بسم الله الرحمن الرحیم
نوحه ؛ زمزمه ؛ حضرت ام البنین
سروده از ✍خادمه راحیل قدسی شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام
سبک کو به باغم یک گل پرپر نگشته 😢
مادر عباسم و ام البنینم
در غریبی بقیع و دل غمینم
من شنیدم کربلا از دم مصیبت
شد وصیت های مادر استجابت
ای وای مصیبت
ناله ها چون میرود به عرش اعلی
اکبرش چون میرود از پیش بابا
نیزه ها بر لاله های سرخ زهرا
یک به یک پر پر شدن ای جان مولا
ای وای مصیبت
من شنیدم چشم عباسم دریدن
من شنیدم که دو دستش را بریدن
در کنار علقمه چون تو فتادی
عاشقانه جان خود بر کف نهادی
ای وای مصیبت
۱۴۰۳/۰۹/۲۳✍
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه
#روضه دفتری_حضرت_ام_البنین(ع)
#گریز به امام حسن مجتبی علیه السلام
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک
اجرومزده شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشاالله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته کربلا دستاشو ازبدن جداکردن
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن..
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.
داغشو به دل حسین گذاشتند..
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر کسانی که بین من وشما بودند
حالا جایشان بین من وشما خالیست
پدران ومادران که از دنیا رفتند فیض ببرندگریزی هم داشته باشیم به روضه کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) همه اموات فیض ببرند فقط یک لحظه رایاد کنیم آن لحظه ای که آقا عبدالله
نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن.. انشاالله داغ برادر نبینی
چه صحنه ای دید..
شروع کرد ناله زدن..
(دشتی)
◼️برای تو دلم دارد بهانه
◼️گرفت از آه من آتش زبانه
◼️به زیرلبحسیناینگونه میگفت
◼️الهی دفن می گشتی شبانه
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بعد عباس وبنینم،گشته ام تنهای تنها
گرکه مرگم سویم آید،می شوم راحت زغمها
سر شود دوران هجران،می روم سوی شهیدان،می روم سوی شهیدان
واحسینا وا ابوالفضل،واحسینا وا ابوالفضل،وا حسینا وا ابوالفضل۲
_______________
افتخارم اینکه بودم،خانه دار بیت حیدر
بر یتیمان بعد زهرا،بوده ام مانند مادر
من کنیز زینبینم،حسنین نور دوعینم،حسنین نور دوعینم
واحسینا....
__________________
درمدینه مانده بودم،کربلا را من ندیدم
شرح آن درد وبلا را، بعدا از زینب شنیدم
دست عباسم جدا شد،برامام خود فداشد،بر امام خود فدا شد
وا حسینا...
____________________
ظاهرا ام ببینم، لیک اینک بی بنینم
با دلی خون چشم گریان،بر سر راهی نشینم
دل غمین با شور واحساس،نوحه خوانم بهر عباس،نوحه خوانم بهر عباس
واحسینا...
_____________________
همدم من زینبم شد،مونس روز وشبم شد
رفتن زینب زدنیا،باعث تاب وتبم شد
ذاکر عجل وفاتم،خسته دل از این حیاتم،خسته دل از این حیاتم
واحسینا.....
#روضه_دفتری
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
می رود از دار فانی،مادری با قلب خسته
با غم داغ عزیزان،دلشکسته،دلشکسته
درمدینه مانده تنها،درمیان بحر غمها درمیان بحر غمها
وامصیبت،وامصیبت،وامصیبت وامصیبت، وامصیبت وامصیبت۲
______________________
شهره بر ام البنین است،لیک حالا بی بنین است
در فراق آن شهیدان،او حزین است،او حزین است
نوحه می خواند به احساس،درفراق و سوگ عباس،در فراق وسوگ عباس
وامصیبت...
_________________
یاد آرد در مدینه،خاطرات با حسینش
قد وبالای رشید، نور عینش،نورعینش
یاد آرد کربلا را،آنهمه رنج وبلا را،آنهمه رنج وبلا را
وامصیبت.....
____________________
یاد آرد زینبش را،بی حسین آمد مدینه
گریه ها وناله های،آن حزینه،آن حزینه
یاد دارد زینبش گفت، شد جدا دستان عباس،شد جدا دستان عباس
وامصیبت...
____________________
دفتر عمرش به پایان، آمد ودر احتضار است
بهر وصل با شهیدان،بیقرارست،بیقرارست
می رود ام شجاعت،می شود از غصه راحت، می شود از غصه راحت
وامصیبت...
#روضه_دفتری