eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
را بهتر بشناسیم! از عضویت در باند سیدمهدی هاشمی تا دفاع از مرحوم اکبر هاشمی! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸یکشنبه ۲۹دیماه۹۸، برنامه‌ای شبه مناظره‌ای با موضوع اندیشه‌های مرحوم از ۴ پخش شد که آقایان و به ترتیب در مقام دفاع و نقد هاشمی سخن می‌گفتند. 🔹عطریانفر اما دهانش چاک و بست نداشت و تقریبا هرچه از دهانش درآمد بار سلیمی نمین کرد و رفت! او صراحتا به طرف مقابلش می‌گفت تو نداری! تو فلانی.. تو بهمانی.... این فقط به شخص میهمان برنامه محدود نشد و عطریانفر تلاش کرد از و خصوصا هم بگیرد و به عقده گشایی بپردازد. 🔹اما فارغ لحن بی‌ادبانه عطریانفر، این پرسش مطرح است که واقعا این آدم کیست که اینچنین باتبختر و تکبر و از موضع بالا برای همگان نسخه می‌پیچد؟! چنان حرف می‌زند که گویی در پرده ای از پرنیان قدسی بر زمین فرود آمده و کسی را حق نزدیک شدن به حریم مقدس او و مرادهای سیاسی اش (هاشمی و منتظری) نیست! 🔹عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب دولت ساخته است؛ حزبی به غایت دودوزه باز و نان به نرخ روز خور که از بدو تاسیس تا کنون همواره مستقیم سر در آخور دولتها و دست در جیب نظام و بیت‌المال داشته و بدون کمترین پایگاه مردمی، همواره بر اریکه قدرت سوار بوده است! کافی است فقط سواد و سوابق اجرایی و تحصیلی این جماعت را بررسی کنید و آنوقت معلوم خواهد شد که جز وابستگی به باند خاندان هاشمی هیچ مزیت و امتیاز دیگری نسبت به عموم نخبگان ایرانی در کارنامه ندارند!! طبیعی است که این جماعت بی هنر، باید در دفاع از سرشاخه‌های سیاسی شان گریبان چاک دهند و بار منتقدان کنند! 🔹کارنامه و سابقه عطریانفر اما محدود به عضویت حزبک کارگزاران نیست؛ سابقه او درخشان تر از این حرف هاست! 🔻او از رئوس فعالان ۸۸ بود که اعترافات جنجالی اش در حافظه تاریخی مردم ایران ثبت است. 🔻عطریانفر نخستین کسی بود که در دوران مسوولیت در صدا و سیما و بدون هیچ نوع هماهنگی با متولیان امور و برای نخستین‌بار، در ابتدای دهه شصت(و مدتها قبل از قائم مقامی) برای از لفظ در تلویزیون استفاده کرد و تلویحا او را بعنوان یکی از مراجع تقلید معرفی کرد! کاری که به موازات او در نمازجمعه و ابراهیم یزدی در روزنامه کیهان انجام داده بودند! این یعنی مشارکت در پروژه ! 🔻عطریانفر در سابقه افتخارات خود عضویت در و را هم دارد؛ باندی که بعد از اعدام رهبر معدومش به واسطه پروپاگاندای بیت منتظری و با استفاده از رأفت بی نظیر رهبری نظام اسلامی توانست عفو بگیرد و اعضای بدسابقه اش(جز چند نفر) همچنان در بدنه نظام پخش و پلا شدند و به فتنه گری مشغول ماندند! 🔻از همه اینها مهم تر شاید، عضویت خواهر عطریانفر در باشد که پرونده مشارکت وی در فراری دادن او و دامادش را و همچنین واسطه گری بین بیت منتظری و سازمان منافقین را همچنان برای اهل تاریخ باز نگه داشته است! موضوعی که البته او بعد از تصریحات (مطهری) تلاش کرد آن را ماست مالی کند اما به طور کامل موفق نشد و مجبور شد تلویحا بدان اعتراف کند! 🔸حال این پرسش مطرح است که اولا این موجود پیچیده دقیقا با چه انگیزه‌ای خود را سینه چاک و وکیل مدافع مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی می داند؟! و ثانیا آیا واسپاری تریبون آزاد به چنین موجود مخوفی بدون تشریح سابقه سیاسی وی توسط رسانه ملی، امری عقلایی و عقلانی است؟! ثالثا شبهات مهندسی شده عطریانفر که با استفاده از بی سوادی و انفعال مجری و با سواستفاده از نجابت و عفت کلام آقای سلیمی نمین به مخاطب القا شده را چه کسی و در چه قالبی پاسخ خواهد داد؟! چه کسی قرار است به داد حافظه تاریخی نسل پرسشگر ایرانی برسد؟! تا کی باید ذهنیت معصوم نخبگان این سرزمین را با تعارفات غیرعقلانی سیاسی قربانی لبخند رضایت عناصر بدسابقه سیاسی کنیم؟! @rozaneebefarda
توحیدگروی اصلاح طلبان در تاریخ معاصر ایران 💥اختصاصی/ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بحث جریان شناسی توحید و تکفیر در تاریخ معاصر، بسیار پیچیده و پردامنه است اما اجمالا با توجه به اظهارنظرهای خطرناک اخیر برخی حامیان دولت، نگاهی اجمالی بر پیشینه توحیدگروی در میان اصلاح طلبان غرب اندیش ایرانی، خالی از لطف نیست. پیشینه فکری اصلاحات که دولت فعلی نیز معلول کنش گری سیاسی همان هاست، به چهره هایی برمیگردد که گرایشات تند توحیدگرایانه داشته اند و به سان وهابی ها، برخی مناسک، شعائر و حتی معتقدات و معارف ناب و اصیل شیعی را منکر شده اند. جریان تجدیدنظرطلب دینی در ایران، در قالب نوعی روشنفکری دینی جلوه کرده و بعدها پرچم برافراشته و از هیمن رو، مرحوم جلال از اقدامات آنان به لوتربازی تعبیر می کند و امام خمینی در کشف اسرار، این طایفه را مقلدان محمد بن عبدالوهاب و «خارکش غول بیابان نجد» نام می دهد! از صدر مشروطه تا کنون با طیفی از اصلاح طلبان سیاسی روبرو بوده ایم که تجدیدنظرطلبی دینی را معبر وصولف به مدرنیسم دانسته و با ایجاد این همانی بین مذهب و خرافه، به نوعی خلوص گرایی روشنفکرانه دین گرایش داشته اند. دشمنی با روحانیت شیعه نیز ایضا ریشه در همین رویه دارد. شریعت سنگلجی که محمد توسلی نهضت آزادی از آخرین حلقه از مریدان اوست، یک نمونه است. اسدالله خرقانی پیش تر از او، توحیدگرایی روشنفکرانه را دنبال کرده، و همزمان با او، امثال آخوندوف و آقاخان کرمانی و ملکم خان، در پوشش توحیدگرایی و اصلاح دینی، تندترین هجمه ها را علیه دین روا داشته اند. کسروی و دوست دیرینه اش حکمی زاده، نسل بعدی اند که راه سلف خود را احیا کردند ولی در این دوره، برخلاف گذشته که آنان توانسته بودند با در بیت مراجع نجف و علمای تهران، نهایتا به نتایج شومی چون اختلاف افکنی و شهادت شیخ دست یابند، اینبار اما نسل جدید حوزه علمیه، با عبرت تاریخی از تحولات پیشین، در مقابل این جریان سینه سپر کردند. مهم ترین نمونه اش، پاسخ محکم امام خمینی به حکمی زاده بود که از ساحت معارف شیعی در مقابل یک آخوند تجدیدنظرطلب به نحوم احسن دفاع شد و نتیجه آنکه حکمی زاده تا آخر عمر هیچ نگفت و هیچ ننوشت و به مشاغلی چون گاوداری و کشاورزی روزگار گذراند! گرایشات فکری بازرگان به عنوان شاگرد فکری ابوالحسن خان فروغی موجب شد که فرزندان معنوی و فکری او در ، با عبور از فقه و معارف شیعه و با برداشت های شخصی از منابع دینی، دست به کشتارهای وسیع بزنند. امری که گرچه در بدو تاسیس از دید برخی روحانیان مبارز مخفی مانده بود اما امام خمینی از همان ابتدا با شناخت انحرافات آنان، دست رد به سینه شان زد. مرحوم علامه شهید سیدمصطفی خمینی و علامه مصباح یزدی نیز در زمره مخالفان این فرقه منحرف بودند و کینه تاریخی سمپات های آنان، با این بزرگان، ریشه در همین بصیرت تاریخی دارد. شهید مطهری نیز گرچه در اوائل امر، به اقتضای شرایط بنا بر رواداری گذاشته بود شاید به امید اصلاح این جماعت، اما نهایتا در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، در نامه ای تاریخی به امام، به افشای ماهیت و و سایر گروه های مشابه پرداخت و نشان داد بعد از تشخیص انحراف و ناامیدی از اصلاح، در افشای ماهیت منحرفین فکری، با هیچ کس تعارف ندارد. سلوکی الهی که نهایتا منجر به شهادت آن بزرگ مرد شد. فرقانی ها و امثال حبیب عاشوری و قلمداران و این قبیل جریانات و افراد، همه داعیه دار بودند و تلویحا یا تصریحا، مخالفان شان را می کردند! آنان فهم خویش را میزان الشریعه و روحانیت شیعه را به انواع پیرایه ها، پس می زدند. پروژه عبور از روحانیت، گاه با احتجاج های بی ادبانه امثال عاشوری با شهید مطهری صورت می گرفت(رجوع کنید به علل گرایش به مادیگری) و گاه با حذف فیزیکی روحانیان زمان آگاه و مجاهد شیعه. بازماندگان این نحله منحوس فکری، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت زیرپوستی در بدنه نظام باقی ماند و مثل قارچ سمی رشد کرد و اکنون در برخی موسم های سیاسی حساس، رخ نمایی می کند. عصر اصلاحات یکی از بروندادهای آموزه های سلف گرایانه تجدیدنظرطلبان ایرانی بود که تجربه تلخ فعالیت های سیاه روشنفکران غرب اندیش در صدر مشروطه را تکرار کرد. با افول اصلاحات، جریان دگراندیش شیعی بار دیگر به صورت زیرپوستی و خزنده حرکت خود را ادامه داد تا دوران فعلی. @rozaneebefarda
از نگارش ستایشنامه های قاجاری تا دفاع از قراردادهای استعماری مروری بر سرگذشت سیاسی و درنگی در یادداشت انفعالی [صفحه 2 از 2] آیا کسی که حتی تمدن اسلامی را هم بر اساس معیارهای نژادگرایانه و عرب و عجمی تفسیر می‌کند و ادعا می‌کند عرب‌های مسلمان هیچ‌گاه تمدن‌ساز نبودند، شخصیتی عمیق و اهل علم دانست؟؛ «ایرانیان و رومی‌ها پیش از اسلام هم تمدن‌ساز بودند، اما عرب‌های مسلمان، تمدن‌ساز نبودند. البته خرده تمدنی داشتند، اما این خرده تمدن توان رویارویی و سنجش با تمدن ایران، روم، هند و تمدن‌های دیگر را نداشت.» (محسن الویری،عصر اندیشه، شماره ۸، صفحه ۹۶) با این اوصاف واضح است که ادعای طرفداری از برخی اصالت های مذهبی و انقلابی را به آسانی نمی توان از امثال الویری پذیرفت و اقلا نمی‌توان او را یک شخصیت عمیق اسلامی و انقلابی دانست. او نهایتا عضوی از شبه‌جریان اعتدال است که هیچ‌گاه نتوانسته به فهم عمیقی از امام و انقلاب اسلامی دست یابد و این فاصله فاحش فکری و سیاسی، در آثار و سلوک وی کاملا روشن و قابل ردیابی است. جناب آقای الویری سالهاست که در حلقه خاص شبه جریان اعتدال در قم، حضور فعال دارد و بعید نیست که در کنار مطالعات تخصصی، به لطف همین همگرایی های سیاسی و فکری، به ریاست میز تخصصی تمدن اسلامی در رسیده باشد. در پایان این نکته را باید گفت که گفتمان اعتدال برخلاف پروپاگاندایی که بوقچی‌های‌شان به راه انداخته‌اند از پشتوانه مردمی یا حتی نخبگانی و دینی قابل توجهی برخوردار نیست ولی در عین حال با اتکا به برخی روابط حوزوی، تلاش می کند با عکس یادگاری با بزرگان حوزه مقدسه قم، برای خود اعتبار دست و پا کند کاری که سالها پیش، و حتی ، در تکاپوی آن بود. حقیقتا امروز کدام یک از مراجع عظام تقلید را سراغ داریم که از بانک‌داری فعلی، که مورد حمایت تمام قد اعتدالیون بود، راضی باشد؟ کدام یک از مراجع عظام تقلید حاضرند کوچک‌ترین تأییدی نسبت به سند 2030، که در اصل مانیفست دولت اعتدال در حوزه خانواده است، داشته باشد؟ کدام یک از مراجع عظام تقلید حاضر است محو شدن و هضم کامل در هاضمه استکبار جهانی را بپذیرد؟ قراردادهای ننگین و لوایح استعماری مانند که مورد تحریم برخی مراجع قرار گرفت، وضعیتش روشن تر از آن است که نیازمند شرح و بسط باشد. با این وجود چگونه این جماعت با نادیده گرفتن حجم نارضایتی ها و فاصله فکری مراجع و فضلا و اعلام قم با ایده های وارداتی مورد حمایت اعتدالیون، در تکاپوی القای حمایت تمام قد مراجع از این جریان است؟! گذشته از عدم مقبولیت حوزوی، اعتدال از پشتوانه مردمی نخبگانی و سیاسی نیز برخوردار نیست اما اعضای این شبکه کوچک، در راه اندازی و سر و صدای رسانه ای استاد اند! آنان علی رغم کارنامه غیرقابل دفاع شان، با کاربست عنصر ابهام استراتژیک، خود را معتقد به مبانی سیاسی اسلام نشان می دهند و نقاب انقلابی می زنند و بلکه برخی از سران خود را نماد انقلابی گری معرفی می کنند! اما بدیهی است که هر نقابی یک روز خواهد افتاد و چهره واقعی افراد و جریانات از پس آن مشخص خواهد شد. پس باید ترسید از « یوم تبلی السرائر » (طارق/9) و با روشنگری جریان انقلابی یقینا این روز به آخرت محول نخواهد شد. @rozaneebefarda
سرگذشتنامه لوتربازی در سرزمین اسلامی بخش نخست: از سوسیالیستهای خداپرست تا سازمان منافقین و فرقه فرقان [صفحه 1 از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸آن روز که جلال آل احمد قلم به کاغذ برد و از انحرافات و خیانت های شبه روشنفکران ایرانی نوشت، کمتر کسی فکرش را می کرد در روزگاری نه چندان دور که او در این دنیا نیست، سازمان ها و گروهک هایی مسلح و مدعی مثل قارچ سر برآورند و با هفت تیرهای آماده و دست های خونین بخواهند، مسیر اصلاح طلبی سیاسی را از راه اصلاح طلبی دینی پی بگیرند! اما هرچه باشد جلال این طایفه را خوب می شناخت؛ با آنها همپیاله بود، همنشین و در مقطعی همراه بود! این خط سومی های پیچیده و پرمدعا را او زودتر شناخته بود. 🔸روزی که تشکیلات زیرزمینی را راه اندازی کرد، کمتر کسی فکرش را میکرد که ایده او بعدا سرمنشا شکل گیری چند جریان سیاسی و فکری مؤثر در ایران گردد. جنبش کوچک نخشب بعدا دو شعبه شد؛ عده ای فعالیت شان را علنی کردند اما دسته ای دیگر مثل ، همچنان با هویت واقعی و مخفی نهضت، در سایر تشکل ها از جمله انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت کردند(ر.ک: شصت سال صبوری و شکوری) نخشب مصدقی بود، ملی گرا بود اما بعد از اهتمام ویژه ای برای تلفیق آموزه های شیعی با سوسیالیسم اروپایی به خرج داد و با شعار دفاع از «جنبش‌های چپ منهای مارکسیسم» توانست در قشر متدین نفوذ یابد و نسلی به ظاهر متشرع ولی عمیقا چپگرا را تربیت نماید. در میان حامیان، همراهان و شاگردان نخشب از ابراهیم یزدی و گرفته تا برخی روحانیان مانند و یکی از سران وجود دارند! 🔸روزی که علی شریعتی در حسینیه ارشاد از اسلامِ سیاسی سخن می گفت و در سنگر دفاع از ابعاد اجتماعی اسلام، همزمان بر حوزه و روحانیت سیاست ستیز از یک سو و روشنفکران چپ (خاصه کمونیست ها) از دیگرسو می شورید، کمتر کسی فکرش را می کرد که او در نامه به پدرش مرحوم محمدتقی شریعتی از ایده سخن به میان آورده باشد و یادداشت های نقد کمونیسمش را به نشانه حسن نیست به سفارش دربار نوشته باشد و دنبال باشد. مطهری اما شاید زودتر از منتقدان سطحی شریعتی، به عمق فاجعه پی برد و از آن زمان، حمایت اولیه اش را از این جوان جذاب مزینانی (که حالا دیگر بعنوان سخنرانی سرشناس و پرشور معروف شده بود) سلب کرد و در جرگه مخالفان جدی او درآمد و گلایه ها و هشدارهایش از تز و آموزه های شریعتی را در نامه ای مفصل با در میان گذاشت. 🔸روزی که بازرگان و سحابی با همراهی و حمایت مصدق و برادران زنجانی و مرحوم ، در انشعابی تاکتیکی، از جبهه ملی جدا شدند و بعد از شکست پروژه نهضت مقاومت ملی، در اردیبهشت 1340 را راه اندازی کردند، کمتر کسی فکرش را می کرد که کمتر از چهار سال بعد، جمعی از جوانان همین تشکیلات سیاسی، بعد از نا امیدی از بی عملی سران شان، را تشکیل دهند و راه مبارزه مسلحانه پیش بگیرند و به نام اسلام و به بهانه دفاع از مردم، جوخه های ترور تشکیل دهند! 🔸روزی که آقای ، و جمعی از دوستانش را مصداق تام و تمام انقلابی گری می دانست و در مقابل آدمکشی های آنان (مانند قتل مرحوم ) سکوت پیشه کرده بود، کمتر کسی پیش بینی می کرد که آموزه های برخی چهره های تجدیدنظرطلب دینی این جمع را به سمت جنایات سازمان یافته گسترده در آینده سوق خواهد داد. 🔸برکشیدن خطوط مشترک از میان اینهمه حادثه و اینهمه جریان، همان قطعه گمشده از پازل است که می تواند در تحلیل دقیق گذشته و ادامه مسیر آینده، تعیین کننده باشد. این جماعت به ظاهر متکثر در چه چیز متشرک اند؟! این سؤالی است که پاسخ بدان جز با بازخوانی عالمانه و عمیق تاریخ معاصر ممکن نیست. @rozaneebefarda ادامه👇
مصباحِ دوستان؛ خار چشم دشمنان! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹علامه مصباح یزدی، در زمره عالمان مجاهدی است که از دهه چهل تا کنون، همیشه در خط مقدم مبارزه قرار داشته است؛ هم مبارزه سیاسی و هم به طور ویژه در جبهه مبارزات فکری و فرهنگی. 🔹آیت‌الله مصباح از جهاتی کاملا ممتاز است؛ فقه و عرفان را نزد آیت‌الله بهجت فومنی آموخته، تفسیر و فلسفه را نزد علامه طباطبائی و ارادت علمی و سیاسی به امام خمینی نیز شاخصه اوست. 🔹در دهه چهل با شهید بهشتی و برخی دیگر از بزرگان مانند آیت‌الله محمد یزدی، مسئله حکومت اسلامی را در متون و منابع شیعی پی گرفتند و گروه ولایت را تشکیل دادند که دبیر علمی اش علامه مصباح بود. بعد از تبعید امام و آغاز خفقان شدید در ایران، نشریه را یک تنه منتشر کرد. نشریه‌ای که در زمان خود، تندترین ارگان مطبوعاتی انقلابی ها بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی سیاسیون و مبارزین تلاش کردند افتخار انتشار آن را به نفع خود مصادره کنند و آیت‌الله مصباح هم کلمه ای اعتراض نکرد تا بعدا موضوع در اسناد روشن شد. یکی از این افراد مرحوم هاشمی بود! کسی که بعدا به واسطه برخی رقابت ها و اختلافات سیاسی با تکیه بر همان خاطره سازی ها، زبان به طعنه گشود و به دلیل عدم زندان و شکنجه، از مبارز نبودن امثال آقای مصباح سخن گفت! در حالی که او خود به خاطر دفاع از سازمان مجاهدین به زندان افتاده بود. شاید امثال هاشمی باور نداشتند که در حافظه دقیق تاریخ، هیچ حقیقتی گم نمی شود! 🔹یکی از ارکان علمی ، علامه مصباح بود که با انتشار جزوات عقیدتی و برگزاری دوره های آموزشی، هم به پاسبانی از عقاید جوانان می پرداخت و هم به تربیت نسلی عمیق و روزآمد از حوزویان. 🔹با التقاط میانه ای نداشت؛از این رو نه (منافقین) را تایید کرد و نه با آثار و افکار شریعتی کنار آمد. سنگربانی عقیدتی و سیاسی برایش هزینه داشت؛ از مدرسه حقانی و از دوست دیرینه اش شهید بهشتی بر سر همین اختلاف ها جدا شد ولی هرگز کلمه ای در تنقیص آن عزیز بر زبان نیاورد و بلکه بعدا تصریح کرد که ایده تاسیس موسسه امام خمینی را از شهید بهشتی گرفته است. 🔹در عین مرزبندی دقیق با نحله های انحرافی، او را به وسعت مشرب در مسائل فکری می شناسند. برای مقابله با اندیشه های زاویه دار، راه تقابل علمی را برگزیده بود لذا عمده عمر شریف ش را به گفتگو و مناظره و نگارش مقالات و مکتوبات و تربیت شاگردان و سخنرانی و حضور در محافل علمی داخلی و خارجی، گذرانده است. 🔹در کارنامه آیت‌الله مصباح، دو دوره خاص، درخشش ویژه ای دارد؛ یکی سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی که اسلام ناب در معرض تهاجم گروه های مختلف فکری و سیاسی قرار گرفته بود.دیگری عصر اصلاحات که این ابرمرد را دوباره به میدان مجاهدت فکری کشاند و مردانه در مقابل منحرفان ایستاد. 🔹دشمنان مصباح اما پنجه بر خورشید می‌انداختند در تمام این سالها؛ چون از پس اندیشه او بر نمی آمدند،راه و را برگزیدند؛راه امثال ابوسفیان و معاویه! عاقبتشان بهترین دلیل بطلان راه و رسم شان است! کسانی که علیه ولایت شمشیر کشیده اند. هفت تیرکش های چپگرای دیروز و لیبرالهای عاشق آمریکا(دولت جنایت پیشه و تروریست) در امروز، فقیه متاله و عارف خوش طینت و مفسر خوش زبان را لقب دادند! نه فقط سیاسیون سرشناس غربگرا که برخی رجاله های رسانه‌ای برجامی، به او اهانت ها کردند، اما افسوس که صدایی از حوزه درنیامد به دفاع از علامه مظلوم و مجاهد. فردای قیامت فقط دشمنان دون پایه مصباح معاقب نیستند، دوستان ساکت در مقابل تهاجمات ناجوانمردانه نیز مسئول اند که چرا چنین سرمایه‌ای سترگ را در پیش چشمان آنان به یغما بردند و آبرویش ریختند. 🔹علامه مصباح را به جامعیت میشناسیم؛ جامعیتی که در سایه تخصص گرایی های حوزه دوران ما، به شدت کمیاب شده است. فقه و تفسیر و فلسفه و عرفان و سیاست و اخلاق و حدیث و علوم انسانی جدید و روش شناسی و معرفت شناسی و شاخه های مختلف علوم قدیم و جدید را در حد اعلا مسلط است، برای نگارش مجموعه معارف قرآن، بیش از ۵۰۰ بار قرآن کریم را مطالعه کرده، و با این پشتوانه، بزرگترین پروژه زندگی اش یعنی را پی گرفته است. پروژه ای که به واسطه کارشکنی های برخی سیاسیون، اگرچه به شکوفایی نرسید ولی با قوت و قدرت ادامه دارد. 🔹مصباح یزدی فخر شیعه است؛ کم نظیر است، دعا کنیم خداوند او را از ما نگیرد و وجود پربرکتش همچنان باقی بماند. او در زمره کسانی است که در آسمانها بیشتر شناخته شده اند تا در نزد اهل زمین. هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْأَرْضِ مَجْهُولَةٌ. بعدها قدر او را بیشتر خواهند دانست. خداوند وجودش را حفظ کند. ۱۲_۹_۹۹ @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
مصباحِ دوستان؛ خار چشم دشمنان! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹علامه مصباح یزدی، در زمره عالمان مجاهدی است که از دهه چهل تا کنون، همیشه در خط مقدم مبارزه قرار داشته است؛ هم مبارزه سیاسی و هم به طور ویژه در جبهه مبارزات فکری و فرهنگی. 🔹آیت‌الله مصباح از جهاتی کاملا ممتاز است؛ فقه و عرفان را نزد آیت‌الله بهجت فومنی آموخته، تفسیر و فلسفه را نزد علامه طباطبائی و ارادت علمی و سیاسی به امام خمینی نیز شاخصه اوست. 🔹در دهه چهل با شهید بهشتی و برخی دیگر از بزرگان مانند آیت‌الله محمد یزدی، مسئله حکومت اسلامی را در متون و منابع شیعی پی گرفتند و گروه ولایت را تشکیل دادند که دبیر علمی اش علامه مصباح بود. بعد از تبعید امام و آغاز خفقان شدید در ایران، نشریه را یک تنه منتشر کرد. نشریه‌ای که در زمان خود، تندترین ارگان مطبوعاتی انقلابی ها بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی سیاسیون و مبارزین تلاش کردند افتخار انتشار آن را به نفع خود مصادره کنند و آیت‌الله مصباح هم کلمه ای اعتراض نکرد تا بعدا موضوع در اسناد روشن شد. یکی از این افراد مرحوم هاشمی بود! کسی که بعدا به واسطه برخی رقابت ها و اختلافات سیاسی با تکیه بر همان خاطره سازی ها، زبان به طعنه گشود و به دلیل عدم زندان و شکنجه، از مبارز نبودن امثال آقای مصباح سخن گفت! در حالی که او خود به خاطر دفاع از سازمان مجاهدین به زندان افتاده بود. شاید امثال هاشمی باور نداشتند که در حافظه دقیق تاریخ، هیچ حقیقتی گم نمی شود! 🔹یکی از ارکان علمی ، علامه مصباح بود که با انتشار جزوات عقیدتی و برگزاری دوره های آموزشی، هم به پاسبانی از عقاید جوانان می پرداخت و هم به تربیت نسلی عمیق و روزآمد از حوزویان. 🔹با التقاط میانه ای نداشت؛از این رو نه (منافقین) را تایید کرد و نه با آثار و افکار شریعتی کنار آمد. سنگربانی عقیدتی و سیاسی برایش هزینه داشت؛ از مدرسه حقانی و از دوست دیرینه اش شهید بهشتی بر سر همین اختلاف ها جدا شد ولی هرگز کلمه ای در تنقیص آن عزیز بر زبان نیاورد و بلکه بعدا تصریح کرد که ایده تاسیس موسسه امام خمینی را از شهید بهشتی گرفته است. 🔹در عین مرزبندی دقیق با نحله های انحرافی، او را به وسعت مشرب در مسائل فکری می شناسند. برای مقابله با اندیشه های زاویه دار، راه تقابل علمی را برگزیده بود لذا عمده عمر شریف ش را به گفتگو و مناظره و نگارش مقالات و مکتوبات و تربیت شاگردان و سخنرانی و حضور در محافل علمی داخلی و خارجی، گذرانده است. 🔹در کارنامه آیت‌الله مصباح، دو دوره خاص، درخشش ویژه ای دارد؛ یکی سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی که اسلام ناب در معرض تهاجم گروه های مختلف فکری و سیاسی قرار گرفته بود.دیگری عصر اصلاحات که این ابرمرد را دوباره به میدان مجاهدت فکری کشاند و مردانه در مقابل منحرفان ایستاد. 🔹دشمنان مصباح اما پنجه بر خورشید می‌انداختند در تمام این سالها؛ چون از پس اندیشه او بر نمی آمدند،راه و را برگزیدند؛راه امثال ابوسفیان و معاویه! عاقبتشان بهترین دلیل بطلان راه و رسم شان است! کسانی که علیه ولایت شمشیر کشیده اند. هفت تیرکش های چپگرای دیروز و لیبرالهای عاشق آمریکا(دولت جنایت پیشه و تروریست) در امروز، فقیه متاله و عارف خوش طینت و مفسر خوش زبان را لقب دادند! نه فقط سیاسیون سرشناس غربگرا که برخی رجاله های رسانه‌ای برجامی، به او اهانت ها کردند، اما افسوس که صدایی از حوزه درنیامد به دفاع از علامه مظلوم و مجاهد. فردای قیامت فقط دشمنان دون پایه مصباح معاقب نیستند، دوستان ساکت در مقابل تهاجمات ناجوانمردانه نیز مسئول اند که چرا چنین سرمایه‌ای سترگ را در پیش چشمان آنان به یغما بردند و آبرویش ریختند. 🔹علامه مصباح را به جامعیت میشناسیم؛ جامعیتی که در سایه تخصص گرایی های حوزه دوران ما، به شدت کمیاب شده است. فقه و تفسیر و فلسفه و عرفان و سیاست و اخلاق و حدیث و علوم انسانی جدید و روش شناسی و معرفت شناسی و شاخه های مختلف علوم قدیم و جدید را در حد اعلا مسلط است، برای نگارش مجموعه معارف قرآن، بیش از ۵۰۰ بار قرآن کریم را مطالعه کرده، و با این پشتوانه، بزرگترین پروژه زندگی اش یعنی را پی گرفته است. پروژه ای که به واسطه کارشکنی های برخی سیاسیون، اگرچه به شکوفایی نرسید ولی با قوت و قدرت ادامه دارد. 🔹مصباح یزدی فخر شیعه است؛ کم نظیر است، دعا کنیم خداوند او را از ما نگیرد و وجود پربرکتش همچنان باقی بماند. او در زمره کسانی است که در آسمانها بیشتر شناخته شده اند تا در نزد اهل زمین. هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْأَرْضِ مَجْهُولَةٌ. بعدها قدر او را بیشتر خواهند دانست. خداوند وجودش را حفظ کند. ۱۲_۹_۹۹ @rozaneebefarda
45.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید|| حمایت همه‌جانبه پدران معنوی اصلاحات و اعتدال از و (منافقین) از نامه‌های حمایت‌آمیز آقایان و به امام در تأیید سازمان مجاهدین تا حمایت قاطع از جوخه‌های تروریستی منافقین در سال ۶۲ 🔶حاشیه روزنه کدام جریان سیاسی خشونت‌طلب است؛ انقلابیون تابع امام که مخالف مبارزه مسلحانه بودند یا جریان سیاسی مذبذب غرب‌باور؟! آقای منتظری در دهه شصت تمام قد حامی منافقین بود، حالا وابستگان فکری و مریدان سیاسی او جاده صاف کن اغتشاشگران هستند و در پوشش شنیدن صدای مخالف و... به تولید ادبیات در حمایت از آنان مشغولند.... این جریان خشونت‌طلب بعد از نفوذ در برخی سطوح مدیریتی در تهران، مدت‌هاست به دنبال تکیه‌گاه و پایگاهی در قم می‌گردد! آنان بعد از ناکام ماندن پروژه توسط و در پوشش و افکار خطرناکی همچون (!!)، اکنون تمام سرمایه‌شان را بر پروژه از میان متمرکز کرده‌اند. پروژه نیز ره به جایی نخواهد برد. حوزه علمیه شیعی قواعد خاص خود را دارد و بر مدار سنت‌های اصیل حوزوی می‌چرخد. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053