eitaa logo
روضه دفتری
16.4هزار دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه 😭 مهمان ما باشید 🖤 @roze_daftari ▪️😭▪️ بخاطر تو چهل سال محتضر بودم به یاد تشنگی ات یک جهان شرر بودم😭 میامدم سرسفره غذا نمیخوردم چون از گرسنگی ات خوب باخبر بودم😭 شبیه عمه تنم رج به رج ز شلاق است شبیه عمه برای همه سپر بودم😭 برای تو ولیِ دم شدم ولی ای وای میان قافله با شمر همسفر بودم😭 شتر که رم بکند میپرد به هر سمتی بروی ناقه ی رم کرده در خطر بودم😭 عمامه ام همه اش سوخت بعد سرهم سوخت ز بام آتشی آمد که بی خبر بودم😭 غم قضیه ناموسی است در دل من امان ز لحظه تلخی که در گذر بودم😭 به خواهرم زن رقاصه ای جسارت کرد تو حق بده به من اینقدر خون جگر بودم😭 همان زمان که غلامی کنیزی از ما خواست میان حلقه آهن شکسته پر بودم😭 ولی نشد که سرش را جدا کنم ز تنش ولی نشد که گرفتار صدنفر بودم😭 سفیر روم به هم ریخت تا که من را دید ببین چقدر پدر بین دردسر بودم 😭😭😭😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین @roze_daftari
هر لحظه در سكوت، غمت داد می زند بغضی كه از فراق تو، فریاد می زند كاشكی قدر بدونیم این گریه كردن ها رو، ناله زدن ها رو،باید لذت ببریم از این منبرها،اشك ریختن ها،بی خود نیست به حبیب بن مظاهر میگن:چه آرزویی داری؟ میگه":آرزو دارم بیام توی دنیا بشینم تو روضه ی امام حسین گریه كنم،گفتند:حبیب با این همه مقامات،اون جایگاه كنار حرم امام حسین،می فرماید:نمی دونید اینجا خدا با گریه كن های حسین چه معامله ای میكنه." تازه ماها نمی دونیم،چیزی نمی دونیم،چیزی نفهمیدیم،نمی دونید مادرش حضرت زهرا چیكار میكنه براتون. این كه تو نیستی و به ما طعنه می زنند خیلی ها مارو مسخره می كنند ،میگن:پس كجاست آقاتون؟ این كه تو نیستی و به ما طعنه می زنند بر آتش نبودن تو، باد می زند وقتی كه صید دائمی ِ چشم توست دل كی دست رد به سینه ی صیاد می زند قلبم اگر كه با تو نباشد نمی تپد نبضم دمی كه از تو كنم یاد می زند دیریست خنده نیست به رخسار پر غمت چشم تو حرف از دل ناشاد می زند امشب نگاه ابری تو با زبان اشك دم از عزای حضرت سجاد می زند سی سال آزگار به هر جا نشسته است حرف از غمی كه بر دلش افتاد می زند اما بالاترین غم امام سجاد،كه فرمود:الشام،الشام،الشام با یاد شام و بزم شراب اون عالم نشته بود،مداح رفت بالا منبر گفت: دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد.(هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد(تا این جمله رو گفت:دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت:دیگه بس ِ،دیگه نگو. با یاد شام و بزم شراب اشك ریزد با یاد جسم غرق به خون داد می زند امشب باید ناله بزنی،ضجه بزنی،وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ اونایی كه میتونند ضجه بزنند وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ حسین... دوری ِ این راه ترتیب نمازم را شکست که شکستن پشتش از اندوه و درد ما شکست ما راَیت و فی البلا الا جمیلا گفته ایم یک جهان حرف است از پیروزی ما تا شکست سر شکستن ارث فامیلی ما از کوفه است زینبی سر زد به محمل تا سر سقا شکست قلب مجنون می شکست از دوری لیلای خود کار بر عکس است در اینجا دل لیلا شکست روزگاری هم دری با تخته ای جور آمد و قلب بابامان علی را ، پهلوی زهرا شکست مادر،مادر،مادر..... اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده، مادر، مادر.... امام سجاد داره میگه: گفتم ای مردم منم مكه منا گفتم ای مردم منم سعی و صفا گفتم ای مردم عزیز حیدرم مصطفی از من، من ازپیغمبرم لیك آتش بر دل تنگم زدند نام زهرا بردم و سنگم زدند حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه خرابه می گفت: گمانم جُرم باشد،هر كه شكل فاطمه باشد که با شلاق و با سیلی، شده از من پذیرایی دست من بسته شد و ذکر قنوتم حیدر است قد من خم شد از آنکه سجده ام چون مادر است حکم از بالا برایم آمده تب داشتن کاسه ی چشمی پر و اشک لبالب داشتن مصحفی دارم ورق ها دل٬ زبانم هم قلم اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان روضه ها را روز دیدن اشک را شب داشتن پای دل تاول زد اما می دوم دنبال او در خیالم هم ندارم فکر مرکب داشتن سهم هر کس در میان کربلا تقسیم شد سهم من از کربلا این است٬ زینب داشتن با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی با چشم های پر ستاره گریه می کردی دل های نزدیکانتان که جای خود دارد که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی یه شب غلام امام سجاد وقتی ظرف آب رو برای امام آورد دیگه شروع كرد اعتراض كردن، گفت: آقا نزدیك به سی و پنج سال ِ،هر موقع برات آب میآرم وضو بگیری،چشمت به آب می افته گریه میكنی،هر موقع یه بچه ی شیرخواره می بینی گریه می كنی،هر موقع یه بچه ی سه چهار ساله می بینی گریه میكنی،آقا بس نشده این همه گریه كردن؟ آقا فرمود:غلام از تو انتظار نداشتم این حرف رو بزنی، فرمود: غلام مگه تو قرآن نخوندی؟گفت:آقاجان،بله خوندم. مگه سوره ی یوسف رو این همه نخوندی؟بله آقا جان فدات بشم خوندم. فرمود:یعقوب یه یوسفش رو ازش دور كردن،با علم پیامبری می دونه یوسفش زنده است برمیگرده، فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردند اینقدر گریه كرد دیگه چشماش جایی رو نمی دید،من جلوی خودم هجده یوسفم رو سر بریدند... آقا: در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد آقا می گفت:دست نگه دار به اون قصاب،می گفت:بگو ببینم این گوسفند رو داری میكشی آب بهش دادی یانه؟ می گفت:آقا جان،این چه حرفی است كه می زنید؟این دستورات رو ما از خود شما گرفتیم، مگه میشه،دستور دین ِ، ذبح و باید آب داد،رو به قبله...یه وقت می دیدند امام سجاد سر به دیوار گذاشته داره ناله میزنه،صدا میزنه:بخدا بابامو با لب تشنه كشتند، هرچی می گفت:آه جیگرم.می اومدند دور گودال آب ها رو می ریختند، می گفتند:حسین به تو آب نمی دهیم...حسین.. ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد تا صبح چون ابر بهاره گریه می كردی با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو @roze_daftari
❣﷽❣ 🔶 4 🔷 🔷 4 ع @roze_daftari ❣بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات ❣بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات ❣برندبه های جمعه های منتظران ❣بر خاک ره سپاه مهدی صلوات 🌿 🌿 🌟مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا 🌟گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا 🌟در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک 🌟می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا 🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه 🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه 🌟دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل 🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا 🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین 🌟تا برات کربلایم را کند امضا حسین 🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه 🌟می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین 💥 ♻️ گفت برادرم از دنیا رفت دو سه شب از مرگش.. یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته.. از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم.. دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: برادر! چه شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو تو قبرستان دفن کردند.. خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟ گفت: عیال استاد اشرف آهنگره گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم.. این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده 🔅 میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است. گفتم: این دکان کیست؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟ گفتند: خانمش از دنیا رفته.. میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر.. میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته است؟ گفت: نه. گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه. (گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یک خواب عجیبی دیدم..جریان را نقل کردم تا جریان را گفتم،، گفت: درست خواب دیدی گفتم: چرا گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد.. السلام علیک یا ابا عبدالله! زیارت عاشورا میخوند.. (پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد) آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من بلشی ولی من یادت نکنم آقا ؟ 🌺 ⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا.. شب/روز هفت ابی عبدالله... روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر.. دسته گل میارن..عکس بابارو میارن . زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند (عزاداری میکنند سبک میشن) ⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند.. غذا میخوان کنک میزنند.. بابارو میخوان کتک میخورند.. ⏹الهی غریب نشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی.. چه کشیدند یتیمان حسین ع چه کشید بی بی زینب س 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب صدا زد... ◼️به‌سوی‌شام‌وکوفه‌ام‌چه ظالمانه میبرند ◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند ◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران ◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند ⬅️عصر روز یازدهم عمر سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند، بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید.. بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد.. نوبت رسید به عمه سادات زینب.. بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره.. صدا زد.. () ⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب ⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب ⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر ⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا حسیناه..ای داد از غریبی.. ☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکند چه کنه.. جا داشت یک عده بیان بی بی رو دلداری بدن..بهش تسلیت بگن.. از کنار بدن برادر بلندش کنند.. چه کردند؟ بمیرم زینب را کتک زدند.. با تازیانه... 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو 🌹 @roze_daftari 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
◾️خنده برپاره گریبانی ما میکردن ◾️خوب آماده ی مهمانی مان میکردن ◾️پشت دروازه ساعات معطل ماندیم بزاریداینجور روضه بخونم،حسینیاچیزی به ته محرم نمونده،چهارپنج شب دیگه دوباره التماس های یکساله شروع میشه،اگه زنده باشیم محرموببینیم دورهم جمع بشیم گریه کنیم،ان شالله محرم دیگه مدینه توحرم امام حسن برای امام سجادگریه کنیم @roze_daftari ◾️هرجاسخن اززینب ودروازه شام است ◾️ساکت به تماشاننشینیدحرام است ◾️سرهاکه رسیدس به بازارهمه ◾️پرسندبه هم پس سرعباس کدام است حسین.....😭😭😭 غلامش اومدکنارامام سجاد،سال هاازکربلاگذشته آب میدیدگریه میکرد،میگفت باباموتشنه کشتن،سرسفره میومدغدابخوره گریه میکرداگه توکوچه وبازارجوون بغل بابامیدیدگریه میکرد،اگه بچه کوچولوبغل زنی میدیدگریه میکرداگه دخترکوچولومیدیدگریه میکرد،اگه میدیدچادری خاکی شده گریه میکرد،اگه میدیدبازارشلوعه گریه میکرداگه میدیددارن گوسفندذبح میکنندگریه میکرد،گریه میکرد،غلامش اومدصدازدآقاچراانقدرگریه میکنی شماخانواده صبری،صبرچشمه ش ازوجودشماست چراانقدرگریه میکنی حضرت دوباره گریه کردسه بارفرمودافت برتو....چرااقا ؟یعقوب پیغمبریه لباس پاره خون آلودبراش آوردن میدونست یوسفش زنده ست ولی انقدرگریه کردتاسوی چشمت روازدست دادولی من که دیدم بدن بابام، برادرام ،عموهام ،عمه زاده هام (پیراهنش نه هاا) بدناشون پاره پاره روی خاک گرم کربلا ،همه اینوروگفتم برای یه خط ویه حرف گفت آقاکربلاکشتن چراشماهی میگیدالشام الشام الشام.. فرمودتوکربلابه بدن های اهل بیت جسارت کردن ولی توشام به ناموس ماجسارت شداخه نبودی یه سرطناب به بازوی من یه سرطناب روبه بازوی عمه جانم زینب این بچه هارو مابین ما بسته بودن 🌴 واردبزم شرابم کردن 🌴 زین جسارت هاکبابم کردن حسین .....😭 🥀روزهاناله وشب هاگریه 🥀ارث جامانده زهراگریه 🥀دردبسیارومداواگریه 🥀 آب میخوردولی باگریه 🥀گریه برآب وضویش میریخت تاوضومیگرفت میگفت اینقدربه بابام آب ندادن خون دل برسرورویش میریخت 🥀گریه برشاه شهیدان خوب است 🥀گریه برکشته عریان خوب است گریه بردامن طفلان خوب است گریه برآن لب ودندان خوب است خواسته هرسحرش گریه کند درفراق پدرش گریه کند گریه برناله آن دخترهااا @roze_daftari اخه دختراگوشه گوشه بیابون یاعموعموکردن یاباباباباکردن جوابش چیشدباتازیانه این ناله رونزاریدتودلتون بمونه مگه اربعین نمیخوان بریم کربلا بسم الله حسین 😭😭😭 🥀گریه برناله آن دخترها 🥀گریه برشیون آن مادرها 🥀گریه برغارت انگشترها 🥀گریه برواشدن معجرها حسین 😭😭😭 رنگ مهتاب زمینش،میزد دیدن آب زمینش میزد تاامام سجادبه اسارت گرفتن اول کاری کردن سرامام سجادروتراشیدن..میدونی چرا؟چون برده هاروسرشون میتراشیدن 🥀گریه برناقه نشسته سخت است 🥀گریه باگردن بسته سخت است 🥀گریه باپیکرخسته سخت است 🥀گریه بابال شکسته سخت است 🥀گریه خوب هست که هرشب باشد..چرا؟ 🥀گریه برچادرزینب باشد حسین..😭😭😭 🌴آنکه راهست پیاده نکشید 🌴تشنه رابرلب باده نکشید 🌴طفل رااین همه ساده نکشید 🌴ذبح راآب نداده نکشید 🌴هیچ کس آب به گودال نبرد 🌴پدرم ذبح شده وآب نخورد بزاریدامشب یه جای دیگم برم به اذن امام سجادمیخوام براعمه جانش،روضه بخونم شب سومه اومدن خدمت بی بی زینب ،بی بی جان کجابه شماسخت گذاشت کدوم مصیبت کمرشماروتاکرده قدتون خم شده،فرمودکربلاداغ شش برادردیدم خم به ابرونیاوردم سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ،دوتاپسراموبرادرم پاره پاره ازمیدون آوردازخیمه بیرون نیومدم گفتم فدای یه تارموی حسین بالاسرعلی اکبرداشت جون میدادخودم رسوندم بالاسرش،قنداقه علی اصغرخودم گرفتم خدامیدونه اونشب بالای تل زینبیه چی دیدم ،دیدم والشمرجالس علی صدرالحسین .😭😭.. دیدم شمرروسینه داداشم نشسته ،دیدم اسباشون نعل تازه زدن،دیدم ازکناربدن کشته هامون سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ، دیگه ازبازارکوفه شام ردشدم همسایه هامون ازبالاپشت بوم سنگمون زدن بازم صبرکردم توکاخ ابن زیادصبرکردم تواین راه صبرکردم پشت دروازه ساعات سه روزنگه مون داشتن محله یهودیا بردن توکاخ یزیدبردن صبرکردم توبزم نامحرما رفتم ناله زنا بسم الله،.. دیدم داداشم داره قرآن میخونه دیدم به لب ودندانش باچوب خیزران داره جسارت میکنه بازم صبرکردم گفتم من دخترعلیم،ولی بخدااون شب گوشه خرابه هرچی التماسش کردم چشاتونبنددخترم دیگه نفس نکشیدرقیم وازم گرفت خدامیدونه اونجاکمرم شکست بلندبگوحسین😭😭😭 زینب گوشه خراب دادزدتادیددخترنفس نمیکشه خودشورسوندبه درخرابه هی صدامیزدعباس کجایی... یتیمی دردبی درمون یتیمی😭 یتیمی خاری دوران یتیمی😭 الهی طفل بی بابانباشه😭 اگرباشه تواین صحرانباشه😭 باشه بابایادت باشه اخرشم نیومدی قول داده بودی که بیای حسین.....غریب مادرحسین😭 👇 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ ⚫️ س ⚫️ 3 ❣براحمد و محمود ومحمد صلوات ❣بر شافع ما حسین زهرا صلوات ❣برجمله حسینیان والا صلوات ❣برقلب صبور غم به زینب صلوات ❣بردخت سه ساله حسین،رقیه صلوات (دعای فرج) ◼️ ◼️ ◼️ ◼️ 2 🔶بیایابن الحسن جانم فدایت 🔶تمام زندگیم باشد برایت 🔶بیا یابن الحسن دردم دوا کن 🔶مرا با دیدنت حاجت روا کن 🔶بیا یابن الحسن دورت بگردم 🔶بیا تــا دست خالی بر نگردم ♦️یا صاحب الزمان.. (آقارو دعوت کن به مجلس همه زمزمه کنند) 🔶بیا دردم دوا کن 🔶بیا حاجت روا کن 🔶بیا ای پور حیدر 🔶ببینم روی تو یکبار دیگر 🔶بیا دورت بگردم 🔶بیا تا دست خالی بر نگردم ♦️یاصاحب الزمان.. 💠السلام علیک یا بنت رسول الله 💠السلام علیک یا بنت امیرالمومنین 💠السلام علیک یا بنت الحسین الشهید ⬅️(امروز متوسلیم درِ خانه نازدانه ابی عبدالله باب الحوائج رقیه) یا رقیه3 🔅هردرد بی دوا را درمان کند رقیه 🔅لطف وکرم به عالم احسان کندرقیه 🔅گر دردمندومسکین بردرگهش بیفتد 🔅برخوان رحمت‌خویش‌مهمان کندرقیه 🔅دست‌گره گشایش‌مشکل‌گشای دهراست 🔅هر مشگلی که باشد آسان کند رقیه (محمدرضا رضوی بیگلی) ⬅️آی حسینیا..آی ناله دارا.. ⬅️قنبر غلام امیرالمومنین نقل میکنه.. شبا امیرالمومنین کیسه طعام به دوش میگرفت ،، می‌برد در خانهٔ یتیما،، میگه یه شبی دنبال امیرالمومنین حرکت کردم .. آقا متوجه شد سوال کرد کی هستی؟ گفتم آقا ..جان قنبر غلام شمام.. (آقا فرمود: چی میخوای قنبر؟) گفتم آقا اگه اجازه بدین.. این کیسه ای که می برید من بردارم ..همراه شما باشم.. حضرت فرمود..اگه میخوای همراهم بیا ولی کیسه رو خودم برمیدارم.. ⚜میگه دیدم آقا وارد منزلی شد بچه های یتیم  تو خونه اند.. میگه دیدم آقا با دست خودش به دهان بچه ها غذا میگذاره.. به بچه ها آب داد، سیرابشون کرد.. میگه دیدم امیرالمومنین خم شد دست و پاشو زمین گذاشت بچه ها اومدن پشت علی سوار شدند.. (سواری داد به بچه هابا بچه ها بازی کرد) ❇️(گفتم آقا جان شما امیرالمومنین ید چرا اینکارو میکنید) فرمود ای قنبر..این بچه ها یتیمن بابا ندارن.. میخوام جای خالی باباشونو احساس نکنند.. (میخام بخندند شاد باشن..نبود بابا رو حس نکنند) 💠بگم آقا جان یا امیرالمومنین..چه خوب جواب محبت های شما رو دادند.. آقا جان.. من یه نازدانه سراغ دارم.. من یه بچه یتیم سراغ دارم..تو خرابه شام، دل شب، بهانه بابا گرفت..ناله میزد ..گریه میکرد.. چه غوغایی یپا کرد کنج خرابه.. یا حسین3 ناله میکرد گریه میکرد..بابا بابا میگفت.. همه اهل خرابه به گریه افتادند.. صدای شیون و زاری رسید به گوش یزید لعنه الله علیه.. چه خبره در خرابه؟ گفتن امیر سه ساله حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته.. صدا زد خب باباشو براش ببرید.. امان امان3 قربون دل داغدارت بی بی جان.. سرو تو طبقی گذاشتند ،، یه پارچه ای روی اون کشیدند.. مقابل سه ساله حسین گذاشتند.. صدا زد عمه جان..من که غذا نمی خوام عمه.. ⚜امان از دل زینب 3 آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا.. بگمو نالشو بزنی.. ⚫️وای از اون لحظه ای که سر بابا رو دید.. سر بابارو بغل گرفت... سر بابا رو به سینه چسباند.. شروع کرد به درد دل کردن با بابا.. 🌾آخ ببین عمه امشب قمر آمده 🌾پدر رفته با پا به سر آمده 🌾ببین دل غمینم 🌾مگو من یتیمم، پدر آمده 🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین 🌾دلم عمه امشب خبر می دهد 🌾شبم را امید سحر می دهد 🌾دوچشمش نگویم چرا بسته است 🌾پدر از سفر آمده خسته است 🌾ببین دل غمینم 🌾مگو من یتیمم، پدر آمده 🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین ⬅️آخ صدا زد بابا..بابا..بابا.@roze_daftari ⏺ رخ من نیلی از سیلی ست بابا ⏺ لبان تو چرا نیلی ست بابا ⏺مگر چوب جفا بوسیده بابا ⏺که خون بر روی آن خشکیده بابا ✳️مقاتل نوشتن، فقط سه جمله گفت رقیه س.. همه گریه کردند.. ⚜یا ابتا من ذالذی خضب بدمائک ⚜بابا کی محاسنتو به خون رنگین کرده.. ⚜یا ابتا من ذالذی قطع وریدک ⚜بابا کی رگای گردنتو بریده بابا.. ⚜یا ابتا من ذالذی ایتمنی علی صغر سنی ⚜بابا..کی منو تو کوچیکی یتیمم کرد بابا... ⚫️یه وقت دیدن سه ساله آرام شده.. فکر کردند خواب رفته اومدن سر بردارند آخ دیدن سه ساله حسین جان داده.. () آخ 🔳یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔳یتیمی خاری دوران یتیمی 🔳اگر دست پدر بودی به دستم 🔳چرا کنج خرابه می نشستم هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله باب الحوائجه.. ناله بزن بگو .. .. @roze_daftari 🔸بارنج وغمی رقیه س درشام خراب 🔸چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب 🔸ازغصه وغم تا به ابدرفته به خواب 🔸روحش به جنان رفت برایش 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈@roze_daftari
متن روضه 1 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین هر کجای مجلس نشستی... با توجه امروز میخواهیم از همین جا... به آقامون سلام بدیم.... 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین 🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین امروز امام زمانم سلام میده... اما... به بدن های بی سر... روی خاک... سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن... سه روز روی زمین کربلا بود... 🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت 🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين 🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین ان شاء الله امام زمان میاد... انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره... 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین یا بن الحسن... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت سه روز بدن عزیز زهرا... بی غسل و بی کفن... روی زمین گرم کربلا... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت 🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت 🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها 🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا... مثل یه همچین روزی... وقتی بنی اسد اومدند کربلا... نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند... اما بدن عزیز زهرا حسین... روی زمین کربلا... میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند... یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد... 🔸بنی اسد بیاید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم... این بدن بی سر... بدن بابای غریبم حسینه... این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره... این بدن قاسمه... اون بدنی که کنار شط فرات... دستهاش رو جدا کردند... بدن عمو جانم عباسه... بنی اسد... برید یه قطعه بوریا بیارید... 🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند... سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه... بنی اسد دارن نگاه میکنند... دیدند امام سجاد رفت داخل قبر... میخواد با پدر وداع کنه... ای واااااای ای واااااااای... دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین... هی صدا میزنه وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... وقتی از قبر بیرون اومدند... با دستان مبارک نوشتند... هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً 🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم 🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم الا لعنت الله علی القوم الظالمین @roze_daftari
❣﷽❣ 💔(1) 💔 💔🖤💔🖤💔🖤 بر زینب و رافت کمالش صلوات بر کوه شکوه این جلالش صلوات بر نایبه حضرت زهرای بتول بر قلب حسینی و وصالش صلوات 💔🖤💔🖤💔🖤 بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات بر منطق کوبنده ی زینب صلوات در گریه به رخسار حسینش خندید.  بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات 💔🖤💔🖤💔🖤 بر تربت پر نکهت زینب صلوات بر شیر نهار و زاهدِ شب صلوات برمظهر صبر و حلم و جانبازی و عشق بر دُخت علی و زینتِ اَب صلوات @roze_daftari 💔🖤💔🖤💔🖤 بر نور دل و دیده زهرا صلوات بر دخت گرانمایه مولی صلوات بر مظهر صبر و حلم و ایمان و شرف بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات 💔🖤💔🖤💔🖤 درکرب وبلا به دردها درمان داد جان داد ولی جان به ره جانان داد بربرگ گل لاله نوشتند به خون ازهجر حسین زینب آخر جان داد 💔🖤💔🖤💔🖤 بس که دریای دلش پرجوش شد ازگل غم سینه اش گلپوش شد ای دریغا بعد عمری سوختن شمع جانش سوخت وخاموش شد 💔🖤💔🖤💔🖤 گهی روز وگهی شب گریه می کرد میان شعله ی تب گریه می کرد به یاد کام عطشان حسینش تمام عمر زینب گریه می کرد () 💔🖤💔🖤💔🖤 چشمش کویر خشک و ولی تر نمی شود بغض اش همیشه تازه و آخر نمی شود مانند زینبی که ز میلاد تا به مرگ هر خواهری که پیر برادر نمی شود () 💔🖤💔🖤💔🖤 ز تو دارم دلِ پر آه و دردي نديدم قدري از سوي تو مردي به هر جا رو نمودم ذره‌اي هم الا دنيا وفا بر من نكردي () 💔🖤💔🖤💔🖤 زينب آخر اين شبِ تاريك را سر مي‌كند ياد از ياس و شقايق، يا صنوبر مي‌كند اين وداعِ آخر و جان دادنِ بانوي عشق عاقبت وصل حسينش را ميّسر مي‌كند ( ) 💔🖤💔🖤💔🖤 بیا بنشین برادر غصه دارم هزاران سال گویا بی قرارم اجازه می دهی بعد از اسیری سرم را روی دامانت گذارم () 💔🖤💔🖤💔🖤 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 کانال روضه دفتری👇👇 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 💔 (2) 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 تصویر تمام کربلا زینب بود تفسیر پیام کربلا زینب بود در عشق و فداکاری و ایمان و وفا زهرای قیام کربلا زینب بود () @roze_daftari 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 زیبایی گلشن علی زینب بود پرورده دامن علی زینب بود بر خصم شکست داد ولی خود نشکست آیینه نشکن علی زینب بود () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 در فضل، محیط بیکرانی زینب در صبر، بسیط آسمانی زینب ای خورده به سینه ات مدال عظمت بانوی همیشه قهرمانی زینب () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 زینب که به عشق جوشش آموخته است ماه است و چو مهر رخ برافروخته است کارآیی انقلاب خونین حسین بر قامت صبر او نظر دوخته است () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 زینب که به کار عاشقی غوغا کرد صد بار شهادت به رخش در وا کرد دو دسته گل یاس که در دامن داشت تقدیم به باغبان عاشورا کرد () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 من مظهر صبر، زینب کبرایم هر جا که بود حسین، من آن جایم هر چند که آفتاب بی سایه بود من سایه آفتاب عاشورایم () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 زینب که شکوه عشق پاینده از اوست ماهی ست که نور صبر تابنده از اوست اسلام ز کربلا بود زنده، ولی تاریخ حیات کربلا، زنده از اوست () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 زینب که دل و روح دلیری دارد در یاری دین سهم کثیری دارد همچون حسن و حسین و زهرا و علی نیرویِ شکست ناپذیری دارد () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 زینب که قیام کربلا زنده ازاوست ایثارگری و صبر پاینده از اوست از جلوه او چهارده قرن گذشت امّا به خدا همیشه آینده از اوست () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 با داغ و فراق، آشنایی زینب با درد و غم و عشق، دوایی زینب سوگند به مظلومی زهرای بتول تو فاطمه کرب و بلایی زینب ()   🔘🖤🔘🖤🔘🖤 چون قافله عشق رسیدند ز راه بر تربت شاه دین، به صد ناله و آه زینب به سر قبر برادر می گفت لا حول و لا قوة الاّ بالله () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 تسلیم و رضا نگر که آن دُخت بتول در مقتل کشتگان چو فرمود نزول شکرانه سرود، که ای خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 تسکین دل شکسته، آهم ندهد بی هم نفسم کسی، پناهم ندهد من زینب بی حسینم و برگشتم  جا دارد اگر مدینه راهم ندهد () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 سر در بر امر حق فرود آوردم شاهد به غمش، تن کبود آوردم رفتم ز مدینه و پس از آن همه داغ جز طفل سه ساله، هر چه بود آوردم () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 بر حنجر خون، نوای عشقی زینب دلداده و جان فدای عشقی زینب در بهت سکوت کوفه، در ظلمت شام پیغامبرِ خدای عشقی زینب () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 زینب، تو که در حنجر حق، آوایی تندیس علی، آیینه ی زهرایی در مکتب عارفان و در دفتر عشق گلواژه انقلاب عاشورایی () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 آن روز که خون عاشقان ریخت به دشت دریای فرات، غرق در خون می گشت دیدم که به دنبال حسینش، زینب  سر تا سر دشت کربلا را می گشت () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 ای شمع شبستان وِلا، یا زینب ای اختر صحرای بلا، یا زینب دریاب که از کف نرود دامن صبر سوگند به خون شهدا، یا زینب () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 در مسلخ عشق کرده غوغا زینب در سنگر صبر، کرده مأوا زینب همراه رقیّه رفته در شام بلا برگشته ز شهر شام تنها زینب () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 ای پرچم کربلا به دوشت، زینب قربان تو و خشم و خروشت زینب تا موی سرت، سپید شد از غم دوست شد کعبه ی دل، سیاه پوشت زینب () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 می سوخت چو شمع و پایداری می کرد دل از مژه جای اشک جاری می کرد شب دختر شیر حقّ به جای عباس از عترت عشق پاسداری می کرد () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 زان فتنه خونین که به بار آمده بود خورشید ولا، بر سر دار آمده بود با پای برهنه، دشت ها را زینب دنبال حسین، سایه وار آمده بود () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 از داغ غمت خون جگر دارم من وز یاد لبت دیده تر دارم من تو از سر نی سایه فکندی به سرم یا سایه خورشید به سر دارم من؟ () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 در عشق علامتی به جز زینب نیست در صبر قیامتی به جز زینب نیست آن جامه عصمتی که زهرا پوشید زیبنده قامتی به جز زینب نیست () 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 والاییِ قدر تو نهان نتوان کـرد خورشیدِ تو را نمی توان پنهان کرد توفندگی خطبه ي توفانی تو کاخِ ستمِ یزید را ویران کرد 🔘🖤🔘🖤🔘🖤 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🔘هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔘 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🖤 روضه حضرت زینب سلام الله علیها و ماجرای ام حبیبه در کوفه_ کربلایی حسین طاهری 🏴 ایام اسارت نذر کرده بود تا استاد قرآنش رو پیدا کنه هر کاروانی وارد کوفه بشه نان و خرما براشون ببره .. قافله‌ی اسرا رو که میارن نان و خرما بخش کنه بینشون .. مثل همیشه قافله که وارد کوفه شد شاگردان این زن اومدن نان و خرما پخش کردن .. دیدن یه خانم دوید بین بچه ها نان و خرما رو از دست بچه ها میگیره .. تعجب کردن آخه همیشه اسرا از این کار خوشحال میشدن، چیه این زن نان و خرما رو از دست بچه ها پس میگیره؟! .. شروع کرد نان و خرماها رو از دست بچه ها گرفتن هی زیر لب میگه ان صدقه علینا حرام .. ای روزگار .. کل کوفه صدقه خوره علی بودن چه روزگاری شده .. نان و خرماها رو جمع کردن اومدن پیش ام حبیبه، گفتن خانم یه قافله ای وارد شد ما نان و خرما رو که پخش کردیم یه خانمی نان و خرما رو از دست همه گرفت! فرمود صدقه بر ما حرامه.. ام حبیبه تا شنید بلند شد چادر سر کرد بیرون اومد خودش رو سریع رسوند به قافله .. گفت به من بگید بزرگ قافله‌تون کیه؟! دید با دست همه یه خانمی رو نشون میدن .. اومد مقابلش ایستاد گفت خانم من نذر دارم، هر قافله ای میاد تو کوفه نان و خرما پخش میکنم .. من شاگرد کلاس درس قرآن زینب بنت علی در کوفه بودم .. از موقعی که بین من و خانمم فاصله افتاده نذر کردم نان و خرما میدم به اسرا تا خانمم رو ببینم .. دیدن خانم یه نگاه کرد، گفت ام حبیبه نذرت قبول من تو رو شناختم .. اما تو حق داری منو نشناسی .. دیدن داره هی نگاه می‌کنه .. ام حبیبه من زینبم .. باور نکرد .. گفت من خانمم رو خوب میشناسم، یه نشونه داره خانم من، بدون برادرش جایی نمیره !! اگه تو زینبی حسین کجاست .. دیدن زینب داره نگاه می‌کنه .. ام حبیبه داداشم اینجا بالای نیزه هاست .. سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها اسکتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها *پیرمردای کوفه گفتن این صدای آشناست .. این صدا، صدای علیِ .. * سال ها پیش در این شهر بزرگى مى کرد آه دیگر خبری نیست از آن عزت ها بین این شهر بنا بود که مهمان باشد اُف بر این رسم پذیرایى و این دعوت ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى دست بسته برسى ، مى شکند حُرمت ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِ پا ساعت ها لااقل کاش اباالفضل برایش می ماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها خارجى زاده که گفتند دلش سوخت ولى قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها داشت‌ مانند علی خطبه ی غرّا می خواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها دست بر شانه‌ی طفلان حرم می گیرد آنکه خم بود به پایش همه ی قامت ها می دوَد تا که کسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها شد قبول اُمّ حبیبه ! همه نذرى هایش خانمش آمده در کوفه پس از مدت ها *چه خانمی .. قد خمیده .. صورت سوخته .. سر شکسته .. دست بسته .. آی زینب ..* اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین کرد عیان نسبت ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت ها سَر که افتاد زمین زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گیر نمى آمد از این فرصت ها این طایفه تا به حال از کسی تمنایی نکردن .. خانم ام کلثوم سلام الله ، امام سجاد علیه السلام یه بار یه خواهش از این نانجیب ها کردن که ای کاش نمی‌کردن .. خانم فرمود اگه میشه اینا به هوای این سرها به ما نگاه میکنن از یه محله های خلوتی ما رو عبور بدید .. ما آل الله هستیم .. قافله رو بردن سمت بازار .. همه رو صدا زد گفت بیاید خارجی ها اومدن .. ای وای .. ای گریه کن ها برا مرد تصورش هم اذیت می‌کنه نگاه کسی به قد و قامت ناموسش بیفته .. میگه سر بریده چشم باز کرد تو مجلس عبیدالله، دیدن چشم ابی عبدالله داره می‌چرخه تو مجلس، تا رسید به زینب چشماش رو بست .. سایه‌ی خواهر من را زن همسایه ندید .. زینب و کوچه و بازار خدا رحم کند بین جمعیت و انزار خدا رحم کند ای حسین .. @majmaozakerine
حضرت رقیه (س) @roze_daftari دلخورم از شام آهم را تماشا کرده اند چشمه ی چشمِ مرا از گریه دریا کرده اند امشب دختردارها حرف منو بهتر میفهمند سخت بابا به غرورِ دخترت بر خورده است با من از بس مردمِ بی خیر بد تا کرده اند کوچه گردی، ریسمان، نانِ تصدق، کعب نِی خیلی از این بدترش را بد دهان ها کرده اند هر کجا در راه افتادم سرم آورده اند با لگد، کاری که با پهلویِ زهرا(س) کرده اند ای بابا،ای بابا،معذرت می خوام از بی بی حضرت سکینه سلام الله علیها،از امام زمان(عج)، این روضه ها رو اگه کم بذاریم، کم کم میآن حقانیت روضه رو زیر سئوال میبرند. گفت:بابا صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشتِ دست کاشکی حداقل یکی با من هم دلی میکرد، وقتی گریه میکردم هق هقم را از سرِ لج سخت دعوا کرده اند آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند یه پشت دست ان شاءالله از کسی نخوری،اگه محکم بخوری،دندانهای آدم بزرگم میریزه ،این بچه دندوناش شیریه،نه یه بار،نه دو بار،هر موقع گفتم بابا،هی زدند،هی زدند آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند بی هوا تا آستینِ غیظ بالا کرده اند تا به حدِّ مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند از سرِ نو از خدا مرگم تمنّا کرده اند فهمیدی یانه؟ یعنی هی میزدند،میگفتند خدا مرگت بده،چقدر مارو به زحمت میندازی،هی از رو ناقه می اُفتی……دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه،دختر وقتی باباش داره میآد، هی میره زود التماس مادر میکنه ، مادر بیا موهام رو مرتب کن،بابا داره میآد،میخوام منو قشنگ ببینه. بابا بابا ریشه ریشه فرش ِ سرخِ گیسوانم ریخته می دونی چرا؟ بر سرم با پا یهودی ها تقلّا کرده اند شامیان ناز ِ یتیمانه نمی دانند چیست!  غیرِ اَخم و قهر و تندی کاری آیا کرده اند؟ دخترت را زَجر کُش کردند هَرزه چشم ها غربتم را سنگ و خاکستر تسلّا کرده اند خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند بابا خیلی بهم بر خورده،بابا غرورم رو له کردند،تو مجلس یزید زن یزید سر برهنه اومد، دیدم یزید عبا شو در آورد رو سرت انداخت،بابا ما با آستین رو صورتمون رو پوشوندیم خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند مهربانِ من رفیق ِ تازه پیدا کرده ای خیزرانها بر لبِ تو جشن بر پا کرده اند این همه روضه شنیدیم و خوندیم،اگه از این گروه داعش ملعون این مسائل رو ندیده بودیم،باورش سخت بود زیور آلاتِ حرم بازیچه هایِ دختران چند سر اسباب بازیِ پسرها کرده اند…….               شاعر: علیرضا شریف سرت روی نیزه انگار تکون خورده رو لب و دندون ِ تو خیزران خورده زخم پیشونیت رو سنگ ها وا می کردند روی نی سرت رو جا به جا می کردند بابایی حسینم،بابایی حسینم بعد تو ماها رو به اسیری بردند بابا گوش تو بگیر دست شمر و زجر و حرمله سپردند نمیدونی درد این کبودی ها رو طعم رد شدن از تو یهودی ها رو بابایی حسینم،بابایی حسینم حالا که بابا جون مرهمی ندارم زخمات و میبندم با لباس پاره ام دیگه قصه ی زخم سرم بمونه سوختن لباس و معجرم بمونه بابایی حسینم،بابایی حسینم خیلی حرف ها داشت میخواست به بابا بزنه،تا میومد راه بره،تاول های پاش مزاحم بود،هر کی میومد بغلش میکرد،میگفت: برید اگه بابام بیاد به بابام میگم،همه حرف ها،درد و دل ها،کبودی ها،زخم هایی که داشت،اما تا روپوش رو از رو طبق کنار زد،نگاش افتاد به سر بابا،ای کاش فقط سر بریده بود،لب ها پاره، صورت زخمی،محاسن سوخته، همه حرف های خودش یادش رفت، صدا زد مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ، مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟ می خوای با رقیه هم ناله بشی بسم الله،هر کجا هستی بگو:حسین….گره تو کار ِته،شب باب الحاجات ِ،می خوای حرم رقیه بری؟کربلا می خوای؟حسین…….   الا لعنت الله علی القوم الظالمین😭😭 👇 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 💚 💚 5 💚 ما هدیه کنیم به روح احمد بر آدم و نوح و هم محمد بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام بر خاتم انبیا محمد ( فرج) 🌾 ☀️خوشا روزی که دلدار من آید ☀️شبی آقا به دیدار من آید ☀️خوشا روزی که ماه من بیاید ☀️به پایان آن شب تار من آید آقا جان یا صاحب الزمان..مهدی زهرا.. آقا جان آجرک الله فی مصیبت جدک.. ☀️خوشا روزی که در دل غم نماند ☀️شب شادی دلدار من آید ☀️خوشاروزی که مُحرم درطواف است ☀️از آن کعبه برون یار من آید ☀️بجز دیدار تو کاری ندارم ☀️بیا تا آخر کار من آید 🚩یا صاحب الزمان..الغوث و الامان ♦️ دستتو بزار رو قلبت بگو حسین جان آقا.. بین من و تو فاصله هاست (دلت هوای کربلا داره؟ دوست داری کربلا رو ببینی؟) دوست داری یه شب جمعه ای کنار حرم ابی عبدالله باشی.. اونا عرض کنی آخ ..دوست داری بین الحرمین باشی.. بگو آقا جااان.. بین من تو فرسنگ ها فاصله است.. اما آقا خودت فرمودی..هر کی هر کجا به منه حسین ع سلام بده منه حسین ع جوابشو میدم. 💢یه‌سلام میدم با حسرت طرف کرببلا 💢آرزو دارم بمیرم تو محرم آقا آقا جان 💢غم کربلا منو میکشه 💢دل من فقط به حرم خوشه ⬅️دلتو یه لحظه ببرم کربلا..آی حاجت دارا..آی مریض دارا..آی جوون دارا..آی اونی که التماس دعا داری.. ⬅️روز عاشورا هر شهیدی که زمین می افتاد...امام حسین می آورد تو خیمه دارالحرب.. (خیمه دارالحرب خیمه ای بود که شهدا رو اونجا نگهداری میکردند) آخ چه کردند کربلا... خدا لعنت کنه اون نانجیبی که ..صدا زد..همه کُشته ها رو از خیمه بریزید بیرون.. جلو چشم زن و بچه سر از بدنها جدا میکردند... نمیدونم چه گذشت به دل خانم رباب.. نمیدونم مادر قاسم چه کرد.. نمیدونم دختر حسین ع چه کشید.. آخ بی‌بی زینب کبری چه حالی داشت.. امان امان.. 🥀مأمور بردن سر کیه.. خولیه.. دیر وقت رسید کوفه..دید در دارالاماره بسته است.. آخ یا صاحب الزمان..آقا جان ببخش آقا.. درِ تنور و باز کرد آخ.. ⬅️نیمه دل شب،، زنش بلند شد وضو بگیره..دید خونش روشنه.. خدا خونهٔ من که تاریک بود، این نور چیه.. (از کجا این نور میاد) دنبال نور اومد.. دید از تنوره.. آخ درِ تنورو برداشت.. دید یه سر بریده روخاکستر تنور.. 🌿 🎆میگه یه مرتبه دیدم چهار زن مجلله‌،دور تنور نشستند یکی میگه حسین جان، مادرت حوا به فدای تو.. یکی میگه حسین جان.، هاجر فدای تو.. یکی میگه مریم فدای تو.. یکی میگه آسیه فدای تو.. همه داشتند گریه می کردند. میگه یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین اومد..،پایین اومد،پایین اومد.. این چهار بانوی بهشتی بلند شدند...رفتن کمک کردن یه خانم قدخمیده رو پایین آوردند.. 💢خمیده خمیده این بانو اومد کنار تنور.. نشست..سر در تنور کرد.. هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین جان.. آخ غریب مادرحسین مظلوم مادر حسین آخ امان از دل زهرا س (مادر اومده حسین جان) مادر 3 ♦️سلام مادر ببین با من چه ها کردند (حسین ع داره با مادر درد دل میکنه) ♦️سلام مادر ببین با من چه ها کردند ♦️لب تشنه سرم ازتن جدا کردند مادر مادر (دیدی دلت عقده داره میخوای بامادر حرف بزنی، چطورحرف میزنی) مادر3 @roze_daftari ♦️ببین موهام پُر از خاکستر و خونه ♦️سَرم اینجا تنم بین بیابونه آخ مادر ♦️ته گودال که غوغا شد کجا بودی ♦️سر نعشم که دعوا شد کجا بودی امان از دل زهراس ↔️حالا بی‌بی داره جواب میده (حسین جان) 🌾سلام مادرچرا پُر خونه روی تو 🌾سلام مادر بریده کی گلوی تو (آخ حسینم) 🌾خودم دیدم چه به روز تو آوردند 🌾به پیش من لباس کُهنه ات بُردند حسین جان مادر خودم کربلا بودم مادر همه صحنه هارو دیدم مادر 🔷هلال‌ابن‌نافع میگه صدای العطش حسین ع روشنیدم ،،رفتم ظرفی رو آب کردم گفتم برای فرزند زهراس ببرم.. گفت یه مرتبه دیدم شمرداره از قتلگاه بیرون میاد.. صدا زد هلال کجا میری.. گفتم صدای العطش حسین ع زهراس  رو شنیدم براش آب آوردم.. یه وقت صدا زدهلال برگرد..من حسینو سیرابش کردم.. گفتم نانجیب توکه آبی نداشتی.. میگه یه مرتبه دیدم دامن عربیشو زد کنار.. سر بریده حسین.. 🔶میگه نگاه کردم دیدم شمر داره میلرزه.. گفتم نانجیب توکه کارخودتو کردی چراداری میلرزی صدا زد هلال همین که داشتم سر از بدن حسین زهرا س جدا میکردم، یه مرتبه شنیدم صدای مادری بلنده..هی صدا میزد آخ عزیز مادر حسین غریب مادر حسین ای مادر3@roze_daftari (دشتی) 🔅اگر  کشتن چرا  آبت  ندادن 🔅چرا  زان  دُرِّ  نایابت  ندادن 🔅اگرکشتن چرا خاکت نکردن 🔅کفن‌برجسم‌صد‌چاکت‌نکردن 🔅چرا برتن حسینم  سر نداری 🔅بمیرم من مگر  مــادر نداری هر چقدر ناله داری تسلای دل خاتم فاطمه زهرا س سه مرتبه ناله بزن بگو 🌻 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴💔 روضه شب جمعه @roze_daftari اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم یه بار دیگه بگو بیامُ دوباره دورِ تو بگردم از این زمونه سیر شدم یه برات امضاء کن حالا که سر به زیر شدم یه برات امضاء کن تو روضه ی تو پیر شدم یه برات امضاء کن تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ هر کی کربلا نره ناکامِ حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ ای آقا…. *شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه…: “بُنَیَّ! قَتَلوکَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ” بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده…لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت… آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش… دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد…. کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن…* خاک به سَرِ من از غم حسین شکست کَمَرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من مادرش صدا می زد:پسرِ من تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من نا نداشت،سقا نداشت برایِ دست و پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت،سامون نداشت طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین….. @roze_daftari
شعرشب هفتم یاروزهفت امام حسین @roze_daftari شده هفت روزحسینم روندیدم بهارم نورعینم راندیدم شده هفت روززینب دلغمینه عزاداره گل ام البنینه شده هفت روززینب دلشکسته زداغه اصغرش به غم نشسته شده هفت روزلیلا داغداراست زداغه اکبرش اونوحه خوان است شده هفت روزرقیه بی پدرشد عمویش رفته واودربه درشد شده هفت روزدستهایش چوبسته زجورساربان اودل شکسته شده هفت روزاودرشوروشین است عزاداره عمو.باباحسین است دوستان دعابفرماییدالان سرودم.براشب هفت امام بخونیدهم میتونیدازابیاتش واردروضه اسارت وبی بی رقیه بشین گریزبزنیدبه روضه حضرت عباسوبقیه رقیه هفت روزه باباشوندیده.بی بی زینب هفت روزه روی برادروندیده.آی داغ بابادیده ها.آی داغ برادردیده هاکجای مجلس نشستین.امشب بایدبابی بی زینب ورقیه ناله بزنی.😭😭😭اونایی که داغه جوون دیدن بایدمادرعلی اکبرهم ناله بشن.اونایی که داغه بچه شیرخواردیدن بابی بی رباب😭😭😭😭 @roze_daftari
❣﷽❣ 💥 @ س 🦋 🥀بر نایب بر حق امامت صلوات 🥀بر صاحب انوار قیامت صلوات 🥀خواهی که خداوند گناهت بخشد 🥀بفرست به پیشگاه مهدی صلوات ♻️() ((ن‌‌یااباصالح‌المهدی)) 💥گل نرگس بیا قلبم شکسته 💥بیا تا گویمت از حال خسته 💥گل نرگس بیا دل عقده داره 💥بیا که گفتگوها با تو داره 💥گل نرگس پریشان حالم امروز 💥میان غصه ها نالانم امروز 💥ز هجران رُخت میسوزد این دل 💥نما بر این دل بشکسته منزل 💥حبیبم نازنینم کی میایی 💥گُلِ خیمه نشینم کی میایی 💥عزیزم مادرت چشم انتظاره 💥دوای درد سینه کی میایی @roze_daftari ⬅️آقا قربونت برم پسر فاطمه.. قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی... قربون دل داغدارت برم... ♻️(امروز هر حاجتی داری مد نظر بگیر) رأس همه حوائج فرج امام زمانت.... بگو آقا جان با یه دنیا امید اومدم .نکنه ناامید برگردم... ⬅️امروز بگو آقا جان تو رو قسم میدم به پهلوی شکستهٔ مادرت زهرا .. (آخه میدونید اهل بیت به نام مادرشون زهرا خیلی حساسن … کدوم زهرا … ) همون زهرایی که بین در و دیوار ناله میزد ، مهدی جان کی میای انتقام مادر بگیری... 🔘از سینه اش خون میچکید 🔘دنبال حیدر می دوید 🔘میگفتو با سوز جگر 🔘یا ابن للحسن یا ابن الحسن @ ⬅️صدا زدن علی جان... بهترین لحظه عمرت چه لحظه‌ای بود؟؟ (یاعلی بهترین لحظه عمرت چه لحظه ای بود؟) فرمود: لحظه‌ای که در غدیر خم رسول خدا صدا زد: 🌟() هرکس من مولای اویم علی مولاشه ( این بهترین لحظه ی عمرم بود..) ♻️ یا علی کدوم لحظه، لحظهٔ سخته زندگیت بود... یه وقت دیدن اشک تو چشمای امیرالمومنین جمع شد.. فرمود مگه سخت‌تر از این هم میشه که مقابل دیدگان مردی همسرش رو کتک بزنند... آخ دستامو بستند... خدا فاطمه مو کتک زدند.... فاطمه مو زدند... یا علی.. یا علی.. یا علی… 🍃آقاجان قربون مظلومیتت برم یا امیرالمومنین ... یه لحظه رو یاد کنم التماس دعا.. کدوم لحظه رو یاد کنم... ⬅️لحظه ای که بدن زهرا رو غسل داد.. بدن زهراشو کفن کرد.. خدا غریبانه بدن زهرا تشیع کردند.. همچنین که رسید نزدیک قبر فاطمش.. ( دیدید وقتی مادری از دنیا بره میگن محارم مادر بیان کمک کنند بدن نازنین مادرو درون خانه قبر بزارن..) خدا سلمان محرم نیست.. اباذر محرم نیست.. محارمش بچه های کوچکشند.. خدا چه کنه علی .. ( به خدا امیرالمومنین غریبه … علی مظلومه..) اگه میرفت درون خانه قبر کسی نبود فاطمه رو به دستش علی بده.. اگه بیرون قبر باشه چطور فاطمه رو وارد خانه قبر کنه... آخ بمیرم... یه وقت دید دوتا دست شبیه دستای پیغمبر … آخ … علی جان علی جان بده امانتمو.. (بده فاطمه مو...) شاید گفته باشه (یا رسول الله) 2 ازت خجالت میکشم..(چرا) چون امانتی که شب عروسی به من دادی سیلی خورده نبود...امانتی که به من دادی تازیانه خورده نبود ... اما یا رسول الله این مردم با فاطمه چه کردند … ‏پهلوی زهرا رو شکستند … آخ فاطمه تو بین در و دیوار گذاشتند.. 👇(زمزمه به سبک زینب زینب زینب)👇 🏴با رفتنت ای زهرا 🏴از خانه صفا رفته 3 🏴زینب به حسین گوید 🏴مادر به کجا رفته3 ♨️یا فاطمه یا زهرا... 🏴این خانه پس از زهرا 🏴گردیده عزا خانه 3 🏴زهرای مرا کشتند 🏴تنها و غریبانه3 ♨️یا فاطمه یا زهرا… هر چقدر ناله داری به سوز جگر یتیمان زهرا س به ناله های خانم فاطمه زهرا س صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه به نام نامی خانم فاطمه زهرا بلند بگو یا زهرا… 👇 در موقع نشر صلوات حذف نشه لطفا 👇 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
*روضه اسارت 😭😭😭 @roze_daftari *چنان مرغ شکسته پر و بالم* *غمت یک ساعته کرده هلالم* *(اینا ناله های زینبن)* *چنان مرغ شکسته پر وبالم* *غمت یک ساعته کرده هلالم* *داداش زِبس داغت سنگینه عزیزم* *تمام دشت می گرید به حالم* *◾وقتی از آقا امام زمان سوال شد آقا کدوم مصیبت جدت دردناکه که فرمودی برای آن مصیبت اگه خون گریه کنم کمه، آن بزرگوار فرمود: همه ی مصیبت جدم سخت و سنگین و درناکن،گفتن آقا اون مصیبت که فرمودی اگه اشکم خشک بشه خون گریه میکنم ، تا آقا اینو شنید اشکاش سرازیر شد، فرمود: همه ی مصیبت های جدم دردناکه اما امان از مصیبت اسیری عمه ام زینب😭😭😭* *وقتی روز یازدهم محرم بی بی زینب همه ی زن و بچه ها رو سوار بر محمل کرد بمیرم نوبت به خودش رسید کسی نبود خودشو کمک کنه تا سوار بر محمل بشه ، هر چه دور و برشو نگاه کرد محرمی پیدا نکرد یه نگاه انداخت به قتلگاه صدا زد حسینم عزیزم ببین دارن خواهرتو به اسیری میبرن، یه نگاه انداخت به علقمه ،داداش عباسشو صدا زد یادش اومد روز دوم محرم وقتی وارد سرزمین کربلا شد همه ی محرم ها دور و برش بودن یکی رکاب محملو گرفته بود ، یادش اومد عباس زانو خم کرد خواهر رو پیاده کرد، صدا زد عباس جان بیا ببین دور وبر خواهرت یه مشت نامحرمه بیا خواهرتو دارندبه اسیری میبرن، آی بمیرم با هر سختی بود خودشو سوار کرد، کاروان از گودال عبور کرد ،اهلبیت امام حسین با بدنهای پاره پاره داغِ دلشان تازه شد، از بالای محمل وداع کردن چند قدمی نگذشته بودن نتونستن تحمل کنن پیاده شدن هر کسی نعش عزیزی رو بغل گرفت زینب کجا رفت؟ رفت گودال قتلگاه کنار نعش برادر، آی قربون دردهای دلت ای دختر علی* *داداش اومدم بگم دارن منو میبرن اسیری اومدم خداحافظی کنم ، خداحافظی هم رسمی داره برادر، رسمش روبوسیه ، اما برادر یه جای سالمی در بدن نداری تا بوسه زنم😭😭😭* *سر به بدن نداری تا صورتت رو بوسه بزنم ، چه کرد این خواهر داغ دیده آی بمیرم خم شد لباشو گذاشت روی رگهای بریده ی حسین رگهای بریده رو بوسه زد* *بوسیدم آنجایی که مادرم نبوسید* *بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید* *آه اومدن زینب رو با تازیانه از کنار نعش برادر جدا کردن همه را سوار کرد با چه سختی خودشو سوار کرد، کاروانِ اُسرا حرکت به راه افتاد ، زینبی که با حسین به کربلا آمده بود حالا باید با سرِ حسین برگرده ، زینب از روی محمل نگاش به گودل قتلگاهه دل از برادر نمی کنه ، همچنان از روی محمل روضه میخونه و خداحافظی میکنه😭😭😭* *خداحافظ ای برادر زینب* *شده روی محمل روضۂ زینب* @roze_daftari *«الا لعنة الله علی القوم ظالمین»*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه اسارت کاخ یزید @roze_daftari زندگی بعد تو عذابه رو دست من جای طنابه تموم گلهاتو آوردم اما یکی موند تو خرابه ... این نشونی که رو چشام سوغاتی کوفه و شام چادر خاکی رقیه ببین داداش، شال عزامه هر کاری کردم که بمونه ، اما نشد ... نمیره زیر تازیونه ، اما نشد اما نشد ... هم سفرم شه تا مدینه ، اما نشد ... خواستم سر تو رو نبینه ،اما نشد ...  +داداش تو اون مجلس هرچی جلو چشماشو گرفتم ... هی رو پنجۀ پا بلند شد ، عمع به خدا سر خود بابامه .... حسین جان تو اون مجلس با اون چشم کمسوش تو رو شناخت اما نزاشتم درست تو رو ببینه ...اما تو خرابه سر تو به سینه چسباند .... شده تنم پر از کبودی هر جا که بردنم تو بودی سر تو رو بالای نیزه چه سنگی زد ، زن یهودی ... غارت شده انگشتر تو غارت شده روسری من حتی زن یزید دلش سوخت برای بی معجری من خواستم که تو قرآن نخونی ، اما نشد ... خواستم نشه لب تو خونی ، اما نشد ... +از چهارسالگی همه بهش گفتن کربلا ، عطش ، سر بریده ... از چهارسالگی این کلمات رو مرور کرد ، لذا کربلا شب عاشورا تا دست امامت رو قلبش آمد همه رو پذیرفت با شهادت حسینش کنار اومد .... داداش همه بهم گفتن حسینتو تشنه می کشن ، همه رو باور داشتم اما اینو باور نداشتم سرت تو تشت طلا باشه .... نانجیب شراب بخوره ... ته ماندۀ شرابش رو .... جلو زن و بچه ت چوب خیزران بلند کنه .... آخ بمیرم برات ....خاک بر دهان من ، تو دعای عرفه اومده ابی عبدالله با تمام اعضا و جوارحش شهادت میده به یگانگی خدا ( تک تک اعضا رو میگه ) ... یعنی با همۀ اعضا و جوارحم شهادت میدم ، میخوام یه جمله بگم و بشینم ، همۀ اعضا و جوارحش رو کربلا تقدیم کرد ... یه جای سالم تو بدنش باقی نموند ... تنها جای سالم دندان های مبارکش بود .... یه نگاه کرد نانجیب ، دید دندان هاش سفیده و میدرخشه ... چوب خیزران رو بلند کرد .... حسین .... @roze_daftari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه اسارت کاخ یزید لعنت الله @roze_daftari
روضه/حضرت رقیه محمدرضا بذری اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ پا به پای این نیزه به هرجا رفته کارش عشق است که با آبله ی پا رفته در دلش آتش کوچه پی مولا رفته چقدر غربت این بچه به زهرا رفته هرکه میدید قدش را به لبش زمزمه بود میشود سن کمی داشت ولی فاطمه بود در سرش شوق وصال پدرش را دارد بوسه هم از لب او دردسرش را دارد بنت زهراست بدانید جگرش را دارد اشک او اشک یتیم است اثرش را دارد سرشب در دل او نور امید آمدو گفت ماه را دیدو به تاریکی شب زل زدو گفت *دل بده شب تاریک خرابه سحرم می آید عمه جان چشم تورو روشن پدرم می آید دخترش هستمو از او باخبرم می آید اشک شوق است به چشمان ترم می آید تا که او هست محال است مرا غم ببرد تازه او گفته قرار است مرا هم ببرد میشود عمه مرا باز تو دوردانه کنی تومرا ناز ترین دختر ویرانه کنی نظر لطف به بالو پر پروانه کنی شدنی بود اگر موی مرا شانه کنی دختر فاطمه ای و فاطمه را یاری کن تا نبیند پدرم موی مرا یاری کن پدرم را که ببینم گله را می گویم درد جاماندنه از قافله را می گویم گله ی پای پره از آبله را میگویم خنده ها کرد به من حرمله را میگویم گله ها دارم از آن دست که احساس نداشت وای از آن روز که این قافله عباس نداشت گفت سر آمده ترسیدم و نشناختمت گفت بابامی و بوسیدمو نشناختمت چشم من تار شده دیدمو نشناختمت به کجا رفته سر اینقد پر از گردی تو یک شبه اینهمه تغییر چرا کردی تو *وای وای از قتلگاه بدم میاد چکمه سیاه بدم میاد از اونی که آتیش زده به خیمه گاه بدم میاد از هرچی جنگ بدم میاد از چوب و سنگ بدم میاد خدا میدونه چقداز کوچه ی تنگ بدم میاد آخه کی از فحش و کتک خوشش میاد از موی سوخته و لب ترک ترک خوشش میاد حالا تو از موی سرم خوشت میاد از اینکه دست دراز کنن به معجرم خوشت میاد از ساربون بدم میاد از رد خون بدم میاد چندروزه حتی از تنور از بوی نون بدم میاد @roze_daftari از بوی دود بدم میاد من از حسود بدم میاد از اونی که پیروهنتو دزدیده بود بدم میاد فکر نکنم خوب بشه این کبودیا چقد بدم میاد من از محله ی یهودیا حالا تو از زیر چشام خوشم میاد حالا که دندون ندارم از خنده هام خوشت میاد حالا تو از موی سپید خوشت میاد از اینکه زانو بزنم پیش یزید خوشت میاد من از طناب بدم میاد ازاضطراب بدم میاد از خنده های حرمله جون رباب بدم میاد از شهر شام بدم میاد از ازدحام بدم میاد به قسمت سکینه از بزم حرام بدم میاد به جون تو از خیزرون بدم میاد از این که تو جمع عمه رو بدن نشون بدم میاد حالا تو از اشکم عزیز خوشت میاد این که اینا به دخترات بگن کنیز خوشت میاد عمو کجاست یعنی عمو خوشش میاد از اینکه میخورم زمین جلو عدو خوشش میاد *بابابابا بابا خواستم تا که دهی پروازم دست بر گردن تو اندازم دیدم اینکار به دست من نیست چون سرت هست ولی گردن نیست @roze_daftari
خوش به حال اونایی که الان کربلان" خوش به حال اونایی که با پای پیاده رسیدن کربلا"خوش به حال اونا که  حسین حسین گفتن و سینه زدن و راه رو  پیاده رفتن کربلا،نوبت ما هم میرسه* خواستم این اربعین را کربلا باشم،نشد از نجف پای پیاده کربلا باشم،نشد رفقا ما جا موندیم اونایی که باید اربعین برن کربلا رفتن،امشب به حال خودمون گریه کنیم،چاره چیه؟باید چی کار کنیم؟ میروم مشهد وبا آقام درد و دل کنم میرم به امام رضا میگم؛چی میگی به آقا؟ خواستم این اربعین را کربلا باشم حسین* *شب اربعین رسید،از دهه محرم که شبا التماست میکردم ما رو ببر کربلا از همین امشب میترسیدم،همه رفقام رفتند کربلا، عجب غوغاییه،من که به این نتیجه رسیدم غیر کربلا خبری نیست،کربلا نری باختی...ولی امشب به ماهم یه نگاهی کن...تو که ملیون ملیون زائر رو راه دادی،مارم زائر اربعینت محسوب کن* ای کاش میشد من همین شب ها در گوشه ای دنج از حرم باشم یا نوحه ای پرشور باشم یا ترکیب بند محتشم باشم *بودند دیو و دد همه سیراب و زینب آمده کربلا،حسین جان* میشد شبیه پرچم سرخی برروی بیرق ها رهابودم دردسته های سینه زن گاهی درهیات زنجیرها بودم میشد که تامرز شلمچه رفت میشد که زد دل را به جاده *ناشکریه ها ولی ای کاش کربلاتو نمیدیدم حسین جان،این زائرا چشمشون که به گنبد میفته چه حالی دارن من با خودم میگفتم اگر پیاده برم این بیت رو میخونم: از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین آقاجونم زائرات که با پای پیاده میان کربلا چقدر بهشون عزت و احترام میکنند؛اینقدر خدمت میکنند؛محبت میکنند؛زائر رو شرمنده میکنند دلا بسوزه برا خواهرت که وقتی روز دوم محرم رسید کربلا با یه عزت و احترامی پیاده شد،یکی پرده ی محمل رو کنار زد،یکی خم شد،یکی زیر بغلای عمه رو گرفت؛ قاسم خم شد برا عمه رکاب گرفت؛یه روزم زینب میخواست از کربلا حرکت کنه،همه ی بچه ها رو سوار بر ناقه های عریان کرد،زین العابدین رو سوار کرد؛همه دارن زینب رو تماشا میکنند دختر علی میخواد چه کنه؟ اگه کربلا نرفتم تقصیر خودمه،اگه منو راه ندادن برا گناهای زیاده که انجام دادم؛کربلا توفیق میخواد آقا امشب دلم بین زائراته عجب شوری برپاست کربلا... بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا... بر دلم ترسم بماند ... نکند مارو کربلا نبری،سال بعد اربعین ما میایم کربلا* میشد که تا مرز شلمچه رفت میشد که زد دل را به جاده رفت میشد شبیه خیل مشتاقان تا کربلا پای پیاده رفت با تو محرم را صفر کردم با تو چهل شب را سحر کردم *این حرف زینبم هست با تو محرم را صفر کردم با تو چهل شب را سحر کردم حسین جان! خبر داری ما را تا سر بازار بردند خبر داری چی به سر ما آوردند؟ما امشب آمدیم ادای کربلاییا رو در بیاریم امشب روضه میخوننا،میگن حسین جان وقتی بچه هات اربعین اومدن کربلا از بالای اسب و شتر خودشون رو پرتاب کردند رو زمین؛سابقه داشت،حسین جان موقعی که اینا رو اومدن از کنار قتلگاه عبور بدن اینا طاقت نیاوردن* با تو محرم را صفر کردم با تو چهل شب را سحر کردم هر وقت یاد زینب افتادم خون گریه ها را بیشتر کردم هر وقت یاد زینب افتادیم معجر دوباره یادمان آمد از خیزران، از شام، از غربت از گوشواره یادمان آمد می خوانم از چشم عزاداران مقتل به مقتل از لهوفت را تا دین جدت را بفهمم، باز می خوانم امشب "یا سیوفَت را *ان کان دینُ محمد اَن لم یَستَقِم الا بقتلی فیا سیوف خذینی* حال خوشی دارم اگر چه اشک در سطرسطر شعر من جاریست این چشم و روی خیس در عالم تنها مسیر آبرو داری ست *آقا ما رو جواب نکنی،ما به دردی نمیخوریم حسین جان.... میگه از نجف پای پیاده حرکت کردم برم کربلا،دیدم یه مرد عراقی سایه به سایه دنبال من میاد،هر جا که روی زمین میشینم میاد جلوی من می ایسته،تعجب کردم ولی چیزی نگفتم به مسیرم ادامه دادم،دوباره خسته شدم نشستم،اومد جلوی من ایستاد؛گفتم آقا چه میکنی هدفت چیه  دنبال من راه افتادی؟گفت:کاری ندارم،مزاحمت نمیشم،گفتم پس هدفت چیه؟گفت:راستش رو بخوای من حرکت کردم گفتم حسین جان پول ندارم به زائرات خدمت کنم،حتی ندارم چند بطری آب بخرم دستشون بدم؛حسین جان من راه میفتم تو این گرما سایه بون زائرات بشم؛حسین جان آفتاب به من بخوره به زائرات نخوره؛میگه بلند شدم سر و صورتش رو بوسیدم،یه جمله بهش گفتم دوتایی شروع کردیم گریه کردن؛گفتم کجا بودی عصر عاشورا؟سایه بون تن بی سر پسر فاطمه بشی* "السلام علی الاجساد العاریات"سلام بر اون بدن های برهنه"السلام علی الجسوم الشاحبات"سلام بر اون بدن های رنگ پریده از آفتاب" صدات رو برسون کربلا،حسین جان از ما قبول کن به پهلوی شکسته ی مادرت زهرا(س) به برادرت بگو ابالفضل اسم اینارم بنویس،اینام زائر اربعینند 🔲➖🔲➖🔲➖🔲➖🔲➖🔲➖
🕊﷽🕊 🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من ⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️ 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
❣﷽❣ ⚫️ ( 5) ⚫️ ⚫️گریز به امام حسن ع ⚫️گریز به حضرت علی اکبر ع ✨به آیه آیه قرآن احمدی صلوات ✨به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات ✨به اهل بیت رسول گرامی اسلام  ✨به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات (دعای فرج) 🔶اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم .. بسم الله الرحمن الرحیم ... لاحول ولا قوه الا باالله العلی العظیم 🔆السَّلَامُ علیک یا ابالحسن یا علی ابْنِ موسی ایها الرِّضَا یابن رَسُولَ اللَّه یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و… 🍀السلام علیک یا اباجعفر یا محمد ابن علی ایها التقی الجواد یابن رسول الله یا حجه الله علی خلقه ..یا سیدنا و مولانا انا توجهنا... @roze_daftari 🍁دوباره ولوله در عرش کبریا افتاد 🍁عزیز فاطمه ابن الرضا ز پا افتاد 🍁همینکه زهراثر کردزانویش خم شد 🍁میان حجره دربسته بی صدا افتاد 🍁ز سوز تشنگی آهسته گفت یاجدّاه 🍁بیا که بر جگرم آتشِ جفا افتاد ⬅️دلارو ببریم کاظمین، حرم آقا جوادالائمه، امروز همه با هم برا غربت امام جواد ناله بزنیم… امروز زیر خیمه امام جواد دل شکسته رو میخرند... دلشکسته ها کجا نشستند.. امروز اگه درد نگفتنی داری به آقات بگو.. کیا آرزوشونه برند کاظمین... حاجت مندا کجا نشستند… مریض دارا کجا نشستند …جوون دارا کجا نشستند… بگو قربون مظلومیت برم آقا جان… قربون غربتت یا جواد الائمه.. یه گوشه چشمی به عنایتی آقا جان.. بگو منم جوون دارم…حاجتمندم… مریض دارم… ▪️من بمیرم برات آقاجان یا جوادالائمه… چه کرد ام‌الفضل... تا ام فضل ملعونه زهرو به آقا داد. یه وقت دیدن صدای جوادالائمه بلند شد. هی صدا میزنه جگرم داره میسوزه… العطش العطش العطش … 🔺(همه ی من و شما میدونیم، هر کسی تو خونه محرم رازش همسرشه هر مردی هر دردی داشته باشه به اول کسی که میگه همسرشه) 🔸اما من بمیرم برا غربت آقا جوادالائمه… تو خونش هم غریب بود محرم نداشت… امام حسنم تو‌خونش مثل جوادالائمه خیلی غریب بود تو‌خونه محرم نداشت … امام مجتبی هم مثل جوادالائمه خانمش بهش زهر داد.اما خواهر بالا سرش بود برادری مثل حسین ع و ابالفضل ع کنارش بودند… اما من بمیرم… هر چقدر جگر گوشه امام رضا میون حجره در بسته ناله زد… کسی نیومد بالا سرش… هر چی طلب آب کرد کسی اعتنا نکرد. ▪️رسیده جان به لب اطهرت ابالهادی ▪️نشسته پیک اجل در برت ابااهادی ▪️دوباره قصه ی زهرو دوباره نامردی ▪️کبود شد همه ی پیکرت ابااهادی ▪️میان‌حجره‌ی‌دربسته‌دست‌و پا زدیو ▪️بریده شد نفس آخرت ابالهادی ▪️لباس شمر به تن کرد و منع آبت کرد (دلت رفت یه جایی …آی کربلائیا) ▪️لباس شمر به‌تن کردو‌منع آبت کرد ▪️چه کرد با دل تو همسرت ابالهادی ▪️مدام هلهله شد تا صدای تو‌نرسد ▪️صدای ناله و خسته ات ابالهادی ( اوج /سوز)اینقدر صدای ناله ی آقا جانکاه بود… هی صدا میزد…جگرم داره میسوزه… ◾️معلونه دستور دادکنیزا پشت در حجره کف بزنند، هلهله کنند ، تا کسی صدای ناله ی امام جوادو نشنوه… اما بمیرم یه وقت دیدن صدای ناله امام جواد نمیاد… تا در حجره رو‌باز کردند… دیدن جگر گوشه امام رضا، گل یکی یه دونه امام رضا ع… سر رو خاک حجره گذاشته جان داده… (دلت اینجاست)… (یه لحظه دلتو ببرم کربلا) آی دلای کربلایی… آی حسینیا…آی آبرو دارا… ‏آی حاجت دارا…آی جوون دارا… ‏ اینجا پسر از دنیا رفت بابا نبود ببینه… ( بابا بالا سرش نبود …) اما من بمیرم کربلا … فدای اون پدری که با زانو رسید کنار بدن اربا اربای پسر… (دشتی اوج) ▪️چرا موهاتو خاک و خون گرفته ▪️غم تو از تنم توون گرفته (علی اکبرم بابا) ▪️میبینی نیزه‌ای که‌خورد‌ به پهلوت ▪️چجوری قلبمو نشون گرفته 🔺(فرود) بأبی المضطر الغریب یا قتیل اعدا یا اباعبدالله ⏺یه وقت دیدن حسین عبارو پهن کرد صدا زد :«يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ إلى الْفُسْطاطِ» … یعنی به دادم برسید… بیایید جنازه علی مو ببرید خیمه… ➖آخ جوانان بنی هاشم بیایید ➖علی را بر در خیمه رسانید ➖خدا داند که من طاقت ندارم ➖علی را بر در خیمه رسانم 🎇صل الله علیک یا مظلوم … یا غریب … یا اباعبدالله …یا حسین موقع نشر صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾┈
❣﷽❣ 🔘 (4) 🔘 🔘 💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔺بر بازوی افتاده به خاک ابالفضل صلوات 🔺برچهره ی ماه تابناک ابالفضل صلوات 🔺افتاده به روی خاک عباس علی 🔺برقد رشید چاک چاکش صلوات 💠(دعای فرج) ◽️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِالله … السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس ع یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ،‌ اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْن ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس ▪️سلام باد به چشم و به دست و بازویش ▪️درود باد به ماه جمال دلجویش ▪️ملقّب است به باب الحوایجی آری ▪️بیا و دست گدایی دراز کن سویش ▪️تمامی شهدا غبطه می برند به او ▪️که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام حضرت زهرا به حضرت عبّاس 🔶ثروتمند بود اونقدر عاشق عباس بود هر ماه در آمدش رو نصف میکرد می‌گفت اینم سهم عباس… (همه مردم میدونستند این مجنون عباسه…این آقا ابالفضل العباس رو خیلی دوست داره) یه دختری خدا بهش داد، دخترش سرطان خون گرفت, همه جا بردنش برا مداوا، دکترا گفتن این دختر رفتنیه، موندنی نیست، دیگه قادر نیست حرکت کنه، دختر ۵ ساله نمیتونه راه بره. (بعضیا بهش طعنه میزدن، میگفتن این ابالفضلیه …این چرا درمونده شده، تو ثروتی که داشت سهمشو با عباس جدا میکرد ، چرا ابالفضل محلش نمیده، چرا نگاش نمیکنه ) یه شب دلش خیلی شکست گفت آقا من بی ادب نیستم… اما دیگه مردم زخم زبونم میزنن، منو خجالت زده نکن ، آقا جان یا باب الحوائج منو جلو بچه ام شرمنده نکن. با گریه خوابش برد… نصف شب دید دخترش صداش میزنه… بابا بلند شو بابا… (اوج) دید بچه سالمه ، رو پا ایستاده… (دخترم عزیزم چی شده بابا) صدا زد بابا ,خوابیده بودم ، دیدم یه آقایی بلند قامت ، دستی در بدن نداشت، گفت دخترم برو باباتو‌ صدا کن... بهش بگو حالت خوب شده ، بگو عباس سلام رسوند ، به بابات بگو ...یه عمر سهم ابالفضل دادی اینم سهم ابالفضل… ابالفضل برات جبران کرد… 🔰یا ابالفضل …۳ حاجت دارا کجا نشستند،گرفتارا کجا نشستند، (اوج) آخ مریض دارا کجا نشستند ، جوون دارا کجا نشستند … (باب الحوائج کربلاست…) ⬅️امان امان… ⬅️یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا (شفا همه مریضا بلاخص مرضای منظور ) 🔰تا صدای ناله ابالفضل از سمت علقمه بلند شد… اخا … ادرک اخا … برادر حسین برادرتو دریاب… (میتونی تصور کنی چی به دل حسین گذشت اون لحظه، یه چشمش سمت خیمه ها یه چشم سمت علقمه) سراسیمه خودشو رسوند کنار بدن ابالفضل… اما چه ابالفضلی … 📿برام عزیزی …(ابالفضلم داداش …) 📿برام عزیزی … 📿اینجوری دست و پا نزن بهم می‌ریزی 📿از اون قد رشید تو نمونده چیزی 📿 هنوز علمدار منی، پاشو پاشو 📿همه کس و کار منی، پاشو پاشو 📿هیچکی ازت آب نمیخاد, پاشو پاشو 📿فقط میگن عمو بیاد پاشو پاشو ابالفضلم پاشو بریم خیمه, آخ سکینه چشم انتظاره… رقیه ام چشم انتظاره آخ رباب چشم انتظاره نگاه کرد دید عباسش داره گریه می‌کنه… عباسم داداش… چرا گریه می‌کنی … گفت حسین جان… الان که من افتادم ، داداش اومدی سرمو به دامن گرفتی … آخ حسینم …گریه ام برا اون لحظه ایه که سرت زمین بیفته…اما کسی نیست سر تو به دامن بگیره (دشتی) 💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل 💢گرفتاری بگو یک یا اباالفضل 💢بود مشکل گشای خلق عالم 💢در این دنیا و آن دنیا اباالفضل ‼️هر چقدر ناله داری به امید ناامید شده ابالفضل دستتو بیار بالا … حاجتتو مدنظر بگیر سه مرتبه ناله بزن بگو یا ابالفضل… ⭕️و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈