eitaa logo
روضه
5 دنبال‌کننده
18 عکس
0 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ سایۀ سوختنِ خیمه به دیوار افتاد گذرِ زینب از این کوچه به بازار افتاد پای آتش به دَرِ خانۀ گُل ها وا شد غنچه ای سوخت،به پهلوی گُلی،خار افتاد 🔹گریه برا حضرت زهراسلام الله علیها با ناله خوبه امام صادق علیه السلام فرمود : خدا رحمت کنه شیعه ای که برا مادر ما بلند گریه کنه. کینه و بغضُ حَسد دست که دادند به هم دستِ مادر وسطِ معرکه از کار افتاد تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین مادری پیشِ نگاه همه صد بار افتاد 🔸نمیخوام علی زمین بخوره، من هزار بار زمین بخورم عیبی نداره، علی خیبر شکنِ و یدالله علی زمین نخوره ... روضه بگم صدا ناله ت بلند شه، خانم جان ، ندیدی علی زمین بخوره.. نمیخواستی علی زمین بخوره .. اما چه کنم بزارید بگم فاطمیه ست .. ▪️سه جا سراغ دارم علی خورد زمین .. یکبار وقتی خبر دار شد ، زهراشُ از دست داده ... نوشتن جلو دَرِ مسجد دید بچه ها دارن می لرزن ،حسنم ،حسینم .. چی شده بابا ..؟ تا گفت بابا .. مادر از دنیا رفت .. سلمان میگه دیدم « فسقط علی وجهه » علی جلو چشم همه با صورت افتاد... 😭 هیچکی تا حالا این صحنه رو ندیده بود بدر و اُحُد و خیبر و احزاب .. تو سخت ترین نبردهای تن به تن ، کسی زمین خوردن علی را ندیده بود .. خورد زمین ... 😭 یه جا دیگه هم خورد زمین.. ( خدا هر کی عزیز داره براش نگه داره.. بعضی ها داغ میبینن ، اما یه جور داغِ که میتونه آدم باهاش کنار بیاد ، خانواده های شهدا را ببینید .. ندیدن بدن عزیزشون چه بلایی سرش اومده. چقدر سخته آدم نباشه مسافرت باشه ، بره مثلا یهو صبح بهت خبر بدن پاشو بیا بری ببینی عزیزت جنازه ش تو سرد خونه اس ، به لحظۀ آخرش نرسی... چقدر سخته ، داغ داغِ سخته ، اما یه وقتی آدم با اون عزیزش حرف میزنه لحظۀ آخر اینقدر باهاش حرف میزنی خودت چشماشو میبندی خودت پارچه روی صورتش می کشی باهاش کنار می آیی.. اما نباشی ، مریض باشی یه جای دیگه باشی یک دفعه بهت خبر بدن یک دفعه بفهمی ..) وای از دلِ علی که اومد تو حجره دید پارچه رو صورت فاطمه اس...😭 اسماء میگه دیدم زانوهاش لرزید .. خورد زمین...😭 هی میخواست بلند شه این چند قدم رو تا بدن راه بره نتونست.. میگه دیدم علی با زانو اومد کنارِ بدن .. یه جای دیگه ام زمینخورد، اونم کنارِ قبر وقتی بدنِ زهرا رو بغل کرد...😭 گـــــــریز👇 علی جان سه مرتبه زمین خوردی اما هیچکدومش با نیزه نبود با سنگ نبود با شمشیر نبود حُسِینت بالایِ ذوالجناح ... حسین .... «فَوقفَ یَستریحَ الساعة» ایستاد رویِ اسب یه مقدار استراحت کنه به نیزه تکیه داده بود، نانجیب گفت هر کی سنگ داره بیاره حسینتُ سنگ باران کردن پیشونیش رو شِکوندن پیراهنش رو بالا زد حرمله روی کُندۀ زانو نشست قلبشُ هدف گرفت ... حسین ...😭 اینجا مرحوم مفید میگه : هر کاری کرد تیرُ از روبرو در بیاره نشد کمر رو خم کرد .. تیرُ از کمر بیرون کشید .. خون مثل ناودان میریزه .. هر کاری کرد خودشو رویِ اسب نگه داره نشد ... آخ ... با صورت از بالایِ ذوالجناح ...😭 بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد .. آااای حسین ...😭
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ای کتابِ ثنای تو قرآن وی ثنا گسترت خدای جهان حُسن یزدان به چهرت پیدا سرّ هستی به سینه‌ات پنهان دشمنی با تو تلخ‌تر از کفر دوستی با تو خوشتر از ایمان خانه ی خاکی تو قبلة ی دل حجرۀ کوچکِ تو کعبۀ جان دلِ شیرِ خدا زِ تو روشن جانِ ختم رُسُل تو را قربان  قصّه ی عصمتت نه حدِّ سخن گفتنِ مِدحتت نه کارِ بیان بَذلِ یک نانِ تو کُنَد نازل سورۀ هل اَتی علی الانسان کیستی تو که مصطفی می‌گفت جانِ بابا فدات فاطمه جان 🔹فدای اسم قشنگت بی بی جان،اجازه دادی ما  تو فاطمیه بگیم یا فاطمه...سال گذشته کیا بودن ..همین امسال  شبهای اول یک دفعه به خودت میایی میبینی نفسی نیست، توفیقی نیست، عمری نیست .. اگر مطمئنی فاطمیه ی دوم  نفس داری !!نمیخواد امشب بگی مادر...نگه ندار،صداتو اون  عالم بزرگوار فرمود اگر حالِ عبادت میخواهید ،یه جوری صدا بزنید انگار شبِ آخرِ عمرِشماست. 🔸دیدی به کسی میگن یه روز زنده ای ،یه هفته زنده ای ،چقدر میخواد همه ی کاراهاش انجام بده جمع کنه.. بی بی جان‌باید سجده بجا بیارم بهم اجازه میدی بگم یا فاطمه اصلا بهم اجازه میدی بیام، بشینم؟ مگر هر کی هر کیه مگه همیجوریه حساب و کتاب داره..هر جا نشستی ،حساب و کتاب داره عین روایت فرمود : تا ما نخواهیم، تا ما دستت رو نگیریم تا ما گریه نکنیم تا ما صدات نکنيم تو نمي آيي،تو گريه نميكني کیستی تو که مصطفی میگفت  جانِ بابا فدات فاطمه جان  کیستی ای فِراق تو همه درد کیستی ای وصالِ تو درمان کیستی تو که در هجومِ ستم آمدی حافظ امام زمان برتر از درک و دانش همه ای  چه بخوانم تو را که فاطمه ای  در دل انبیاء امید تویی بر لبِ اولیا نوید تویی آنکه مانندِ قدرِ مجهولش قبر او مانده ناپدید تویی 🔹عظمت بی بی رو از همین یه  کلام ..آنکه مانند قدر مجهولش ،قبر او مانده ناپدید...سرِّ بی بی دو عالم.. بزرگان باید بگن ...پیغمبر با  اون عظمتش که اشرف مخلوقاتِ  قبرش معلومه ..ائمه ی ما قبرشون معلومه .. قرارِ تو این عالم یه نفر قبرش معلوم نباشه اونم فاطمه اس قرارِ تا آخرِ دنیا این  علامت سوال ..؟؟؟!!!همه ی نسلها یکی پس از دیگری بیان و برن چرا قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی هست مگه میشه پیغمبر مگه چند تا فاطمه داشت مگه برای چند نفر گفت پاره ی تنم مگه برای چند نفر بلند شد ،خم شد ،دست رو بوسید؟ از شب میلادِ تو تا آخر نفس  مصطفی یک دست را بوسید و بس  آن هم ای دست خدا دست تو بود   پس برآن دست و برآن لبها درود  🔸دست بوسیدن پیغمبر فکر نکنی یه کار عاطفی بود فقط بگی حالا یه پدر دستِ بچه اش را میبوسید، نه پیغمبر با این کارش میخواست به همه ی عالم بفهمانه  این فاطمه احترامش واجبِ..😭 در دل انبیاء امید تویی  برلبِ اولیا نوید تویی آنکه مانند قبر مجهولش  قبر او مانده نا پدید تویی  آنکه چون زینب و حسین و حسن پاک فرزند پرورید تویی آنکه جز باب و شوهر و پسرش هیچ مردی وِرا ندید تویی غیر از باباش غیر همسرش غیر بچه هاش پسرهاش هیچ مَردی مادر ما را ندیده، زهرا عصمت اللهِ مادرِ ما ناموس خداست نه این دنیا، اون دنیا را ببین ، اون دنیا را بشنو اون دنیا منادی صدا میزنه: یا اهل محشر.. "غُضّوا ابصارکم "همه سرها پائین ،میگن :چه خبره میگن فاطمه میخواد رد بشه، همه ی قیامت سرها را بندازن پائین فقط یه عده میتونن سر بالا کنن کیا هستن؟ اونهایی که تو دنیا براش اشک ریختن، حالا فهمیدی این گریه چقدر می ارزه، این محبت چقدر می ارزه، فردای محشر اونجا معلوم میشه ،هر کسی نمیتونه مادر ما را ببینه غیر از پیغمبر و امیرالمومنین و پسرهاش هیچ مردی مادر ما را ندیده ▪️ بمیرم برات وسط کوچه ها(..وقتی فکر شو میکنی میخوای داد بزنی... )کی باورش میشد.. یه روزی همین زهرا را دوره کنن.. آنکه اسلام سرفراز از او و آنکه قدش ز غم خمید تویی  آنکه با تیغ احتجاج و بیان پردۀ خصم را درید تویی آنکه در موج دشمنان تنها به دفاعِ علی دوید تویی آنکه در راه حفظ جانِ علی رنجِ هستی به جان خرید تویی آنکه در ماتمش به ناگه، رنگ از رُخِ مرتضی پرید تویی ▪️روضه بخونم ..بی بی جانم ،همه کَسِ علی ،پشت و پناه علی،بذار بهتر بگم حقشو ادا میکنی، زور و بازوهای علی قوت زانوهای علی فاطمه ی علی نور چشم علی همه ی وجودِ علی پشت و پناه علی تکیه گاه علی همه ی هستیِ امیرالمومنین، یه نگاهِ زهراست بگو یا زهــــرا...
متن روضه بگزارید روضه امشب رو اینطوری بخونم... 🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ رحمت خدا به این ناله ها... امشب برا مادر بلند بلند گریه کنید... اگه الان مدینه بودی نمیتونستی بلند گریه کنی... خدا ميدونه مصیبت مادر... خیلی سنگین تر از مصیبت کرببلاست... میدونی چرا... آخه کربلا ابی عبدلله مرد جنگی بود... دور تا دورش رو اصحابش گرفته بودند... خودشم هم شمشیر به دست رفت وسط میدان... اما کوچه های مدینه... وقتی اون نامرد جلوی مادرمون رو گرفت... سادات منو ببخشید... مادرتون توی کوچه ها تنها بود... بی هوا مادرتون رو زدند... آماده ای بگم ... 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ شیخ مفید در کتاب نوشته... وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت... بین راه دومی نامرد اومد جلو... صدا زد... يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک دختر پیغمبر چی به دست داری... تا فهمید قباله رو پس گرفته... صدا زد بده به من قباله رو... اما مادرمون امتناع کرد... خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه... باید حقش رو ادا کنی... ای کاش مادرمون قباله رو میداد... یاصاحب الزمان... فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد... فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ مادرها بهتر میدونند... وقتی برای یک زن بارداری اتفاقی بیفته... اول سوالی که برای بقیه زنها پیش میاد... میگن خدا بخیر کنه... بچه آسیب ندیده باشه... نامرد آنچنان با لگد زد که... فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ محسنش سقط شد... اوج مصیبت مادر اینجاست... طاقت داری بگم یا نه... دست های نحسش رفت بالا... خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه... یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... ثُمَّ لَطَمَهَا آنچنان سیلی به مادر زد... مادر نقش زمین شد... (زمزمه آذری زبانها): یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا... 🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم 🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم خدایا... قصه سیلی تمومی نداره... اگه مدینه مادر رو سیلی زدند... کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند... صدا زد بابا... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است دختر بچه داری یا نه... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است 🔸یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد... از کربلا تا کوفه و شام... سر ابی عبدالله... روی نیزه ها... هر کجا دختر ابی عبدالله بهونه بابا میگرفت... نانجیب با تازیانه... با کعب نی... ناله بزن یا حسین... 🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند 🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند 🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند 🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند @roze_daftari
# مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، روضه حضرت زهرا سلام الله علیها ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ الا،که صاحب عزای تمام غم های دوباره فاطمیه آمده نمی آیی *مولا ی من...* برای ،گریه به غم های مادرت آقا نه اینکه فکر کنم ،مطمئنم اینجایی *ای آقا ....آقا جان ....آقای من....* کجا سیاه به تن کرده ای،غریبانه کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی *دیدی اونهایی که تازه داغ می بینن مشت به سینه میزنن امشب هی بچه های علی به سینه زدن آخ مادر مادر .....وای مادرم وای مادرم .....* کجا،سیاه به تن کرده ای غریبانه کجا،به سینه ی خود میزنی به تنهایی *آقاجان* کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی *خوش به حال اونایی که صدای مولا رو میشنون،سرشو تو چاه میکنه از امشب به بعد....* الا ای چاه یارم را گرفتن *با من میگی* الا ای چاه یارم را گرفتن همه دار و ندارم را گرفتن میان کوچه ها ........ *این شب ها به اعتقاد من سخت ترین شبای عمر علی بود،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بمیرم برات،قهرمان خیبر باشی،دلدل سوار عرب باشی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار باشی،تو یه روز نود تا زخم بخوری خم به ابرو نیاری ،اما امشب کار علی به جایی رسید ، میخواست بدن رو بشوره دستاش میلرزید....." اسماء داره آب میریزه،یه دفعه دیدن علی سر به دیواره میزنه....،آقا چتون شد ، شما دستور دادید بچه ها گریه نکنن، دیدن هی زیر لب میگه الهی دستت بشکنه قنفذ ،ببین با بازوی فاطمه چه کردن، منتظر روضه ای، بگم؟حالا داد بزن ... آی مردم ،یه بدنو بخوان دفن کنن،تا پزشک اجازه نده،دفن نمی کنن دکتر باید مجوز صادر کنه،دکتر باید امضا کنه ، امضا برا چی؟ باید زیر برگه دفن بنویسه علت مرگ چی بوده"؛سکته بوده،تصادف بوده،سرطان بوده.... تا دکتر زیرش امضا نکنه،اجازه نمیدن بدن دفن بشه،از امام باقر پرسیدن مادر هجده ساله شما چرا به شهادت رسید؟حضرت گفت سبب شهادت مادرم اون ضربه های غلافه تو کوچه هاست ..... آی ..... وای..... حالا وقتشه ، بگم برات ،میخوام بگم بهتر ناله بزنی آگه مادرو تو کوچه ها با غلاف شمشیر زدند ،حسین شو تو گودال با خوده شمشیر زدن .....اونم نه یه شمشیر حسین....... آگه روزی فاطمیه میخوای بلند بگو حسین ........ @roze_daftari ❇️❇️❇️❇️❇️❇️
‍ ‍ مجلس کامل از شروع تا ختم . دانلود👌😭 جناب استاد صفری👌😭 ♣️😭♣️ بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام وادب واحترام حضور همه عزیزان وبزرگواران وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران ایام فاطمیه انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود. جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش صلواتی زیبا عنایت بفرمایید . ♠️ برکوکب آسمان عصمت صلوات برفاطمه گوهر نبوت صلوات برمادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه دعای سلامتی امام زمان (عج) 🖤😭🖤 به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا به دست بسته حیدر به آن محزون غم پرور به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ، عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن . چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه. حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم. اما بعضی که مدینه نرفتن میگن کدوم خونه ؟؟ بزاربگم برات همون خونه که آقاش با غصه خلوت میکرد از غربت وبی کسی به چاه شکایت میکرد امروز توی اون خونه گلها ماتم گرفتند ستاره ها خم شدن گلدونا غم گرفتند یاس سفید خونه مهمون آسمون شد قدعلی اعلی توماتمش کمون شد توماتم یاسمون ستاره ها شکستند پروانه ها گرد یاس یک شب تا صبح نشستند نه زجه های حسین ،نه گریه های زینب سکوت رابر هم نزد تونیمه های اون شب آخ بمیرم ! یه وقت دیدن درخونه علی باز شد ،غریبانه یه تابوت رابیرون آوردند. پشت سر این تابوت اون کسی که بیشتر از همه دلهارو آتیش میزد یک خانوم ۵-۴ساله بود چادرخاکی مادر روسرش کرده بودچادر هی به پاش میپیچید وروی زمین میفتاد هی صدا میزد :مرو مادر مرو مادر غنچه ها روی شونه بوته یاس رابردند هدیه آسمون رادست زمین سپردند همه دیدید وشنیدیدکه وقتی یه بدن راتشییع میکنن میگن بلند بگین لا اله الا الله! امام زمان ببخشید منو اما اون شب تومدینه مولامون امیرالمومنین (ع)میفرمودند: آرام ،آرامتر کسی صداتون رانشنوه نکنه دشمن باخبر بشه.. ناله داری یانه؟ هر کجای مجلسی از سویدای دلت سه مرتبه بگو یا زهرا. گر نگاهی به ما کند زهرا دردها رادواکند زهرا بردل وجان ما صفا می بخشد گوشه چشمی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش هرچه خواهی عطا کند زهرا صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (س) 🖤😭🖤 هدیه این روضه ۱۰ گل صلوات هدیه به ساحت مقدس امام زمان (عج) 👇 @roze_daftari ••✾•🌿🌺🌿•✾••
‍ ❣﷽❣ 🔘 ⚫️ (5) 🔘 حضرت علی اصغر ع ⚫️ 🔘 💥برکوکب آسمان عصمت صلوات 💥بر فاطمه گوهر نبوت صلوات 💥بر مادر یازده  امام  برحق 💥ازصبح ازل تابه قیامت صلوات ⛥(دعای فرج) 💠ومولاتنا.... 🌾اسم زهـرا  آبروی عالم است 🌾 اسم زهـرا چون نگين خاتم است 🌾 اسم زهـرا يادگاری نبی ست 🌾 اسم زهـرا دلخوشیهای علی ست 🔶درجهان تازنده ام گویم ثنای فاطمه 🔶دست حاجت میبرم،سوی خدای فاطمه 🔶گر برای ، درد بی درمان مداوا طالبی 🔶رایگان درمان کند دار و الشفای فاطمه دلتو ببرم مدینه .. بریم در خانه خانم فاطمه زهرا... بریم برا غربت بی بی ناله بزن.. برا غربت امیرالمومنین.. برا غربت یتمان زهرا ناله بزن..  امان از بی مادری .. (شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد) چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س ..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی... هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...  آروم آروم دارن گریه میکنند.. دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان... (یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،  چه حالی داشتند .. آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن  چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره (بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم) ♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان اونایی که بودن بین ما اما جاشون الان خالیه امان امان3 بچه ها اومدن کنار هم نشستن سر در گریبان هم فرو بردند (خونه ای که مادر نداره همینه) آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند.. ◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم 🔺آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن.. (ناله داری یا نه) ◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم ◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر.. ◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم  ⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن.. زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه (اما زبون حال بی بی زینب و التماس دعا) ()(خدایا عاشقان را..)👇 (اوج) @roze_daftari 🔅الا ای مادر پهلو شکسته 🔅ببین که زینبت درغم نشسته 🔅ببین مادرکه من گریان و زارم 🔅بجای مادرم من خانه دارم 🔅بیامادر ببین بابا غریبه 🔅بیامادر ببین دل بی شکیبه 🔅زبعد تو پدر خونه نشینه 🔅دل زینب به درد وغم عجینه ای مادر مادر مادر.. 🔅آخ بیامادر حسن قلبش شکسته 🔅حسین یک گوشه ای تنها نشسته 🔅بیامادر ندارم بی تو یاری 🔅ندارد دخترتو غمگساری 🔅به یادت با دلی خونبار، گریم 🔅کنار آن درو دیوار، گریم 🔅به یادمحسن شش ماهه گریم 🔅به یاد مادرم با ناله گریم ✍(یوسف لاطف.آمل) (شعر طولانیه مختصر کنید بهتره👆) 💥امان امان..3 اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن (یادگاریاشو جمع میکنند) (میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه) ♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین شاید گفته باشه فاطمه جان شاید بتونم لباساتو مخفی کنم شاید بتونن چادرتو مخفی کنم اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم با خونهای رو در دیوار چه کنم بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد.. آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست. 💥امان امان.. آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت.. الباب و الجدار و الدما شهود صدق ما به خفا یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار .. 🌿آی حاجت دارا.. جوون دارا..آی درد دارا.. آی ناله دارا.. آی دلای کربلایی دلتو ببرم کربلا... اونایی که آرزوی کربلا به سینه دارن کجا نشستن اوتایی که دلتنگ کربلان کجا نشستن این یه یادگاریه که بی بی گذاشت.. یه یادگاریم کربلا بود... آخ امان از دل رباب 2 .. 🌾من میگم..حتما لباسای علی اصغرو بغل میگرفت ...ناله میکرد گریه میکرد.. لای لای میگفت. ⛤لالا لالا لالا ای مهربونم ⛤لالالالالالا آروم جونم ⛤لالا میگم گلم راحت بخوابی ⛤لالالالا گل شیرین زبونم ⛤لالا لالا لالا ای نازنینم ⛤لالا لالا لالا ای مه جبینم ⛤لالا لالا لالا ماه شب افروز ⛤شبم با گریه میشه صبح هر روز ⛤دلم از رفتنت آتش گرفته ⛤دلی از غم همه سوز و همه سوز ♨هر چقدر ناله داری آخ مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، آخ جوون داری..سه مرتبه ناله بزن بگووو 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
🍂🍂🍂🍂🍂 ﷽ (س) علیک یا فاطِمَةَ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللهِ دو چشمش بسته اما درد دارد یقیناً بیش از اینها درد دارد بریز آب روان بر سنگ غُسلش ولی آرام اسماء درد دارد نسیم آرامتر خوابیده بانو مزن پروانه پر خوابیده بانو دگر رخصت نیازی نیست جبریل مزن دیگر به در خوابیده بانو دو چشمت را به دست بسته بستم تو را با هق هقی پیوسته بستم مبادا پهلویت خونین شود باز خودم بند کفن آهسته بستم ندارد چاره با آهم بسازم فقط با درد جان اهم بسازم ز چوبی که نشد گهواره باشد دوتا تابوت میخواهم بسازم * خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...* بریز آب روان اسماء به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته نگه کن زردی رویش ببین بشکسته بازویش لگد خورده به پهلویش اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی ‌دست‌ از غسل زهرا کشید...‌‌‌‌‌‌هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه... امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچه‌ها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه... انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچه‌های فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین* شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن جنازه ای که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن مدینه فاطمه را روز روشن آزرده چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن به جای گل که گذارند به روی قبر رسول برای او اثر از تازیانه می بردن * سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچه‌های فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا کبوده😭 الا لعنت الله علی القوم‌الظالمین @roze_daftari
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 السلام علیکم یا اهل بیت النبوة “اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصّدیقة الطاهرة فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ سِرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک” 🔹 اصلاً گریۀ مُحرم با گریه فاطمیه فرق داره، علتش اینه که فاطمیه، همه برای هم روضه می خونند ▪️الان تو خونه ی حضرت زهرا باشی، بچه هاش دارن برای هم روضه میخونند، امام حسن برا امام حسین روضه میخونه، دوتاشون برای حضرت زینب روضه میخونند، این تفاوتش با کربلاست صورت توحید دارد سجده های فاطمه سجده باید کرد پس تنها به پای فاطمه خلقت زهرا ولایت داشت دنبال خودش مصطفی ختم رسل شد در حرای فاطمه یا علی گفتیم و یا زهرا در آوردند از آب در غدیر خم که ثابت شد ولای فاطمه بارها از رَبیَّ الاَعلٰی خود فهمیده ام می خَرد ما را خدا با ربنای فاطمه 🔸دیدم تو قنوتش صدا میزنه، خدایا! شیعیانم، دوستانم، گریه کنانم، همه رو مادر یاد کرد… رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است چون نمی‌ارزد دو عالم در اِزای فاطمه می‌رسد خیر قنوتش بر در و همسایه اش ▪️بي بی جان به حسین ات قسم ما از همسایه های شما بهتریم، چون ما هیچ وقت نگفتیم از گریه های تو خسته شدیم... 😭 اما اونا آمدن به علی شکایت کردند.. هرچی خوبی این خانواده به اهل این شهر کردن برعکس جواب گرفتند… می رسد خیر قنوتش بر در و همسایه اش پس چه می صرفد شدم عمری گدای فاطمه خوش به حال فاطمه کهف حصینش حیدر است خوش به حال مرتضی دارد هوای فاطمه قبر پنهانی او گیریم که پیدا نشد اصلاً از اول نبود این خاک، جای فاطمه او اگر می خواست آتش را گلستان کرده بود معجزه کاری ندارد که برای فاطمه قامتش آیینه ی صبر علی بود و شکست شانه ی دیوار شد روزی عصای فاطمه ضربه ی دیوار نه، آتش نه، حتی میخ نه در نیامد از پسِ حُجب و حیای فاطمه صحبت محسن وسط آمد و گرنه هیچ وقت در نمی آمد در این دنیا صدای فاطمه ... 😭 داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد من زمین خورده ترین مردِ جهانم ای داد من جوانم تو جوان، پیر شدی پیر شدم زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم می شود تا دو سه خط روضه بخوانم ای داد همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند همه دیدند که پاشیده تَوانم ای داد هفت جای بدنت تا دَرِ مسجد بشکست و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد ▪️همه میگن: فقط بازوت شکسته، اما علی میگه: خون از همه ی بدنت جاری شد، نگاه کردم، دیدم دستت شکسته، سرت شکسته، گونه ات شکسته، صورتت ترک خورده، پهلوت شکسته… خدایا گریه های ما رو برای حضرت زهرا به اوج برسان به گوش امام زمان برسان بالاتر از این هم داره روضه، گوش بده… هفت جای بدنت تا دَرِ مسجد بشکست و نمیشد به تو خود را برسانم ای داد بالاترین روضه اینه.. همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد
متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
متن روضه 1 🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم 🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مى‏برم از اندوه‏ و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... 🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ‏ 🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... 🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227 - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
متن روضه 2 🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد شب چهارم محرمه... امشب متوسل بشیم به مادر پهلو شکسته... از همین جا دل ها رو روانه کنیم مدینه... 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد یا صاحب الزمان... آقا جانم ... به مادرتون زهرای مرضیه قسم... دیگه ما رو امشب دست خالی از این مجلس بر نگردون آقا... اولین دعای ما فرج شماست آقا جانم... 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد ابن عباس میگه... دیدم پیغمبر خدا نگرانن... عرضه داشتم یا رسول الله... چی شده آقا... چرا انقده نگرانید... حالتون منقلبه... فرمود ابن عباس... میبینم بعد از خودم... امتم به زهرام ظلم میکنن ... صدای ناله دخترم بلنده ... هی میگه یا ابتاه... کسی به داد زهرای من نمیرسه... عرضه بداریم یا رسول الله ... نبودی ببینی با دخترت زهرا چه کردن... پشت درب خانه... تا پهلوش رو شکستند... صدا زد یا ابتاه یا رسول الله... بابا ببین با من چطوری رفتار میکنند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ َ صدا زد... یا فضه خذینی... فضه محسنم رو کشتن... ای وای... همینو‌ گفت بی بی روی زمین افتاد... حالا فضه میگه... من اومدم بالای سر زهرای مرضیه... تا خانم چشماشون رو باز کردن صدا زدن... فضه به من بگو علی رو کجا بردن... فضه میگه... زهرا نگفت صورتم... نگفت پهلوم... نگفت بازوم.... فقط صدا زد فضه ... علی رو کجا بردن.... خانوم جان علی رو دارن سمت مسجد میبرن... چادر عربی رو به سر کرد... حالا میخام تصور کنی... دختر پیغمبر تو کوچه های مدینه... یه دست به کمر گرفته... یه دست به دیوار... هی صدا میزنه... کجا میبرید مولام رو 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقا انداختن... خدا ... دستای علی رو بستن ... دارن کشون کشون میبرن... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی نامرد اشاره کرد ... قنفذ چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 خدا... زبان لال بشه... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادرتون رو زدن... دستهاش رها شد... 🔸مردنم بهتر که ببینم بند بر دست علی 🔸دست من را بشکنید و دست علی را وا کنید روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه تو مدینه مادرمون زهرا رو نمیزدن... کسی جرات نمیکرد کربلا... زینب کبری رو با تازیانه بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بابا بی تاب شده... هی صدا میزنه... بابا بلند شو ببین دارن عمه جانم زینب رو میزنن... 🔸نزنيدم كه در اين دشت مرا كاري هست 🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست الا لعنت الله علی القوم الظالمین - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇