eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
247 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
سایت رسمی پاپ برنامه سفر او به عراق را منتشر کرد/ دیدار با آیت الله سیستانی، روز ۱۶ اسفند @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 Visit to Najaf and Mass in Baghdad On Saturday, 6 March, Pope Francis will depart Baghdad for Najaf. Following a courtesy visit to the Grand Ayatollah Sayyid Ali Al-Husayni Al-Sistani in Najaf, Pope Francis will fly to Nassirya for an interreligious meeting at the Plain of Ur. On his return to Baghdad in the afternoon, the Pope will celebrate Holy Mass at the Chaldean Cathedral of Saint Joseph in Baghdad. این دیدار 6 مارس(شنبه هفته آینده) انجام خواهد شد. 🔶حاشیه روزنه هیاهوی غیرعادی جریان رسانه‌ای غربگرا پیرامون این سفر و تلاش برای دوگانه‌سازی کاذب بین نجف/قم، فعلا به دلائل نامعلومی مسکوت مانده است اما احتمالا بعد از نزدیک شدن به ایام سفر پاپ(۱۵ اسفند)، دوباره موج سازی ها آغاز خواهد شد و چه بسا این سفر و آن دیدار را به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ معاصر معرفی کنند! یکی از روحانیان فعال در عرصه ادیان، به درستی تصریح کرده که پاپ برای به عراق سفر می‌کند. با این وجود، آیا رواست برای این سفر و دیدار با مرجعیت اعلای عراق، اینهمه هیاهو به راه بیافتد؟ آیا سیره اهل بیت(علیهم السلام) که بیشترین عنایت را به گفتگوهای دینی با مخالفان داشته‌اند، با این قبیل اقدامات تبلیغاتی خالی از خردورزی که آبروی مرجعیت را به مخاطره می‌اندازد، تطابق دارد؟ @rozaneebefarda
هتاکی به امام جمعه محترم مشهد ⭕️حاشیه روزنه جهت اطلاع آقای تاج‌زاده و دوستان! سابقه علمی و عملی امثال آقای علم‌الهدی مشخص است؛ آنان عمری را در راه کسب معارف اهل بیت علیهم السلام گذرانده‌اند و بیش از از عمق دین شناخت دارند. در عرصه عملی هم، اگر ایشان العیاذ بالله ثل طالبان و زن ستیز بودند، امروز دختر فاضله شان چگونه در این سطح از فعالیت دانشگاهی و اجتماعی قرار گرفته‌اند؟! روحیه تهاجمی و ادبیات ساختارشکنانه امثال تاج‌زاده ممکن است گاهی مخاطب کم اطلاع را به طور موقت جذب کند اما با روشن شدن واقعیت ادعاهای دروغین، این طیف کاملا بی اعتبار خواهند شد. جهت مزید اطلاع آقای تاج‌زاده؛ برخوردهای طالبانی با زنان، در کارنامه دوستان دیروز و امروز شما مانند قابل ردیابی است که بر سر زنان کم حجاب پونز و بر دستان جوانهای آستین کوتاه برتن، رنگ می‌زدند! @rozaneebefarda
واکنش متفاوت سروش محلاتی به جوابیه‌های روزنه! 🔹جناب آقای سروش محلاتی ضمن بازنشر یادداشت‌های انتقادی روزنه، واکنشی ژورنالیستی به نقد یادداشتش ابراز کرده که از جهاتی جالب است! او می‌نویسد: 👇 ⭕️در پی نشر یادداشت (دستور قرآن به رها کردن تعهد‌؟! نگاه اول) در فضای مجازی نقد و جواب داده شد و عده‌ای از نیروهای مرتبط، تولید و عرضه کردند. اینک بخشی از این نقدها در اینجا ارایه می‌شود تا علاوه بر استفاده علمی و داوری درباره اعتبار آنها، کاربران از نمونه‌ای از رخدادهای حوزه و جریانات فعال در آن و ادبیات اخلاقی آنها، آگاهی یابند. 🔶حاشیه روزنه اینکه جناب آقای محلاتی برای نخستین بار، نظرات مخالفان خود را به نحو کامل بازنشر می‌دهد اتفاق مبارکی است در راستای که از مطالبات برزمین مانده مقام معظم رهبری است اما؛ جناب ایشان بلافاصله بعد از این کوتاه نوشته، لینک خبری(مرتبط با راه‌اندازی کانال‌های پرشمار توسط نهاد مقدس بسیج) را بازنشر کرده و بلکه تصریحا در متن خود چنین القا کرده که نقدهای منتشر شده در روزنه نیز در راستای یک فرایند سازمانی تولید شده است! این حجم از بی‌اخلاقی، واقعا از کسی که داعیه‌دار بحث آزاد است، اصلا مورد انتظار نیست! احتمالا ایشان تکاپوی خودجوش و مستقل جمعی از فضلای حوزه در روزنه را با اقدامات همفکران سیاسی خود در اجیر کردن کانال‌های زرد و بعضا مستهجن، برای رأی آوری و ترویج گفتمانی، اشتباه گرفته است! جناب محلاتی بجای و پیرایه بستن به منتقدان، بهتر است به استدلال‌ها پاسخ گوید! @rozaneebefarda
یادداشت جدید ؛ عقبگرد علمی یا تاکتیک جدید برای فرار از نقدها؟! 👇 🟢دستور قرآن به رها کردن تعهد ؟! ✅نگاه دوم ❓در یادداشت قبل آوردم که پس از نقض عهد از طرف مقابل، ما نیز "حق" داریم که تعهدات خود را نادیده انگاریم ولی می‌توانیم مطابق مصالح خویش تصمیم گرفته و به همه تعهدات خود یا برخی از آنها وفادار بمانیم. این موضوع بلحاظ عقلایی کاملا روشن است و خردمندان در آن تردیدی ندارند ولی آیا در برابر این حکم عقلایی و مخالف آن، "نص شرعی" وجود دارد که ما را ملزم نماید که همه تعهدات خود را لغو کنیم؟ ❓مفاد آیات قرآن، "لزوم" تعهد به پیمان‌ها "در محدوده" رعایت آن از سوی دیگران است: «فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقيمُوا لَهُم‏»(توبه/7) و قهرا با نقص عهد از سوی آنان، "وجوب" وفای عقد بپایان می‌رسد. بگمان برخی بزرگان، نقض عهد دیگران‌، برای ما مسئولیت آور است و ما "موظفیم" همه تعهدات خودمان را کَاَن لم یکن اِنگاریم. در این باره استناد می‌شود به آیه "ًفَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‏ سَواء"(سوره انفال/آیه ۵۸) ولی آیا این آیه، "حق" و اختیاری را برای پیامبر اثبات می‌کند تا با توجه به شرایط ، مصلحت جامعه اسلامی را "تشخیص" داده و بر مبنای ان "تصمیم‌گیری" کند و یا آیه شریفه وظیفه‌ای برعهده او می‌گذارد تا تعبدا و بدون در نظر گرفتن مصلحت، آن را اجرا کند؟ ❓بر اساس نظر اول: پیامبر(ص) همانگونه که در اصل انعقاد قرارداد، بر طبق مصلحت حق تصمیم گیری دارد، در ادامه آن و در شرایط نقض و خیانت دشمن نیز بر اساس همین تشخیص، شخصا تصمیم می‌گیرد و دلیلی برای الزام او به الغای همه تعهدات وجود ندارد و آیه (فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‏ سَواء) تکلیفی متوجه او نمی‌سازد و امر در این آیه دلالت بر وجوب نقض تعهد ندارد. ❓دلیل عدم وجوب نقض: اولا: این آیه اساسا درمقام بیان "حکم نقض" (وجوب یا جواز) از سوی پیامبر(ص) نیست بلکه آیه در مقام بیان آن است که پس از آشکار شدن علائم خیانت از سوی دشمنان، پیامبر نباید بدون اعلام به دشمنان از پیمان بیرون بیاید. نقض مخفیانه عهد از سوی پیامبر نوعی خیانت است و او وظیفه دارد از آن پرهیز کرده و خروج خود را به آنان اعلام کند پس «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» بمعنی لزوم اعلام و یا متضمن اعلام خبر است (شیخ طوسی، النبذ: "القاء الخبر" التبیان، ج۵، ص۱۴۵). صاحب جواهر هم آیه را همینطور معنی می‌کند که اگر علائم خیانت آنان اشکار شد، تو به آنها نقض عهد را اعلام کن: «ای اَعلِمهم نقض عهدهم حتی تکونون سواء فی ذلک»(جواهرالکلام، ج۲۱، ص۲۹۴) پس اگر آیه دلالت بر وجوب داشته باشد، بر وجوب "اعلام" دلالت دارد و البته این وجوب در فرض اراده نقض است ولی آیه بر وجوب اراده نقض دلالتی ندارد و آن را الزامی نمیسازد. ثانیا: قرینه آنکه آیه درصدد تشویق به نقض متقابل نیست و درصدد بیان لزوم اعلام است، تعلیل ذیل آیه است که متناسب با حکم "لزوم اعلام" است و مربوط به لزوم نقض عهد نیست: «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ». به بیان علامه بر پیامبر واجب است که به آنان "خبر" نقض متقابل را "اعلام" کند تا مبادا مرتکب "خیانت" شود(المیزان، ج۹، ص۱۱۴) درحالیکه اگر آیه در مقام بیان لزوم عدم تعهد مسلمانان بود، مناسب بود که خداوند به مثل (ان الله یحب الصابرین) تعلیل نموده و مسلمانان را به مقابله به مثل و درگیری با دشمن تشویق کند. ثالثا: نقض از سوی مسلمانان در برابر نقض عهد کفار، از باب "مقابله به مثل" و بر اساس قاعده «وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ»(سوره بقره/آیه۱۹۴) است و مقابله به مثل یک حکم الزامی نیست بلکه جنبه حقی داشته و صرفا جواز مقابله را برای مسلمانان اثبات میکند. از این رو اگر کفار حرمت ماههای حرام را نقص کنند، مسلمانان نیز حق دارند در همان ماهها مقابله بمثل کنند ولی بر آنها واجب نیست که الزاما در ماه حرام مقابله کنند. با توجه به این قرائن و شواهد کاملا روشن است که آیه شریفه هیچ گونه دلالتی بر وجوب نقض از طرف مسلمانان به عنوان عمل متقابل در برابر کفار نقض کننده پیمان و سلب اختیار از پیامبر ندارد و استظهار وجوب، با آیه سازگار نیست. از این رو نظر وجوب نقض را نمیتوان تایید کرد. همان نظری که اختیار پیامبر را انکار کرده و خلاف ظاهر آیه میداند(آیه الله خامنه ای، المهادنه، ص ۸۱). نکات فوق اشکالات این دیدگاه را روشن میسازد. ❓نتیجه آنکه؛ «فَانْبِذْ إِلَيْهِم‏» اگر مربوط به اصل نقض باشد، دلالت بر وجوب ندارد و دفع توهم حظر است(نگاه اول) و اگر مربوط به اعلام آن باشد، هرچند دلالت بر وجوب دارد ولی ملازمه با وجوب نقض نداشته و اختیار پیامبر را در شیوه برخورد نفی نمیکند(نگاه دوم) باید مراقبت کرد که مبادا با نسبت دادن اقدامات بشریِ حاکمان به خداوند، مسئولیت حاکمان لوث شده و پاسخگویی آنان سست گردد. @rozaneebefarda
🔶حاشیه روزنه برداشت و یادداشت جدید آقای محمد سروش محلاتی، گرچه به ظاهر ملایم تر است اما همچنان خالی از نقد و نظر نیست. امید است این یادداشت نیز توسط فضلای ارجمند حوزه مورد نقد و ارزیابی و عیارسنجی علمی قرار گیرد. @rozaneebefarda
🔹بازنشر نقدهای روزنه به یادداشت آقای در کانال جناب آقای روانبخش👇
پاسخ هاي مستدل و منطقي به اظهارات سروش محلاتي درباره عدم ضرورت نقض برجام.docx
74.5K
اخيرا بدنبال فرمايشات امام خامنه اي مبني بر ضرورت رهاكردن معاهده برجام بعد از نقض عهد هاي مكرر توسط امريكا و اروپايي ها مبني بر اين كه قرآن كريم مي فرمايد «وقتی آمریکا از برجام خارج شد، دستور قرآن این است که تو هم تعهد را رها کن که با این حال باز هم دولت محترم ما تعهدات را رها نکرد. » اقاي روحاني در اظهاراتي در هيات دولت به دفاع از مذاكرات مجدد پرداخت و آن را مفاد آيات قرآن در سوره انفال دانست و آقاي سروش محلاتي كه طي سال هاي اخير نقش حمايت از عملكرد دولت را به صورت توجيه علمي و فقهي به عهده گرفته است طي مقاله اي چنين وانمود كرد كه از نظر قرآن و فقه شيعه عملكرد دولت در عدم نقض برجام صحيح بوده است و با اظهار نظري كه داشت به گونه ای مطرح كرده است كه گويا اطلاعات فقهي و قرآني مقام معظم رهبري كامل نبوده است. خوشبختانه كانال روزنه كه اين روزها نقش خوبي در تبيين اين مساله ايفا كرده و مي كند مقاله سروش محلاتي را درج كرد و از محققان حوزوي خواست تا به نقد عالمانه آن بپردازند. https://eitaa.com/rozaneebefarda الحمدلله تعداد قابل توجهي از اساتيد و فضلاي حوزه علميه به نقد علمي اين مقاله پرداخته اند كه خواندن همه آن ها براي شما بسيار مفيد است.👆👆👆 #روانبخش http://eitaa.com/joinchat/2315059211Cdc06065a5f
💥مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات با همکاری مرکز تخصصی مهدویت، مسجد مقدس جمکران و معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات حوزه علمیه برگزار می‌کند: شبهه پژوهی مهدویت با محوریت نقد جریان مدعی یمانی (احمد بصری) ▪️به صورت مجازی ▪️ 13 و 14 اسفند ماه 1399 ▪️همراه با صدور گواهی پایان دوره ⏰ مهلت ثبت نام: 7 تا 11 اسفندماه 🔹 ثبت نام از طریق کانال مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه: @spasokh 🔹ثبت نام از طریق پیام‌رسان ایتا: @Admin_spasokh @rozaneebefarda
سفره رنگین امارات و عربستان برای برخی روحانیان اهل سنت ایران ▫️آقای مولوی عبدالحمید با کشورهای حاشیه خلیج فارس، روابط خوبی دارد که هنوز ابعاد مختلف آن بازگو نشده است. ▫️ این در حالی است که حمایت مستمر برخی کشورهای عربی، خاصه عربستان از گروه‌های تجزیه طلب و تکفیری، امری آشکار است. ▫️همدستی عربستان و برخی دیگر از کشورهای کوچک عربی در پیدایش و استمرار فتنه داعش، نیز عینا امری آشکار است! ▫️دست امارات و عربستان به خون یمنی‌های مظلوم و قهرمان نیز آلوده است. ▫️شاید با لحاظ این روابط مالی/سیاسی/فکری پیچیده و پشت پرده، تحلیل ریشه‌های بیرونی قدری آسان تر باشد. @rozaneebefarda
روحانیت شیعه در صد سال اخیر و جایگاه آیت الله مصباح.pdf
313K
ادوار تحول در روحانیت شیعه در صد سال اخیر و جایگاه آیت‌الله مصباح دکتر فنایی اشکوری ▫️روزنه؛ دریچه‌ای به تاريخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر @rozaneebefarda
تحریف قرآن برای استمرار معاهده با شیطان! رمزگشایی استادان دانشگاه از تحریف قرآن و تفسیر به رأی روحانی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹 شورای راهبردی نهضت استادی کشور در نامه‌ای انتقادی به رئیس جمهور، ضمن نقد محتوای سخنرانی وی در جلسه ششم اسفند هیئت دولت و دعوت به پرهیز از دوگانه‌سازی‌های تصنعی، استناد روحانی به آیات سوره انفال برای توجیه متعهد ماندن ایران به برجام پس از خروج یکجانبه امریکا را «تفسیر به رأی» خواند. ▫️ در بخشی از این نامه خطاب به رئیس جمهور چنین آمده است: استحضار دارید بیش از ۳ هزار و ۸۸ نفر از استادان و مدرسان نهضت استادی کشور در روز‌های اخیر طی نامه‌ای به ملت شریف ایران، توقف اجرای پروتکل الحاقی از سوی جمهوری اسلامی ایران را دستاورد بزرگ مقاومت ملت ایران و ثمره وحدت قوای حاکم در کشور ارزیابی نمودند. ⭕️آقای رئیس جمهور! با اینکه فقیهان، محدثان و مفسران بار‌ها از نقل و تفسیر نادرست روایات و آیات قرآن کریم از سوی جنابعالی در استفاده ابزاری برای دفاع از خویش و دولت محترم و به خصوص تزئین غرب ابراز ناخوشنودی نمودند مع الأسف دوباره از حیث علمی، سیاسی و در بیان شأن نزول آیه قرائت شده در روز ششم اسفند دچار اشتباهی فاحش شدید و چنین تلقی شده که باز هم ناخواسته به تزئین جبهه مکار و جنایت پیشه غرب مبادرت نمودید. 🔻جنابعالی مستحضرید این آیه در سوره انفال است که پس از غزوه بدر در رمضان سال دوم هجری نازل شد. تاریخ نزول این سوره و این آیه، خود مهم‌ترین دلیل بر ابطال فرضیات شما در سخنرانی مذکور است. 🔹توضیح آنکه، مفسران، این آیات را ناظر به پیمان رسول خدا (ص) با قبائل سه‌گانه یهود در مدینه می‌دانند؛ یعنی قبائل بنی قینقاع و بنی‌نظیر و بنی قریظه. گو اینکه هنگام نزول این آیات، هنوز نقض عهدی از جانب این سه قبیله صورت نگرفته؛ و نخستین نقض عهد، توسط یهود بنی قینقاع و پس از غزوه بدر و نزول این چنین شد که بلافاصله منجر به مجازات و اخراج آنان از مدینه شد و نه تجدید پیمان! 🔹با توضیحی که گذشت، روشن شد که مراد از جمله (ثُمَّ ینْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کلِّ مَرَّهًٍْ) آن است که شأن و دأب کفار، نقض عهد است؛ نه آنکه آن‌ها نقض عهد کرده‌اند و رسول خدا (ص) مجدداً با آنان تجدید عهد کرده است، از این رو تفسیر به رأی شما نه از آیه قابل استفاده است و نه از تفاسیر و نه از تاریخ! 🔹نکته شایان توجه دیگر آنکه آیات بعد به روشنی، مفهومی را که در بطلان فرضیه شما گذشت تأیید می‌کنند. در آیه ۵۸ می‌فرماید: (وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَهًًْ فَانْبِذْ إِلَیهِمْ عَلَی سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْخَائِنِینَ). در این آیه نمی‌فرماید اگر کفار خیانت کردند پیمان را به سویشان بیفکن، بلکه می‌فرماید: حتی اگر خوف و احتمال عقلایی از نقض پیمانشان داشتی این کار را بکن! 🔹همچنین خاطر شریف را مستحضر می‌دارد به اینکه با توجه به نزول این آیات در سال دوم و در زمانی که هنوز نقض عهدی صورت نگرفته، بنابر تفسیر دلخواه جنابعالی از این آیات، نعوذبالله رسول خدا (ص) دستور آیه ۵۸ را نه یک بار بلکه مکرراً زیرپا نهاده، زیرا نه تنها با خوف از خیانت کفار، پیمان را به سویشان نیفکنده، بلکه صبر کرده تا آن‌ها مکرراً نقض کنند و رسول خدا نیز مکرراً تجدید پیمان کند! 🔹از این رو متواضعانه تأکید می‌کنیم هر گونه تلاش برای تحمیل مفهوم مد نظر جنابعالی بر این آیه، تلاشی است بی حاصل؛ زیرا، آنچه که تاریخ از عملکرد و سیره رسول خدا (ص) گزارش کرده، شدت و غلظت بر کفار، و اجرای حکم مجازات پس از نقض پیمان است. @rozaneebefarda
آری! قرآن مجوز نقض عهد می‌دهد! نقدی بر سروش محلاتی اختصاصی‌|| سعید احمدی‌فرد شربیانی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [ص۱ از ۲] ▫️در یادداشت آقای سروش محلاتی، استناد به آیه «فانبذ إلیهم سواء» مورد مناقشه قرار گرفته و در نهایت به این نتیجه رسیده که «نه برای لزوم ماندن در برجام می توان به قرآن استناد کرد و نه برای خروج از آن». بر اساس مدعای نویسنده، آیه بیانگر هیچ دستوری نیست واز آن نمی توان تکلیفی را به دست آورد، چرا که آیه در مقام توهم حظر امر به نبذ کرده و چنین امری تنها بر اباحه دلالت می کند و اینگونه موارد در محدوده منطقه الفراغ است. اولین نکته درباره یادداشت مزبور آنست که گفته اند: «در علم اصول ثابت شده است که امر در چنین موقعیتی به معنی وجوب نیست» و منظور نویسنده از «چنین موقعیتی»، مقام دفع توهم حظر است. یکی از پیش فرضهای استدلالِ نویسنده وجود توهمی است که براساس آن پیامبر و اصحاب ایشان گمان می کردند که باید نسبت به عهد با مشرکین همچنان پای بند باشند و آیه در این مقام، با لسان امر آنان را از این توهم بازداشته است. آنچه باید به طور جدی مورد توجه نویسنده قرار می گرفت اثبات این مقدمه بود که رکن استدلال ایشان نیز همین است. در حالی که با ارسال مسلمات، از اثبات این مقدمه غفلت کرده وقبول آن را نزد خود و خواننده مفروض دانسته است. به دیگر سخن، توهم حظر چیزی نیست که امروز و به خواست ما در مورد امر آیه ادعا شود و بعد به راحتی هر امری حمل بر اباحه شود. گویا نویسنده توجه نداشته که با این روش، عملا چیزی به عنوان الزام در آیات قرآن باقی نخواهد ماند وهر کسی با قرینه قرار دادن توهمات خود می تواند اوامر قرآنی را حمل بر اباحه کند. نویسنده تنها برای غرابت زدایی از کلام خود به مواردی از آیات قرآن اشاره می کند که در آن امر به معنای اباحه به کار رفته است. اینکه در مواردی امر به معنای اباحه است جای بحث نیست لکن بر نویسنده لازم است تا در آیه مورد بحث قرائنی ارائه دهد تا بتواند مقدمات ادعای خود را اثبات کند. در تمامی موارد مذکور در یادداشت، قرینه ای جدی بر توهم حظر وجود دارد. برای نمونه وقتی می گوییم امر در آیه «فانتشروا فی الارض و ابتغوا» دلالت بر اباحه می‌کند، از آن روست که در پیشتر با فقره «ذروا البیع» از بیع نهی کرده است، یا وقتی گفته می شود امر در آیه «اذا حللتم فاصطادوا» دلالت بر اباحه می کند، چون در آیه دیگر فرموده «لا تقتلوا الصید وانتم حرم» ویا اگر گفته می شود که آیه «فاذا تطهرن فأتوهن» دلالت بر اباحه می کند، از آن روست که سابقا فرموده است: «فاعتزلوا النساء فی المحیض». کوتاه سخن آنکه باید به جای ادعای «توهم حظر» قرینه ای جدی همچون حظر سابق ارائه کرد. از همین رو بوده که برخی دانشوران اصول، به دقت از در مباحث اصولی خود از عبارت «امر عقیب الحظر» استفاده کرده اند. حال درباره آیه مورد بحث باید پرسید کدام نهی از نقض عهد مشرکان در قرآن وجود داشته که اکنون برای دفع توهم، از اسلوب امر استفاده شده است؟ اصولا چه جای توهم است وقتی طرف مقابل نقض عهد کرده، پیامبر و اصحاب همچنان بر عهد خود پایبند باشند؟ ظاهرا آنچه بیشتر برای مسلمانان جای توهم دارد اینست که معاهده با مشرکان جایز نیست و یا پاییندی به آن لازم نیست! مضاف بر آنکه سیره عقلا بلکه به تعبیر قدمایی قضیه العقل و العدل نیز این است که پای بندی در ازای پای بندی! حال چگونه می توان تصور کرد پیامبر و اصحاب او توهم کردند که باید نسبت به معاهده ای که نقض شده است همچنان پای بند باشند؟ همچنین باید افزود که تعبیر به کار رفته در آیه با بیان اباحه سازگار نیست. «فانبذ الیهم» در آیه به معنای آنست که «پیمان را به سویشان پرتاب کن». به کارگیری ماده «نبذ» که به معنای افکندن و پرتاب کردن است، متضمن شدت عمل و بی احترامی نسبت به طرف مقابل است(العین،ج8،ص191) که با اباحه صرف مناسب نیست. نکته دوم درباره استشهاد نویسنده به کلمات تنی چند از فقیهان شیعه است. اینکه شیخ طوسی در مبسوط خود با استدلال به آیه حکم به جواز نقض عهد توسط امام داده است، بدین معنا نیست که از نظر شیخ طوسی معنای آیه جواز نقض است ونه بیشتر. می توان برای اثبات جواز نقض از نظر فقهی به این آیه استشهاد کرد اما برای اینکه نظر شیخ طوسی درباره معنای آیه را بدانیم باید به تفسیر ایشان مراجعه کنیم. ایشان در ذیل آیه می فرماید: «أمر الله تعالى نبيّه أنه متى خاف- ممن بينه و بينه عهد- خيانة أن ينبذ اليه عهده على سواء»(التبيان، ج‏5،ص145) شیخ طوسی در تفسیر این آیه از عبارت امر استفاده کرده است وظاهر ماده امر همان الزام است. درباره عبارت صاحب جواهر نیز باید گفت که ایشان در تفاوت میان عهد مهادنه و عهد ذمه اولی را تابع مصلحت و دومی را حق اهل کتاب دانسته است. از عبارت صاحب جواهر بر نمی آید که نقض عهد با کسانی که نقض عهد کردند تابع مصلحت است. @rozaneebefarda
آری! قرآن مجوز نقض عهد می‌دهد! [ص ۲ از ۲] اما در مقابل برخی از فقها نیز استناد کرده که از این آیه الزام را فهمیده اند چنانکه مرحوم آقای منتظری بعد از استشهاد به آیه گفته اند: فعلى حاكم المسلمين حينئذ إعلامهم بقطع العلاقات احتياطا للإسلام و الأمّة.(دراسات في ولاية الفقيه، ج‌2، ص737) نکته سوم درباره تقابلی است که از نظر نویسنده میان حق و تکلیف برقرار است. در این باره به طور مختصر باید گفت اگر چه مفهوماً حق غیر از تکلیف است، لکن می توان مصداقاً این دو را در یک جا جمع کرد. برای نمونه اگر چه از حضانت به عنوان حقی برای پدر یاد می کنند، لکن حضانت فرزند در حقیقت تکلیف پدر نیز هست. نکته چهارم که لازم به ذکر است این است که کسانی که از منطقه الفراغ سخن گفتند، اباحه را دو نوع می دانند: اباحه بالمعنی الاخص و اباحه بالمعنی الاعم. اباحه بالمعنی الاخص اباحه ایست که توسط شارع جعل شده و بیان شده و کسی حق ندارد بر خلاف آن عمل کند. در این نوع از اباحه، ملاک جعل موجود است و از این جهت آن را اباحه اقتضائی نامیدند. در مقابل، اباحه بالمعنی الاعم است که در آن ملاکی برای جعل وجود ندارد، این نوع را اباحه لا اقتضائی می نامند. آنچه منطقه الفراغ نامیده می شود در محدوده این نوع از اباحه است. اگر طبق مبنای نویسنده، بپذیریم این آیه دلالت بر اباحه می کند، پس اباحه جعل و پس از آن بیان شده است و ملاک موجود است. این جا قلمرو منطقه الفراغ نیست. نکته پنجم درباره نوع استدلال آقای در دو یادداشت اخیر است. ایشان در یادداشت اول تلاش می کند تا با انصراف هیئت امر از معنای ظاهری، امر را به معنای اباحه تفسیر کند و بدون ارائه هیچ قرینه ای الزام ظاهر در هیئت امر را انکار کند. اما در یادداشت دوم به دنبال انصراف ماده به کار رفته در آیه از ظاهر آنست. اینکه شیخ طوسی ماده نبذ را در تفسیر خود چنان معنا کرده است اگر چه نقل صحیحی است، اما قابل استناد نیست. چرا که شیخ طوسی نه لغوی است و نه عرب اصیل است تا بگوییم فهم او از لغت عرب برای ما حجت است. خصوصا که آنچه شیخ طوسی در تفسیر خود بیان کرده بر خلاف آن چیزی است که کارشناسان علم لغت و مفسران ادیب گفته اند. در این باره علاوه بر صاحب العین که پیشتر کلامش ذکر شد می تون از زمخشری یاد کرد که در کشاف می نویسد: «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ، فاطرح إليهم العهد»(الكشاف، ج‏2،ص231) همین عبارت را فخر رازی نیز به کار برده است. (التفسيرالكبير، ج‏15،ص497) راغب درباره آیه گفته است: فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‏ سَواء فمعناه: ألق إليهم السّلم.(مفردات، ص788) مراجعه به کتب لغت نشان می دهد که تفسیر شیخ طوسی از ماده نبذ در این آیه تا چه حد بر خلاف گزارش ها و تحلیل های لغوی است و این معنا تا چه حد مورد تامل و سوال است. ▫️جناب آقای سروش در دفاع از تفسیر شیخ طوسی به کلامی از صاحب تفسیر المیزان استشهاد کرده اند که در آن ذیل آیه موید تفسیر شیخ طوسی دانسته شده است. باید دانست که وقتی بتوان ذیل یاد شده را با تفسیر مطابق با ظواهر لغت معنا کرد، وجه تاییدی نیز در میان نخواهد بود. به دیگر سخن این ذیل، تعلیل «فانبذ الیهم» به همان معنای ظاهر که مشهور میان مفسرین و اهل لغت است. خدای متعال در مقام تعلیل امر خود به نبذ می فرماید: علت این امر آنست که خدا خیانت کاران را دوست ندارد. این معنا با صدر آیه مطابق تر است؛ چرا که صدر می فرماید اگر از ناحیه آنان کردی عهدشان را به سوی خودشان پرت کن چرا که خدا خیانت کاران را دوست ندارد. با این تفسیر، این آیه در معنا شبیه آیه 107 نساء است «ولا تجادل عن الذین یختانون أنفسهم إن الله لا یحب من کان خوانا أثیما». نکته ششم درباره نوع بیان ایشان از نظری است که با آن مخالف است. روایت ایشان از نظر مخالف بدین شکل است: «ولی آیا این آیه حق و اختیاری را برای پیامبر اثبات می کند تا با توجه به شرایط، مصلحت جامعه اسلامی را تشخیص داده و بر مبنای آن تصمیم گیری کند و یا آیه شریفه وظیفه ای بر عهده او می گذارد تا تعبدا و بدون در نظر گرفتن مصلحت آن را اجرا کند؟» قطع نظر از میزان اخلاقی بودن اینگونه روایت، پاسخ دوگانه مصنوعی یاد شده (مصلحت - تعبد) روشن است. خدای متعال مصلحت را در آن دیده که پیامبر خود را ملزم به نبذ کند. نکته هفتم مربوط به فقرات آغازین نوشتار آقای سروش محلاتی است. ایشان در ابتدا با استناد به خبرگزاریها نقلی از کلام رهبری را ذکر کردند، و بعد به نقل از سایت رهبری نص کلام ایشان را آورده اند و آنگاه یکی از عکس العملهایی در فضای رسانه ای نسبت به کلام رهبری بوده را ذکر کرده‌اند. متاسفانه نویسنده مشخص نکرده است که نوشته خود را در قبال کدامیک از این سه، نوشته است. نکته هشتم آنکه باید مراقب بود تا با مراعات ، عرصه و را نسازیم. @rozaneebefarda
جهالت یا تجاهل؛ مسأله این است! نقدی بر اظهارات تحریف‌آمیز اخیر پیرامون حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا جباری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بازتأملی در مفهوم (ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ) مورد استناد جناب حسن روحانی! 🔹در خصوص آيه 55 و 56 سوره مبارکه انفال (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ) که هر از گاهی مورد استناد آقای روحانی برای توجیه اصرارشان بر با قرار می گیرد چند نکته شایان ذکر است: 1. این آیه در سوره انفال است که پس از غزوه بدر در رمضان سال دوم هجری نازل شد. تاریخ نزول این سوره و این آیه مهمترین دلیل بر ابطال استفاده‌ای است که جناب روحانی تلاش دارد از این آیه بنماید توضیح آن که، مفسران، این آیات را ناظر به پیمان رسول خدا ص با قبائل سه گانه یهود در مدینه می دانند؛ یعنی قبائل بني قينقاع و بي نضير و بنی قریظه. و در هنگام نزول این آیات، هنوز نقض عهدی از جانب این سه قبیله صورت نگرفته بود؛ و اولین نقض عهد، توسط یهود بنی قینقاع و پس از غزوه بدر و نزول این آیات صورت گرفت که منجر به مجازات و اخراج آنان از مدینه شد و نه تجدید پیمان. 2. با توضیحی که گذشت، روشن شد که مراد از جمله (ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ) آن است که شان و دأب كفار، نقض عهد است؛ نه آن که آنها نقض عهد کرده‌اند و رسول خدا ص مجددا با آنان تجدید عهد کرده است. این معنا نه از آیه قابل استفاده است و نه از و نه از . 3. جالب آن که مفسران بزرگی همچون شیخ طوسی و شیخ طبرسی به نکته‌ای که عرض شد تصريح کرده و فرموده‌اند: جمله (ثُمَّ يَنْقُضُونَ ) عطف مستقبل بر ماضی است تا این معنا را برساند که شان و بنای کفار، نقض عهد در آینده است پس از هر پیمانی که ببندند: (وقوله تعالی " ثم ينقضون " عطف المستقبل على الماضي ، لأن الغرض أن من شانهم نقض العهد مرة بعد أخرى في مستقبل أوقاتهم بعد العهد إليهم؛ التبيان في تفسير القرآن، شیخ طوسی، ج5 ص143/ التفسير مجمع البيان ، شیخ طبرسی، ج4 ص 483). نتيجه آن که این آیه، به هیچ وجه دلالت بر آن ندارد که کفار مجال آن را یافته‌اند که هر بار نقض پیمان کنند و رسول خدا ص نیز مجددا با آنان پیمان بسته باشد. 4. نکته شایان توجه دیگر آن که آيات بعد به روشنی، مفهومی که گذشت را تایید می‌کند. در آیه 58 می فرماید: (وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ). در این آیه نمی فرماید اگر کفار خیانت کردند پیمان را به سویشان بیفکن، بلکه می‌فرماید: حتی اگر خوف و احتمال عقلائی از نقض پیمانشان داشتی این کار را بکن. ▫️حال، جناب روحانی باید پاسخ دهد که؛ 🔻با توجه به نزول این آیات در سال دوم و در زمانی که هنوز نقضی صورت نگرفته، بنابر تفسیر ایشان از این آیات، نعود بالله رسول خدا ص دستور آیه 58 را نه یک بار بلکه مکرراً زیر پا نهاده، زیرا نه تنها با خوف از خیانت کفار، پیمان را به سویشان نیفکنده، بلکه صبر کرده تا آیا مکررا نقض کنند و رسول خدا ص نیز مکررا تجدید پیمان کند!!! 5. آخرین نکته آن که از توضیحات یاد شده روشن شد که دیدگاه نقل شده از برخی مفسران همچون مجاهد(التبیان، ج 5 ص 143)، مبنی بر این که مراد از آیه 56 يهود بني قريظه هستند که با وجود پیمان با رسول خدا ص ، آن را در سال پنجم و در غزوه خندق نقض کردند، ناصواب است؛ چرا که آیه در سال دوم نازل شده است و نه در سال پنجم. 🔹و اما دیدگاه برخی دیگر مبنی بر آن که مراد از آیه، نقض پیمان توسط یهود بني قريظه در یاری رساندن به مشركان در غزوه بدر است نیز کاملا مردود است، چرا که غزوه بدر به طور ضربتی اتفاق افتاد و مشرکان مکه بلافاصله با شنیدن خبر در خطر بودن کاروان تجاری، به سوی بدر حرکت کردند و هیچ گونه تماسی بین آنان و یهود بني قريظه در مدينه گزارش نشده است. 6. و در پایان، گفتنی است هرگونه تلاش برای بر این آیه، تلاشی است بی حاصل؛ چرا که، آنچه که تاریخ از عملکرد و سيره رسول خدا(ص) گزارش کرده، شدت و غلظت بر كفار، و اجرای حکم مجازات پس از نقض پیمان است و نیز در تاریخ رسول خدا(ص) گزارش نشده که تأییدی بر دیدگاه جناب روحانی باشد. لذا ایشان را به قرائت آيات پس از آیه 56 انفال و نیز مطالعه دقیق تاریخ اسلام لاسيما غزوات بنی‌قینقاع و بنی‌نضیر و بنی‌قریظه و فتح مکه . و آن که بر مفهوم مدنظرشان بر آیه، از سر باشد و نه !!! @rozaneebefarda
وقتی سرپرست جدید مؤسسه تنظیم و نشر به حوزه قم درس انقلابی‌گری می‌دهد! ▫️جناب آقای کمساری، که در دیماه۹۹ بعنوان جایگزین انصاری انتخاب شده، بعد از دیدار با مدیر حوزه قم و ریاست جامعه مدرسین، چنین نوشته است:👇 ⭕️امروز و در نهمین روز از اسفند ۹۹،به اتفاق جمعی از معاونین و مدیران موسسه،به قم آمدیم و با هدف برقراری تعاملات کاری با نهادهای حوزوی، جلساتی با مدیر محترم حوزه‌های علمیه آیت‌الله اعرافی و رئیس محترم جامعه مدرسین قم آیت‌الله الله حسینی بوشهری داشتیم. در این جلسات بر لزوم انجام کارهای علمی و فرهنگی جهت و اندیشه های امام خمینی ره در تاکید و زمینه بررسی شد. بی شک حوزه های علمیه بخصوص ، تنها زمانی می توانند از خطر مصون بمانند که به آراء و اندیشه های امام باشند. ، حوزه تراز اندیشه امام است وگرنه با نمی‌توان مدعی بود! 🔶حاشیه روزنه حوزه علمیه قم، در گام نخست انقلاب اسلامی، وفاداری خود را به امام و انقلاب اسلامی اثبات کرده و در گام دوم، پرچم مبارزه با ، با هدایتگری بزرگان و مجاهدت‌های طلاب جوان، برافراشته تر از هر زمان دیگری است. آقای کمساری بجای آنکه به قم درس انقلابی‌گری و وفاداری به امام بدهد، بهتر است نگاهی به کارنامه مخدوش مجموعه تحت مدیریتش بیندازد! شاید فقط مرور برای قضاوت در مورد میزان وفاداری این جماعت به امام کافی باشد! فعلا که و و ، بالانشین مؤسسه نشر آثار امام شده‌اند! @rozaneebefarda
💥به همت موسسه حضرت صاحب الامر (عج) نشست دوم از ویژه برنامه سالگرد صدور بیانیه گام دوم با موضوع: "بازخوانی تطبیقی منشور روحانیت و بیانیه گام دوم" با ارائه اساتید معزز حجج اسلام: سلامی، توسلی و مرادپور برگزار شد. ▫️فایل‌های مرتبط را در کانال مناط ببینید: @manaatt @rozaneebefarda
سوره مظلوم انفال! نقدی بر یادداشت‌های اخیر سروش محلاتی علی مهدیان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹مدتی قبل جناب روحانی آیه ۵۶ انفال را اینطور تفسیر کرد که ثم ینقضون عهدهم فی کل مره... یعنی دائم دشمن عهد میشکسته و پیامبر دوباره عهد میبسته چون صلح طلب بوده. صلح طلب بودن یعنی با نقض کننده پیمان دوباره عهد ببندیم!؟ این که نه شاهد تاریخی دارد نه از متن آیه استنباط میشود. پیامبر در جبهه های مختلف با دشمنان متفاوت عهد میبسته و هر بار هم آنها بودند که نقض میکردند. معنای فی کل مره این است نه آنچه ایشان استنباط کردند. علت یابی چنین خطایی در فهم آیه قرآن و سیره پیامبر اکرم البته بحث مستقلی لازم دارد. 🔹اما دوباره چندی پیش جناب سروش محلاتی تفسیری از آیه ۵۸ سوره انفال ارائه دادند آیه این بود که وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ ایشان معتقد بودند از باب «امر عقیب حظر»، فعل «فانبذ» دلالت بر وجوب ندارد بلکه دلالت بر جواز دارد و حق را ثابت میکند نه تکلیف. به این معنا که اگر دشمن نقض عهد کرد تو میتوانی نقض عهد کنی نه اینکه باید چنین کنی.حالا اینکه از حکم جواز به حق برسیم بحثی دیگر است که میگذرم. 🔹اما آیه اساسا درباره وظیفه و تکلیف دستگاه حاکمیت و ولایت است. تعبیر تخافن هم نشان میدهد نقض عهد توسط دشمن نشده بلکه نشانه هایی معقول در نقض عهد دشمن محقق شده. «نبذ عهد» هم غیر از «نقض عهد» است. نبذ عهد یعنی اعلام به دشمن که این عهدنامه بی ارزش و ملغی است. و نقض یعنی عمل نکردن به مفاد آن. باید توجه کرد بین اصل معاهده و عمل به آن باید فرق گذاشت. اصل معاهده یک قرار دوطرفه است عمل به آن اجرای مفاد آن توسط طرفین است. 🔹جناب سروش محلاتی دو اظهار نظر دارند؛ در اظهار نظر اولی تفاوت نبذ و نقض را توجه نکرده و استنباط کرده که اگر فقها گفته اند نقض عمل عهد جواز دارد از باب امر عقیب حظر است. اولا اینکه امر بعد از حظر دلالت بر اباحه کند محل اشکال است؛چراکه حداکثر حظر ما قبل امر شک در قرینیت موجود ایجاد می‌کند و کلام را مجمل می‌کند. اجمال کلام هم یعنی نمیدانیم الزام هست یا نه و این یعنی نیاز به قرائن بیشتری وجود دارد و الا اصل عملی حاکم است. 🔹مثلا از جمله قرائن این است که نگاه کنیم در کلام متکلم وقتی امر انجام میشود بیشتر دلایل و علل بر عدم موضوعیت متعلق نهی و حظر ارائه شده یا در مفید بود متعلق امر؟ اگر اولی باشد ظهور در جواز و اباحه رخ میدهد و نفی حظر.اما اگر دومی باشد ظهور در الزام بیشتر است.اگر هم قرائن کافی نبود بیان مجمل میماند. در این آیه قران قرائن در لزوم نبذ وجود دارد از جمله اینکه لسان آیه نوعی توبیخ رفتار دشمن و مقابله به مثل در مقابل دشمن عهد شکن است بعلاوه که در انتهای آیه هم بحث از این است که بنا است عدم محبوبیت خائنین نزد خداوند با این حکم ظهور و بروز پیدا کند. لذا برداشتن حظر موضوعیت ندارد بلکه تحقق نبذ است که مورد توجه شارع است. ▫️اینکه «نقض عملی» وجوب ندارد بلکه جواز دارد، نیز از باب امر بعد از حظر نیست. بلکه لازمه نبذ این است که حق نقض عملی وجود داشته باشد. اگر اظهار نظر دوم جناب سروش محلاتی را ببینیم ایشان متوجه تفاوت نقض و نبذ شده و آنجا میگوید وجوب نبذ داریم نه نقض. آن وقت سوال این است که پس با آن استدلال امر عقیب حظر چرا اینجا حکم به ترخیص نمی‌کند؟ 🔹البته تطبیق اما تخافن در مورد برجام میشود شواهد و قرائن دوران اوباما و الا در زمان ترامپ که اساسا رسما نقض عهد توسط او اعلام شده بود. که به طریق اولی باید نبذ انجام میشد. ▫️اما یک نکته مهم دیگر اینکه این امر آیا امتثالش فوریت دارد یعنی واجب فوری است؟ به نظر میرسد که چنین نیست بلکه زمان امتثال آن دائر مدار مصلحت جبهه حق است که دستگاه حاکمه تشخیص میدهد. پیش از این هم رهبری گفت آتش زدن برجام بعد از آنکه دشمن آن را پاره کرد، لازم است اما زمانی این واجب را انجام میدهیم که به مصلحت باشد. ▫️ظاهر بیان رهبری در دیدار با مجلس خبرگان نشان میداد که در زمان امتثال «نبذ عهد» بین رهبری و دولت تفاوت نظر وجود دارد ولو او با تصمیم دولت همراهی کرده ولی به لحاظ زمانی موافق این میزان تاخیر نبوده. پیش از این نیز درباره اصل قرار داد برجام ایشان دستگاه دیپلماسی دولت را متهم به عجله و تسرع در قرارداد کردند. یعنی با دولتی مواجهیم که به عقیده رهبری در بستن قرار داد عجله کرده و در نبذ قرار داد در مقابل دشمن تاخیر دارد. برای رهبری یک صدا بودن کل دستگاه تصمیم گیری کشور در مقابل دشمن یک مصلحت مهم است، لذا مدارای با سستی و تاخیر مسوولین میتواند ریشه در این نکته داشته باشد. 🔹به هر حال تفسیرهای عجیب و غریب آیات سوره انفال توسط دستگاه حوزوی جریان غربگرا قصه پرغصه ای ست که باید در جای خود به آن رسیدگی کرد. @rozaneebefarda
تصمیم پیرامون در مجمع به جای حساسی رسیده است. اظهارنظر بزرگان و نخبگان پیرامون تبعات تصویب آن، قطعا و حتماً مؤثر است. @rozaneebefarda
فرافکنی و فرار از پاسخگویی در یادداشت سوم سروش محلاتی! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 تعهدات پس از نقض! ✍️محمد سروش محلاتی ❓سخن درباره تعهدات پس از نقض عهد بود و اینکه پس از آن، نقض متقابل واجب است یا جایز؟ حق است یا تکلیف؟ حالا با نگاه سومی به سراغ مسئله می‌رویم: وقتی دشمن نقض عهد کرد و پیمانی را رها نمود، تعهد ما در قبال آن عهد و قرارداد پایان می‌پذیرد ولی آیا نقض عهد آنان، پایان وظایف اخلاقی و شرعی ماست؟ و آیا دیگر هیچ تعهد و تکلیفی در برابر پیمان شکنان نداریم؟ شاید پاسخ انقلابی‌نمایان در این باره مثبت باشد ولی خردمندان (یا همان اولوا الالباب) پاسخ دیگری دارند! در اینجا برای روشن شدن پاسخ، یک نمونه قرآنی و یک نمونه فقهی ذکر می‌شود: ✅مهلت به پیمان شکنان قران می‌فرماید: پس از نقض عهد دشمنان باید به آنها فرصت دهید تا در زمان و مجال مناسب فکر و تصمیم گیری کنند. آنها هرچند در نقض پیمان مقصّرند ولی شما نباید همه چیز را خاتمه یافته تلقی کنید، دست نگهدارید و به آنها مهلت دهید: آغاز سوره برائت با همین اعلام مهلت چهار ماهه به مشرکانِ پیمان شکن است «فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ» علامه طباطبائی در ذیل آن می‌گوید: خداوند به برائت اکتفا نکرده بلکه تا چهار ماه، فرصت تحقیق و بررسی به آنها داده تا از "آزادی فکر" برخوردار باشند و در این مدت "امنیت" آنها تامین میشود(المیزان، ج۹، ۱۸۸و۱۴۸) شگفت‌آور است که گروهی مشرک باشند و سابقه قتل و جنایت در کارنامه خود داشته باشد و پیمان خود را هم با خیانت نقض کرده باشد، باز هم چند ماه برای فکر کردن و تصمیم گیری آزادی کامل در جامعه داشته و هر کجا بخواهد برود و کسی متعرض او نگردد!! «فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ»، فرصتی که در بسیاری از نظامها حتی برای شهروندان متخلف و یا معترض وجود ندارد!! آیا از خصمِ پیمان شکن، جواب سریع و اقدام مثبت فوری خواستن و با ضرب الاجل کوتاه، از همان حداقل فرصت مشرکان هم برای فکر و مطالعه دریغ داشتن، منطبق با منطق قرانی و حکمت فرقانی است؟ ✅امنیت سفیران پیمان شکن فقه اسلامی می‌گوید: اگر نمایندگان و سفیران دولت بیگانه نقض عهد کرده و مرتکب جرائم سیاسی شوند مثلا در کشور اسلامی اقدام به جمع آوری اسناد و مدارک محرمانه کنند و با به جاسوسی بپردازند و یا به جاسوسان پناه دهند و با این کارها قرارداد هدنه و همکاری را نقض کنند، مورد تعقیب و مجازات قرار نمی‌گیرند و به سلامت در اختیار دولت متبوع خود قرار می‌گیرد!! نه میتوان به محل آنها هجوم آورد و نه می‌توان آنها را در حصر و حبس قرار داد و نه .... این فتوای شیخ طوسی است: «اذا زال عقد الهدنة لخوف الامام نظر فیما زال به فان لم یتضمن وجوب حق علیه مثل أن آوی لهم عینا رده الی مأمنه و لا شیء علیه»(المبسوط، ج۲، ص۵۹) علامه حلی هم همین فتوی را با ذکر مثالهای بیشتر مورد تایید قرار داده است(منتهی المطلب، ج۱۵، ص۳۷۹) این نظر، نه از سوی یک عالم متجدد و به منظور همراهی با کنوانسیونهای بین المللی بلکه فتوایی از سوی بزرگترین فقهای امامیه مثل شیخ طوسی و علامه حلی است. آیا این نظرات برای ما باورکردنی است و یا بدنبال فقهی هستیم که همه این ارزشها را بدور افکند؟! پس نقض عهد بیگانگان، پایان همه مسئولیتهای ما نیست و اگر یک وظیفه در ابقای آن عهد به پایان می‌رسد ولی چه بسا وظایف دیگری همچنان پایدار و برقرار است. در قرآن و در فقه، خواندنی‌های زیادی وجود دارد که برایمان نمی‌خوانند ولی ما باید بخوانیم. @rozaneebefarda
بازتاب دیدگاه های مخاطبان روزنه/1 🔸مصباحی: سلام علیکم در مورد یادداشت دوم آقای سروش محلاتی: در فقه و همچنین تجربه‌ی عینی و تاریخی این مسلم است که حکومت و سیاست صحنه‌ی تزاحم‌هاست و نقش ولی امر در اغلب موارد، کشف مصالح اهم و تقدیم آن‌ها بر مصالح مهم در موارد مختلف تزاحم است، نه صرفا کشف و استنباط حکم اولی. بنابرین، استنباط حکم اولی وجوب از آیه‌ی شریفه، باعث سلب اختیار ولی‌امر نمی‌شود. بحث در این است که به عنوان اولی، حکم بقا در تعهد یک‌طرفه چیست، و این قابل جمع است با این که در مواردی به خاطر تزاحم با مصلحت اهم، ولی امر تشخیص دیگری داشته باشد. فلذا محل بحث، دوران بین «حق» یا «تکلیف» ولی‌امر نیست، بلکه دوران بین وظیفه‌ی او در مرحله‌ی اول، و وظیفه‌ی او در فرض تزاحم با مصلحت اهم است. چه اینکه وقتی هم از «حق» ولی‌امر صحبت می‌کنیم، منظور حق شخصی و دلبخواهی او نیست، بلکه آن‌جا هم «مکلف» به رعایت مصلحت جامعه‌ است. نکته‌ی دوم این که ایشان نگران لوث شدن مسائل دینی بابت اسناد افعال عباد به شریعت هستند، این حرف زیباست، اما ابعاد خطرناکی دارد که در نهایت به نفی تکلیف‌گرایی می‌انجامد و موجب انسداد باب اجتهاد و استنباط می‌شود و ... نمی‌خواهیم به آن ابعاد بپردازیم در این مجال، اما اجمالا این مقدار یعنی «مقابله با مثل نسبت به دشمن» یک امر عقلایی (بلکه اصل رفتاری شایع در میان حیوانات) است؛ ما منتظر دین نبودیم تا به ما مقابله به مثل یاد بدهد؛ فلذا از جهت اسناد «اصل مقابله به مثل» به شارع مقدس، ایشان نگران نباشند، آبروی شریعت بدین قدر نرود. نکته‌ی سوم این‌که بله، به ما فراخوان دادند، عقل و وجدان و حافظه‌ی تاریخی به ما فراخوان داده‌ تا به مدعیان استقلال حوزه یادآوری کنیم این چنین مبتذل و تکلف‌آمیز و مغشوش، فقاهت را به پای اشتباه فاحش حسن روحانی و جواد ظریف به مسلخ نبرند. تاریخ از یاد نمی‌برد کسانی که هزاران تهمت و افترا به مرحوم آیةالله مصباح زدند به خاطر حمایت ایشان از برخی افراد (در زمان استقامت و در راه مستقیم بودن آن افراد) حالا خودشان در وقتی که دولت اعتدال رکورد منفور بودن دولت‌ها پس از انقلاب را زده است، این‌چنین علیه رهبری به دفاع از اشتباه تاریخی دولتمردان برخاسته‌اند. @rozaneebefarda