#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند...
🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد
🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
🔸منو تنها نگذار ای علمدارم
-
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
عرضه بداریم آقا جان...
یا امام رضا...
شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند...
اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید...
وقتی چشمان مبارک رو باز کردید...
سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود...
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که...
داخل گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از تنش جدا کردند...
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا...
بمیرم... داخل خیمه...
از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود...
لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا...
اما...
یک جایی دیگه اومد...
کجا...
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند...
اومد صدا زد...
بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم...
🔸بنی اسد بیایید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت...
حالا میخواد با پدر وداع کنه...
لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند
-
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز سوم👇
آقای خوبم...
جان عالم به فدای مظلومیت شما...
در عالم غربت به شهادت رسیدید...
اما وقتی شیعیان خبردار شدن...
کفن قیمتی آوردند...
برای تشییع جنازه همه آمده بودند...
بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند...
با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد...
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
دلها بسوزه...
برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا...
بدون غسل و کفن...
ای خدا...
کاش به همین اکتفا میکردند...
صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند...
جلو چشمان بچه های حسین...
جلو چشمان خانم زینب کبری...
تمام استخوان ها شکست...
🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا
🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود
الا لعنت الله علی القوم الظالمين
-
☑️طریقه سرچ آسان.☑️
#دفتری_پیامبر
#دفتری_حضرت_زهرا س
#دفتری_علی_ع
#دفتری_حسن_ع
#دفتری_حسین_ع
#دفتری_سجاد_ع
#دفتری_باقر_ع
#دفتری_صادق_ع
#دفتری_کاظم_ع
#دفتری_رضا_ع
#دفتری_جواد_ع
#دفتری_هادی_ع
#دفتری_عسکری_ع
#دفتری_امام_زمان_عج
#دفتری_پنج_تن
#دفتری_ورودیه
#دفتری_وداع
#دفتری_شام_غریبان
#شام_غریبان
#دفتری_عباس_ع
#دفتری_علی_اکبر_ع
#دفتری_قاسم_ع
#دفتری_علی_اصغر_ع
#دفتری_خدیجه_س
#دفتری_زینب_س
#دفتری_ام_البنین_س
#دفتری_رقیه_س
#دفتری_معصومه_س
#دفتری_فاطمه_صغری
#دفتری_ام_کلثوم_س
#دفتری_مسلم ع
****
#روضه_پیامبر_ص
#روضه_حضرت_زهرا_س
#روضه_حضرت_علی_ع
#روضه_امام_حسن_ع
#روضه_امام_حسین_ع
#روضه_امام_سجاد_ع
#روضه_امام_باقر_ع
#روضه_امام_صادق_ع
#روضه_امام_کاظم_ع
#روضه_امام_رضا_ع
#روضه_امام_جواد_ع
#روضه_امام_هادی_ع
#روضه_امام_عسکری_ع
#روضه_امام_زمان_عج
#روضه_حضرت_عباس_ع
#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
#روضه_حضرت_قاسم_ع
#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
#روضه_حضرت_زینب_س
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
#روضه_حضرت_رقیه_س
#روضه_حضرت_مسلم
#روضه_حضرت_ام_کلثوم_س
#روضه_فاطمه_صغری_س
#روضه_حضرت_معصومه_س
#روضه_اربعین
#روضه_شهید_سلیمانی
#روضه_حضرت_خدیجه_س
#ختم_پدر
#ختم_مادر
♡☆♡☆♡☆♡
✍ان شاالله مطالب بیشتر در کانال بارگذاری خواهد شد..
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟
🖤🖤🖤🖤
روضه ونوحه های جدید آخر ماه صفر دانلودشد👌
پیشنهادمیکنم بیای تواین کانال👇
#استوری
#پروفایل
#نوحه
#روضه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین 👇
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
#متن_روضه_رسول_اكرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️
خاتم الانبیاء رسول خدا
كه جهانش هزار باد فدا
كرد اعلام بر سر منبر
به خلائق ز اصغر و اكبر
كه من ای مسلمین نیك خصال
دیدم آزارها به بیست و سه سال
🔹پیغمبر وقتی كه از مسیر همیشگی ش می رفت ، هر روز یه یهودی خاكستر رو سرش می ریخت،یه روز داره می ره، دید رفیق هر روزه نیست،در خونش و زد،خانم خونه در و باز كرد تعجب كرد،شما! اینجا چی می خواید
پیغمبر متبسم بود،فرمود دیدم رفیق هر روزم نیومده،خاكستر رو سرم نریخته،گفتم یا مریضه برم عیادتش ،یا سفره،اگر مشكلی داره،من برا خانوادش مشكلُ حل كنم گفت آقا صبر كن آمد پیش شوهرش گفت بلند شو ببین كی امده،همون كه هر روز خاكستر رو سرش می ریختی..
▪️اینا دو ماه برای پاره های تن پیغمبر گریه كردند، دو ماه نه یه عمر،ایناه خدا بچه كه بهشون میده می گردند،تو اسمای بچه های پیغمبر، ببینند كدوم اسمو بگذارم. طرف به خود اُمد حالا چه كنم،زنه گفت بذار بیا بالینت بسه دیگه ،پیغمبر با لبخند اُمد
🔸 یا رسول الله بالین منم میای؟
میشه نیاد، ما هر گناهی كه كردیم، خاكستر به آینه قرآن كه نریختیم،لبخند زد،رفیق دیدم امروز نیومدی دلم هواتو كرد،گفتم یا مریضی یا سفر رفتی.
▪️یهودیه یه نگاه كردگفت:اشهدان لا اله الا الله،و انك رسول الله،سرش تو دامن پیغمبر بود جون داد،ببین چه جوری خدا یه نفرُ مفتی می آمرزه،تو دامن پیغمبر، جون داد رفت بهشت
كار پیغمبر اینه، كار حجت ش هم همینه اون مرد زیدی مذهب بود چهار تا پسر داشت شیعه اثی عشری،داوزده امامی یه روز گفت:اگه شما راست می گید امام زمانی دارید:بیاد منو شفا بده،منم بشم دوازده امامی،یه دل شب داد زد،بچه ها بیاید،سید شما مولاتون،آقاتون، بچه ها آمدندچی شده بابا، بخدا آقاتون اُمد،منو شفا داد گفت حرف این بچه هاتو گوش كن،آقا جان شما به یه چشم به هم زدن آدم درست می كنید،من یه عمر دارم میام،یه بار یه نگاه كن،دو سه روز دیگه این سیاهی ها رو جمع می كنند،یابن الحسن از نو مسلمانم كن،بیا بالینم،بگم اشهدانك حجةالله
كرده ام روز و شب حمایت تان
سنگ خوردم پی هدایت تان
▪️اُحد وقتی فاطمه سلام الله علیها رسید دید داره، از لب مبارك بابا خون می ریزه،حسیر آتش زد با خاكستر حسیر زخم بابا رو التیام بخشید،جلو خون ریزی رو گرفت،وقتی پیغمبر رو سنگباران می كردند، خدیجه سلام الله علیها می اُمد جلوی سنگ ها ، سپر بلای پیغمبر می شد،سنگ ها رو به جان می خرید،
یعنی زهرا جان زینب جان یاد بگیرید.
ساحرم خوانده اید و جادوگر
بر سرم ریختید خاكستر
گاه كردید سنگبارانم
گه شكستید دُر دندانم
مثل من از منافق و كفّار
هیچ پیغمبری ندید آزار
حال چون می روم از این دنیا
اجر و مزدی نخواستم از شما
جز كه با عترتم مودت تان
حرمت و طاعت و محبت تان
دو امـانت مـراست بین شما
طاعت از این دو هست دین شما
این دو از امر داور منان
یكی عترت بود یكی قرآن
این دو باهم چو این دو انگشتند
تا ابد متصل به یك مشتند
كافر است آن كسی كه در اقرار
یكی از این دو را كند انكار
چون پیمبر ز دار دنیا رفت
روح او در بهشت اعلی رفت
جمـع گشتند امـت اسـلام
تا به زهرا دهند یک انعـام
رو سوی بیت کبریا کردند
جـای گل، بار هیزم آوردند
گُل شـان شعلـههای آذر بود
حـرمتِ دختـرِ پیمبر بـود
دختر وحی را به خانه زدند
بـر تــن وحی تازیانه زدند
اولیـن اجـر مصطفی این بود
حمله بـر بیت آل یاسین بود
اجـر دوم نـصیب مـولا شد
کشتـه در صبحِ شامِ احیا شد
آنکه عمری چو شمع میشد آب
رُخش از خون سر گرفت خضاب
فـرق بشْکسته و دل صد چاک
مثـل زهرا شبانه رفت به خاک
اجـر سـوم رسیـد بـر حسنش
تیربـاران شـد از جفـا بـدنش
▪️از این جا رو می خوام از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها بخونم، دیگه امروز جون به لب زهرا سلام الله علیها رسید،بالین بابا،دیگه داشت،دق می كرد،خدانكه یه خانم باردار براش مصائب سنگین پیش بیاد،اینقدر این ماه صفر زهرا سلام الله علیها بالین پیغمبر گریه كرده،اینقدر بالین بابا ناله زده و اشك ریخته،یا بقیة الله، یه وقت دید یكی در زد اَمد پشت در تو كی هستی،عرضه داشت یه عرب هستم،اُمدم دیدن پیغمبر،فرمود حال بابام وخیمه،امروز ملاقاتی نداریم،رفت ساعتی دیگه دق الباب، همون پیرمرد خانم اجازه بدید بیام بالین پیغمبر..
▪️ فرمود تو رو خدا برو،بابام هیچ حالش خوب نیست داره به خودش می پیچه،بار سوم كه آمد،پیغمبر فاطمه رو صدا زد،دخترم این ملك الموته از احدی اجازه نمی گیره، از تو اجازه می گیره،فاطمه جان برات حرمت قائله،چی شد ، من دارم مدح می گم،آخ یه عده ریختند در خانه، یا بقیة الله، تو خودت دیگه هر چی روضه بلدی بخون... 😭
ملك الموت مزن شعله به زخم جگرم
وایِ من گر تو مدارا نكنی با پدرم
یه سئوال آی گریه کنا:
آیا سكینه هم بالای گودی از این حرفا زده یا نه؟..
#متن_روضه_امام_حسن
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔹تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند، سریع خودش رو به بردار رسوند
▪️دیگه کار برادر تمومه
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین شهید شد... 😭
گریز👇
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتن؟
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد
یا أخا أدرک أخاک...
برادر حسین برادرت رو دریاب
فقط همین رو بگم ابی عبدالله یه نگاه کرد، دید فرق عباسش شکافته...😭
دستهاش رو قطع کردند...😭
تیر به چشم عباس زدند...😭
صدای ارباب به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری.. 😭
الان کمرم شکست..
بی برادرم کردند... 😭
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید، فدای سرت
فدای سرت فدای سرت...
حسین قامتش خمید، فدای سرت
فدای سرت فدای سرت
دوبیتی
رباعی
اگرچه درد عالم را طبیبم
ولی در این جهان غم شد نصیبم
به ارض توس از ظلم و ستم ها
شهید کینه، مظلوم و غریبم
◾️
شرر زد زهر دشمن جسم و جانم
که سوزانده است مغز استخوانم
بیا ای نور چشمانم جوادم
ز کف رفته دگر تاب و توانم
◾️
به راه دین حق جانش فدا شد
جهان در ماتمش غرق عزا شد
به پا شد بار دیگر روز عاشور
سیه پوش پدر ابن الرضا شد
◾️
همه عالم پر از شور و نوا شد
خراسان از غمش ماتم سرا شد
بسوز از این غم عظمی تو ای دل
شب شام غریبان رضا شد
◾️
شده لبریز ماتم کل عالم
بسوزد قلب هر شیعه از این غم
شهید کین رضا گردیده امشب
به تن کرده جوادش رخت ماتم
◾️
نشستم ای پدر در کلبه ی غم
به تن کردم ز داغت رخت ماتم
نگه کن بار دیگر بر جوادت
بریزم در فراقت اشک نم نم
◾️
ای امام بی قرینه یا رضا
یاس خوشبوی مدینه یا رضا
در خراسان از ستم گردیده ای
تو شهید زهر کینه یا رضا
◾️
جان فدای اشک و آهت یا رضا
قصر مأمون قتلگاهت یا رضا
تا بیاید در کنار تو جواد
بر در حجره نگاهت یا رضا
◾️
در خراسان گشته ای تو غم نصیب
بوده ای چون جد مظلومت غریب
در میان حجره ی خود بوده ای
بهر دیدار جوادت بی شکیب
◾️
از مدینه یادگارت آمده
نور چشمت در کنارت آمده
میوه ی قلب تو فرزندت جواد
دیده گریان بی قرارت آمده
◾️
سائلی درمانده هستم یا رضا
بارها قلبت شکستم یا رضا
آمدم من با وجود هر بدی
از کرم گیری تو دستم یا رضا
◾️
گرچه در گلزار تو خارم رضا
روز من گشته شب تارم رضا
کن نگاهی از کرامت بر دلم
در جهان تنها تو را دارم رضا
◾️
حریم باصفایت جنت ماست
ولای تو رضا جان عزت ماست
در عالم فخر ما این است مولا
به نام تو تمام حرمت ماست
◾️
منم مولای عالم خار راهت
تمام عمر هستم در پناهت
نظر بنما به حال زارم ای دوست
که من گردیده محتاج نگاهت
◾️
الا ای مظهر لطف و عنایت
که داری لطف و جود بی نهایت
رضا جان ای رئوف آل عصمت
من ریزه خورخوان عطایت
#رضا_یعقوبیان
#امام_رضا_ع
◾روضۂ دفتری امام رضا(ع)◾
👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
السلام علیکَ یا علی بن موسی الرضا یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا وستشفعنا و توسلنابکَ الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله
درخراسان جلوه ی ایزد نما دارد رضا
قُبّۂ زرین و ایوون طلا دارد رضا
هرمریضی که امیدش قطع شدازهر طبیب
گربیاید بر درش دارالشفا دارد رضا
ای غریبی که زِجدّ وپدر خویش جدایی
خفته درخاک خراسان توغریب الغُربایی
اغنیامکه روند وفقرا سوی توآیند
جان به قربان تو شاهاکه توحج فقرایی
◾از همین جا دلها رو روانه حرم با صفای امام رضا کنیم ان شاءالله کنار حرمش عرض ادب کنیم ، بیاین امروز آقا امام رضا رو در خونه خدا واسطه قرار بدیم ، بگو یا امام رضا تو غریبی ، جدت غریب ، منم غریب ، ندارم جز تو آقا من طبیب بگو یا امام رضا تو رو بحق جوادت این جمعیت عزادارو ناامید نکن ، آقا جان یابن الحسن ، اگه امشب به پابوسی جدّت آقا امام رضا رفتی به جای ما هم نایب الزیاره باش ، دیگه داره تموم میشه ، یا امام رضا قربون خودت ، قربون بچه هات ، قربون زائرات ، قربون مهمونات ، قربون گریه کنات ، یکی اومد تو حرم گفت آقا که حرم داره ، اما معرفت داشت گفت غریب* *الغربائیش میدونی برا چیه ؟ گفت غریب اونی نیست که حرم نداره ، غریب اون کسی نیست که زائر نداره ، غریب اون کسیه که وقتِ جون دادن خواهر بالا سرش نباشه ، قربون غریبیت برم ، اومد از مدینه بیرون بیاد همچی که خواست حرکت کنه به خانوادش گفت برام گریه کنید ، گفتن آقا جان شما فرمودید پشت سر مسافر گریه شگون نداره ، فرمود برا مسافری که امید برگشت داشته باشه ، من این بار برم دیگه بر نمی گردم الهی برات بمیرم ، صدا زد اباصلت دارم میرم مجلس مامون اگه برگشتم که هیچ اما اگه دیدی عبا بر سر کشیدم با من کاری نداشته باش فقط در حجره رو باز کن، اباصلت میگه دلم شور میزد هی منتظر بودم تو کوچه دیدم از دور یکی انگار هی مینشینه هی بلند میشه همچی که نزدیکتر شدم دیدم یه صدایی به گوشم میخوره که میگه جگرم گاهی دست به دیوار میذاره میگه مادرم ، همچی که در حجره رو باز کردم دیدم آقا مثه شخص مار گزیده داره به خودش میپیچه به سختی دیدم فرشای حجره رو کنارزد گفتم آقا جان قربونت برم چرا این کار رو میکنی؟ فرمود اباصلت دیگه دارم از دنیا میرم میخوام مثل جدّم حسین رو خاکا غریبانه جون بدم ، اباصلت میگه همچی که آقا بی حال شد یه وقت یه آقای زیبا رویی آمد سر امام رضا رو به دامن گرفت ، گفتم آقا شما کی هستین ؟ فرمود : اباصلت من جواد ابن الرضا هستم ، گفتم آقا جان در حجره بسته بود چطور وارد شدی ؟ فرمود همان خدایی که قادر است مرا از مدینه تا طوس بیاورد قادر است مرا از درِ بسته وارد کند ، میگه دیدم سر امام رضا رو روی پاهاش گذاشته از گوشه چشم آقا اشک جاری شد ، دیدم جواد الائمه هی دستشو لای موهای امام رضا میکشه هی میگه بابای قشنگم ، بابای مظلومم ، بابای غریبم ، تو غریب بودی بابا ، زخم زبون بهت زیاد زدن خیلی دلم برات تنگ شده بود که بغلت کنم ، آقا امام رضا در آغوش جوادش از دنیا رفت ، امام جواد بدن بابا رو غسل داد و کفن کرد و نماز خواند اما دلها بسوز برای جدّ مظلومش حسین که بدنش سه روز و سه شب روی زمین گرم کربلا بدون غسل و کفن مانده بود.
«علی لعنة الله علی القوم الظالمین»
752.7K
◾نوحه امام حسن مجتبی(ع)◾
متوسل به امام حسن مجتبی(ع) مخصوص سفره👇🏻👇🏻👇🏻
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تو ای عزیز فاطمه، دردِ منو کن دوا
امید شیعیان همه، بکن رهایم از بلا
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تو را قسم به مادر، به تشنه لب برادرت
به قاسم دلاورت، بکن تو چاره غصه ها
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
ببین که بی بال و پرم، اسیر درد پیکرم
مونده به در چشمِ ترم،بکن درِ امیدو وا
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تویی امامِ مجتبی، وصیِ پاکِ مرتضی
عزیزِ دختِ مصطفی، بکن نظر به این گدا
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تو را به حُرمت علی، همون امامِ اولی
خالیه دستِ من ولی، بکن شفاعتِ مرا
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
تورا به بانگِ یاربت،به ناله های هرشبت
به اشکِ پاک زینبت، بکن از آتشم رها
مجتبی مجتبی، حاجتمو کن روا(۲)
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی
1.09M
نوحۂ بختیاری امام رضا(ع)
👈🏻 جواب رضا رضا
👈🏻به سبک:حسین حسین
رضا رضا، شهید رضا، غریب رضا، مظلوم رضا، مسموم رضا
وُبِروین خَوَرکنین معصومه بیاهه
وُرضا به شهرغریودیه جون نهاده
وُروزگار دینُم به نات زِدِلُم چه خواستی
وُبُردیه برارُمه جاس توغصه کاشتی
وُروزگار تَش بِگری سی مو غم نوشتی
وُبُردیه برارُمه دِلُمه برشتی
وُتوغریووموغریوهردومون غریویم
وُیکیمون بیمارِسخت یکیمون طبیبیم
وُدَس به دِلُم مَونین سُخته روزگارُم
وُمردم مشهد و قُم بیاین وادیارُم
وُ سوزِ سُختَنِ دلُم زِ غمِ براره
وُ آسمون زِ داغِ تو داره خین اِباره
وُ مِنه حُجره مَندیه وا دلی پُره خین
وُ زحمِ کاری زیدنت دشمنون بی دین
وُ ای برار بیکسُم دَسِ ناکسونه
وُبگون که کُرِس جواد تاخوشه رسونه
وُمردمِ ایران زمین بیوهین به مشهد
وُ بگرین عزا گووم یه عزای بیحد
وُحونۂ کافر خِراو کینه بُرده وا دل
وُکُشتنه اَفتَوِ طوس وا زَهرِ هِلاهِل
وُ ای برار مادریم داغِته نبینُم
وُ چی درختی نَهِشتِن زیرِ سات نشینُم
وُسی رضا گوو مهروون اَورِ غم اِباره
وُواویلا ظلمِ گرون غم اُوی دُواره
وُ آخر ماه صفر وابیدیم عزادار
وُ دسته جمع اُویدیمه همه مون سی دیدار
وُای(هستی)تو بنویس زِ شاهِ خراسون
وُ(پرویزی)دُندال بخون که رضا نهاجون
رضا رضا، شهید رضا، غریب رضا، مظلوم رضا، مسموم رضا
التماس دعای فرج🤲🏻
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
#مدیر_و_سبک_گزار👇👇👇
@madah_parvizy
#متن_گریز_روضه_شهادت_امام_حسن_مجتبی
#گریز_اول
#کانال_نوحواعلی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
سلام ای مصدر نور محبت
سلام ای شعر پرشور محبت
سلام ای دلربای دلربایان
به دلهایی تو مشهور محبت
بیا یابن الحسن جانم فدایت
🔹همه ی آرزوی ما اینه که حتی اگر شده در خواب و رویا خدمت امام زمانمان برسیم دست ادب به سینه بگذاریم و سلامی عرض کنیم و جوابی بشنویم ...
🔸مردم مدینه کریم اهل بیت امام حسن علیه السلام را می دیدند. جلو می آمدند و سلام عرض می کردند، اما چه سلامی! به جای سلام با کمال وقاحت و بی شرمی، از روی سرزنش به امام معصوم از خطا و لغزش می گفتند:
یا مذل المومنین یعنی ای کسی که مایه ی خواری مومنان هستی ...😭
آن یکی می گفت با من اینچنین
السلام یا مذل المومنین
روی منبر دور، دور خصم بود
ناسزا گفتن به حیدر رسم بود
انعکاس جلوه طه منم
وارث خون دل زهرا منم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#گریز_دوم
امام حسن علیه السلام از آب خوردن بی تاب شد ولی امام حسین علیه السلام از آب نخوردن... 😭
دو سبط مصطفی دادند جان از آب و بی آبی
ز بی آبی حسین اما حسن از آب بی جان شد
#متن_روضه_شهادت_امام_حسن
#گریز_سوم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹حضرت زهرا سلام الله علیها از رسم تشییع جنازه ی عرب ناراحت بود؛ چون بدن میت را روی تخته ای می گذارند و روپوشی روی آن می اندازند. حجم بدن میت معلوم بود.
🔸اسماء عرض کرد: آن زمانی که من در حبشه بودم؛ مردم حبشه برای حمل جنازه چیزی را که پوشاننده بود ساخته بودند به طوری که دیواره داشت و حجم بدن معلوم نبود.
عرض می کنیم: ای اسماء خدا خیرت بدهد که این پیشنهاد ساخت تابوت دیواره دار را دادی و گرنه نمی دانیم در جریان تیراندازی به تابوت امام حسن علیه السلام چه بر سرجنازه ی امام می آمد؟
▪️حضرت عباس علیه السلام چه حالی میشد و چه میکشید؟ نمیدانم امام حسین علیه السلام در آن حال چه میکرد؟
به هر حال در جریان تشییع جنازه ی امام حسن علیه السلام و تیرباران جنازه ی او تابوت بین بدن و تیرها یه مقدار فاصله ایجاد کرده بود.
▪️ ولی دلها بسوزد برای غریب کربلا... 😭
بدن امام از تیرها و نیزه ها و شمشیرها و سنگ ها و چوب ها و... قطعه قطعه شد و زیر سم اسبان قرار گرفت و استخوان هایش خرد شد... 😭
کی بود گمانم که کند دشمن جانی
بر مصحف صد پاره پاره ی من اسب دوانی
ممنوع شود دیدگانم از اشک فشانی
مهلت ندهندم که کنم مرثیه خوانی
#گریز_چهارم
🔹چرا به امام حسن علیه السلام میگویند: غریب مدینه؟
✓ یک وجه میتواند این باشد که قبر شریف آن حضرت در بقیع؛ گنبد و بارگاه و ظاهری ندارد.
✓ یا بگویم وجه غربت آن حضرت این است که سرداران لشکر امام حسن به او خیانت کردند و حتی دوستانش به او گفتند: یا مذل المومنین؛ ای کسی که ذلیل کننده ی مومنان هستی؛ اینها همه درست است
✓اما یک وجه هم این است که امام حسن تنها پسری بود که در آن کوچه همراه مادرش، حضرت زهرا سلام الله علیها حاضر بود تنها فرزندی بود که دید مادرش در آن کوچه سیلی خورد و نقش زمین شد...😭
▪️ بعد آن جریان هم نمی تونست به کسی حرفی بزنه. همه ی این ها بغض شده بود. باید هم بعدها به صورت پاره های جگر درون طشت بریزد؛ لذا
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را از خون جگر باغ و لاله کرد
خونی که خورده بود همه عمر از گلو ریخت
دل را تهی ز خون دل چند ساله کرد
ممنونم ای زهر جفا کردی مرا حاجت روا
درد غم و دیرینه ام دادی طبیبانه شفا
کاش آن زمان می آمدی در کوچه های بی کسی
تا می گرفتی پیش از این با جرعه ای جان مرا
تا که نمی دیدم دگر آن صحنه های پر شرر
شاهد نمی شد چشم من بر ضرب سیلی جفا
یا آنکه آتش می زدی بر این دل خونین جگر
تا که نبینم پشت در افتادن خیرالنسا
#متن_روضه_امام_حسن_مجتبی
#گریز_پنجم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
نزن که مادرم جوانِ
نزن که بی گناهه
خالی نکن دقّ و دلیتُ
نزن که غرق اشک و آهه
رفت آبروم ببین چشای ترمُ
بگو چطور بلند کنم من سرمُ
بسه دیگه کشتی آخه مادرمُ
وای مادرم .. وای مادرم ..
به کی بگم که چی کشیدم
از همه ناسزا شنیدم
به کی بگم که توی مسجد
زیر عبا زره پوشیدم
میخوام که جام زهرمُ سر بکشم
از سرزمین مادری پر بکشم
آخه چقدر از داغ مادری بکشم
ای وایِ من .. ای وایِ من ..
موندم تو این شهر
بی کس و بی هم نشین
به کی بگم که کار دنیا رو ببین
به من میگن سلام مذلَّ المومنین
یه عمر غریب بودم تو این شهر
خیلی به من سخت گذشته
خونِ دلایی رو که خوردم
حالا دیگه میون طشته
رو منبرا سَبّ بابامُ می شنیدم
🔹یه عمر پای منبرا می نشست ، خطبایِ نانجیب اول منبرشون لعن می کردند مولا امیرالمومنین علیه السلام رو ..
میگن یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله علیه السلام رفت تا این نانجیب شروع کرد سب کردن ، ابی عبدالله خطیب نانجیب رو کشید از منبر پایین .. گفت نانجیب می کشمت! بابای من رو داری سب می کنی؟!
خبر رسید به امام حسن .. گفتن نیای ، داداشت جون اینو می گیره… امام حسن داره میاد دوان دوان .. تا اومد می دونست چطور باید ابی عبدالله رو آروم کنه ..
▪️تا رسید گفت داداش! تو رو به حق مادرم رهاش کن .. فرمود چشم .. ولی نبودی ببینی که چی گفت ..
▪️ گفت یه روز آمدی عزیز دلم.. من یه عمر پا منبرا نشستم ...
رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم
قاتل مادرُ تو کوچه می دیدم
از این کوچه رد می شدم
می لرزیدم
یادم نرفته….
▪️فرمود عبدالزهرا ! روضۀ منِ حسن اینه ..
همۀ اینا که خوندی خدا ازت قبول کنه ، اما روضه منُ این طور بخون :
دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد بر می گشتیم خوشحال بودم .. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد..
▪️اما اون نانجیب جلو اومد .. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه .. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد... 😭
▪️اما امام حسن منتظره تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه ..
داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..همه رو داره نگاه می کنه امام حسن..
▪️اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن..
چرا گریه نکنم؟!
اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..)
▪️چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه..
فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله ...😭
هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه:
زبانحال👇
(یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید….اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه… می بینه نانجیب داره وارد گودال میشه ..
“والشمر جالس علی صدرک..”)
دستِ گدایی تو بیار بالا بلند بگو یا حسین...
#روضه حضرت زهرا (س) گریز به امام حسن(ع🥀🥀
صل الله علیک یا فاطمة الزهرا
یا قرة عین الرسول
یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک علی لله و قدمناک بین یدیه حاجاتنا
یا وجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله 🤲😭
#سبک شعر روضه چوگیسوی تو من در پیچو تابم یاابن الزهرا... 👇
ببین مادر نشستم در کنار بستر تو
به سختی بازو بسته میشود چشم تَر تو
منو شمع وجودم بسوزد تار و پودم
همه شب تا سحر با منو روی کبودم😭
ببین مادرم به چشم ترم کنم بر تو نظاره
ز خانه مرو شبانه مرو مکن ازما کناره
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم
بگم یا نه😭
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم
کنار بسترت درناله ی امن یوجیبم در
شَوَم مادر فدایت کنم هر شب دعایت
برای رفتن راه شود در عصایت😭
بمیرم برات، عزیز مادرم ،نرو مادر غریبم
ز خانه مرو شبانه مرو ببین مادر غریبم 😭
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
آخی 😭😭😭
الهی در جهان ای حی داور
نبیند هیچ پسری کتک خوردن مادر
نبیند هیچ دختری داغ مادر
آخ خدا نیاره که هیچ مادری رو جلو چشم بچه ش بزنن
بخدا خیلی سخته... 😭
آخ خدا نیاره، جلو چشم مردی
خانمش رو بزنن 😭😭😭 و نتونه کاری کنه
مجلس به نام خانم فاطمه الزهرا و امام حسن...
هر نیتی داری مد نظر بیار
گرفتاری بگو یازهرا...
مشکل داری بگو یازهرا...
جوون داری بگو یازهرا...
مریض داری بگو یازهرا...
درد پنهون داری بگو یازهرا...
غریبی بگو یاحسن...
آقام غریبه...
(خیلی دلم می خواد تو روضه گریه کنم)
(من از عمق وجودم مایع میزارم)
شما بلند بلند برا آقاتون گریه کنید...
مقدمه خوندم دلت آماده ی روضه بشه...
هر وقت شب شهادت عزیزی باشه
رسمه، عاشقا خودشونو میرسونن حرمش...
😭بمیرم آقا 😭
امروز می خوام یه جور دیگه برا امام حسن... روضه بخونم
همه ی این ابیات می خوام بگم برا دو بیت آخرش...یاامام حسن...
🔸روی ضریحت می گذارم تا سرم را 🔸انگار در آغوش خود دارم حرم را
🔸باگریه آمد هر کسی، باخنده برگشت
🔸فهمیدم اینجا، معنی، جود و کرم را
🔸با دست خالی آمدم، چیزی ندارم
🔸آورده ام باخود فقط، چشم ترم را
🔸من روبه روی گنبد تو نذر کردم
🔸تنها النگوهای، دست دخترم را
🔸مثل کبوترهای صحنت پهن کردم
🔸در زیر پای زائران، بال و پرم را
(همه رو گفتم فقط برا این دو بیت)
حلالم کنید گریه می کنم...
🔸حالا که دقت می کنم، صحنی نداری... 😭😭😭😭😭2
🔸هر چند می گردم همش دور برم را
شده چیزی گم کنی؟؟ هی دور خودت می گردی... پیدا نمی کنی 😭😭😭
میگی انگار نیست که نیست
🔸بااین خیالات دلم جای ضریحت
🔸باید به روی خاک، بگذارم سرم را😭😭😭😭😭😭😭
🔸چه حرمی داره حسین...
🔸ولی حسن آقام حرم نداره... 2
🔸چه گنبدی داره حسین...
🔸ولی بقیع همش گرد و غبار...
صدا زد گفت حسن جان بیا پسرم
عزیزدلم... می خوام برم قباله ی فدک رو بگیرم
باید یه مردی باهام بیاد
به بابات که نمی تونم بگم...
تو بیا حسنم...
آخه مادر حسن رو مرد خطاب کرده
قند تو دلش آب شد
خوشحال شد کنار مادر راه افتاد
رفتن و برگشتن
دست تو دست مادرشه
تو کوچه های بنی هاشم
خوشحال دارن برمیگردن
اما آی گریه کنای زهرا... و حسن
یه مرتبه همه چی عوض شد
امان از اون لحظه ای که اون نانجیب جلو راه مادر رو بست
چشمتون روز بد نبینه
الهی نبینید اون چه حسن... دید 😭
تا اون نامرد رسید چنان سیلی به صورت زهرا... زد...
ای وای ای وای
حسن میگه یه مرتبه دیدیم
مادرم روی زمین افتاده داره دنبال گوشواره ی پاره شده ش می گرده
ضرب سیلی چنان شدت داشت
دیدیم مادرم راه خونه رو گم کرده
دستش رو گرفتم
صدا زد حسن جان مبادا به بابات علی بگی...
نکنه بگی چه دیدی کنارم
اگه به بابات بگی دق می کنه
های های
ازتون ناله می خواما
باید حقش رو ادا کنیم
ناله داری یانه؟
رحمت خدا بر پدر و مادراتون
آره حقشم اینه
باید برا مادرمون زهرا... بلند بلند گریه کنیم
باید برا بغض های جانسوز حسن بلند بلند گریه کنیم
عالمی به فدای بغض های شبانه ی حسن..
الهی بشکند دست مغیره...
میان کوچه ها بی مادرم کرد...
ناله بزن بلند بگو ای غریب حسن 😭
آخ...
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان طبیب است
اخ بگو به سوی آسمان پر کشیدی مادر مادر
خداوندا چه آمد بر سر من 😭
هرجا صدای منو میشنوی امروز مادر امام حسن.. ان شاءالله دعات کنه😭
ان شاءالله امروز مادر دل سوخته
مادر غریب برای گره های کارت برای شفای مریضت برای دردهای دلت دعا کنه 😭
دستتو بیار بالا از عمق وجودت صداش بزن یا حسن یا حسن یا حسن✋😭
حسن آرام جانم حسین روح و روانم
صل الله علیکم یا اهل بیت نبوه و معدن الرساله هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها
صدا ۰۰۲_sd--۲۴.m4a
6.78M
روضه امام_حسن علیه السلام
از شروع تا اوج. تا فرود روضه
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته
تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته
سجادهاش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبیاش دلِ منبر شکسته
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری میکند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود: آه مادر
راحت شد این آئینهیِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچهی باریک و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُنبست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت
میخواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربهاش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پَر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمیداشت
پایی که قبل از این جسارت ، در شکسته
در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد
فهمیدم از دیوارِ کوچه ، سر شکسته
لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن
تنها نه من ، از گریهات خواهر شکسته
میبینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لابهلایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش میشد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته
حسن لطفی
@roze_daftari
200.5K
عزا عزا بپا شد
مدینه کربلا شد
تیر از کمان برون شد
جنازه غرق خون شد
تابوت لاله گون شد
عزا عزا بپا شد
مدینه کربلا شد
تیر و بدن یکی شد
تابوت و تن یکی شد
خون با کفن یکی شد
عزا عزا بپا شد
مدینه کربلا شد
جنازه بر سر دوش
زهرا گشوده آغوش
زینب شده سیه پوش
عزا عزا بپا شد
مدینه کربلا شد
قاسم عزیز جانش
آن نور دیدگاهش شد بر سما فغانش
عزا عزا بپا شد
مدینه کربلا شد
حاج احمد صفاری🎤
🕊﷽🕊
▪️#روضه_امام_رضا_ع
🧿#دفتری_رضاع
♻️بر رضا ضامن غریبان صلوات
♻️برپادشه ملک خراسان صلوات
♻️یارب به رضای تو رضابود رضا
♻️خشنودی قلب اهل ایمان صلوات
🍁« اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَنِ عَلیَّ بنَ موُسَی الرِّضا وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ »🍁
🌾خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
🌾قرار دل بی قرارش تو باشی
🌾خوشا آن گدایی که تنهای تنها
یه لحظه شمع
(آقا جان یا امام رضا)
🌾خوشا آن که یک عمر پروانه
🌾کناری نشیند کنارش تو باشی
یا امام رضا٢
⬅️آی کسی که هر وقت دلتنگ حرم شدی صداش زدی یا امام رضا ـ
آی کسی که هر وقت گرفتار شدی صداش زدی یا امام رضا ـ ؟
جوون داری ـ مشکل داری ـ در خونه امام رضا بیا
(یا امام رضا)٢
⬅️ امروز برا امام رضا بلند بلند گریه کن
خودش سفارش کرده وقتی از مدینه بیرون می اومد اهل و عیالُ دور خودش جمع کرد فرمود برام بلند بلند گریه کنید
(گفتن آقا جان پشت سر مسافر گریه مِیمَنَت نداره)
فرمود میدونم اما من دیگه از این سفر بر نمیگردم ـ مسافری که امید برگشت نداره براش بلند بلند گریه کنید
(یا امام رضا)٢
خیلی غریبه، خیلی مظلومه، از همین جا دلامونو روونه حرم کنیم ایشاالله کنار حرمش ناله بزنی
⏪ پیغمبر فرمود دو تن پاره تن مَنَند ـ یکی مادر سادات زهرای مرضیه ـ فرمود فاطمه پارهٔ تنِ منه ـ یکی هم امام رضاست
◀️ بگم یا امام رضا ـ تو خراسان چه کردند با امام رضا..
امام رضا رو زهر دادن...
اباصلت میگه دیدم آقا اومد داره میره تو حجره....
صدا زد اباصلت بیا فرشای حجره رو جمع کن...
آقا جان چرا...
آخه میخوام مثل جد غریبم حسین رو خاکا جون بدم...
اباصلت میگه فرشا رو جمع کردم ـ اما دل تو دلم نیست..
هر بار می رفتم یه نگاش میکردم میدیدم داره بخودش می پیچه ـ هی میگه (جگرم سوخت)٣
اباصلت میگه.....میگه دیدم آقا چشمش به دَره...
این آرزوی هر پدریه دوست لحظهٔ آخر سرش به دامن عزیزش باشه....
امام رضا منتظره کی جوادش میاد...
⏸ اگه میخوای امام رضا امروز جوابت بده بگو یا امام رضا...
به جوونیّه جوادت منم جوون دارم ...
آقا گرفتارم...
به جوونیّه جوادت بهر امیدی اومدم ...
امروز نزار دست خالی برگردم
⏺ میگه یه مرتبه دیدم یه آقایی حیاطِ خیلی شباهت به امام رضا داره....
میوهٔ دل امام رضا اومد...
وارد حجره امام رضا شد....
امام رضا تا چشمش به جوادش افتاد دیدن آروم آروم از جا بلند شد....
جوادشو بغل گرفت ما بین دو چشم جوادشو بوسه زد...
سر امام رضا تو بغل جوادش بود از دنیا رفت ...
⏸ اما اگه ناله داری دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا...
آی ناله دارا تو کربلا بر عکس شد حسین اومد کنار بدن ارباً اربای علی اکبر صدا زد.....
تو ستارهٔ سحر منی ...(باباعلی اکبرم)
🍁تو ستارهٔ سحر منی...
🍁تو که پارهٔ جگر منی...
🍁ولدی علی ولدی علی...
🍁ای نور بصرم ولدی علی...
🍁آخر پدرم ولدی علی...
⏪ بر سر تربت لیلا نبرید نام علی
⏪ بگذارید جوان مُرده قراری گیرد
⏪ نو جوان مُرده خبر از دل لیلا دارد
⏪ به خدا مادر اکبر چه سحر ها دارد
💔ناله داری به سوز دل ابی عبدالله میگن یکی از جاهایی که امام حسین تو کربلا بلند بلند گریه کرد کنار بدن علی اکبر بود..
خدا رو قسم بدیم به حق اون لحظه حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حسین💔
التماس دعا
⏪ هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)⏩
کانال روضه دفتری 👇👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@roze_daftari