eitaa logo
روضه دفتری
16.1هزار دنبال‌کننده
153 عکس
10 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️◽️◼️◽️◼️◽️◼️◽️◼️◽️◼️◽️◼️◽️◼️◽️◼️◽️ 🍂اللهم عجل لولیک اگه به دنبال مطالب زیبا_و_جدیدمیگردی پیشنهادمیکنم بیای تواین کانال👇 اینجا یک هیئت مجازی ست 🖤 دلت روآروم میکنه😢 بزن روی لینک تا ببینی 🍂🍂🍂🍂🍂🍂 👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا😍 🌙ماه رمضان نزدیکه اگرمداحی،این کانال خیلی به کارت میاد👇 همراه با سبک های متنوع✅ 🔹کانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین بزن رو لینک واردشو👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴 خدای بنده پرورم ،اینجانیام کجا برم بازم گدای این درم،اینجانیام کجا برم اُدعونی اَستَجِب لَکُم،خودت یادم دادی خدا عفو توگشته باورم،اینجانیام کجا برم آی خدای گنه کارا،من اومدم که بکِشی دست نوازش به سرم،اینجانیام کجا برم میدونم ای خدای من،ازهمه مهربونتری حتی زمادر پدرم،اینجانیام کجا برم گدای سر بزیرتو،اشک ندامت میریزه ببین تو دیده ترم، اینجانیام کجا برم خودت به ماامیددادی،که ناامید شدی بیا دل شکسته میخرم،اینجانیام کجا برم ببین که مثل یتیما،سرم روزانوی غمه من سوگوارحیدرم،اینجا نیام کجا برم توروبحق حسنین،به اشک وآه زینبین ببخش ما را زکرم،اینجا نیام کجا برم «مداح»دل شکسته را،بحق مرتضی ببخش ای ازهمه عزیزترم، اینجا نیام کجا برم 🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 دوباره شب شد گرفتم احیا بــه حـقِ قــرآن بــه آل طـاها بـه حـق احمـد بـه حـق زهرا نظـر بـه مـا کـن دَمـی خـدایا ببخشـا مــا را بـه شـاه نجف الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 اگرچه من توبه هاشکستم ولـی گـرفتـی خـدا تو دستم بــه درگـه تـو  امیـد و بستم محب زهـرا و حیـدر هستم گنـاه مـن از همــه مُضــاعـف الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 چـه سازم آخـر،بگـو تـو یارب دگـــر شــدم از، گــنه لبـــالــب به حق خون حسین امشب تو بگذر از مـا بـه جان زینب بــه لـب تشنـگانِ وادیِ طَـفّ الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 بـــه حــق عبــاس و ایـــده ی او دو دســت از تــن بــریـده ی او به چشم درخون کشیده ی او بـــه فـــرق از هـــم دریـــده ی او که پاره پاره شده چو مُصحَف الهی العفو   🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 به آن یتیمی که گشته نومید پـدر پـدر گفت گـرسنه خوابید ســر پــدر تــا بـــه دامنـش دیــد دگـــر از ایــن غصــه بــر نتــابیـد بـه جـان شیرین کـه داد ازکف الهی العفو  🤲  الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 بـه روی مـــاهِ حســین سـوگـند بــــه آه آهِ  حســـین  ســـوگــــند بـــه قتلــگاه حســین ســـوگـــند بــــه آن نگـــاه حسـین سـوگند بـــه کــــربـلا کـــن مــــرا مُشَــرّف الهی العفو  🤲  الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا😍 🌙 برای ایام ماه رمضان اگرمداح وسخنران هستی ،این کانال خیلی به کارت میاد👇 همراه با سبک های متنوع✅ 🔹کانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین . . بزن رو لینک واردشو👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت علی اکبر(ع) امام زمان(عج) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان (عج)را باهم زمزمه می کنیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَک طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا یا صاحب الزمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 🔸هیچ امیدی نباشد بر من و احوال من 🔸مستحق هیــچ پروازی نباشد بال من 🔸کارهای من وصالت را به تاخیر افکند 🔸بوی هجران می دهد پرونده اعمال من 🔸من دگر آن نوکر خوب و قدیمی نیستم 🔸این لباس نوکری گرید بر این احوال من 🔸بارها خوردم زمین از جا بلندم کرده ای 🔸بارها شد جای من تو آمدی دنبال من یابن الحسن 🔸بارها دستم گرفتی و نمک گیرت شدم 🔸شکر یک نعمت نکرد آخر زبان لال من 🔸تا دم آخر منم شرمنده احسـان تو 🔸من گنه کردم،تو کردی گریه براحوال من ⬅️حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم .. غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه .. به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه به‌گوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ .. امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که میبینه جوونش جلوش راه میره ، قد میکشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم ⏪اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید... 🔅 پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد 🔅 پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد 🔅 پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت 🔅پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.  آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.  لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...  گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.  اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بردر خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردر خیمه رسانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۱/۲۶
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت علی اکبر(ع) امام زمان(عج) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان (عج)را باهم زمزمه می کنیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَک طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا یا صاحب الزمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 🔸هیچ امیدی نباشد بر من و احوال من 🔸مستحق هیــچ پروازی نباشد بال من 🔸کارهای من وصالت را به تاخیر افکند 🔸بوی هجران می دهد پرونده اعمال من 🔸من دگر آن نوکر خوب و قدیمی نیستم 🔸این لباس نوکری گرید بر این احوال من 🔸بارها خوردم زمین از جا بلندم کرده ای 🔸بارها شد جای من تو آمدی دنبال من یابن الحسن 🔸بارها دستم گرفتی و نمک گیرت شدم 🔸شکر یک نعمت نکرد آخر زبان لال من 🔸تا دم آخر منم شرمنده احسـان تو 🔸من گنه کردم،تو کردی گریه براحوال من ⬅️حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم .. غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه .. به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه به‌گوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ .. امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که میبینه جوونش جلوش راه میره ، قد میکشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم ⏪اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید... 🔅 پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد 🔅 پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد 🔅 پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت 🔅پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.  آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.  لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...  گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.  اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بردر خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردر خیمه رسانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۱/۲۶
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت قاسم (ع) امام زمان(عج) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🔸الا ای صاحب قلبم کجایی 🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟ 🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ 🔸نمی دانم کجای کربلایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... امروز با اشک چشمت دل امام حسنو، مادرش زهرا رو شاد کن.. آی جوون دارای مجلس.. آی مریض دارا.. آی حاجت دارا..ناله دارا..آی گرفتارا.. مجلس مجلس میوهٔ دل امام حسن، جگرگوشهٔ امام حسینه.. ⬅️وقتی امام حسن تو بستر بیماری افتاد..داشت از دنیا میرفت..فرزندش قاسم سه سال بیشتر نداشت.. دستای قاسم رو گذاشت تو دستای امام حسین.. صدا زد حسینم داداش، من نیستم برا قاسمم پدری کنم..حسین جان تو عوض من برا قاسمم پدری کن.. 10سال امام حسین ع دست نوازش سر یتیم امام حسن ع قاسم کشید..مبادا احساس یتیمی کنه.. (حالا یادگار برادر اومده اذن میدان بگیره) با چه سختی اذن میدان گرفت بماند.. 💠قاسم آمد میدان..جنگ نمایانی کرد.. لشگر دشمن حریف قاسم نمی شه.. آخه این پسر امام حسنه.. خون امیرالمومنین تو رگاشه.. 🔆(اوج) یه وقت دیدن عمر سعد صدا زد: این نوجوون رو می شناسم باباش یادمه.. این پسر حسن ابن علیه.. اینو نمی شه حریف شد.. عمر چه کنیم؟ گفت: مگه نمی بینید زره نداره.. مگه نمی بینید کلاه نداره.. پس چه کار کنیم؟ نانجیب گفت بدنش رو سنگ بارون کنید.. بگم و ناله بزنی.. بدن قاسمو سنگ باران کردن.. آی مردم جنازهٔ باباش امام حسنم تو مدینه تیرباران کردن.. حواس قاسم رو پرت کردن.. نامردی از پشت سر اومد ضربتی به فرق مبارکش زد.. دیدن قاسم روی زمین افتاد.. زمان زیادی نگذشت صدای نالهٔ غریبی قاسم  بلند شد.. واعماه.. عمو به دادم برس.. عمو به فریادم برس.. 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس عمو سینه ام داره خُرد میشه..استخونای سینه ام داره میشکنه. ابی عبدالله دوید سمت میدان.. (چه جور اومد میدان ابی عبدالله)   می گن تا امام حسین سوار مرکب شد اومد طرف میدان تا لشگر دید ابی عبدالله داره میاد همه فرار کردن.. آخ...تنها بدنی که سر داشت  و زیر سم اسب مونده بدن قاسم ابن الحسنه.. یه لحظه نگاه کرد..دید قاسم در حال جان دادن، پای خودشو رو زمین میکشه... ♦️ای یادگار روی قشنگ برادرم ♦️جان کندنت به روی زمین نیست باورم ♦️پا بر زمین مکش که دلم ریش می شود ♦️پر‌پر مزن مثل کبوتر برابرم ♦️در استخوان خرد جناق تو دیده ام ♦️تصویر درب خانه و مسمار و مادرم ♦️یا قد کشیده ای تو به زیر سم ستور ♦️یا من خمیده جسم تو خیمه میبرم ◀️(اوج)راوی کربلا میگه.. گرد و غباری بلند شد، من دیگه حسین رو ندیدم.. همین که گرد و غبار فروکش کرد  آخ  اون چیزی که دیدم دلم رو سوزوند.. دلم برا قاسم نسوخت.. دلم برا عزیز زهرا حسین سوخت.. آخه دیدم غریبانه نشسته سر قاسمو بغل گرفته ناله میزد.. (عمو جون چقد سخته برام صدام بزنی اما نتونم برات کاری بکنم) آی حاجت دارا..جوون دارا..ناله دارا...آی مریض دارا.. 🔹یه وقت دیدن حسین بدن قاسم و بغل گرفت..سینهٔ قاسم روچسباند به سینه.. آخ بمیرم...بدنو آورد گذاشت داخل خیمهٔ دارالحرب.. (خیمه دارالحرب، خیمه ای بود که بدن شهدا رو نگهداذی میکردند) نشست میان دو بدن.. گاهی صدا میزد میوهٔ دلم علی اکبرم.. گاهی صدا. میزد یادگار برادرم قاسمم.. حالا هر کجا مجلس نشستی به سوز دل ابی عبدالله به نوجوانی و مظلومیّ قاسم ابن الحسن صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو.. یا_حسین علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۱/۲۸
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت قاسم (ع) امام زمان(عج) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🔸الا ای صاحب قلبم کجایی 🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟ 🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟ 🔸نمی دانم کجای کربلایی اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... امروز با اشک چشمت دل امام حسنو، مادرش زهرا رو شاد کن.. آی جوون دارای مجلس.. آی مریض دارا.. آی حاجت دارا..ناله دارا..آی گرفتارا.. مجلس مجلس میوهٔ دل امام حسن، جگرگوشهٔ امام حسینه.. ⬅️وقتی امام حسن تو بستر بیماری افتاد..داشت از دنیا میرفت..فرزندش قاسم سه سال بیشتر نداشت.. دستای قاسم رو گذاشت تو دستای امام حسین.. صدا زد حسینم داداش، من نیستم برا قاسمم پدری کنم..حسین جان تو عوض من برا قاسمم پدری کن.. 10سال امام حسین ع دست نوازش سر یتیم امام حسن ع قاسم کشید..مبادا احساس یتیمی کنه.. (حالا یادگار برادر اومده اذن میدان بگیره) با چه سختی اذن میدان گرفت بماند.. 💠قاسم آمد میدان..جنگ نمایانی کرد.. لشگر دشمن حریف قاسم نمی شه.. آخه این پسر امام حسنه.. خون امیرالمومنین تو رگاشه.. 🔆(اوج) یه وقت دیدن عمر سعد صدا زد: این نوجوون رو می شناسم باباش یادمه.. این پسر حسن ابن علیه.. اینو نمی شه حریف شد.. عمر چه کنیم؟ گفت: مگه نمی بینید زره نداره.. مگه نمی بینید کلاه نداره.. پس چه کار کنیم؟ نانجیب گفت بدنش رو سنگ بارون کنید.. بگم و ناله بزنی.. بدن قاسمو سنگ باران کردن.. آی مردم جنازهٔ باباش امام حسنم تو مدینه تیرباران کردن.. حواس قاسم رو پرت کردن.. نامردی از پشت سر اومد ضربتی به فرق مبارکش زد.. دیدن قاسم روی زمین افتاد.. زمان زیادی نگذشت صدای نالهٔ غریبی قاسم  بلند شد.. واعماه.. عمو به دادم برس.. عمو به فریادم برس.. 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس عمو سینه ام داره خُرد میشه..استخونای سینه ام داره میشکنه. ابی عبدالله دوید سمت میدان.. (چه جور اومد میدان ابی عبدالله)   می گن تا امام حسین سوار مرکب شد اومد طرف میدان تا لشگر دید ابی عبدالله داره میاد همه فرار کردن.. آخ...تنها بدنی که سر داشت  و زیر سم اسب مونده بدن قاسم ابن الحسنه.. یه لحظه نگاه کرد..دید قاسم در حال جان دادن، پای خودشو رو زمین میکشه... ♦️ای یادگار روی قشنگ برادرم ♦️جان کندنت به روی زمین نیست باورم ♦️پا بر زمین مکش که دلم ریش می شود ♦️پر‌پر مزن مثل کبوتر برابرم ♦️در استخوان خرد جناق تو دیده ام ♦️تصویر درب خانه و مسمار و مادرم ♦️یا قد کشیده ای تو به زیر سم ستور ♦️یا من خمیده جسم تو خیمه میبرم ◀️(اوج)راوی کربلا میگه.. گرد و غباری بلند شد، من دیگه حسین رو ندیدم.. همین که گرد و غبار فروکش کرد  آخ  اون چیزی که دیدم دلم رو سوزوند.. دلم برا قاسم نسوخت.. دلم برا عزیز زهرا حسین سوخت.. آخه دیدم غریبانه نشسته سر قاسمو بغل گرفته ناله میزد.. (عمو جون چقد سخته برام صدام بزنی اما نتونم برات کاری بکنم) آی حاجت دارا..جوون دارا..ناله دارا...آی مریض دارا.. 🔹یه وقت دیدن حسین بدن قاسم و بغل گرفت..سینهٔ قاسم روچسباند به سینه.. آخ بمیرم...بدنو آورد گذاشت داخل خیمهٔ دارالحرب.. (خیمه دارالحرب، خیمه ای بود که بدن شهدا رو نگهداذی میکردند) نشست میان دو بدن.. گاهی صدا میزد میوهٔ دلم علی اکبرم.. گاهی صدا. میزد یادگار برادرم قاسمم.. حالا هر کجا مجلس نشستی به سوز دل ابی عبدالله به نوجوانی و مظلومیّ قاسم ابن الحسن صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو.. یا_حسین علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۱/۲۸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بسم الله الرّحمن الرّحیم... السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِی وَ عَلَى آبَائِهِ 🔸شبی میانِ همین روضه ها قبولم کُن 🔸به حرمتِ غم آل عبا قبولم کُن 🔸درون سینه‌یِ من حُبِّ مُرتضی جاریست 🔸به حقِّ فاطمه و مرتضی قبولم کُن 🔸به ناله هایِ جگر سوزِ حضرتِ باقر 🔸به روضه خوانِ غمِ نینوا قبولم کن -
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 عرفه امام زمان(عج) حضرت اباالفضل(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. ♦️ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم ♦️با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم ♦️جای خالیِ تو را هیچکس احساس نکرد ♦️به گمانم که به دوری تو عادت کردیم ♦️سال ها می گذرد، منتظری برگردیم !! ♦️پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم ♦️نمک سفره ی تان را همه خوردیم ولی ♦️با گناهان، به همین سفره خیانت کردیم ♦️جمکران هم که رسیدیم ،به جای ندبه ♦️فقط از حاجت خود پیش تو صحبت کردیم ♦️دلمان از همه ی مردم عالم که گرفت ♦️گریه کردیم و سپس سجده به تربت کردیم ⬅️چقدر دلمون میخواست این عرفه ای کربلا باشیم، بخدا کربلا عرفه یه حالِ دیگه است، عرفه کربلا دیدنی است.اما حسین جان! اگه کربلا نیستم امروز، اما اینجارو برات کربلا میکنم..اما اونایی که عرفات روضه می خونن، هر جا اباالفضلی شد روضه شون، آقا امام زمان سر زده بهشون، آقاجان! امروز به ما سر نمی زنی؟ می خوام روضه عموتون عباس رو بخونیم. روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد. ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر.. صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده. دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم.. اجازه میدان بده . ابی عبدالله فرمودند.. برادرم. يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی . تو پرچمدار منی عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری. تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم. این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم. صدا زد سمعا و طاعتا مولای. عباس علمدار مشک و گرفت. حرکت کرد. اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده هی بچها میگن االعطش العطش خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس. رفت به سمت شریعه ی فرات. دیدن مشک رو پر از آب کرد دست برد زیر آب. میخواد آب بنوشه اما. ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین. یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله. آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند. صداشون به ناله بلنده هی میگن العطش. برگشت به سمت خیمه ها. یه نانجیبی خدا لعنتش کنه. دست راست حضرت رو قطع کرد. صدا زد. بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم. یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد. (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه. چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد آب روی زمین ریخت.. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا. متحیر ایستاد. دیگه دست دربدن نداره. آب هم نداره. با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها.. در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک. ای وای... ای وای.. هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد. سر رو خم‌ کرد. نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد صدای ناله اش بلند شد (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا. هر کسی از بلندی بر زمین میخوره. اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه عباس که دست در بدن نداشت. بمیرم باصورت به زمین افتاد تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید خودش رو سریع رساند کنار برادر. خدایا چکار کردن با برادرم. اومد کنار بدن عباسش نشست. صدا زد 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم. بگید عموجانمون عباس برگرده. 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده. 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش. دید دستهای برادر رو قطع کردن. تیر به چشم عباسش زدند عمود آهنین به فرقش زدند. بدن رو قطعه قطعه کردند. طاقت نیاورد. دستهاش رو گذاشت روی کمر. صدا زد. اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند. بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده. 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️ 1403/3/25