eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
246 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
توئیت موهن در مورد مردم ایران! آیا این حجم از سیاه‌نمایی انباشته علیه نظام و ملت ریشه در ورشکستگی سیاسی اعتدالیون دارد یا عوامل دیگری دخیل است؟! @rozaneebefarda
اصلاح‌طلبان و ماجرای ! اختصاصی|| جعفر بحرینی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️اصطلاح‌طلبان که از قضا خود را ادامه دهنده، روشنفکران غربزده دوران پهلوی می‌دانند و عملا ادامه دهنده همان خط منحط هستند، این روزها در چالشی بزرگ زمین‌گیر شده‌اند! طالبان که به دیدگاه برخی، با حمایت ویژه آمریکایی‌ها و برای فشار به تولد یافته بود، با حمایت مستقیم یا نقش‌آفرینی غیرمستقیم آمریکا در دو دهه پیش بر افغانستان مسلط شد و در دوران ۵ ساله حکمرانی‌اش، غرب وحشی با اتکا به رفتارهای ارتجاعی آنها بیشترین ضربه را به وجهه اسلام زدند و طالبان را ابزاری برای تخریب اسلام ناب در منظر جهانیان قرار دادند. اصلاح‌طلبان که از مدَّت ها قبل در سودای کنار زدن «اسلام سیاسی» از صحنه بودند، به تبعیت از کدخدای‌شان چهره کاریکاتوری طالبان را پیراهن عثمان کردند برای حمله به اسلام سیاسی! آنها نخواستند مبدأ و منشأ این تفکرات ناقص را ببینند. از همین رو وقتی آمریکا از خلیج خوک‌ها به به بهانه حملات یازده سپتامبر، نه به عربستان و نه حتی به پاکستان، بلکه به افغانستان و چند سال بعد به عراق حمله کرد، جماعت اصلاح‌طلب(بخوانید تسلیم‌طلب)، فرش‌ قرمز زمهریر برای آمریکا پهن کردند و کف و سوت زدند که «منجی آمد»! و مدعی شدند «دموکراسی آمریکایی به فریاد مسلمین رسیده است تا آنها را از دیو افراطی گری نجات دهد»! تا اینجا شاید عامه مردم به اصلاح طلبان حق می دانند که به نام آزادی و دموکراسی مخالف طالبان باشند و هرچند آمریکا برخلاف اصول دموکراسی و قوانین بین المللی به دو کشور حمله نظامی کرده، ولی خب جماعت روشنفکر غربگرا ، بار اولش نیست که زیر علم غرب سینه می زند. چالش واقعی برای اصلاح طلبان وقتی شروع شد، که چهره بسیار کریه تر و زشت تر از طالبان، یعنی در غرب کشور فعَّال شد. آنها طبق همان اصل قبلی مخالفت با طالبان می‌بایست با این چهره زشت هم مخالفت می کردند و حتی حکم جهاد می دادند. و با استناد به همان اصلی که حمله آمریکا به دو کشور مستقل را اجازه می‌دادند، به ایران هم حق دفاع از منافع ملِّی خود می دادند. امَّا در کمال تعجَّب و در یک تناقض آشکار ، نه تنها دیو سیاه داعش را محکوم نکردند! نه تنها از آمریکا نپرسیدند که محصول حضور در عراق و افغانستان چه بود که فرزند ناخلف داعش متولد شد! و نه تنها حق دفاع از میهن و ملت را صادر نکردند، بلکه با وقاحت تمام نوک پیکان حملات را به جای اجنبی، سوی خودی‌ها نشانه گرفتند! از قضا گفتمان مقاوت، با قهرمانانی چون «شهید سلیمانی» اژدهای هفت سر داعش را خفه کرد، آمریکا که تمام رشته هایی که برای غرب آسیا بافته بود را پنبه دید، به جای داعش، قهرمان مبارزه با تروریسم را در مقابل چشم همگان، به شهادت رساند. اصلاح طلبان این بار هم سکوت مرگ گرفتند! آنان نه تنها بعد از جنایت فرودگاه بغداد از دولت تروریست آمریکا فاصله نگرفتند که همچنان ضمن سازشکاری با قاتلان حاج قاسم، حرف دشمن را تکرار کردند! جالب است اگر طالبان بد است، پس داعش باید هزاران برابر بدتر باشد و قهرمان مبارزه با داعش باید هزاران برابر محبوب تر باشد، امَّا این جماعت غرب دوست، مانند تمام چُغاک های تاریخ به رستم کشی عادت دارد. این ایام آمریکا با خفت و خواری تمام، افغانستان را ترک کرد، ارتشِ حدودا ۳۵۰هزار نفری و دولت ساخته آمریکا و چند هزار میلیارد دلاری که آمریکا به بهانه صدور دموکراسی در افغانسان خرج کرد، تنها ده روز در مقابل جماعتِ حدودا ۸۰ هزار نفره «طالبان» دوام آورد! این بار هم حضرات اصلاح طلب این ننگ را نیز سانسور کردند! چنان که با هیاهو و فرافکنی، تمام تلاش خود را به کار بستند تا فرار مفتضحانه و شکست تاریخی آمریکایی‌ها در افغانستان به حاشیه برود! امَّا چالش جدید برای آنها این است که دقیقا قرار است بر طبق کدام اصول قبلی با طالبان مخالفت کنند؟ آیا همانطور که داعش را سانسور کردند؟ یا همانطور که 20 سال قبل به آمریکا اجازه مبارزه با طالبان را دادند؟! دسته ای از فعالان سیاسی مذهبی ایرانی چون «مولوی عبد الحمید» که همواره به همگرایی سیاسی با اصلاحات شناخته می‌شوند، از تسلط طالبان بر افغانستان رسما ابراز خوشحالی کرده اند. گروهی دیگر سودای، کمک به جریان پنجشیر را دارند، عده‌ای هم احتمالا به دنبال شمع‌ می‌گردند تا برای جان‌باختگان آمریکایی، روشن کنند! چشمان منتظر منصفان و آگاهان منتظر اقدام عاجل و مواضع شفاف اصلاح طلبان هستند، آیا آنها برای آنچه مقاومت در پنجشیر می‌نامند حاضر به خطر و حضور در میدان می‌شوند و به نبرد با طالبان می روند؟ آیا حاضرند مولوی عبدالحمیدها را نه ملامت که نصیحت کنند که چرا از طالبان طرفداری می کنی؟ آیا حاضرند اشتباه گذشته و تمام تهمت های قبلی خود به گفتمان مقاومت را پس بگیرند و از ملت غیور ایران اسلامی و در پیشگاه تاریخ عذر خواهی کنند؟! @rozaneebefarda
توضیحات جدید امام‌جمعه لواسان از تمام روستاهای لواسان بازدید میدانی داشته‌ام/ شورای فرهنگ لواسان رتبه اول تهران را کسب کرده است! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔰دفتر امام جمعه را خودم ساختم/ بخاطر وقت زیادی که در لواسان گذاشتم به دانشگاه بدهکار شدم 🔹به خود من شفاف اعلام نشده که چرا این اتفاق می‌افتد. فقط به من اعلام کردند که به این نتیجه رسیده ایم که کسی دیگر جایگزین شود و هیچ دلیلی برای این اتفاق ذکر نشده است. 🔹من به جرات اعلام می‌کنم که تمام روستاها را گشته‌ام و با دقت مسائل را رصد کرده‌ام. نه اینکه مثل آقای روحانی با ماشین بروم و سر بزنم، تک تک مناطق را شخصا در میان مردم حضور داشته‌ام و از مشکلات مردم خبر دارم. 🔹اگر منظور دوستان کار فرهنگی گزارشی است، بله بنده فعال نبوده‌ام ولی اگر منظور حل مسائل و مشکلات مردم است که به هیچ وجه قبول ندارم. 🔹اگر هم ملاک دوستان بحث شورای فرهنگ عمومی است که شورای فرهنگ لواسان در استان تهران رتبه اول را کسب کرد. در غالب مناطق امام جمعه این مسئولیت را به فرماندار می‌سپارد ولی بنده خودم تمام مدت حضور داشتم و نقش‌آفرین بودم. 🔹بنده نه استعفا داده‌ام و نه اظهار تمایل برای ترک این مسئولیت داشته‌ام. هیچگاه هم اظهار خستگی یا پشیمانی نداشته‌ام و همواره تاکید کرده‌ام که نظر مشورتی من این است که روند باید ادامه پیدا کند. 🔹قرار بود شهرداری مکانی در اختیار ما قرار دهد و از قضا مکان بسیار شیک و مناسبی هم بود. از معاون وقت شهرداری سوال کردم که این مکان را شما چطور می‌گیرید؟ گفتند یه کارهایی میکنیم، تراکم می‌فروشیم. خب این یعنی حرام. من گفتم این کار حرام است و من نمی‌خواهم و قبول نکردم. 🔹به من یک ماشینی از شهرداری دادند که هزار منت می‌گذاشتند و من این را هم پس دادم و گفتم نمی‌خواهم دستم زیر ساطور شما باشد. این امام جمعه اصلا نمی‌تواند حرف بزند و مقابل مفاسد بایستد. 🔹من آمدم به نزدیک‌ترین نقطه ممکن به مصلای لواسان ساکن شدم و یک ربع تا دفتر و محل نماز جمعه فاصله دارم. جالب این است که مسافت من از آن نقطه‌ای که شهرداری لواسان در نظر گرفته بود به اندازه مسافتی است که همین حالا تا مصلا دارم. 🔹این موضوع نه فقط برای لواسان، بلکه بسیاری از مناطق دیگر نیز صادق است که البته آقایان مشکلی با آنان ندارند. ما مناطقی داریم که امام جمعه بیست کیلومتر با محل اقامه نماز فاصله دارد و هیچ خللی هم در انجام وظایف خود ندارد و کسی هم اشکالی به آنان نمی‌گیرد. 🔹امام جمعه قبلی لواسان دفتری در این منطقه نداشت و بنده به محض ورودم، دفتر امام جمعه را خودم ساختم و تاسیس کردم. آدرس ما لواسان، میدان قائم، مصلی لواسانات است. طبقه اول ستاد است، طبقه دوم دفتر است. همه اینها کاملا مشخص است. اصلا دفتر را خودم ساختم. قبلا اینجا دفتر نداشته است. 🔹بنده از اول صبح تا آخر وقت در محل کارم حضور داشتم و بجز زمان‌هایی که برای تدریس به حکیمیه می‌رفتم، باقی زمان را در دفتری بودم که خودم ساختم و قبل از من وجود نداشت. من بخاطر رسیدگی به مشکلات مردم و منطقه آن قدر زمان گذاشتم که حتی الان بابت اینکه درس‌های کمتری ارائه دادم به دانشگاه بدهی دارم. البته محل تدریس من هم فاصله کمی با لواسان دارد و رفت و آمد من زمان زیادی نمی‌گرفت. امام جمعه جدید هم البته هیات علمی دانشگاه خوارزمی هستند و فاصله ایشان از منطقه ماموریت از بنده بیشتر است. ⬅️متن کامل این گفتگو را در رجانیوز بخوانید. 🌐 Rajanews.com/node/350975@rozaneebefarda
حیرت‌زدگان و دفاع از تئوریسین‌های خشونت و تحجر! پاسخ به دفاعيه رادیکال نويسنده «عصر حيرت» پیرامون حبيب‌الله آشوری علیرضا جوادزاده @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 [صفحه ۱ از ۲] اخيرا يادداشتي با عنوان «بازخوانی اعدام حبيب الله آشوری نويسنده کتاب توحيد در سال ۱۳۶۰» توسط مؤلف کتاب «عصر حيرت» در فضاي مجازي انتشار يافته و در آن شبهات متعددي درباره برخي اشخاص (آيت‌الله خزعلي، آيت‌الله مصباح، مقام معظم رهبري و ...)، نظام جمهوري اسلامي و اجراي حدود اسلامي مطرح شده است. متن زير پاسخي مختصر به اين ياداشت است: 🔴1. به رغم شاگردي حبيب‌الله آشوري نزد مقام معظم رهبري و استفاده از مباحث توحيد ايشان، اما آيت‌الله خامنه‌اي صراحتا بر اشتباهات فاحش در تفکر و نوشته آشوري تأکيد کرده است: «من بارها درباره اشتباهات و انحرافات نوشته‌اش به او تذکر داده و با او بحث کردم که متأسفانه غالبا بي‌نتيجه بود». «آشوري در ابتدا طلبه مستقيم و سر‌به راهي بود. از حدود سال‌ 46 با من مرتبط شد ... ازحدود سال‌هاي 51 به بعد، تحت تأثير تفکرات مجاهدين خلق واقع شد و يکي دو بار به من گفت که گره‌هايي در ذهنيات خود دارد و خواست که با او بنشينم و آن‌ گره‌ها باز شود. در همين اوقات شرح بر جزوه توحيد [من] را نوشت و به من داد تا درباره آن نظر بدهم. ضعف‌هاي متعددي داشت و من در چند جلسه طولاني با او درباره آنها گفتگو کردم. گره‌هاي ذهني او همان‌ها بود که در کتاب منعکس شده است. در موارد متعددي نسبت به اشکالات قانع مي‌شد، ولي بار ديگر در جلسات بعد، همان‌ها را تکرار مي‌کرد. مهم‌ترين مانع از اين که حرف غلط‌ خود را پس بگيرد، فضاي آن روز در محيط مبارازاتي بود. حرف‌هاي افراطي و تند به مذاق‌ها خوش مي‌آمد و مستعمين را به گرد‌گويندگان چنين حرف‌هايي جمع مي‌کرد. او اين نقطه ضعف را داشت که از تحسين و تمجيد به خصوص از سوي جوانان و مبارزين به وجود مي‌آمد و همين نمي‌گذاشت او درست بفهمد يا درست عمل کند. دوستان خوب و اصيل ما از اين که او روز به روز بيشتر زاويه مي‌گرفت ناراحت بودند. يکي از مبارزين مؤمن، جلسه‌اي در خانة خود تشکيل داد و از او و من و دکتر شريعتي دعوت کرد تا شايد بشود او را از ادامه اين کجروي‌ها منصرف کرد. آن روز شريعتي و من ساعت‌ها با او حرف زديم و شريعتي بيش از من. و متأسفانه اثر نداشت» (ر.ک: رسول جعفريان، جريان‌ها و سازمان‌هاي مذهبي سياسي ايران، چاپ ششم، ص555). 🔴2. نوع عالمان و روحانيان شاخص که کتاب را خوانده بودند، وجود اشتباه و انحراف در کتاب توحيد آشوري را پذيرفته بودند؛ بحث در ميزان انحراف و اشتباه بود. عالماني مانند شهيد مطهري، آيت‌الله مصباح و بويژه آيت‌الله خزعلي، انحراف را بسيار جدي دانسته، برخي از آنها در حد ارتداد تلقي مي‌کردند (همان، ص554ـ556). البته اين که به صورت خاص، آيت‌الله مصباح، آشوري را مرتد دانسته باشد، مستندي براي آن نيافتيم. 🔴3. اينکه گفته شود: «چرا آيات مصباح و خزعلي، نسبت به محتواي کتابي که محل اختلاف بين عالمان و فقيهان بوده، با قاطعيت حکم به التقاطي بودن آن کرده و احتمال خطا در برداشت خود را از کتاب نداده اند؟» سطحي و عوامانه است؛ اولا چنان‌که ذکر شد، اختلاف در ميزان انحراف بود نه اصل انحراف؛ ثانيا چنين اختلاف‌هايي طبيعي است؛ يعني در کنار برخي اختلاف‌هاي فقهي، در مصاديق نيز اختلاف‌هايي در ميان فقها بوجود مي‌آيد؛ ثالثا، وقتي فردي بر اساس قرائن و شواهد، به يقين و اطمينان مي‌رسد، چه معنا دارد که احتمال خطا در برداشت خود بدهد؟! 🔴4. بيان شده است: چرا حکم‌کنندگان به ارتداد آشوري، «حکم به ارتداد متفکر و نويسنده‌اي مسلمان داده‌اند که از سر شبهه و تشخيص اشتباه، مطلبي التقاطي و حتي فرضا کفر آميز نوشته است؟» توجه به فاصله حدود 5 ساله انتشار کتاب توحيد در سال 1355 تا زمان حکم به اعدام آشوري در سال 1360، و عدم ابراز پشيماني آشوري از کتاب به رغم نقدهاي جدي که صورت گرفت (از جمله ايرادات آيت‌الله خامنه‌اي)، نشان‌دهنده علم و پافشاري وي بر همان مطالب بوده است. 🔴5. هم بر اساس احکام اسلامي و هم بر اساس قانون جمهوري اسلامي، به استناد نظر چند فقيه، ارتداد يک فرد مي‌تواند ثابت شود و حکم اعدام اجرا گردد؛ بنابراين، انتقاد به «دستگاه قضائي جمهوري اسلامي» که چرا به استناد نظر «چند فقيه»، اقدام به اعدام يک روحاني مبارز مي کند» بي‌وجه است. @rozaneebefarda
حیرت‌زدگان و دفاع از تئوریسین‌های خشونت و تحجر! پاسخ به دفاعيه رادیکال نويسنده «عصر حيرت» پیرامون حبيب‌الله آشوری [صفحه ۲ از ۲] 🔴6.طرح اين اشکال که: «چرا موافقان کتاب توحيد، به دفاع از مرحوم آشوري نپرداختند و مانع اعدام وي نشدند؟»، به معناي، دعوت به بي‌قانوني و هرج و هرج است. دادگاه تشکيل شده و بعد از بررسي‌هاي لازم، حکمي صادر کرده است. به فرض افرادي موافق آن حکم نباشند، آيا بايد مقابل حکم بايستند؟! صرف نظر از اين که اولا چنان‌که ذکر شد نوع عالمان و روحانيان رويکرد انتقادي به کتاب داشتند نه موافقت کامل؛ ثانيا بر اساس چه مستندي بيان شده است در مراحل تشکيل دادگاه و رسيدگي به حکم، ديدگاه کساني که به‌رغم وجود انحراف در انديشه آشوري و در کتاب توحيد، اما آن را موجب ارتداد نمي‌دانستند، گرفته نشده است و اين افراد اقدامي انجام نداده‌‌اند؟ اين موضوع (فرآيند دادگاه و اقدامات صورت‌گرفته) نياز به بررسي و تحقيق دارد. 🔴7.بيان اين مطلب که: «صدور حکم ارتداد و مجازات اعدام به خاطر طرح يک انديشه و لو باطل و کفرآميز ـ در حالي که صاحب انديشه و عقيده در مقام ستيز با حقيقت نيست و دريافت خود را درست و حق مي‌داند ـ برخلاف يک قرائت متين و قابل دفاع فقهي از آزادي انديشه است»، صحيح است؛ البته با نگاه ليبراليستي به دين اسلام و آزادي، نه با نگاه و روش دين‌شناسي معمول و معقول فقهاي شيعه. آيا فرد مرتدي پيدا مي‌شود که بگويد من با حقيقت ستيز دارم و با اينکه دريافتم را نادرست و حق نميدانم، اما بر آن پافشاري مي‌کنم؟! 🔴8.اختلاف فقها در مورد برخي موضوعات، امري طبيعي است (همانند اختلاف ميان کارشناسان هر رشته اي در برخي مسائل تخصصي رشته خود). در عرصه اجتماع و قانون گذاري در جا معه اسلامي، طبعا بايد يک ديدگاه را اخذ کرد. بر اين اساس، درباره اجراي حدود، در جمهوري اسلامي، ديدگاه بسياري از فقها مبني بر جواز و وجوب اجراي حدود در همه اعصار، به قانون تبديل شده و در نتيجه، لازم الاجرا خواهد بود. 🔴9.نظام جمهوري اسلامي البته موظف است در صورت ثبوت ظلم به افراد از سوي برخي مسئولان، به جبران آن پردازد؛ در کنار اين وظيفه، تکاليف ديگري نيز دارد که از جمله آنها برخورد مطابق قانون و شرع با اتهام‌زنندگان، شايع‌‌کنندگان و دروغ‌پراکنان بر ضد نظام و عالمان اسلامي است. 🔴10.در پايان، درباره ارتباط ميان کتاب «عصر حيرت» با نگارش‌ يادداشت‌هاي سياسي انتقادي از قبيل يادداشت مورد بحث (که توسط نويسنده کتاب مذکور صورت مي‌گيرد) چند نکته کلي قابل ذکر است: 🔶الف)نقدهاي اساسي بر ديدگاه عصر حيرت مطرح شده يا قابل طرح مي‌باشد که از مهم‌ترين آنها، ارائة تصوير نادرست و غيرواقعي از وضعيت دورة حضور و غيبت معصوم(ع) است؛ اين‌که در دورة حضور معصوم، دسترسي شيعيان به تعاليم اسلامي به گونه‌اي نشان داده شود که در همه مسائل همراه با علم و يقين و بدون جهل و ترديد بوده است، نه با گزاره‌هاي تاريخي سازگاري دارد و نه با مفاد و مفهوم روايات متعدد. متقابلا، در عصر غيبت، به‌رغم وجود اختلاف‌هاي نظري‌ ميان فقها در برخي مسائل که مي‌تواند بيانگر حيرت و عدم علم باشد، اما احکام زيادي نيز از ضروريات مذهب يا مورد اجماع و اتفاق فقها است و يا شهرت غالب بر آنها وجود دارد که موجب يقين و اطمينان به صدور آنها از شارع مي‌شود؛ 🔶ب)عدم تطابق عمل نويسنده با ديدگاه و نظريه عصر حيرتش، ويژگي خاص، تعجب‌برانگيز و طنز‌گونه‌اي را به وي بخشيده است؛ چگونه فردي که ادعاي حيرت و جهل و عدم امکان علم و يقين در دورة غيبت دارد، با قاطعيت و علم آن‌هم در امور جزئي اين دوره سخن گفته، احکام قطعي درباره برخي حوادث، افراد و جريان‌هاي سياسي غير‌همسو صادر مي‌کند؟! 🔶ج)به لحاظ انگيزشي، بررسي شخصيت نويسنده و روان شناسي وي، گوياي آن است که شاکلة شخصيتي وي در کنار عدم دقت و عمق کافي، خالي از افراط و تندروي نبوده و نيست؛ به همين جهت، نگاه‌هاي آميخته با افراط وي در دهه‌هاي شصت و هفتاد، و عدم تحقق انتظارات وي از نظام جمهوري اسلامي، موجب يأس و نااميدي وي گشته است و به نظر مي‌رسد اين امر، از جمله عوامل و زمينه‌هاي نگارش کتاب عصرحيرت از يک‌سو، و نوشتن‌ يادداشت‌هاي تند انتقادي از قبيل يادداشت مورد بحث از سوي ديگر گشته است.از اين منظر، فلسفه و حکمت تأکيد‌هاي صورت گرفته در تعاليم اسلامي و بيانات اولياء و عالمان الهي، بر دوري از افراط و تندروي از يک‌سو، و پرهيز شديد از يأس و نااميدي از سوي ديگر، روشن مي‌شود؛ 🔶 د)مع‌الأسف، همين ويژگي شخصيتي (افراط و تندروي) ـ‌صرف‌نظر از ديدگاه علمي درباره عصر غيبت ـ موجب شده است، نويسنده مذکور، حريم قلم را پاس نداشته، مباحث (هرچند سياسي) را با روش علمي و حفظ حدود اخلاقي و شرعي طرح نکند و از آلوده شدن به بي‌صداقتي و برخورد گزينشي با مسائل پرهيز ننمايد که نمونه آن را در يادداشت مورد بحث مي‌بينيم. @rozaneebefarda
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کوتاه‌نما | بیت خشونت 🔻بعد از انتشار ، موجی از واکنش‌ها در فضای مجازی شکل گرفت. 🔻در کنار انتقادهای ناصحانه و بجا، برخی جریان‌های زاویه‌دار داخلی همصدا با بیگانگان، این تصاویر را بهانه‌ای برای تهاجم به نظام اسلامی قرار دادند که یکی از این جریان‌ها بود. جریان منتظری که همواره تلاش می‌کرد از مراد خود چهره صلح کل بسازد از قافله عقب نماند و از احساسات جریحه‌دار شده سوءاستفاده‌های خود را برد. اما مرور پیشینه سیاسی و فکری این جریان خشک و خشن و بدسابقه نشانگر حقائق تلخی است که در این کوتاه‌نما به مرور برخی از آنها پرداخته شده است! ⁉️اما آیا آقای حسینعلی منتظری چهره‌ای صلح کل بود؟! ⁉️آیا تجویز شکنجه را در آثار فقهی و نظری وی نمی‌تواند یافت؟! ⁉️آیا او در مقام عمل از بیت خود پناهگاهی برای خشونت‌طلبان دهه پنجاه و داعش دهه شصت درست نکرده بود؟! 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
زندگینامه آیت الله سید حسن بحرالعلوم رشتی [صفحه ۱ از ۲] میثم عبدالهی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آیت الله سیدحسن موسوی فرزند سیدحسین در ۱۲ خرداد ۱۲۶۸ ش در رشت متولد شد. از آنجا که از نوادگان دختری علامه سیدمهدی بحرالعلوم بودند به «بحرالعلوم» معروف شدند. تحصیلاتش را ابتدا از مدرسه سپهسالار تهران شروع کرد و سپس به نجف اشرف نزد علمای رفت. پدرش «میرآقا» از علمای عصر مشروطه بود که از طرف آیت الله ملامحمد خمامی به نمایندگی اولین دوره مجلس شورای ملی برگزیده شده بود. میرآقا به نمایندگی از آیت الله شیخ فضل الله نوری و آیت الله ملا محمد خمامی به نجف رفته بود تا با مراجع نجف گفتگو کند. در راه بازگشت به رشت سیدحسن که نوجوانی بیش نبود همراه پدر و برادر بزرش بود. مشروطه خواهان غرب زده میرآقا را در قزوین به جرم مشروعه خواهی گرفتند و او را به همراه پسر بزرگش سیدجواد به شهادت رساندند. در آن موقع سید حسن در جایی مخفی شده بود تا زنده بماند و در آینده مسئولیت های بزرگی را ایفا کند. او بعد از مدتی به نجف بازگشت و به تحصیل ادامه داد تا اینکه مجتهدی مسلم شد و اجازه نامه های متعددی در اجتهاد گرفت. آیات آخوند خراسانی، اصفهانی و نایینی اصلی ترین اساتید وی در نجف بودند. چهار اجازه نامه از وی به جا مانده که به این ترتیب است: ۱- اجازه اجتهاد و نقل روایت از سوی آیت الله العظمی نائینی ۲- اجازه اجتهاد و نقل روایت از آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی ۳- اجازه اجتهاد و نقل روایت از سوی آیت الله سیدحسین اشکوری ۴- اجازه امور حسبیه از سوی آیت الله سیدحسین بروجردی. ایشان در دوران دیکتاتوری رضاخان به رشت بازگشت و در این شهر ساکن شد و به امور دینی مردم می پرداخت. از آنجا که در مقابل رژیم روحیه ای سازش ناپذیر و پرخاشگر داشت، دائما تحت کنترل مامورین بود. در زمان اجرای طرح رضاشاه در مورد کشف حجاب به مخالفت با آن پرداخت که در حدود ۱۵ روز توقیف گردید. او در زمانی که روشنفکران غرب زده ای چون کسروی به مقابله فرهنگی با اسلام روی آورده بودند و از حمایت های رژیم استفاده می کردند دست به مقابله به مثل زد. آیت الله بحرالعلوم جمعیتی با نام «جمعیت نشر معارف گیلان» را تاسیس کرد که هدف آن تبلیغ اسلام، جذب جوانان و پاسخ گویی به شبهات بود حتی به تشویق وی، کتابی با عنوان «پاسخ به پندارها» در رد آراء و افکار محمد خالصی نوشت. او سالها در مسجد گلشن، واقع در بازار رشت، نماز جماعت می خواند و به کارهای اجتماعی و فرهنگی نیز می پرداخت. آیت الله بحرالعلوم در کنار آیت الله سیدمحمود ضیابری دو عالم بزرگ گیلان در سال های دهه ۴۰ و ۵۰ بودند. بعد از اعلام لوایح ششگانه انقلاب سفید توسط شاه، علمای قم به رهبری امام خمینی به مخالفت پرداختند. آیت الله بحرالعلوم نیز در رشت مخالفت خود را با این لوایح اعلام کرد. او قصد داشت که مردم را هم به مبارزه بکشاند. در تاریخ ۱۱/۸/۴۱ با دعوت آیات ضیابری و بحرالعلوم و سیدحبیب الله موسوی در حدود سه هزار نفر جلوی مسجد کاسه فروشان رشت جمع شدند و در پایان قطعنامه‌ای مبنی بر موارد زیر صادر کردند: ۱- دولت مکلف است به فرامین قرآن احترام بگذارد و عمل کند. ۲- دولت مکلف است مواردی که خلاف نص صریح قانون است را حذف و در صورت تصویت در نظر مردم مسلمان از درجه اعتبار ساقط است. در سال ۱۳۴۱ وقتی که شاه اصول ششگانه انقلاب سفید را اعلام کرد او در کنار آیت الله بحرالعلوم از جدی ترین علمای گیلان بودند که به مخالفت با این مسئله پرداختند. آنها مردم را در مسجد کاسه فروشان گرد آوردند و و به سخنرانی پرداختند، از اقدامات شاه درباره انقلاب سفید انتقاد نمودند. آیت الله بحرالعلوم و آیت الله ضیابری به همراه آیت الله مهدوی لاهیجانی رشت را به قصد تهران ترک کردند. عده زیادی از مردم رشت آنان را تا قزوین بدرقه کردند. در کرج مأموران رژیم آنها را دستگیر و به زندان قزل‌قلعه روانه ساختند. امام خمینی که نگران حال آنها بود نامه ای می نویسد و آنها از توی زندان جواب امام را می دهند. بعد از مدتی امام دستگیر می شود و علمایی که در زندان بودند نامه ای در مخالفت با دستگیری امام صادر می کنند. ۳۵ نفر از بزرگترین علمای شهرستانها پای این نامه را امضا کردند که اولین امضا متعلق به آیت الله بحرالعلوم و دومی متعلق به آیت الله ضیابری بود. زمانی هم که علمای زندانی شده خواستند نماینده ای برای مذاکره با شاه انتخاب کنند، این آیت الله بحرالعلوم بود که به نمایندگی علما انتخاب شد. @rozaneebefarda
زندگینامه آیت الله سید حسن بحرالعلوم رشتی [صفحه ۲ از ۲] علمای زندانی شده، بعد از مدتی آزاد شدند ولی ممنوع المنبر شدند. آیت الله بحرالعلوم به کارهای خود ادامه می داد و ارتباط نزدیکی با امام خمینی داشت. امام خمینی نامه مهمی به آیت الله بحرالعلوم در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۲ نوشت و طی آن اهداف و راهکارهای مبارزه را تشریح کرد: «این جانب عازم هستم تا آنجا که ممکن است اقدام کنم و از هر چه پیشامد کند هراسى نکنم، تا بلکه تکلیف شرعى خود را ادا کرده باشم. اگر [در] شمال نشریه‏هایى به عنوان پشتیبانى از مقاصد اسلامى [منتشر] شود ظاهراً مؤثر است.» (صحیفه امام، ج‏۱، ص:۲۰۲) همزمان با نهضت امام خمینی در سال ۴۲، آیت الله بحرالعلوم به حمایت از امام پرداخت و هر جا که نیاز بود با علامیه یا حضور، حمایت خود را اعلام می کرد. بعد از تبعید امام، از آنجا که رهبری مبارزات با آیت الله میلانی از مراجع مشهد بود، آیت الله بحرالعلوم بارها به مشهد می رفت و حمایت خود را اعلام می کرد. جالب است که ساواک رفت و آمدهای ایشان به مشهد را لحظه به لحظه گزارش کرده است و حتی از پولی که ایشان برای کمک به زلزله زدگان فردوس داده نیز فروگزار نکردند. ساواک در سال ۱۳۵۴ در مورد وی می نویسد وی از علمای طراز اول رشت بوده و جز عده ای از مالکین سابق که به وی ارادت می ورزند و از روحانیون مخالف و طراز اول اصلاحات ارضی بوده و اکثر تحریکات را باعث گردیده و روحانیون مخالف را برای حرکت به تهران آماده می کرد و در هنگام رفتن به ابزار مخالفت دستگیر و مدتی زندانی بوده و در حال حاضر مریض و در جائی رفت و آمد ندارد. مرحوم آیت الله بحرالعلوم بعد از یک دوره مریضی در ۲۱ شهریور ۱۳۵۶ ش مصادف با ماه رمضان ۱۳۹۷ ق رحلت کردند و گیلان را عزادار نمودند. در جای جای کشور برای ایشان مراسماتی برگزار شد و سیل پیام های تسلیت از قم و نجف و مشهد، به رشت سرازیر شد. مزار این مجتهد مجاهد، بنا به وصیتش، در مشهد مقدس در صحن مطهر رضوی واقع است. @rozaneebefarda
ادعای عجیب یک خبرنگار در مورد ! صحت و سقم این خبر هنوز مشخص نیست (و احتمال خبرسازی برای مخدوش کردن فضای افکار عمومی منتفی نیست) اما تا کنون بالغ بر نیم میلیون نفر رسما خواستار محاکمه روحانی شده‌اند و مقام معظم رهبری نیز با گذشت مدت طولانی از پایان ریاست‌جمهوری وی، برخلاف رویه معمول تا کنون هیچ حکمی برای وی نزده‌اند. محاکمه روحانی قطعا گام مهمی در تحول دستگاه قضایی و اقدامی متناسب با خواهد بود؛ هم نشانگر ساخت درونی قدرت در کشور است و هم در ایجاد بازدارندگی و کاهش ضریب خطا یا کارشکنی در سطح مسئولین نظام بسیار مؤثر خواهد بود. @rozaneebefarda
هفتم صفر بنا به نقلی مصادف با شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است. این مصیبت بزرگ را محضر مخاطبان ارجمند تسلیت عرض می‌کنیم. @rozaneebefarda
▫️انا لله و انا الیه راجعون متاسفانه سحرگاه امروز و مصادف با هفتم صفر و سالروز شهادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، عالم ربانی و فقیه معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، آیت‌الله شریفی اشکوری صاحب کتاب ارزشمند «فقرات فقهیه» دار فانی را وداع گفتند. رحمه‌ الله تعالی و حشره مع اولیائه @rozaneebefarda
زندگی نامه خودنوشت مرحوم آیت‌الله الیاس شریفی اشکوری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بنده الیاس شریفی، اهل اشکور سفلای گیلان در سال ۱۳۱۵ در روستای «مازودره» متولد شدم. پدرم ملاشکرالله روحانی واعظ و در آن زمان عهده دار بیان مسایل دینی و فرهنگی در روستای مازودره و روستاهای همجوار بودند، منزل ما محل رفت و آمد علمای بزرگی چون آیةالله شیخ علی آقا رودبارکی فرزند عالم بزرگ ملامحمد رودبارکی بود. ورود به عرصه دانش در زمان کودکی والدینم به رحمت خدا رفتند و بنده در کفالت دامادمان سیدعبدالغنی که طلبه حوزه علمیه رودسر بود، درآمدم. در سن هفت سالگی نزد ایشان قرائت قرآن؛ نوشتن و برخی از مسائل شرعی و غیره را آموختم و با عنایت ایشان طلبه شدم. هجرت به نجف داماد بزرگوارمان به جهت ادامه تحصیلات تکمیلی عازم نجف اشرف شدند و حقیر حدوداً در سن ۱۰سالگی بودم که با ایشان به آن اقیانوس علم و تقوا مشرف شدم، و در خدمت اساتیدی چون مدرس افغانی (شاگرد عبدالجواد نیشابوری معروف به ادیب اول) و مرحوم آقا شیخ عبدالصمد محقق یزدی و بعض دیگر، ادبیات و منطق و سطح را پایان بردم. و از علوم جنبی، کتاب شریف خلاصةالحساب تألیف عالم ربانی و مروج علوم آل البیت(علیهم السلام) مرحوم شیخ محمد بهاءالدین عاملی که مشتمل بر حساب و هندسه و جبر و مقابله و اسطرلاب و نجوم است، از محضر شیخ مرتضی فقیهی فرزند حضرت آیت الله شیخ شعبان علی دیوشلی خواندم. یاد آوری می شود، این کتاب یکی از عمیق ترین و فشرده ترین کتاب های ریاضی است که شیخ بهایی به رشته تحریر درآورده و حدود سه قرن به عنوان متن آموزشی حوزه های علوم دینی در نجف، اصفهان، مشهد، قم و برخی دیگر از مراکز علمی کشورهای اسلامی مورد استفاده بوده و ده ها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. و هم چنین کتاب تشریح الافلاک مرحوم شیخ بهایی و شرح چغمینی محمود بن عمرالچغمینی خوارزمی را نزد مرحوم جلیل، استاد متبحر دانشگاه انگلستان که دوران بازنشستگی اش در نجف اشرف ساکن شده بود، فرا گرفتم. کتاب باب حادی عشر و شرح تجرید را نزد آیت الله آقای شیخ کاظم تبریزی و شیخ محمدصادق تنکابنی آموختم. متون معارف یعنی بررسی فلسفه با روایات را نزد مرحوم آیت الله محمدفاضل قاینی که سهم به سزایی در بارورکردن فرهنگ غنی اسلام داشته اند و در علوم مختلف، مانند: فقه، اصول و کلام، آثار فراوانی از خود به جای گذاشته اند، استفاده بردم. خارج اصول و فقه را نزد غواصان این اقیانوس بی کران، همانند آیات عظام مرحوم سیدعبدالهادی شیرازی، سیدابراهیم اصطهباناتی، مشهور به میرزا آقا مجتهد، سیدمیرزاحسن موسوی بجنوردی صاحب کتاب گران سنگ منتهی الاصول و آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خویی رحمةالله علیهم بهره مند شدم. عزیمت به حوزه علمیه قم  در قم مقدسه محضر آیت الله العظمی مرعشی نجفی، آیت الله العظمی سیدمحمد رضا گلپایگانی و صاحب الابتکارات آیت الله سیدعلی علاّمه فانی قدس الله اسرارهم  بسیار بهره بردم. باید یاد آوری کنم که حاصل چند دوره دروس خارجم غالباً خرده نان هایی بوده که از سر سفره این بزرگان جمع آوری نموده بودم و به فضل الهی تقدیم جرعه نوشان فقه آل محمد(صلی الله علیه و آله) کردم. آثار و خدمات علمی ثمره چند دوره درس خارج و تحقیقات علمی تاکنون در علم اصول شش جلد به نام «مبانی الاعلام فی اصول الاحکام» که مشتمل بر امارات، و اصول اربعه، و قاعده الضرر، و تعادل و تراجیح، و اجتهاد و تقلید و عدالت و ولایة است، چاپ شده و سه جلد آن در دست چاپ می باشد. و در فقه، یک دوره فقه جامع و کامل فارسی به نام فقرات فقهیه در ده جلد و یک جلد منتخب فقرات که دروازه فقرات ده جلدی می باشد، چاپ شده و یک جلد ۳۱ صفحه ای در اجتهاد و تقلید و هم چنین تعلیقه ای نیمه مستدل بر عروة الوثقی تاکنون منتشر نموده ایم و در حال حاضر در صدد تدوین مدارک فقرات فقیه هستیم که پیش بینی می شود بیش از ۸۰ جلد شود و پنج جلد از مدارک فقرات فقهیه که درباره معاملات است، آماده چاپ می باشد و در مورد ابواب دیگر هم مشغول تحقیق، تدریس و تصحیح می باشیم. @rozaneebefarda
‏روایت‌های جهت‌دار اعتدالی‌ها از ماجرای توافق با آژانس اختلاف‌اندازی بین صفوف به‌هم فشرده انقلابی‌ها خط نخ‌نمای عملیات روانی این جماعت است! حفظ هوشیاری در مواجهه با سم‌پاشی‌های رسانه‌ای این جماعت ورشکسته و زخم‌خورده بسیار حائز اهمیت است. نقد یا ابهامی در مورد سفر گروسی و مذاکرات مخفیانه با او اگر هست، حتما باید با لحاظ تمام مصالح عالیه نظام و ملت مطرح شود. @rozaneebefarda
تشییع پیکر مطهر آیت‌الله شریفی اشکوری پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۰/ ساعت ۱۰ صبح از مسجد امام حسن عسکری(ع) به طرف حرم حضرت معصومه(س) ▫️مراسم بزرگداشت: پنجشنبه/ ساعت ۱۷ مسجد رفعت @rozaneebefarda
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحلیل عجیب پیرامون ▪️حاشیه کرونا پدیده‌ای پیچیده و بسیار فراتر از یک بیماری است که از الهیات و آموزه‌های دینی و عقاید بشری تا انگاره‌های جامعه شناختی و تحولات سیاسی و... را تحت تأثیر قرار داده است. این است که گذشته از پزشکان طب جدید و قدیم، اندیشمندان علوم مختلف و خصوصا اصحاب رسانه، در تحلیل ابعاد مختلف این پدیده رازآلود به اظهارنظر می‌پردازند. گرچه در حاشیه این اظهارات، گاهی هوچی‌گری و هجو و حتی فحاشی و اتهام‌پراکنی نیز مشاهده می‌شود و فضایی زننده ایجاد می‌کند و بر آلام مردم اسیر در چنگال این ویروس منحوس می‌افزاید، اما واقعیت آن است که گریزی از نظرپراکنی طیف‌های مختلف از فعالان فکری و سیاسی و رسانه‌ای نیست؛ اما می‌توان در فضایی محترمانه و به دور از هیاهو و برچسب‌زنی‌ها و هو کردن‌ها، حرف‌های عجیب و غریب را شنید و تجزیه و تحلیل کرد. در مقام عمل اما، ایران و شیعه و جهان اسلام رهبری بی‌مانند و حکیم و الهی دارد که چشم و گوش و ذهن و زبان مان باید به اشارت‌ها و هدایت‌های او باشد. اویی که در مقام اندیشه و عمل، بدون تخصص و تحقيق و توسل و تفکر و بدون ملاحظه مصالح عالیه تشیع و ایران و اسلام و جهان، قدمی برنمی‌دارد و کلمه‌ای نمی‌گوید. @rozaneebefarda
پیام مدیر حوزه به مناسبت ارتحال حضرت آیت‌الله شریفی اشکوری(ره) بسم الله الرحمن الرحیم ▪️انا لله و انا الیه راجعون فقدان عالم جلیل القدر و روحانی متخلق حضرت آیت الله شریفی اشکوری(طاب ثراه) پس از سالها همت مجاهدانه در راه تبلیغ فرهنگ و ارزشهای اسلامی و تعلیم و تربیت شاگردان مکتب جعفری وتالیف ذخائر ارزشمند علمی موجب تاسف گردید. این جانب در گذشت آن فاضل پارسا را به بیت مکرم ، دوستان ، شاگردان و مردم ولایت مدار استان گیلان تسلیت عرض نموده و از درگاه خداون متعال برای آن فقید سعید، روح و رضوان ربوبی و برای باز ماندگان آرامش و اجر و سلامتی خواهانم. علیرضا اعرافی مدیر حوزه های علمیه 24 شهریور 1400 @rozaneebefarda
تشییع پیکر مطهر آیت‌الله شریفی اشکوری @rozaneebefarda