eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
2هزار ویدیو
251 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
درنگی در بیانیه سیاسی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹ابتدا متن کامل بیانیه علی مطهری را می‌خوانیم: بسم الله الرحمن الرحیم دیشب به من خبر داد که شورای نگهبان صلاحیت اینجانب را برای نامزدی مجلس یازدهم تایید نکرده است. از یک جهت خوشحال شدم و از یک جهت نگران. از این جهت که پاسخی پیدا کردم برای مردمی که اصرار داشتند تو حتما باید بیایی، تا به آنها بگویم آمدم و مانع شدند، خوشحال شدم. اما از آن جهت که با این نگاه شورای نگهبان آزادی بیان محدودتر و نقش مردم در تعیین سرنوشت‌شان کمرنگ‌تر می‌شود، برای آینده انقلاب اسلامی نگران شدم. این که عضو حقوقدان شورای نگهبان در جلسه‌ای که به دعوت شورا به آنجا رفتم تلویحاً گفت شما باید همان را بگویید که ما می‌گوییم، لرزه بر اندامم انداخت و در یک لحظه فکر کردم که دارم خواب می‌بینم.در همان حال سخن امام خمینی‌(ره)در فرانسه به یادم آمد که فرمود: "در جمهوری اسلامی حتی کمونیست‌ها در اظهار نظر آزادند" و سخن پاره‌ تن او استاد شهید آیت‌الله مطهری که امروز ۱۳ بهمن یکصدمین سال تولد اوست به یادم آمد که در آستانه پیروزی انقلاب فرمود: "در جمهوری اسلامی احزاب غیر اسلامی نیز آزادند که اظهار نظر و فعالیت کنند مشروط به اینکه با تابلوی خودشان فعالیت کنند نه با تابلوی اسلام." اینجانب ادامه این رویه را که در این دوره از انتخابات مجلس شدت گرفته است خطری می‌دانم که کیان جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند. اما رد شدگان سه روز فرصت دارند که اعتراض کنند. ولی من به دو دلیل اعتراض نمی‌کنم. اول اینکه اعتراض در این مرحله اعتراض به شورای نگهبان است در حالی که داور نیز شورای نگهبان است در صورتی که باید شخص سومی باشد. در واقع اشکال وحدت قاضی و طرف دعوا وجود دارد و البته نقص از قانون است و باید اصلاح شود. دوم اینکه اعتراض در این مرحله به معنی التماس خواهد بود و من قبلا گفته‌ام التماس نمی‌کنم. نکته آخر اینکه مردم عزیز و فهیم ایران را به شرکت فعال در انتخابات مجلس یازدهم دعوت می‌کنم. مشارکت بالا در این انتخابات پیام خوبی برای دنیا خصوصاً آمریکا و اروپا و صهیونیسم دارد و می‌تواند کمک موثری برای حل مشکلات اقتصادی و سیاسی ما در شرایط ویژه امروز کشور باشد. هر مقدار مشارکت بالاتر باشد افراد کارآمدتری وارد مجلس می‌شوند و مجلسی واقعی‌تر و شبیه‌تر به ملت خواهیم داشت. این نامهربانی‌ها را به دل نمی‌گیرم چون خود را از صاحبان این انقلاب می‌دانم و مانند مادری که برای حفظ فرزندش از حق خود می‌گذرد عمل خواهم کرد. از خدای متعال توفیق الهی ملت بزرگ ایران را تا رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی مسئلت می‌کنم. ۹۸/۱۱/۱۳_علی مطهری 🔶حاشیه روزنه ۱)جناب آقای مطهری همیشه همینطور است؛ امثال شما اگر در مجلس و مصدر باشید، همه چیز رو به راه است و اگر به هر دلیل بخواهید جای تان را به دیگری بدهید، همه چیز به خطر می‌افتد؛ از آرمان های امام تا ارکان جمهوریت و حقوق اساسی ملت! واقعا چه تلازمی بین امثال تو و این اصول مقدس وجود دارد؟! روزی که اربابان سیاسی ات امام عزیز را تحریف کردند و او را مذاکره گر و سازشکار با شیطان بزرگ معرفی نمودند نفست درنیامد! روزی که مجلس را به کرسی مشاورت و معاونت دولت تبدیل کردید و به حق نام گرفتید، کک تان نگزید که جمهوریت و استقلال مجلس را قربانی منافع باندی خود کرده اید. ۲)روزی که را با قلدری و بی‌تدبیری به مردم و نظام و رهبری کردید لرزه بر اندامت نیفتاد؟! نگران نباش آقای بددهن و تندخو که از به مخالفان هم ابایی نداری، امثال تو اگر نباشند، مجلس و عاری از خواهد شد. ۳) امام عزیز فرموده بودند کمونیست‌ها هم آزادند اما یک قید هم داشت کلام ایشان که شما آن را عامدانه و کردی! امام فرمودند «آزادند به شرطی که نکنند»! حالا هم تشخیص دلسوزان نظام آن است که و عقبه رباتیک آن در مجلس، برخلاف آرمان امام و انقلاب و مردم حرکت می‌کند، لذا طبق فرمایش امام تکلیف دارند امثال تو را به سزای اعمال تان برسانند. اقدام شورای محترم نگهبان قطعا صحیح اما دیرهنگام است؛ امثال تو هرگز صلاحیت‌های اولیه نمایندگی را نداشتی اما حتی اگر با مظلوم‌نمایی و اردوکشی دولتی، احیانا به طور مصلحتی تأییدیه بگیری، ملت و جریان انقلابی بیدار رهایت نخواهد کرد. کار قطعا به قیامت نمی‌کشد، باید در محکمه مردم حاضر شوی و پاسخگو باشی. از این عبارات برداشت تهدید هم غلط است؛ نه امثال تو ارزش تهدید فیزیکی دارید و نه انقلابیون اهل این امورند، بزرگترین تهدید برای امثال تو، و است! ۴) میگویی رد صلاحیتت، مصداق محدودیت است!؟ یاللعجب!کسی از جلسه خصوصی و در محضر رهبر گرفته تا صحن علنی همه‌جا نعره زده چنین بگوید! @rozaneebefarda
یک پرسش منهدم کننده از خط تطهیر 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 طرفداری عالمانه و ارگانیک(مزدوران رسمی رسانه ای) در کنار دفاع متعصبانه ایدئولوژیک، اکنون پیوند خورده به طیفی از روشنفکرنماهای ریشدار عرفی، که همصدا با ضدانقلاب، با انکار واقعیت های میدانی ، به مشغول اند و با آسمان ریسمان بافی، به دنبال شریک جرم برای این پرچم داران تفرقه و مشغول اند! سؤال روشن و مشخص از همه این جماعت آن است که اگر به واقع جریان ، پرچم_دار نبوده است، چرا در این مدت نسبتا طولانی، در حد یک بیانیه کوتاه به خود زحمت نداده که موضعش را اعلان کند و بگوید ما با تعطیلی حرم موافقیم! و آنها که بر حرم شوریدند، از ما نیستند! خب اگر راست می گویند بسم الله! 🔶حاشیه التزام به قانون و احترام به تصمیم ستاد مبارزه با کرونا، اصل مسلم و یک امر بایسته و منطقی است اما بدنه معقول جریان انقلابی به شیوه اعمال بستن حرم و نوع مواجهه با مردم گرفتار با شبهات الهیاتی نقدهایی دارد و ضمنا ایده هایی را برای محدودسازی و نه انسداد ابواب حرم، مطرح کرده بود که به هر دلیل مورد قبول واقع نشده و هنوز هم رایزنی ادامه دارد. جریان تشیع لندنی قطعا آنقدر عقبه اجتماعی ندارد که این جمعیت و جماعت را بسیج کند اما، برای ایجاد آشوب و بلوا و ، پرچم داری کافی است! قطعا جمع زیادی از مردم معترض به انسداد درهای حرم، منتقدین دلسوزی بودند که بر حسب علائق دینی بر پشت درب جمع شدند اما لیدرهای انحراف و فتنه، همان معدود افرادی بودند که از به گرفته تا ، از هیچ ابزاری برای برهم زدن فضا، ابایی نداشتند! وقتی از نقش حرف می زنیم، مراد مان علمداری و فتنه انگیزی و تولید ادبیات اهانت و خشونت است و طبعا آنگونه که دیشب در دل میدان واقعه نیز در روزنه نوشته شد(https://eitaa.com/rozaneebefarda/3708)، فرقه تشیع لندنی، اساساً در این حد و اندازه نیست که بتواند جمعیت معتنابهی را به خط کند اما سوءاستفاده از عواطف دینی و به انحراف کشاندن نقدهای دلسوزانه و علائق مذهبی را نیک آموخته اند! @rozaneebefarda
آبکش به آفتابه می‌گوید سوراخی! حکایت تلاش مذبوحانه مجمع ساختارشکنان، برای تطهیر از عاملیت در فاجعه قم و مشهد! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بعد از وقوع فاجعه تلخ ، که با پرچم‌داری برخی فرقه‌های انحرافی و خصوصا صورت گرفت، روایت این رخداد محل مناقشه جدی قرار گرفته است. برخی چهر‌های سیاسی و بعضی رسانه‌های زاویه‌دار با جریان انقلابی، برای انتقام از حزب‌الله، ضمن ، با دستاویز قرار دادن برخی مواضع و عملکردهای غلط و غیرقابل دفاع معدود افراد، تلاش کردند نوک پیکان اتهام را متوجه انقلابیون کنند! اکنون پرسش آن است که تطهیر کنندگان تشیع لندنی، در کارنامه سیاسی خویش چه میزان به قانون و فرامین ملتزم بوده‌اند که اکنون با یقه‌درانی و تورم رگ گردن، و البته به ، انقلابیون مدافع ولایت و قانون را متهم به ساختارشکنی می‌کنند! در میان تطهیرکنندگان تشیع لندنی، چند جریان خاص قابل ردیابی و بررسی است: 1) نمایندگان افراطی لیست امید که از آنان به عنوان یاد می‌شود و جز سلفی حقارت، در کارنامه ندارند! و دو نمونه از این جماعت‌اند. این دو برخلاف قانونی ، که عینا پشتوانه قانونی هم هست، سال‌ها سران فتنه را سر دست گرفتند و به و پرداختند. این دوستان حالا با آن کارنامه سیاه، داعیه‌دار دفاع از قانون شده و انقلابیون را متهم به ساختارشکنی می‌کنند! اگر اثبات شود یک فرد خاص از جریان انقلابی در یک موضوع خاص، دیدگاهی ساختارشکنانه داشته باشد، بازهم از قماش امثال شما تلقی خواهد شد و مورد ملامت و هشدار و تذکر سران جریان انقلابی قرار خواهد گرفت اما شما چه کردید؟ فتنه‌گران برانداز سال 88 را تطهیر و تریبون دفاع از حقوق مظلومین و مستضعفین را خرج سران فتنه نمودید! به علاوه، و و گاه و بیگاه را هم اضافه کنید! آقای مطهری خوب به یاد دارد که در عصر اصلاحات، بدزبانی او در نقد دولت مستقر، همیشه مایه و و بزرگان و بدنه جریان انقلابی بود! حالا اگر هم بر فرض کسی ساختارشکنی کرده باشد، برای شما حکم را دارد! خیلی خودتان را ناراحت نکنید! و هم که گفتن ندارد! 2) امثال که از او به عنوان یاد می‌کنیم، نماد ساختارشکنی و و تضعیف تصمیمات عالی نظام و شخص رهبری است. یک نمونه‌اش ماجرای که علی‌رغم نهی حضوری رهبری، او تا هنگامی که رهبر در تریبون رسمی نسبت به طرفداری از نفی حجاب هشدار نداده بودند، همگام با شاگرد دوره‌های روزنامه‌نگاری دهه هفتاد خود، !، پرچم مخالفت با برداشته بود! آیا حجاب قانونی نبود؟ آیا حجاب حکم خدا نیست؟ آیا این روال ساختارشکنی محسوب نمی‌شود؟! حالا شما فرض کن یک یا چند نفر مکلا یا معمم در مشهد و قم پیدا بشود که در عین ادعای انقلابی‌گری، پرچم ساختارشکنی را هم به دست بگیرد! خب! به سران و بدنه مترقی و خدوم جریان انقلابی چه ربطی دارد؟! مگر ما امثال تو را از خود می‌دانیم؟ مگر تو با این کارنامه سیاه، هنوز هم خود را زیر پرچم مخفی نکرده‌ای؟ 3) که مثل مور و ملخ در فضای رایان و عیان ریخته‌اند و با چشم بسته و شمشیر آخته، بر هرآنچه به دستشان برآید، می‌کوبند و پیش و پس می‌روند! این حضرات هم کارنامه جالبی دارند! مراد و نمادشان و است! انصافا چه کسی این دو نفر را در جرگه جریان انقلابی می‌داند؟ عملکرد ساختارشکنانه این جماعت را کدام یک از سران جریان ناب انقلابی، امضا می‌کند؟ از این گذشته، مگر همین آقا، برخلاف تذکر صریح و علنی شده مقام معظم رهبری، در انتخابات ثبت‌نام نکرد؟ آیا این ساختارشکنی نیست؟ مگر در اش بلا استثنا بر مسئولین قانونی این کشور، نمی‌شورد؟ خب! حالا فرض کنید چند نفر از امثال شماها، در ماجرای ، معترض باشند؟ به ما چه ربطی دارد؟ خودتان مشکل‌تان را با دوستان دیروز و امروز تان حل کنید! مگر آن طلبه جوان، از شما نیست؟ مگر او در اوج ، همگام با بی‌تدبیری دولت، با انتشار بخشی از فیلم ، بر آتش اعتراضات خونین بنزین نریخت؟ مگر اقدامات خلاف قانون و بعضا خلاف اخلاق و شرع امثال شما را به پای جریان انقلابی نمی‌نویبسند؟ خب؟ دیدید؟ شما بدهکار جریان انقلابی هستید که جز با شدن بدان، سرمایه‌ای ندارید، نه طلبکار! محاسبات غلط شما از آنجا شروع شد که سران و بدنه حزب‌الله سعه صدر به خرج داد و احترام گذارد و برای بازگشت به مدار ولایت و قانون، به شما فرصت داد. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
در ستایش و به بهانه جناب 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 یادداشت مورد اشاره، برخاسته از ارادت و لبریز از ادب و عقلانیت بود و البته بیش از هر چیز قدرت نفوذ را به رخ کشید؛ آنجا که منتقدان نویسنده به جای نقد به محتوا، اغلب به و و متوسل شدند! مواجهه یکپارچه رسانه ای و سیاسی با این که از موضع یک فرزند مجاهد به پدر پیر میدان دار سیاست اسلامی در عراق نوشته شده بود، نشانگر فعال شدن بهنگام اتاق های عملیات روانی در تهران، بغداد، نجف، قم، لندن و واشنگتن بود و از این رو در شناسایی زنجیره برکات زیادی برای جریان انقلابی به دنبال داشت! وقتی و و رسانه های غربگرای عراقی و چهره های سیاسی عراقی و وزارت خارجه ایران ( و سخنگویش)، تا و سایر ، همه برای تودهنی زدن به نویسنده یک یادداشت منطقی و مطالبه گرانه (فضلا از منتقدانه بودن)، به خط می شوند، حتماً یک جای کار می لنگد! اگر این جماعت بر سر استیفای منافع ملی عراق و ایجاد وحدت در برخورد با فساد اقتصادی و سیاسی و حفظ امنیت عراق اینقدر وحدت به خرج می دادند، حتما حالا آنجا گلستان شده بود! وانگهی! حوادث آینده نه چندان دور نیز میزان واقعی ارادت سیاسیون عراق به مرجعیت اعلی را نشان خواهد داد.(این پیش بینی تلخ تلویحی را در خاطر داشته باشید تا بعد) حاج حسین شریعتمداری با نوشتن این دو یادداشت هم تأثیر کلام و منطقش را به رخ کشید و هم ظرفیت سیاسی و اخلاص و حسن نیتش را نشان داد. انشالله به یاران شهیدش ملحق شود. اما این آمریکا که شیخ شان انتقاد به معصوم(ع) را هم جایز می دانست، بیش از هر زمان دیگری رسوا شدند و نشان دادند در میدان سیاست، به سان کودکی لجوج، در پی چنگ انداختن به حیثیت این و آن اند و هنگام صدور فرمان سایبری، مهار زبان و قلم را همچون فردی مسلوب الاراده رها می کنند و به عواقب و ضوابط دنیوی و اخروی مواضع شان چندان توجهی ندارند! حالا خوب است حضرات اعتدالی و اصلاحاتی با مرور به کارنامه شان، به مخاطبان فهیم و فرهیخته ایرانی نشان دهند که چند نمونه از این نوع مواجهه را در تاریخ ژورنالیسم روشنفکری عرفی مسلک غرب اندیش ایرانی سراغ دارند؟! خوب است برخوردهای شان با بزرگان را مقایسه کنند با مواجهه آکنده از عقلانیت و ادب حاج حسین شریعتمداری، تا عیار هر دو طرف عیان شود! همین حالا که ساعتی از انتشار یادداشت نگذشته، برجامیان با تمسک به حربه و ، بدون درج توضیحات کامل یادداشت، تنها بخشی از یادداشت که حاوی عذرخواهی بود را منتشر و برجسته سازی کرده اند و نشان دادند غیر از دفاع از حیثیت محترم مرجعیت اعلا، اغراض دیگری را پی گرفته اند که لازمه اش، ترس و تزلزل از افشای حقیقت است! اگر آنان انصاف داشتند و از اخلاق رسانه ای بهره مند بودند، چرا باید از بازنشر متن کامل شریعتمداری طفره روند؟! از همه اینها که بگذریم، حالا باید منتظر پدرانه شخص آیت الله سیستانی و نمایندگان رسمی ایشان نسبت به این یادداشت معقول و محترمانه باشیم. در ماجرایی که با عملیات رسانه ای چندجانبه غربگرایان، در کوتاه زمانی دامنه بین المللی یافته، انتظار برخورد کریمانه و اخلاقی مرجعیت اعلی با اقدام ستودنی حسین شریعتمداری، چندان دور از ذهن نیست. حوادث روزهای آتی، همه چیز را روشن می کند! @rozaneebefarda
🔶حاشیه روزنه بر رفتار نامتعارف آقای ▫️متاسفانه روحانی در مواجهه با (که ای کاش بدون حضور خبرنگاران انجام می شد!)، و را از حد گذراند و در یک جلسه رسمی، رئیس مجلس را (با زبان کنایی ابلغ از تصریح)، خطاب کرد و باب بین را باز کرد. ▪️ او پیش از این نیز ناسزاهای فراوانی نثار منتقدان و مخالفان سیاسی خود کرده بود که از شمارش گذشته است! ▪️ مایه تاسف است که وی به عنوان یک ، با این سنخ اقدامات و ادبیات ، بیش از پیش در فروکاهی و اقدام می کند و جا دارد این رویکرد خلاف شأن او از سوی حوزویان (خاصه بزرگان حوزه) مورد نقد علنی قرار گیرد تا این رویه ناصواب بیش از این امتداد نیابد! ▪️روحانی در این سالها علاوه بر ادبیات ناپسند در مواجهه با طیف های مختلف، با حرکت بر مدار و گرایش افراطی به ، و امضای ، مسئول مستقیم وضعیت غیرقابل قبول فعلی است. و از این جهت، کارنامه سیاسی او موجب بدبینی عمومی به روحانیت شده است. به نظر می رسد وقت آن رسیده که به صورت علنی و گسترده فریاد زده شود تا شاید مردم عزیز و نجیب ایران، اقدامات و افکار و مواضع وی را به پای علمای متعهد و فضلای مهذب و روحانیان مردم دوست و زاهد، نگذارند. @rozaneebefarda
سه طایفه و یک هدف! تبارشناسی عاملان و بازخوانی یک نمونه تاریخی در وقتی امام را از برحذر داشت! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه 1 از 3] 🔸«اگرچه در میان این برادران، افراد خوبی هم هستند، اما این کار غلط بود و این موضوع را بطور صریح اعلام می‌کنم. در میان مردم حرام است و نسبت به مسئولان بیشتر، بخصوص در میان مسئولان بالای کشور. ممکن است داشته باشید، ، اما با و متفاوت است؛ اینگونه رفتارها و هتک حرمت، است که در مناظره‌ها و کارهای مطبوعاتی، خود را در دنیا رسوا کرده‌اند تا جایی که یک شخصیت برجسته سیاسی آنها می گوید، دنیا با هراس و تحقیر به ما نگاه می‌کند. و است، یعنی بیان می شود اما هتک حرمت انجام نمی‌گیرد. باید و مسئولان کشور که در عرصه خدمت رسانی به مردم هستند، حفظ شود.»(رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای ستاد ملی کرونا-سوک آبان99) ◽️تذکار صریح مقام معظم رهبری به منتقدان وضع موجود، مبنی بر با پرهیز از و ، یکی از جنبه های متعالی آداب حکمرانی اسلامی است که در فضای آکنده از آلودگی و اهانت عرصه سیاسی دنیا، و همزمان با مناظره های فاجعه بار ترامپ/بایدن، جلوه دیگری از حقیقت انقلاب اسلامی را آشکار ساخت و طراز واقعی سیاست ورزی اسلامی را متجلی ساخت. این بیانات در ساعات و روزهای آتی حتما با تحلیل ها و بررسی های فراوانی همراه خواهد بود و از این جهت، نوشتار حاضر به عنوان یکی از نخستین نمونه از این تحلیل ها، تلاشی کوچکی است در جهت رمزگشایی از سیره سیاسی متعالی رهبر معظم انقلاب اسلامی. طبعا راه مناقشه در آن باز است؛ چنانکه راه تکامل و رفع نواقص با تذکار مخاطبان ارجمند نیز کاملا باز است. پیش از هر چیز متذکر می شود که گرچه نهی رهبری مربوط به این مقطع خاص است، اما در این یادداشت، به ، به تبارشناسی برخی کانون های تولید ادبیات نامتعارف پرداخته شده است. 🔸فهم بیانات امام و رهبری، امر آسانی نیست؛ چه اینکه کشف سیره و اندیشه و مواضع سیاسی بزرگانی چون صاحب کفایه که حدود 5 سال بیشتر در سطوح عالیه سیاست ورزی نبوده اند، اکنون محل مناقشات فراوان است؛ حال طبیعی است که فهم نظام معنایی رهبران انقلاب اسلامی، از آغاز نهضت تا کنون، با درنظر گرفتن طول زمان و پیچیدگی تحولات و...، امری به مراتب دشوارتر باشد. دشوارتر از فهم مبانی و معانی، تطبیق آن بر عینیت خارجی است. چه اینکه بدون تطبیق، و توقف در فضای تحلیلی-انتزاعی، مانع هدایتگری تام و تمام و تحقق عملی بیانات خواهد شد. ▫️در سالهای گذشته و به واسطه عملکرد غیرقابل دفاع دولت اعتدال که تمام سرمایه های مادی و معنوی کشور را معطوف و معطل مذاکره و سازش با غرب(و مشخصا آمریکا) نمود، به طور طبیعی بستر انتقادات نخبگانی و عمومی، بیش از هر زمان دیگری فراهم شد. این زمینه طبیعی، به ضمیمه وضعیت معیشتی شکننده و تلاش قدرتهای بیگانه برای هدایت آشوب های کور مبتنی بر این وضعیت، موجب شد مسیر انتقادات از دولت با نوعی تکثر و تنوع فوق العاده همراه شود که در ادوار مختلف، کم نظیر بوده است. طبعا در چنین شرایطی از یک سو نمی توان و نباید از و چشم پوشی کرد، چه اینکه در این صورت، وضع به وخامت خواهد رفت و دشمن با استفاده از بستر نارضایتی موجود، ماهی خود از آب گل آلود خواهد گرفت و کارگزاران ناکارآمد به میزان حداقلی هم به تحرک نخواهند آمد، از دیگر سو، موجی از و ، وارد ادبیات سیاسی کشور شد که از گرفته تا طعنه های علنی توهین آمیز(در تریبون های نیمه رسمی)، فضای پاک سیاست متعالیه برآمده از تربیت سیاسی امام و انقلاب را مخدوش ساخت. و شوربختانه قربانیان این قطار از ریل در رفته، رئیس قوه اجرایی نبود، بلکه سران قوان و برخی مسئولان عالی نظام را نیز (تصریحا و بعضا تلویحا) شامل شد. 🔸اینکه این حجم از ریشه در چه اغراضی دارد، بحث مستقل دیگری است؛ گرچه به دلیل تنافی این قبیل امور با ، همواره مورد تنفر جریان ناب حامی انقلاب بوده، اما طبعا نمی توان منشا آن را یکسره به و و و... مربوط دانست و بعید نیست افراد خوش طینت و خوش خط و ربط نیز به طور موردی در این وادی حیرانی و چاه ویل، پا گذاشته باشند؛ چه اینکه رهبری معظم نیز تاکید فرمودند که « در میان این برادران، افراد خوبی هم هستند، اما این کار غلط بود.» اما با این وجود، بازشناسی عاملان اصلی و تفکیک حساب آنان از اشتباهات موردی جریان های اصیل، یک ضرورت است که نباید در غوغاسالاری ژورنالیستی روزهای آتی، از آن غفلت کرد. @rozaneebefarda ادامه👇
سه طایفه و یک هدف! تبارشناسی عاملان [صفحه 3 از 3] ◾️کارکرد منفی مهم دیگر فحاشی به مسئولان سیاسی، از بین رفتن زمینه و ایجاد فرصت برای به جای است. از این رو در مواردی، این قبیل اهانت ها به صورت سازمان یافته، با راهبری اتاق های عملیات روانی برخی جریان های سیاسی نیز دنبال می شود تا در فضای برآمده از حاشیه سازی ها، سوپاپ اطمینانی برای اقدامات حاد و خلاف مصالح ملی در پیش گرفته شود. 🔸با وجود این فضای پیچیده، هوشیاری ویژه و ولایت پذیری جریان اصیل انقلابی، اقتضای آن دارد که با فاصله گذاری با جریان های سیاسی مشکوک و انحرافی، از واردات ادبیات سیاسی آلوده به فضای گفتمانی انقلاب اسلامی پیشگیری کرده، در سایه این صیانت اخلاقی، به پیگیری روشمند و درست انتقادات صحیح به دولت روحانی بپردازند. 🔸رسانه های زنجیره ای حامی دولت که در این روزها بخشی از آنها، رسما به ستاد در تهران تبدیل شده اند، در روزهای آتی احتمالا با سر دست گرفتن بیانات حکیمانه رهبری و تطبیق های ناروا و تفسیرهای تحریف آمیز از آن، زمینه را برای محیا خواهند کرد و هر نوع انتقاد و انتقاد کننده را مصداق نهی رهبری معرفی خواهند نمود اما تمسک به فراز متاخر بیانات رهبری معظم مبنی بر ضرورت طرح ، این تواطی نامیمون را نقش برآب خواهد کرد؛ روشن است که مورد پذیرش و بلکه تأکید رهبر حکیم انقلاب اسلامی قرار گرفته و آنچه مورد نهی است، ادبیات و روش بیان نقدهاست نه ! پیشگیری از این خلط و تفسیرهای مغرضانه برای بستن فضا، در گرو تفسیر دقیق و درست بیانات مقام معظم رهبری است. سخنانی که ریشه در سیره و اندیشه امام خمینی دارد و مرور تحولات تاریخ انقلاب اسلامی نشان می دهد که اساسا استفاده از روش های غیرقرآنی و غیرشرعی، از جمله و ، هرگز در راه نداشته و حتی لحظه ای مورد تایید رهبران انقلاب اسلامی قرار نگرفته است. لذا اگرچه رئیس جمهور تا کنون تعابیر زننده بسیاری علیه منتقدان و مخالفان سیاسی خود به کار برده که از شماره بیرون است، اما با این وجود، در مواجهه با کارنامه دولت اعتدال، کسی مجاز به استفاده از ادبیات نامتعارف نیست؛ چه اینکه اساسا نیازی به آن نیز وجود ندارد و صرف بیان منطقی و مستند و مستدل انتقادها و نارسایی ها، مقصود را حاصل خواهد کرد. مرور یک نمونه تاریخی نشان می دهد که فحاشی و دروغگویی، از دوران مبارزه همواره مورد نهی صریح رهبران انقلاب اسلامی بوده است. ◾️ و نکنید؛ تذکار تاریخی امام خمینی به ! ▫️بعد از اطلاع امام از اجرای برنامه رادیویی توسط محمود دعایی با همکاری ، که انتقاد برخی دلسوزان و بدگویی ها و اتهام زنی های برخی نجفی ها را به دنبال داشت، امام خمینی با حساسیت ویژه ای دعایی را برای ارائه توضیحات فراخواند و متن برنامه های اجرا شده در رادیو را خواست که نهایتا به تذکر نسبت به و پرهیز از (حتی به خاندان شاه) همراه شد! 🔻در خاطرات سیدمحمود دعایی چنین می خوانیم: «امام برای من پیغام فرستادند که آیا برنامه هایی را که تا به حال اجرا کردی، نوشته ای. گفتم: بله... و ‏‎ ‎‏بعد خواستند که برنامه ها را ببینند. من هم برنامه یکی دو ماهه اول را که ‏‎ ‎‏مرتب و منظم کرده بودم خدمت ایشان بردم. ایشان مروری کردند و بعد ‏‎ ‎‏مرا خواستند و فرمودند که من برنامه ها را دیدم، مجموعا خوب بود، اما‏‎ ‎‏ دارم؛ یکی اینکه سعی کنید مبالغه نکنید و هم نگویید!‎ ‎‏حقیقت را بگویید و اضافه هم نگویید. همان حقیقت تاثیر خودش را‏‎ ‎‏دارد. دوم اینکه در برنامه ها نکنید.» (خاطرات دعایی، ص 85) ▪️از قضای روزگار، فرد مورد نهی امام، یکی از حامیان دوآتشه دولت و شخص رئیس جمهور است لذا آنان با این پیشینه، در جایگاهی نیستند که نعل وارونه زده، انقلابیون اصیل را به صورت جریانی و مطلق انگارانه، متهم سازند. صدالبته همچنان و همیشه، همه سیاست مداران متعهد و نیروهای خدوم انقلاب، نیز در معرض اند و طبعا هرجا پای کج گذاشته باشند باید برگردند و اصلاح کنند که لازمه ولایتمداری، اطاعت و تبعیت است. @rozaneebefarda
مصباحِ دوستان؛ خار چشم دشمنان! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹علامه مصباح یزدی، در زمره عالمان مجاهدی است که از دهه چهل تا کنون، همیشه در خط مقدم مبارزه قرار داشته است؛ هم مبارزه سیاسی و هم به طور ویژه در جبهه مبارزات فکری و فرهنگی. 🔹آیت‌الله مصباح از جهاتی کاملا ممتاز است؛ فقه و عرفان را نزد آیت‌الله بهجت فومنی آموخته، تفسیر و فلسفه را نزد علامه طباطبائی و ارادت علمی و سیاسی به امام خمینی نیز شاخصه اوست. 🔹در دهه چهل با شهید بهشتی و برخی دیگر از بزرگان مانند آیت‌الله محمد یزدی، مسئله حکومت اسلامی را در متون و منابع شیعی پی گرفتند و گروه ولایت را تشکیل دادند که دبیر علمی اش علامه مصباح بود. بعد از تبعید امام و آغاز خفقان شدید در ایران، نشریه را یک تنه منتشر کرد. نشریه‌ای که در زمان خود، تندترین ارگان مطبوعاتی انقلابی ها بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی سیاسیون و مبارزین تلاش کردند افتخار انتشار آن را به نفع خود مصادره کنند و آیت‌الله مصباح هم کلمه ای اعتراض نکرد تا بعدا موضوع در اسناد روشن شد. یکی از این افراد مرحوم هاشمی بود! کسی که بعدا به واسطه برخی رقابت ها و اختلافات سیاسی با تکیه بر همان خاطره سازی ها، زبان به طعنه گشود و به دلیل عدم زندان و شکنجه، از مبارز نبودن امثال آقای مصباح سخن گفت! در حالی که او خود به خاطر دفاع از سازمان مجاهدین به زندان افتاده بود. شاید امثال هاشمی باور نداشتند که در حافظه دقیق تاریخ، هیچ حقیقتی گم نمی شود! 🔹یکی از ارکان علمی ، علامه مصباح بود که با انتشار جزوات عقیدتی و برگزاری دوره های آموزشی، هم به پاسبانی از عقاید جوانان می پرداخت و هم به تربیت نسلی عمیق و روزآمد از حوزویان. 🔹با التقاط میانه ای نداشت؛از این رو نه (منافقین) را تایید کرد و نه با آثار و افکار شریعتی کنار آمد. سنگربانی عقیدتی و سیاسی برایش هزینه داشت؛ از مدرسه حقانی و از دوست دیرینه اش شهید بهشتی بر سر همین اختلاف ها جدا شد ولی هرگز کلمه ای در تنقیص آن عزیز بر زبان نیاورد و بلکه بعدا تصریح کرد که ایده تاسیس موسسه امام خمینی را از شهید بهشتی گرفته است. 🔹در عین مرزبندی دقیق با نحله های انحرافی، او را به وسعت مشرب در مسائل فکری می شناسند. برای مقابله با اندیشه های زاویه دار، راه تقابل علمی را برگزیده بود لذا عمده عمر شریف ش را به گفتگو و مناظره و نگارش مقالات و مکتوبات و تربیت شاگردان و سخنرانی و حضور در محافل علمی داخلی و خارجی، گذرانده است. 🔹در کارنامه آیت‌الله مصباح، دو دوره خاص، درخشش ویژه ای دارد؛ یکی سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی که اسلام ناب در معرض تهاجم گروه های مختلف فکری و سیاسی قرار گرفته بود.دیگری عصر اصلاحات که این ابرمرد را دوباره به میدان مجاهدت فکری کشاند و مردانه در مقابل منحرفان ایستاد. 🔹دشمنان مصباح اما پنجه بر خورشید می‌انداختند در تمام این سالها؛ چون از پس اندیشه او بر نمی آمدند،راه و را برگزیدند؛راه امثال ابوسفیان و معاویه! عاقبتشان بهترین دلیل بطلان راه و رسم شان است! کسانی که علیه ولایت شمشیر کشیده اند. هفت تیرکش های چپگرای دیروز و لیبرالهای عاشق آمریکا(دولت جنایت پیشه و تروریست) در امروز، فقیه متاله و عارف خوش طینت و مفسر خوش زبان را لقب دادند! نه فقط سیاسیون سرشناس غربگرا که برخی رجاله های رسانه‌ای برجامی، به او اهانت ها کردند، اما افسوس که صدایی از حوزه درنیامد به دفاع از علامه مظلوم و مجاهد. فردای قیامت فقط دشمنان دون پایه مصباح معاقب نیستند، دوستان ساکت در مقابل تهاجمات ناجوانمردانه نیز مسئول اند که چرا چنین سرمایه‌ای سترگ را در پیش چشمان آنان به یغما بردند و آبرویش ریختند. 🔹علامه مصباح را به جامعیت میشناسیم؛ جامعیتی که در سایه تخصص گرایی های حوزه دوران ما، به شدت کمیاب شده است. فقه و تفسیر و فلسفه و عرفان و سیاست و اخلاق و حدیث و علوم انسانی جدید و روش شناسی و معرفت شناسی و شاخه های مختلف علوم قدیم و جدید را در حد اعلا مسلط است، برای نگارش مجموعه معارف قرآن، بیش از ۵۰۰ بار قرآن کریم را مطالعه کرده، و با این پشتوانه، بزرگترین پروژه زندگی اش یعنی را پی گرفته است. پروژه ای که به واسطه کارشکنی های برخی سیاسیون، اگرچه به شکوفایی نرسید ولی با قوت و قدرت ادامه دارد. 🔹مصباح یزدی فخر شیعه است؛ کم نظیر است، دعا کنیم خداوند او را از ما نگیرد و وجود پربرکتش همچنان باقی بماند. او در زمره کسانی است که در آسمانها بیشتر شناخته شده اند تا در نزد اهل زمین. هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْأَرْضِ مَجْهُولَةٌ. بعدها قدر او را بیشتر خواهند دانست. خداوند وجودش را حفظ کند. ۱۲_۹_۹۹ @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
مصباحِ دوستان؛ خار چشم دشمنان! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹علامه مصباح یزدی، در زمره عالمان مجاهدی است که از دهه چهل تا کنون، همیشه در خط مقدم مبارزه قرار داشته است؛ هم مبارزه سیاسی و هم به طور ویژه در جبهه مبارزات فکری و فرهنگی. 🔹آیت‌الله مصباح از جهاتی کاملا ممتاز است؛ فقه و عرفان را نزد آیت‌الله بهجت فومنی آموخته، تفسیر و فلسفه را نزد علامه طباطبائی و ارادت علمی و سیاسی به امام خمینی نیز شاخصه اوست. 🔹در دهه چهل با شهید بهشتی و برخی دیگر از بزرگان مانند آیت‌الله محمد یزدی، مسئله حکومت اسلامی را در متون و منابع شیعی پی گرفتند و گروه ولایت را تشکیل دادند که دبیر علمی اش علامه مصباح بود. بعد از تبعید امام و آغاز خفقان شدید در ایران، نشریه را یک تنه منتشر کرد. نشریه‌ای که در زمان خود، تندترین ارگان مطبوعاتی انقلابی ها بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی سیاسیون و مبارزین تلاش کردند افتخار انتشار آن را به نفع خود مصادره کنند و آیت‌الله مصباح هم کلمه ای اعتراض نکرد تا بعدا موضوع در اسناد روشن شد. یکی از این افراد مرحوم هاشمی بود! کسی که بعدا به واسطه برخی رقابت ها و اختلافات سیاسی با تکیه بر همان خاطره سازی ها، زبان به طعنه گشود و به دلیل عدم زندان و شکنجه، از مبارز نبودن امثال آقای مصباح سخن گفت! در حالی که او خود به خاطر دفاع از سازمان مجاهدین به زندان افتاده بود. شاید امثال هاشمی باور نداشتند که در حافظه دقیق تاریخ، هیچ حقیقتی گم نمی شود! 🔹یکی از ارکان علمی ، علامه مصباح بود که با انتشار جزوات عقیدتی و برگزاری دوره های آموزشی، هم به پاسبانی از عقاید جوانان می پرداخت و هم به تربیت نسلی عمیق و روزآمد از حوزویان. 🔹با التقاط میانه ای نداشت؛از این رو نه (منافقین) را تایید کرد و نه با آثار و افکار شریعتی کنار آمد. سنگربانی عقیدتی و سیاسی برایش هزینه داشت؛ از مدرسه حقانی و از دوست دیرینه اش شهید بهشتی بر سر همین اختلاف ها جدا شد ولی هرگز کلمه ای در تنقیص آن عزیز بر زبان نیاورد و بلکه بعدا تصریح کرد که ایده تاسیس موسسه امام خمینی را از شهید بهشتی گرفته است. 🔹در عین مرزبندی دقیق با نحله های انحرافی، او را به وسعت مشرب در مسائل فکری می شناسند. برای مقابله با اندیشه های زاویه دار، راه تقابل علمی را برگزیده بود لذا عمده عمر شریف ش را به گفتگو و مناظره و نگارش مقالات و مکتوبات و تربیت شاگردان و سخنرانی و حضور در محافل علمی داخلی و خارجی، گذرانده است. 🔹در کارنامه آیت‌الله مصباح، دو دوره خاص، درخشش ویژه ای دارد؛ یکی سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی که اسلام ناب در معرض تهاجم گروه های مختلف فکری و سیاسی قرار گرفته بود.دیگری عصر اصلاحات که این ابرمرد را دوباره به میدان مجاهدت فکری کشاند و مردانه در مقابل منحرفان ایستاد. 🔹دشمنان مصباح اما پنجه بر خورشید می‌انداختند در تمام این سالها؛ چون از پس اندیشه او بر نمی آمدند،راه و را برگزیدند؛راه امثال ابوسفیان و معاویه! عاقبتشان بهترین دلیل بطلان راه و رسم شان است! کسانی که علیه ولایت شمشیر کشیده اند. هفت تیرکش های چپگرای دیروز و لیبرالهای عاشق آمریکا(دولت جنایت پیشه و تروریست) در امروز، فقیه متاله و عارف خوش طینت و مفسر خوش زبان را لقب دادند! نه فقط سیاسیون سرشناس غربگرا که برخی رجاله های رسانه‌ای برجامی، به او اهانت ها کردند، اما افسوس که صدایی از حوزه درنیامد به دفاع از علامه مظلوم و مجاهد. فردای قیامت فقط دشمنان دون پایه مصباح معاقب نیستند، دوستان ساکت در مقابل تهاجمات ناجوانمردانه نیز مسئول اند که چرا چنین سرمایه‌ای سترگ را در پیش چشمان آنان به یغما بردند و آبرویش ریختند. 🔹علامه مصباح را به جامعیت میشناسیم؛ جامعیتی که در سایه تخصص گرایی های حوزه دوران ما، به شدت کمیاب شده است. فقه و تفسیر و فلسفه و عرفان و سیاست و اخلاق و حدیث و علوم انسانی جدید و روش شناسی و معرفت شناسی و شاخه های مختلف علوم قدیم و جدید را در حد اعلا مسلط است، برای نگارش مجموعه معارف قرآن، بیش از ۵۰۰ بار قرآن کریم را مطالعه کرده، و با این پشتوانه، بزرگترین پروژه زندگی اش یعنی را پی گرفته است. پروژه ای که به واسطه کارشکنی های برخی سیاسیون، اگرچه به شکوفایی نرسید ولی با قوت و قدرت ادامه دارد. 🔹مصباح یزدی فخر شیعه است؛ کم نظیر است، دعا کنیم خداوند او را از ما نگیرد و وجود پربرکتش همچنان باقی بماند. او در زمره کسانی است که در آسمانها بیشتر شناخته شده اند تا در نزد اهل زمین. هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْأَرْضِ مَجْهُولَةٌ. بعدها قدر او را بیشتر خواهند دانست. خداوند وجودش را حفظ کند. ۱۲_۹_۹۹ @rozaneebefarda
لیچارگویی هم حدّی دارد! روایت از دیدگاه جالب پیرامون شخصیت و مسأله ! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️صادق طباطبایی در خاطراتش چنین نوشته است: ⭕️از کسان دیگری که برای دیدار و گفتگو با به پاریس آمدند٬ بود. اقامت ایشان زیاد طولانی نبود و یکی دو ملاقات با امام انجام دادند. غروب همان روز ورودشان من به اتفاق آقای حبیبی به دیدن ایشان رفتیم. آقای محمد منتظری هم به لحاظ اینکه به دیدن پدرش رفته بودیم٬ خیلی احترام به ما گذاشت. موقع شام هم بود. آقای منتظری و می کرد. مثلا می گفت آبگوشت خانه علما تا دستت در آب است گوشت دارد. من و آقای حبیبی با اشتیاق خاصی به دیدن ایشان رفته بودیم ولی از آن ملاقات یک مقداری شدیم! و بی اختیار به یکدیگر گفتیم «میان ماه من تا ماه گردون...» اگر قرار باشد جانشینی امام نسبت به ایشان(آقای منتظری) اینقدر داشته باشد، خیلی باعث است! البته صفا و صمیمیت و سادگی ایشان جای خود را داشت و در خور ستایش بود اما به عنوان یک که از نگرانی داشتیم٬ آن وزنه و پتانسیل را در ایشان مشاهده نکردیم! یکی از انتقادهایی که آقای پس از اینکه از دیدار ایشان برگشتیم می کرد٬ این بود که هم باید با اقتضای سن٬ مناسب باشد‌! منبع؛ خاطرات سیاسی_اجتماعی دکتر ٬ جلد سوم٬ ص ۱۲۱. 🔶حاشیه این اظهار نظر از چند جنبه حائز اهمیت تاریخی است و نشان می دهد که؛ ۱) پیش از پیروزی انقلاب نیز موضوع جانشین احتمالی مطرح بوده است. ۲) آقایان حبیبی و طباطبایی(برادر خانم سیداحمد خمینی) از چهره های نزدیک به تلقی می شدند که ارتباط نسبتا خوبی هم با روحانیت داشته اند و با این وجود، شخصیت آقای منتظری انتظارات ایشان را برآورده نکرده است! خاطرات صادق طباطبایی خالی از مطالب تحریف آمیز و خلاف واقع نیست اما باتوجه به قرابت فکری او و سایر اعضای نهضت آزادی با منتظری، این بخش از خاطرات وی به مثابه اعتراف به یک واقعیت تلقی می‌شود. ۳) فاصله شخصیت بی بدیل امام خمینی نسبت به آقای منتظری در این اظهارنظر به خوبی معلوم می شود. ۴) این روحیه بعدها هم در آقای منتظری نمود فراوان داشته است؛ گذشته از خطبه های جمعه و برخی سخنرانی های عمومی٬ در مربوط به و همچنین در کتاب خاطرات ایشان٬ خطاب به ٬ نیز نمونه هایی از و حتی به چشم می خورد که مسلما با جایگاه چندان تناسبی ندارد! ۵) مهم تر از همه٬ عدم توجه آن جناب به و و شرایط مخاطبه است؛ چه اینکه در این مورد خاص٬ دو دانشجوی ملی_مذهبی در همان دیدار یک ساعته از وی نا امید و دلزده شده اند! @rozaneebefarda
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنهخا را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای اطرافیان مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه قدیمی‌ترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
از کوزه اعتدالی جماعت همان برون تراود که در اوست! فرصتی است برای افشای ماهیت واقعی ! از دعوای خاله زنکی و گیس و گیس کشی و که بگذریم؛ تعابیر زشت و زننده یک خبرنگار پرحاشیه برجامی(ف.م) خطاب به (خبرنگار زن رادیکال) آنهم در حوالی سحرگاه ماه مبارک رمضان، در نوع خود عجیب و جالب توجه است! اینها می‌خواهند به ملت فهیم و نجیب ایران درس گفتگوی آزاد و تحمل مخالف و این حرفها بدهند؟! اینها که مخالفان شان را ولو از طایفه سیاسی خودشان باشد، اینطور منکوب می‌کنند و از هم ابایی ندارند؟ @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
لیچارگویی هم حدّی دارد! روایت از دیدگاه جالب پیرامون شخصیت و مسأله ! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️صادق طباطبایی در خاطراتش چنین نوشته است: ⭕️از کسان دیگری که برای دیدار و گفتگو با به پاریس آمدند٬ بود. اقامت ایشان زیاد طولانی نبود و یکی دو ملاقات با امام انجام دادند. غروب همان روز ورودشان من به اتفاق آقای حبیبی به دیدن ایشان رفتیم. آقای محمد منتظری هم به لحاظ اینکه به دیدن پدرش رفته بودیم٬ خیلی احترام به ما گذاشت. موقع شام هم بود. آقای منتظری و می کرد. مثلا می گفت آبگوشت خانه علما تا دستت در آب است گوشت دارد. من و آقای حبیبی با اشتیاق خاصی به دیدن ایشان رفته بودیم ولی از آن ملاقات یک مقداری شدیم! و بی اختیار به یکدیگر گفتیم «میان ماه من تا ماه گردون...» اگر قرار باشد جانشینی امام نسبت به ایشان(آقای منتظری) اینقدر داشته باشد، خیلی باعث است! البته صفا و صمیمیت و سادگی ایشان جای خود را داشت و در خور ستایش بود اما به عنوان یک که از نگرانی داشتیم٬ آن وزنه و پتانسیل را در ایشان مشاهده نکردیم! یکی از انتقادهایی که آقای پس از اینکه از دیدار ایشان برگشتیم می کرد٬ این بود که هم باید با اقتضای سن٬ مناسب باشد‌! منبع؛ خاطرات سیاسی_اجتماعی دکتر ٬ جلد سوم٬ ص ۱۲۱. 🔶حاشیه این اظهار نظر از چند جنبه حائز اهمیت تاریخی است و نشان می دهد که؛ ۱) پیش از پیروزی انقلاب نیز موضوع جانشین احتمالی مطرح بوده است. ۲) آقایان حبیبی و طباطبایی(برادر خانم سیداحمد خمینی) از چهره های نزدیک به تلقی می شدند که ارتباط نسبتا خوبی هم با روحانیت داشته اند و با این وجود، شخصیت آقای منتظری انتظارات ایشان را برآورده نکرده است! خاطرات صادق طباطبایی خالی از مطالب تحریف آمیز و خلاف واقع نیست اما باتوجه به قرابت فکری او و سایر اعضای نهضت آزادی با منتظری، این بخش از خاطرات وی به مثابه اعتراف به یک واقعیت تلقی می‌شود. ۳) فاصله شخصیت بی بدیل امام خمینی نسبت به آقای منتظری در این اظهارنظر به خوبی معلوم می شود. ۴) این روحیه بعدها هم در آقای منتظری نمود فراوان داشته است؛ گذشته از خطبه های جمعه و برخی سخنرانی های عمومی٬ در مربوط به و همچنین در کتاب خاطرات ایشان٬ خطاب به ٬ نیز نمونه هایی از و حتی به چشم می خورد که مسلما با جایگاه چندان تناسبی ندارد! ۵) مهم تر از همه٬ عدم توجه آن جناب به و و شرایط مخاطبه است؛ چه اینکه در این مورد خاص٬ دو دانشجوی ملی_مذهبی در همان دیدار یک ساعته از وی نا امید و دلزده شده اند! @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنهخا را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای اطرافیان مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه قدیمی‌ترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنهخا را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای اطرافیان مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه قدیمی‌ترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
لیچارگویی هم حدّی دارد! روایت از دیدگاه جالب پیرامون شخصیت و مسأله ! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️صادق طباطبایی در خاطراتش چنین نوشته است: ⭕️از کسان دیگری که برای دیدار و گفتگو با به پاریس آمدند٬ بود. اقامت ایشان زیاد طولانی نبود و یکی دو ملاقات با امام انجام دادند. غروب همان روز ورودشان من به اتفاق آقای حبیبی به دیدن ایشان رفتیم. آقای محمد منتظری هم به لحاظ اینکه به دیدن پدرش رفته بودیم٬ خیلی احترام به ما گذاشت. موقع شام هم بود. آقای منتظری و می کرد. مثلا می گفت آبگوشت خانه علما تا دستت در آب است گوشت دارد. من و آقای حبیبی با اشتیاق خاصی به دیدن ایشان رفته بودیم ولی از آن ملاقات یک مقداری شدیم! و بی اختیار به یکدیگر گفتیم «میان ماه من تا ماه گردون...» اگر قرار باشد جانشینی امام نسبت به ایشان(آقای منتظری) اینقدر داشته باشد، خیلی باعث است! البته صفا و صمیمیت و سادگی ایشان جای خود را داشت و در خور ستایش بود اما به عنوان یک که از نگرانی داشتیم٬ آن وزنه و پتانسیل را در ایشان مشاهده نکردیم! یکی از انتقادهایی که آقای پس از اینکه از دیدار ایشان برگشتیم می کرد٬ این بود که هم باید با اقتضای سن٬ مناسب باشد‌! منبع؛ خاطرات سیاسی_اجتماعی دکتر ٬ جلد سوم٬ ص ۱۲۱. 🔶حاشیه این اظهار نظر از چند جنبه حائز اهمیت تاریخی است و نشان می دهد که؛ ۱) پیش از پیروزی انقلاب نیز موضوع جانشین احتمالی مطرح بوده است. ۲) آقایان حبیبی و طباطبایی(برادر خانم سیداحمد خمینی) از چهره های نزدیک به تلقی می شدند که ارتباط نسبتا خوبی هم با روحانیت داشته اند و با این وجود، شخصیت آقای منتظری انتظارات ایشان را برآورده نکرده است! خاطرات صادق طباطبایی خالی از مطالب تحریف آمیز و خلاف واقع نیست اما باتوجه به قرابت فکری او و سایر اعضای نهضت آزادی با منتظری، این بخش از خاطرات وی به مثابه اعتراف به یک واقعیت تلقی می‌شود. ۳) فاصله شخصیت بی بدیل امام خمینی نسبت به آقای منتظری در این اظهارنظر به خوبی معلوم می شود. ۴) این روحیه بعدها هم در آقای منتظری نمود فراوان داشته است؛ گذشته از خطبه های جمعه و برخی سخنرانی های عمومی٬ در مربوط به و همچنین در کتاب خاطرات ایشان٬ خطاب به ٬ نیز نمونه هایی از و حتی به چشم می خورد که مسلما با جایگاه چندان تناسبی ندارد! ۵) مهم تر از همه٬ عدم توجه آن جناب به و و شرایط مخاطبه است؛ چه اینکه در این مورد خاص٬ دو دانشجوی ملی_مذهبی در همان دیدار یک ساعته از وی نا امید و دلزده شده اند! @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی 💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنها را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) 🔶حاشیه اکنون با گذشت بیش از سه دهه از افشای ماهیت بیت منتظری (خاصه باند مهدی هاشمی)، بار دیگر دست‌هایی درکار افتاده برای نابود کردن یا ناکارآمد کردن جامعه مدرسین حوزه قم. این سؤال قابل طرح است که طیف جدید تا چه میزان با بقایای آن باند مخوف و برانداز و افراطی دهه شصت مرتبط‌‌ ‌اند؟ آنان امروز برای سلب مشروعیت و کسر جایگاه معتبرترین تشکیلات حوزوی معاصر، به کدامین چهره‌های حوزوی متمسک شده‌اند؟! @rozaneebefarda
ماهیت مخوف برخی اعضای از زبان مقام معظم رهبری از به و تا نقشه نابودی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف برخی از اعضای اصلی بیت آقای منتظری، چنین نقل می‌کنند: «من از اولی که با این جماعت برخورد کردم، نقاط منفی در آنها دیدم. اینها همان کسانی بودند که دادگاه‌های انقلاب اصفهان را درست کردند و چندتا از عناصرشان کارهای بسیار بد کردند. مهندس بحرینیان را کشتند. می‌دیدم آدم‌های صادقی نیستند. همه نگاه‌های‌شان نسبت به امام و نسبت به مسائل انقلاب، بدبینانه بود. نسبت به آقای خیلی بدبین بودند و می‌کردند. به آقای فحاشی می‌کردند. اینها اصلا از اول پایه کارشان را اینجوری گذاشته بودند. ما به اینها خوشبین نبودیم. بعد هم همان اول کار به جان افتادند و علیه جامعه مدرسین [فعالیت می‌کردند.] این را که باید آنها را نابود کرد، هر کار اینها می‌کنند، آدم بکلّی برخلافش حرف بزند و نظر بدهد. من قبول نداشتم، لذا یکبار که برای سمینار ائمه جمعه رفتیم قم، رفتیم خانه ایشان [آقای منتظری]، من قم که می‌رفتم، همیشه خانه آقای منتظری وارد می‌شدم. آن بار هم بغل خانه‌اش یک خانه‌ای بود که آنجا رفتیم. صبح زود دو نفر از از من وقت گرفتند که بیایند با من ملاقات کنند. گفتند یک کار واجب فوری داریم. آمدند پیش من. بعد گفتند جامعه مدرّسین را باید از بین برد! آن کسی هم که در مقابل اینها باشد، باید یک «ریش» _تعبیرشان این بود_ باشد. یعنی یک آدم مثلاً جاافتاده‌ مسنّی باشد و برای همین هم بایستی فلانی را _یک عالمی را اسم آوردند_ بزرگش کنیم تا او بتواند به جان جامعه مدرّسین بیفتد. آمده بودند این را با من درمیان بگذارند. من به آنها گفتم خب اول بدانیم که چرا باید جامعه مدرّسین را باید از بین برد تا بعد دنبال آن ریشی باشیم که می‌خواهد از بین ببرد. اینها از حرف من تعجب کردند. ...اینها بنده را خودی مثلا فرض می‌کردند، بعد که دیدند من حتی در اصل نابود کردن جامعه مدرسین _چیز به این واضحی [از نظر آنها]_ حرف دارم، فهمیدند که نه، من خودی نیستم! غرض این است که با آنها یک سوابق اینجوری داشتم. لذا از آنها هیچوقت خوشم نمی‌آمد. تحت تأثیر حرف آنها قرار نمی‌گرفتم. در حالیکه بعضی از همین مسئولینی که در رأس امور بودند، ولو از روی اجبار، و با اینکه خیلی هم آنها را قبول نداشتند، اما بالاخره ملاحظه می‌کردند، و بعضی‌ها هم واقعاً حرف‌های آنهخا را قبول می‌کردند.» (روایت رهبری، ص 192) @rozaneebefarda