اساس غلط است. نصیری به گفتههای شخصی استناد میکند که معلوم نیست آن شخص کیست و چقدر حرفش درست و مستند است و میتواند در اینجا حجیت داشته باشد.
◽️بهویژه که شواهد و گفتهها، خلاف این مطلب را نشان میدهد. مسلما بسیاری از مسافرتهای تفریحی به سواحل ترکیه برای ملاحظه حجاب زنان آنجا نیست. مضافا اینکه حکمرانی فعلی ترکیه دغدغه اجرای احکام اسلامی را ندارد. چون دولتمردان فعلی ترکیه ماهیت سکولار بودن (غیردینی) حاکمیت که اصل تغییرناپذیر قانون اساسی آنجاست را پذیرفتهاند.
@rozaneebefarda
#نصیری و نظریه پردازی بر اساس #عقل_عرفی و #بدعت_گذاری
داوود مهدوی زادگان
[ص 4 از 5]
#بدعت –بهمعنای ادخال چیزی که در دین نیست یا اخراج و تعطیل کردن امری که در دین است- لزوما بهمعنای کفر نیست. بدعت طیفی از اعمال است که از خبطهای کوچک معصیتآمیز شروع میشود تا به کفر میرسد. در اغلب دینداریها باورهایی وجود دارد که از دین نیست ولی دینی تلقی میشود و یا آنکه دینی است ولی غیردینی تلقی میشود، مانند فریضه حجاب که در نظر برخی دینی نیست و یا باور به اختیاری بودن حجاب دارند، درحالیکه این باور غیردینی است.
◽️اصولا نقدهای دینی که انجام میشود برای معلوم ساختن امور دینی و غیردینی است. تنها برخی دینداران معصوم و مخلص هستند که تماما از کنش بدعت به دور میمانند و سایرین حظی از گفتار و اعمال بدعتآمیز را برده و میبرند. اینگونه بدعتها را میتوان «بدعتهای عرفی» نامید ولی نمیتوان بهسادگی آنها را کفر دانست. در این صورت، باید اغلب مسلمانان را تکفیر کرد. چنانکه جریانهای تکفیری، با رویکرد حداکثری، تمام مسلمانان را بر همین اساس که اهل بدعت هستند، تکفیر میکنند. و حال اینکه چنین رویکردی خود بدعت بزرگی است. قرآن کریم برخی مردم مدینه را که هنوز ایمان در دلهایشان جاری نشده بود ولی دعوی ایمان داشتند، تکفیر نکرده است بلکه میفرماید نگویید ایمان آوردم بلکه بگویید اسلام آوردم: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»؛ اعراب بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم.» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولى بگویید اسلام آوردهایم، هنوز ایمان وارد قلوب شما نشده است؛ و اگر از خدا و پیامبرش اطاعتکنید، چیزى از پاداش کارهاى شما را فروگذار نمىکند، خداوند، آمرزنده و مهربان است(حجرات: 14). تکفیرِ سخن بدعتآمیز، شرایطی دارد که ازجمله این شرایط علم به بدعتآمیز بودن سخن و اصرار بر آن است. بنابراین، وقتی گفته میشود فلان سخن بدعتآمیز است؛ نباید چنین برداشت شود که صاحب سخن را #تکفیر کردهایم.
◽️درباره لزوم فرهنگسازی برای اجرای احکام شرعی و عرفی زیاد سخن به میان میآید. لکن اغلب این سخنها هنگام «اجرای حکم شرعی» است. همین که حکمرانی تصمیم جدی به اجرای حکم شرعی یا حتی برخی احکام عرفی میگیرد، بحث لزوم فرهنگسازی از ناحیه جماعتی پیش کشیده میشود و درنتیجه حکمرانی بعضا از تصمیم جدی خود عقبنشینی میکند و بهدنبال آن، بحث فرهنگسازی از ناحیه همان منتقدان-که دستی در فرهنگسازی هم دارند- به فراموشی سپرده میشود. همین امر، این ذهنیت را تقویت میکند که ایده فرهنگسازی صرفا ابزاری برای منفعل ساختن حکمرانی دینی از اجرای احکام شرعی است.
@rozaneebefarda