eitaa logo
روضه دفتری
24هزار دنبال‌کننده
205 عکس
10 ویدیو
4 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه روز یازدهم محرم غلامِ حسين آبان ۱۳, ۱۳۹۳ امام حسین علیه السلام, , روز یازدهم (وداع و خروج اسرا از کربلا),  این دل تنگم هوای کربلا دارد حسین                                 مرغ جانم میل دیدار ترا دارد حسین سالها دم از تو و کربلایت می زنم                             گر شود قسمت مرا صد بار جادارد حسین گر که هستم رو سیاه اما بود مویم سپید                    این سپیدی با تو بودن را ندا دارد حسین گر چه هنگام نماز کعبه باشد پیش رو                         قبله ای جز کربلا دل در کجا دارد حسین هر چه بشکست از بها افتاد غیر از دل که دل        چون شکست  از داغ تو قدر و بها دارد حسین می شود آیا که مژگانم کند جارو کشی                    خاک پاک زائرت را چون شفا دارد حسین                                     کی شود گوشه قبرت را ببرگیرم چو جان                                    در میان قتلگاه مردن صفا دارد حسین روز یازدهم محرم است ، روز عزا ست ، امروز امام زمان عزادار است برای عمه اش زینب گریه می کند همه زن و بچه ها را سوار کرد ، اما کسی نیست زینب را سوار کند یک وقت دیدند زینب سرش را برگرداند ، طرف گودال قتلگاه صدا زد : حسین جان پاشو زینبت را سوار کن ، خودش را انداخت روی بدن پاره پاره برادر،(یاد امام ، شهدا ، اموات ) . صدا زد : حسینم چرا انگشت و انگشتر نداری                                                چرا عَمّامه بر سر نداری چرا این حنجرت خشک است و بی آب                                  مگر عباس آب آور نداری زبان بگشوده زخم سینه تو                                           مگر ای کشته تو مادر نداری یک وقت دختر امام حسین از تو محمل صدا زد : بابا پاشو ببین دارند  عمه ام را تازیانه می زنند  ۱. @majmaozakerine
متن روضه 1 🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است 🔸شام است ولی شام غریبان حسین است شام غریبان حسینه... شب یتیمی بچه های حسینه... شب بی برادری زینبه... امشب مصیبت خیلی سنگینه... امشب زمین و آسمان برا حسین گریه میکنند... دیگه روضه خون نمیخواهی... زیر لب آروم آروم بگو... وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... 🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب 🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است امشب مادرش فاطمه میاد کربلا... 🔸زینب نگهش بر قـد خم‌گشتۀ زهرا 🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه... ناله میزنه... اشک میریزه... میگه وای غریب مادر حسین... وای مظلوم مادر حسین... 🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند 🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند حسین جان... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند خواهرها.. امشب با مادرش زهرا هم ناله شید... با زینب کبری هم ناله شید... خدا میدونه امشب زینب کبری چه حالی داره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب الله اکبر... در نصف روز... جلو چشماش... همه عزيزانش رو سر بریدند... 🔸چه خون شد دل زینب خدا به داد دل زینب برسه... چه حالی داره وقتی میبینه... یه طرف بدن بی سر حسینش... توی گودی قتلگاه... یه طرف دستهای قلم شده عباسش.. کنار شط فرات... یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر... یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا... یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده... خدایا چکار کنه زینب... با اينهمه مصیبت... 🔸چه خون شد دل زینب این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته... هم پرستار امام سجاده... هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه... مجسم کن... هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند... اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن... یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست... وقتی میرفت خیلی تشنه بود... آیا بهش آب دادند یا نه... یکی میگه خانوم جان زینب... عمو جانم عباس کجاست.. یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه... امان... امان... یکی جای تازیانه ها رو نشون میده... یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده... یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب چی کشید زینب... از یک طرف مصیبت برادر... از طرفی هم مصیبت اسارت... امام سجاد فرمودند... شام غریبان, اونقدر مصیبت برا عمه ام زینب سنگین بود... دیدم عمه جانم نماز شبش رو نشسته خواند... (رايتها تلک الليله تصلي من جلوس) منبع: فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي. ص 641. زبان حال خانوم زینب کبری است... 🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار 🔸غریبی و اسیری و غم یار آخ... برادر خوبم حسین... 🔸غریبی و اسیری چاره داره 🔸ولی آخر کشد ما را غم یار الا لعنت الله علی القوم الضالمین
❣﷽❣ 🌾 🥀 🥀 🌾 🍁برشافع ما حسین زهرا صلوات 🍁بر کودک شیرخواره حسین علی اصغر صلوات 🍁بر قامت و دست و روی سقای کربلا ابالفضل صلوات 🍁بر یاور حق علی اکبر صلوات 🍁بر جمله حسینیان والا صلوات 🍁بر قلب صبور غم به زینب صلوات 🍁بر صاحب این عزا به مهدی صلوات ▪️امشب که شب شام غریبان حسین است ▪️با فاطمه هم ناله یتیمان حسین است ▪️یا رب به سر سید سجاد چه آمد ▪️در خیمه سرا آن گُل بستان حسین است ▪️گلها شده پر پر زِ دُم نیزه و خنجر ▪️ بر روی زمین پیکر عریان حسین است ▪️در آن دل صحرا چه کند زینب کبری ▪️بی یار و معین خواهر گریان حسین است ▪️ای کرببلا اهل حرم را تو خبرکن ▪️ زهرا جنان آمده مهمان حسین است ⬅️شب شام غریبان... آی دلای کربلایی.. امشب با زینب و امام سجاد ، برا غریبی امام حسین گریه کن ... ناله بزن به مظلومیت ابی عبدالله... ⬅️ قربون دل شکسته ات برم خانم جان.... ⬅️زینب پرستار بچه های حسینه... بچه ها رو آروم میکنه... یکی سراغ بابا ازعمه میگیره.. عمه جان عمه ... بابام کجاست عمه ( عمه چرا بابام از میدان نیومد ) یکی سراغ عمورو از عمه میگیره... عمه عمه... عمو جونم عباس چه شد عمه... یکی سراغ علی اکبرو می گیره ... یکی سراغ قاسم رو میگیره... آخ یه وقت نگاه کرد دید رباب داره گریه میکنه ... در ناله می زنه ... علی اصغرم کجایی مادر... قربون اون لبای تشنه برم علی جان... علی جان قربان قنداقه پرخونت برم مادر ... ✨شکسته سنگ غم بال و پرم را ✨بسوزد داغ از پا تا سرم را ✨الهی حرمله طفلت بمیره ✨ که تو کشتی علی اصغرم را (روضه علی اصغر ع) ⬅️نمیدونم امشب کربلا چه خبر بوده.... اما بین ماها رسمه اگه کسی داغ ببینه،، داغدیده ها را تسلا میدن ... آرومشون میکنند اما می خوام بگم کربلا عوض تسلیت، زینبُ تازیانه زدن... سکینه رو تازیانه زدن ... بچه ها به بیابونا فرار می کردند... ⬅️ ذکر امشب همین باشه ... با دل زینب هم ناله شو 🔳الهی خواهرت زینب بمیرد 🔳نماند بعد تو ماتم بگیرد (دشتی) آخ داداش 💔 اگر کشتن چرا آبت ندادند 💔چرا زان دُر نایابت ندادند 💔 اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند شام غریبان ابی عبدالله ست ... دوست دارم با هم هم ناله شیم... 🖤شام غریبان حسین ( امشب است )3 💔اول درد و مَحَنِ (زینب است)3 🖤طفل یتیمی زِحسین (گم شده)2 💔زینب از این غُصه دلش (خون شده)2 🖤حاجتم این است که تو ای (ساربان)3 💔این شتران را تو به تندی مران (ساربان)3 (دشتی یا سینه زنی) 🔘از حرم تا قتلگه 🔘زینب صدا میزد حسین 🔘دست و پا میزد حسین 🔘زینب صدا میزد حسین ▪️یا اَخا روحی فداک ▪️یا اَخا من لی سواک ▪️از عطش در زیر خنجر ▪️دست و پا میزد حسین ▪️زینب صدا میزد حسین... هر چقدر ناله داری.. به ناله های دل یتیمان ابی عبدالله صدای نالتو بلند کن بگو یا حسیــــن.... 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 : @roze_daftari
بسم الله الرحمن الرحيم. یارحمن یا رحیم. اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَناْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ. 🔸ای سید و سالار ما، ای یاور و غمخوار ما 🔸تنها تو هستی یار ما، یا بن الحسن یا بن الحسن 2 یابن الحسن یا بن الحسن 2 🔸تا کی ز یاد جدّ خود، اشک از بصر جاری کنی تا کی به یاد عمه ات، از سوز دل زاری کنی 🔸در بین ما باشی ولی، تنها عزاداری کنی 🔸باشد فدایت جان من یابن الحسن یا بن الحسن 2 اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. -
بنا به نقلی امشب مصادف با شب شهادت یادگار واقعه ی عاشورا، آقا و مولامون، سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه الصلاة و السلام، است، هدیه به روح پرفتوح آن امام همام، و همه شهدای کربلا عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. 🔸گر تو خواهی که بیابی زجهان راه نجات 🔸بر محمّد تو بگو از دل و از جان صلوات 🔸هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان 🔸به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
مناجات 1 🔸من کیم تا تو بیایی ب سر بالینم ببین حرف دلت هست یا نه... چی میخوای به آقات بگی... 🔸من کیم تا تو بیایی به سر بالینم 🔸چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم چه کار کنم... کجا برم... جز در خونه ی شما جایی رو ندارم... 🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ امام زمان آقا جانم... 🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ اون لحظه ای که ميخوام دیگه نفسهای آخر رو بکشم دم جان دادنم.... 🔸خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم دست بگذارم روی سینه بگم السلام علیک یا بقیه الله.... 🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم آقا نکنه من از این دنیا برم... شما رو نبینم... 🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم 🔸من که یک عمر تولای تو باشد دینم یه عمری محبت شما رو درسینه نگه داشتم... آقا جانم امام زمان... یه عمری آرزوی دیدن جمال دلربای شما رو در سینه نگه داشتیم... آقا عاشقان شما امشبم به امیدی سر میگذارند... ان شاء الله به همین زودی ها صدای دلنشین شما از مکه، کنار خانه ی خدا بلند بشه... انا بقیه الله... آی شیعیانم... آی اونهایی ک امام زمان رو صدا میزدید... انا المهدی... خدایا ما زنده باشیم... به امیدی که یک روز... صدای آقامون رو بشنویم... هر چقدر با امام زمانت کار داری... در این شب دوازدهم آقات رو صدا بزن... یابن الحسن ... حالا ک امام زمانت رو دعوت کردی توی مجلس با امام زمان هم ناله شو از همین جا دل ها رو روانه کنیم کربلای معلی... نمیدونم کربلا رفتی یا نه.... همچین که داری نزدیک کربلا میشی هی نگاه میکنی... ببینی گنبد ابی عبدالله معلوم میشه یا نه... دیگه دلت طاقت نداره... دلت برا حرم حسین پر میزنه... هی این طرف و اون طرف سوال میکنی... چقدر مونده تا حرم آقام حسین... وقتی بلاخره رسیدی حرم باصفاش... تصور کن ورودی حرم ایستادی... در مقابلت قبر شش گوشه‌ی حسین دستات رو روی سینه میگذاری. .. همش میگی آی حسین... اصلا باورم نميشد منو دعوتم کنی... من کجا... کربلا کجا... حالا میخواهم احترام کنی... از همین جا با پای دل بریم جرم باصفاش... دستات رو روی سینه بگذار... میخای ب اقات حسین سلام بدی... همه باهم... السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
متن روضه 1 🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است 🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست شب دوازدهم ماه محرمه. .. امروز کربلا چه خبر بود خدایا... 🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب 🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد... هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم... رفتیم به سمت خونه هامون... مواظب بچه هامون بودیم... مبادا نیمه شب سردشون بشه... مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند... اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن... بچه های حسین چه حالی داشتند... داخل یک خیمه نیم سوخته... الله اکبر... نميدونم بهشون آب دادند یا نه... خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه... 🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت 🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست 🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک 🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست 🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی 🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه... از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه... مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب... صدا زد عمه جان زینب... ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن... کفن کردن... بدنهای نحسشون رو دفن کردند... اما بدن بابای غریبم حسین... روی زمین کربلا... عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن... وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند... اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند... خانم زینب کبری فرمودند... خودم بچه ها رو سوار میکنم... با دستان مبارک... یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز‌ کرد... اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد یا صاحب الزمان .... یکدفعه نگاه کرد به اطرافش... یادش اومد از روز ورودش به کربلا... اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد... علی اکبر امد... قاسم امد... جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن... دور محمل زینب رو گرفتن... خانوم‌ رو با احترام از محمل پیاده کردن... مبادا نامحرمها ببینند.... ناموس خداست... احترام داره... یادش اومد از اون‌ روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند... اما الان تنهای تنها مانده... نگاه کرد به سمت قتلگاه... صدا زد حسینم برادرم... بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر... ببین دورم رو نامحرمها گرفتند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادر نمیخواستم اما... 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا... یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند -
از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین... امام سجاده... دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم... برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم... وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام... 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ای وای... ای وای... ‌من نمیدونم چی به آقا گذشته 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید 🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید یا صاحب الزمان 🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید 🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که... ما رو دم دروازه شام نگه داشتند... شهر رو آذین بندی کردن... ‌ گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم .. هرکس هر چی بدست داشت... به ما میزد... یکی با سنگ میزد... یکی خاکستر میریخت... یکی خارجی میگفت... ای وای ای وای ..... 🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید 🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... 🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه... 🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله -
🕊﷽🕊 💔 💔 3 ✨اول به مدینه مصطفی را صلوات ✨دوّم به شه نجف سلامی بکنیم ✨رُخسار علی شیر خدا را صلوات ✨زهرا که ندانیم کجا تربت اوست ✨یاد آور بهترین نسا را صلوات ✨از ما همه بر امام مسموم سلام ✨مظلوم امام مجتبی را صلوات ✨مظلوم دگر امام در خون خفته ✨افتاده به خاک کربلا را صلوات (دعای فرج) این دل همـاره دارد حال و هوای زینب امروز دلم گرفته از غصه های زینب از بین آتــــــش و دود آید صدای زینب 🍂منــــــم گـدای زینب 🍂جانم فدای زینب3 از کربلا به کوفه از شهر کوفه تا شام  بگذشت تـــــــازیانه پا جای پای زینب 🍂جــانم فدای زینب من خاک پای زینب منم گـــــــدای زینب 🍂جانم فدای زینب پیــــــــراهن حسینش از او جدا مسازید این تحفه یــــادگاری مانده برای زینب 🍂 جانم فــدای زینب.. ⬅️قربون غصه‌های دلت برم بی‌بی جان. وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد،جبرئیل نازل شد،، یا رسول اسمش رو زینب بزار.. یه وقت پیغمیر دید جبرئیل داره گریه میکنه. صدا زد جیرئیل چرا داری گریه میکنی.. صدا زد یا رسول الله برا مصیبت های دل زینب گریه میکنم.. آخه از آغاز زندگیش تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه.. هر روضه ای رو بخونی نام بی‌بی زینب میاد.. ⬅️بعد رحلت پیغمبر،، کنار بستر مادر زینبه.. داغ مادر میبینه..کنار بستر بابا زینبه..داغ بابا میبینه.. کنار بستر داداش حسن، زینبه.. پاره های جگر برادر حسنُ میبینه.. توو گودی قتلگاه زینبه.. علقمه زینبه.. اسیری زینبه.. خرابه شام زینبه.. 🖤(آخ میون همه دلها امان از دل زینب2)2 ⬅️ من بمیرم برای خانمی که4 سال بیشتر نداشت داغ مادر دید. اسما میگه، دیدم خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا زد.. فرمود زینبم مادر.. مادر برات وصیتی دارم . کجای عالم دیدی یه مادر 18ساله،، به دختر 4 ساله وصیت کنه زینب جان روزی میاد روز عاشورا.. مادر من نیستم کربلا، برا حسینم مادری کنم.. روز عاشورا وقتی اومد کهنه پیراهن طلب کرد.. زینیم،،عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس.. (دشتی) 🖤(آخ میون همه دلها امون از دل زینب3) ⬅️روضه برات بخونمو التماس دعا هنده اومد پیش یزید گفت من نذر دارم نون و خرما صدقه بدم، باید ببرم به اسرا بدم. یزید میدونست اسرا کیا هستند،، گفت اگه میخوای بری باشه اما خودتو زینت کن.. تاج بزار.. رو تخت سربازا ببرنت. خودش رو زینت کرد سربازا رو تخت بردنش. همچنین که رسید بچه‌های حسین دارند می‌بینند دیدن یه زنی وارد شد شروع کرد به نان و خرما دادن.. این بچه ها هم تشنه.گرسنه. ⚫️ یه وقت سکینه دوید بچه‌ها عمه ام زینب میگه صدقه بر ما حرامه.. نان و خرماها رو از دهن بچه ها کشید بیرون زن یزید گفت.. تا اونجا که من میدونم صدقه فقط بر اولاد پیغمبر حرامه.. کی این حرفُ میزنه.. یه نگاه کرد دید یه خانم قد خمیده کنج خرابه است.. اومد کنار بی‌بی زینب نشست.. 🔘گفت خانم جان مگه شما کی هستید.. این دختر خانم میگه صدقه بر ما حرامه... بی‌بی یه نگا به هنده کرد، خانم اول بگو ببینم نذرت چیه؟؟ @roze_dafta ⏪گفت من مریض بودم،، کسی به مادرم گفت اگه میخوای دخترت شفا بگیره،، برو تو کوچه های بنی هاشم،،خونه علی و فاطمه،، یه دختر داره زینبه،، یه پسر داره حسینه،، یه پسر داره حسنه،، بگو حسین براش دعا کنه.. خانم جان حسین برام دعا کرد.. خدا شفام داد،، مادرم منو گذاشت اونجا، کنیز خونه زینب شدم. اما یه مدتیه من از خانمم دور شدم.. ازدواج کردم از خانم دورم، هر اسیری که میاد اینجا نون و صدقه میدم که خدا خانومم رو یه بار دیگه به من نشون بده.. ⏪تا اینو گفت اشک چشم بی بی زینب آمد.. (سوز/اوج)هنده نذرت قبول باشه من زینبم.. یه وقت صدا زد خانم نه..شما زینب من نیستی. بی‌بی گفت این همه نشونی دادم چرا میگی من زینب نیستم. امروز برا زینب بلند بلند گریه کن. برا دردای دل زینب گریه کن.. برا غربتش گریه کن.. برا مظلومیت بی‌بی ناله بزن (بگمو التماس دعا) صدا زد خانم،، زینبی که من میشناختم یه نشونی داشت،، بگم؟ (دشتی) 🖤اگر تو زینبی کوپس حسینت (کوحسینت) 🖤اگر تو زینبی کوپس حسینت 🖤 اگر تو زینبی کو نور عینت بی‌بی قرمود هتده سرتو بیار بالا ⬛️ سری به نیزه بلند است در برابر زینب ⬛️خدا کند که نباشد سر برادر زینب (صدا زد چی تو زینبی؟) میگه هنده تاجُ برداشت زد زمین. این خانمم زینبه.. یه وقت بی‌بی فرمود آخ هنده جات خالی بود کربلا. 🔘او می‌دوید و من می‌دویدم 🔘او سوی مقتل من سوی قاتل 🔘او می‌نشست و من می‌نشستم 🔘او روی سینه من در مقابل 🔘او می‌کشید و من می‌کشیدم 🔘او از کمر تیغ من آه از دل 🔘او می‌برید و من می‌بریدم 🔘او ازحسین سر من از حسین دل ▪️دستتو بیار بالا بزا حضرت زهرا س این دستای خالی رو ببینه 3مرتبه بگو یا حسیــــن @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🔶 🔶 ◾️خنده برپاره گریبانی ما میکردن ◾️خوب آمادهٔ مهمانی مان میکردن ◾️پشت دروازه ساعات معطل ماندیم 🔶بزاریداینجور روضه بخونم،حسینیاچیزی به ته محرم نمونده،چهارپنج شب دیگه دوباره التماس های یکساله شروع میشه،اگه زنده باشیم محرموببینیم دورهم جمع بشیم گریه کنیم،ان شالله محرم دیگه مدینه توحرم امام حسن برای امام سجادگریه کنیم ◾️هرجاسخن اززینب ودروازه شام است ◾️ساکت به تماشاننشینیدحرام است ◾️سرهاکه رسیدس به بازارهمه ◾️پرسندبه هم پس سرعباس کدام است حسین....😭 غلامش اومدکنارامام سجاد،سال هاازکربلاگذشته آب میدیدگریه میکرد،میگفت باباموتشنه کشتن،سرسفره میومدغدابخوره گریه میکرداگه توکوچه وبازارجوون بغل بابامیدیدگریه میکرد،اگه بچه کوچولوبغل زنی میدیدگریه میکرداگه دخترکوچولومیدیدگریه میکرد،اگه میدیدچادری خاکی شده گریه میکرد،اگه میدیدبازارشلوعه گریه میکرداگه میدیددارن گوسفندذبح میکنندگریه میکرد،گریه میکرد،غلامش اومدصدازدآقاچراانقدرگریه میکنی شماخانواده صبری،صبرچشمه ش ازوجودشماست چراانقدرگریه میکنی حضرت دوباره گریه کردسه بارفرمودافت برتو....چرااقا ؟یعقوب پیغمبریه لباس پاره خون آلودبراش آوردن میدونست یوسفش زنده ست ولی انقدرگریه کردتاسوی چشمت روازدست دادولی من که دیدم بدن بابام، برادرام ،عموهام ،عمه زاده هام (پیراهنش نه هاا) بدناشون پاره پاره روی خاک گرم کربلا ،همه اینوروگفتم برای یه خط ویه حرف گفت آقاکربلاکشتن چراشماهی میگیدالشام الشام الشام.. @roze_daftari فرمودتوکربلابه بدن های اهل بیت جسارت کردن ولی توشام به ناموس ماجسارت شداخه نبودی یه سرطناب به بازوی من یه سرطناب روبه بازوی عمه جانم زینب این بچه هارو مابین ما بسته بودن 🌴 واردبزم شرابم کردن 🌴 زین جسارت هاکبابم کردن حسین ...😭😭 🥀روزهاناله وشب هاگریه 🥀ارث جامانده زهراگریه 🥀دردبسیارومداواگریه 🥀 آب میخوردولی باگریه 🥀گریه برآب وضویش میریخت تاوضومیگرفت میگفت اینقدربه بابام آب ندادن خون دل برسرورویش میریخت 🥀گریه برشاه شهیدان خوب است 🥀گریه برکشته عریان خوب است گریه بردامن طفلان خوب است گریه برآن لب ودندان خوب است خواسته هرسحرش گریه کند درفراق پدرش گریه کند گریه برناله آن دخترهااا اخه دختراگوشه گوشه بیابون یاعموعموکردن یاباباباباکردن جوابش چیشدباتازیانه این ناله رونزاریدتودلتون بمونه مگه اربعین نمیخوان بریم کربلا بسم الله حسین 😭😭😭 🥀گریه برناله آن دخترها گریه برشیون آن مادرها گریه برغارت انگشترها گریه برواشدن معجرها حسین 😭😭😭 رنگ مهتاب زمینش،میزد دیدن آب زمینش میزد تاامام سجادبه اسارت گرفتن اول کاری کردن سرامام سجادروتراشیدن..میدونی چرا؟چون برده هاروسرشون میتراشیدن 🥀گریه برناقه نشسته سخت است 🥀گریه باگردن بسته سخت است 🥀گریه باپیکرخسته سخت است 🥀گریه بابال شکسته سخت است 🥀گریه خوب هست که هرشب باشد..چرا؟ 🥀گریه برچادرزینب باشد حسین..😭😭😭 🌴آنکه راهست پیاده نکشید 🌴تشنه رابرلب باده نکشید 🌴طفل رااین همه ساده نکشید 🌴ذبح راآب نداده نکشید 🌴هیچ کس آب به گودال نبرد 🌴پدرم ذبح شده وآب نخورد بزاریدامشب یه جای دیگم برم به اذن امام سجادمیخوام براعمه جانش،روضه بخونم شب سومه اومدن خدمت بی بی زینب ،بی بی جان کجابه شماسخت گذاشت کدوم مصیبت کمرشماروتاکرده قدتون خم شده،فرمودکربلاداغ شش برادردیدم خم به ابرونیاوردم سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ،دوتاپسراموبرادرم پاره پاره ازمیدون آوردازخیمه بیرون نیومدم گفتم فدای یه تارموی حسین بالاسرعلی اکبرداشت جون میدادخودم رسوندم بالاسرش،قنداقه علی اصغرخودم گرفتم خدامیدونه اونشب بالای تل زینبیه چی دیدم ،دیدم والشمرجالس علی صدرالحسین .😭😭.. دیدم شمرروسینه داداشم نشسته ،دیدم اسباشون نعل تازه زدن،دیدم ازکناربدن کشته هامون سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ، دیگه ازبازارکوفه شام ردشدم همسایه هامون ازبالاپشت بوم سنگمون زدن بازم صبرکردم توکاخ ابن زیادصبرکردم تواین راه صبرکردم پشت دروازه ساعات سه روزنگه مون داشتن محله یهودیا بردن توکاخ یزیدبردن صبرکردم توبزم نامحرما رفتم ناله زنا بسم الله،.. دیدم داداشم داره قرآن میخونه دیدم به لب ودندانش باچوب خیزران داره جسارت میکنه بازم صبرکردم گفتم من دخترعلیم،ولی بخدااون شب گوشه خرابه هرچی التماسش کردم چشاتونبنددخترم دیگه نفس نکشیدرقیم وازم گرفت خدامیدونه اونجاکمرم شکست بلندبگوحسین😭😭😭 زینب گوشه خراب دادزدتادیددخترنفس نمیکشه خودشورسوندبه درخرابه هی صدامیزدعباس کجایی... یتیمی دردبی درمون یتیمی😭 یتیمی خاری دوران یتیمی😭 الهی طفل بی بابانباشه😭 اگرباشه تواین صحرانباشه😭 باشه بابایادت باشه اخرشم نیومدی قول داده بودی که بیای حسین.....غریب مادرحسین😭 تایپ :یازهرا @roze_daftari 🖤🤎🖤🤎🖤
🕊﷽🕊 🕊 🕊 🌾 بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی‌گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است 🌾 دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس می، آنچنان شرمنده شد در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود 🌾@roze_daftari از غم ویرانه‌رفتن اشک ریخت پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت لحظه‌ی معجر گرفتن اشک ریخت مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت هم زیارتنامه‌اش آتش گرفت هم سر و عمامه‌اش آتش گرفت 🌾 باورش می‌شد که غم پیرش کند؟ خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده‌ی مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند نانجیب پست با یک مشک آب پرسه می‌زد پیش چشمان رباب 🌾 کوچه‌های شام خیلی سخت بود سنگ‌های بام خیلی سخت بود طعنه و دشنام خیلی سخت بود جام و بزم عام خیلی سخت بود حرف‌های تند و تیزی می‌شنید واژه‌ای مثل کنیزی می‌شنید 🌾 خنده‌های شمر یادش مانده است ماجرای شمر یادش مانده است چکمه‌های شمر یادش مانده است جای پای شمر یادش مانده است کندی خنجر عذابش می‌دهد ضربه‌ی آخر عذابش می‌دهد 🌾 آمد و بال و پرش را جمع کرد دست بی‌انگشترش را جمع کرد با حصیری پیکرش را جمع کرد روی دستش حنجرش را جمع کرد صورت خود را به روی خاک زد یاد عریانی گریبان چاک زد 🌾 سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است صد جاده به سمت آسمانها باز است چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست چون پنجره ای که رو به دریا باز است 🌾 در سوگ امام ساجدین دل خون است. وز سوز غمش دیده ی دل جیحون است. رنجی که ز کربلا و کوفه تا شام او دید بیانش ز توان بيرون است. 🌾 شب شادی شب غم گریه می کرد به اندوهی دمادم گریه می کرد کتاب عمر او تقویم روضه است محرم تا محرم گریه می کرد (آقای مومن نژاد) 👇 @roze_daftari ✨✨✨✨✨
امام زمان عج ومحرم سر راه تو نشستن چه صفایی دارد دل من با تو عجب شور و نوایی دارد چه شود یک نظری گوشه ی درگاه کنی آخر ای دوست حریم تو گدایی دارد بس که با ناله ی تو انس گرفتم همه شب دل من زمزمه ی کرب وبلایی دارد آقا جان اگر « برات کربلا » را به من عنایت کنی، اگر شما من را به امام حسین حواله بدهی! وقتی در زیر آن قبه ی نورانی که دعا مستجاب است بایستم صدا می زنم: خدایا امام زمانمان را به فریادمان برسان. یا صاحب الزمان اگر بدون عنایت و توجه شما زائر کربلا شوم، اگر زیارتم بدون عنایت شما باشد، بدون توجه شما باشد، با این کوله بار سنگین گناهی که دارم می ترسم اربابم حسین به من نظر نکند. آقا جان می ترسم آن عشق و صفا را درک نکنم. آقا ترحمی، لطفی، محبتی، گوشه ی چشمی! یا صاحب الزمان شما خودتان فرمودید: « و الله! لاَنا اَرحمَ بکم مِنکم بانفسکم ... » به خدا سوگند! که من نسبت به شما از خود شما مهربان تر و رحیم تر هستم. آقا جان، عزیز دلم می دانم و اعتراف می کنم که اگر محبت و مهربانی شما نبود من کجا و مناجات و درد با شما کجا؟ اما من به محبت و مهربانی شما محتاج ترم. آقا جان نگاه به عمل بدم نکن. اگر من بدم شما خوبی، شما فرزند فاطمه ای، کریمی، رحیمی، یابن زهرا، یک لحظه دست های نازنینت را بلند کن یک دعایی در حق ما بفرما. « یا ولی الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوباً لا یدتی علیها الا رضاکم. » یابن الحسن بین من و خداوند گناهان فاصله و جدایی انداخته، احساس می کنم دیگر صدای ناله و گریه ی من اثری ندارد. یا صاحب الزمان اگر شما من را نبخشی، اگر از دستم راضی نشوی، خدا از من راضی نمی شود. آقا چه کنم که بعد از مجالس ماه عزای جدّتان به شما نزدیک شده باشم؟ آقا چه کنم اشک چشمم مورد قبول شما واقع شود؟ آقا جانم یا صاحب الزمان، امام زین العابدین فرمود: اگر گرفتارید و اگر حاجتمندید خدا را به حق دردهای دل عمه ام زینب قسم دهید. خدایا به حق زینبی که از لحظه ی ورود به کربلا اشک چشمش خشک نشده بود چرا که او اسیری و بی برادری خود را نظاره می کرد و خبر از این مصیبت عظمی داشت، ما را ببخش. مصائبی که زینب دید در مدینه، در کربلا، در نجف، در شام، در... خیلی بود نمی دانم کدام را به شما بگویم، در مدینه مصیبت مادر را در سنین چهار یا پنج سالگی دید، بعد از مادر، داغ پدرش علی را دید، بعد از داغ پدر، جگر پاره پاره ی برادرش امام حسن را دید، بعد از امام حسن که فرمود: لا یومک یا اباعبدالله، داغ پشت داغ در کربلا دید، داغ علی اکبر، داغ فرزندان خودش، داغ طفلان امام حسن، داغ علی اصغر، داغ برادرش عباس و از همه مهمتر از روی تل زینبیه! یا اباعبدالله! دید که شمر لعین روی سینه حسین ... 😭😭💔💔🖤🖤 ع @majmaozakerine
عصر روز یازدهم ، کاروان میخواست حرکت کنه ... امیرقافله زینبه... گفتن :کاروانتو آماده کن ...ناقه های عریان آوردن... زینب تنها...به هربدبختی بود ، تنها دونه دونه این بچه هاروسوار کرد...بعضیاشون از شتر می افتادن... بعضیاشون بدن های برهنه رو ازبالای بلندی می دیدن ،خودشونو پرت می کردن پایین... کار زینب زیادمی شد... دوباره همه رو سوار کرد...سواربرناقه های عریان کرد... زین العابدین رو سوار کرد...حالاخودش می خواد سوار شه، یاد روز دوم می افته...هیچکسی نیست زینبو کمک کنه ...رکاب بگیره براش ، یاریش کنه ... "یامجیب المضطر...بحق المضطر...اجب المضطر ونحوالمضطرون ... امن یجیب المضطراذا دعاه ..." حالا بالاخره کاروان راه افتاد ...کاروان راه افتاد...  یه وقت زینب نگاه کرد ، دید زین العابدین الان قالب تهی میکنه ...خیره خیره به این بدن پاک نگاه میکنه ...صدا زد... "یاحجة الباقین و یا ثِمال الماضین! مالی اَراک تَجودُ بِنَفسِک...؟!"  ای یادگار گذشته ها ... ای امید آینده ها ... چرا داری باجون خودت بازی می کنی ؟! توحجت خدایی ... یه وقت نگاه کرد به عمه،فرمود:عمه مگراین بدن حجت خدانیست ؟! @roze_daftari
‍ 🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 @roze_daftari غروب بود و زنی بی قرار تنها بود زنی ز داغ برادر فکار تنها بود غروب بود و علمدار خفته و زینب میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود غروب بود و طناب و اسیری و زینب ۱۹۵۰ بار تنها بود نه یک نفر نه ده نفر دسته جمعی همه حمله کردن به خیمه ها عمر سعد ملعون دستور داد به شمر اول خیمه گاه و محاصره کنند همه محاصره کردن بعد گفت شعر خیمه ها را با اهلش زنده زنده آتش بزنید یا صاحب الزمان اگر امام سجاد نمی فرمود علیکن بالفرار این زن و بچه مثل مادرشون تو آتش می سوختن بی بی زینب همه را فراری داد اومدن خیمه ها را آتش زدند شمر دستور داد هرچه تو خیمه هاس به غارت ببرید فاطمه بنت الحسین می فرماید حتی به زور چادر از سرمان می کشیدند یا صاحب الزمان زینت ها را به زور از گوش بچه ها پاهاشون میکشیدند از دستها مپرس که با گوشها چه کرد از گوشها بپرس که بی گوشواره ماند همه خیمه ها رو که آتش زدن دیدن یک زن بلند بالا که خیمش اتیش گرفته داره آتش و خاموش میکنه از خیمه بیرون نمیره حُمَیدبن مسلم میگه من بودم خولی بود شمر بود آمدیم در این خیمه گفتم تو چرا فرار نمیکنی فرمود اینجا عزیز برادرم خوابیده خیمه خیمه زین العابدین این خانومم زینب حُمَیدبن مسلم مینویسه خولی بدون اجازه وارد خیمه شد بی بی دو عالم مانع شد چنان سیلی به صورت زینب زد زیرانداز و زین العابدین و کشید امام با صورت زمین خورد حسین @roze_daftari
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ 🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 السلام علیک یا اباعبدالله زینب آمد سنگها را زد کنار باغ گل را کرد پیدا زیر خار باغ گل صفحه ای ز آیات نور نقطه نقطه گشته از سم سطوح دید زینب آن صحیفه دیدنیست یک به یک آیات آن بوسیدنی ست خواست بوسد جای بوسیدن نداشت لعل لب بر حنجر خونین گذاشت بدن و زیر تلی از سنگ تیر و شمشیر و نیزه شکسته ها دفن کرده بودند امروز از صبح تا غروب کار زینب همین بود گفتند همه اسرا سوار شن همه بریم کوفه اما همه ارباب مقاتل نوشتن غروب بود از کربلا رفتن یعنی از صبح تا غروب زینب داره این بدن و زیارت میکنه یک نگاه کرد دید اصلاً این بدن قابل بغل کردن نیست دست میبره زیر بدن هر نقطه ای رو که بالا میبره یه نقطه دیگه رو زمین میفته یعنی بدن کاملاً متلاشی شده دید یه بدنی به رو روی سینه رو خاک داغ کربلا افتاده سر نداره یا صاحب الزمان عمه جان شما اینجا کاری کرد که نوشتن حتی اسب های لشکر دشمن هم برای زینب گریه کردند اشک هاشون می ریخت رو سم شون اما یک عده ایستاده بودند و می خندیدند شروع کرد با این بدن حرف زدن آخرین زیارت زینب با ابی عبدالله همین اربعین که برگشت تربت و زیارت کرد چون یک سال و نیم بعد هم دیگه کربلا نیامد از داغ حسینش دق کرد و جان داد لذا میخواد حقشو ادا کنه گفت داداش ای ز دور خردسالی یاورم یاد داری در کنار مادرم ماه رخسارم ز من دل می ربود تا برد خوابم نگاهم بر تو بود یاد داری شامگاهی با حسن راه پیمودید دوشادوش من غافل از خواهرنگردیدی دمی تا نباشد گرد من نامحرمی داداش یادته من و تو و بابام علی و داداشم حسن وقتی منو میخواستید ببرید حرم پیغمبر چجوری می بردید بابام علی جلو می رفت شما دو طرف من حلقه می زدید به قنبر میگفت قمبربرو چراغهای حرم و پیغمبرکم کن شبانه منو میبردید یه روز داداشم حسن پرسید بابا چرا ما زیارت میریم روز میریم خواهرم شب میره با این تشریفات میره فرمود حسن جان همه این کارها برای این مبادا نامحرمی قد و قامت زینب و ببینه گفت داداش غافل از خواهر نگردیدی دمی تا نباشد گرد من نامحرمی حال بین نامحرمان گرد منند خنده بر زخم درونم می زنند حسین نیست عباس و علی اکبرت مانده تنها بین دشمن خواهرت حالا میخواد سوار بشه انشالله گریه هامون با گریه های شامگاهی مهدی زهرا عجین بشه سنان بن انس میگه عمر سعد منو مامور کرد سربازا تو بردار دور این زن و بچه حلقه بزن حالا خانم میخواد اهل بیت و سوار کنه یک نگاه به من کرد یک نگاه به عمر سعد فرمود شما حیا نمی کنید ما بچه‌های پیغمبریم نگاه کردن نداره با این تشر زینبی من سربازامو جدا کردم رفتم عقب تر ایستادم اما خودم داشتم می دیدم واقعا رو دونه دونه همه رو سوار کرد نوبت رسید به زین العابدین زیر بغل امام زمان شو گرفت حضرت فرمودند عمه جان من وظیفمه تو را سوار کنم امام سجاد زانو زد یا صاحب الزمان سنان میگه من داشتم میدیدم تا زینب پا گذاشت رو زانوی زین العابدین امام سجاد نتونس تحمل کنه پاهاش لرزید چنان با صورت به زمین خورد حسین
🏴😭روضۀدفتری😭🏴 آقای ما رو از قفا با دشنه کشتن @roze_daftari بابای ما رو با لبای تشنه کشتن با تیغ و نیزه، جسمشُ صد چاک کردن آخر دهاتیا تنش رو خاک کردن .. جای یه خنجر، رو حنجرش بود جای هزاران زخم روی پیکرش بود هم خواهرش بود، هم مادرش بود چشم یه نامرد پی اون انگشترش بود لعنت به‌اون که پیکرش رو پشتُ رو کرد توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود با ساربانی که پی انگشترش بود شاعر: امیر حسین الفت روضۀ امام سجاد سخترین روضۀ اهل بیتِ .. شهدامون فیض ببرن .. اونی که سوریه رفته متوجه میشه، از دروازه ساعات تا دم کاخ اون ملعون راهی نیست پیاده .. (چرا بعضیا گریه میکنن؟! مگه من چیزی گفتم؟!) .. امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن .. دم دمایِ غروب رسیدیم دم کاخ این نامرد .. یعنی انقدر این زن و بچه رو تو این کوچه ها نگه داشتن ... داداش: خبر داری مرا بازار بردن .. بردن این زن و بچه رو محلۀ یهودیا .. ان شالله مادرش اجازه بده حق روضه رو ادا کنیم .. وقتی رسیدن محله یهودیا یکی از این پیرزن ها پنجره خونه‌ش رو باز کرد پرسید اینا کیه‌ان؟! گفتن یه عده اند از دین خارج شدن .. مرداشون رو کشتن ، زن و بچه هاشون رو اسیر کردن .. گفت از کدوم طائفه اند، بزرگشون کیه؟ گفتن بزرگشون حسین ابن علیِ .. گفت کدوم علی؟.. گفتن همون علی خیبر شکن .. میگه پول داد به یه عده گفت یه سنگ بزرگ برام میارید .. رفت تو ایوان خانه ش گفت: به نیزه دار بگید جلو بیاد .. دیدن این پیرِزن سنگ رو برداشت .. چنان سنگُ به سرش زد .. دیدن سر از رو نیزه افتاد زیرِ دست و پا .. ای حسین ... @roze_daftari روضه اینه که وقتی از آقا پرسیدن کجا به شما سخت گذشت، حضرت سه بار فرمودند الشام .. الشام .. الشام .. ان شالله به زودی بریم حرم بی بی عرض ادب کنیم .. همۀ شهر رو خبر کرده بود .. همه چشمایِ هیز .. یه عده شون مست بودن .. یعو اشاره کرد الان دخترِ علی رو وارد کنید .. تا زینبش وارد بزم یزید شد بالای نی محاسن سقا سفید شد زینبُ و دستای بسته زینبُ و سرِ شکسته زینبُ و مردای شامی زینبُ و یه مشت حرامی .. حسین ... ای تشنه لب حسین ... ای بی کفن کیا دلشون تنگِ کربلاست .. اینا تازه گوشه ای از مصیبت شام بود که گفتم .. یادِ همه شهدا به خیر ، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نزدیک به دو ساله این مرد خدا از پیش ما رفته .. اما اون چیزی که ما رو آتیش میزنه اینه بی هوا زدنش .. اما رفقا حاج قاسم مردِ جنگی بوده .. من بمیرم برا اون خانمی که تو کوچه ها نامرد چنان بی هوا زد تو صورت .. این یه دونه بی هوا زدن .. بزارید اینم بگم .. زیرِ یه بوته افتاده بود .. زجر از اسب پرید پایین، این بچه دستاشو آورد بالا .. من یتیمم .. اما نانجیب چنان با سیلی به صورتش زد .. به نیت فرج امام زمان صدا بزن ای حسین .... @roze_daftari
خادم آل الله: متن روضه 1 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین هر کجای مجلس نشستی... با توجه امروز میخواهیم از همین جا... به آقامون سلام بدیم.... 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین 🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین امروز امام زمانم سلام میده... اما... به بدن های بی سر... روی خاک... سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن... سه روز روی زمین کربلا بود... 🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت 🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين 🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین ان شاء الله امام زمان میاد... انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره... 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین یا بن الحسن... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت سه روز بدن عزیز زهرا... بی غسل و بی کفن... روی زمین گرم کربلا... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت 🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت 🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها 🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا... مثل یه همچین روزی... وقتی بنی اسد اومدند کربلا... نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند... اما بدن عزیز زهرا حسین... روی زمین کربلا... میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند... یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد... 🔸بنی اسد بیاید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم... این بدن بی سر... بدن بابای غریبم حسینه... این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره... این بدن قاسمه... اون بدنی که کنار شط فرات... دستهاش رو جدا کردند... بدن عمو جانم عباسه... بنی اسد... برید یه قطعه بوریا بیارید... 🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند... سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه... بنی اسد دارن نگاه میکنند... دیدند امام سجاد رفت داخل قبر... میخواد با پدر وداع کنه... ای واااااای ای واااااااای... دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین... هی صدا میزنه وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... وقتی از قبر بیرون اومدند... با دستان مبارک نوشتند... هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً 🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم 🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم الا لعنت الله علی القوم الظالمین -@roze_daftari
❣﷽❣ ◼️ ◼️ ◼️ 📿رخسار شهید کربلا را صلوات 📿تقدیم بر آن نگار والا صلوات 📿او زینت عرشو زینت دوش نبی ست 📿بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات (دعای فرج) ⚜اللهم صل علی محمد و آل محمد … السلام علیکم یا اهل بیت النبوه … السلام علیک یا مظلوم یا غریب یا اباعبدالله… یا حسین 3… ⬅️دلارو ببریم حرم یتیمان مسلم ع بیاد دو یادگار مسلم ع که کنار نهر فرات مظلومانه سر از بدنشون جدا کردند … ➖بیا ای دل دمی به کوفه بگذر ➖به طفلان یتیمان واله بنگر ➖میان کوچه سرگردان و حیران ➖غریب و در به در با چشم گریان ➖گهی گویند الا بابا کجایی ➖چرا دنبال طفلانت نیایی ➖همه درها در این شب بسته باشد ➖دل ما جان بابا خسته باشد 🔰اونایی که کربلا رفتن وقتی می خوای از بغداد به سمت کربلا بری … وقتی نگاه میکنی ، بین نخل های خرما دوتا گنبد کوچک پیداست.… (سوال میکنی میگی اینجا کجاست؟) میگن مزار دو ناردانه ی مسلم بن عقیله… (وقتی داخل حرمشون میشی، خدا شاهده نه واعظ میخوای ، نه زیارتنامه خون ،نه روضه خون…) همین که پاتو داخل حرم این دو تا آقا زاده میذاری , دوتا قبر کوچیکو پهلوی هم می بینی آتیش میگیری… 🔺(حالا که دلت آماده است ، یه لحظه رو یاد کنم ناله بزن غریب نوازی کن به یاد یتیمان غریب و مظلوم مسلم ابن عقیل ع) ⏺خدا لعنت کنه حارث رو … کنار نهر فرات چه کرد… ( لحظه ای که اومد سر برادر کوچیکه رو جدا کنه … میگه برادر بزرگتره خودشو انداخت رو پای حارث…) گفت حارث اول سر منو از تن جدا کن ، آخه وقتی که از مادر جدا شدیم… مادرم برادرمو به من سپرد… این برادر امانت منه… (حارث سر برادر بزرگتر رو از تن جدا کرد…) وقتی سر برادر و از تن جدا کرد ، برادر کوچکتر اومد ، کنار شط فرات، خون برادر و به سر و صورت می ماله . گریه می‌ کنه و ناله می‌کنه… (بعد نانجیب سر برادر کوچیکتر رو از تن جدا کرد.) این دو تا برادر تو خون خودشون غلطیدند و از دنیا رفتن… ⬅️ای گرفتارا … آی مریض دارا … این دو تا بچه در خونه خدا آبرو دارند… اگه حاجتمندی بسم الله … اگه جوون داری بسم الله … 📿آی دلای کربلایی اینجا برادر اومد بالین برادر گریه کرد دلا بسوزه برای اون آقایی که اومد بالا‌ سر برادر .. دید علمدار و سقاش زمین افتاده… دست در بدن نداره… بدن پاره پاره ست … فرق سر شکافته ست… تیر به چشم نازنین برادر 🍁گر نخیزی تو زجا ، کار ِحسین سخت تر است 🍁نگران حرمم ، آبرویم در خطر است ( عباس جان) 🍁قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید 🍁بی علمدار شده ، دستِ حسین بر کمر است (اوج) آخ ناله کرد حسین… فرمود عباسم … *الانَ اِنکسَرَ ظَهری و قَلَّت حیلَتی.." یعنی داداش کمرم شکست … آخ امیدم ناامید شد داداش… عباس جان پاشو دشمن داره هلهله می‌کنه… داداش پاشو دشمن داره سرزنشم میکنه… ⚡️پناه اهل دنیا یا ابالفضل ⚡️به حق دست های بریده یا ابالفضل ⚡️بگیر این دست ها را یا ابالفضل ⚡️بده حاجت ما را یا اباالفضل ۲ ⚡️یا ابالفضل ⚡️یا ابالفضل ⏺ناله داری به قصد فرج امام زمانت عج از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین … یا حسین یا حسین @roze_daftari
بر زینت عابدین دمادم صلوات برال نبی حضرت خاتم صلوات بنگر به صحیفه، که از وی مانده بر هر ورقش ز اسم اعظم صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🥀🥀🥀 بر حضرت سجاد و صفایش صلوات او روح دعاست بر دعایش صلوات از پرده غیب جلوه گر شد رخ او بفرست برای رو نمایَش صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🥀🥀🥀 به نام نامی مولای عابدین صلوات برای سرور و سالار ساجدین صلوات برای سید سجاد آن امام همام که هست رهبر و سردار صابرین صلوات @roze_daftari 🏴🏴🏴🏴🏴
روضه 😭 مهمان ما باشید 🖤 @roze_daftari ▪️😭▪️ بخاطر تو چهل سال محتضر بودم به یاد تشنگی ات یک جهان شرر بودم😭 میامدم سرسفره غذا نمیخوردم چون از گرسنگی ات خوب باخبر بودم😭 شبیه عمه تنم رج به رج ز شلاق است شبیه عمه برای همه سپر بودم😭 برای تو ولیِ دم شدم ولی ای وای میان قافله با شمر همسفر بودم😭 شتر که رم بکند میپرد به هر سمتی بروی ناقه ی رم کرده در خطر بودم😭 عمامه ام همه اش سوخت بعد سرهم سوخت ز بام آتشی آمد که بی خبر بودم😭 غم قضیه ناموسی است در دل من امان ز لحظه تلخی که در گذر بودم😭 به خواهرم زن رقاصه ای جسارت کرد تو حق بده به من اینقدر خون جگر بودم😭 همان زمان که غلامی کنیزی از ما خواست میان حلقه آهن شکسته پر بودم😭 ولی نشد که سرش را جدا کنم ز تنش ولی نشد که گرفتار صدنفر بودم😭 سفیر روم به هم ریخت تا که من را دید ببین چقدر پدر بین دردسر بودم 😭😭😭😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین @roze_daftari
هر لحظه در سكوت، غمت داد می زند بغضی كه از فراق تو، فریاد می زند كاشكی قدر بدونیم این گریه كردن ها رو، ناله زدن ها رو،باید لذت ببریم از این منبرها،اشك ریختن ها،بی خود نیست به حبیب بن مظاهر میگن:چه آرزویی داری؟ میگه":آرزو دارم بیام توی دنیا بشینم تو روضه ی امام حسین گریه كنم،گفتند:حبیب با این همه مقامات،اون جایگاه كنار حرم امام حسین،می فرماید:نمی دونید اینجا خدا با گریه كن های حسین چه معامله ای میكنه." تازه ماها نمی دونیم،چیزی نمی دونیم،چیزی نفهمیدیم،نمی دونید مادرش حضرت زهرا چیكار میكنه براتون. این كه تو نیستی و به ما طعنه می زنند خیلی ها مارو مسخره می كنند ،میگن:پس كجاست آقاتون؟ این كه تو نیستی و به ما طعنه می زنند بر آتش نبودن تو، باد می زند وقتی كه صید دائمی ِ چشم توست دل كی دست رد به سینه ی صیاد می زند قلبم اگر كه با تو نباشد نمی تپد نبضم دمی كه از تو كنم یاد می زند دیریست خنده نیست به رخسار پر غمت چشم تو حرف از دل ناشاد می زند امشب نگاه ابری تو با زبان اشك دم از عزای حضرت سجاد می زند سی سال آزگار به هر جا نشسته است حرف از غمی كه بر دلش افتاد می زند اما بالاترین غم امام سجاد،كه فرمود:الشام،الشام،الشام با یاد شام و بزم شراب اون عالم نشته بود،مداح رفت بالا منبر گفت: دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد.(هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد(تا این جمله رو گفت:دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت:دیگه بس ِ،دیگه نگو. با یاد شام و بزم شراب اشك ریزد با یاد جسم غرق به خون داد می زند امشب باید ناله بزنی،ضجه بزنی،وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ اونایی كه میتونند ضجه بزنند وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ حسین... دوری ِ این راه ترتیب نمازم را شکست که شکستن پشتش از اندوه و درد ما شکست ما راَیت و فی البلا الا جمیلا گفته ایم یک جهان حرف است از پیروزی ما تا شکست سر شکستن ارث فامیلی ما از کوفه است زینبی سر زد به محمل تا سر سقا شکست قلب مجنون می شکست از دوری لیلای خود کار بر عکس است در اینجا دل لیلا شکست روزگاری هم دری با تخته ای جور آمد و قلب بابامان علی را ، پهلوی زهرا شکست مادر،مادر،مادر..... اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده، مادر، مادر.... امام سجاد داره میگه: گفتم ای مردم منم مكه منا گفتم ای مردم منم سعی و صفا گفتم ای مردم عزیز حیدرم مصطفی از من، من ازپیغمبرم لیك آتش بر دل تنگم زدند نام زهرا بردم و سنگم زدند حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه خرابه می گفت: گمانم جُرم باشد،هر كه شكل فاطمه باشد که با شلاق و با سیلی، شده از من پذیرایی دست من بسته شد و ذکر قنوتم حیدر است قد من خم شد از آنکه سجده ام چون مادر است حکم از بالا برایم آمده تب داشتن کاسه ی چشمی پر و اشک لبالب داشتن مصحفی دارم ورق ها دل٬ زبانم هم قلم اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان روضه ها را روز دیدن اشک را شب داشتن پای دل تاول زد اما می دوم دنبال او در خیالم هم ندارم فکر مرکب داشتن سهم هر کس در میان کربلا تقسیم شد سهم من از کربلا این است٬ زینب داشتن با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی با چشم های پر ستاره گریه می کردی دل های نزدیکانتان که جای خود دارد که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی یه شب غلام امام سجاد وقتی ظرف آب رو برای امام آورد دیگه شروع كرد اعتراض كردن، گفت: آقا نزدیك به سی و پنج سال ِ،هر موقع برات آب میآرم وضو بگیری،چشمت به آب می افته گریه میكنی،هر موقع یه بچه ی شیرخواره می بینی گریه می كنی،هر موقع یه بچه ی سه چهار ساله می بینی گریه میكنی،آقا بس نشده این همه گریه كردن؟ آقا فرمود:غلام از تو انتظار نداشتم این حرف رو بزنی، فرمود: غلام مگه تو قرآن نخوندی؟گفت:آقاجان،بله خوندم. مگه سوره ی یوسف رو این همه نخوندی؟بله آقا جان فدات بشم خوندم. فرمود:یعقوب یه یوسفش رو ازش دور كردن،با علم پیامبری می دونه یوسفش زنده است برمیگرده، فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردند اینقدر گریه كرد دیگه چشماش جایی رو نمی دید،من جلوی خودم هجده یوسفم رو سر بریدند... آقا: در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد آقا می گفت:دست نگه دار به اون قصاب،می گفت:بگو ببینم این گوسفند رو داری میكشی آب بهش دادی یانه؟ می گفت:آقا جان،این چه حرفی است كه می زنید؟این دستورات رو ما از خود شما گرفتیم، مگه میشه،دستور دین ِ، ذبح و باید آب داد،رو به قبله...یه وقت می دیدند امام سجاد سر به دیوار گذاشته داره ناله میزنه،صدا میزنه:بخدا بابامو با لب تشنه كشتند، هرچی می گفت:آه جیگرم.می اومدند دور گودال آب ها رو می ریختند، می گفتند:حسین به تو آب نمی دهیم...حسین.. ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد تا صبح چون ابر بهاره گریه می كردی با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو @roze_daftari
❣﷽❣ 🔶 4 🔷 🔷 4 ع @roze_daftari ❣بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات ❣بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات ❣برندبه های جمعه های منتظران ❣بر خاک ره سپاه مهدی صلوات 🌿 🌿 🌟مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا 🌟گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا 🌟در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک 🌟می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا 🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه 🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه 🌟دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل 🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا 🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین 🌟تا برات کربلایم را کند امضا حسین 🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه 🌟می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین 💥 ♻️ گفت برادرم از دنیا رفت دو سه شب از مرگش.. یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته.. از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم.. دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: برادر! چه شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو تو قبرستان دفن کردند.. خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟ گفت: عیال استاد اشرف آهنگره گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم.. این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده 🔅 میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است. گفتم: این دکان کیست؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟ گفتند: خانمش از دنیا رفته.. میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر.. میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته است؟ گفت: نه. گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه. (گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یک خواب عجیبی دیدم..جریان را نقل کردم تا جریان را گفتم،، گفت: درست خواب دیدی گفتم: چرا گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد.. السلام علیک یا ابا عبدالله! زیارت عاشورا میخوند.. (پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد) آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من بلشی ولی من یادت نکنم آقا ؟ 🌺 ⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا.. شب/روز هفت ابی عبدالله... روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر.. دسته گل میارن..عکس بابارو میارن . زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند (عزاداری میکنند سبک میشن) ⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند.. غذا میخوان کنک میزنند.. بابارو میخوان کتک میخورند.. ⏹الهی غریب نشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی.. چه کشیدند یتیمان حسین ع چه کشید بی بی زینب س 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب صدا زد... ◼️به‌سوی‌شام‌وکوفه‌ام‌چه ظالمانه میبرند ◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند ◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران ◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند ⬅️عصر روز یازدهم عمر سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند، بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید.. بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد.. نوبت رسید به عمه سادات زینب.. بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره.. صدا زد.. () ⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب ⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب ⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر ⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا حسیناه..ای داد از غریبی.. ☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکند چه کنه.. جا داشت یک عده بیان بی بی رو دلداری بدن..بهش تسلیت بگن.. از کنار بدن برادر بلندش کنند.. چه کردند؟ بمیرم زینب را کتک زدند.. با تازیانه... 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو 🌹 @roze_daftari 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از روضه دفتری
◾️خنده برپاره گریبانی ما میکردن ◾️خوب آماده ی مهمانی مان میکردن ◾️پشت دروازه ساعات معطل ماندیم بزاریداینجور روضه بخونم،حسینیاچیزی به ته محرم نمونده،چهارپنج شب دیگه دوباره التماس های یکساله شروع میشه،اگه زنده باشیم محرموببینیم دورهم جمع بشیم گریه کنیم،ان شالله محرم دیگه مدینه توحرم امام حسن برای امام سجادگریه کنیم @roze_daftari ◾️هرجاسخن اززینب ودروازه شام است ◾️ساکت به تماشاننشینیدحرام است ◾️سرهاکه رسیدس به بازارهمه ◾️پرسندبه هم پس سرعباس کدام است حسین.....😭😭😭 غلامش اومدکنارامام سجاد،سال هاازکربلاگذشته آب میدیدگریه میکرد،میگفت باباموتشنه کشتن،سرسفره میومدغدابخوره گریه میکرداگه توکوچه وبازارجوون بغل بابامیدیدگریه میکرد،اگه بچه کوچولوبغل زنی میدیدگریه میکرداگه دخترکوچولومیدیدگریه میکرد،اگه میدیدچادری خاکی شده گریه میکرد،اگه میدیدبازارشلوعه گریه میکرداگه میدیددارن گوسفندذبح میکنندگریه میکرد،گریه میکرد،غلامش اومدصدازدآقاچراانقدرگریه میکنی شماخانواده صبری،صبرچشمه ش ازوجودشماست چراانقدرگریه میکنی حضرت دوباره گریه کردسه بارفرمودافت برتو....چرااقا ؟یعقوب پیغمبریه لباس پاره خون آلودبراش آوردن میدونست یوسفش زنده ست ولی انقدرگریه کردتاسوی چشمت روازدست دادولی من که دیدم بدن بابام، برادرام ،عموهام ،عمه زاده هام (پیراهنش نه هاا) بدناشون پاره پاره روی خاک گرم کربلا ،همه اینوروگفتم برای یه خط ویه حرف گفت آقاکربلاکشتن چراشماهی میگیدالشام الشام الشام.. فرمودتوکربلابه بدن های اهل بیت جسارت کردن ولی توشام به ناموس ماجسارت شداخه نبودی یه سرطناب به بازوی من یه سرطناب روبه بازوی عمه جانم زینب این بچه هارو مابین ما بسته بودن 🌴 واردبزم شرابم کردن 🌴 زین جسارت هاکبابم کردن حسین .....😭 🥀روزهاناله وشب هاگریه 🥀ارث جامانده زهراگریه 🥀دردبسیارومداواگریه 🥀 آب میخوردولی باگریه 🥀گریه برآب وضویش میریخت تاوضومیگرفت میگفت اینقدربه بابام آب ندادن خون دل برسرورویش میریخت 🥀گریه برشاه شهیدان خوب است 🥀گریه برکشته عریان خوب است گریه بردامن طفلان خوب است گریه برآن لب ودندان خوب است خواسته هرسحرش گریه کند درفراق پدرش گریه کند گریه برناله آن دخترهااا @roze_daftari اخه دختراگوشه گوشه بیابون یاعموعموکردن یاباباباباکردن جوابش چیشدباتازیانه این ناله رونزاریدتودلتون بمونه مگه اربعین نمیخوان بریم کربلا بسم الله حسین 😭😭😭 🥀گریه برناله آن دخترها 🥀گریه برشیون آن مادرها 🥀گریه برغارت انگشترها 🥀گریه برواشدن معجرها حسین 😭😭😭 رنگ مهتاب زمینش،میزد دیدن آب زمینش میزد تاامام سجادبه اسارت گرفتن اول کاری کردن سرامام سجادروتراشیدن..میدونی چرا؟چون برده هاروسرشون میتراشیدن 🥀گریه برناقه نشسته سخت است 🥀گریه باگردن بسته سخت است 🥀گریه باپیکرخسته سخت است 🥀گریه بابال شکسته سخت است 🥀گریه خوب هست که هرشب باشد..چرا؟ 🥀گریه برچادرزینب باشد حسین..😭😭😭 🌴آنکه راهست پیاده نکشید 🌴تشنه رابرلب باده نکشید 🌴طفل رااین همه ساده نکشید 🌴ذبح راآب نداده نکشید 🌴هیچ کس آب به گودال نبرد 🌴پدرم ذبح شده وآب نخورد بزاریدامشب یه جای دیگم برم به اذن امام سجادمیخوام براعمه جانش،روضه بخونم شب سومه اومدن خدمت بی بی زینب ،بی بی جان کجابه شماسخت گذاشت کدوم مصیبت کمرشماروتاکرده قدتون خم شده،فرمودکربلاداغ شش برادردیدم خم به ابرونیاوردم سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ،دوتاپسراموبرادرم پاره پاره ازمیدون آوردازخیمه بیرون نیومدم گفتم فدای یه تارموی حسین بالاسرعلی اکبرداشت جون میدادخودم رسوندم بالاسرش،قنداقه علی اصغرخودم گرفتم خدامیدونه اونشب بالای تل زینبیه چی دیدم ،دیدم والشمرجالس علی صدرالحسین .😭😭.. دیدم شمرروسینه داداشم نشسته ،دیدم اسباشون نعل تازه زدن،دیدم ازکناربدن کشته هامون سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ، دیگه ازبازارکوفه شام ردشدم همسایه هامون ازبالاپشت بوم سنگمون زدن بازم صبرکردم توکاخ ابن زیادصبرکردم تواین راه صبرکردم پشت دروازه ساعات سه روزنگه مون داشتن محله یهودیا بردن توکاخ یزیدبردن صبرکردم توبزم نامحرما رفتم ناله زنا بسم الله،.. دیدم داداشم داره قرآن میخونه دیدم به لب ودندانش باچوب خیزران داره جسارت میکنه بازم صبرکردم گفتم من دخترعلیم،ولی بخدااون شب گوشه خرابه هرچی التماسش کردم چشاتونبنددخترم دیگه نفس نکشیدرقیم وازم گرفت خدامیدونه اونجاکمرم شکست بلندبگوحسین😭😭😭 زینب گوشه خراب دادزدتادیددخترنفس نمیکشه خودشورسوندبه درخرابه هی صدامیزدعباس کجایی... یتیمی دردبی درمون یتیمی😭 یتیمی خاری دوران یتیمی😭 الهی طفل بی بابانباشه😭 اگرباشه تواین صحرانباشه😭 باشه بابایادت باشه اخرشم نیومدی قول داده بودی که بیای حسین.....غریب مادرحسین😭 👇 @roze_daftari