✅ وقتی #قرآن، ناتوانی #کافران را با یک #مگس ثابت میکند
#اعجاز_علمی_قرآن درباره مگس را ببینید
#معجزه #اعجاز_علمی #معجزه_قرآن #علم #کفار #کافر #ملحد #آتئیست #زندیق #آتئیسم #اسلام #مسلمان #خدا #قدرت #کرونا #عشق #سلبریتی #بازیگران #سینما #فیلم #طنز #زیست_شناسی #جانورشناسی #حفظ_قرآن #حفظ_کاربردی_قرآن
💟 @rozaneyeagahi
🚩 من دعایی دارم..
#ماه_رمضان #رمضان #دعا #عبادت #عشق #امام_زمان #حضرت_مهدی #مهدی #منجی #حضرت_حجت #حجت_بن_الحسن #یامهدی #الله #خدا #انتظار #ظهور
💟 @rozaneyeagahi
🗯 #تلنگر ✅
✔امام زمان(عجّلاللّهفرجه) میآید تا هدف #خدا ظهور پیدا کند و هدف خدا از خلقت، فقط منافع #جزیی «من» نیست؛ بلکه کمال همۀ هستی است.
👌 باید دنیا و آخرت و تمام هستیمان را برای امام زمان(عجّلاللّهفرجه) #بخواهیم، نه اینکه او را برای خود و دنیا و آخرتمان!
💗پس اگر برپایی #اهداف امام، به قیمت فدا شدن جان و مال و آبروی ما باشد، نباید لحظهای از بذل آنها دریغ کنیم.
😇فکر نکنیم ما فدا میشویم و لذت بهرهمندی از امام زمان(عجّلاللّهفرجه) برای دیگران میماند! وقتی او بیاید، ما اگرچه در #ظاهر نباشیم، لذت و #بهرهاش را میبریم؛ چون به هر حال، جزیی از این هستی هستیم و مرگ هم، نابودی نیست؛ حیاتی برتر است.
❤️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❤️
@rozaneyeagahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این کلیپ از دست ندید
❌جهانگیری: "برای کاهش قیمتها دعا کنید!"
❌زنگنه: "قیمت دست خداست!"
⭕️سکانسی از فیلم #امام_علی(ع):
ابایزید!
برای فرار از بدنامی #توطئه به منبر برو و مردم را وادار به #دعا کن؛ همه چیز را به گردن خدا بیاندازید!!!
✅این حرف #امام_خمینی رو باید با طلا نوشت..
📛 #منافق از کافر بدتر است..
👌تا حالا توجه کردید که چرا #اصلاحات، اینقدر ضد آخوندها مطلب میزارند، اما خودشون هر دوره کاندیدای #آخوند رو برای ریاست جمهوری معرفی میکنند؟؟
📌چون کشور ما یه کشوری با علقه دینی هست... از طریق روحانیت میخواند نفوذ کنند و دنبال تغییر #آرمان_های_انقلاب هستند....
🔺هر جا کم آوردن، از #خدا مایه بزارند...با اسم خدا سر مردمو ببرند..
💥کوبیدن مسئولین بی کفایت
👈اینجا کلیک کنید 👉
💥 شرط رسیدن به مادیات، بیدینی نیست!
.
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
.
▫️از دین دست برداشتیم تا دنیای ما بیشتر و بهتر شود، علاوه بر اینکه از معنویات پایین آمدیم، به ضرر دنیای ما تمام شد و همهی خیرات از دست ما رفت، غافل از اینکه سرچشمهی همه خیرات اوست، و از ناحیهی او باید به ما برسد...
.
▫️ میخواستیم با کنارهگیری از معنویات و دوری از دین در مادیات پیشرفت و ترقی کنیم، بدتر در مادیات هم عقب ماندیم، غافل از اینکه شرط رسیدن به مادیات، بیدینی نیست، وگرنه هر فرد بیدینی باید متمول و ثروتمند میبود.
.
✳️ پس سعی کنیم خود را به حرام نیندازیم. بزرگان ما از حلال اجتناب میکردند، حداقل ما از حرام اجتناب کنیم.
.
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص۴٠٠
.
.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
#خدا
#بندگی_خدا
#خدایی_شدن
#ایمان_به_خدا
#العبد_محمد_تقي_البهجة
#آیت_الله_بهجت
#بهجت_العارفين
#نصایح_بزرگان
#غرب_زدگی
#غربزدگی
#استعمار
#نصایح
┄┄┅┅┅❅#معرفتـے❅┅┅┅┄┄
👈اینجا کلیک کنید👉
🔸#خـــــدا
🔹پیرمردی در دامنه کوههای دمشق هیزم
جمع میکرد و میفروخت تا مایحتاج
زندگی را برطرف کند
🔹روزی حضرت سلیمان پیرمرد را در حال
جمع آوری هیزم دید تصمیم گرفت
تغییری در زندگی پیرمرد به وجود بیاورد
او یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد
تا شاید زندگیاش بهبود یابد
🔹پیرمرد تشکری کرد و بسوی خانه روان شد
وقتی به خانه رسید نگین قیمتی را
به همسرش نشان داد
همسرش بسیار خوشحال شد و نگین را
در نمکدانی گذاشت اما ساعتی بعد به کلی
فراموش کرد که نگین را کجا گذاشته
🔹زن همسایه که به نمک احتیاج پیدا کرده بود
به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما وقتی زن همسایه به خانهاش رفت
و چشمش به نگین افتاد نگین را نزد خود
مخفی کرد
🔹پیرمرد از اینکه نگین گم شده بود بسیار
مأیوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت
و عصبانی و زن پیرمرد هم گریه میکرد
که چرا نگین را گم کردهام
🔹چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت
آنجا دوباره با حضرت سلیمان روبرو شد
و جریان گم شدن نگین را گفت
حضرت سلیمان نگین دیگری به او داد
و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی
🔹پیرمرد تشکر کرد و خوشحال به خانه رفت
در میانه راه نگین را از جیب خود بیرون آورد
و بالای سنگی گذاشت و خودش چند قدم
دورتر نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد
🔹در این وقت ناگهان پرندهای نگین را
به منقار گرفت و پرواز کرد و رفت
🔹پیرمرد هرچه دوید و هیاهو کرد فایده
نداشت تصمیم گرفت چند روز از خانه
بیرون نرود
🔹بعد از چند روز همسرش گفت برای خوراک
چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی؟
🔹پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت و هیزم
جمع آوری کرد که باز هم صدای حضرت
سلیمان را شنید و دید که حضرت ایستاده
و با حیرت بسوی او مینگرد
🔹پیرمرد باز قصه نگین را تعریف کرد
که پرنده آن را ربود
حضرت سلیمان به او گفت: میدانم که تو
به من دروغ نمیگویی ایرادی ندارد
بیا این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر
است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی
و حتماً آن را بفروش تا شاید در حال و روزت
تغییری بوجود آید
🔹پیرمرد قول داد که آن را به قیمت خوب
بفروشد پشته هیزم خود را گرفت
و بسوی خانه حرکت کرد
در مسیر خانه پیرمرد رودخانهای بود
هنگامی که به رودخانه رسید خواست تا
کمی استراحت کند و نفس تازه کند
نگین را از جیب خود بیرون آورد که در
آب بشوید، ناگهان نگین از دستش سُر خورد
به دریا افتاد اما هر چه کوشش کرد
و در آب غواصی کرد چیزی بدستش نیامد
🔹با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت و
دیگر از ترس حضرت سلیمان به کوه نمیرفت
🔹همسرش به او اطمینان داد که صاحب نگین
هر کسی که هست تو را بسیار دوست دارد
اگر دوباره او را دیدی تمام قصه را برایش بگو
من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید
🔹پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت
پشته هیزم را جمع آوری و به طرف خانه
روان شد که ناگهان حضرت سلیمان را دید
پشته هیزم را به زمین گذاشت و دوید
و فرار کرد
🔹حضرت سلیمان خواست تا مانعش شود
اما فرستاده خدا جبرئیل آمد و به او گفت:
ای سلیمان خداوند میگوید که تو
چه کسی هستی که میخواهی حالت بنده
مرا تغییر دهی و مرا فراموش کردهای
🔹حضرت سلیمان با سرعت به سجده رفت
و از اشتباه خود معذرت خواست
🔹خداوند به واسطه جبرئیل به حضرت
سلیمان گفت: تو حال بنده مرا نتوانستی
تغییر دهی، حال ببین من چگونه اینکار را
انجام میدهم
🔹پیرمرد که با سرعت بسوی قریه روان بود
با مرد ماهیگیری روبرو شد!
ماهیگیر به او گفت ای پیرمرد
من امروز ماهی بسیاری گرفتهام
بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهیها را گرفت و برایش
دعای خیر کرد
🔹همسرش وقتی شکم ماهیها را پاره کرد
در شکم یکی از ماهیها نگین را یافت و به
شوهرش مژده داد که نگین پیدا شده است
🔹شوهر با خوشحالی به او گفت تو ماهی را
نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
🔹هنگامی که زن نام نمک را شنید
ماجرای نگین اول نیز به یادش آمد که در
نمکدان پنهان کرده بود سریع به خانه
همسایه رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد
🔹وقتی که زن همسایه صحبتهای زن را
شنید ملتمسانه عذرخواهی کرد
و نگینش را آورد و گفت: نگینت را بگیر
من خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم
چیزی نگو چون او شخص پاک نفسی است
اگر خبردار شود مرا از خانه بیرون خواهد کرد
🔹از آن طرف پیرمرد در جنگل که بالای
درختی رفته بود تا شاخه خشک شدهای را
قطع کند ناگهان چشمش به نگین قیمتی
در آشیانه پرنده افتاد با خوشحالی نگین را
گرفت و به خانه آمد
🔹فردای آن روز پیرمرد به بازار رفت
و هر سه نگین را به قیمت بالایی فروخت
🔹حضرت سلیمان علیهالسلام که تمام
ماجرا را به چشم میدید یقین یافت که
بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد
مگر آنکه خداوند بخواهد
👈اینجا کلیک کنید👉
✅سخت ترین رعایت ها
رعایت کردن #اخلاصه
شرط قبولی و نجاتمون👇
فقط #اعمال_خالصانه اس
اعمال خالصانه یعنی فقط برای خدا
نه برای دیده شدن
نه برای عرض وجود «منم هستم»
نه برای اثبات وهنرنمایی و بروزبودن
نه برای عکس و گزارش و رزومه
نه برای اسم و رسم
نه برای تشویق، لایک،جذب و جایزه
نه برای بالا بردن و ...
❇️اخلاص یعنی همیشه مواظب باشیم
فقط و فقط و فقط #خدا و لاغیر
چه ذهنی ، قلبی ، زبانی و فعلی
اول ، وسط و آخر کار تا دم مرگ
|I{•----» اینجا کلیک کنید «----•}I|
🟡 مفلس حقیقی
🔸 امام در وصیتها و نصیحتهای خود به مرحوم حاجاحمدآقا میفرماید: بعد از #مرگ آنجا که کار ما با #خدا باشد «ارحم الراحمین» است ولی آنجا که کار ما با #مردم باشد، مردم دیگر ارحم الراحمین نیستند و بهسادگی نمیگذرند چون آنجا همه کم دارند و تا یک چیزی از تو نگیرند، رهایت نمیکنند.
🔹 در روایت داریم که #مرصاد گذرگاهی است در #عالم_آخرت و کسی که حقی به گردن دیگری داشته باشد از آن عبور نمیکند. آنجا دیگر رضایت به یک کلمهی حلالم کن معمولی تمام نمیشود.
🔸 پیغمبر در جمعی از اصحاب فرمود میدانید #مفلس به چه کسی میگویند؟ اصحاب گفتند آن که با جیب خالی، کلی بار زندگی بر دوش داشته باشد. پیامبر فرمود این فقط بیپول است. مفلس کسی است که در عالم آخرت کیسهی اعمال خیر او پر است اما او را به همین مرصاد میآورند. صاحبان حق که حقی را از آنها ضایع کرده، آبرویی ریخته، اذیتی کرده و مالی از آنها خورده را میآورند و باید از آنها رضایت بگیرد. در این حالت از کیسهی #خیرات این فرد برمیدارند و به دیگران میدهند تا راضی شوند. اگر اعمال خیر او تمام شد از #گناهان دیگران بر دوش این فرد میگذارند. پیامبر فرمود مفلس این فرد است که اول، باری از خیرات داشت اما الان کیسهای از گناهان بر دوش دارد.
👤 ¦ استاد عالی
💥@rozaneyeagahi
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سلام بر تو هنگامی که در راهِ ملتت به شها... رسیدی
با هرکسی که بهش گله میکرد بهش زخم زبون میزد
دور یه میز مینشست و کار میکرد
هیچ چیزی او رو متوقف نمیکرد
میخوای بدونی کار برای #خدا چه شکلیِ
به این مرد نگاه کن
#سیدابراهیم جان
آدم دلش میخواد واست گریه کنه از بس که
مظلوم بودی غریب بودی پیش اقرباء
هرکسی که به تو گله می کرد و زخم زبون میزد
الان داره به نام تو واسه خودش اعتبار میخره
کار هم نمیکنه
باز به دیگران زخم زبون میزنه
@rozaneyeagahi