eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزنه
🔸 مباحث اقتصادی و بررسی و در مصاحبه جناب ! [صفحه 3 از 5] 🔹 البته مهمترین اشکال به این کتاب، آن بود که طبق روال، انتشار کتابهای شهید مطهری باید توسط انتشارات صدرا صورت میگرفت یا حداقل شورای علمی آن مرکز، باید این کتاب را تایید میکرد، در حالی که ناشر آن، یک ناشر شخصی و خصوصی به نام «نشر حکمت» بود. نشر صدرا حاضر به تایید این کتاب نشده بود. این نکات بیان کننده این مسئله است که انتساب این کتاب به شهید مطهری مورد مورد قبول مجامع علمی و حوزوی و دانشگاهی قرار نگرفت و آن را ساخته و پرداخته مولفش می دانستند. علما و بزرگان حوزه و از جمله در مقابل این کتاب جعلی موضع گرفتند و حواشی بسیاری حول این کتاب ایجاد شد و همگی به اتفاق اعلام کردند که این کتاب ربطی به شهید ندارد و ساخته دست همان شخص است! امام هم فرمودند که با توجه به اینکه این اثر با این همه انحراف، به شهید مطهری منتسب شده، چاپ جدید این کتاب تا اطلاع ثانوی ممنوع باشد و محتوای آن، باید مورد بازبینی جدی قرار گیرد. 🔻البته خلاف چیزی که مشهور است، نسخه های این کتاب جمع نشد و خمیر نشد، بلکه به حاشیه رفت و نسخه های آن در کتابخانه ها موجود است. ماهیت این کتاب، روشن شده بود، دیگر کسی به آن نمی پراخت. این کتاب بعد از 29 سال از چاپ آن، یک بار دیگر، در سال 1390 توسط همان ناشر به همان شکل و با همان اشکالات، برای دومین بار چاپ شد و دیگر چاپ نشده است. (بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، نشر حکمت، اول، 1361، تمامی صفحات.) 🔹عجیب آنکه در دهه شصت، علی رغم نهی امام، گاهی برخی روزنامه های کج فکر وقت، همچون روزنامه ، هفته نامه کیهان هوایی و ...، بخشهایی از این کتاب انحرافی را به نام نظرات اقتصادی شهید مطهری منتشر می کردند که هر بار بازتابهای بدی در جامعه داشت. 🔻به عنوان نمونه روزنامه اطلاعات بر خلاف دستور امام، در سال 1362، بخشهایی از این کتاب انحرافی را تحت عنوان نظرات اقتصادی شهید مطهری در صفحه اقتصادیِ روزنامه اطلاعات، منتشر کرد که باعث توقیف روزنامه اطلاعات به دستور امام خمینی گردید. سیدمحمود ، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، در کتاب خاطراتش گفته: «‏‏تصادفا همان روز در قسمت لایی روزنامه، مطلبی از کتاب نقل شده بود و امام قبلا دستور داده بودند که در ‏‎ ‎‏این کتاب تجدید نظر شود. چون گفته شده بود که همه مطالبش از خود ‏‎ ‎‏استاد نیست.‏ این مطلب، توسط همکاران روزنامه در سرویس اقتصادی به مناسبت ‎‏سالگرد شهادت مرحوم مطهری چاپ شده بود. تلقی امام این بود که ما‏‎ ‎‏کتابی را که به منظور بررسی تا اطلاع ثانوی ممنوع شده و نمی‏‏ ‏‏بایست ‎‏چاپ شود چاپ کرده‏‏ ‏‏ایم و تازه برای این که امام خمینی از این امر مطلع ‏‎ ‎‏نشود لایی روزنامه را هم به دست ایشان نرسانده‏‏ ‏‏ایم...»(خاطرات دعایی، ص202) جالب آنکه گرچه دعایی به اصل ماجرا اعتراف کرده و ماجرای توقیف روزنامه اطلاعات را بیان کرده، ولی سعی کرده دلیل آن را به مسائل دیگری، غیر از نشر همین مباحث اقتصادی تحریف شده، مربوط کند و اقدام ناپسند تیم اطلاعات را توجیه و تطهیر کند.(ر.ک. خاطرات دعایی، صص201-206.) ⭕️ با توضیحات این بخش، روشن شد که کتاب انحرافی «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی»، چه کتابی است و ماجرای توقیف روزنامه اطلاعات به خاطر انتشار بخشهایی از این کتاب و منتسب کردن آن به آیت الله شهید مطهری بود که علی رغم نهی امام، صورت گرفته بود. دانستیم که این کتاب ارتباطی با شهید مطهری ندارد و حاصل کار یک نفر دیگری است که نام مولف را حذف کرده و نام شهید مطهری را فقط درج کرده است. 🔹آقای علوی وقتی میخواهد شهید مطهری را از حیث اندیشه اقتصادی نقد کند، مهمترین دلیلش اشاره به همین کتاب انحرافی «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» است! آیا نباید یک بار این کتاب را خوانده باشد تا بداند که این کتاب متعلق به این شهید نیست؟ آیا نباید مقاله روزنامه اطلاعات که منجر به توقیف آن گردید را خوانده باشد تا بتواند با استناد به آن، اندیشه شهید مطهری را انحرافی بخواند؟! به صرف نقل یک خاطره از مرحوم سید احمدآقا، که با به مدعیات نادرستی که آقای علوی تا کنون کرده، اصل آن با اشکال جدی مواجه است، چگونه میتوان چنین نتایجی گرفت؟ @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
🔸 مباحث اقتصادی و بررسی و در مصاحبه جناب ! [صفحه 4 از 5] کتاب م‍س‍ئ‍ل‍ه‌ رب‍ا و ب‍ان‍ک 🔹کتاب «م‍س‍ئ‍ل‍ه‌ رب‍ا و ب‍ان‍ک‌ ب‍ه‌ ض‍م‍ی‍م‍ه‌ م‍س‍ئ‍ل‍ه بی‍مه»، نخستین کتاب انتشارات صدرا بود که نظرات اقتصادی شهید مطهری در آن درج شده بود. این کتاب که حاوی بخشهای مهمی از اندیشه اقصادی شهید مطهری بود، در زمان حیات امام خمینی، در آبان 1364، در 345 صفحه، منتشر گردید. تعداد صفحات و محتوای این کتاب در چاپ یازدهم در خرداد 1380، تغییراتی کرد و از آن به بعد در 189 صفحه منتشر گردید. این کتاب تا سال 1393 به چاپ بیست و سوم رسید و هنوز هم در بازار موجود است و از کتابهای پرمخاطب آن شهید بزرگوار است. نشر این کتاب هیچ حاشیه ای نداشت بلکه مورد استقبال مجامع علمی و حوزوی قرار گرفت و بارها تجدید چاپ شد. (م‍س‍ئ‍ل‍ه‌ رب‍ا و ب‍ان‍ک‌ ب‍ه‌ ض‍م‍ی‍م‍ه‌ م‍س‍ئ‍ل‍ه بی‍مه، مرتضی مطهری، نشر صدرا، تهران، اول، آبان 1364، تمامی صفحات) 🔹این کتاب بر منبای خط اصیل اسلامی نگارش یافته و در زمان حیات امام منشتر شد ولی نه به دستور امام خمینی توقیف شد و حاشیه ای حول آن ایجاد نگردید. 🔹آیا آقای علوی، برای نقد اندیشه اقتصادی شهید مطهری، و بستن نسبتهای سخیفی که شایسته خودش است، به آن شهیدی که امروز در قید حیات نیست تا از خودش دفاع کند، نیاز ندارد که این کتاب را بشناسد و آن را خوانده باشد؟ چرا آقای علوی از این کتاب که حاوی اندیشه اقتصادی اوست، هیچ نامی نمی برد؟ این کتاب هم حاوی مبانی فکری اقتصادی شهید مطهری است، چرا هیچ کسی به این کتاب ایراد نگرفت؟ ⭕️کتاب نظری‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام 🔹کتاب «نظری‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام» در ۲۴۶صدر، در اردیبهشت 1368، توسط انتشارات صدرا منتشر شد و بعد از آن، تا سال 1385 به چاپ سیزدهم رسید و تا سال 1392 به چاپ بیستم رسید. این کتاب ارزشمند، حاوی نظرات اقتصادی شهید مطهری است و در زمان حیات امام خمینی منتشر شد. نه هرگز توقیف شد، نه حرف و حدیثی درباره این کتاب بیرون آمد و اگر توقیف شده بود، به چاپ دوم نمیرسید ولی الان از چاپ بیستم گذشته است و هر کسی به راحتی می تواند آن را تهیه کند. کتابی حاوی با نگاهی نو و عمیق به اندیشه های اقتصادی اسلام و نقد جدی اقتصاد در اندیشه مارکسیسم است. بخش زیادی از کتاب، تقریبا یک سوم از آن، به نقد اقتصاد در اندیشه مارکسیسم پرداخته است. (نظری‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام، مرتضی مطهری، نشر صدرا، تهران، اول، اردیبهشت 1368، تمامی صفحات) 🔹اگر ایشان متاثر از اقتصاد سوسیالیستی بود، چگونه اقتصاد سوسیالیستی را در این کتاب به طور تفصیلی نقد کرده است؟ آیا ادعای چپ گرایی به چنین شخصیتی، شرم آور نیست؟! آقای علوی اگر یک سر به کتابفروشی صدرا در خیابان ارم بزند، می تواند این کتاب را تهیه کند و بعدا متوجه ادعاهای نادرست خود نسبت آن شهید بزرگوار، خواهد شد. این کتاب هم حاوی تئوریهای اقتصادی شهید مطهری است، چرا هیچ کسی به این کتاب ایراد نگرفت؟ چرا نقدهای شهید به اقتصاد سوسیالیستی در این کتاب، مورد دقت و توجه آقای علوی قرار نگرفته؟ @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
🔸مباحث اقتصادی و بررسی و در مصاحبه جناب ! [صفحه 5 از 5] 🔹 جمع بندی 🔹جهت مزید اطلاع جناب علوی باید گفت دو کتاب اقتصادی توسط انتشارت صدرا، «م‍س‍ئ‍ل‍ه‌ رب‍ا و ب‍ان‍ک‌» و «نظری‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ اسلام»، حاوی اندیشه اقتصادی شهید مطهری، هر دو در دهه شصت و در دوران حیات امام خمینی منتشر گردید. به این دو کتاب، کسی ایرادی نگرفت و هیچ اشکال و ابهامی یجاد نکرد. این دو کتاب، حاوی نگاهی عمیق به اندیشه های اقتصادی اسلام و نقد جدی اقتصاد در اندیشه مارکسیسم و سوسیالیسم و اقتصاد در اندیشه لیبرال دموکراسی است. اگر طبق ادعای آقای علوی، اندیشه اقتصادی شهید مطهری، دچار انحرافات سوسیالیستی بود، چرا امام خمینی و سایر بزرگان و شخصیتهای انقلاب، به این دو کتاب اعتراضی نکردند؟ اینکه آقای مدعی، از این دو کتاب، هیچ نامی نبرده و به محتوای اینها هیچ اشاره ای نکرده، از دو حالت خارج نیست: 1. یا این دو کتاب که حاوی اندیشه اقتصادی شهید مطهری بوده را ندیده و از انتشار آنها و محتوای آنها اطلاعی ندارد؛ که در این صورت وای بر چنین شخصی که مدعی علم و دانش است و رساله عملیه هم منتشر کرده، ولی سخن بدون علم و از روی جهل میگوید و به شهید بزرگوار، آیت الله مطهری، و سایر علمای مبارز، ادعاهای نادرستی نسبت میدهد. 2. یا این دو کتاب را دیده و از انتشار آنها خبر دارد؛ که در این صورت باید بگوییم که به خاطر اغراض پست سیاسی، حاضر شده که چنین بی انصافی کند و علی رغم اطلاع داشتن نسبت به نظرات اقتصادی شهید مطهری، چنین ادعاهای زشتی را به آن شهید بزرگوار نسبت داده است. 🔻با مباحث پیشین روشن می شود که میزان آگاهی آقای علوی نسبت به آرای اقتصادی شهید مطهری، تا حدی است که از دو کتاب اقتصادی شهید هیچ کدام را ندیده و نخوانده و حتی نام آنها را هم نبرده ولی با این حال درباره نظرات اقتصادی شهید مطهری، از منظر یک کارشناس اهل اطلاع سخن میگوید و نظرات اقتصادی ایشان را دارای گرایشات سوسیالیستی دانسته است! کسی که از روند تولید و نشر آثار اقتصادی شهید مطلع نیست و احیانا یک خط از اندیشه اقتصادی شهید مطهری مطالعه نکرده، چطور به خودش جسارت میدهد تا چنین نسبتهای ناروایی را در مورد آن عالم روشنگر بر زبان جاری کند؟ آقای محترم، آیا برای اثبات ادعای تان، نباید دلیل بیاورید؟ آیا تمسک به یک ، در اتهام زنی به استاد شهید، کفایت می کند؟ 🔹سطح آگاهی و کیفیت استدلالهای آقای علوی در این ماجرا روشن گردید و این حجم از خلط و خطا در یک موضوع خاص، نشانگر آن است که سایر ادعاهای وی نیز به شدت مورد تردید و احتمالا از همین قبیل است لذا جا دارد محققان ارجمند و خاصه حوزویان فرهیخته و حق طلب، تمام ادعاهای وی را با همین سبک مورد سنجش قرار دهند تا صحت و سقم ادعاهای وی مشخص گردد. @rozaneebefarda
تصویر نامه تاریخی به امام در نقد آثار دکتر شریعتی ▫️متن نامه را در روزنه بخوانید👇 @rozaneebefarda
متن کامل نامه شهید مطهری به امام پیرامون دکتر شریعتی [صفحه ۱ از ۴] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم السلام على مولينا اميرالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغرّالمحجّلين و السلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته. استاد و مقتداى بزرگوارم، حوادث ناگوار پى‏درپى براى اسلام از يك طرف و روشن‏بينى‏ها و اقدامات مثبت و منفى به موقع و صحيح آن استاد بزرگوار از طرف ديگر، موجب شده كه روز به روز جدى‏تر و با خلوص و صميميت بيشتر آرزو كنم و از خداوند متعال مسألت نمايم كه وجود مبارك آن رهبر عظيم‏الشأن را براى همه مسلمانان مستدام بدارد. اللهم آمين. خدا را گواه مى‏گيرم كه كمتر اتفاق مى‏افتد كه در حال يا مقام و موقف دعايى اين وظيفه را فراموش كنم و اميدوارم كه مشمول دعوات خيريه شما بوده باشم. در حدود دو ماه پيش از اروپا عريضه‏اى تقديم داشتم و مايلم بدانم رسيده يا خير. در اينجا جريان‏هاى پيچيده و گمراه كننده‏اى وجود دارد كه توجه و آگاهى حضرتعالى ضرورت دارد. اول اينكه شايد به قدر كافى مستحضر باشيد كه نفوذ افكار ماركسيستى تا برخى محافل مذهبى و در ميان بعضى از دوستانى كه انتظار نمى‏رفت، پيشروى كرده، لااقل در حدى كه با هرگونه موضع‏گيرى ولو موضع‏گيرى فكرى در برابر آنها به استناد اينكه فعلاً صلاح نيست مبارزه مى‏شود و حتماً به هر وسيله هست بايد نظر حضرتعالى وسيله بيت محترم به افرادى كه واقعاً از اين جهت در اشتباهند ابلاغ شود. جريان دوم، جريان به اصطلاح گروه مسمّا به مجاهدين است. اينها در ابتدا يك گروه سياسى بودند ولى تدريجاً به صورت يك انشعاب مذهبى دارند درمى‏آيند، درست مانند خوارج كه در ابتدا حركتشان يك حركت سياسى بود بعد به صورت يك مذهب با يك سلسله اصول و فروع درآمدند. كوچكترين بدعت اينها اين است كه به قول خودشان به «خودكفايى» رسيده‏اند و هر مقام روحانى و مرجع دينى را نفى مى‏كنند، از همين جا مى‏توان تا آخر خواند، ديگر اينكه در عين اظهار وفادارى به اسلام، كارل ماركس لااقل در حد امام جعفر صادق ـ‏عليه‏السلام‏ نزد اينها مقدس و محترم است، البته اينها آنهايى هستند كه بر مسلك سابق خود باقى هستند، آنها كه اعلام تغيير موضع كردند تكليفشان روشن است. بنده هم اطلاعاتم دربارۀ آنها مع‏الواسطه است، ولى افراد متدين و فهيمى كه سال‏ها با آنها هم‏زندان بوده‏اند، هستند و من معتقدم حضرتعالى از آنها ـ نه فقط از يك نفر آنها ـ جدا جدا بخواهيد نظريات خود و مشهودات خود را بنويسند و خدمتتان ارسال دارند؛ و عجب اين است كه هنوز هستند برخى از دوستان ما و ارادتمندان شما كه كارهاى اينها را توجيه و تأويل مى‏كنند. مسأله سوم، مسأله است. من خود از منتقدين روحانيت بوده و هستم اما با اعتراف به مزايايش و با اعتقاد به لزوم حفظ و نگهدارى‏اش و در همان حال اصلاحش، ولى جريان غيرقابل انكار اين است كه تنها موضوعى كه گروه‏هاى مختلف از مقامات دولتى گرفته تا كمونيست‏ها و منافقين خلق و برخى جمعيت‏هاى به ظاهر مذهبى مثل شريعتى‏ها در آن وحدت نظر دارند، كوبيدن روحانيت از اساس و برداشتن اين سد از ميان است؛ البته هر دسته‏اى به منظورى، يكى به منظور ايجاد يك روحانيت فرمايشى به شكل اهل تسنن كه مطيع دولت‏ها باشد و ديگرى به منظور از ميان برداشتن دين و سوم و چهارم به منظور تصاحب يك قدرت مردمى كه دين است و آن را بر وفق مراد تفسير كردن. در اين مقام نيز بايد اظهار تأسف كنم كه برخى دوستان ما طلاب جوان و جوانان دانش‏آموز و دانشجو را بر بغض و كينه روحانيين به استثناى شخص حضرتعالى پرورش مى‏دهند و اين براى اسلام و روحانيت عاقبت بسيار وخيمى دارد. خوب است حضرتعالى به بيت محترم دستور فرماييد از اين جهت دربارۀ دوستان و ارادتمندان تحقيق كامل بفرمايند و به كسانى كه چنين روشى دارند تذكراتى داده شود. @rozaneebefarda
متن کامل نامه شهید مطهری به امام پیرامون دکتر شریعتی [صفحه ۲ از ۴] چهارم مسألۀ شريعتى‏هاست. در نامه قبل معروض شد كه پس از مذاكره با بعضى دوستان مشترك قرار بر اين شد كه بنده ديگر درباره مسائلى كه به شخص او مربوط مى‏شد از قبيل صداقت داشتن و صداقت نداشتن و از قبيل التزامات عملى سخنى نگويم ولى انحرافاتى كه در نوشته‏هاى او هست به صورت خيرخواهانه و نه خصمانه تذكر دهم؛ ولى اخيراً مى‏بينم گروهى كه عقيده و علاقه درستى به اسلام ندارند و گرايش‏هاى انحرافى دارند با دسته‏بندى‏هاى وسيعى درصدد اين هستند كه از او بتى بسازند كه هيچ مقام روحانى جرأت اظهارنظر در گفته‏هاى او را نداشته باشند. اين برنامه در مراسم چهلم او در مشهد ـ‏متأسفانه با حضور بعضى از دوستان خوب ما ـ و بيشتر در ماه مبارك رمضان در مسجد قبا اجرا شد، تحت عنوان اينكه بعد از سيد جمال و اقبال و بيش از آنها، اين شخص رنسانس اسلامى به‏وجود آورده و اسلام را نو كرده و خرافات را دور ريخته و همه بايد به افكار او بچسبيم ولى خوشبختانه با عكس‏العمل شديد گروهى ديگر مواجه شد و به علاوه هوشيارى و حسن نيت امام مسجد كه متوجه شد توطئه‏اى عليه روحانيت بوده، در شب‏هاى آخر فى‏الجمله اصلاح شد. عجبا مى‏خواهند با انديشه‏هايى كه چكيده افكار ماسينيون مستشار وزارت مستعمرات فرانسه در شمال افريقا و سرپرست روحى مبلغان مسيحى در مصر و افكار گورويچ يهودى ماترياليست و انديشه‏هاى ژان پل سارتر اگزيستانسياليست ضد خدا و عقايد دوركهايم جامعه‏شناس ضد مذهب است، اسلام نوين بسازند پس و على‏الاسلام السلام. به خدا قسم اگر روزى مصلحت اقتضا كند كه انديشه‏هاى اين شخص حلاجى شود و ريشه‏هايش به دست آيد و با انديشه‏هاى اصيل اسلامى مقايسه شود صدها مطلب به‏دست مى‏آيد كه بر ضد اصول اسلام است و به علاوه بى‏پايگى آنها روشن مى‏شود. من هنوز نمى‏دانم فعلاً چنين وظيفه‏اى دارم يا ندارم ولى با اينكه مى‏بينم چنين بت‏سازى مى‏شود فكر مى‏كنم كه تعهدى كه دربارۀ اين شخص دارم ديگر ملغاست در عين حال منتظر اجازه و دستور آن حضرت مى‏باشم. كوچكترين گناه اين مرد بدنام كردن روحانيت است، او همكارى روحانيت با دستگاه‏هاى ظلم و زور عليه توده مردم را به صورت يك اصل كلى اجتماعى درآورد، مدعى شد كه مَلِك و مالك و ملا و به تعبير ديگر تيغ و طلا و تسبيح هميشه در كنار هم بوده و يك مقصد داشته‏اند. اين اصل معروف ماركس و به عبارت بهتر مثلث معروف ماركس را كه دين و دولت و سرمايه سه عامل همكار بر ضد خلقند و سه عامل از خودبيگانگى بشرند به صد زبان پياده كرد، منتها به جاى دين، روحانيت را گذاشت، نتيجه‏اش اين شده كه جوان امروز به اهل علم به چشم بدترى از افسران امنيتى نگاه مى‏كند و خدا مى‏داند كه اگر خداوند از باب و يمكرون و يمكراللّه‏ و اللّه‏ خيرالماكرين در كمين او نبود او در مأموريت خارجش چه بر سر روحانيت و اسلام مى‏آورد. تبليغاتى در اروپا و امريكا‏له او از زهد و ورع و پارسايى تا خدمت به خلق و فداكارى و جهاد در راه خدا و پاكباختگى در راه حق شده است و بسيار روشن است كه دست‏هاى مرموزى در كار بوده و دوستان خوب شما در اروپا و امريكا اغفال شده‏اند. من لازم مى‏دانم كه حضرتعالى گاهى برخى افراد بصير را ولو به طور خفا به اروپا و امريكا بفرستيد، جريان‏ها را از نزديك ببينند و گزارش دهند كه به عقيده بعضى از دوستانتان در آنجا، پاره‏اى از حقايق از حضرتعالى كتمان مى‏شود. @rozaneebefarda
متن کامل نامه شهید مطهری به امام پیرامون دکتر شریعتی [صفحه ۳ از ۴] گروه‏هاى چهارگانه فوق، با من به حساب اينكه تا اندازه‏اى اهل فكر و نظر و بيان و قلم هستم بشدت مبارزه مى‏كنند، شايعه برايم مى‏سازند، جعل و افترا مى‏بندند به طورى كه خود را مصداق آن شعر فارسى مى‏بينم كه محقق اعظم، خواجه نصيرالدين طوسى در آخر شرح اشارات به عنوان زبان حال خود آورده است: به گرداگرد خود چندان كه بينم بلا انگشترى و من نگينم ولى به لطف و عنايت پروردگار و توجهات اولياى دين هراسى به خود راه نخواهم داد. اين مقدار بث شكوى را جز به مثل حضرتعالى كه استاد عاليقدرم و به جاى پدرم هستيد نمى‏كنم. من الآن مركز ثقل حملات اين گروه‏ها هستم، اگر بفرماييد ايستادگى كن ايستادگى مى‏كنم، اگر بفرماييد مصلحت نيست خود را كنار مى‏كشم. بار ديگر تكرار مى‏كنم: من جداً از خداوند متعال طول عمر براى شما مى‏خواهم و فوق‏العاده نگرانم كه اگر خداى ناخواسته پاى حضرتعالى كه تنها شخصيتى هستيد كه همه اين گروه‏ها از او حساب مى‏برند از ميان برود، اوضاع فوق‏العاده ناراحت‏كننده خواهد بود، اى بسا كه گروه‏هاى منحرف و منتحل مقاصد شوم خود را با نام حضرتعالى تعقيب كنند، اين است كه لازم مى‏دانم به هر شكل و صورت هست، به وسايل مختلف حضرتعالى نظرتان را درباره راه‏ها و روش‏ها و مسلك‏هاى مختلف روشن و روشن‏تر بفرماييد و حتى لازم است به بعضى دوستان به طور خصوصى تذكراتى بدهيد. شنيدم به يكى از دوستان مشهد كه اخيراً به نجف مشرف شده بوده است تذكرات مفيدى داده‏ايد و دورادور اطلاع دارم كه مؤثر بوده و در روش ايشان كه اخيراً خيلى خطرناك شده بود مؤثر واقع شده والحمدللّه‏. خوب است اطلاع داشته باشيد كه در ماه‏هاى آخر عمر شريعتى بنده مكرر وسيله اشخاص مختلف به او پيغام دادم كه در نوشته‏هاى تو مطالبى هست بر ضد اسلام و لازم است اصلاح شود. من حاضرم در حضور جمعى صاحب‏نظر، يا تنها، هر طور خودت مايل باشى به تو ثابت كنم. اگر ثابت شد خودت آنها را ولو به نام خودت، نه به نام من آنها را اصلاح كن و شأن تو بالا هم خواهد رفت و الا مجبورم از تو صريحاً و مستدل انتقاد كنم و برايت گران تمام خواهد شد. آخرين شخصى كه از طرف او نزد من آمد، اظهار داشت كه او حاضر است اختيار بدهد به آقاى محمدتقى جعفرى و آقاى محمدرضا حكيمى كه از آثارش انتقاد كنند و در نهايت امر، تو صحه بگذارى. من گفتم بسيار خوب ولى به شرط اينكه كتباً بنويسد. مقارن با حركتش به خارج اطلاع پيدا كردم كه تنها به آقاى حكيمى نوشته كه شما مجازى نوشته‏هاى مرا نقد كنى. در اروپا خبر موثق اين بود كه گفته بود تا يك سال كارى نخواهم كرد، جز اصلاح نوشته‏هاى خودم و يكى از دوستان نزديك حضرتعالى نقل كرد كه به او گفته بود منتظرم فلانى به اروپا بيايد راجع به اصلاح كتاب‏هايم با او مشورت كنم. و البته من اين جهت را تحسين كردم و دليل حسن نيت او و سوء نيت اطرافيانش در ايران گرفتم. روى اين حساب مى‏بايست از نشر آثارش قبل از اصلاح و تجديد نظر لااقل وسيله آقاى حكيمى كه كتباً به او اجازه داده است جلوگيرى شود، ولى افرادى كه اخيراً تصميم گرفته‏اند او را مظهر رنسانس اسلامى قرار دهند و راه را براى اظهار نظرهاى خود در اصول و فروع اسلام باز كنند، در شعاع وسيعى به نشر و تكثير همه آثار او پرداخته‏اند. @rozaneebefarda
متن کامل نامه به امام پیرامون دکتر [صفحه ۴ از ۴] بنده فكر مى‏كنم اگر صلاح مى‏دانيد به برخى از ارادتمندان خودتان در اروپا و امريكا كه ضمناً ناشر آثار و افكار او هستند يادآورى فرماييد كه قبل از انجام اصلاحات وسيله آقاى حكيمى يا گروهى كه خودتان تعيين مى‏فرماييد از نشر آثارش جلوگيرى شود و اگر هم صلاح نمى‏دانيد كه در كار او مستقيماً دخالتى فرماييد راه ديگرى بايد انديشيد. بسيار خوب است و براى شناختن ماهيت اين شخص لازم است كه حضرتعالى مجموعه مقالات او را در كيهان كه يك سال و نيم پيش چاپ شد شخصاً مطالعه فرماييد. اين مقالات دو قسمت است: يك قسمت بر ضد ماركسيسم است كه مقالات خوبى بود و ايرادهاى كمى از نظر معارف اسلامى داشت، ولى قسمت دوم مقالاتى بود درباره مليت ايرانى (ومستقلاً ماشين شده) و در حقيقت فلسفه‏اى بود براى مليت ايرانى و قطعاً تاكنون احدى از مليت ايرانى به اين خوبى و مستند به يك فلسفه امروزپسند دفاع نكرده است. شايسته است نام آن‏را فلسفه رستاخيز بگذاريم. خلاصه اين مقالات كه يك كتاب مى‏شود اين بود كه ملاك مليت خون و نژاد كه امروز محكوم است نيست. ملاك مليت، فرهنگ است و فرهنگ به حكم اينكه زاده تاريخ است نه چيز ديگر، در ملت‏هاى مختلف، مختلف است، فرهنگ هر قوم، روح آن قوم و شخصيت اجتماعى آنها را مى‏سازد، خود و «من» واقعى هر قوم، فرهنگ آن قوم است، هر قوم كه فرهنگ مستمر نداشته، نابود شده است. ما ايرانيان فرهنگ 2500 ساله داريم كه ملاك شخصيت وجودى ما و من واقعى ما و خويشتن اصلى ماست. در طول تاريخ حوادثى پيش‏آمد كه خواست ما را از خود واقعى ما بيگانه كند ولى ما هر نوبت، به خود آمديم و به خود واقعى خود باز گشتيم. آن سه جريان عبارت بود از حمله اسكندر، حمله عرب، حمله مغول. در اين ميان بيش از همه درباره حمله عرب بحث كرده و نهضت شعوبى‏گرى را تقديس كرده است. آنگاه گفته: اسلام براى ما ايدئولوژى است نه فرهنگ، و اسلام نيامده كه فرهنگ ما را عوض كند و فرهنگ واحدى به وجود آورد، بلكه تعدد فرهنگ‏ها را به رسميت مى‏شناسد همان‏طور كه تعدد نژادى را يك واقعيت مى‏داند. آيه كريمه إنا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوباً و قبائل ناظر به اين است كه اختلافات نژادى و اختلافات فرهنگى كه اولى ساخته طبيعت است و دومى ساخته تاريخ بايد به جاى خود محفوظ باشد. ادعا كرده كه ايدئولوژى ما روى فرهنگ ما اثر گذاشته و فرهنگ ما روى ايدئولوژى ما، لهذا ايرانيت ما ايرانيت اسلامى شده است و اسلام ما اسلام ايرانى شده است. با اين بيان عملاً و ضمناً نه صريحاً فرهنگى واحد به نام فرهنگ اسلامى را انكار كرده است. و صريحاً شخصيت‏هايى نظير بوعلى و ابوريحان و خواجه نصيرالدين و ملاصدرا را وابسته به فرهنگ ايرانى دانسته است، يعنى فرهنگ اينها ادامه فرهنگ ايرانى است. اين مقالات بسيار خواندنى است. در انتساب آنها به او شكى نيست. به بعضى‏ها مثل آقاى خامنه‏اى و آقاى بهشتى گفته مال من است، ولى مدعى شده كه من اينها را چندين سال پيش نوشته‏ام و اينها آنها را پيدا كرده و چاپ كرده‏اند. در صورتى كه دلايل به قدر كافى هست كه مقالات جديد است. به هر حال مطالعه حضرتعالى بسيار مفيد است. اين روزها سؤال و جوابى از حضرتعالى مورخ شعبان 97 منتشر شد كه اثر بسيار مطلوبى از نظر انحرافات منتحلين داشت و عجب اين است كه شايع كرده‏اند اين سؤال و جواب وسيله فلانى تهيه شده است. به آنها گفتم شما با اين اتهام به آقا اهانت مى‏كنيد، گويى ايشان از خود رأى ندارند (وتابع رأى مثل منى هستند). خبر عجيب ديگر اين است كه اخيراً آزادى غير مترقبى به دستجات مختلف مخصوصاً دستجات سياسى داده شده است، البته نسبت به روحانيين به مقياس بسيار كمترى داده شده، ممنوعيت‏هاى آنها غالباً به حال خود باقى است، اين تبعيض نيز سؤال‏انگيز است. خدمت آقازادگان عظام ـ‏دامت بركاتهم‏ عرض سلام اين بنده را ابلاغ فرماييد. والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و نلتمس منكم الدعاء @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
اختلافات علما بر سر و ! 🔶حاشیه روزنه اختلافات درون‌حوزوی بر سر برخی مسائل خاص، ریشه تاریخی دارد و جامعه متدینان از دیرباز گرفتار آن بوده و چیز جدیدی نیست. مهم آن است که عقلای قوم نگذارند این امور فرعی و جزئی موجب سواستفاده دشمن و جولان بدخواهان و دمیدن در آتش فتنه افتراق‌طلبی درون‌شیعی گردد. @rozaneebefarda
اقدامات مقلدان (ره) در اعلان عید فطر و بهانه قرار دادن آن برای تضعیف رهبری @rozaneebefarda