بسم الله الرحمن الرحیم
👆روضه و توسل جانسوز به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام
بامداحی..حاج آرمین غلامی
روضه_امام_رضا_علیه_السلام
آمد از راه و کشید آرام عبا روی سرش
یعنی امروز هست روز ناله های آخرش
هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت
میکشد خود را به سوی خانه مثل مادرش
روی خاک کوچه دنبالش اگر دقت کنید
بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش
*فرمود:اباصلت! من میرم و برمیگردم...اگر اومدم که هیچ....اما اگه دیدی عبا رو سر کشیدم با من حرفی نزن...فقط دَرِ حجره رو باز کن من وارد بشم...اباصلت میگه: دم در منتظر بودم الان امام رضا میاد....یه وقت دیدم یه فردی داره میاد عبا به سر کشیده....
تاریخ میگه یه زهری به امام رضا دادن پنجاه بار هی می نشست زمین...بلند میشد....فقط صدا میزد جیگرم....اصلا هر کی تو خونه میشینه بلند میشه داد ما بلند میشه....خودشم یاد مادرش افتاد....
بامداحی..حاج آرمین غلامی
روضه_امام_رضا_علیه_السلام
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام)
اولین وفعال ترین گروه درایتا👌
🔹 برای محرم وصفر درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه......
داری
روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️
https://eitaa.com/joinchat/272171029C6a1afef11d
📣📣📣📣📣
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن رحیم...
یا رحمن یا رحیم...
🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید
🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید
ایام مصیبت پیغمبر خدا...
و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب...
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است
🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی
🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید
از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه...
دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه...
🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
دلت اینجا نباشه...
با پای دل بریم مدینه...
ای مدینه...
عجب روزهایی رو دیدی...
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
امان از یتیمی ...
مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه...
زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده...
هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
اشک میریزه...
میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا...
بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا...
خیلی سخته برای خونواده ای...
ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و...
نتونن کاری کنن...
هی رسول خدا بیهوش میشدن...
هی به هوش می اومدن...
بچه ها طاقت نیاوردند...
حسن و حسین اومدن...
خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر...
رسول خدا رو در آغوش گرفتند...
گریه میکنند...
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت چشمان مبارک رو باز کردند...
فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
بگذار با بچه ها وداع کنم...
حسنش رو در آغوش گرفت...
حسینش رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره...
هر طوری بود با بچه ها وداع کرد...
یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و...
راحت شدند...
عرضه بداریم یا رسول الله... آقا...
شما خیلی در دنیا اذیت شدید...
خیلی به شما ظلم کردند...
اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو باز کردین...
یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن...
یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن...
یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما...
دل ها بسوزه...
برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه...
و الشمر جالس علی صدره
شمر روی سینه حسین
هر کجا نشستی صدا بزن...
ای غریب حسین...
یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله...
خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر...
اما دیر رسید...
از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن...
چکار کنه بی بی زینب،
یا الله...
دستهاش رو گذاشت روی سر...
صدا زد...
وا محمدا...
واعلیا...
یا رسول الله منو ببخشید آقا...
چیزی نگذشت...
یکدفعه زینب کبری ببینه...
زمین و زمان بلرزه در اومد...
هوا متغیر شد...
نگاه کرد دید...
سر حسینش روی نیزه...
🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
-
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
گریز دوم:
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از روی سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
با دست هایی که رمق نداشت...
حسن و حسینش رو در آغوش گرفت...
عرضه بداریم یا رسول الله...
لحظات آخر طاقت نداشتید ببینید بچه ها رو از کنار شما دور کنند...
اما ای کاش شما کربلا میبودین...
وقتی دختر ابی عبدالله اومد کنار بدن بابا...
صدا زد عمه جان زینب...
(هذا نعش من)
عمه جان این بدن کیه
خدایا با بدن حسین چکار کردند...
دختر... بدن بابا رو نمیشناسه...
سر در بدن نداره...
همه بدن غرق خون...
انگشت و انگشتر نداره...
صدا زد جانان عمه...
این بدن بابای غریبت حسینه...
خودش رو انداخت روی بدن بابا...
شروع کرد به درد و دل کردن...
یدفعه دیدن چند نفر با تازیانه دارن می آیند...
خدایا اینا میخوان چکار کنن...
کنار بدن بابا ...
هم دختر رو زدن هم عمه جانش زینب رو زدن...
یدفعه دختر بی تاب شد...
صدا زد بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🔸با همان دستی كه زهرا را زدند
🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند
هر کجا نشستی...
دهانت رو خوش بو کن...
بگو یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
-
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
گریز سوم:
عرضه بداریم یا رسول الله...
طاقت نداشتید ببینید...
نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن...
اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند...
منو ببخشید یا رسول الله...
بعد شما...
🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین
🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین
🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود
🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود
یا رسول الله...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
یا رسول الله...
چقدر سفارش کردید...
فرمودید حسنم غریبه...
یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
بگم یا نه آی کربلایی ها...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید...
هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
-
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
-
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند...
🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد
🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
🔸منو تنها نگذار ای علمدارم
-
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
عرضه بداریم آقا جان...
یا امام رضا...
شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند...
اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید...
وقتی چشمان مبارک رو باز کردید...
سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود...
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که...
داخل گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از تنش جدا کردند...
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا...
بمیرم... داخل خیمه...
از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود...
لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا...
اما...
یک جایی دیگه اومد...
کجا...
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند...
اومد صدا زد...
بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم...
🔸بنی اسد بیایید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت...
حالا میخواد با پدر وداع کنه...
لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند
-
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز سوم👇
آقای خوبم...
جان عالم به فدای مظلومیت شما...
در عالم غربت به شهادت رسیدید...
اما وقتی شیعیان خبردار شدن...
کفن قیمتی آوردند...
برای تشییع جنازه همه آمده بودند...
بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند...
با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد...
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
دلها بسوزه...
برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا...
بدون غسل و کفن...
ای خدا...
کاش به همین اکتفا میکردند...
صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند...
جلو چشمان بچه های حسین...
جلو چشمان خانم زینب کبری...
تمام استخوان ها شکست...
🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا
🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود
الا لعنت الله علی القوم الظالمين
-
☑️طریقه سرچ آسان.☑️
#دفتری_پیامبر
#دفتری_حضرت_زهرا س
#دفتری_علی_ع
#دفتری_حسن_ع
#دفتری_حسین_ع
#دفتری_سجاد_ع
#دفتری_باقر_ع
#دفتری_صادق_ع
#دفتری_کاظم_ع
#دفتری_رضا_ع
#دفتری_جواد_ع
#دفتری_هادی_ع
#دفتری_عسکری_ع
#دفتری_امام_زمان_عج
#دفتری_پنج_تن
#دفتری_ورودیه
#دفتری_وداع
#دفتری_شام_غریبان
#شام_غریبان
#دفتری_عباس_ع
#دفتری_علی_اکبر_ع
#دفتری_قاسم_ع
#دفتری_علی_اصغر_ع
#دفتری_خدیجه_س
#دفتری_زینب_س
#دفتری_ام_البنین_س
#دفتری_رقیه_س
#دفتری_معصومه_س
#دفتری_فاطمه_صغری
#دفتری_ام_کلثوم_س
#دفتری_مسلم ع
****
#روضه_پیامبر_ص
#روضه_حضرت_زهرا_س
#روضه_حضرت_علی_ع
#روضه_امام_حسن_ع
#روضه_امام_حسین_ع
#روضه_امام_سجاد_ع
#روضه_امام_باقر_ع
#روضه_امام_صادق_ع
#روضه_امام_کاظم_ع
#روضه_امام_رضا_ع
#روضه_امام_جواد_ع
#روضه_امام_هادی_ع
#روضه_امام_عسکری_ع
#روضه_امام_زمان_عج
#روضه_حضرت_عباس_ع
#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
#روضه_حضرت_قاسم_ع
#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
#روضه_حضرت_زینب_س
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
#روضه_حضرت_رقیه_س
#روضه_حضرت_مسلم
#روضه_حضرت_ام_کلثوم_س
#روضه_فاطمه_صغری_س
#روضه_حضرت_معصومه_س
#روضه_اربعین
#روضه_شهید_سلیمانی
#روضه_حضرت_خدیجه_س
#ختم_پدر
#ختم_مادر
♡☆♡☆♡☆♡
✍ان شاالله مطالب بیشتر در کانال بارگذاری خواهد شد..
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟
🖤🖤🖤🖤
روضه ونوحه های جدید آخر ماه صفر دانلودشد👌
پیشنهادمیکنم بیای تواین کانال👇
#استوری
#پروفایل
#نوحه
#روضه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین 👇
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
#متن_روضه_رسول_اكرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️
خاتم الانبیاء رسول خدا
كه جهانش هزار باد فدا
كرد اعلام بر سر منبر
به خلائق ز اصغر و اكبر
كه من ای مسلمین نیك خصال
دیدم آزارها به بیست و سه سال
🔹پیغمبر وقتی كه از مسیر همیشگی ش می رفت ، هر روز یه یهودی خاكستر رو سرش می ریخت،یه روز داره می ره، دید رفیق هر روزه نیست،در خونش و زد،خانم خونه در و باز كرد تعجب كرد،شما! اینجا چی می خواید
پیغمبر متبسم بود،فرمود دیدم رفیق هر روزم نیومده،خاكستر رو سرم نریخته،گفتم یا مریضه برم عیادتش ،یا سفره،اگر مشكلی داره،من برا خانوادش مشكلُ حل كنم گفت آقا صبر كن آمد پیش شوهرش گفت بلند شو ببین كی امده،همون كه هر روز خاكستر رو سرش می ریختی..
▪️اینا دو ماه برای پاره های تن پیغمبر گریه كردند، دو ماه نه یه عمر،ایناه خدا بچه كه بهشون میده می گردند،تو اسمای بچه های پیغمبر، ببینند كدوم اسمو بگذارم. طرف به خود اُمد حالا چه كنم،زنه گفت بذار بیا بالینت بسه دیگه ،پیغمبر با لبخند اُمد
🔸 یا رسول الله بالین منم میای؟
میشه نیاد، ما هر گناهی كه كردیم، خاكستر به آینه قرآن كه نریختیم،لبخند زد،رفیق دیدم امروز نیومدی دلم هواتو كرد،گفتم یا مریضی یا سفر رفتی.
▪️یهودیه یه نگاه كردگفت:اشهدان لا اله الا الله،و انك رسول الله،سرش تو دامن پیغمبر بود جون داد،ببین چه جوری خدا یه نفرُ مفتی می آمرزه،تو دامن پیغمبر، جون داد رفت بهشت
كار پیغمبر اینه، كار حجت ش هم همینه اون مرد زیدی مذهب بود چهار تا پسر داشت شیعه اثی عشری،داوزده امامی یه روز گفت:اگه شما راست می گید امام زمانی دارید:بیاد منو شفا بده،منم بشم دوازده امامی،یه دل شب داد زد،بچه ها بیاید،سید شما مولاتون،آقاتون، بچه ها آمدندچی شده بابا، بخدا آقاتون اُمد،منو شفا داد گفت حرف این بچه هاتو گوش كن،آقا جان شما به یه چشم به هم زدن آدم درست می كنید،من یه عمر دارم میام،یه بار یه نگاه كن،دو سه روز دیگه این سیاهی ها رو جمع می كنند،یابن الحسن از نو مسلمانم كن،بیا بالینم،بگم اشهدانك حجةالله
كرده ام روز و شب حمایت تان
سنگ خوردم پی هدایت تان
▪️اُحد وقتی فاطمه سلام الله علیها رسید دید داره، از لب مبارك بابا خون می ریزه،حسیر آتش زد با خاكستر حسیر زخم بابا رو التیام بخشید،جلو خون ریزی رو گرفت،وقتی پیغمبر رو سنگباران می كردند، خدیجه سلام الله علیها می اُمد جلوی سنگ ها ، سپر بلای پیغمبر می شد،سنگ ها رو به جان می خرید،
یعنی زهرا جان زینب جان یاد بگیرید.
ساحرم خوانده اید و جادوگر
بر سرم ریختید خاكستر
گاه كردید سنگبارانم
گه شكستید دُر دندانم
مثل من از منافق و كفّار
هیچ پیغمبری ندید آزار
حال چون می روم از این دنیا
اجر و مزدی نخواستم از شما
جز كه با عترتم مودت تان
حرمت و طاعت و محبت تان
دو امـانت مـراست بین شما
طاعت از این دو هست دین شما
این دو از امر داور منان
یكی عترت بود یكی قرآن
این دو باهم چو این دو انگشتند
تا ابد متصل به یك مشتند
كافر است آن كسی كه در اقرار
یكی از این دو را كند انكار
چون پیمبر ز دار دنیا رفت
روح او در بهشت اعلی رفت
جمـع گشتند امـت اسـلام
تا به زهرا دهند یک انعـام
رو سوی بیت کبریا کردند
جـای گل، بار هیزم آوردند
گُل شـان شعلـههای آذر بود
حـرمتِ دختـرِ پیمبر بـود
دختر وحی را به خانه زدند
بـر تــن وحی تازیانه زدند
اولیـن اجـر مصطفی این بود
حمله بـر بیت آل یاسین بود
اجـر دوم نـصیب مـولا شد
کشتـه در صبحِ شامِ احیا شد
آنکه عمری چو شمع میشد آب
رُخش از خون سر گرفت خضاب
فـرق بشْکسته و دل صد چاک
مثـل زهرا شبانه رفت به خاک
اجـر سـوم رسیـد بـر حسنش
تیربـاران شـد از جفـا بـدنش
▪️از این جا رو می خوام از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها بخونم، دیگه امروز جون به لب زهرا سلام الله علیها رسید،بالین بابا،دیگه داشت،دق می كرد،خدانكه یه خانم باردار براش مصائب سنگین پیش بیاد،اینقدر این ماه صفر زهرا سلام الله علیها بالین پیغمبر گریه كرده،اینقدر بالین بابا ناله زده و اشك ریخته،یا بقیة الله، یه وقت دید یكی در زد اَمد پشت در تو كی هستی،عرضه داشت یه عرب هستم،اُمدم دیدن پیغمبر،فرمود حال بابام وخیمه،امروز ملاقاتی نداریم،رفت ساعتی دیگه دق الباب، همون پیرمرد خانم اجازه بدید بیام بالین پیغمبر..
▪️ فرمود تو رو خدا برو،بابام هیچ حالش خوب نیست داره به خودش می پیچه،بار سوم كه آمد،پیغمبر فاطمه رو صدا زد،دخترم این ملك الموته از احدی اجازه نمی گیره، از تو اجازه می گیره،فاطمه جان برات حرمت قائله،چی شد ، من دارم مدح می گم،آخ یه عده ریختند در خانه، یا بقیة الله، تو خودت دیگه هر چی روضه بلدی بخون... 😭
ملك الموت مزن شعله به زخم جگرم
وایِ من گر تو مدارا نكنی با پدرم
یه سئوال آی گریه کنا:
آیا سكینه هم بالای گودی از این حرفا زده یا نه؟..
#متن_روضه_امام_حسن
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔹تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند، سریع خودش رو به بردار رسوند
▪️دیگه کار برادر تمومه
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین شهید شد... 😭
گریز👇
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتن؟
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد
یا أخا أدرک أخاک...
برادر حسین برادرت رو دریاب
فقط همین رو بگم ابی عبدالله یه نگاه کرد، دید فرق عباسش شکافته...😭
دستهاش رو قطع کردند...😭
تیر به چشم عباس زدند...😭
صدای ارباب به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری.. 😭
الان کمرم شکست..
بی برادرم کردند... 😭
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید، فدای سرت
فدای سرت فدای سرت...
حسین قامتش خمید، فدای سرت
فدای سرت فدای سرت
دوبیتی
رباعی
اگرچه درد عالم را طبیبم
ولی در این جهان غم شد نصیبم
به ارض توس از ظلم و ستم ها
شهید کینه، مظلوم و غریبم
◾️
شرر زد زهر دشمن جسم و جانم
که سوزانده است مغز استخوانم
بیا ای نور چشمانم جوادم
ز کف رفته دگر تاب و توانم
◾️
به راه دین حق جانش فدا شد
جهان در ماتمش غرق عزا شد
به پا شد بار دیگر روز عاشور
سیه پوش پدر ابن الرضا شد
◾️
همه عالم پر از شور و نوا شد
خراسان از غمش ماتم سرا شد
بسوز از این غم عظمی تو ای دل
شب شام غریبان رضا شد
◾️
شده لبریز ماتم کل عالم
بسوزد قلب هر شیعه از این غم
شهید کین رضا گردیده امشب
به تن کرده جوادش رخت ماتم
◾️
نشستم ای پدر در کلبه ی غم
به تن کردم ز داغت رخت ماتم
نگه کن بار دیگر بر جوادت
بریزم در فراقت اشک نم نم
◾️
ای امام بی قرینه یا رضا
یاس خوشبوی مدینه یا رضا
در خراسان از ستم گردیده ای
تو شهید زهر کینه یا رضا
◾️
جان فدای اشک و آهت یا رضا
قصر مأمون قتلگاهت یا رضا
تا بیاید در کنار تو جواد
بر در حجره نگاهت یا رضا
◾️
در خراسان گشته ای تو غم نصیب
بوده ای چون جد مظلومت غریب
در میان حجره ی خود بوده ای
بهر دیدار جوادت بی شکیب
◾️
از مدینه یادگارت آمده
نور چشمت در کنارت آمده
میوه ی قلب تو فرزندت جواد
دیده گریان بی قرارت آمده
◾️
سائلی درمانده هستم یا رضا
بارها قلبت شکستم یا رضا
آمدم من با وجود هر بدی
از کرم گیری تو دستم یا رضا
◾️
گرچه در گلزار تو خارم رضا
روز من گشته شب تارم رضا
کن نگاهی از کرامت بر دلم
در جهان تنها تو را دارم رضا
◾️
حریم باصفایت جنت ماست
ولای تو رضا جان عزت ماست
در عالم فخر ما این است مولا
به نام تو تمام حرمت ماست
◾️
منم مولای عالم خار راهت
تمام عمر هستم در پناهت
نظر بنما به حال زارم ای دوست
که من گردیده محتاج نگاهت
◾️
الا ای مظهر لطف و عنایت
که داری لطف و جود بی نهایت
رضا جان ای رئوف آل عصمت
من ریزه خورخوان عطایت
#رضا_یعقوبیان
#امام_رضا_ع
◾روضۂ دفتری امام رضا(ع)◾
👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
السلام علیکَ یا علی بن موسی الرضا یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا وستشفعنا و توسلنابکَ الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله
درخراسان جلوه ی ایزد نما دارد رضا
قُبّۂ زرین و ایوون طلا دارد رضا
هرمریضی که امیدش قطع شدازهر طبیب
گربیاید بر درش دارالشفا دارد رضا
ای غریبی که زِجدّ وپدر خویش جدایی
خفته درخاک خراسان توغریب الغُربایی
اغنیامکه روند وفقرا سوی توآیند
جان به قربان تو شاهاکه توحج فقرایی
◾از همین جا دلها رو روانه حرم با صفای امام رضا کنیم ان شاءالله کنار حرمش عرض ادب کنیم ، بیاین امروز آقا امام رضا رو در خونه خدا واسطه قرار بدیم ، بگو یا امام رضا تو غریبی ، جدت غریب ، منم غریب ، ندارم جز تو آقا من طبیب بگو یا امام رضا تو رو بحق جوادت این جمعیت عزادارو ناامید نکن ، آقا جان یابن الحسن ، اگه امشب به پابوسی جدّت آقا امام رضا رفتی به جای ما هم نایب الزیاره باش ، دیگه داره تموم میشه ، یا امام رضا قربون خودت ، قربون بچه هات ، قربون زائرات ، قربون مهمونات ، قربون گریه کنات ، یکی اومد تو حرم گفت آقا که حرم داره ، اما معرفت داشت گفت غریب* *الغربائیش میدونی برا چیه ؟ گفت غریب اونی نیست که حرم نداره ، غریب اون کسی نیست که زائر نداره ، غریب اون کسیه که وقتِ جون دادن خواهر بالا سرش نباشه ، قربون غریبیت برم ، اومد از مدینه بیرون بیاد همچی که خواست حرکت کنه به خانوادش گفت برام گریه کنید ، گفتن آقا جان شما فرمودید پشت سر مسافر گریه شگون نداره ، فرمود برا مسافری که امید برگشت داشته باشه ، من این بار برم دیگه بر نمی گردم الهی برات بمیرم ، صدا زد اباصلت دارم میرم مجلس مامون اگه برگشتم که هیچ اما اگه دیدی عبا بر سر کشیدم با من کاری نداشته باش فقط در حجره رو باز کن، اباصلت میگه دلم شور میزد هی منتظر بودم تو کوچه دیدم از دور یکی انگار هی مینشینه هی بلند میشه همچی که نزدیکتر شدم دیدم یه صدایی به گوشم میخوره که میگه جگرم گاهی دست به دیوار میذاره میگه مادرم ، همچی که در حجره رو باز کردم دیدم آقا مثه شخص مار گزیده داره به خودش میپیچه به سختی دیدم فرشای حجره رو کنارزد گفتم آقا جان قربونت برم چرا این کار رو میکنی؟ فرمود اباصلت دیگه دارم از دنیا میرم میخوام مثل جدّم حسین رو خاکا غریبانه جون بدم ، اباصلت میگه همچی که آقا بی حال شد یه وقت یه آقای زیبا رویی آمد سر امام رضا رو به دامن گرفت ، گفتم آقا شما کی هستین ؟ فرمود : اباصلت من جواد ابن الرضا هستم ، گفتم آقا جان در حجره بسته بود چطور وارد شدی ؟ فرمود همان خدایی که قادر است مرا از مدینه تا طوس بیاورد قادر است مرا از درِ بسته وارد کند ، میگه دیدم سر امام رضا رو روی پاهاش گذاشته از گوشه چشم آقا اشک جاری شد ، دیدم جواد الائمه هی دستشو لای موهای امام رضا میکشه هی میگه بابای قشنگم ، بابای مظلومم ، بابای غریبم ، تو غریب بودی بابا ، زخم زبون بهت زیاد زدن خیلی دلم برات تنگ شده بود که بغلت کنم ، آقا امام رضا در آغوش جوادش از دنیا رفت ، امام جواد بدن بابا رو غسل داد و کفن کرد و نماز خواند اما دلها بسوز برای جدّ مظلومش حسین که بدنش سه روز و سه شب روی زمین گرم کربلا بدون غسل و کفن مانده بود.
«علی لعنة الله علی القوم الظالمین»
752.7K
◾نوحه امام حسن مجتبی(ع)◾
متوسل به امام حسن مجتبی(ع) مخصوص سفره👇🏻👇🏻👇🏻
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تو ای عزیز فاطمه، دردِ منو کن دوا
امید شیعیان همه، بکن رهایم از بلا
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تو را قسم به مادر، به تشنه لب برادرت
به قاسم دلاورت، بکن تو چاره غصه ها
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
ببین که بی بال و پرم، اسیر درد پیکرم
مونده به در چشمِ ترم،بکن درِ امیدو وا
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تویی امامِ مجتبی، وصیِ پاکِ مرتضی
عزیزِ دختِ مصطفی، بکن نظر به این گدا
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تو را به حُرمت علی، همون امامِ اولی
خالیه دستِ من ولی، بکن شفاعتِ مرا
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تورا به بانگِ یاربت،به ناله های هرشبت
به اشکِ پاک زینبت، بکن از آتشم رها
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی
1.09M
نوحۂ بختیاری امام رضا(ع)
👈🏻 جواب رضا رضا
👈🏻به سبک:حسین حسین
رضا رضا، شهید رضا، غریب رضا، مظلوم رضا، مسموم رضا
وُبِروین خَوَرکنین معصومه بیاهه
وُرضا به شهرغریودیه جون نهاده
وُروزگار دینُم به نات زِدِلُم چه خواستی
وُبُردیه برارُمه جاس توغصه کاشتی
وُروزگار تَش بِگری سی مو غم نوشتی
وُبُردیه برارُمه دِلُمه برشتی
وُتوغریووموغریوهردومون غریویم
وُیکیمون بیمارِسخت یکیمون طبیبیم
وُدَس به دِلُم مَونین سُخته روزگارُم
وُمردم مشهد و قُم بیاین وادیارُم
وُ سوزِ سُختَنِ دلُم زِ غمِ براره
وُ آسمون زِ داغِ تو داره خین اِباره
وُ مِنه حُجره مَندیه وا دلی پُره خین
وُ زحمِ کاری زیدنت دشمنون بی دین
وُ ای برار بیکسُم دَسِ ناکسونه
وُبگون که کُرِس جواد تاخوشه رسونه
وُمردمِ ایران زمین بیوهین به مشهد
وُ بگرین عزا گووم یه عزای بیحد
وُحونۂ کافر خِراو کینه بُرده وا دل
وُکُشتنه اَفتَوِ طوس وا زَهرِ هِلاهِل
وُ ای برار مادریم داغِته نبینُم
وُ چی درختی نَهِشتِن زیرِ سات نشینُم
وُسی رضا گوو مهروون اَورِ غم اِباره
وُواویلا ظلمِ گرون غم اُوی دُواره
وُ آخر ماه صفر وابیدیم عزادار
وُ دسته جمع اُویدیمه همه مون سی دیدار
وُای(هستی)تو بنویس زِ شاهِ خراسون
وُ(پرویزی)دُندال بخون که رضا نهاجون
رضا رضا، شهید رضا، غریب رضا، مظلوم رضا، مسموم رضا
التماس دعای فرج🤲🏻
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
#مدیر_و_سبک_گزار👇👇👇
@madah_parvizy