eitaa logo
روضه دفتری
16.4هزار دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه حضرت معصومه سلام الله علیها زهرا سلام الله علیها حسن علیه السلام بی بی رو اینقدر قشنگ تشییع جنازه کردند،اینقدر قمی ها قشنگ احترام گذاشتند،اینقدر اَمدند مثل پروانه دور بی بی گشتند،یه ذره بی بی احساس غربت نکرد،اما بمیرم برای اون خانمی که، نیم شب در خونش باز شد،چهار نفر زیر جنازشو گرفته بودند،چند تا بچه ام دنبال جنازه می دویدند، هی مادر مادر می گفتند،هر چی دستشونو بلند می کردند،به تابوت مادر نمی رسید، همدیگرو دلداری می دادند،این بچه ها اجازه گرفتند،از بابا ،بابا اجازه بده ما تشییع جنازه مادرشرکت کنیم،امیرالمومنین علیه السلام فرمود :بیایید،اما آهسته آهسته گریه کنید، اما یه وقت دیدند امام حسن داره داد می زنه،بلند بلند داره گریه می کنه، سلمان دوید حسن جان،بابات می گه یه خورده آهسته تر،گفت:سلمان دست از دلم بردار، آخه اونی که من دیدم،حسین ندید،خودم دیدم،بین کوچه ،آخ به مادرم جسارت کردند، درسته غریبانه،اما بدن رو نگذاشتن رو زمین بمونه،باالاخره تشییع جنازه ای کردند،یه کفنی آوردند بدن بی بی رو کفن کردند،علی غسلش داد،اما بمیرم،برای اون آقایی که 3روز بدن بی غسل و کفن ،رو زمین گرم کربلا،دیدید موقعی که میت و دارن تلقین می دن،یه نفر میت و تو قبر تکون می ده ،آدم یاد این منظره می اُفته،امام سجاد دیدند تو قبر نالش بلند شد،گریبان چاک زد، آقا جان چرا این جور بی تاب شدی،فرمود نگاه می کنم می خوام صورت و رو خاک بزارم، اما بابام سر در بدن نداره @roze_daftari
⚘﷽⚘ 💔 🖤 💔 ♻️اول به نبی حضرت خاتم صلوات ♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات ♻️سوم به گل وجود پاک زهرا ♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات ♻️از بهر حسین آن شه کرببلا ♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات (✅(علی‌اولادالحسین‌وعلی‌اصحاب‌الحسین‌علیه‌السلام)) @roze_daftari ⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره... یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند... 🔅تو بودی غمگسارم ای برادر 🔅همیشه در کنارم ای برادر 🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته 🔅دگر  یاری ندارم ای برادر 🔅پس از مرگ تو ای امید جانم 🔅سیه شد روزگارم ای برادر 🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم 🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر ⬅️آی کسی برادر از دست دادی... آی کسی که داغ برادر دیدی... منو ببخشید.. داغ برادر سنگینه... آخه برادر پشت و پناهه خواهره.. همهٔ امید خواهر برادره... تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره... تو داغ برادر اونی که بیشتر از همه میسوزه خواهره... الهی خواهری داغ برادر نبینه... امان امان...3 ◀️یا رسول الله2 به پیغمبر خبر دادن....یا رسول الله، عمه جانتون صفیه داره میاد... میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه... تا پیغمبر این جمله رو شنید... فرمود نزارید خواهر جلو بیاد.. نزارید خواهر بدن برادرو ببینه... آخه خواهر طاقت نمیاره... خواهر طاقت نداره... پیفمبر اومد جلو.. (چکار کرد آقا)عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید،، مبادا خواهر اینطور بدن مثله شده برادرو ببینه.. یاالله(2) (میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...) اما بمیرم.. همین که نگاهش به بدن برادر افتاد... دیدن این خواهر بی هوش شد رو زمین افتاد... ⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...) (چی میخوام بگم) میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت.. یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین... زیر بغلاشو گرفتن،، بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند... (حق صاحب عزاست دیگه) ☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی... همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد... بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم.. انگار دنیا رو سرمون خراب شد.. عالم برا ما تیره و تار شد... امان امان... ⬅️میخوام بگم .. آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید... همه اومدن دلداریتون دادن...زیر بغلاتونو گرفتن...تسلای دلتون بودن...باهاتون هم ناله شدند.. میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا.... 💔ای حسین حسین حسین... (سبک عجب رسمیه) ▪️عجب رسمیه رسم زمونه ▪️برادر میره خواهر می مونه ▪️یکی اسیرو یکی شهیده ▪️ای وای حسینم ای وای حسینم (همه بگن) ⬆️(اوج)الهی داغ برادر نبینی... ⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد... اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله آی خواهرا ..آی مادرایی که اومدین به خواهر داغ دیده(نام مرحوم) تسلیت بگین.. ای کاش کربلا بودین به عمه سادات زینب دلداری میدادین... یا الله (2) 🔘اومد گودی قتلگاه... یا صاحب الزمان آقا جان معذرت میخام آقا.. همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بی‌بی سکینه بلند شد... صدا زد... ... بابا ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن... 🔻آخ امان از دل زینب... 🔺چه خون شد دل زینب... 🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید... کاری کرده بودن با بدن حسینش.... خواهر بدن برادرو نشناخت... 🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد) اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ... یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریده ✳️آخ حسین.... 💠هرگز کسی جز من تن بی سر نبوسید ای برادر(2)آخ حسین جان 💠بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید 🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را 🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم 🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم 🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم 🕊 (⭐️شعرا 227⭐️) ♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات ♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات ♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک ♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات) کانال روضه دفتری👇👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ✴️ س ✴️ س ( 6 ) 🔷بر راضیه مرضیه کوثر صلوات 🔷برفاطمـه صدّیقـهٔ اطهر صلوات 🔷برقله ی تـوحیدی زهرا بـه بقیع 🔷برسیّـده و همسـرحیـدر صلوات (دعای فرج) @roze_daftari 🥀اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🥀 ♻️ (س) (یازهرا)3 ☇دوست دارم یه شب برم ☇مدینه و زار بزنم ☇کنج خلوت بقیع ☇سر روی دیوار بزارم کیا رفتن مدینه.. کیا غربت بقیع رو دیدن ☇دوست دارم یه شب برم ☇مدینه و زار بزنم ☇کنج خلوت بقیع ☇سر روی دیوار بزارم ☇یاد غمهای بی‌بی ☇که وسعت یه عالمه ☇چی بگم عالم برای ☇غمای بی‌بی کمه دلامونو ببریم مدینه.. امروز اونایی که مادر ندارن...اونایی که صورت مادراشونو رو خاک گذاشتن...اونایی که دلتنگ مادر شدن.. با هم بریم مدینه.. ☇یاد غمهای بی‌بی ☇که وسعت یه عالمه ☇چی بگم عالم برای ☇غمای بی‌بی کمه چه غمی داره بی‌بی... (میدونی چه غمی داره) آی حاجتمندا..آی مریض دارا...آی جوون دارا... گفت.. ♦دلم میخواد یه بار دیگه ♦دخترمو صدا کنم (یا زهرا2) ( دلت اینجا نباشه ها..دلتو ببر مدینه) ♦دلم میخواد یه بار دیگه ♦دخترمو صدا کنم ♦اما دیگه نا ندارم ♦تا که لبامو وا کنم (بگم؟؟) ♦دلم میخواد یه بار دیگه ♦شونه به موهاش بزنم... ♦اما دیگه جون ندارم ♦ تا دستمو بالا کنم ♦دلم میخواد مثل تموم مادرا ♦دخترمو توی بغل ♦بگیرمو نگا کنم بمیرم برات بی بی جان.. بمیرم برا حسرتای دلت بی بی جان.. ♦دلم میخواد یه بار دیگه ♦با اشک دونه دونه ام ♦سفارش حسینمو ♦به اسیر کربلا کنم اگه یه مادر بخواد مسافرت بره...سفارش بچه هاشو میکنه... (مخصوصا اگه بچه کوچیک داشته باشه) (مثلا میگه اون بچه ام رواندازشو کنار میزنه..مواظبش باشید سرما نخوره.. اون بچه ام دل نازکه غصه نخوره.. فلان بچه ام زود به زود تشنه اش میشه حواستون باشه...) آخ یا زهرا ...مادر مدینه هم سفارش کرد.. فرمود زینبم ..جونِ تو و جون حسینم مادر... مادر... هیچ وقت از حسینم جدا نشی مادر.. صدا زد علی جان.. ابْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاقِ‏ علی جان بر منه زهرا گریه کن .. علی جان برا یتیمام گریه کن... .علی جان حواست به حسینم باشه..علی جان حسینم نیمه های شب تشنه میشه... ظرف آبی بزار بالا سر حسینم.. آاای میخوام بگم بی‌بی جان سفارش حسینتو به زینب کردی..سفارش حسینتو به امیرالمومنین کردی..خانم جااان 🌟شنیدم آب دادی دست حسینت 🌟وای حواس زینبت را جمع کردی (اوج) میخوام بگم مادری که تو مدینه سفارش حسینشو کرد مگه میشه این مادر نیاد گودی قتلگاه.. ⏪ ای مادر 3 امان از دل امیرالمومنین... یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا.. زهراشو غسل داد..یکی یکی بندای کفن و بست آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده آی اونی که مادر از دست دادی..نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه.. نمیدونم لحظه آخر چطور با مادر خداحافظی کردی.. علی یه طرف کفنو رو هم آورد..هی برمی گشت نگاهی به صورت زهرا.. (میدونی چی میگفت) صدا زد... ...آخ... ♨شب دامادیم کی باورم بود ♨که من روزی عزادار تو باشم زهرا جااان ...کجا باورم میشد خودم غسلت بدم... خودم کفنت کنم . ⚘مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست ⚘همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست ⚘خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ ⚘كه امید علی بر دستِ زهراست آخ ⚘علی بی فاطمه سامان ندارد ⚘دگر دردِ علی درمان ندارد ⚘نمی دانم چرا غسلِ تو زهرا ⚘دراین سردی شب، پایان ندارد ⏪کجا دیدی یه مادر جوون از دنیا بره...نیمه شب تشیع بشه..نتونن بلند بلند گریه کنن..نتونن بلند بلند مادر مادر بگن.. جنازه رو حرکت دادند.. سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله . چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادر مادر میگه و مادررو بدرقه میکنه.. میخوام بگم تو خونه بی بی زهرا کار برعکس شد(چرا..چرا اینطور میگم) آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه.. اما تو دل شب زیتب مادرو بدرقه کرد.. مادر جوونشو بدرقه کرد.. آخ 🍁ننه ننه جوان ننه 🍁جوان لیقی یالان ننه 🍁خانم ننم بی کس ننم 🍁لای لای ننم لالای ننم اگه نادر نداری یاد مادر کن 🍁مظلوم ننم یرقون ننم 🍁محرمی اُلمیان ننم 🍁قشوسو اُلمیان ننم 🍁لای لای ننم لای لای 🍁آخ ننه ننه جوان ننه 🍁یارالی سینه دینجله 🍁ایاقادور جوان ننه 🍁اوزوم سنه قوربان ننه هرچقدر ناله داری به سوز دل یتیمان زهرا..به اشک و آه و ناله آقا امیرالمومنین حاجتت رو مد نظر بگیر راس همه حوائج فرج امام زمان..سه مرتبه ناله بزن بگو ناله داری سه مرتبه ناله بزن 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
‍ ‍ مجلس کامل از شروع تا ختم . @roze_daftari بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام وادب واحترام حضور همه عزیزان وبزرگواران وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران ایام فاطمیه انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود. جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش صلواتی زیبا عنایت بفرمایید . ♠️ برکوکب آسمان عصمت صلوات برفاطمه گوهر نبوت صلوات برمادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه دعای سلامتی امام زمان (عج) 🖤😭🖤 به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا به دست بسته حیدر به آن محزون غم پرور به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ، عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن . چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه. حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم. اما بعضی که مدینه نرفتن میگن کدوم خونه ؟؟ بزاربگم برات همون خونه که آقاش با غصه خلوت میکرد از غربت وبی کسی به چاه شکایت میکرد امروز توی اون خونه گلها ماتم گرفتند ستاره ها خم شدن گلدونا غم گرفتند یاس سفید خونه مهمون آسمون شد قدعلی اعلی توماتمش کمون شد توماتم یاسمون ستاره ها شکستند پروانه ها گرد یاس یک شب تا صبح نشستند نه زجه های حسین ،نه گریه های زینب سکوت رابر هم نزد تونیمه های اون شب آخ بمیرم ! یه وقت دیدن درخونه علی باز شد ،غریبانه یه تابوت رابیرون آوردند. پشت سر این تابوت اون کسی که بیشتر از همه دلهارو آتیش میزد یک خانوم ۵-۴ساله بود چادرخاکی مادر روسرش کرده بودچادر هی به پاش میپیچید وروی زمین میفتاد هی صدا میزد :مرو مادر مرو مادر غنچه ها روی شونه بوته یاس رابردند هدیه آسمون رادست زمین سپردند همه دیدید وشنیدیدکه وقتی یه بدن راتشییع میکنن میگن بلند بگین لا اله الا الله! امام زمان ببخشید منو اما اون شب تومدینه مولامون امیرالمومنین (ع)میفرمودند: آرام ،آرامتر کسی صداتون رانشنوه نکنه دشمن باخبر بشه.. ناله داری یانه؟ هر کجای مجلسی از سویدای دلت سه مرتبه بگو یا زهرا. گر نگاهی به ما کند زهرا دردها رادواکند زهرا بردل وجان ما صفا می بخشد گوشه چشمی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش هرچه خواهی عطا کند زهرا صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (س) 🖤😭🖤 هدیه این روضه ۱۰ گل صلوات هدیه به ساحت مقدس امام زمان (عج) @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا حال و هوای گریه داری یابن الزهرا این روزها خیلی دلت را غم گرفته دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا با واژه ی «مادر» شود آهت کشیده در لا به لای اشک و زاری یابن الزهرا ای وای مادر های تو می گوید آقا خیلی برایش بی قراری یابن الزهرا آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر سر را به زانو می گذاری یابن الزهرا  آقا! تنم، جانم، همه چیزم فدایت آماده ام بر جان نثاری یابن الزهرا گریه مکن که طفل اشک بی قرارم با گریه ات گردیده جاری یابن الزهرا جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم با عرض پوزش از «نداری» یابن الزهرا از این که هستم دوستدار مادر تو حتماً مرا تو دوست داری یابن الزهرا تا این که باشم زائر قامت خمیده دنبال یک سنگ مزاری یابن الزهرا «زهرا» به «زهراها» شده تبدیل... یعنی : در کوچه شد آیینه کاری یابن الزهرا محمد فردوسی @majmaozakerine
❣﷽❣ ✴️ س (1) 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ الهي داد از اين دل داد از اين دل كنار قبر زهرا كرده منزل بگو زهرا زجا خيزد ببيند كه ا شك ديده كردخاك او گل چه فخري خالق از تو بنده كرده كه خونت دين حق زيبنده كرده ولي زهرا: محبتهاي زينب علي را روز و شب شرمنده كرده چنان داغت دلم غمناك كرده كه دست من تو را در خاك كرده بجايت زينب مظلومه تو غبار غم ز رويم پاك كرده ز سو زدل كنم گريه برايت كه ديگر نشنوم زهرا صدايت در و ديوار خانه با نگاهم بيادم آورد آ ن ناله هايت كنار تربتت اندر دل شب بود نام تو زهرا جاري از لب به خانه تا روم با ديده تر كشد ناز مرا مظلومه زينب اگر محور به هر امكان علي بود ولي بر فاطمه مهمان علي بود كنار تربتت مظلومه زهرا سر شب تا سحر گريان علي بود چه شبهايي به يادت گريه كردم زديده دامنم پر لاله كردم دگر نبود توانم خيزم از جا نهان تا كه تو هجده ساله كردم چنان دست علي آتش برافروخت كه حتي ميخ در در شعله اش سوخت نداند كس بجز مولي الموالي چگونه ميخ در آن سينه را دوخت سوزاند دل فاطمه را آتش كين بين در و ديوار شده نقش زمين با پهلوي فاطمه چها كرد لگد كاندر يم خون از او شده سقط جنين 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ بر خلق جهان كه گشته معلوم علي از حق خودت شدي تو محروم علي بر كنگره ي عرش بجان حسنين با اشك نوشته است، مظلوم علي چون مرغ سحر شكسته باشد بالم يك تن نبود فاطمه پرسد حالم رفتي تو ولي جان نبي روح علي بي تو به خدا صفا ندارد عالم (حاج احمد آروني) چه حالی داده دل را دست مادر که می شستی زدنیا دست مادر از آن سیلی مگر چشمت نمی دید که می جستی مرا با دست مادر (محمد زمانی) 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ عمريست رهين منت زهرائيم مشهور شده به عزت زهرائيم مُرديم اگر به قبر ما بنويسيد ماپير غلام حضرت زهرائيم ما زنده به لطف و رحمت زهرائيم مامور براي خدمت زهرائيم روزي كه تمام خلق حيران هستند ما منتظر شفاعت زهرائيم یتیمان جز دو چشم تر ندارند به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد که طفلان علی مادر ندارند (جواد حیدری) @roze_daftari 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ نگاه سرد مردم بود و آتش صدا بين صدا گم بود و آتش بجاي تسليت با دسته ي گل هجوم قوم هيضم بود و آتش گرفتي از مدينه گفتنت را دريغ از من نمودي ديدنت را ولي با من بگو ساعت به ساعت چرا كردي عوض پيراهنت را كمي از غسل زير پيرهن ماند كمي از خون خشك بر بدن ماند كفن را در بغل بگرفت و بو كرد همان طفلي كه آخر بي كفن ماند محسن عرب خالقي👆 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ مدینه تا بدون مصطفی شد خدا داند که دیگر بی صفا شد از آن روزی که زهراهم سفرکرد دگـر روز عــزای مـرتضی شـد در عالم اولین مظلوم علی بود همیشه از حقش محروم علی بود من از او دل شکسته تر ندیدم که بعداز فاطمه مغموم علی بود از آن لحظه که زهرا با در افتاد حسین او به مادر مادر افتاد چه شد که ناله زد فضه خزینی؟ گمانم دید آنسو حیدر افتاد شبی که مادرم خاموش میرفت غـریبانه بـه روی دوش میرفت مـیان بــچه هـای دل شکسته حسینش دم بدم ازهوش میرفت شبی که مادر ما پشت در بود ز هـرشب گرچه برما تیره تـر بود ولی جانسوزتر آن لحظه ای شد که نعشش بر روی دوش پدر بود اَمـان از ظلم بی حـدِ زمـانه گـرفـته سینۀ مـا را نـشانـه تمام مادران می میرند ، اما نه با سیلی و ضرب تـازیـانه خدا را شکر مادر هست زهرا یقین دارم به ما دل بست زهرا الهی که بـه حق بـچه هایش بگیرد دست ما را دست زهرا الا مظلومه ی پهلو شکسته زدست امـتِ بـد کاره خسته توکه چون کوه پشتم ایستادی نمازت راچرا خواندی نشسته? قربان دلت چه غصه هامی خوردی خورشیدبروی شانه ات می بردی گرفاطمه ات دعانمی کردآن شب هنگامه ی غسل پیکرش می مُردی علی اکبراسفندیار👆👆 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 💠 س(2) @roze_daftari 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ غم مانده بر اين دل وا نگردد غم مادر به قلبم جا نگردد اگر كل جهان را هم بگردم كسي چون مادرم پيدا نگردد حریم امن زهرا را شکستند ز شاخه یاس مولا را شکستند خدا داند که با این ظلم عظمی دل پیغمبر ما را شکستند به سر داری اگر سر بند زهرا به دل خون کرده‌ای دلبند زهرا در این ایام باشد این دعایم خدا صبرت دهد فرزند زهرا زمان بغض و غسل و پیرهن بود چراغ اشک نور انجمن بود طلب می‌کرد حیدر آن کفن را کفن در دست طفل بی‌کفن بود دوای مردمان خسته، هیزم كلیدِ خانه‌های بسته، هیزم چگونه، تسلیت دادند او را به جای دسته گل با دسته هیزم؟ فاطمه کیست؟ مددکار علی رازدار علی و یار علی تا عدو در به لگد باز نمود بسته شد دفتر اسرار علی شرار زخم سوزد پیکرم را گرفته درد، پهلو تا سرم را نه دستم قوتی دارند نه پایم که بر زانو نشانم دخترم را به دریای دلم غوغاست مادر دو چشمانم ز خون دریاست مادر همه گویند یار مهدی هستند ولی فرزند تو تنهاست مادر دلم از این زمانه سرخ و داغ است سرم فکر خزان یاس و باغ است همه غمها به یک سو، ای مدینه چرا مادر مزارش بی‌چراغ است؟ زهرا برای تاب و تبم گریه کرده است با اشک‌های نیمه شبم گریه کرده است تنها نه بر غریبی من بلکه دم به دم بهر حسین تشنه لبم گریه کرده است چرا با غصه‌ها خو می‌گرفتی؟ چرا پیش علی رو می‌گرفتی؟ زمان غسل تو فهمیدم ای گل چرا دستی به پهلو می‌گرفتی؟ الا زهرا مرا شرمنده کردی تو جان دادی علی را زنده کردی نگفتی ماجرای دردِ خود را ز تو پرسیدم امّا خنده کردی الا زهرا چه با احساس بودی به باغ عشق حیدر یاس بودی به قول کودکان داغدارت به قاب خانه‌ام الماس بودی ای بهارم مرا خزان كردی همچو خود قامتم كمان كردی هر چه با این دلِ علی كردی با دلِ كودكان همان كردی تا نگاه از بَرِ رخت چیدم مرگ خود را به چشمِ خود دیدم در صدف درِّ خود نهان كردم تا كفن بر تن تو پیچیدم مدینه دم فرو بستی، نشستی زمانی كه ز حیدر دست بستی تو كه سیلی زدی، آتش كشیدی چرا پهلوی زهرایم شكستی؟ صبورِ بی ‌قرارم بود زهرا به فصل غصّه یارم بود زهرا ز خانه، بین كوچه تا به مسجد همه لحظه كنارم بود زهرا مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ كه امید علی بر دستِ زهراست چشم علی و رنگ کبودِ رویت دست علی و این ورم بازویت این ها همه یک طرف ولی زهرا جان وای علی از وخامت پهلویت علی بی فاطمه سامان ندارد دگر دردِ علی درمان ندارد نمی دانم چرا غسلِ تو زهرا در این سردی شب، پایان ندارد 👆👆 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ بهارم شد خزانی وای بر من گلم شد ارغوانی وای بر من گرفت در شعله‌های آتش کین مدال قهرمانی وای برمن بصورت تا که در کوچه زمین خورد خدایا یاس من از این‌کینه پژمرد زجا برخاست اما حاصلش رفت ز یک ضربه گل ششماهه‌اش مرد بگو آتش چرا بر معجر افتاد پر پروانه در خاکستر افتاد گمان تیزی مسمار در بود که بر سینه نشسته تا در افتاد مگر زینب به پشت در چه دیده که اینگونه از این غصه خمیده بگو فضه سخن آخر چه رخ داد که رنگ از روی طفلانم پریده @roze_daftari 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ به آخرشد علی رنج و ملالم دگر روبه وخامت رفت حالم رفیق نیمه راهت بودم ، اما تو را جان حسین بنما حلالم حرف ازحلالم کن نزن فصل خزان نیست ای نخل سبز آرزویم برگ داری این زندگی که با توچیزی کم ندارد زهراچرا پس آرزوی مرگ داری حسین جان سینه ام بیتاب باشد برادر مثل تو نایاب باشد وصیت کرده مادر, من بمیرم ببالین تو هرشب آب باشد؟ اگر نیلوفری گشته جبینم به سختی گر کنارت می نشینم امیدم بود تا که زنده هستم علی جان لحظه ای اشکت نبینم تمام عمر با خود در نبردم خجالت پیش هرچه مرد بردم بـزیـر تــازیـانـه بــود زهــرا به چشمم دیدم وکاری نکردم پس ازتو روزگار من سیاه است نگاه غربتم هرشب به ماه است توکه بودی سرم بر شانه ات بود توکه رفتی سرم بردوش چاه است چه حالی داشت زینب تا که بشنفت حسن درخواب هی با ناله می گفت بگو مادر مگر جرمت چه بوداست گل سیلی ز رخسار تو بشکفت؟ تو دیدی آن شب ای ماه یگانه چه حالی داشت حیدر زان میانه علی با دست های بسته می دید کـــه زهــرا را زدنــد بــا تــازیــانـه فدای حیدر و حال خرابش به زیر خاک رفته آفتابش غروب بی کسیِ حیدر آمد که داغ مادرم کرده کبابش نشد ازبند غم هایت گریزم کنار قبر پاکت اشک ریزم نتونستی یه شب راحت بخوابی از امشب خواب راحت کن عزیزم کاش لبخند تو رامی دید علی کاش از داغت نمی نالید علی کاش جای تو درآن شام سیاه توی تابوت تو می خوابید علی بیا بنشین علی جان درکنارم که امشب من وصیت باتو دارم حلالم کن که نزدیک است دیگر مــلاقــات مــن و پــروردگــارم (علی اکبراسفندیاری) 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ◼️ س (3) محشـــــر شد و ديدم همه جا غوغا بود هر كـس كه حسينـــے شده بود، آقا بود والله قـــــسم هر چه خدا داد به ما از لطف حســين (ع) و مادرش زهــرا (س) بود 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 فاطمه باغ گلاب است خداميداند فاطمه گوهرناب است خدا ميداند فاطمه واژه زيباست ،تعجب نكنيد كرم فاطمه درياست، تعجب نكنيد فاطمه دخترطاهاست بگو يازهرا فاطمه روح تولاست، بگو يا زهرا   ای تاج سر عالم و آدم یا زهرا از کودکی ام دل بتو دادم یا زهرا آن روز که من هستم و تاریکی قبر جان حَسَنت برس به دادم یا زهرا دریاست نبی و گوهرش فاطمه است مولاست علی و همسرش فاطمه است با آنکه حسین است پناه دو جهان او خود به پناه مادرش فاطمه است @roze_daftari 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه دست حاجت میبرم سوی خدای فاطمه گر برای درد بی درمان مداوا طالبی رایگان درمان کند دارالشفای فاطمه عمریست رهین منت زهرائیم مشهور شده به عزت زهرائیم مُردیم اگر به قبر ما بنویسید  ما گریه کن حضرت زهرائیم ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی كه تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 (شور) بی پناهیم و پناه ما تویی در دو عالم تکیه گاه ما تویی برق امید نگاه ما تویی بی نوایان را نوایی فاطمه فاطمه( یا فاطمه )2 از کرم بنما تو بیماران شفا با نگاهی حاجت ما کن روا دست ما گیرو تو در روز جزا شافع روز جزایی فاطمه 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 ز سوز دل كنم گریه برایت كه دیگر نشنوم زهرا صدایت در و دیوار خانه با نگاهم به یادم آورد آن ناله هایت (قبر) كنار تربتت اندر دل شب بود نام تو زهرا جاری از لب به خانه تا روم با دیده تر كشد ناز مرا مظلومه زینب چنان داغت دلم غمناك كرده كه دست من تو را در خاك كرده بجایت زینب مظلومه تو غبار غم ز رویم پاك كرده (زینب س) غم دوران من گردد یتیمی كه هم پیمان من گردد یتیمی من از قد كمانت حتم دارم بلای جان من گردد یتیمی 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 والا گهر تاج نبوت زهراست دردانه یک دانهٔ عصمت زهراست در عالمیان رحمت و رحمان زهراست در هر دو جهان سرور رضوان زهراست در روز جزا شفیع محشر زهراست بر عالمیان سایهٔ رحمت زهراست نوری که دهد شاخهٔ طوبی از اوست کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست یتیمان جز دو چشم تر ندارند به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد که طفلان علی مادر ندارند @roze_daftari 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گوشهٔ چشمی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا روز محشر -كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چیند، دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ مرو جانا که حیدر بی تو تنهاست همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ که امید علی بر دستِ زهراست 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 تنها نه شعله و دود با نار یا علی گفت در کَنده شد از جا دیوار یا علی گفت ثانی لگد به در زد صدیقه بال و پر زد در زخم سینهٔ او مسمار یا علی گفت گر فتنه و غم فکر شکستم باشد دائم پی نابودی هستم باشد سوگند به تو اهل نجاتم زهرا تا ریشه ی چادر تو دستم باشد 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 اولاد علی گوهرشان فاطمه است در غصه و غم یاورشان فاطمه است گویند که با تاب و تعب می آیند هر جا سخن از مادرشان فاطمه است تا مهر تو را به سینه دارم زهرا در موج بلا سفینه دارم زهرا هر کس به دل خود آرزویی دارد من آرزوی مدینه دارم زهرا بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بر هر که نظر کنی دگر بد نشود زهرا تو دعا کن که بیاید مهدی زیرا تواگر دعا کنی رد نشود 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 فردای قیامت که گرفتاری تو بی یاور و بی مونس و بی یاری تو آن قدر طرفدار تو باشد زهرا انگار نه انگار گنه کاری تو وقتی که لبت را به دعا باز کنی یا فاطمه با لطف خود اعجاز کنی فردا همگی کمیتشان می لنگد در وقت شفاعت تو اگر ناز کنی ای نام علی ذکر لبت یا زهرا ای لیلۀ قدر هر شبت یا زهرا از بهر شفاعتت دل ما کافیست یک گوشه ی چشم زینبت یا زهرا 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 افتاده راه عشق را یاری کن در فتنه روزگار دین داری کن چشمت که به ذریۀ زهرا افتاد ذکر صلوات بر لبت جاری کن جبریل امین اگر مقامی دارد در دفتر عشق اگر که نامی دارد از دولت پا بوسی زهرا باشد در پیش خدا گر احترامی دارد 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روضه اذان بلال)سید مهدی میرداماد اذان بگو که،یاس کبود دلتنگ است اذان بگو که اذان تو ،آسمان رنگ است اذان بگو که پس از رحلت رسول خدا مصاحب دل من،ناله ی شباهنگ است اذان بگو به صدای بلند،افشا کن اذان فقط اذان نبود،بلال برو بالای مأذنه بگو چه خبره، اذان بگو به صدای بلند،افشا کن که پشت پرده ایمان، فریب و نیرنگ است اذان بگو که بدانند بعد پیغمبر نصیب آینه های خدانما سنگ است نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم ببین جمال آینه هایم مکدر از زنگ است اومد تو کوچه ی بنی هاشم،مدتی زیادی نیست بلال از مدینه رفته،تا رسید جلوی در خونه ی فاطمه،من ازت یه سئوال می کنم،کدوم در،یه نگاه به در و دیوار سوخته کرد،این همون دریه که جبرئیل می ایستاد،چه خبره؟چی شده مدینه؟نه،بلال نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم ببین جمال آینه هایم مکدر از زنگ است بی بی اذون می خواد بشنوه،ولی نه همون اذون،این جوری اذون به دل بی بی می شینه بگو که اشهدان علی ولی الله بگو که لحن مناجات من غم آهنگ است بگو آی مردم،این همون علی ِ که پیغمبر جلوی شما دستشو آورد بالا،حالا همون دستارو با طناب می بندید،ای وای بر شما بگو که فاطمه در حشر اگر ناز کند بهشون بگو رضایت من همه چیزه،بهشون بگو بابام گفته، ان الله یغضب لغضب فاطمه،ویرضی لرضاها بگو که فاطمه در حشر اگر ناز کند کُمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است به این مردم یه پیغام دیگه ام برسون،بگو که : بگو که فاطمه این یکی دو روز مهمان است سفر به خیر بگویید وقت ما تنگ است زود برو بالای مأذنه، رفت بالای مأذنه،همه تو خونه هاشونن،کسی منتظر نیست،همه می دونند،بلال دیگه تو مدینه اذون نمی گه،یه مرتبه مدینه لرزید،صدای بلال خونه به خونه ی مدینه و طی کرد. الله اکبر این الله اکبر،در ودیوار مدینه رو بیدارکرد، الله اکبر تا صدای الله اکبر بلند شد،انگار بی بی یه جون دوباره گرفت،اشاره کرد به بچه هاش بلند شن،زیر بغل هاشو بگیرند، الله اکبر، الله اکبر زینبم برو سجاده مو بیار،حسنم برو یه ظرف آب بیار،مادر می خواد،وضو بگیره،بچه ها نمی دونستند خوشحال باشند،ناراحت باشند،علی نگاه کرد،دید رنگ صورت زهرا داره،برافروخته می شه،صدای بلال اینجوری بی بی رو تکون داد اشهد ان لااله الا الله یه نگاه کرد علی، دیدفاطمه اش دست به پهلو بلند شد،می خوای نمازبخونی دختر پیغمبر،تو که تا حالا نشسته نماز می خوندی، اشهد ان لااله الا الله ایستاد بی بی،قربونت برم مادر،تا صدای بلال بلند شد، اشهد ان محمدً عبارت تاریخ،می گه: فشهقت فاطمه،دیدن بی بی یه ناله زد، و سقطت بوجه ها و غشیا علیها. دیدن فاطمه با صورت اُفتاد رو سجاده، ان شاءالله هیج وقت مادرت جلوت از هوش نره،زینب هی تو سرش می زد،حسین دوید گفت:بلال دیگه بسه،وای….، این یه اذون نیمه کاره بود،دیگه بعد از اسم پیامبر همه چیز به هم خورد،اذون ادامه پیدا نکرد،من یه اذون دیگه یادمه،یه جای دیگه ام یکی دیگه اذون گفت،اونم تو مجلس شراب،اونجایی که دستای زینب و بستند، زین العابدین داره خطبه می خونه،حرومزداه می خواد کسی صدای زین العابدین و کسی نشنوه،گفت:پاشو اذان بگو،تا اذون گفت:کلمه کلمه امام سجاد،با اذون اون مرد حرف زد،رسید به اسم پیغبر گفت: صبر کن مؤذن یه سئوال دارم،یزید علیه لعنه،نشسته رو تخت نعصش،گفت:داری می گی محمد،سئوالم اینه ،این محمدی که می گی،جد منه یا جد یزید،همه ایستادن،گفت جوابشم همه می دونید،می دونید جد یزید کس دیگه است،اگه جد منه، پس چرا دستای من و تو غل و زنجیر بستید،اگه جد منه این حسین بابای منه،چرا داری با چوب خیزران می زنی،ای حسین…………. دفتری @roze_daftari
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط حاج منصورارضی قبل ازاینکه کسی دست یتیمی به سر اینها بکشه،خودم می خوام بکشم،فضه می گه هر چی خانم گفت:گوش کردم،آب گرم کردم،حسنین و زینبین و آروم می شست،دست می لرزه،جوان هیجده ساله دستش داره می لرزه،بچه ها رو که شست، غذا تهیه کرد،غذاشون چی بود،چند قرص نان ؛دو پسرهارو فرستاد مسجد، دخترم فرستاد خانه فامیل کنار خونه خودش،بعد فرمود فضه آب داریم،آره بی بی جان؛فرمود:می خوام خودمو شستشو بدم،این خونها رو پاک کنم،فضه می گه دیدم آب هی می ریخت،کمک می کرد این پیراهن از بدن جدا بشه،پیراهن چسبیده بود به زخم،فضه میگه من جرأت نمی کردم،دست بزنم،هی آب می ریخت از زیر پیراهن،بدن و شستشو می داد،می فرمود،امشب اگر علی خواست بشوره،باید همینطوری که خودم شستم،بشوره،لباس نو براش آوردم،فرمود: من خوب بدنمو شستم،به هر قدرتی است مواظبت کن تو و اسماء،علی این پیراهن رو در نیاره،از زیر پیراهن منو شست و شو بده،فضه می گه بدن مبارکشو شست،پیراهن شو به هر طریقی عوض کرد، فضه می گه:زهرای مرضیه سلام الله علیها،فرمود:من نماز مغرب و می خونم،بعد از نماز رو به قبله دراز می کشم،روپوشی رو صورتم می اندازم،لحظاتی که گذشت،بیا منو صدا کن،اگه جوابتو ندادم،زود برو مسجد علی رو بگو بیا،فضه می گه دیدم آروم دراز کشید،رو به قبله بعد از نماز،لحظاتی گذشت دلم پریشون بود،اومدم صداش زدم،یا بنت خیرخلق الله، یا بنت رسول الله،یا فاطمه،یا اُم الحسن و الحسین،دیدم جواب نمی ده،روپوشو از صورتش برداشتم،وای،وای شعر….. فضه می گه دویدم در مسجد،صدا می زدم،علی پاشو بیا فاطمه ات از دنیا رفت سلمان می گه من نشسته بودم کنار آقا،آقا وقتی صدای فضه رو شنید،بلند شد که بیاد به سمت در یه وقت دیدم از پشت رو زمین اُفتاد،آی…لحظاتی گذشت،حالش به جا اومد،هی می گفت:بمن العذا،کیه دیگه به من تسلی بده. تب غم ناله اش در جوش می رفت همان خیبر شکن از هوش می رفت به هوش آمد سوی خانه روان شد به سوی نعش مظلومه دوان شد رسید و دید یارش بر زمین است همه دار و ندارش بر زمین است نشست و خیمه زد بر جسم بانو سر بانو نهاده روی زانو فرمود:من علیم،کلمینی یا فاطمه ،تا ابر ولایت شد،زهرایی که جان داده بود،دوباره رجعت کرد،صدای علی دوباره زنده اش کرد، تلطف کرد با آن باغ چیده تکلم کرد با یار شهیده که ای خورشید بی همتا علیم لب از لب باز کن زهرا سخن های علی اعجاز می کرد که زهرا چشم بر او باز می کرد به آنچه بین عشاق است مرسوم نگاهی کرد مظلومه به مظلوم فرمود: از پدرم شنیدم،همه جوره کمک مظلوم کنید،دستمو بلند کن می خوام اشکاتو پاک کنم @roze_daftari روضه دفتری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه وداع امام حسین علیه السلام ـ متن روضه روز عاشورا ـ حاج حسن خلج داری میری پناه من، خدا نگهدارت رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت یه قرارایی داشتیم با هم حسین رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت این دم آخر نذار به قلبم آرزوتو سرت رو بالا بگیر، تا ببوسم گلوت رو شب عاشوراست،اجازه دارم روضه بخونم،امام زمان (عج) من رو ببخشه انگشترت رو داداش،بذار پیشم بمونه اگه ببری فردا،تو دست ساربونه پیغمبر اکرم(ص) هر وقت حسین رو میدید،از نوک پا تا موهای سر ابی عبدالله رو غرق بوسه میکرد،سئوال میکردند یا رسول الله(ص) این چه کاری است شما با این آقازاده میکنید؟مینشست گریه میکرد،میفرمود:دارم محل شمشیرها و نیزها و تیرها و دشنه ها و سنگا رو میبوسم. یازهرا بی بی جان چی شد سفارش فرمودید فقط زیر گلو رو ببوس،دلیلش رو گمان کنم به خود زینب هم نگفته فاطمه،فقط بی بی فاطمه سلام الله علیها فرمود:زینب جان خواست بره،وداع آخربود،علامتش اینه،پیراهن کهنه رو ازت میخواد،پیران رو که خواست یادت باشه زیر گلوش رو ببوسی،دلیل این بوسه برا زینب روز عاشورا معلوم شد،از بالای تل زینبیه نگاه میکرد،دید ملعون وارد گودال شد،هر کاری کرد….حسین…… داداش تو رو قسم میدم، به چادر زهرا زینبت رو تنها نذار،تو این بیابونا نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون داری میری پس لااقل این کارو بکن خودت بیا و وا کن،خلخال و از پاهامون خودت این کارو بکن،…حسین… نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون خودت بیا و وا کن،خلخال و از پاهامون اسیر شدن برا من،کشته شدن برا تو اینا کبود میکنند،صورت بچه ها رو یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت هر وقت نگات میکرد میزد زیر گریه یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت اما کاشکی به جای پیروهن،کفن برات میدوخت دستای ذوالجناح و محکم گرفت سکینه برای آخرین بار،میخواد رو پات بشینه هرچی زد به ذوالجناح دید حرکت نمیکنه،ذوالجناح چرا من رو ازاین زن و بچه دور نمیکنی؟با سر اشاره کرد آقا،چه جوری برم، یه نگاه کن ببین، کی دست و پام رو بسته،نگاه کرد دید نازدانه، رو خاک ها نشسته، دید حالا که صداش نمیرسه،تو این این ضجه ها و ناله ها،هر کی یه چیزی میگه،حنجره سوخته از شدت عطش،راهی براش نمود،رفت دستای ذوالجناح رو بغل گرفت،همین که ابی عبدالله یه نگاه کرد،با اشاره گفت:بابا بیا پایین میخوام دورت بگردم، عزیز دلم بذار برم،گفت نمیشه، از اسب پیاده شد، رو خاک ها نشست حسین، آغوشش رو باز کرد،یعنی نازنین بابا،بیا تو بغلم بابا، بیا ببوسمت بابا، بیا بابات رو بو  کن بابا، همین که حسین رفت دختر رو بغل بگیره،یه وقت دید سکینه دستاش رو گذاشت رو سینه ی بابا،بابا رو هُل داد عقب،گفت:بابا میخوای بری برو، قید بوسه رو زدم، دیگه نمیخوام بغلم کنی،دیگه نمیخوام رو پاهات بنشونی من رو،دیگه دلم نمیخواد ببوسی من رو،چه شد عزیز دلم؟ تو من رو از اسب پیاده کردی،گفتی بیا بغلم کن، حالا میگی نمیخوام،آروم بی جوهر،یه طوری که فقط خودش و بابا بشنوند،صدا زد بابا دلم لَک زده یه بار دیگه بغلم کنی،بابا جگرم پاره پاره است میدونم بری دیگه بر نمیگردی،بابا خیلی دلم میخواست یه بار دیگه دست رو سرم بکشی، خیلی دلم میخواست یه بار دیگه ببوسمت،خُب چیه؟پس چرا؟گفت: الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شکاف پرده ی خیمه داره نگاه میکنه، دلش هوا باباش رو میکنه، او دختر یتیمه،بابا برو یه جای دیگه تلافی میکنم، تلافی موند برا کجا؟ نیمه های دل شب اومد تو گودال،نیزه ها رو کنار زد، صورتش رو گذاشت رو سینه ی بابا، روای میگه دیدم دست ابی عبدالله، اومد دور گردنش….حسین……… ***# دفتری @roze_daftari
🕊﷽🕊 🔺 ▪️ ع ❤️بر عترت مصطفی مکرر صلوات ❤️بر فاطمه و ساقی کوثر صلوات ❤️خواهی گه شود مشکلت آسان بفرست ❤️بر چهره دلربای اصغر صلوات ✨هر شب تو را بزم عزاست مهدی جان ✨داغ دلت از کربلاست مهدی جان ✨مولا نبودی کربلا چه کردند 2 ✨با اصغر شیرین زبان چه کردند ((یا صاحب الزمان الغوث و الامان)) السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی اصغر علیه السلام یا باب الحوائج ⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است ⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است ⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر ⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است ⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه.... اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن ((یا باب الحوائج... یا علی اصغر)) بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه... امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر... آقا زاده ای که باب الحوائجه... حالا هر حاجتی داری بسم الله... ((یا باب الحوائج یا علی اصغر)) (همه ناله بزنند) ⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون... از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند... میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر.... (آ گرفتی میخوام چی بگم).... گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،، میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند آقا چیه.. آقا مشکلت چیه... آقا چیزی شده... .....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم... شروع کردم گریه کردن... هی گقتم حسین حسین حسین.... مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا..... چه کردند با دل ابی عبدالله... چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله.... امان از دل حسین...3 یا حسین3... یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،، ⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو .. وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت... صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه... ◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت.... (کدوم لحظه بود ای نانجیب)... گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده... (اوج) یه قدم سمت خیمه بر میداره .... دو قدم برمیگرده... خدا چه کنه حسین.. مادرش رباب چشم انتظاره... جواب مادر چشم انتظارو چی بده.. یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم .. با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه... خدا این طفلُ مادر نبینه... یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده..... حسین...... حسین..... حسین.. حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین.... حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم بزار یه بار دیگه علیمو ببینم... (دشتی) 🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم 🔺تماشای رُخ اصغر نمایم 🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری 🔺که ای اصغر مگر مادر نداری آخ ▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر ▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر ▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت ▪️برا تو لالایی خونده اصغر هرچقدر ناله داری به مضطریه ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین..... به نیت فرج امام زمان،،، شفای همه مریضا،، زفع گرفتاریها،،، (زمزمه کششی) ((یا باب الحوائج یا علی اصغر))... هدیه به پیشگاه قطب عالم امکان امام زمان عج ( صلوات
متن روضه حضرت زهرا سلام الله علیها مرحوم کافی یك روز، زهرا (ص) صدا زد: علی جان! مدتی است كه صدای بلال را نشنیده ام. چرا دیگر بلال اذان نمی گوید؟ فرمود: فاطمه جان! همین امروز می روم بلال را پیدا می كنم و به او می گویم تا اذان بگوید.علی(ع) آمد طرف مسجد، بلال را پیدا كرد. فرمود: بلال! دختر پیغمبر(ص) می خواهد اذان بگویی. صدا زد: آقا جان! به خدامن عهد كرده ام بعد از پیغمبر(ص) بالای مناره نروم. نمی توانم جای خالی پیغمبر(ص) را ببینم اما چه كنم می گویی فاطمه (س) می خواهد، چشم. بروید به بی بی بگویید همین امروز می روم اذان می گویم. آقا آمد طرف خانه، فرمود: زهرا جان! بلال وعده كرد كه امروز اذان بگوید. فاطمه(س) صدا زد: فضَه! بسترم را ببر جلوی در اتاق و در اتاق را باز بگذار! تا من صدای بلال را بشنوم. آی سیدها! چرا مادرتان خودش بستر را نبرد. یك زن هیجده ساله،یك زن جوان چرا خودش این كار را نكرد؟ بمیرم چون پهلویش شكسته بود. زهرا(س) سینه اش آزرده بود. علیله و مریضه بود. این را زنها می فهمند، نه من می فهمم نه شما. آی زنها! زنی كه بچه شش ماهه اش سقط شده تا مدتی علیله و مریضه و ناراحت است. همین طور كه بی بی در بستر خوابیده بود یك دفعه صدای بلال در مأذنه بلند شد: الله اكبر. الله اكبر. صدای ناله زهرا(س) بلند شد. صدای بلال بلند شد: أشهد ان لا اله الا الله، صدای ناله زهرا(س) بلندتر شد. مصیبت آن وقتی شد كه بلال گفت: أشهد ان محمدا رسوا الله. آی خدا! مردم آمدند پای مناره گفتند: ای بلال بس است دیگر اذان نگو. صدا زدند: بلال! آخه زهرا(س) غش كرد، فاطمه (س) غش كرد.من می گویم: بی بی جان! زهراجان! در میان خانه در بستر خوابیده ای موذن رفته بالای مناره با این عزت دارد نام بابایت را می برد و تو به یاد بابایت می افتی، غش می كنی، آی من بمیرم برای آن بچه هایی كه چهل منزل سر بریده حسین (ع) را بالای نی دیدند. آی حسین! آی حسین!...     خدایا!به آبروی امام زمان(عج) به بدیهای ما نگاه نكن! خدایا! آن كارهایی كه ما كردیم و سبب شده تا نعمتهایت را از ما بگیری آن گناهان را بیامرز! @roze_daftari
روضه شهادت حضرت زهرا (س) -   امروزی بود، اسماء بنت امیس اُمد دید خانم با گریه اش واویلا کرده، خانم جان چی شده، کمک کن یه کم نون برا بچه ها درست کنیم، این بچه ها فقط دست پخت منو می خورند، من که برم دیگه این خونه نه تنور داره ، نه حوصله داره، هیچ کس نه میاد نه می ره، بچه هام گرسنه می مونند، گفت: نون درست کنید، نون درست کردند، نون درست کردن خانم ، جای دست رو نون هست، مادر که رفت اثر انگشت یه دست، یه دست، .....یه آن بیرون کوچه معلوم شد، می دونی چرا؟چون در کنده شد، نون ها رو پخت ، از همون نون هایی که به مقداد می داد، خوب می شد، از فردا،  پس فردا هر قرص نونی که می آوردند، بچه ها اول می بوسیدند، جای دست مادره، بوی عطر مادره، ای وای، ای وای، یه فردایی فرمود اسماء بیا کمک کن بچه ها رو بفرست بیرون، خودش مونده و اسماء، اُمد آب کشید اسماء از چاه، شروع کرد خودش رو شستن، کمک کن، خانم جان چه اصراریه، لباس تمیزتر بیار، چه اصراریه، فرمود امشب تاریکه ، تو تاریکی شاید علی خون و نبینه، خون هایی که خشک شدن زودتر می شورم، آقام اذیت نشه، آقام عذاب نکشه، لباس و که می خواستند بیرون بیارن، آستین و پاره کردند، آخه دست ورم کرده، ای وای، این قدر بین  راه رفتن و ماندن، نمان، بمان، بمان، بعد اُمد تو خونه بستر و پهن کرد،  شروع کرد گریه کردن، خانم دیگه چی شده، حالتون که بهتره، این و خانم ها گوش کنند، فرمود:  من می ترسم فردا منو می خوان تشییع کنند، حجم بدنم معلوم بشه، تازه کی ، خانم، مثل اینکه پوستی رو استخون کشیدند، همین  خانم جان، ما تو حبشه که بودیم، تو فارس یه تابوت درست می کردند، به این صورت، رفت چند تا چوب تابوت آورد، کند از جارو، چید بغل هم، یه پارچه هم دورش کشید، خانم یه لبخند زد، فرمود: به این دست نزن، علی بیاد نشونش بدم، برام همین و درست کنه، حالا غافل از اینکه،  چوبایی که برا گهواره محسن آماده شده بود، علی داره از اونها تابوت درست می کنه، ای وای، همه وصیت هاشو کرد، فرمود پسر عمو می خوام ، بقیه عمرم و خوب استفاده کنم، بهترین استفاده رو از این چند ساعت باقیمانده بکنم، چیکار کنم، فرمود پسر عمو بشین در و ببند، بشین تا من هستم برا حسین گریه کنیم، آخه بابم گفته، یه روزی میاد بچه مو با لب تشنه سر می برند، بچه هاشو اسیر می کنند، تو هم شنیدی که، می گن زینب و می برند،  نمی دونم بودی یا نبودی بابام گفت: سرش و می زنند روی نیزه، موی حسین، امروز یا فردایی گفت : حسین جان بیا مادر، می خوام موهاتو شونه کنم، چند روزه خاک تو موها رفته، به غیر مادرم عادت ندارند، بدن موهارو شونه کنه، هی گفت: الهی مادرت بمیره، مگه تو مادر نداری خاک رو موهات نشسته، نیاد اون روزایی که کاکلت به هم بخوره، کسی از راه رسید پنجه در کاکل آهوی من زد، یه پیرهن برات دوختم دادم دست خواهرت، ای حسین..... @roze_daftari
متن روضه شهادت حضرت زهرا (س) - اشک خون از دیده تر میرود - حاج حسن خلج و سید مهدی میرداماد     اشک خون از دیده تر میرود دختر آمد حیف مادر میرود ..... +بچه،مخصوصا دختر بچه به تولدش خیلی حساسه،هی منتظر یکی امروز بهش تبریک بگه .... اما میبینه کسی حواسش به این حرفا نیست .... مادر تو بستر افتاده .... خودشم دیگه قید تولدشو زد اومد کنار بستر مادر ... ای مادر ... نوازش های دستت بر سر زینب کجا رفته بگو بامن مگر دستت زکار افتاده ای مادر +خدایا به حق زهرای مرضیه فرج آقا امام زمان برسان .....خدا دیدگان ما به جمال دل آراش روشن و منور بفرما .... چرا هر روز،لاغرتر ز روز پیش میگردی ... چرا حال تو اینگو نزار افتاده ای مادر +یه سوالیه تو ذهن این خانم،آخه مادرش فقط هجده سال داره چرا ره میروی و دست بر دیوار میگیری +این کار،کار پیرزن هاست مادر .... اما مادر زبانش بسته س جوابی نداره ... جواب رو کی گرفت زینب !! اون موقعی که دید سه ساله داره گوشه ی خرابه ..... دست به دیوار میگیره راه میره .... زیر لب گفت مادر حالا فهمیدم ... شبی در خواب بودی آمدم  ... +دختر بچه حساسه، کنجکاوه ... شبی در خواب بودی آمدم بازوی تو دیدم +یه عالمه سوال داشت زینب ... هیچ کی جواب این سوالای زینب رو نداد .... شبی در خواب بودی آمدم بازوی تو دیدم مبادا اینکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم +اینجا این سوال دل زینب رو هیشکی جواب نداد ... باید سعی کنی سوالای دخترت رو جواب بدی ...یه دخترم کربلا یه سوال داشت هیشکی جواب این دخترو نداد .... صدا زد بابا ... ز دورا دور میدیدم گلویت عمه می بوسد +بابا سوال دارم .... ز دورا دور میدیدم گلویت عمه می بوسد +صدا زد بابا : مگر آماده کردی بهر خنجر ....... مرابه صبرو شکیب آن صنم اشارت کرد خبر نداشت که خود هرچه بود غارت کرد @roze_daftari
‍ روضه....... فاطمیه روضه شهادت حضرت زهرا (س) - فرصت نداد مادر زینب عقب رود خدانکنه آدم گرفتار بشه ، نتونه هیچ کاری کنه، زن جسه اش ظریف تر و ضعیف تره، اگه بین آتیش و دود جایی رم نبینه، دود وقتی بلند بشه آدم چشماشو می بنده، چشم میسوزه دیگه، وقتی چشم ها بسته می شه، دیگه نمی بینه کی در می آد می خوره بهش، چشما بسته بود، فرصت نداد مادر زینب عقب رود مهلت نداد تا که در بسته وا شود زینب صدای فضه به دادم برس شنید می خواست مادر از در و آتش رها شود اما دو دست بسته ی بابا که دید ماند باور نداشت مادرش این بار پا شود یک باردار بی کس و شهری ز ناکسان برخواست تا که کوچه ی غم کربلا شود محکم گره به چادر خود زد خمیده رود تا مانع کشیدن شیر خدا شود دستش به دست فاتح خیبر رسید حیف کار مغیره بود که از او جدا شود آرام پشت یار غریبش به گریه گفت آقا چه غم که محسنم اینجا فدا شود شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند قسمت نبود دست تو از بند وا شود یه طرف آتیش دل ،  یه طرف آتیش هیزم یه طرف گریه ی ما،  یه طرف خنده ی مردم خدا نیاره داغ ببینی، یه عده بهت بخندن در آتیش گرفته،  روی گل پرپر اُفتاد بوسه های سرخ آتیش ، رو چادر مادر اُفتاد همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند همه ایستاده بودند کنار ذوالجناح، یه وقت دیدند از تو گرد و خاک یه عده دارند با آتیش می دوند، زینب بچه ها رو فراری داد، گفت: برید تو بیابونا، برید، آتیش از خیمه ها بلند شد، حالا بگرد زیر یکی از این خیمه ها رقیه ..... @roze_daftari
بایَـــــد بَـــــساطِ داغ و عـــــزایش عـــــلم شـــــود بایـــد عـــزای مـــادرمان مـــحترم شـــــود 🏴 ای شـــیعه داغ مــــادرمان کـــم نمیـــــشود حــــتی اگـــرکه دســــت مـــغیره قـــــلم شـــــود 😭 تالـــحظه ای که مــــهدی زهــــرا نیامـــــده یـــــک ســـــوزنی نبایـــــد از این روضـــــه کـــــم شـــــود... ┄┅┅❅🖤❅┅┅┄ مطالب جدید فاطمیه رسید پیشنهادمیکنم بیای تواین کانال👇 اینجا خانه سوخته حضرت زهراست 🖤 دلت روآروم میکنه😭 بزن روی لینک تا ببینی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
متن روضه حضرت رقیه سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️ نیمه‌ی شب شده و خواب پریشان دارم همرَه خون به لبم ، ذکر پدرجان دارم داغ پی در پی و اندوه فراوان دارم خواب دیدم که سری را روی دامان دارم دیدم آن سر ، سر باباست ، خدا رحم کند غرق خون غنچه‌ی لبهاست ، خدا رحم کند شام هرچند پر از سایه‌ی اهریمن بود تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود سر نورانی بابا به روی دامن بود .. حسین .. غریب کربلا حسین .. تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود سر نورانی بابا ، به روی دامن بود چشمهای پدرم ، خیره به چشم من بود *توی هر فرهنگی بگردید ، توی هر طایفه ای نگاه کنید ، بین هر قوم و عشیره‌ای برید پرس‌وجو کنید ، وقتی یه دختربچه یتیم بهانه‌ی بابا بگیره ، معمولی ترین کاری که میکنند آغوش میگیرند ، نوازش میکنند ، سعی میکنند به یه چیزی حواس بچه رو پرت کنن .. تنها جماعتی که سر بریده‌ی بابارو گذاشتن جلو بچه‌ی یتیم .. حسین ..* تا که چشمم به سر افتاد زبانم وا شد لیله‌ی قدر من امشب چقدر زیبا شد *أبتا … من ذاالذی أیتَمَنی عَلیٰ صغر سنی تربیت شده‌ی دامان زینبه .. خانوم خانومای عالمه .. سه ساله‌س ولی آیینه تمام نمای مادرش زهراست … همونجوری که مادرش از علی توی خونه رو گرفت ، این خانوم متوجه امامش هست ، همه‌ی حواسش به حجت خداست ..* بابا … راضی‌أم این که نگیری به بغل دختر را شاهدم خصم جدا کرده سر و پیکر را برده حتی ز تو پیراهن و انگشتر را بی خبر نیستم بابا .. من وظیفه شناسم .. وظیفه دخترت امشب اینه : می‌تکانم ز سرِ سوخته خاکستر را حسین .. این ناله رو رها کن بگو حسین .. چقَدَر رویِ کبود تو به زهرا رفته بس که چوب از لبُ دندان تو بالا رفته حسین … گریه کنا گریه کنن ، ضجه کنا ضجه بزنن ، ناله بزن ، لطمه بزنن ، خودتو به آقا نشون بده … می‌خوام روضه بخونم ناله بزن ، ای غریب مادر حسین .. مگه چی میخوای بگی؟! دیگه چی مونده .. دیگه چی نگفتی که میخوای روضه بخونی .. عرض کرد آقای من ، مولای من .. اون غمی که شما فرمودید اگر اشک چشمم تموم بشه ، براش خون گریه میکنم کدوم غمه؟ غم شهادت عموجانتون علی اصغر هست فرمود نه .. این غم ، غم بزرگتری هست ، عموجانم علی اصغر هم بر اون غم گریه می‌کنه .. عرض کرد آقا جان ،غم شهادت عموجانتون عباس هست؟ فرمود عباس هم به این غم گریه می‌کنه . آقاجان شهادت جد شما ابی عبدالله هست؟ فرمود حسین هم به این غم گریه میکنه‌.. این چه غمی هست؟! فرمود شهادت‌ها حق ماست ، شهادت‌ها ارث ماست ، اما قرار نبود زیر این آسمون کسی دست عمه‌های منو ببنده .. رفقا ما برای چی نمی‌میریم.. حسین جان پس کی قراره از غصه شما دق کنیم .. تا که با عمه‌ی خود وارد بازار شدم مورد مرحمت خنده‌ی اغیار شدم هرکجایی که پدر سخت گرفتار شدم متوسل به عموجان علمدار شدم من نگویم که چه‌ها بر سر من آوردند چادری را که برایم تو خریدی ، بردند دل شب از خواب پرید ، گریه میکنه ، داد میزنه ، وای بابام ، وای بابام .. خانومای خرابه دورش جمع شدند ، هرکاری میکنند آروم نمیشه این دستای کوچولورو مشت می‌کنه ، هی به دهن میکوبه ، وای بابام .. آقا زین العابدین دید سه ساله دهنش غرق خون شد ، دوید خواهرُ بغل گرفت به سینه چسباند ، عزیز دلم چرا اینجور می‌کنی .. گفت الان خواب مجلس صبحُ دیدم ، هی با چوب به لب و دهن بابا .. حسین .. @roze_daftari دفتری
. 🔊 روضه و توسل جانسوز، حضرت زهرا سلام الله علیها ⚫️ 🚩 **** خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است (بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان) دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!) هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده" دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ... گفت فاطمه،یادته ... میان کوچه تو را پیش من کتک میزد یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است یازهرا ... *بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده* فاطمه جان... سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار) عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟ اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ... صدا زد فاطمه جان ... ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه) دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است یا زهرا ... به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ... بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه" میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف کربلا ... کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟! مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ... اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ... نزن ظالم،حسین مادر نداره حسین ... قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد: دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو دخترم ... خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر" دخترم... خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟) صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو میخوای بازش کنم ؟! خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟) عمه را از بین نامحرم ببر گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ... حسین ... گفت دخترم ... بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من بوسه های دم گودال و برادر،مال تو زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله) زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید) قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله) غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو حسیــــــن 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴👇
‍ ‍ 💐💐💐💐💐💐💐 مناجات با امام زمان(عج) اباصالح ، این دل تنگم ، آرزو دارد ، یا اباصالح ببیند روی تو را میلِ ، گفتگو دارد ، یا اباصالح اباصالح ، حاجتم شده این ، که جمال تو را ، من نظاره کنم نیایی از غصِّه می میرم ، این گریبان از غصِّه پاره کنم ببین دل تنگم گل نرگس تویی آهنگم گل نرگس العجل مولا ، العجل مولا اباصالح ، خاک پای توام ، من فدای توام ، مبتلای توام بیا مولا ، تا نبینی من ، مثل یارانم ، جان فدای توام تو خوبی و من بدم مولا به درگاهت آمدم مولا العجل مولا ، العجل مولا من امشب با ، بار ظلم و گناه ، سویِ کوی شما ، آمدم آقا پناهم ده ، تا که آواره ، تر از این دیگر ، نشوم مولا تو را جان مادرت زهرا نکن امشب رد مرا مولا العجل مولا ، العجل مولا 🌸🌸🌸🌸🌸 دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم به دنبال یوسف نرجس در به در توی کوچه ها باشم مرا کشته درد شیدایی امان از این عشق و رسوایی دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زوار اباصالح روضه می خواند ومیزدم من سر بر درو دیوار به یاد آن صورت نیصفو که خورده بود از عدو سیلی دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم که یک صبح جمعه با مهدی در کنار بقیع ندبه می خواندم رقیه بود و علی اصغر سکینه بود و علی اکبر دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات به هنگام مردنم می شد آب غسل من آب شط فرات پیامبر بود و گل طه علی بود و همسرش زهرا دلم می خواست انتظار فرج با دعای فرج می رسید پایان اگر آید یوسف زهرا درد پهلویش می شود درمان شود قبر گمشده پیدا شود درمان سینه زهرا دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل کربلا باشم دلم می خواست یک شب جمعه یک دعای کمیل در نجف باشم به محراب کوفه من یک شب با امام زمان کربلا باشم دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم کنم پیدا دست سقا را ببوسم من اشک زهرا را بیا ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا یا ابا صالح یا ابا صالح التماس دعا موقع خوندن برای تمام ملتمسین دعا @roze_daftari
مناجات _ متن روضه بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟ آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت این گلوی تشنه بُبریدن نداشت لاله‌چینان دستتان بُبریده باد غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت باذکرصلوات به روح خانم فاطمه زهراسلام علهیا @roze_daftari دفتری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وتوسل به امام زمان # شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها @roze_daftari روضه دفتری