eitaa logo
روضه دفتری
16.4هزار دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🏴 🎤 🏴 🔸بر أحمد و بر آل محمّد صلوات 🔸برهشت‌وچهار نورسرمد صلوات 🔸هرکس صلوات می‌فرستد یکبار 🔸ده بار خدا بر او فرستد صلوات 🔹🔶🔹 🔹مذهب‌جعفری‌ و ایده احمد داریم 🔹لِله‌الحمدکه‌این‌دولت‌ سرمد داریم 🔹مازخود‌هیچ‌نداریم‌که‌بدان‌فخر کنیم 🔹هرچه‌ داریم همه‌از آل محمّد داریم 🔰‌یَابن‌رَسوُل‌للّه‌یاحُجة‌اللّه... ✨دلم  هوای بقیع دارد و غم صادق ✨عزا گرفتـه دل من ز ماتم صادق ✨ دوباره‌بیرق مشکی‌به‌دست به‌ دل‌گیرم ✨ زنم‌ به سینه که آمدمحرم صادق ✨سلام من بقیع و به تربت صادق ✨سلام‌من‌ به‌مدینه‌به غربـت صادق ✨زغربتش‌چه‌بگویم که‌سینه‌ها خون‌است ✨برای‌صادق زهرامدینه محزون است ⬅️ نمیدونم مدینه رفته یا نه، اما من میگم اگه مدینه بری ایشالله روز برسی مدینه... (شاید بپرسی چرا) آخه وقتی زائر وارد مدینه میشه، نگاه می‌کنه گنبد آقا رسول الله رو میبینه، گلدسته هارو میبینه،، می‌فهمه اینجا مزار رسول خداست، چراغ های روشن رو میبینه، ،خادما رو می بینه،، امابر میگرده دنبال چیزی میگرده،، (دنبال چی میگردی) میگه بهم گفتن قبرستان بقیع نزدیک قبر پیغمبره.. بگین ببینم مزار امام حسن کجاست.. مزار امام باقر ع کجاست..مزار امام سجاد ع کجاست..مزار امام صادق ع کجاست.. میگه بگین ببینم گنبد و گلدسته امام صادق کدومه؟؟ بگم ای زائر مدینه.. برای امام صادق دنبال حرم نگرد، آقای من و تو غریبه( مظلومه)3 ☀️ یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره (ایشالله مدینه برات بخونم) ☀️سینه زنها کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره ☀️غریب آقا3آقام امام صادق ⬅️امروز برا غربت آقا گریه کن، آقای من و تو سنگ قبرم نداره... آقای غریبم، آقای مظلومم... ⏺ان شالله دست جمع تو مدینه برا غربت امام صادق ناله بزنیم.. دوست داری یک شب تا صبح مدینه باشی..سر تو به شبکه‌های بقیع بذاریُّ ناله بزنی.. ♻️قربون مظلومیت برم آقا.. 💢مدینه ای که متعلق به پیغمبر و فرزندان آقارسول اللهِ.. اما چه کردند با فرزندان پیغمبر... چقدر آقارو آزار و اذیت کردند... منصور لعنة الله علیه دستور داد خونهٔ امام صادق رو به آتش کشیدند.. دیدن آقا یه گوشه ای نشسته داره گریه میکنه.. آقا حق داری گریه کنی آخه خونتو آتش زدند.. یه لحظه صدای نالهٔ آقا بلند شد..صدا زد.. لحظه ای دیدم این زن و بچه ها دارن می دوند، یادم افتاد کربلا.. اون لحظه ای که خیمه های جد غریبم حسینُ آتش زدند.. این زن و بچه ها تو بیابونای کربلا میدویدند.. هی زمین میخورد بلند میشد صدا میزد.. بابا بابا بابا صدا مبزد.. 🔅کتکم نزن( خودم میام)2 🔅آخ موهامو نکش (خودم میام)2 🔅عمه مو نزن(خودم میام)2 ✅روز روز شهادت فرزند حضرت زهرا س امام صادقه س.. آی مردم... آقا رو به شهادت رسوندن، امروز جمع شاگردای امام صادق اومدن، بدن امام صادقُ غسل دادن، کفن قیمتی پوشوندن، سیل جمعیت اومدن برا تشییع جنازه.. ☑️اما من یه تشییع جنازه دیگری هم سراغ کربلا... یه بدنی هم کربلا تشییع شد... اما تشییع جنازه اش ویژه بود.. ده نفر نعل تازه زدن، رو بدن عزیز دل زهرا تازوندن... 🔺(برادر داری یا نه) ☑️ آخ کاری کردن که دیگه خواهر برادرو نشناخت... ⬇️خیره خیره نگاه کرد.. آیا تو برادر زینبی... 🔘 آخ دیدم غمت ای دلبر (ای کاش نمی دیدم)2 داداش 🔘من آمده بودم تا رخسار تو را ببوسم 🔘 دیدم که نداری سر (ای کاش نمیدیدم)2 ⚫️ نشست کنار بدن حسینش، دستهارو کرد زیر یه بدن پاره پاره، یه بدن بی سر... (چی گفت) گفت داداش دلم میخواد صورتتو ببوسم اما سر در بدن نداری حسین جان... میخوام دستتو بوسم انگشتُ انگشتر نداری داداش.. یه وقت دیدن این خواهر دلسوخته خم شد.. لبها رو گذاشت به رگهای بریده هی صدا میزد برادر غریبم حسین... برادر مظلومم حسین... حسین... ناله داری به ناله های دل امام صادق ع به غربت امام صادق ع ..از سویدای دل ناله بزن بگو .... 🍁در کوی محبتت نشستیم حسین 🍁باشوق‌توچشم‌خویش‌بستیم حسین 🍁آن روز که ما را به لحد بگذارند 🍁محتاج کرامت تو هستیم حسین 🔲 ⬇️ صلوات حذف نشه لطفا ⬇️ ⬅️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)➡️ @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ❣﷽❣ 🎧 🎤 🎧 🔰 🖤.. 🔅ای آنکه خدا ستوده درقرآنت 🔅جانم به فدای سینهٔ سوزانت 🔅ای‌جعفرصادق ای‌امام‌مسموم 🔅سوزد دل ما به تربت ویرانت ⬅️هرکی چشمش به قبر خاکی آقا بیفته..دلش آتیش میگیره.. من نمیدونم الان بقیع زائر داره یا نه.. بیایید امشب با پای دل بریم کنار قبر خاکی و غریب آقا بنشینیم.. 🔸بنال‌ای‌دل‌که‌شور‌غم به پا‌شد 🔸مدینه سربه سرماتم سرا شد 🔸ز بیداد و ستم کاری منصور 🔸رئیس مذهب شیعه فدا شد ⬅️منصور دوانیقی دستور داد خونه امام صادق رو آتیش زدند...فردای اون روز چند نفر از شیعیان به محضر آقا رفتن..دیدن آقا گریانه..‌.عرض کردند چرا گریه میکنید آقا جان..فرمودند: وقتی خونه ام آتیش گرفت..زنان و دخترانم رو دیدم از این طرف به اون طرف میدویدند..با اینکه من داخل خونه بودم..اما گریهٔ من از جدم حسین و روز عاشوراست.. اونموقعی که خیمه هارو آتیش زدند..دشمن با تازیانه دنبال بچه های حسین.. ♻️همه بگید یا حسین... ✅ 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•• @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🎤 🎧 🔸بر أحمد و بر آل محمّد صلوات 🔸برهشت‌وچهار نورسرمد صلوات 🔸هرکس صلوات می‌فرستد یکبار 🔸ده بار خدا بر او فرستد صلوات 🔹🔶🔹 🔹مذهب‌جعفری‌ و ایده احمد داریم 🔹لِله‌الحمدکه‌این‌دولت‌ سرمد داریم 🔹مازخود‌هیچ‌نداریم‌که‌بدان‌فخر کنیم 🔹هرچه‌ داریم همه‌از آل محمّد داریم 🔰‌یَابن‌رَسوُل‌للّه‌یاحُجة‌اللّه... ✨دلم  هوای بقیع دارد و غم صادق ✨عزا گرفتـه دل من ز ماتم صادق ✨ دوباره‌بیرق مشکی‌به‌دست به‌ دل‌گیرم ✨ زنم‌ به سینه که آمدمحرم صادق ✨سلام من بقیع و به تربت صادق ✨سلام‌من‌ به‌مدینه‌به غربـت صادق ✨زغربتش‌چه‌بگویم که‌سینه‌ها خون‌است ✨برای‌صادق زهرامدینه محزون است ⬅️ نمیدونم مدینه رفته یا نه، اما من میگم اگه مدینه بری ایشالله روز برسی مدینه... (شاید بپرسی چرا) آخه وقتی زائر وارد مدینه میشه، نگاه می‌کنه گنبد آقا رسول الله رو میبینه، گلدسته هارو میبینه،، می‌فهمه اینجا مزار رسول خداست، چراغ های روشن رو میبینه، ،خادما رو می بینه،، امابر میگرده دنبال چیزی میگرده،، (دنبال چی میگردی) میگه بهم گفتن قبرستان بقیع نزدیک قبر پیغمبره.. بگین ببینم مزار امام حسن کجاست.. مزار امام باقر ع کجاست..مزار امام سجاد ع کجاست..مزار امام صادق ع کجاست.. میگه بگین ببینم گنبد و گلدسته امام صادق کدومه؟؟ بگم ای زائر مدینه.. برای امام صادق دنبال حرم نگرد، آقای من و تو غریبه( مظلومه)3 ☀️ یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره (ایشالله مدینه برات بخونم) ☀️سینه زنها کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره ☀️غریب آقا3آقام امام صادق ⬅️امروز برا غربت آقا گریه کن، آقای من و تو سنگ قبرم نداره... آقای غریبم، آقای مظلومم... ⏺ان شالله دست جمع تو مدینه برا غربت امام صادق ناله بزنیم.. دوست داری یک شب تا صبح مدینه باشی..سر تو به شبکه‌های بقیع بذاریُّ ناله بزنی.. ♻️قربون مظلومیت برم آقا.. 💢مدینه ای که متعلق به پیغمبر و فرزندان آقارسول اللهِ.. اما چه کردند با فرزندان پیغمبر... چقدر آقارو آزار و اذیت کردند... منصور لعنة الله علیه دستور داد خونهٔ امام صادق رو به آتش کشیدند.. دیدن آقا یه گوشه ای نشسته داره گریه میکنه.. آقا حق داری گریه کنی آخه خونتو آتش زدند.. یه لحظه صدای نالهٔ آقا بلند شد..صدا زد.. لحظه ای دیدم این زن و بچه ها دارن می دوند، یادم افتاد کربلا.. اون لحظه ای که خیمه های جد غریبم حسینُ آتش زدند.. این زن و بچه ها تو بیابونای کربلا میدویدند.. هی زمین میخورد بلند میشد صدا میزد.. بابا بابا بابا صدا مبزد.. 🔅کتکم نزن( خودم میام)2 🔅آخ موهامو نکش (خودم میام)2 🔅عمه مو نزن(خودم میام)2 ✅روز روز شهادت فرزند حضرت زهرا س امام صادقه س.. آی مردم... آقا رو به شهادت رسوندن، امروز جمع شاگردای امام صادق اومدن، بدن امام صادقُ غسل دادن، کفن قیمتی پوشوندن، سیل جمعیت اومدن برا تشییع جنازه.. ☑️اما من یه تشییع جنازه دیگری هم سراغ کربلا... یه بدنی هم کربلا تشییع شد... اما تشییع جنازه اش ویژه بود.. ده نفر نعل تازه زدن، رو بدن عزیز دل زهرا تازوندن... 🔺(برادر داری یا نه) ☑️ آخ کاری کردن که دیگه خواهر برادرو نشناخت... ⬇️خیره خیره نگاه کرد.. آیا تو برادر زینبی... 🔘 آخ دیدم غمت ای دلبر (ای کاش نمی دیدم)2 داداش 🔘من آمده بودم تا رخسار تو را ببوسم 🔘 دیدم که نداری سر (ای کاش نمیدیدم)2 ⚫️ نشست کنار بدن حسینش، دستهارو کرد زیر یه بدن پاره پاره، یه بدن بی سر... (چی گفت) گفت داداش دلم میخواد صورتتو ببوسم اما سر در بدن نداری حسین جان... میخوام دستتو بوسم انگشتُ انگشتر نداری داداش.. یه وقت دیدن این خواهر دلسوخته خم شد.. لبها رو گذاشت به رگهای بریده هی صدا میزد برادر غریبم حسین... برادر مظلومم حسین... حسین... ناله داری به ناله های دل امام صادق ع به غربت امام صادق ع ..از سویدای دل ناله بزن بگو .... 🍁در کوی محبتت نشستیم حسین 🍁باشوق‌توچشم‌خویش‌بستیم حسین 🍁آن روز که ما را به لحد بگذارند 🍁محتاج کرامت تو هستیم حسین 🔲 ⬇️ صلوات حذف نشه لطفا ⬇️ ⬅️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)➡️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_daftari
|⇦• و توسل ویژۀ شهادت رییس مذهب تشیع حضرتِ امام صادق علیه السلام ... ┅═↭༺⊱┄═┅ انقدر روضۀ امام صادق با روضه مادرمون گره خورده... یکی از اصحاب چند روزی غیبت داشت ، آقا سوال کردن کجا بودی؟ چند روزی پای درس ما نیومدی! گفت آقا از شما چه پنهون بچه‌دار شدم ، خدا بهم دختر داده ، آقا یه نگاهی بهش کرد گفت خدا بهش سلامتی بده ، ان‌شاءالله عاقبت به‌خیر بشه ، حالا اسمشُ چی گذاشتی؟ گفت آقاجان چه نامی بهتر از نام مادر شما زهرا ... تا این حرف رو زد امام صادق شروع کرد گریه کردن ... گفت آقاجان نکنه بی‌ادبی کردم! چرا گریه می‌کنید؟ فرمود آخه نام مادر مارو رو بچه‌ت گذاشتی ..؛ یه‌وقت نکنه بهش بی‌احترامی کنی .. یه‌وقت نکنه سرش داد بزنی .. یه‌وقت نکنه کتکش بزنی ... کشید بند طناب و تو را زمینت زد میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد همین که پا شدی از جا دوباره افتادی دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد *یه پیرمرد اگه تند راه بره نفسش زود میگیره ، باید یه‌ کم بایسته استراحت کنه .. اما آقای من و تو رو نذاشتن استراحتی بکنه ...* بلند شو که دوباره جسارتی نکند چه‌ها نگفت به تو هر کجا زمینت زد رسیده‌ای وسط کوچۀ بنی هاشم صدای نالۀ خیرالنسا زمینت زد *یه وقته یه مرد زمین می‌افته ، زود بلند میشه ، یاعلی میگه ، سریع خودش رو جمع‌و‌جور میکنه .. اما نوکرا یه‌وقته یه زن زمین می‌افته .. وقتی یه زن زمین می‌افته خیلی خجالت میکشه ، دور‌و برش‌ُ نگاه میکنه کسی ندیده باشه .. تازه مادر ما باردار بوده .. همچین که زمین افتاد ، امام حسن دستش رو گرفت : پاشو مادر .... یازهرا.... شاعر : خدا لعنت کنه ابن ربیع نانجیب رو ، یه جوری آقامونُ تو کوچه‌ها میبرد ، این آقای من و تو زمین می‌افتاد پا می‌شد .. همه روضه ها باید ختمه به کربلا بشه .. بریم کربلا .. این‌جا گرچه آقا امام صادق زمین می‌افتاد ، آقا رو رو زمین می‌کشیدن ، ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزده ... همچین که رسید ، منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه نتونست ، بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟ گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده ، هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زنده‌ت نمیذارم .. از غضبِ پیغمبر ترسیدم ... معذرت خواهی کرد از امام صادق گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم ، اگه کاری با من داری بفرما؟! فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟ گفت نه منم باهات کار ندارم ، اگه درخواستی داری بهم بگو ، فرمود منو زود برسونید خونه‌م .. الان زن و بچه‌م تو خونه نگرانن .. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته ، تازه درِ خونه‌م رو آتیش زدید می‌دیدم بچه‌ها هی دارن این‌طرف و اون‌طرف میدَوَن ، مضطربن ، نگرانن ... فقط یه جمله بگم .. اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچه‌ش بود ، آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد .. یه‌مرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمه‌ها حمله‌ور میشن .. با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد ، صدا زد هنوز حسین زنده‌ست داره نفس میکشه ، چرا به خیمه‌ها حمله‌ور شدین ... حسین ..🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ❣﷽❣ ◼️ ◾️ ▪️ ▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️ من که با یاد کربلایت می سوزم می سازم توی وادی عشق اباالفضل دلداده ای جانبازم توی عالم هر کسی بهر یار خودش می نازه من به ارباب و شاه عالم سلطان حسین می نازم شاه من و پادشاه من حسین ارباب من درد من و هم دوای من حسین ارباب من میوه قلب پیمبری حسین ارباب من قبلگه و تکیه گاه من حسین ارباب من ◼️حسین حسین زمزمه روز و شبم حسین ◾️حسین ذکر همیشه بر لبم حسین ▪️ حسین آبروی دو عالمی ▪️ حسین حسین من خاک زینبم چه شود تا دوباره گیرم کنار تو دم چاووش شوم از آهنگ اذان گلدسته هایت مدهوش تو چه کردی با دل زینب عالم مجنون کردی دل عالم رو برده طرح ضریح شیش گوش مهر من و جانماز من حسین ارباب من راز من و هم نیاز من حسین ارباب من کرب و بلات آرزوی من حسین ارباب من ترانه و آهنگ و ساز من حسین ارباب من ◼️حسین حسین زمزمه روز و شبم حسین ◾️حسین ذکر همیشه بر لبم حسین ▪️ حسین آبروی دو عالمی ▪️ حسین حسین من خاک زینبم آرزومه که توی هیئت میون روضت بمیرم وقت جون دادنم حسین جان با لب تشنه بمیرم دوست دارم تا هنوز نمردم یه بار دیگه قسمتم شه به کنار نهر علقم ذکر اباالفضل بگیرم تو مطلع هر عبارتی حسین ارباب من تو معنی هر زیارتی حسین ارباب من دعای بعد از نماز من حسین ارباب من تو آبروی عبادتی حسین ارباب من ◼️حسین حسین زمزمه روز و شبم حسین ◾️حسین ذکر همیشه بر لبم حسین ▪️ حسین آبروی دو عالمی ▪️ حسین حسین من خاک زینبم 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈  
❣﷽❣ زهر طرف به کمان تیر کین نشانه گرفت دل مرا که زغم بود خون نشانه گرفت هنوز خانهٔ زهرا نرفته بود از یاد که آتش آمد واز بیت من زبانه گرفت چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند زدیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت سپاه کفر به خانه ام هجوم آورد مرا به زمزمه وناله شبانه گرفت زباغ فاطمه صیاد،مرغ سوخته را دل شب آمد وتنها در آشیانه گرفت سر برهنه وپای پیاده برد مرا پی اذیت من بارها بهانه گرفت هنوز خستگی راه بود در بدنم که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت گرفت آل علی اجر خویش را آما زتیغ وزهر جفا وزتازیانه گرفت وقتی منصور به خلافت رسید دستور داد آقا رو از مدینه به عراق بیارند ربیع حاجب گوید//یه روزی آقا رو طلب کرد به مجلسش ،شمشیری به من داد گفت وقتی حضرت صادق اومد تونگاهت به من باشه هر وقت دیدی دست به روی دست زدم با شمشیر اونو به قتل برسون میگه من جرأت این را نداشتم از فرمان سرپیچی کنم دیدم آقا اومد منم منتظر دستور بودم اما دیدم آقا رو تحویل گرفت /گفت ای فرزند رسول الله آوردمت قرضت را بدم،حاجتت را برآورده کنم عذر خواهی کرد به ربیع گفت سه روز دیگه بفرستش بره مدینه یه روز وقتی تنها شدیم پرسیدم ای امیر خشم اول واحسان آخر این چه سری هست گفت میخواستم بکشمش اما دیدم پیغمبر روبرویم ایستاده از ترس این کار وکردم قربون اون خون دلهایت ارباب من ابراهیم ابن جبله میگه یه روز امام رفت برای زیارت وطواف حرم منو فرستاد گفت برو عبای جعفر را در گردنش بنداز وبیار رفتم به حرم نزد امام گوشه آستین پیراهن وگرفتم آقا بیا بریم فرمود همان شکلی ونهوی دستور داری منو ببر آقا دستم بریده باد بیحرمتی کنم قبل ورود به کاخ منصور دو رکعت نماز خوند وارد شد به منصو ر ودعایی زیر لب زمزمه کرد منصور لعین گفت: ترا میکشم تو علیه ما دسیسه میکنی گفت منصور من دیگه پیر شدم منو به حال خودم بزار چندی دیگر به خدایم ملحق میشم منصور مرخصش کرد کسی فرستاد بپرسه آیا مرگ من رسیده یا مرگ جعفر وقتی فهمید بخودش میگفت خوشحال شد چی بگم از کدام اذیت وآزار منصور بگم یه روز دستور داد خانه آقا رو آتش بزنند آتش به همه جای خانه کشید حضرت میان آتش میرفت میگفت من از نسل ابراهیمم که خدا آتش وبرایش سرد کرده وگلستان نمود اما بمیرم براش منصور زهر پنهانی برای کار گذاران خود فرستاد امام را مسموم کنند حضرت مسموم شد هی مادر وصدا میزد از جور منصور لعین موسای من گشته یتیم یارب بفریادم برس یارب بفریادم برس از زهر منصور دغا آتش گرفت قلب مرا یارب بفریادم برس۲ آتش زدند کاشانه ام از کینه سوخته خانه ام یارب بفریادم برس۲ ظلم وستمها دیده ام از دست اعدا دیده ام یارب بفریاد برس۲ فرزند وزار و مضطرم یکدم بیا اندر برم برزانویت گیر این سرم یارب بفریادم برس همه را دستو داد دور بسترش جمع کنند فرمود اهل بیت من لََن ْ یَنالو شَفاعَتُنا منِ السْتِخَفَّ بَالْصلواة شفاعت ما اهلبیت به اونهایی که نماز رو سبک بشمارند نمیرسه بزار آخرین قسمت روضه رو با زبان مادری منور کنم چند بند از ستمها رو بگم امام صادق امان از کینه واز ظلم واز جور امان از اون شرارت های منصور ضلم وستم به آل الله هاکرده به حضرت صادق جفا هاکرده منصور نابکار و بی مروت خله هاکرده آقا ره اهانت گاهی تهدید به قتل آقا کرده گاهی دستور جلد مولا کرده شوی سرد آقاره با زیر لباس آزار هاکرده اون نامرد ونسناس ونه خنه ره تش بزّوهه دشمن بشتوسّه از عدو وه حرف وسخن میون راهروی تش زوئه قدم یاد کربلا برمه کرده نم نم خلیل الله من هَسْمه یادگار گلستون هاکرده تش ره کردگار آقا ره عاقبت مسموم هاکرده مولای دل ره چنده خون دکرده وقت مرگ اهلبیت ره بزّو صدا بفرما جمع بووین شما عزیزا شفاعت اما اون کس بدوره سبک بیره نمازه با خشوع ره اگر چه مسموم از جفا بهیعه وقت مردن آقا تنها نهیعه ونه سر از قفا جدا نهیعه خاخر اسیر اشقیا نهیعه مره یاد بموعه روز عاشورا وقتی که زینب بورده در قتله گاه هردم صدا زوئه جان برار ره پیدا نکرده شه دله قرار ره میون کشته ها هاکرده هدار شاید بوینه شه مهربون برار تنِ بی سر خاخر بزّو صدا بته زینب قهرمون کربلا نظر هاکن میونِ قتله گاه ره این تن بی سر تنه براره خاخر مجه خله جفا بهیعه تشنه لب سر زتن جدا بهیعه کربلا عمه جان زینب اومد کنار بدن دید بدن سر نداره لباس به تن نداره فرمود أ انتَ اَخی واَبْنُ اُمّی آیا توبرادر زینبی آیا تو پسر مادر زینبی گاهی رو رو میکرد مدینه وپیمبر را مخاطب میکرد ومیفرمود یا جدا یا رسول الله این حسین توست بی سر افتاده خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است محبت تو همان خط سرنوشت من است گنهکارم از آستان قدس حسین کجا روم کربلا بهشت من است (تهیه وتنظیم قاسم جناتیان قادیکلایی) @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه...... روی لینک بزن واردشو⬇️ https://eitaa.com/joinchat/272171029C6a1afef11d 📣📣📣📣📣
(ع) شیعه هرچه دارد از نور امام صادق است دین بنام صادق است2 هرنفس حب الحسین تنها کلام صادق است دین بنام صادق است2 💚💚💚 جد ما گریه کنانش را تماشا میکند نوحوعلی الحسین هرکه گرید بر حسین یاری زهرا میکند نوحوعلی الحسین ✍ 💚💚💚 شیعه بر فرماندهی کل عالم لایق است یا علی حیدر مدد 2 آری حقانیت شیعه به قال الصاق است یا علی حیدر مدد2 ✍ 💚💚💚 نه فقط شیعه صادق به دلش داغ و بلاست صاحب مکتب ماست بخدا صاحب عزایش همۀ آل عباست صاحب مکتب ماست مادرم فاطمه ! دریاب مرا جان حسین جگرم پاره شده می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین جگرم پاره شده کشته شده رئیس مکتب ما امام و مقتدای مذهب ما 💚💚💚 از سرِ شانه عبایش را زمین انداختند پشتِ مرکب می‌دود پیرمرد است و عصایش را زمین انداختند پشت مرکب می‌دود ✍ @roze_daftari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎆🎇🎆🎇🎆🎇🎆🎇🎆🎇               ﷽ این اذان ظهورکن آقا... خوب نیست ازفراغت بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله النور یاصاحب الزمان... دلتنگ باران می شوم وقتی نباشی🥀 بی تاب و گریان می شوم وقتی نباشی🥀 من تشنه وخُشکم ببارای ابررحمت 🥀 مثل بیابان می شوم وقتی نباشی 🥀 نام تورا حتی شقایق هاسرودند 🥀 من هم غزل خوان می شوم وقتی نباشی🥀 یبن الحسن دنبال توآقا ببین... 🥀 راهی خاک پاک شهیدان می شوم وقتی نباشی 🥀 گاهی که دلتنگ شمایَم...🥀 میهمان شاه خراسان می‌شوم وقتی نباشی 🥀 تاکه بیایی دست بردامان جَدَّت سلطان خوبان می‌شوم وقتی نباشی 🥀 درکعبه غوغا می‌شود وقتی بیایی🥀 لشکرمُهَیا می شود وقتی بیایی🥀 هرکس که اول برنمازت اقتدا کرد🥀 حتما مسیحا می‌شود وقتی بیایی 🥀 یبن الحسن آقا بگو اصلا برایم 🥀 درلشکرت جامی شود وقتی بیایی 🥀 می شه آقا...😭🌾پشت سرشما نمازبخونیم...😭🌾 آقا برایم درحَوالی نگاهت 🥀 یک گوشه پیدا می‌شود وقتی بیایی 🥀 ماراهدایتمون کین یبن الحسن...آرزوی نمازخوندن پشت یبن الحسن فاطمه به دلمون مونده...😭🌾 آقا برایم درحَوالی نگاهت(۳)🥀 آقابرایم درحَوالی نگاهت 🥀 یک گوشه پیدا می‌شود وقتی بیایی 🥀 دست ماروبگیر پسرفاطمه...جوونامون ازدنیا رفتند و رُخ زیباتو ندیدن...😭🌾 هرچند قلب ساده ام غرق گناه است 🥀 لبریز تقوا می‌شود وقتی بیایی 🥀 علی خیر العمل... ای سبزپوش فاطمه برگرد آقا(۲)🥀 خوشحال زهرا می‌شود وقتی بیایی 🥀 فرج آقا مون برسان... خدای مَنان فرج آقا مونو برسان به حق این 🎧🎤 1402/1/19 🎆🎇🎆🎇🎆🎇🎆🎇
امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم. یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه... به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد. @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (ع) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ..یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید .
❣﷽❣ 🏴 🎤 🏴 🔸بر أحمد و بر آل محمّد صلوات 🔸برهشت‌وچهار نورسرمد صلوات 🔸هرکس صلوات می‌فرستد یکبار 🔸ده بار خدا بر او فرستد صلوات 🔹🔶🔹 🔹مذهب‌جعفری‌ و ایده احمد داریم 🔹لِله‌الحمدکه‌این‌دولت‌ سرمد داریم 🔹مازخود‌هیچ‌نداریم‌که‌بدان‌فخر کنیم 🔹هرچه‌ داریم همه‌از آل محمّد داریم 🔰‌یَابن‌رَسوُل‌للّه‌یاحُجة‌اللّه... ✨دلم  هوای بقیع دارد و غم صادق ✨عزا گرفتـه دل من ز ماتم صادق ✨ دوباره‌بیرق مشکی‌به‌دست به‌ دل‌گیرم ✨ زنم‌ به سینه که آمدمحرم صادق ✨سلام من بقیع و به تربت صادق ✨سلام‌من‌ به‌مدینه‌به غربـت صادق ✨زغربتش‌چه‌بگویم که‌سینه‌ها خون‌است ✨برای‌صادق زهرامدینه محزون است ⬅️ نمیدونم مدینه رفته یا نه، اما من میگم اگه مدینه بری ایشالله روز برسی مدینه... (شاید بپرسی چرا) آخه وقتی زائر وارد مدینه میشه، نگاه می‌کنه گنبد آقا رسول الله رو میبینه، گلدسته هارو میبینه،، می‌فهمه اینجا مزار رسول خداست، چراغ های روشن رو میبینه، ،خادما رو می بینه،، امابر میگرده دنبال چیزی میگرده،، (دنبال چی میگردی) میگه بهم گفتن قبرستان بقیع نزدیک قبر پیغمبره.. بگین ببینم مزار امام حسن کجاست.. مزار امام باقر ع کجاست..مزار امام سجاد ع کجاست..مزار امام صادق ع کجاست.. میگه بگین ببینم گنبد و گلدسته امام صادق کدومه؟؟ بگم ای زائر مدینه.. برای امام صادق دنبال حرم نگرد، آقای من و تو غریبه( مظلومه)3 ☀️ یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره (ایشالله مدینه برات بخونم) ☀️سینه زنها کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره ☀️غریب آقا3آقام امام صادق ⬅️امروز برا غربت آقا گریه کن، آقای من و تو سنگ قبرم نداره... آقای غریبم، آقای مظلومم... ⏺ان شالله دست جمع تو مدینه برا غربت امام صادق ناله بزنیم.. دوست داری یک شب تا صبح مدینه باشی..سر تو به شبکه‌های بقیع بذاریُّ ناله بزنی.. ♻️قربون مظلومیت برم آقا.. 💢مدینه ای که متعلق به پیغمبر و فرزندان آقارسول اللهِ.. اما چه کردند با فرزندان پیغمبر... چقدر آقارو آزار و اذیت کردند... منصور لعنة الله علیه دستور داد خونهٔ امام صادق رو به آتش کشیدند.. دیدن آقا یه گوشه ای نشسته داره گریه میکنه.. آقا حق داری گریه کنی آخه خونتو آتش زدند.. یه لحظه صدای نالهٔ آقا بلند شد..صدا زد.. لحظه ای دیدم این زن و بچه ها دارن می دوند، یادم افتاد کربلا.. اون لحظه ای که خیمه های جد غریبم حسینُ آتش زدند.. این زن و بچه ها تو بیابونای کربلا میدویدند.. هی زمین میخورد بلند میشد صدا میزد.. بابا بابا بابا صدا مبزد.. 🔅کتکم نزن( خودم میام)2 🔅آخ موهامو نکش (خودم میام)2 🔅عمه مو نزن(خودم میام)2 ✅روز روز شهادت فرزند حضرت زهرا س امام صادقه س.. آی مردم... آقا رو به شهادت رسوندن، امروز جمع شاگردای امام صادق اومدن، بدن امام صادقُ غسل دادن، کفن قیمتی پوشوندن، سیل جمعیت اومدن برا تشییع جنازه.. ☑️اما من یه تشییع جنازه دیگری هم سراغ کربلا... یه بدنی هم کربلا تشییع شد... اما تشییع جنازه اش ویژه بود.. ده نفر نعل تازه زدن، رو بدن عزیز دل زهرا تازوندن... 🔺(برادر داری یا نه) ☑️ آخ کاری کردن که دیگه خواهر برادرو نشناخت... ⬇️خیره خیره نگاه کرد.. آیا تو برادر زینبی... 🔘 آخ دیدم غمت ای دلبر (ای کاش نمی دیدم)2 داداش 🔘من آمده بودم تا رخسار تو را ببوسم 🔘 دیدم که نداری سر (ای کاش نمیدیدم)2 ⚫️ نشست کنار بدن حسینش، دستهارو کرد زیر یه بدن پاره پاره، یه بدن بی سر... (چی گفت) گفت داداش دلم میخواد صورتتو ببوسم اما سر در بدن نداری حسین جان... میخوام دستتو بوسم انگشتُ انگشتر نداری داداش.. یه وقت دیدن این خواهر دلسوخته خم شد.. لبها رو گذاشت به رگهای بریده هی صدا میزد برادر غریبم حسین... برادر مظلومم حسین... حسین... ناله داری به ناله های دل امام صادق ع به غربت امام صادق ع ..از سویدای دل ناله بزن بگو .... 🍁در کوی محبتت نشستیم حسین 🍁باشوق‌توچشم‌خویش‌بستیم حسین 🍁آن روز که ما را به لحد بگذارند 🍁محتاج کرامت تو هستیم حسین 🔲 ⬇️ صلوات حذف نشه لطفا ⬇️ ⬅️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)➡️ @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
(علیه السلام) اگه انسان مشکلی داشته باشه ، درد دلی داشته باشه ، با مادرش راحت تره ، حرفش رو میره با مادرش میزنه ، اینقده که با مادرت بی رودربایستی هستی با بابات نیستی ، بعضی از درد دلات رو میری با مادرت میگی ، این چند بیت شعر هم ، زبان حال امام صادق علیه السلام با مادرشونه ، ببینم چه میکنی ؟ ز بس فرزندت از منصور مِحنت دید ، مادرجان دل از قیدِ حیات خویشتن بُبرید ، مادر جان ( به به ، ان شاءالله مدینه گریه کنی ، « چو آن جانی بدان صورت مرا از خانه بیرون برد ... » وارد روضه امام صادق بشم ؟ قربون شما شیعیان دلسوخته ، شما که اینجا اینطور عرض ادب میکنید ، اگه برید مدینه چه میکنید ؟ آقاجان ... اگر میخواست ماموری بَرد نزدش مراآن شب چرا اِبن ربیع پست را بُگزید ، مادرجان ... خدا نکنه ، نیمه شب توو خونه بریزن ، بخواهند جلو چشم بچه ها ، بابارو از توو خونه بیرون ببرند ، دختر دنبال بابا میدوه ، میگه بابامو نبرید ، نبرید ، بابا بابا بابا بابا ... میگه نیمه شب رفتم نوو خونه امام صادق ، دیدم آقا مشغول راز و نیازه ، گفتم آقا بلند شید بریم ، فرمود اجازه بده دو رکعت نماز بخونم ، گفتم آقا نمیشه ، فرمود اجازه بده لباسم رو بپوشم ، گفتم آقا نمیشه ، فرمود اجازه بده عمامه ام رو سرم بگزارم ، گفتم آقا نمیشه ، آماده اید بگم یا نه ؟ مولامون رو سرِ برهنه ، پای برهنه ... بدو گفتم بده مهلت بخوانم من نمازم را ولی آن بی حیا حرف مرا نشیند ، مادرجان ( بگم یه بیت دیگه ؟ ) چو آن جانی بدان صورت مرا از خانه بیرون برد تنِ طفلان من چون بید می لرزید ، مادرجان « شتاب مَرکب و ... » خودش سواره بود ، .... امام صادق حدود 70 سالشون هست ، این پیر مرد ... ابن ربیع سواره بود ، آقارو پیاده دنبال خودش می دواند ، ... میگه یه مقداری راه رفتم برگشتم نگاه کردم ، دیدم آقا داره نفس نفس میزنه ، دیدم عرق به پیشانی حضرت نشسته ... شتاب مَرکب و بند و تعلل پایش زمینه های زمین خوردنش فراهم بود ... ( سلام الله علیها ) ( اهل روضه کجا نشستید ، پیر مرد نمیتونه دنبال سواره بدوه ، یکی پیرمرده نمیتونه بدوه ، یکی دختر سه ساله است ... های گرفتی مطلب رو ...؟ آخی آخی ... ) آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی ؟ از ما تو جدا بودی ( فکرشو میکردی امشب بریم درِ خونه رقیه ؟ ) بابا تو کجا بودی ؟ از ما تو جدا بودی ( هی دنبال قافله میدوید ، زمین میخورد ، هی صدا میزد عمه عمه عمه ، هی صدا میزد بابا بابا بابا ... ) : آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سرِ نی بودم مشغول دعا بودم ... بابا من بالا نیزه بودم ، می دیدمت بابا ، حسییین ...حسین ، حسین ... 1395
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشتی جانسوز شهادت امام جعفر صادق(ع)😭😭😭😭 📝 🎤 به قلبِ شیعیون غم لونه کرده شبی یادِ بقیع دل بونه کرده بقیع امشب سکوتی سرد دارد خموش است و هزاران درد دارد رئیس مذهب ما خونجگر شد زِ داغش عاقبت خاکم بسر شد ببار ای آسمون از ابر ماتم شده تازه غم و داغِ مُحرم مدینه کربلای دیگری شد مُکَّدَر توی جنّت مادری شد همان جایی که سیلی خورده زهرا شبانه بر زمین افتاده مولا دوباره شد مُکرر قصه ی یاس دوباره بیکسی گردیده احساس بسوزَد عالمی از آهِ صادق شرر بر دل زده داغِ شقایق بجز مهدی بقیع زائر ندارد به روی خاکِ غربت سر گذارد ببار ای دیده بر غمهای صادق عزا گیرید بر قرآن ناطق @roze_daftari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣﷽❣ ⚫️ ⚫️ خرابه چراغونه امشب بازم یه خونه ای که شعله داره یه مردی دست بسته بیقراره به یاد مادری پهلو شکسته به قلبش میزنه داغی شراره تا که افتاد روی خاکا به یاد غربت مولا صدا زد مادرم زهرا به یاد حیدر و زهرا دل عاشق بزن ناله برای حضرت صادق ⚫️امون ای دل امون ای دل امون ای دل میون آتیش و دود بی عبا بود بمیرم پیرمردی بی عصا بود میون کوچه ها پای برهنه به یاد روضه های کربلا بود آقامون توو اون دل شب دویده به پشت مرکب باذکر یا زینب زینب دیگه اینجا نشد روی کسی نیلی نبود زجر و سه ساله ای نخورد سیلی ⚫️امون ای دل امون ای دل امون ای دل اگرچه شد به آقامون جسارت شکستن حرمتش رو با اهانت درسته خیلی سخته اما دیگه نرفت اهل و عیالش به اسارت امون از مصیبت شام امون از سنگ روی بام امون از طعنه و دشنام حرومی ها به زینب خیلی خندیدن جلو چشماش به زیر نیزه رقصیدن ⚫️حسین جانم حسین جانم حسین جانم (: ) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣﷽❣ ✔️ ✔️ حسین جان به یاد لبت...... دوباره درِ خونه ریختن با آتیش خدایا شراره داره می‌کنه قلبِ یارِ منو پاره پاره بمیرم بمیرم دوباره با زخمِ زبون تویِ کوچه دلی رو سوزوندن امامی رو با دستِ بسته رو خاکا کشوندن بمیرم بمیرم نه شاگردی اومد به یاریِ دلبر بمیرم نَیار بد دَهن به زبون اسمِ مادر بمیرم آقامون غریبه دوباره یکی پشتِ مرکب با پایِ برهنه دوید و .... اشاره مثِه عمّه زینب جیگرِ آقامو درید و.... بمیرم بمیرم دوباره تویِ روضه حرف از عبایِ امام و عصا شد به یادش اومد تشنه‌لب از بدن سر جدا شد بمیرم بمیرم تنی با لگد پشت و رو شد تو گودال واویلا به غارت داره می‌ره آویز و خلخال واویلا واویلا واویلا ✔️حسین جان... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
توجه📣 فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا👌😍 اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در ع ))شادوسر افراز باشید🌺 بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍 💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃 💐🍃 @ewwmajmamolodi هشتک نام کانال حذف نشود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 🔳 🔘 برای دانلود دلتون شکست یادم کنید ... متن 👆👆 کانال روضه دفتری @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کوفه انگار که نسبت به تو احساس نداشت.. دوازده هزار نامه فقط از کوفه فرستادند باغ ها ظرفیت عطر گل یاس نداشت.. اصلاً حیف بود تو بیای کوفه آقا، همه ی حرف های ما چند بعدی است،هم مال امروز،هم مال اون روز ریشه ی غفلت کوفه به کجاها نکشید که سفیر پسر فاطمه را پاس نداشت کوفه از بس که نگاهش به حرام عادت کرد 🔹یعنی سینه زن،اگه هی به نگاه به نامحرم ،زن های بی حجاب بکنی،خطر داره برا دلت،اول کار اشکت رو میگیرند،هرچی هم من و دیگران بخونیم ،مات می شینی دلت می سوزه،اما این سنگ که تو چشمته، نمیذاره گریه کنی کوفه از پس که نگاهش به حرام عادت کرد چشم دیدار تو  مسلم و عباس نداشت حسین…… یادشان نیست تو را بس که نمک نشناسند ▪️اومدند در خونه ی حسین،بعد از امر امیرالمؤمنین ،آقا دعا کن بارون نمیآد،قحطی مارو داره میکشه،زن و بچه مون دارن از تشنگی میمیرند،آقاجانم، حضرت دعا کرد،شنیدید،این حرف مال شب هفتمه، ▪️دعا کرد بارون اومد،برکه هاشون پر شد،همه خوشحال شدند،آقا جان تلافی میکنیم،ای نامرد مردم،بی درد مردم یادشان نیست تو را بس که نمک نشناسند گویی این شهر جفا عاطفه بشناس نداشت آشنا با تو کسی بود ولی بود ولی جز دل حانی و طوئه دل حساس نداشت امت نامه پران با تشری برگشتند.. نامه نوشتند اما نامه پرون بودند ذره ای صدق و ثبات قدمی ناس نداشت با تو دل هاست ولی بر تو زبان شمشیر کوفه جز تیر و سنان دکه ی اجناس نداشت پایتختی که در آن عدل علی میزان بود هیچ در ظلم ستم بهر تو وسواس نداشت به رجز خوانی من مرد و زنش خندیدند.. هی گفتم من مسلمم،نایب حسینم،هو کردن به رجز خوانی من مرد و زنش خندیدند نایبت چاره ای از خنده ی خناس نداشت دست من بسته شد و دست جسارت وا شد کوفی انگار دگر غیرت و احساس نداشت ▪️داره با خدا مناجات می کنه،گریه می کنه،آخه تو کوچه های کوفه،دویست سرباز دارن باهاش می جنگند،دوباره کمک خواستند،ابن زیاد داد زد،فحش داد به اون سردارش،که داشت می جنگید،گفت:مگه چیکار می کنی،یه نفره نمی تونی دستگیرش کنی،گفت : اینها از بنی هاشم اند،مگه مارو به سمت،بقّال های کوفه فرستادی، این مسلم ِ، ▪️فریبش دادند،امان نامه گرفتند از ابن زیاد،دادن دست آقا،همچین که دادن دستش و خوند،دید اصلاً اینقدر امان نامه قوی است،می تونه بره به حسینش برسه،می تونه بره،دست از شمشیر که برداشت،دستاش رو بستند،حالا هر کی می رسه یه شمشیر بهش میزنه،لبش شکافته شد،دندوناش شکسته شد،آب آوردن روزه اش رو باز کنه،دندون های ثنایاش افتاد،خون آب رو  مضاف کرد،آب رو برگردوند،به خودش گفت:من باید تشنه بمیرم،مثل اربابم حسین، آی حسین @roze_daftari
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ….” اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ….” اجازه بدین امروز همه گریه کنن ” عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن …” خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند …” گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد “یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین” ▪️جگرگوشه ی حسینم جامونده …” حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ….” دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجر بن قیس …. *آروم باش …..* من با زجر،یا زجر بن قیس ،برگشتم عقب قافله،از دور داشتم می دیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه می کنه، بچه ی گم شده دیدی یا نه؟ ▪️بشنو” می دونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه … ! یا عمتاه … ! یا اماه …” ازدور داشتم می دیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی می نشست رو زمین پاهاشو نگاه می کرد …” چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه …… آی حسین …… 🔹اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ….” اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم …. آی حسین … بابا آتیش زدن به خیمه هامون تار می بینه دیگه نگامون نمونده گوشواره برامون بابا باباجون کجایی بابا ؟ سرتو روی نیزه دیدم …. دنبال نیزه می دویدم …. اما به تو من نرسیدم …. کجایی بابا ؟ بابا داری با خود هزار نشونه لبت به رنگ ارغوونه نگو که کار خیزرونه کجایی بابا ؟ بابا امون از این زخمای کاری خون از لب تو شده جاری کی سنگ زده بر لب قاری؟ بابای خوبم …. سرت رو نیزه روبروم بود اما یه بغضی تو گلوم بود گلوتو نیزه ها بوسیدن اما یه بوسه آرزوم بود *ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط می گفتن حسین… @roze_daftari