eitaa logo
روضه دفتری
16.4هزار دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای متعال ان شاء الله این قدمها رو به زودي زود به سوریه کنار حرم باصفای بی بی رقیه سلام الله علیها برساند خشنودی روح مطهره بی بی و همه شهدای مدافع حرم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. -
▪️ نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم اَلاَْعَزِّ الاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ بدماء شُهَداءِنا و بِحَقِ اِمامِ زَمانِنا یاالله... یا الله.... ▪️ حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها (همه باهم) (أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء)َ نمل62 1). فرج امام زمان(عج) ما معجل بفرما. 2). قلب نازنین آنحضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما. 3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، عزاداری، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما. 4 ). خدا به بیمار کربلا، مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما. 5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین به فریاد همه ما برسان. 6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، مدینه منوره، مکه مکرمه به آرزوشان برسان. 7 ). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما. 8 ). خدا به آبروی آقامون امیرالمومنین، شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام، دشمنان شیعه به خودشون برگردان. 9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما. 10). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز. 11 ). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران عائد و واصل بفرما. بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات. -
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم اَلاَْعَزِّ الاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ بدماء شُهَداءِنا و بِحَقِ اِمامِ زَمانِنا یاالله... یا الله.... ▪️ حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها (همه باهم) (أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء)َ نمل62 1). فرج امام زمان(عج) ما معجل بفرما. 2). قلب نازنین آنحضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما. 3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، عزاداری، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما. 4 ). خدا به بیمار کربلا، مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما. 5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین به فریاد همه ما برسان. 6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، مدینه منوره، مکه مکرمه به آرزوشان برسان. 7 ). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما. 8 ). خدا به آبروی آقامون امیرالمومنین، شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام، دشمنان شیعه به خودشون برگردان. 9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما. 10). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز. 11 ). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران عائد و واصل بفرما. بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات. -
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه به روح مطهره و منوره بی بی دوعالم، صدیقه کبری، انسیه حوراء، فاطمه زهرا سلام الله علیها، جلب رضایتشون، تسلای دل داغدارشون، عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا سَيِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ُ (زیارت نامه حضرت زهرا سلام الله علیها) کی برات کربلا میخاد امشب از مادرش زهرا بگیره... با توجه صدا بزن... یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا انّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهَةً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَاللّه (دعای توسل) -
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات 1 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج یابن الحسن... 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج آقای خوبم یابن الحسن... 🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج ایام عزای سیدالشهداست... اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه... آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه... هی میگه پسرم مهدی کجایی... 🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است 🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج (شاعر: سازگار) حالا با همین اشک قشنگت... با همین حال خوبت... آقات رو صدا بزن... هرکجا نشستی ... همه باهم... یابن الحسن... -
های محرم محرم آمد و دلها غمین شد غم و عشق و بلا با هم عجین شد حسین آماده بهر جانفشانی است دوباره فاطمه قلبش حزین شد 🏴🏴🏴🏴🏴 محرم بوی عطر یاس دارد نوایی از غم و احساس دارد سخن از تشنگی وغیرت عشق نشان از قامت عباس دارد 🏴🏴🏴🏴🏴 باز محرم شده ماه حسین دل شده محزون شه عالمین جن و ملک برسر وسینه زنند رفته به نیزه سر آن نور عین @roze_daftari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه شور سرپایی آخر مجلس جواب👈🏻عجّل علی ظهورک به رنگ و روی زینب عجل علی ظهورک بُغض گلوی زینب عجل علی ظهورک به راس روی نیزه عجل علی ظهورک در روبروی زینب عجل علی ظهورک به ناله های زینب عجل علی ظهورک به گریه های زینب عجل علی ظهورک به لحظه ی قنوت و جل علی ظهورک به ربنای زینب عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به ماجرای زهرا عجل علی ظهورک سوز و نوای زهرا عجل علی ظهورک به صورت کبود و عجل علی ظهورک به غصه های زهرا عجل علی ظهورک به دختر پیمبر عجل علی ظهورک به عشقِ ناب حیدر عجل علی ظهورک به پهلوی شکسته عجل علی ظهورک به خونِ مانده بر درعجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به غیرت ابالفضل عجل علی ظهورک به عزت ابالفضل عجل علی ظهورک به تشنگیِ اصغر عجل علی ظهورک خجالت ابالفضل عجل علی ظهورک به قامتِ خمیده عجل علی ظهورک به چشمای دریده عجل علی ظهورک به مشکِ پاره پاره عجل علی ظهورک به دستهای بُریده عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به ضربه دستِ حیدرعجل علی ظهورک به بود وهستِ حیدرعجل علی ظهورک به نازِ شصت حیدر عجل علی ظهورک به ذوالفقار حیدر عجل علی ظهورک به رمز و رازِ حیدر عجل علی ظهورک حالِ نماز حیدر عجل علی ظهورک به تنِ نیمه جون و عجل علی ظهورک به فرقِ باز حیدر عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻تایپ و ارسال:علیمحمدی
.. 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 پسر فاطمه ای مهدی موعود سلام وی که مهرت ز ازل دردل مابودسلام حضرت عشق وجودت زبلا دور ،بیا تابه کی ازهمه کس قدرتومَستور،بیا گرچه بین همه ای ،لیک غریبی آقا نبری زین همه ی خلق نصیبی ،آقا چارده قرن پیِ سیصدوسیزده نفری یعنی از یار وفادار نباشد خبری خون بباریم ازاین غربت تو جا دارد یا که از شرم بمیریم ولو جا دارد این غریبی شده ارث پسران زهرا اوج مظلومی شان حادثه ی کرببلا شد محرم ،بفدای غم و آهت مهدی ای بقربان تو و شال سیاهت مهدی توکجاروضه بپاکرده ای ای نور دوعین می زنی ناله زسودای دل از بهرحسین درکدام خیمه تو ازدیدهٔ خودغم باری روضه غربت و مظلومی مسلم داری ناله ی مسلم مظلوم شدازغصه ودرد ای حسین کوفه میا جان رقیه برگرد گفته بودم که بیاسخت پشیمان هستم کن حلالم پسر فاطمه بستند دستم هرکجایی توحسین سوی مدینه برگرد اکبرت کشته شود جان سکینه برگرد جان عباس من ازفرت عطش تب دارم یاحسین در دل خود غصه زینب دارم سرِ طفلان من و من به فدای سر تو تو میا کوفه که چون دق بکند دخترتو همه جا ولوله افتاده حسین می آید با عزیزان و همه نور دوعین می آید گفته اندهرچه که آورده ای زینت ببرند همه اموال شما را به غنیمت ببرند گو به زنهاکه گوشواره زگوش وابکنند ورنه این قوم پی غارتش از جا بِکَنند کوفیان از خبرآمدنت شاد و خوشند تومیادکوفه فدایت که توراهم بکشند من که رفتم خدا رحم به حالت بکند رحم بر خواهرو براهل وعیالت بکند هدیه ام را بپذیر سرورم از سوزکلام ای جگرگوشه زهرا وعلی بر تو سلام آخرین حرف من ونالهٔ«مداح»این است بهرپامال شدنت اَسب تمامی زین است 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 سلام حضرت صاحب زمان سلام آقا سلام منتقمِ خونِ سیدالشهدا سلام بر تو عزیز دل علی و رسول شوم فدای تو ای نور چشم بتول همیشه سایهٔ لطف توبوده برسرمن به موج حادثه هامی شدی تویاورمن بدرد توکه نخوردم بدرد من خوردی همیشه بارغمم رابدوش خودبردی اگر چه در دل گلزار تو چنان خارم ولی به جان تو آقاکه دوستت دارم هزارهزاردفعه فتادم گرفته ای دستم خریدی آبرویم را غلام تان هستم تویارهرچه ستمدیدگان و مظلومی میان این همه شیعه زیار محرومی غریب قدر غریبیِ هر غریب میداند بیا که جَدِّ غریبت حسین تورا خواند بیا خبر رسیده ز صحرای درد و بلا حسین با همه یاران رسیده کرببلا کجا برای حسین مجلس عزا داری؟ برای غربتش از دیده اشک خون باری هلا حقیقت مُضطربه آه وناله مُجیب بیاکه جَدِّ تو مانده میان فتنه غریب بیا که آینه ی زینبی مُکَّدر شد تمام فکر وخیالش غم برادر شد هنوز عمۀ مظلومه ات حسین دارد اگرچه دردلش اندوه وشوروشین دارد ببین که اکبرِ فَرّخ لقـا آمده است هنوز قامت جَدّت ز داغ او نشکست بیا که فرق علی اکبرش دوتا نشود بیا که دست عمو جانتان جدا نشود بیاکه اصغر شش ماهه تا فدا نشده به تیر حرمله تا که سرش جدانشده بیا که نالۀ طفلان ، شوروشین نشود بیا که زینب مظلومه بی حسین نشود بیاکه ترسم حسین نیزه روی زین بخورد زفرت تشنگی ازذوالجناح زمین بخورد خدا کند که کمی آب بر لبش برسد خدا به داد دلِ زار زینبش برسد بیا که تشنۀ وصل تو گشته کام زمان بیا که نالۀ «مداح» شده امام زمان 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 سلام صاحب الزمان،سلام عشق بی کران سلام شمس پرفروغ،سلام ماه آسمان سلام عزیز فاطمه ،کجا بُوَدسَرای تو کی وکجا عزیزدل،بگیرم ازتویک نشان چه افتخارشدنصیب،شوم گدای کوی تو چه باشکوه گرشوی،به بزم روضه میهمان نوای نوحه های ما دراین بساط غم شده فدای غربت حسین فدای صاحب الزمان آمده مادرت عزیز،چاییِ روضه دَم کند یاکه دوباره پرچمِ،غمِ حسین عَلَم کند بیاکه زخم سینه ها،ازنفست شود دوا بیابرای مابخوان ،تو روضه های کربلا کجابه سینه میزنی،زسوزاشک زینبین کجاعزاگرفته ای،برای جَدِّ خودحسین بیا عزیز فاطمه بحقِ آه عمه جان بخوان برای ماتواز،مصیبت«رقیه» جان فدای بانگ سینه ات،که میرودبه آسمان کجاتودم گرفته ای،رقیه جان رقیه جان بسکه سه ساله ی حسین،رنج ومصیبت کشیده هرکه گرفتارِ بیاد،رقیه حاجتش میده همه میدونیددخترا،باپدران خود خوشند کاش که رقیه میدونست نگه باباکه می کُشند تمام ظلم زجر با ،رقیه با غرض شده چنان زده توصورتش،که شکل او عوض شده دلخوشیِ سه سالـه ها بـازیِ بـا عروسکه اونی که سرآوردبراش،نگفته اون یه کودکه تاکه سروبغل گرفت،طفلکی هی می رفت زحال به عمه بابی رمقی می گفت حلالم کن حلال دلتنگ باباکه می شد،یه گوشه ای غصه میخورد تاسرشوبغل گرفت،یه ناله زددِق کردو مُرد خرابه بودوناله ی،واویلتا وشوروشین باهمه«مداح»دم گرفت،بذکرجانسوز حسین 🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️▪️▪️ لطفاً با وضو و حال مناسب خونده بشه💔🖤 کشتی شکستۀ طوفان کربلا افتاده رو زمین خدا، سلطان کربلا پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی میکنم شب عاشوراست دیگه … همه با هم امشب روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه … کشتی شکستۀ طوفان کربلا افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا از چشمه های پیکرت، غریب کربلا می‌جوشه خون تو، با هر نفس نفس به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه …😭 آقا انگشترشون‌ رو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … 😭 نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیر زدن … یه جوری بشه امشب بمیریم دق کنیم خیلی خوبه … از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا می‌جوشه خون تو ، با هر نفس نفس چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه می‌کنید؛ مگه تازه شنیدید، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه … با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری می‌شد … از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا می‌جوشه خون تو ، با هر نفس نفس کشتن تو رو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …) هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس فرمود بابامُ به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …😭 بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه (خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه می‌کنه ، اومد بالای گودال دید …) بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه این لعنتی کی از رو سینه پا میشه ای صید و پا زده ، در خون برابرم حتی یه بوسه رو تنت، به سختی جا میشه حسین …. عصر غریبی ، سردار بی‌سپاه اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه دشنه و دربِ خونه‌ی مدینه یادته (بیشرف توی مدینه اومد دشنه‌رو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … ) دشنه و دربِ خونه‌ی مدینه یادته که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم حالا شده یه نیزه و اومده کربلا نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم این قوم خیره‌سر تورو، چه بی‌امون زدن فقط نه سنگ و نیزه که، زخم زبون زدن یه بی‌حیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد به صورت ابی عبدالله ، نامرد قبل از اینکه بزنه دهنشُ باز کرد … همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو … این قوم خیره‌ سر تو رو، چه بی‌امون زدن فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن جوونای بی‌رحمشون ، با حربه میزدن مقتل نوشته پیراشون ، عصا زنون زدن 😭😭 پیرمردای کوفه و شام ، از خیمه‌ها اومدن بیرون … بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین ر‌و بزنیم … اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! … بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم … حسین … یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره آاای حسین لبیک یاحسین
کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تا که از چهره ات نقاب افتاد رونق بزم آفتاب افتاد چهره ی مجتبائیت گُل کرد در دل دشت التهاب افتاد دید عباس رزم شاگردش دید صحرا در اضطراب افتاد 🔹وقتی اومد شروع کرد با اون ملعون ازرق شامی جنگیدن،با پسراش جنگیدن،عباس بالا بلندی ایستاده بود،هی قاسم رو تشویق میکرد،مرحبا به قاسم،نمی دونم مادرش کربلا اومده یا نه،اما اگه اومده اون لحظات با صدای تشویقات عباس،چه حالی پیدا میکرد نجمه خاتون،قاسمم بارک الله،بارک الله،احتمال به قریب به یقیق،اومده کربلا،آخه اومد دید پشت خیمه ها قاسم نشسته زانوهاش روبغل گرفته بود،داره گریه میکنه،قاسمم براچی داری گریه میکنی گفت:مادر دو تا منظره یادم اومد الان،اول یادم افتاد،وقتی لحظات آخر،بابام داشت جون میداد،عموم حسین کنار بابام نشسته بود،یوقت دست من و تو دست حسین گذاشت،صدا زد گفت:حسین جان،این امانت من دست تواست تا کربلا،فهمیدی برا چی ابی عبدالله با تأمل اجازه میدان رفتن به قاسم داد به قاسم بر خلاف  علی اکبر،علی اکبر که میخواست بره میدان،معطل نکرد ابی عبدالله،وقتی اومد بی معطلی گفت:بابا برو،علی جان برو میدان،اما قبلش برو یه بار زینب تو رو ببینه،بچه ها تو خیمه تو رو ببینند،اما قاسم اومد ابی عبدالله این پا اون پا کرد،معطل کرد،چرا؟ چون لحظات آخر،امام حسین دست قاسم رو گذاشت تو دست برادرش،داداش این امانت پیشت باشه،میدونی دلم کجا رفت؟تا علی اومد بدن فاطمه رو تو خاک بذاره،گفت: تا ابد مجروح زخم کاری ام وای من از این امانت داری ام ▪️مادر یادم نمیره اون منظره رو،بابام گفت کربلا،برا عموت جان فشانی کن،من خودمو آماده کرده بودم،برا امروز،دیشب ام که از عموم پرسیدم،آیا من به شهادت میرسم،یا نه؟عموم گفت:قاسمم مرگ در ذائقه ات چه طوره؟ گفتم: احلی من العسل،از عسل شیرین تره”بچه رزمنده ها با این جمله خیلی انس دارند”اما امروز رفتم از عموم اذن بگیرم،اجازه نمیده من برم میدان،چیکار کنم،پس چی شد،که گفت:به بلای عظیمی دچار میشی،کو اون بلای عظیم،عموم که اجازه میدان رفتن به من نمیده، حالا یابازوبند،یاصندوقچه،گفت: قاسمم این و بردار به عموت نشون بده،اگه عموم این دست خط رو ببینه،دست رد به سینه ات نمیزنه،تا قاسم دست خط پدر رو داد خدمت ابی عبدالله،ابی عبدالله رو چشماش کشید،گفت:بوی حسنم رو داره میده،بوی برادرم رو داره میده،وقتی خواست بره میدان،روایت میگه دست در گردن عمو انداخت،اینقدر حسین و قاسم با هم گریه کردند،وغُشی علیهما،دوتایی رو زمین افتادند همه از نعره ی تو فهمیدند کار با پور بوتراب افتاد تا حریف نبرد تو نشدند بارش سنگ در شتاب افتاد گفت:نمی تونید با این نوجوان بجنگید،سنگ بارانش کنید،چند نفر رو کربلا سنگباران کردند،اول حر بود عابس بود،قاسم بود،اما سنگ باران چهارم،اصلاً قابل قیاس با کسی نبود،دور حسین رو تو گودال گرفتند،امام باقر فرمود:اینقدر سنگ به بدن بابام زدند گوئیا زخم آتشین خوردی یا عمو گفتی و زمین خوردی به سرت سر رسیده ام برخیز شاخه ی یاس چیده ام برخیز سیزده سال انعکاس حسین پسر قد کشیده ام برخیز خاطرات قدیمی یثرب اشک های چکیده ام برخیز تا نفس های آخرت نشود تا کنارت رسیده ام برخیز من جوان مرده ام بمان پیشم خسته ام قد خمیده ام برخیز با تنت در برابرم چه کنم شرمگین از برادرم چه کنم که زده شانه ات به پنجه ی خویش که چنین تاب داده مویت را حیف مشتی زکاکُلت مانده گیسویت دست قاتلت مانده بیشتر مثل مجتبی شده ای ولی افسوس بی صدا شده ای مثل آیینه ای که خورده زمین تکه تکه،جداجدا شده ای قد کشیدی شبیه عباسم هر کجا تیر خورده وا شده ای صدای قاسم که بلند شد،یا عمّا،بازم بر خلاف علی اکبر،که صدای علی اومد،زینب میگه دیدم زانوهای داداشم داره می لرزه،آروم سوار بر مرکب شد،حسین دیگه رمق نداره،اما تا صدای قاسم اومد،روایت میگه،عقاب آسا اومد وسط میدان،اون نانجیبی که اومده،قاتلی که کنار قاسمِ،ابی عبدالله بعضی از روایات میگن:اون نانجیب رو به درک واصل کرد،بعضی ها میگن دستش قطع شد رو زمین افتاد،امدن اینو نجات بدن،بدن قاسم زیر سُم اسب ها بود،مجسم کنی،بیچاره ات میکنه،این ناجیب ها رو که ابی عبدالله فراری داد،دید قاسم پاهاشو داره رو زمین،میکشه،آروم میگه یا عما، گفت:برا عموت خیلی سخته صداش بزنی،نتونه کاری برات انجام بده،عزیزبرادرم. سئواله برا من،چرا به قاسم گفتی آقاجان به بلای عظیم،دچار میشی؟بلای عظیم هم بود،تنها بدنی است که دو بار پامال سُم مرکب ها شده،اما عرضم اینه،هر جوری بود بدن رو از زمین برداشت،درسته سینه به سینه قاسم پاها رو زمین میکشید،اون نوجوانی که پاهاش به رکاب مرکب نمی رسید،پاها رو زمین میکشید،بلاخره بدن رو آورد به خیمه،اما بدن علی اکبر رو هرچی نگاه کرد،دید تنهایی نمیتونه برداره،گفت:جوانهای بنی هاشم بیایید. بلند بگو یا حسین...
🖤به نام نامی سقای کربلا صلوات ♥️به شیر بیشه صحرای نینوا صلوات 🖤به پاسدار پرآوازه خیام حسین ♥️به قدر وشوکت عباس مه لقا صلوات 🖤اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي ♥️مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🖤وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
🏴ذکر صلوات ایام محرم 🏴 @roze_daftari به حسین بن علی کشته ی قرآن صلوات به غم وسوز دل وآه یتیمان صلوات بالب تشنه به میدان شهادت می رفت به دل سوخته ی خیمه نشینان صلوات عطش وتشنگی وغنچه ی صد ها لاله به علی اکبر وآب آور طفلان صلوات آن حسینی که به صحرای بلا جان می داد به گل پرپر افتاده به میدان صلوات دیده بگشا وببین خاک شده غرق به خون به تن اطهر خونین شهیدان صلوات آسمان صیحه کند از غم تنهایی او به چراغ سحر شام غریبان صلوات آید از کرببلا بانک شهادت طلبی به سر رفته به نی در ره جانان صلوات کر بلا قبله ی دلهای پریشان باشد به زمینی که بود روضه ی رضوان صلوات کیست تا این همه ایثار به تصویر کشید به قلم های پر از جوهر ایمان صلوات 🔳🔳🔳🔳🔳🔳 🍁خواهی ز پل صراط آسان گذری 🍁بر تشنه لب شهید کربلا صلوات 🍁خواهی که کنار علقمه بنشینی 🍁سقای شهیددست جدا راصلوات 🍁خواهی بروی کنار هفتادو دو تن 🍁هم قاسم و اصغرو علی را صلوات 🍁خواهی که بوقت مرگ راحت باشی 🍁جمع شهدای کربلا را صلوات 📝خادمه اهل بیت 🌿( @roze_daftari 💚💚💚💚💚
‍ 🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🏴 @roze_daftari🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه حضرت علی اکبر میرزا محمدی @roze_daftari
❣﷽❣ 🏴 🚩 🏴 ( 8) 🚩 🍃برخاتم الاوصیاء مهدی صلوات 🍃برصاحب عصر ما مهدی صلوات 🍃خواهی که خداوند بهشتت ببرد 🍃بفرست توبر حضرت مهدی صلوات (دعای فرج) ❇️ السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ … یا اباصالحَ المهدی … یا خلیفةَالرَّحمنُ … و یا شریکَ القران … ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ … سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان ▪️ای گیسوی هماره پریشان کربلا «یا صاحب الزمان آقا جان» ▪️ای گیسوی هماره پریشان کربلا ▪️ای چشمۀ همیشه خروشان کربلا ▪️با ما بگوچه دیده‌ای ای خون گریسته فرمود : « لابکین لک بدل الدموع دما » یا جَدّا بجای اشک برات خون گریه میکنم. ▪️با ما بگوچه دیده‌ای ای خون گریسته ▪️در سرخی عقیق سلیمان كربلا ▪️آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود ▪️با یاد خشکی لب عطشان شاه کربلا (اما مصیبتی که امام زمان خیلی براش گریه میکنه ، میدونی کدوم مصیبته؟) ▪️آه از دمی كه لشكر اعدا نكرد شرم ▪️كردند رو به خیمۀ سلطان كـربلا *(محمدعلی بیابانی) ⚡️عزیز زهرا در گودال قتلگاه… ⚡️هنوز جان در بدن مبارک ابی عبدالله ست … 🔹یه وقت یه نامردی صدا زد ، حمله کنید به خیمه های حسین… صدا زد« وَیحَکمْ یا شیعَةَ آلِ اَبی سُفیان ! اِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دینٌ وَ کنْتُمْ لاتَخافُونَ المَعادَ فَکونُوا اَحراراً فی دُنیاکم ... » آی نامرد مردم اگه دین ندارید حداقل آزاده باشید. اول بیایید کار منه حسینو تموم کنید… (دلت اینجاست؟؟) به نیت شفای همه مریضا بخصوص مرضای منظور… (دلتو ببرم کربلا ؟؟) (یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا) 🔳آخ همه ازخیمه ها بیرون دویدند 🔳وای ولی سالار زینب را ندیدند همچین که صدای ذوالجناح رو شنیدن ، دیدن داره از سمت میدان میاد،، ( یه وقت نگاه کردند دیدند زین واژگونه ،، یالها غرق خونه ،، بدن پر از تیر و نیزه است…) سکینه (س) دوید جلو … آخ اگه پدر داری خدا برات نگه داره😭 (دخترا خیلی بابایین ، آی اونایی که بابا دارید قدر باباهاتونو بدونید) ✨اگر نازی کند دختر ، خریدارش پدر باشد😭 (بگمو‌ اموات فیض ببرند بخصوص پدرایی که از دنیا رفتند و اسیر خاک ها هستند) 🔰 نازدانه ابی عبدالله سکینه دوید جلو… «یا جواد! هل سقی ابی ام قتلوه عطشانا؟!» ای ذوالجناح ،، بابام که میدان می‌رفت دیدم لباش خشک شده بود… (بابام تشنه بود…) آیا وقتی سر از بدنش جدا کردند آب بهش دادند یا نه؟ 🩸ای ذوالجناح رو به حرم گو به دخترم 🩸تا آخرین نفس پدرت گفت آب آب حسین .…حسین … ۲ امان از اون لحظه ای که همه دویدن سمت گودال قتلگاه اما با چه حالی ؟ «ناشرات الشعور، علی الخدود لاطمات» با موهای پریشان همه به سر و صورت لطمه میزنن …دیگه نگم از بالای گودال چی دیدن.. اما امان از اون ساعتی که بی بی زینب نیمه های دل شب رسید گودی قتلگاه… امان از دل زینب ... (بی بی زینب نگاه می‌کنه… ) (همه بدنها شکل همه… بی سر … زخمی … قطعه قطعه… عریان …) دنبال برادر میگرده… آخ حسینم به کجایی… که مردم ز جدایی… داداش الهی نبینی داغ برادر رو… الهی نبینی اونچه که زینب دید صدا زد: (دشتی) 🏴گلی گم کرده ام میجویم او را 🏴 به هرگل میرسم می‌بویم او را (خانم جان یا زینب کبری چجوری بود گلت بی بی جان… نشونی بده) ⬆️(اوج) 🏴آخ گل من یک نشانی در بدن داشت 🏴یکی پیراهن کهنه به تن داشت زینب گلشو پیدا نمیکنه یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها از گلوی بریده صدایی بلند شد « اخیَّ الیَّ » خواهر بیا … 🏴گل گم گشته ات خواهر منم من 🏴سرور سینه ات خواهر منم من یه نگاه به بدن بی سر برادر … (دشتی) 🏴چرا پیروهنی بر تن نداری 🏴آخ بمیرم من مگر خواهر نداری 🏴برادر جان سلیمان زمانی 🏴 چرا انگشت و انگشتر نداری 🏴 آخ مسلمانان حسین مادر ندارد 🏴غریب است و کسی بر سر ندارد حسین جانم حسین ،(جانم حسین جانم)۲ جانم حسین جان …۲ 🎆صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله 📿لبم لبریز از جام حسینه 📿عروج نام من بام حسینه 📿اگر جراح قلبم رو شکافه 📿به روی لوح دل نام حسینه (جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج امام زمان عج عنایت کنید , صلوات محمدی هدیه کنید) 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_daftari
❣﷽❣ 🔘 (4) 🔘 🔘 💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔺بر بازوی افتاده به خاک ابالفضل صلوات 🔺برچهره ی ماه تابناک ابالفضل صلوات 🔺افتاده به روی خاک عباس علی 🔺برقد رشید چاک چاکش صلوات 💠(دعای فرج) ◽️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِالله … السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس ع یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ،‌ اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْن ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس ▪️سلام باد به چشم و به دست و بازویش ▪️درود باد به ماه جمال دلجویش ▪️ملقّب است به باب الحوایجی آری ▪️بیا و دست گدایی دراز کن سویش ▪️تمامی شهدا غبطه می برند به او ▪️که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش ▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس ▪️سلام حضرت زهرا به حضرت عبّاس 🔶ثروتمند بود اونقدر عاشق عباس بود هر ماه در آمدش رو نصف میکرد می‌گفت اینم سهم عباس… (همه مردم میدونستند این مجنون عباسه…این آقا ابالفضل العباس رو خیلی دوست داره) یه دختری خدا بهش داد، دخترش سرطان خون گرفت, همه جا بردنش برا مداوا، دکترا گفتن این دختر رفتنیه، موندنی نیست، دیگه قادر نیست حرکت کنه، دختر ۵ ساله نمیتونه راه بره. (بعضیا بهش طعنه میزدن، میگفتن این ابالفضلیه …این چرا درمونده شده، تو ثروتی که داشت سهمشو با عباس جدا میکرد ، چرا ابالفضل محلش نمیده، چرا نگاش نمیکنه ) یه شب دلش خیلی شکست گفت آقا من بی ادب نیستم… اما دیگه مردم زخم زبونم میزنن، منو خجالت زده نکن ، آقا جان یا باب الحوائج منو جلو بچه ام شرمنده نکن. با گریه خوابش برد… نصف شب دید دخترش صداش میزنه… بابا بلند شو بابا… (اوج) دید بچه سالمه ، رو پا ایستاده… (دخترم عزیزم چی شده بابا) صدا زد بابا ,خوابیده بودم ، دیدم یه آقایی بلند قامت ، دستی در بدن نداشت، گفت دخترم برو باباتو‌ صدا کن... بهش بگو حالت خوب شده ، بگو عباس سلام رسوند ، به بابات بگو ...یه عمر سهم ابالفضل دادی اینم سهم ابالفضل… ابالفضل برات جبران کرد… 🔰یا ابالفضل …۳ حاجت دارا کجا نشستند،گرفتارا کجا نشستند، (اوج) آخ مریض دارا کجا نشستند ، جوون دارا کجا نشستند … (باب الحوائج کربلاست…) ⬅️امان امان… ⬅️یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا (شفا همه مریضا بلاخص مرضای منظور ) 🔰تا صدای ناله ابالفضل از سمت علقمه بلند شد… اخا … ادرک اخا … برادر حسین برادرتو دریاب… (میتونی تصور کنی چی به دل حسین گذشت اون لحظه، یه چشمش سمت خیمه ها یه چشم سمت علقمه) سراسیمه خودشو رسوند کنار بدن ابالفضل… اما چه ابالفضلی … 📿برام عزیزی …(ابالفضلم داداش …) 📿برام عزیزی … 📿اینجوری دست و پا نزن بهم می‌ریزی 📿از اون قد رشید تو نمونده چیزی 📿 هنوز علمدار منی، پاشو پاشو 📿همه کس و کار منی، پاشو پاشو 📿هیچکی ازت آب نمیخاد, پاشو پاشو 📿فقط میگن عمو بیاد پاشو پاشو ابالفضلم پاشو بریم خیمه, آخ سکینه چشم انتظاره… رقیه ام چشم انتظاره آخ رباب چشم انتظاره نگاه کرد دید عباسش داره گریه می‌کنه… عباسم داداش… چرا گریه می‌کنی … گفت حسین جان… الان که من افتادم ، داداش اومدی سرمو به دامن گرفتی … آخ حسینم …گریه ام برا اون لحظه ایه که سرت زمین بیفته…اما کسی نیست سر تو به دامن بگیره (دشتی) 💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل 💢گرفتاری بگو یک یا اباالفضل 💢بود مشکل گشای خلق عالم 💢در این دنیا و آن دنیا اباالفضل ‼️هر چقدر ناله داری به امید ناامید شده ابالفضل دستتو بیار بالا … حاجتتو مدنظر بگیر سه مرتبه ناله بزن بگو یا ابالفضل… ⭕️و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🕊﷽🕊 💔 🖤 س 1 ❣براحمد و خُلق مهربانش صلوات ❣بر حیدر و صبر بیکرانش صلوات ❣از فاطمه مجتبی و مظلوم حسین ❣تا حضرت صاحب الزمانش صلوات ( ) 🔅بیا با هم رویم اندر خرابه 🔅برای دیدن طفل سه ساله 🔅که او اندر خرابه جای داره 🔅آخ غم داغ پدر در سینه داره ⬅️دلارو ببریم خرابه شام..کنار حرم با صفای رقیه.. امروز بگیر دامن سه ساله ابی عبدالله رو.. (نگا به دستای کوچولوش نکنیا) (بخدا با دستای خسته اش گره های بزرگی رو باز کرده) ⬅️نمیدونم دختر کوچولو داری یا نه.. دختر خیلی بابائیه.. اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد.. امروز بریم یتیم نوازی.. ان شاالله هیچ وقت دختر بی بابا بزرگ نکنی.. بمیرم برای دردای دل بی‌بی زینب.. (بریم خرابه شام) کیا آرزوشونه برن قبر 3 ساله حسین و زیارت کنند..بسم الله.. کبوتر دلتو پر بده خرابه شام.. (دشتی) 🌾آخ بیا با هم رویم اندر خرابه 🌾برای دیدن طفل 3 ساله 🌾که او اندر خرابه جای داره 🌾آخ غم داغ پدر درسینه داره ⬅️یه لحظه رو برات یاد کنمُ التماس دعا آی ناله دارا..آی مریض دارا...آی جوون دارا..آی آبرو دارا.. دل شبی صدای ناله رقیه بلند شد.. هی صدا میزد بابا نرو بابا.. بابا بدون من نرو بابا.. وقتی بیدار شد بهانه بابا گرفت.. آخ عمه عمه عمه.. بابام کجا رفت عمه.. امان از دل زینب..چه خون شد دل زینب.. (صدا زد رقیه جان عمه، بابات که اینجا نبود عمه) صدا زد عمه..بابام همین جا بود عمه.. عمه سرمو رو زانوی بابام گذاشته بودم.. داشت نازم میکرد عمه..عمه داشت زخمای گوشمو مرحم میگذاشت عمه.. (هر چه کردند نتونستن رقیه رو آرام کنند) (همه اهل خرابه به گریه افتادند) ⬅️آخی..یه وقت صدای ناله اش رسید به گوش یزید.. چه خبره در خرابه.. گفتن یزید خدا خانهٔ ظلمتُ ویران کنه، 3 ساله دختر حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته، آروم نمیگیره.. (صدا زد بابا میخواد باباشو براش ببرید.. سر بریده باباشو ببرید) امان امان 2 ⏪یه وقت دیدن طبقی رو وارد خرابه کردند..روش روپوشی کشیده بودن..آوردند گذاشتن جلو 3ساله ابی عبدالله یه وقت صدا زد عمه، من که غذا نمیخوام عمه.. عمه من بابام میخوام..صدا زد عمه جان اونچه تو میخوای تو این طبقه عمه.. با دستای کوچولوش روپوشو کنار زد.. آی حاجت دارا..ناله دارا..میگن رقیه اول سر بابا رو نشناخت خیره خیره به سر نگاه کرد..من از شما میپرسم مگه میشه دختر سر بابا رو نشناسه.. میخوام بگم سری که کنج تنور بوده..سری که چوب خیزران خورده..رقیه اول این سر رو نشناخت..اماخوب که نگاه کرد دید نه، این سر مسافر رقیه است.. این بابای رقیه است.. 🍁آخ عمه بیا گمشده پیدا شده 🍁کنج خرابه شب یلدا شده 🍁مژده که بابا ز سفر آمده 🍁شام رقیه به سحر آمده 🍁آخ پدر فدای سر نورانیت 🍁سنگ جفا که زد به پیشانیت 🍁بسکه دویدم عقب قافله 🍁پای من از ره شده پر آبله ⬅️سرو بغل گرفت از بقیه یتیما دور شد اومد یه گوشه خرابه نشست شروع کرد درد دل کردن با بابا.. بابا..3 ⬅️کیا گرفتارن..کیا حاجتمندند..کیا مریض دارند..کیا جون دارن..کیا التماس دعا دارند..صدای نالتو بلند کن..اگه تو گریه کنی کسی تازیانه ات نمیزنه.. اگه تو بلند گریه کنی کسی شِماتَتِت نمیکنه.. آخی..سرو به سینه چسباند..صدا زد. بابا..بابا.. (شروع کرد با سر بریده درد دل کردن) 💥بابا..من ذَالذی قَطَعَ وریدک بابا.. (اولین حرفی که زد) بابا کی رگای گردنتو بریده بابا.. 💥من ذَالذی خَضبَ بِدِماعک..بابا..کی محاسنت رو با خون رنگین کرد بابا.. 💥من ذَالذی ایتمنی علی صِغَرِ سِنی..بابا کی تو کوچیکی یتیمم کرد بابا.. امان امان صدا زد بابا .. بابا.. بابا 🥀آخ بابا گلوم زخمی شده 🥀آب مینوشم درد میکنه 🥀گوشواره هامو کشیدن 🥀بابا گوشم درد میکنه (یه آرزو کرده رقیه کنج خرابه شام) صدا زد بابا 🥀بابا پاشو یه بار دیگه 🥀با همدیگه بریم خونه 🥀من روی زانوت بشینم 🥀موهامو تو شونه بزن بابا (یه ناله ای هم داره همه بلدن) (دشتی) 🍂آخ یتیمی درد بی درمان یتیمی 🍂یتیمی خاریِّ دوران یتیمی 🍂اگر دست پدر بودی به دستم 🍂چرا کنج خرابه می نشستم 🍂اگر می بود بابای نِکویم 🍂نمی زد شمر دون سیلی به رویم هر کجای مجلس نشستی..به سوز دل سه ساله ابی عبدالله..به اون لحظه ای که سر بابا رو بغل گرفت ناله کرد گریه کرد..به حق اون لحظه حاجتتو مد نظر بیار رأس همه حوائج فرج مولامون آقامون صاحب الزمان...صدای نالتو بلندکن 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حسین.. 💔️زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر 💔️گذر عمر ازاین مرحله سخت است پدر 💔️دخترت تشنه اشک است ولی باور کن 💔️گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها صلوات @roze_daftari
روضه شیرخوارگان حسینی   . با سینه ای  گرم از شکایت حرف دارم                                                                                      ای آسمان امشب برایت حرف دارم ای آسمان چشمان هستی پر ستاره است                                                                        امشب شب گریه برای شیر خواره است حتی اگر در این عطش  عمدی نداری                                                                                                                  ای آسمان تو هم باید بباری باید بباری تا علی اصغر بماند                                                                                                                               شش ماهه ای در دامن مادر بماند ای آسمان بشنو صدای آب آب است                                                                                   این آخرین لالاییِ طفل رباب است لب تشنگان را قطره ای یاری نکردی                                                         ای آسمان در کربلا کاری نکردی درکربلا آبی اگر هست آب دیده است                                                                                               مهمان نوازیها به تیغ آبدیده است جز اشک آبی در حرم بهر وضو نیست                                                                دور و بر این خیمه ها دیگر عمو نیست رنگ از رخ مهتاب رفته برنگشته                                                                                                       سقّا بسوی آب رفته برنگشته در کربلا مردی و نامردی محک خورد                                                                      ازتشنگی لبهای اربابم ترک خورد گم شد میان هلهله هل منمعینش                                                                                                                    امّا رسید از خیمه یار آخرینش *وقتی بچه رو روی دست بلند کرد ،یه عده که سنگدل بودند  وقتی نگاه کردند بچه روی دست ارباب بلند شده، بچه اینقدر توان نداشت سر رو روی تن نگه داره،از هر طرف می گرفت سر یه طرف می افتاد، فرمود: ببینید: اگه آب هم بهش برسونید میمیره... امّا برای دل خوشی مادرش... منتظرِ در خیمه ، هنوز حرفهای ابی عبدالله مونده، دید بچه داره دست و پا میزنه، نگاه کرد "فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن..." خدابرا هیچ مردی نیاره شرمنده ی زن و بچه اش بشه، اگه بچه یه چیزی بخواد میگه بابا برات میگیرم... تا بچه رو دادند، ابی عبدالله فرمود: رباب برگرد خیمه ان شاالله سیرابش می کنم میارم ....یه قطره آب به بچه میدن.... آب روی من بستن دیدند ابی عبدالله سریع بچه رو زیر عبا گرفت یک قدم میاد سمت خیمه ها باز بر می گرده، "تو عالم هر کی به چه کنم  می افته در خونه ی حسین میره" وسط میدون خود حسین به چه کنم افتاد،خدا برم سمت خیمه جواب مادرش رو چی بدم؟... دیدن اومد پشت خیمه نشست روی خاکها علی رو نگاه می کنه با غلاف شمشیر یه قبر کوچولو کند، همچین خواست داخل قبر بذاره، دید مخدرات بیرون اومدن، از یه طرف زینب میگه: داداش!... از یه طرف رباب........ بابا! صبر کن.. قرآن کریم چه فرموده؟             مادران دوسال تمام به بچه هاشون شیر بدن ... جانسوز ترین مصیبت عاشورا ، از شیر گرفتن علی اصغر بود ... من اصلا با کربلا و عطش کار ندارم ... از شیرگرفتن بچه برا مادر سخته ... بچه بیتابی میکنه ... اطرافیان تاب نمیارن ... هر چیم از دوسالگی زودتر باشه سخت تره ... غذا رو عوض میکنند ؛ تا بچه تشنه میشه فوری آب میدن ، نوازش میکنند ؛ طفلو با نوازش از شیر میگیرند ؛ کجا از شیر اونو با تیر میگیرن؟! موقعی که میخوان بچه رو از شیر بگیرن ، بچه خوابش کم میشه ؛ گریه ش زیاد میشه ، اگه تشنه شم باشه که این قضیه مضاعف میشه ... خوابوندنش سخت میشه ، با کوچکترین صدا حتی نوازشم از خواب میپره ولی با هیچ نوازشی دیگه زود نمیخوابه ‌... من نمیدونم چه نوازشی تو تیر سه شعبه بود ... حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را                                                           بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت ... اومد به زینب گفت: زینب! بچه رو بیار ..من یه سوال دارم : چرا ربابو صدا نکرد؟ رباب کجا بود؟ من میگم شاید خجالت کشید ... آقا رو اینطور ببینه ؛ بچه ش تشنه ست ... سقا دیگه برنمیگرده ... گفتم رباب خجالت کشید آقا رو اینطور ببینه ... از آقا درخواستی کنه که مولا نتونه انجام بده ...
آی مردم! این خانوم عروس همون حضرت زهراست که پدرش بهش سفارش کرده بود کاری از دخترت نخوای که نتونه انجام نده ... برا همین دخترش بین در و دیوار فضه رو صدازد ، علی رو صدا نزد ... صدا زد : "یا فضة خُذینی ..."
روضه شیرخوارگان حسینی   . با سینه ای  گرم از شکایت حرف دارم                                                                                      ای آسمان امشب برایت حرف دارم ای آسمان چشمان هستی پر ستاره است                                                                        امشب شب گریه برای شیر خواره است حتی اگر در این عطش  عمدی نداری                                                                                                                  ای آسمان تو هم باید بباری باید بباری تا علی اصغر بماند                                                                                                                               شش ماهه ای در دامن مادر بماند ای آسمان بشنو صدای آب آب است                                                                                   این آخرین لالاییِ طفل رباب است لب تشنگان را قطره ای یاری نکردی                                                         ای آسمان در کربلا کاری نکردی درکربلا آبی اگر هست آب دیده است                                                                                               مهمان نوازیها به تیغ آبدیده است جز اشک آبی در حرم بهر وضو نیست                                                                دور و بر این خیمه ها دیگر عمو نیست رنگ از رخ مهتاب رفته برنگشته                                                                                                       سقّا بسوی آب رفته برنگشته در کربلا مردی و نامردی محک خورد                                                                      ازتشنگی لبهای اربابم ترک خورد گم شد میان هلهله هل منمعینش                                                                                                                    امّا رسید از خیمه یار آخرینش *وقتی بچه رو روی دست بلند کرد ،یه عده که سنگدل بودند  وقتی نگاه کردند بچه روی دست ارباب بلند شده، بچه اینقدر توان نداشت سر رو روی تن نگه داره،از هر طرف می گرفت سر یه طرف می افتاد، فرمود: ببینید: اگه آب هم بهش برسونید میمیره... امّا برای دل خوشی مادرش... منتظرِ در خیمه ، هنوز حرفهای ابی عبدالله مونده، دید بچه داره دست و پا میزنه، نگاه کرد "فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن..." خدابرا هیچ مردی نیاره شرمنده ی زن و بچه اش بشه، اگه بچه یه چیزی بخواد میگه بابا برات میگیرم... تا بچه رو دادند، ابی عبدالله فرمود: رباب برگرد خیمه ان شاالله سیرابش می کنم میارم ....یه قطره آب به بچه میدن.... آب روی من بستن دیدند ابی عبدالله سریع بچه رو زیر عبا گرفت یک قدم میاد سمت خیمه ها باز بر می گرده، "تو عالم هر کی به چه کنم  می افته در خونه ی حسین میره" وسط میدون خود حسین به چه کنم افتاد،خدا برم سمت خیمه جواب مادرش رو چی بدم؟... دیدن اومد پشت خیمه نشست روی خاکها علی رو نگاه می کنه با غلاف شمشیر یه قبر کوچولو کند، همچین خواست داخل قبر بذاره، دید مخدرات بیرون اومدن، از یه طرف زینب میگه: داداش!... از یه طرف رباب........ بابا! صبر کن.. قرآن کریم چه فرموده؟             مادران دوسال تمام به بچه هاشون شیر بدن ... جانسوز ترین مصیبت عاشورا ، از شیر گرفتن علی اصغر بود ... من اصلا با کربلا و عطش کار ندارم ... از شیرگرفتن بچه برا مادر سخته ... بچه بیتابی میکنه ... اطرافیان تاب نمیارن ... هر چیم از دوسالگی زودتر باشه سخت تره ... غذا رو عوض میکنند ؛ تا بچه تشنه میشه فوری آب میدن ، نوازش میکنند ؛ طفلو با نوازش از شیر میگیرند ؛ کجا از شیر اونو با تیر میگیرن؟! موقعی که میخوان بچه رو از شیر بگیرن ، بچه خوابش کم میشه ؛ گریه ش زیاد میشه ، اگه تشنه شم باشه که این قضیه مضاعف میشه ... خوابوندنش سخت میشه ، با کوچکترین صدا حتی نوازشم از خواب میپره ولی با هیچ نوازشی دیگه زود نمیخوابه ‌... من نمیدونم چه نوازشی تو تیر سه شعبه بود ... حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را                                                           بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت ... اومد به زینب گفت: زینب! بچه رو بیار ..من یه سوال دارم : چرا ربابو صدا نکرد؟ رباب کجا بود؟ من میگم شاید خجالت کشید ... آقا رو اینطور ببینه ؛ بچه ش تشنه ست ... سقا دیگه برنمیگرده ... گفتم رباب خجالت کشید آقا رو اینطور ببینه ... از آقا درخواستی کنه که مولا نتونه انجام بده ... آی مردم! این خانوم عروس همون حضرت زهراست که پدرش بهش سفارش کرده بود کاری از دخترت نخوای که نتونه انجام نده ... برا همین دخترش بین در و دیوار فضه رو صدازد ، علی رو صدا نزد ... صدا زد : "یا فضة خُذینی ..."