#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دودمه
@roze_daftari
چار فرزندم فدای نام پاک مادرت
یابن زهرا یا حسین
این دم آخر به بالینم بیا با خواهرت
یابن زهرا یا حسین
...
بسته ام بار سفر از خانه ی حبل المتین
می رود ام البنین
@roze_daftari
ای ابالفضلم بیا جان دادن من را ببین
می رود ام البنین
....
این منم ام البنین دارم به لب این زمزمه
فاطمه یا فاطمه
گه دلم در قتلگه باشد گهی در علقمه
فاطمه یا فاطمه
.
چشم هایم تا قیامت هست گریان حسین
جان به قربان حسین
چار فرزندم فدای آه طفلان حسین
جان به قربان حسین
....
هر چه که ام البنین دارد فدایت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
بچه های من فدای بچه هایت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
@roze_daftari
#روضه_دفتری
.
#زمینه
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_امالبنین_زمینه
پسرام قوربون اشکای، پسرای زهرا
جون ناقابل دارم اونم، به فدای زهرا
می میرم تا زینب مادر میگه، منو جای زهرا
آخه برای زینب، چجوری مادر باشم؟
من اومدم اینجا که، کنیز حیدر باشم
بهم نگید فاطمه، تازه میشه غمای زینب
جونمو میگیره، بغضه توی صدای زینب
من بمیرم برای زینب
من بمیرم برای زینب
خودم و هر چارتا فرزندم، به فدای زینب
دسته گلهام باشن تو جمعِ، شهدای زینب
به ابالفضلم گفتم باشه، خاک پای زینب
به بچه هام گفتم که، حسینی مذهب باشن
پسر بزرگ کردم که، غلام زینب باشن
زندگیشون باید، بگذره توو هوای زینب
نذرشون میکنم، واسهی کربلای زینب
تا بمیرن برای زینب
من بمیرم برای زینب
شنیدم عاشورا توو صحرا، گذر غم افتاد
هجوم آوردن سمت خیمه، وقتی پرچم افتاد
دستای عباس از تن افتاد، که حسینم افتاد
آخه تا عباسم بود، کسی مگه جرأت داشت؟
حسین ابالفضلو داشت، تو زانوهاش قدرت داشت
دیگه باید فقط، اشک بریزم برای زینب
آخ که جای طناب، مونده رو دست و پای زینب
من بمیرم برای زینب
من بمیرم برای زینب
#داود_رحیمی ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
#روضه_دفتری
❣﷽❣
⚫️#دوبیتی_حضرت_ام_البنین س
⚫️#صلوات_حضرت_ام_البنین س
⚫️#دودمه_حضرت_ام_البنین س
@roze_daftari
بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات
رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات
آن چار شهید و مادر پاک سرشت
بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
می خورد آب ز چشمان تو صد رود فرات
چشمه اشک تو بی بی شده است آب حیات
کربلا تاز بقیع و ز بقیع تا ز خدا
بر تو ای ام بنین مادر روضه صلوات
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
دارایی من محبت آل عباست
ذکر لب من ناد علیّ و زهراست
دل گشته اگر شهر ابالفضل آباد
بی شک اثر دعای امّ الشّهداست
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای مادر چار آفتاب ادرکنی
زهرای سرای بوتراب ادرکنی
ما دست به دامان توایم ای بانو
یا فاطمه ی بنی کلاف ادرکنی.
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای مادر عباس فدای پسرت
ای همسر خورشید فدای قمرت
ای ام بنین مادر مردان نبرد
عالم به فدای چار نور بصرت
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
تا ستون عرش را عباس محکم می کند
کوه هم نزد ابالفضل کمر خم می کند
هر کجا که روضه ی عباس غوغا می کند
چایی این روضه را " #اُم البنین"دم می کند
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
گوهر دریای احساسی تو یا ام البنین
میهمان گلشن یاسی تو یا ام البنین
همدم اولاد زهرایی و همراه علی
فخرت این بس ، ام عباسی تو یا ام البنین
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
گر چه عباس شما هیبت محشر دارد
در شجاعت جگرِ حضرت حیدر دارد
لیکن اوجِ ادب و خُلقِ وفاداری خویش
همه از ام بنین حضرت مادر دارد
شاعر: #حسن_ثابت_جو
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
قدم اگر خمید ، فدای سر حسین
جانم به لب رسید ، فدای سر حسین
ام البنین سابق این شهر عاقبت
شد مادر شهید ، فدای سر حسین
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
مرثیه ی سرخِ جگرش را می خواند
می گفت حسین و پسرش را می خواند
تنها وسط حجره به صورت می زد
تا روضه ی مشکِ قمرش را می خواند
شاعر: #حسن_ثابت_جو
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
گر چه فرزند شما قلبِ دلاور دارد
در شجاعت جگرِ حضرت حیدر دارد
لیکن اوجِ ادب و خُلقِ وفاداری خویش
همه از ام بنین حضرت مادر دارد
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
الا مادر که روحی پاک داری
چرا احوال غربت ناک داری
نبینم بی پسرهایت تو تنها
میان حجره سر بر خاک داری
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
اگر که یوسفم را می دریدند
و عباس مرا در خون کشیدند
فقط پاسخ بده این جمله ام را
حسینم را چگونه سر بریدند؟
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
الا مردم مرا مادر ندانید
مرا با غصه ها تنها گذارید
منی که یک پسر دارم، ندارم
مرا ام البنین دیگر نخوانید
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
پيش رخسارم اگر خورشيد مهتاب من است
مادرم ام البنين، حیدر چو ارباب من است
آب شد شرمنده ام، منهم شدم شرمنده چون
کهکشان شیری شش ماهه بی تاب من است
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
امشب عزا گرفتهي غوغاي مادرم.
هستم خموش و گوش به آواي مادرم
گر منصبم چنين شده «سقاي تشنه لب»
مرهون لطفِ هُرمِ دعاهاي مادرم
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
عباس اگر نامش حماسه آفرین است
چون از بهشتِ دامنِ امّ البنین است
هم کفوِ مولا بعدِ زهرا غیرِ او کیست
آن مادرِ عباس شاهِ مَه جبین است!
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
#دودمه_حضرت_ام_البنین س
پیش تو تَعظیم کَردهِ آسمان ها و زمین
الدَخیل اُم البَنین ...
مادری کَردی تو بَر نَسلِ امیرالمُومنین
الدَخیل اُم البَنین ...
باتو می شُد عطرُ بویِ فاطمه(س) اِحساس کرد
الدَخیل اُم البَنین ...
عِصمتِ دامان تو عَباس(ع) را عَباس(ع) کرد
الدَخیل اُم البَنین ...
#حاج_قاسم_نعمتی
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#روضه_دفتری 👇
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🍂🍁روضه و وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها
شادم گدای حضرت ام البنین شدم
عمری غلام همسرسلطان دین شدم
بانو گدای حضرت عباس توشدم
شادم فقیر جلوه احساس توشدم
اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد...
رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟
یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو....
ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین....
👆👆👆
#روضه کوتاه
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#دودمه #حضرت_ام_البنین_س
پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین
الدخیل ام البنین
مادری کردی تو بر نسل امیرالمؤمنین
الدخیل ام البنین
این منم ام البنین دارد تماشا یاس من
عشق من،احساس من
با که گویم بوی زهرا می دهد عباس من
عشق من،احساس من
با تو می شد عطر و بوی فاطمه احساس کرد
جان فدای یاس کرد
عصمت دامان تو عباس را عباس کرد
جان فدای یاس کرد
ای اهل حرم ماه من این بار می آید
علمدار می آید
بالای سر مادر بیمار می آید
علمدار می آید
هرچه که ام البنین دارد فدایت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
بچه های من فدای بچه هایت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
آمد به سر ای گل پسرم فصل جدایی
علمدار کجایی
شد کنج بقیع ام بنین کرب و بلایی
علمدار کجایی
چشم هایم تا قیامت هست گریان حسین
جان به قربان حسین
چار فرزندم فدای آه طفلان حسین
جان به قربان حسین
این منم ام البنین دارم به لب این زمزمه
فاطمه یا فاطمه
گه دلم در قتلگه باشد گهی در علقمه
فاطمه یا فاطمه
بسته ام بار سفر از خانه ی حبل المتین
می رود ام البنین
ای اباالفضلم بیا جان دادن من را ببین
می رود ام البنین
من مادر عباس علمدار حسینم
گرفتار حسینم
سوگند به عباس علمدار حسینم
گرفتار حسینم
من مادر سقایم و بیمار حسینم
عزادار حسینم
سوگند به عباس گرفتار حسینم
عزادار حسینم
چار فرزندم فدای نام پاک مادرت
یابن زهرا یا حسین
این دم آخر به بالینم بیا با خواهرت
یابن زهرا یا حسین.
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#حضرت_ام_البنین__س__روضه
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
من خانه دار خانه ای افسرده هستم
آرامش یک باغ طوفان خورده هستم
هر چند حیدر راهی این خانه ام کرد
بر غنچه های کوچکش پروانه ام من
با برگ عمرم خانه را گل پوش کردم
این باغ آتش خورده را خاموش کردم
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
پشت درش امدادها از رب گرفتم
تا آمدم رخصت من از زینب گرفتم
تنها بلا گردان این گلهایم اینجا
یعنی کنیز حضرت زهرایم اینجا
این خانه روزی باغی از آلاله ها بود
این خانه روزی قبله گاه لاله ها بود
من را مناجات حسینم خواب می کرد
این خانه را عباس دق الباب میکرد
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
حضرت ام البنین (س)
#روضه_دفتری
▪️🎤متن روضه وفات حضرت ام البنین (س)
🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪
یا امّ بنین حال گرفتار ندیدی
دستان قلم، اشک علمدار ندیدی
بر پیکر بی دست علمدار رشیدت
آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی
مادر به خدا بس که وفا داشت اباالفضل
غوغای مُواسات سپهدار ندیدی
گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت
خون بارش آن دیده و رخسار ندیدی
شق القمر کوفه که در علقمه رخ داد
تکرار رخ حیدر کرار ندیدی
آنقدر ادب داشت که با سر به زمین خورد
سجاده ی خون بر بدن یار ندیدی
پس داد هر آن درس که در نزد تو آموخت
بالندگی مکتب ایثار ندیدی
مادر که شود امّ بنین هیچ غمی نیست
در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست
▪️شنیدید وقتی می اومد تو قبرستان بقیع چهار صورت قبر درست می کرد، شروع می کرد گریه کردن، طوری گریه می کرد که دشمنُ به گریه می انداخت، بعضی ها تو تاریخ نوشتند مروان می اومد گریه می کرد، همه می گفتند عجب مادری! می گفت مادر بمیرم برات شنیدم عمود به سرت زدند، کی جرأت کرده به پسر ام البنین ضربه بزنه؟! بعد می گفت راستی شنیدم اول دستای پسرمبریدن
🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چوطفلان این سخنها را شنیدن
همه از هم خجالت میکشیدند
مسلمانان حسین مادر نداره
غریب است و کسی بر سر نداره
زجور ساربان بی مروت
دگر انگشت و انگشتر نداره
گل احساس را از من مگیرید
شمیم یاس را از من نگیرید
همه دار و ندارم را بگیرید
فقط عباس را از من مگیرید
@roze_daftari
#روضه_دفتری
❣﷽❣
🔲 #روضه_حضرت_ام_البنین س
◼️ #آقای_مطیعی
@roze_daftari
✨یادته اون لحظۀ آخر بابات
✨گفت به جز،بچههای فاطمه
✨باقی برن، اما تو عبّاس بمون
✨یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه
*ام البنین داره با پسر صحبت میکنه.... یادته به همه گفت برن بیرون؛عباس بمونه...*
✨یادته اون لحظۀ آخر بابات
✨گفت به جز،بچههای فاطمه
✨باقی برن، اما تو عبّاس بمون
✨یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه
✨مُزد کنیزیهام بود
✨فاطمه شد مادرت
*آخه میگن علقمه مادرِ عباس اومد، اما زهرا بود...زهرا اومد بغل باز کرد گفت:پسرم...
✨علقمه بوی گل یاس میاد
✨صدایِ مادر عباس میاد
✨مُزد کنیزیهام بود
✨فاطمه شد مادرت
✨چه افتخاری کردم
✨شاید نشه باورت
✨فخرم این بود، میگفتن
✨بچّههای علی بِت برادر
✨مادر هستم،برای،اونکه
✨زهرا براش بوده مادر
✨واویلا....واویلا...
@roze_daftari
*قربونت برم با چه افتخاری بچه هاتو فرستادی کربلا... تو هم اگر زرنگ باشی همین امشب اربعینتو میگیری و میری کربلا....*
💥کنار قدم هایِ جابر
💥سوی نینوا رهسپاریم
💥ستون های این جاده را ما
💥به شوق حرم میشماریم
💥 شبیه رباب و سکینه
💥برای شما بی قراریم
💥از این سختی و دوری راه
💥به شوق تو باکی نداریم
💥فدایی زینب،پر ازشوق و عشقیم
💥اگرکه خدا خواست،بزودی دمشقیم
لبیکَ یابن الحیدر ..
⬅️*اونجایی که گفتم «شبیه رباب و سکینه،برای شما بی قراریم» یکی از بی قراریای سکینه رو بگم .... بی بی جان ام البنین ! مقاتل نوشتن امام حسین به هزار زحمت از کنار علقمه بلند شد .... تنها برگشت ...
⏺آخه سعی کرد این بدنُ جمع کنه ... نشد .... عباس لحظه های آخر صدا زد : «یا اَخی ماتُرید منّی» میخوای با من چه کنی ؟ منو به خیمه ها نبر .... میدونید امام حسین چه جوری برگشت؟ «و رَجَعَ الحسَین منکَسِراً، حزیناً، باکیاً....» دیدند آقا داره برمیگرده سمت خیمه ها .... کمرش خم شده .... داره گریه ...
⬅️«یُکَفکِفُ دُموعَه بِکُمِّه...» هی با آستین اشکاشُ پاک میکنه ... زن ها اومدن دورشو گرفتن .... سکینه آمد یه سوال کرد .... «وَ سألَتهُ عَن عَمِّها ...» بابا عمو کجاست؟
🔰«فَاَخبَرَها بِقَتلِه...» دخترم! دستای عموتو بریدن .... دخترم تیر به چشماش زدن .... دخترم! تیر به مشکش زدن .... دخترم ! با عمود آهن به سرش زدن ....
(چی فکر کردی؟! اگر در مقاتل معتبر ندیده بودم نمیگفتم ....) پاشو قطع کردن .... (میدونید چی شد؟)
میگه زن ها شروع کردن بلند بلند گریه کردن .... (خب این طبیعیه ... اشکالی هم نداره ... زن ها دلشون رقیقه .... اما نوشته)
⚜«وَ بَکَی الحُسَین مَعَهُنَّ ....» لشکر دشمن نگاه کرد .... دید امام حسین بین زن ها ایستاده داره بلند بلند گریه میکنه ....حسین.....*
وقتی گرفت دستتو اون روز بابات، یادته؟، گریه ش گرفت آسمون
گفت که حسینم رو سپردم به تو،بعد از این،جون تو و جون اون
حالا بگو کو حسین؟، زینب برا چی تنهاست؟
*عباس! قرارمون این نبود....قرار نبود زینب تنها برگرده....*
حالا بگو کو حسین؟،زینب برا چی تنهاست؟
به دختر پیمبر، بگم عزیزش کجاست؟
کاش نپرسه،پیمبر، پس کجاست روشنیِ دو دیده ام؟
کاشکی حیدر، نخواد که، بِش بگم تو مدینه چی دیدم؟
واویلا....واویلا....
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#روضه_دفتری
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه و مناجات امام زمان(عج)
روضه دفتری امام زمان(عج) و حضرت زینب (س)(سوریه)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
🔸غم عشقت مرا بيچاره کرده
🔸دل تنگ مرا صد پاره کرده
🔸هواي ديدن روي تو يک عمر
🔸مرا در کوچه ها آواره کرده
يابن الحسن ، يابن الحسن
🔸به تنگ آمد دلم از این جدائي
🔸عزيزم جان جانم کي مي آئي
🔸سراپا از غم هجر تو دردم
🔸بيا اي نازنين دورت بگردم
⬅️آقاجان کجای عالم از غم عمه جانت زینب کبری اشک می ریزی این روز عمه جانت منتظر شماست
🔸با بارگاه زینب کبری چه می کنید
🔸با قلب پاره پاره زهرا چه می کنید
🔸کفتارهای شوم پر از کینه از علی
🔸گرد حریم دختر مولا چه می کنید
🔸زاییده از درون کدامین تجاوزید
🔸با اهل بیت حضرت طاها چه می کنید
🔸دنیایتان خراب و قیامت خراب تر
🔸در دادگاه ویژه فردا چه می کنید
🔸ازحد گذشت جرأت وگستاخی شما
🔸با بارگاه وگنبد خضراء چه می کنید
⬅️آقا به جان عمّه ات زينب بيا (نام عمه ي امام زمان حضرت زينب آمد) آقا خيلي عمه اش را دوست دارد آقاجان امشب کدام گوشه دنیا ازغم عمه جانت زینب اشک می ریزی آقا امشب به داد عمه جانت زینب برس این شب ها حرم عمه جانت زینب در خطره چشم انتظار شماست آقاجان امید همه شمایید خود شما فرموده اید به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را به حق عمه ام، حضرت زينب (ع) قسم دهند که فرج مرا نزديک گرداند امشب شما رو به جان عمه ات. همان عمّه اي که در کوچه هاي مدينه دنبال مادر مي دويد.قسم میدم خودت حافظ حرمین شریفه سوریه باش انشاالله خود امام زمان دستهای کسی روکه به سوی حرم عمه جانش دازبشه قطع کنه ازاین به بعد عزیزان حرم بی بی زینب (س) وحضرت رقیه بی زائر میشه آروز زیارت به دلمان می مانه عزیزان خیلی ما شهید مدافع حرم داریم که به عشق دفاع از حرم بی بی زینب به سوریه رفتند نگذاشتند کوچکترین جسارتی به حرم بشه جانشان رو فدا کردند حاج قاسم عزیز کجای که نگذارید به حرم نزدیک بشن حالا هم زیاد داریم عزیزانی که ازحرم بی بی دفاع کنند اما حالا خیلی برامان سخته که نتوانیم اگر احیانا جسارتی بشه بتونیم بریم جانمان رو فدا کنیم
امان از دل زینب😭😭
نمي دانم کدام روضه را بخوانم که نام زينب نباشد هر روضه را بخوانيم نام زينب است، مدينه زينب، کنار بستر مادر زينب، کوفه کنار بستر بابايش علي زينب، کنار طشت پر از خون امام حسن زينب، کربلا زينب، خيمه گاه زينب، قتلگاه زينب، دمّ دروازه ي کوفه زينب، تو مجلس يزيد زينب، خرابه ي شام زينب انشاالله بی بی همان طوری که درخرابه شام پرستار رقیه امام حسین بوده این جاهم خودش ازحرم دوردانه حسینش دربرابر این گروه ازخدابی خبر محافظت کنه، اربعين کربلا زينب، همه جا زينب است. امّا وقتي برگشت مدينه، از بس داغديده، عبدالله بن جعفر زينب را نشناخت.
صدا زد: عبدالله! حق داري زينب را نشناسي ! زينبي که داغ شش برادر ديده است.
عبدالله کجا بودی ببینی در یک نصفه روز همه هستی زینب را گرفتند.
خانوم جان ازت گلگی دارم.عبدالله گلگیت چیه؟ خانم شنیدم روز عاشورا هر کسی زمین افتاد تو اومدی براش گریه کردی،شنیدم بالا سر علی اکبر رفتی،همه جا کنار حسین بود اما چرا دوتا بچه هام رو زمین افتادن از خیمه بیرون نزدی؟بالا سر بچه هامون نرفتی؟
صدا زد عبدالله من خواستم بیرون بروم،گفتم مبادا حسین حال منو ببینه؛ببینه چطور برا بچه هام گریه می کنم خجالت بکشه...
حسین...
♦️او می دوید و من میدویدم
♦️او سوی مقتل من سوی قاتل
♦️او می نشست و من میدویدم نشستم
♦️او دوی سینه من در مقابل
♦️او می برید و من میبردیم
♦️او از حسین سر من از حسین دل
اماجمله آخرو التماس دعا
🔸شیعه بنگربه زینبش حساس است
🔸او دختر زهراست و عطرِ یاس است
🔸ای دشمن اسلام به جایت بنشین
🔸حافظ به حریم حرمش عباس است
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه امام رضا(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
امشب به نام امام رضاست
من و شما هر موقع گرفتار میشیم
عقده دل داریم
کربلا که نمیتونیم بریم مدینه که دوره
اما میگم به بلیط مشهد بگیریم
بریم کنار حرم امام رضا
امشب به امام رضا بگو آقا درسته میگن
تو غریبی امام آقا منم غربیم
منم کسیو ندارم
امشب بگو امام رضا جوون دارم
خجالتشو میکشم
امشب بگو امام رضا مریض تو خونه دارم
امشب بگو امام رضا از دوا و دکتر خسته شدم
امشب بگو امام رضا مشکلات زندگی دارم
امشب بگو امام رضا جوانم آبرو دارم
آرزو دارم اما همجا حرف دلمو نمیزنم
امشب به امام رضا بگو آقا تورا به جان مادرت فاطمه به من نگاه کن آقا به زندگیم نگاه کن به جوانیم رحم کن اگر اشک چشمت جاری شدبدون امام زمان تومجلس ماست آه خواهرم.. معمولاً در مجلس ختم یک برادر گریه کن خواهره داغ برادر دیده داریم تومجلس خواهری داریم که داغ دیده باشه خواهری که داغ برادر دیده باشه می دونه من چه میگم تومجلس برادر به سینه می زنه اما من قربان امام رضا برم امام رضا گریه کن نداشت به به
هرموقع صدای ناله بلند میشه خدا نگاه می کنه هرموقع اشکها جاری میشه امام زمان نظر میکنه آه برادری که صدای منو میشنوی داغ پدر دیدی پدرنداری سایه سرنداری اعتبار نداری چراغ خانه ات خاموشه.. بگو امام رضا من هم به جای جوادت برات گریه میکنم
خیلی به جوادش علاقه داره آه آه خواهر و برادری که می خواهی برای جوانت دعا کنی امشب به امام رضا بگو تورا به جوانی جواد ائمه ات به جوانیم نگاه کن یا علی موسی الرضا این مردم جای روندارند
برن امام رضا این مردم کسی روندارند
غریبند
چه یارضاتوخودت ضامن غریبانی
توخود غریبی وقدرغریب می دانی
حالا که اشکت جاری شدمی خواهی روضه امام رضا بخونم برات می خواهی صدا با ناله بلند کنی ای خواهری که دارای اظطراب می کنی برادری که معرفت نشان دادی امشب برات کربلا و مدینه روبگیر از امام رضا..روی خاک نشستی بعضی فرش زیر پایشان پهن نشده به عشق امام رضا روی خاک نشستند امشب بگو امام رضا دلم می خواد کربلا برم امشب بگودلم می خواد مدینه برم یک شبی هم کنار قبرستان بقیع روی خاکها
بنشینم برای قبر گم شده مادرت گریه کنم (یاالله یا بقیه الله)
اباصلت میگه یک وقت دیدم امام رضا وارد حجره شدیاامام رضا خودت نظر کن
میگه یوقت دیدم امام رضا وارد حجره شد عبا به سر انداخته ای می نشیند ای بلند میشه ای میگه مادر مادرنداری امشب به امام رضا بگو.... ای می نشینه ای بلند میشه ای صدا می زنه جگرم تشنگی می سوزه می خوام یک اسم ببرم ببینم چقدر معرفت نشان می دی
صدازد اباصلت فرشهای حجره روجمع کن گفتم آقا برای چه فرشها روجمع کنم صدا زد اهرمی خوام مثل حسین غریبانه جون بدم اباصلت میگه فرشهای حجره روجمع کردم دیدم آقا مثل مارگزیدی به خود می پیچد ای صدا می زنم میوه دلم جوادم باباکجای امید دارم چشم انتظار نباشی
امیدوارم موقع جان دادن نگاه به درنباشه منتظر عزیزت نباشی گفتم این آقای غریب کسی رو نداره یک دفعه دیدم یک جوانی خوش سیما داخل حجره به سینه می زنه
میگه غریب بابا مظلوم بابا آقا شما کی هستی ازدر بسته حجره وارد شدی صدا زد اباصلت من جگر گوشه همین آقای غریبم من جواد ائمه ام گرفتاری مریض داری نامه گفتم ودعات کردم اباصلت ان خدای که از مدینه تا طوس به یک چشم به هم زدن رساند می تونه ازدرب بسته وارد کنه
آخ بمیرم برای غربتت بابا.. بابا بمیرم برای مظلومیت بابا تا امام رضا نگاه به جوادش کرد یوقت بلند شدجوادشو در آغوش گرفت گفتم ودعات کردم اگر آرزو داری به امام رضا بگو صدا زد جوادم بابا آرزو داشتم دامادت کنم آرزو داشتم خوشین رو ببینم جوان دارها ای مادری صدات به ناله بلند کردی نکنه چشم انتظار ی نکنه مادر شهیدی نکنه جوان داری دستت خالیه حضرت زهرا آمده حسینیه طفلان مسلم حضرت معصومه آمده امام زمان کجای مجلسی جواد ائمه سربالا روبه دامن گرفت اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله دلها بسوزه برای غرببی که کربلا سرجوانش علی اکبر و به دامن گرفت
ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی
آقا پول ندارم مکه برم آقا پول ندارم کربلا برم آقا پول ندارم سوریه برم اما چشم امیدم به شما است آقا
آقا فرج امام زمان را نزدیک کن
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
🖌تایپ استاد احمد بهزادی
روضه_حضرت_زهرا_س )
گریز_به_حضرت _ام _البنین_س
گریز_به_حضرت_رقیه_س
بسم الله ارحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
🔸دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
🔸سراغ گلی را شبانه می گیرد
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه می گیرد
⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر..
امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ،
روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند
امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته کربلا دستاشو ازبدن جدا کردن
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.😭.
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.
امشب می خوام دلتان رااز کربلا به خرابه شام ببرم
عجب یتیم نوازی کردن هرجا بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنشخیلی روضه خوندنش طول نکشید،یه وق عمه سادات دید دیگه صداش نمیاد،خرابه تاریک بود،چشم چشم رو نمیدید،عمه جانش گفت:ساکت باشید خسته بود دوباره خوابش برد...آی خدا نیاره دختر امانت رو دستت جون بده...خانوم زینب آروم آروم آمد جلو، آروم تکونش داد رقیه جان...دید دیگه جواب نمیده...حسین....* ، اون زن غساله نازنین بدن دردانه ی ابی عبداله رو غسل میداد یه وقت سوال کرد سرپرست این بچه کیه همه خانم زینبو نشان دادن گفت این بچه به چه بیماری مبتلا شده که بدنش سیاه و کبود شده و از دنیا رفته ، یه وقت دید عمه سادات داره بلند بلند گریه میکنه ، گفت خانم منو ببخش اگه ناراحتت کردم خانم زینب فرمود این دختر امام حسینه ، هروقت بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنش نمیدانم شاید یاد صورت کبود مادرش افتاد - زمزمه کن زهرا جان
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
◾️◾️◾️◾️◾️
.
#نوحه_سنتی
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین
#سبک_کو_به_باغم_یک_گل_پرپرنگشته
#حضرت_امالبنین_نوحه
من کنیز فاطمه ام البنینم
از غم اولاد زهرا دل غمینم
وامصیبت
این شنیدم یکنفر دستت بریده
بی حیایی چشم نازت را دریدم
وامصیبت
این شنیدم فرق عباسم دوتا شد
ابروی پیوسته اش از هم جدا شد
وامصیبت
ناکسان بر حال سقا خنده کردند
رفتی و بر اشک مولا خنده کردند
وامصیبت
این شنیدم بعد تو سالار زینب
مانده اعضایش به زیر نعل مرکب
وامصیبت
#محمود_اسدی_شائق ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.