eitaa logo
روضه دفتری
24هزار دنبال‌کننده
205 عکس
10 ویدیو
4 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
199.1K
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ قدِ رعنایِ رسول الله آخر سر شکست پایه هایِ عرش ازین داغِ درد آور شکست رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست ▪️کم ما برای پیغمبر گریه کردیم،خدایا این شبا چشمایِ ما رو گریان قرار بده مثه چشمانِ فاطمه … بالا سرِ باباش نشسته بود،با دستمالی عرقِ پیشانی بابا رو پاک می کرد جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست فتنۀ آن دو یهودی عاقبت کاری شد و … زهر آتش زد به جان او ، دلِ دختر شکست گوشه ای از شهر غوغایِ سقیفه شد بلند جسم او جان داشت اما حرمتِ منبر شکست خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است مردکی پرخاش کرد و قلبِ پیغمبر شکست ▪️فرمود یه کاغذ و قلم بیارید بنویسم،راه رو گم نکنید … دومی صدا زد «ان الرَجُل لِیَهجُر» استغفرالله ؛ گفت پیغمبر داره هذیان میگه …😭 بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید سخت تنها شد امیرالمؤمنین ، حیدر شکست بعد پیغمبر شرر بر خانۀ عصمت زدند در میانِ غربت این شهر نیلوفر شکست در میان دود و آتش با لگد بر در زدند در شکست و سر شکست و حرمتِ مادر شکست بار شیشه دارد این بانو ، کمی آرام تر پشت در اصلاً چه شد؟آیینه سرتاسر شکست پیش چشمانِ ولی الله زهرا را زدند پیش همسایه غرورِ فاتح خیبر شکست
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ▪️امشب شب رحلت پیغبره، سفره، سفره پیغمبره اما می خوام از پیغمبر اجازه بگیرم، روضه حسینشُ بخونم. پیغمبری كه سلمان می گه: ندیدم یه بار پیغمبر حسینُ ببینه و گریه نكنه،می گه تو اوج شادی داشت لبخند می زد،صورتش پر از شور و شعف و شادی بود تا نگاش به حسینش می افتاد، اشك از گوشه چشمش جاری می شد. ▪️پیغمبر بالای منبر داره خطبه می خونه،پیغمبری كه اجازه نداد حسینُ از روی سینه ش جدا كنند،اون پیغمبری كه دم آخر هی زیر گلوشُ بوسه زد،پیغمبری كه همه وجودش پر شده از عشق حسینِ ▪️پیغمبری كه گفت: حسین منی و انا من حسین،اون پیغمبری كه حسین، جاش رو دوشش بود،بالا منبر داشت خطبه می خوند،یه مرتبه دیدند،نگاه پیغمبر چرخید به طرف در مسجد،شوق و شور توو چهره پیغمبر نمایان شد،دیدند بغلش و وا كرد همه دیدند حسین داره می دوه،می خواد بیاد تو بغل پیغمبر،قرار بگیره،حواسش تو صورت پیغمبره،پاش گرفت به حصیر كنار ستون مسجد، جلو پیغمبر باصورت افتاد رو زمین،پیغمبر خطبه شو قطع كرد،سراسیمه از بالا منبر اومد پایین، رو زمین نشت، لباسای حسین رو  درآورد، هی بوسه می زنه، عزیزم طوریت نشد بابا،جایی از بدنت درد نگرفت، جایت زخم نشد.. گفتند: یا رسول الله  ما حسینُ بلند می كردیم ، شما خطبه تونو ادامه می دادید. پیغمبر فرمود: خاموش، وقتی حسینم رو زمین افتاد، دیدم عرش خدا به لرزه افتاد،آسمونیا می گن یا رسول الله پاشو،آسمونی ها طاقت ندارن حسین زمین بیفته... ▪️جان....رحمت خدا به این ناله ت،روضه پیغمبر و می خوای بشنوی من روضه پیغمبر و اینجور بلدم، جور دیگه ای بلد نیستم،من میگم روضه پیغمبر این دو بیته:  نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید آااای حسین...
شد کریم فاطمه مسموم با زهر جفا/ یا اباصالح بیا عاقبت از بغض همسر خون جگر شد مجتبی/ یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 در مدینه تیرباران شد تن پاک حسن/ العجل یابن الحسن در میان قبر او دیده حسین ،خون بر کفن/ العجل یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
Z0000221.MP3
6.5M
نوحۂ جانسوز از غریب مدینه آقا امام حسن مجتبی (ع)😭😭😭😭😭 حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2) امشب آمد اجلم ،پاره پاره جگرم همه بیدار شوید،که رسید جان بِسرم بی وفا همسر من زهر جفا داد به من فاطمه مادر من ،درس وفا داد به من حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2) زینب ای خواهر من ،تو بیابرسرمن شیون و ناله بزن ،عوض مادر من دردل شب من واشک یتیمان حسن من بمیرم که نبینم غم سوزان حسن حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2) غم بی برادری ، زده بر جان شرری هم برای حسن و غربت و دربه دری روزگارطشت پُر از خون نشانم دادی غم جانسوز برادر تو به جانم دادی حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2) چون ابالفضل وحسین،آمدن به شور وشین برسر وسینه زنان،بهر آن نور دوعین غربت آن نیست که دلهازِشرر سوخته شد غربت آن است کِه تابوت به تن دوخته شد حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2)* حسن از زهر جفا،حسین درکربُبلا یکی دلخون و یکی،سراو زِ تن جدا (هستی)گوید دوبرادر گُلِ باغ حیدرند (پرویزی) میخواند،عشق دل پیغمبرند حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2) التماس دعای فرج🤲🏻 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
Z0000224.MP3
5.01M
◾نوحۂ امام رضا(ع)◾ دستم به دامانت رضا حاجات مارا کن روا(2) بر تو سلام ای شاهِ طوس نام آشنا شمس الشموس من غصه ها دارم به دل چون کشتیِ بنشسته گِل دستم به دامانت رضا حاجات مارا کن روا(2) ای معدنِ جود و سخا ای مظهرِ لطف و صفا من آمدم بر کوی تو دیده پُر آبم سوی تو دستم به دامانت رضا حاجات مارا کن روا(2) ای خون جگر دستم بگیر داغت به دلها شد کثیر مولای من دلدار من شفا بده بیمار من دستم به دامانت رضا حاجات مارا کن روا(2) مسمومِ زهرِ کین شدی شاها فدای دین شدی آمد جوادت در برت در لحظه های آخرت دستم به دامانت رضا حاجات مارا کن روا(2) من کفتر بامت شدم مهمان بر خوانت شدم از راهِ دوری آمدم من با چه شوری آمدم دستم به دامانت رضا حاجات مارا کن روا(2) هشتم گُلِ باغِ وِلا دردِ دلم را کن دوا در لحظۂ جان دادنم آنجا تو باشی همدمم دستم به دامانت رضا حاجات مارا کن روا(2) چون جدِّ خود روی زمین افتاده ای از راه کین (هستی)شده نوحه سرا (پرویزی)خوانده با نوا دستم به دامانت رضا حاجات مارا کن روا(2) التماس دعای فرج🤲🏻 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
روضۂ دفتری امام حسن مجتبی(ع) 👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 «السلام علیکَ یا حسن ابن علی ایها المجتبی یابن رسول الله» بنال ای دل پُر از ناله ودردُم که در شهر مدینه کوچه گردُم دلُم خونه،دلم خونه، دلم خون که این درد دلُم نداره درمون الهی درد بی درمون دوا کن نظر بر سوز و حالِ مجتبی کن همی نالُم زِ دردِ سینه سوزُم بیا زینب ببین تو حال و روزُم همی نالُم که مادر در بَرم نیست طبیب درد مو جز مردنُم نیست غریب شهر و خانه مجتبایم بنال ای ماهی دریا برایم بنال ای دل بحال غربت مو بریزید اشک بهرِ تربت مو ◾آی عاشقان غریب مدینه ، الان بقیع یه دونه زائر نداره ، الان یه نفر نیست تو بقیع به امام حسن سلام بده ، آی حاجتمند مجلس هر جا برید واعظا و مداحا همه میگن حسین غریبه اما همین الان کربلا باشی امام حسین چقدر زائر داره ، آقا امام حسن در بستر مرگه و مادری بر بالین نداره که سرشو به زانو بگیره شما امشب(امروز) بیاین برا امام حسن مجتبی مادری کنید . بی بی فاطمه ی زهرا به خواب یکی از علما اومد فرمودن : چرا روضه ی حسنم رو نمی خونید ، مگه حسن پسر من نیست حسنم غریبه....آی حاجتمندای مجلس حضرت بی بی فاطمه ی زهرا خیلی روضه ی امام حسنُ دوسداره، بگم از روزی که حسن و حسین با هم زور آزمایی کردن ، پیغمبر نشسته بود، امیرالمومنین هم بود ، بی بی فاطمه زهرا هم بود، همه دارن حسین رو تشویق میکنن دیدن پیغمبر هی داره میگه جانم حسن ، بی بی سوال کرد بابا جان حسین کوچکتر از حسنه چرا حسینو تشویق نمی کنی؟ چرا هی میگی جانم حسن! پیغمبر صدا زد دخترم مگه نمیشنوی همه ی عالم دارن میگن حسین ، من دیدم کسی نمیگه حسن ، خیلی پسرم غریبه ، فرمود هر کسی به اندازه ی بال مگسی برا حسنم گریه کند فردای قیامت که همه ی چشمها گریانند چشمی که بر حسنم اشک ریخته باشد گریان نمیشه ، امشب(امروز) هم شما بگید جانم حسن ، قربون غربتت برم آقا جان ، روزه بود ، افطار کرد همچی که آب نوشید صدا زد : آه جگرم داره میسوزه آی چه کرد زهر جُعده با آقا همچی که دید آقا داره دست و پا میزنه گفت چه غلطی کردم ، کَرَمشو ببین یه نگاه به قاتلش کرد فرمود از اون در فرار کن دست زینب بهت نرسه میکُشت، راه فرار را به قاتلش نشون داد، فردای قیامت مگه میزاره ما رو جهنم ببرند ، صدا زد کنیزا برید بگید خواهرم بیاد زینبم بیاد زینب آمد الهی هیچ خواهری همچون زینب داغ برادر نبینه الهی هیچ خواهری برادرشو در بستر بیماری نبینه ، بر سر و صورت زد دوید تو کوچه های بنی هاشم ، حسینم بیا که حسن داره جون میده همه اومدن کنار بستر امام مجتبی ، حسین اومد با سرعت بالای سر برادر ، سر مبارک برادر رو به دامن گرفت اشک چشمش به صورت امام حسن میچکید آقا به هوش آمد فرمود حسین جان تو برای من گریه نکن ، لحظات آخرم تو کنار بسترم آمدی اما تو لحظه آخرت دشمنان دورت حلقه میزنن ، آی بمیرم صدا زد : زینب برو طشتی بیاور ، طشت مقابل برادر قرار داد زینب دلش خوش بود برادر زهر و برمی گردونه اما بمیرم دید پاره های جگر برادر درون طشت ریخت.ای روزگار دو طشت نشون زینب دادی ازدوطشت آمد صدای شوروشین گاه از طشت حسن گاه از حسین هر چقد ناله داری به سوز جگر اباعبدالله سه مرتبه ناله بزن یا حسین(3) لاحول ولاقوة الابالله العلی العظیم @madah_parvizy
Z0000230.MP3
13.89M
ویس روضه👆
◾روضۂ دفتری پیامبر(ص)◾ بهمراه مارضایی جانسوز😭😭😭 👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 السلام علیکَ یا رسول الله، السلام علیکَ یا خیرِ خلق الله، یا سیدنا و مولانا، انا توجهنا وستشفعنا و توسلنا بکَ الی الله و قدمناکَ بین یدی حاجاتنا، یا وجیهاً عندالله، اشفع لنا عندالله نبی در بسترو زهرا کنارش عزیز قلب او شد بیقرارش بگوید دخترم کمتر نوا کن برای رفتن بابا دعا کن ◾آی عاشقان مدینه، آی عاشقان حرم پیغمبر، بیاین دسته جمع بریم عیادت پیغمبر، یا بقیة الله شب رحلتِ پیغمبره ان شاءالله یه شب بیست و هشتم مدینه ی منوره عرض ادب کنیم ،نمیدونم مدینه رفتی یا نه گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،ان شاءالله روزیِ هممون باشه مدینه گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم( یا رسول الله آقا جان) این دلا برا مدینه ات تنگه آقا آقا برات کاری نداره امروز یه نگاه بکنی برات کاری نداره مُهر تأیید بزنی منم مدینه ای بشم، آقا هنوز خیلیا مدینه رو ندیدن هنوز خیلیا قبرستان بقیع رو ندیدند،امشب شبه یتیمی امت اسلامِ شبه یتیمی زهرای اطهره بیاین هم ناله بشیم با حضرت زهرا(س)، بیاین امشب برا تنهایی علی گریه کنیم، آخه بعد رحلت پیغمبر دیگه کینه ها شروع میشه، آتش زدن در شروع میشه، سیلی زدن شروع میشه، پهلو شکستن شروع میشه، دست بستن شروع میشه، امشب بگو خدایا بحق اون پیامبری که میگفت آی مردم من از شما اجر رسالت نمیخوام اما دو چیز رو بینتون امانت و یادگار میزارم یکی کلام خدا قرآنه یکی اهلبیت منه آی مردم فاطمه پاره ی تن منه آخ یا رسول الله چه کردند با فاطمه ات آی اهل عزا این روزا مدینه دو بیمار داره و دو پرستار، یه بیمار رسول خدا و پرستار فاطمه ی زهرا ، یکی امام حسن و پرستار زینب کبری، کنار بستر پیغمبر امیرالمومنین نشسته اشک میریزه زهرای اطهر نشسته اشک میریزه یه وقت دیدن در خونه باز شد امام حسن و امام حسین با دیده ی گریان وارد شدن خودشونو روی سینه ی رسول خدا انداختن ای وای امیرالمومنین میخواست حسنین رو بلند کنه از روی سینه ی پیامبر اما رسول خدا به هوش اومد فرمود علی جان بذار من اون ها رو ببویم و اونها هم منو ببوین من از اونها توشه بگیرمو اونها هم از من توشه بگیرن، علی جان حسن و حسین بعد از من ستم ها خواهند دید و با ظلم کشته خواهند شد پیامبر سه مرتبه فرمود خدا لعنت کند کسی که به این دو تن ظلم میکنه یا رسول الله لحظات آخر سینه ات سنگین شد چشم باز کردی دیدی حسنین رو سینه ات نشسته اند امام یا رسول الله قربوت اون حسینی برم که میان گودال قتلگاه یه وقت سینه اش سنگین شد چشم باز کرد دید شمر رو سینه اش نشسته امان از دل بی بی فاطمه ی زهرا، اونی که بابا نداره امشب هم ناله بشه با خانوم فاطمه ی زهرا عزیزم وُ ای روزگار اَ ایی دلِ سُختم چه مُخواسی وُ بردی بووِه مهربونُم آولا جاش غصه کاشتی عزیزم وُ نترُم اَ یاد برُم مرگِ بووه مهربونم وُتش گرفته مین دلُم بخدا سُخته استخونُم عزیزُم وُنه بووِه و نه براری مو ندارُم وُدلمه دلداری بِدُهُم که غمخواری مو ندارُم عزیزُم وُ هرکی بووِسه یتیم بخدا درد مونه دونه وُ هر چی انتظار کشه بووَش نمیا به خونه عزیزم یازهرا وُ حَسنینُمه بخدا دَسِ توبسپارُم وُشووه جمعه که بووِس آریشون سرِ مزارُم «علی لعنة الله علی القوم ظالمین» @madah_parvizy
Z0000229.MP3
12.67M
ویس روضه👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Z0000226.MP3
4.37M
رباعی ذکر صلوات در آخر ماه صفر 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 اول به رسول حق تعالی صلوات دوم به علی ولی اعلاء صلوات سوم به رخِ فاطمه وچهارم به حسن پنجم به حسین عزیز زهرا صلوات 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 وقتی که گشوده شد کتاب صلوات دل روشن شد به آفتاب صلوات پاشید خداوند گُل وابر و بهار بر نام محمدش(ص)گلابِ صلوات 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 امشب به دلم ذکرحسن جان دارم در کنج دلم کلبۂ احزان دارم از روضۂ«لا یوم کیومِ»آقا تا آخر عمر آهِ سوزان دارم 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 با نام حسن به قلبها گُل بزنید با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید فرمود که هر وقت گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنید 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 یاحضرت سلطان به مقامت صلوات برمبداء وبر حُسنِ ختامت صلوات از بابِ جواد آمده ام سوی شما راهم بده آقا به مرامت صلوات 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 👇👇👇
Z0000225.MP3
6.22M
◾رباعی صلوات امام رضا(ع)◾ 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 بَرروی رضا ،شمس امامت صلوات برشافع ما روز قیامت صلوات در پناه نگه اش که شادند همه بفرست بر این روح کرامت صلوات 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 برضامن غربت غریبان صلوات برپادشه ملک خراسان صلوات یارب به رضای تو رضا بود رضا خشنودی جمله اهل ایمان صلوات 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 برآن سلاله پرقدر مصطفی صلوات بر آن عصاره پاکان مقتدا صلوات به پورجعفرصادق امام دین کاظم به باب حافظ ایران مارضاصلوات 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 به علی ،زادة موسی صلوات به گلِ شاخة طوبی صلوات به همین مظهر تسلیم و رضا به عزیز دلِ طه صلوات 🖤⚜️🖤⚜️🖤⚜️🖤 بر اخترِ هشتمینِ ایمان صلوات سرچشـــمۀ نوروقلب ایران صلوات برآنکه رواق وصحن اوهمچوبهشـت بر نور و سرور و مهرِ رحمان صلوات ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم 👆روضه و توسل جانسوز به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام بامداحی..حاج آرمین غلامی روضه_امام_رضا_علیه_السلام آمد از راه و کشید آرام عبا  روی سرش یعنی امروز هست روز ناله های آخرش هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت میکشد خود را به سوی خانه مثل مادرش روی خاک کوچه دنبالش اگر دقت کنید بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش *فرمود:اباصلت! من میرم و برمیگردم...اگر اومدم که هیچ....اما اگه دیدی عبا رو سر کشیدم با من حرفی نزن...فقط دَرِ حجره رو باز کن من وارد بشم...اباصلت میگه: دم در منتظر بودم الان امام رضا میاد....یه وقت دیدم یه فردی داره میاد عبا به سر کشیده.... تاریخ میگه یه زهری به امام رضا دادن پنجاه بار هی می نشست زمین...بلند میشد....فقط صدا میزد جیگرم....اصلا هر کی تو خونه میشینه بلند میشه داد ما بلند میشه....خودشم یاد مادرش افتاد.... بامداحی..حاج آرمین غلامی روضه_امام_رضا_علیه_السلام
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 🔹 برای محرم وصفر درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه...... داری روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️ https://eitaa.com/joinchat/272171029C6a1afef11d 📣📣📣📣📣
بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید 🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است 🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی 🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و حسین اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه... و الشمر جالس علی صدره شمر روی سینه حسین هر کجا نشستی صدا بزن... ای غریب حسین... یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله... خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر... اما دیر رسید... از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن... چکار کنه بی بی زینب، یا الله... دستهاش رو گذاشت روی سر... صدا زد... وا محمدا... واعلیا... یا رسول الله منو ببخشید آقا... چیزی نگذشت... یکدفعه زینب کبری ببینه... زمین و زمان بلرزه در اومد... هوا متغیر شد... نگاه کرد دید... سر حسینش روی نیزه... 🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب الا لعنت الله علی القوم الظالمین -
گریز دوم: تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از روی سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... با دست هایی که رمق نداشت... حسن و حسینش رو در آغوش گرفت... عرضه بداریم یا رسول الله... لحظات آخر طاقت نداشتید ببینید بچه ها رو از کنار شما دور کنند... اما ای کاش شما کربلا میبودین... وقتی دختر ابی عبدالله اومد کنار بدن بابا... صدا زد عمه جان زینب... (هذا نعش من) عمه جان این بدن کیه خدایا با بدن حسین چکار کردند... دختر... بدن بابا رو نمیشناسه... سر در بدن نداره... همه بدن غرق خون... انگشت و انگشتر نداره... صدا زد جانان عمه... این بدن بابای غریبت حسینه... خودش رو انداخت روی بدن بابا... شروع کرد به درد و دل کردن... یدفعه دیدن چند نفر با تازیانه دارن می آیند... خدایا اینا میخوان چکار کنن... کنار بدن بابا ... هم دختر رو زدن هم عمه جانش زینب رو زدن... یدفعه دختر بی تاب شد... صدا زد بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند هر کجا نشستی... دهانت رو خوش بو کن... بگو یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) -
گریز سوم: عرضه بداریم یا رسول الله... طاقت نداشتید ببینید... نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن... اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند... منو ببخشید یا رسول الله... بعد شما... 🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین 🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین 🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود 🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود یا رسول الله... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید یا رسول الله... چقدر سفارش کردید... فرمودید حسنم غریبه... یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید بگم یا نه آی کربلایی ها... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید... هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید الا لعنت الله علی القوم الظالمین -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. -
گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم 🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی ای امام‌ رضا آقا جانم... 🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی قربون غریبیت برم‌ امام رضا... 🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند 🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی شب شهادت امام رضاست... آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید... ( بعد منزل نبود در سفر روحانی) امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید... بریم کنار پنجره فولاد امام رضا... 🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون... ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن... بدان کارم تمامه... یا صاحب الزمان... اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن... عبا روی سر کشیدن... حالشون منقلبه... هی روی زمین میشینه... هی بلند میشه... وارد حجره شد... صدا زد اباصلت... درها رو ببند... میخام تنها باشم... یه گوشه ای داخل حجره... این فرش ها رو کنار زد... روی زمین نشست... مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه و‌ناله میزنه... خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده... یه گوشه ای ایستاده... اباصلت میگه اومدم نزدیکتر... عرضه داشتم... من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید... فرمود اباصلت... اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده... از در های بسته هم عبور میده... میگه دیدم تا این‌ آقازاده وارد حجره امام رضا شد... حضرت خوشحال شدند... از جاشون بلند شدند ... هی صدا میزدند... پسرم خوش آمدی بابا... جوانم جواد... خوش آمدی بابا... فهمیدم میوه‌ی دل امام رضا... آقام جوادالائمه است... سر بابا رو در آغوش گرفت... دارن با هم نجوا میکنن ... عجب لحظات سختیه... امام رضا داره وصیت میکنه... اما طولی نکشید... یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند... صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد... اما خود امام رضا فرمودند... یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ همه روضه ها به کربلا ختم میشه... اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت... کربلا قضیه برعکس بود... ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت... آماده ای بگم یا نه... 🔸سپه کوفه و شام استاده 🔸به تماشای شه و شهزاده 🔸شه به روی پسرش افتاده 🔸همه گفتن حسین جان داده اومد کنار جوانش نشست... سر علی اکبرش رو به دامن گرفت... دلش طاقت نیاورد... سر جوانش رو به سینه چسباند... دید دلش طاقت نمیاره... لحظات آخره... خدایا... ابی عبدالله چکار کنه... علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭 یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند... هی صدا میزنه... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان... بابا... اُف بر این دنیا بعد از تو علی... تسلای دل ابی عبدالله... ناله بزن یاحسین... الا لعنت الله علی القوم الظالمین
گریز دوم: عرضه بداریم آقا جان... یا امام رضا... شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند... اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید... وقتی چشمان مبارک رو باز کردید... سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود... اما دلها بسوزه برا اون آقایی که... داخل گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از تنش جدا کردند... امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا... بمیرم... داخل خیمه... از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود... لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا... اما... یک جایی دیگه اومد... کجا... اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند... اومد صدا زد... بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم... 🔸بنی اسد بیایید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت... حالا میخواد با پدر وداع کنه... لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند -