#روضه امام رضا(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
امشب به نام امام رضاست
من و شما هر موقع گرفتار میشیم
عقده دل داریم
کربلا که نمیتونیم بریم مدینه که دوره
اما میگم به بلیط مشهد بگیریم
بریم کنار حرم امام رضا
امشب به امام رضا بگو آقا درسته میگن
تو غریبی امام آقا منم غربیم
منم کسیو ندارم
امشب بگو امام رضا جوون دارم
خجالتشو میکشم
امشب بگو امام رضا مریض تو خونه دارم
امشب بگو امام رضا از دوا و دکتر خسته شدم
امشب بگو امام رضا مشکلات زندگی دارم
امشب بگو امام رضا جوانم آبرو دارم
آرزو دارم اما همجا حرف دلمو نمیزنم
امشب به امام رضا بگو آقا تورا به جان مادرت فاطمه به من نگاه کن آقا به زندگیم نگاه کن به جوانیم رحم کن اگر اشک چشمت جاری شدبدون امام زمان تومجلس ماست آه خواهرم.. معمولاً در مجلس ختم یک برادر گریه کن خواهره داغ برادر دیده داریم تومجلس خواهری داریم که داغ دیده باشه خواهری که داغ برادر دیده باشه می دونه من چه میگم تومجلس برادر به سینه می زنه اما من قربان امام رضا برم امام رضا گریه کن نداشت به به
هرموقع صدای ناله بلند میشه خدا نگاه می کنه هرموقع اشکها جاری میشه امام زمان نظر میکنه آه برادری که صدای منو میشنوی داغ پدر دیدی پدرنداری سایه سرنداری اعتبار نداری چراغ خانه ات خاموشه.. بگو امام رضا من هم به جای جوادت برات گریه میکنم
خیلی به جوادش علاقه داره آه آه خواهر و برادری که می خواهی برای جوانت دعا کنی امشب به امام رضا بگو تورا به جوانی جواد ائمه ات به جوانیم نگاه کن یا علی موسی الرضا این مردم جای روندارند
برن امام رضا این مردم کسی روندارند
غریبند
چه یارضاتوخودت ضامن غریبانی
توخود غریبی وقدرغریب می دانی
حالا که اشکت جاری شدمی خواهی روضه امام رضا بخونم برات می خواهی صدا با ناله بلند کنی ای خواهری که دارای اظطراب می کنی برادری که معرفت نشان دادی امشب برات کربلا و مدینه روبگیر از امام رضا..روی خاک نشستی بعضی فرش زیر پایشان پهن نشده به عشق امام رضا روی خاک نشستند امشب بگو امام رضا دلم می خواد کربلا برم امشب بگودلم می خواد مدینه برم یک شبی هم کنار قبرستان بقیع روی خاکها
بنشینم برای قبر گم شده مادرت گریه کنم (یاالله یا بقیه الله)
اباصلت میگه یک وقت دیدم امام رضا وارد حجره شدیاامام رضا خودت نظر کن
میگه یوقت دیدم امام رضا وارد حجره شد عبا به سر انداخته ای می نشیند ای بلند میشه ای میگه مادر مادرنداری امشب به امام رضا بگو.... ای می نشینه ای بلند میشه ای صدا می زنه جگرم تشنگی می سوزه می خوام یک اسم ببرم ببینم چقدر معرفت نشان می دی
صدازد اباصلت فرشهای حجره روجمع کن گفتم آقا برای چه فرشها روجمع کنم صدا زد اهرمی خوام مثل حسین غریبانه جون بدم اباصلت میگه فرشهای حجره روجمع کردم دیدم آقا مثل مارگزیدی به خود می پیچد ای صدا می زنم میوه دلم جوادم باباکجای امید دارم چشم انتظار نباشی
امیدوارم موقع جان دادن نگاه به درنباشه منتظر عزیزت نباشی گفتم این آقای غریب کسی رو نداره یک دفعه دیدم یک جوانی خوش سیما داخل حجره به سینه می زنه
میگه غریب بابا مظلوم بابا آقا شما کی هستی ازدر بسته حجره وارد شدی صدا زد اباصلت من جگر گوشه همین آقای غریبم من جواد ائمه ام گرفتاری مریض داری نامه گفتم ودعات کردم اباصلت ان خدای که از مدینه تا طوس به یک چشم به هم زدن رساند می تونه ازدرب بسته وارد کنه
آخ بمیرم برای غربتت بابا.. بابا بمیرم برای مظلومیت بابا تا امام رضا نگاه به جوادش کرد یوقت بلند شدجوادشو در آغوش گرفت گفتم ودعات کردم اگر آرزو داری به امام رضا بگو صدا زد جوادم بابا آرزو داشتم دامادت کنم آرزو داشتم خوشین رو ببینم جوان دارها ای مادری صدات به ناله بلند کردی نکنه چشم انتظار ی نکنه مادر شهیدی نکنه جوان داری دستت خالیه حضرت زهرا آمده حسینیه طفلان مسلم حضرت معصومه آمده امام زمان کجای مجلسی جواد ائمه سربالا روبه دامن گرفت اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله دلها بسوزه برای غرببی که کربلا سرجوانش علی اکبر و به دامن گرفت
ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی
آقا پول ندارم مکه برم آقا پول ندارم کربلا برم آقا پول ندارم سوریه برم اما چشم امیدم به شما است آقا
آقا فرج امام زمان را نزدیک کن
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
🖌تایپ استاد احمد بهزادی
روضه_حضرت_زهرا_س )
گریز_به_حضرت _ام _البنین_س
گریز_به_حضرت_رقیه_س
بسم الله ارحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
🔸دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
🔸سراغ گلی را شبانه می گیرد
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه می گیرد
⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر..
امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ،
روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند
امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته کربلا دستاشو ازبدن جدا کردن
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.😭.
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.
امشب می خوام دلتان رااز کربلا به خرابه شام ببرم
عجب یتیم نوازی کردن هرجا بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنشخیلی روضه خوندنش طول نکشید،یه وق عمه سادات دید دیگه صداش نمیاد،خرابه تاریک بود،چشم چشم رو نمیدید،عمه جانش گفت:ساکت باشید خسته بود دوباره خوابش برد...آی خدا نیاره دختر امانت رو دستت جون بده...خانوم زینب آروم آروم آمد جلو، آروم تکونش داد رقیه جان...دید دیگه جواب نمیده...حسین....* ، اون زن غساله نازنین بدن دردانه ی ابی عبداله رو غسل میداد یه وقت سوال کرد سرپرست این بچه کیه همه خانم زینبو نشان دادن گفت این بچه به چه بیماری مبتلا شده که بدنش سیاه و کبود شده و از دنیا رفته ، یه وقت دید عمه سادات داره بلند بلند گریه میکنه ، گفت خانم منو ببخش اگه ناراحتت کردم خانم زینب فرمود این دختر امام حسینه ، هروقت بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنش نمیدانم شاید یاد صورت کبود مادرش افتاد - زمزمه کن زهرا جان
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
◾️◾️◾️◾️◾️
.
#نوحه_سنتی
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین
#سبک_کو_به_باغم_یک_گل_پرپرنگشته
#حضرت_امالبنین_نوحه
من کنیز فاطمه ام البنینم
از غم اولاد زهرا دل غمینم
وامصیبت
این شنیدم یکنفر دستت بریده
بی حیایی چشم نازت را دریدم
وامصیبت
این شنیدم فرق عباسم دوتا شد
ابروی پیوسته اش از هم جدا شد
وامصیبت
ناکسان بر حال سقا خنده کردند
رفتی و بر اشک مولا خنده کردند
وامصیبت
این شنیدم بعد تو سالار زینب
مانده اعضایش به زیر نعل مرکب
وامصیبت
#محمود_اسدی_شائق ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_امالبنین_مرثیه
-اشعارناب دشتی
الاام البنین مویش کشیدند
به نخلستان دوبازویش بریدند
نبودی وتنش شدتیرباران
بمیرم پیکرش درخون کشیدند
انیس گریهها افتادم ازپا
امیره کربلا افتادم ازپا
کمانی تر شدم چون زینب زار
سرِ پیری خدا افتادم ازپا
توراچون برگی از پاییز دیدم
دلم را از غمت لبریز دیدم
به رویِ نیزه راست کاش میماند
سرت بر روی اسب آویز دیدم
عزایت غصه هابر سینه دارد
غباری بر رخ آئینه دارد
زِ داغت خاک و بر سر ریختم من
دگر عباس دستم پینه دارد
فتاداز سرو پر بنیاد دستش
فتادازقامت شمشاد دستش
دو دستی که عصای پیریم بود
خداوندا زِ تَن اُفتاد دستش
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@roze_daftari
#روضه_دفتری
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🤞
#متن روضه
#روضه_دفتری حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
🍀منم گدای کویت حضرت ام البنین
اجرومزده شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشاالله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته کربلا دستاشو ازبدن جدا کردن
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن..
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.
داغشو به دل حسین گذاشتند..
دوبیتی
رباعی
تویی همسنگر شاه ولایت
سراپای وجود تو عنایت
تو چون زهرا امید عالمینی
منم شرمنده ی لطف و عطایت
◾️
ای گل باغ وفا ام البنین
همسر شیر خدا ام البنین
ای که هستی مام عباس علی
درد ما را کن دوا ام البنین
◾️
بود ام البنین روح شهامت
نموده در ره دین استقامت
بود باب الحوائج همچو عباس
از او بر ما شده عمری کرامت
◾️
ام بنین همسر شیر خداست
مام علمدار شه کربلاست
پاک وجود او بود چو زهرا
رهرو و همنام گل مصطفاست
◾️
ای که هستی به جهان باب نجات
علوی سیرت و زهرا جلوات
مام عباس تویی ام بنین
بر تو و عشق و وفایت صلوات
◾️
ما جمله گدایان سر کوی تو هستیم
با دست تهی بر سر راه تو نشستیم
ای فاطمه ی ام البنین مادر عباس
بنما نظری از کرمت دل به تو بستیم
◾️
روح پر احساس یا ام البنین
عطر و بوی یاس یا ام البنین
یاور حیدر ز بعد فاطمه
مادر عباس یا ام البنین
◾️
جهان امشب ز چه اندوهگین است
به هر کس بنگری زار و غمین است
به جنت مرتضی ماتم گرفته
شب سوک و غم ام البنین است
◾️
ای که چون فاطمه ای باب نجات
می رسد از تو به عالم برکات
حضرت ام بنین، کفو علی
بر تو و جود و سخایت صلوات
◾️
جهان امشب ز چه اندوهگین است
به هرکس بنگری زار و غمین است
به جنت مرتضی ماتم گرفته
شب سوک و غم ام البنین است
◾️
ای که هستی به جهان باب نجات
علوی سیرت و زهرا جلوات
امام عباس تویی ام بنین
بر تو و عشق و وفایت صلوات
◾️
جهان در ماتم ام البنین است
همان کاو رحمت حق بر زمین است
بود او مادر عباس و گریان
ز داغ او امیرالمومنین است
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_ام_البنین_س
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه
#روضه دفتری_حضرت_ام_البنین(ع)
#گریز حضرت زینب(س)
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک
اجرومزده شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشاالله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته کربلا دستاشو ازبدن جداکردن
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن..
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.
داغشو به دل حسین گذاشتند..
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما جمله آخرو گریز به روضه حضرت زینب (س) التماس دعا
⏪امروز از چشمانت بخواه برای زینب گریه کند ، زینب اُم المصائب است ، پیغمبر بشارت داده برای آن چشمی که برای زینب گریه کند . فرمود : پاداش او همچون کسی است که برای حسن و حسین گریه می کند .2
هر وقت دلش می گرفت سر از محمل بیرون می آورد ، می شنید از بالای نیزه یک آقایی دارد قرآن
می خواند هی صدا می زند : «وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»3
گاهی هم صدا می زند : «أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً»4
قربان قرآن خواندنت برادر ، برادر با قرآن خواندنت رفع تهمت از ما کر دی ، آخر به ما خارجی می گفتند .
آی گریه کنندگان امام حسین ، دلها بسوزد یک وقت هم سر از محمل بیرون آورد دید یک نا نجیبی با سنگ پیشانی برادرش را می زند همه صدا بزنید یاحسین
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴