eitaa logo
روضه دفتری
24هزار دنبال‌کننده
205 عکس
10 ویدیو
4 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
استقبال ازفاطمیه روضه حضرت زهرا(ص) (استاد)احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يا فاطِمَةُ الزَّهْراَّءُ، يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ . بر مشامم می رسد بوی عزای فـاطمه می شـوم آمـادۀ گـریه بــرای فـاطـمـه هاتفی از آسمان ها می دهد امشب نـدا فـاطمـیّه آمده، مـــاه عـزای فــاطـمـه فـاطـمـیّه آمـده؛ ای فـاطـمیّـون غـیـور خانۀ دل را کـنید امشب سرای فاطمه در عزایش بر تنم دارم لباس نوکـری این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه من کجا و گریه در بزم عزای اوکجا؟ اشک چشمانم بُوَد لطف خـدای فاطمه بر جراحات عـمیق فـاطمه مرهم نهـد هرکسی گرید میان روضه های فاطمه هرکسی بر بام خانه پـرچم زهـرا زند می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُـوَد هسـتم گـدای فاطمه در قـنوت هر نـمازم بر لبـم دارم دعا بـاراله ها جـان مـن گردد فدای فاطمه یاری زهرا نمودن بازبان است وعمل ای که هستی درپی کسب رضای فاطمه می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در ذکـر تعـجیل فرج باشـد دعای فاطمه کی می آیی تا بگیری انتـقام مـادرت؟ مهـدی زهـرا بیا، ای دلـربای فـاطمه‌ اجر ومزد همه شما عزداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (ص) انشالا به برکت شبهای فاطمیه حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا همه اموات فیض ببردالخصوص مادرهای که آسمانی شده اند یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند حالا دلها امده شد برات روضه بخونم التماس دعا دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ گلی را شبانه می گیرد چه حکمت است چون نام فاطمه آید دلم برای گریه بهانه می گیرد😭 می نویسند نیمه های شب اسما ء آب می ریخت علی بدن فاطمه را غسل می داد امام حسن یک طرف امام حسین یک طرف دیگر زینب وام کلثوم یک طرف دیگه آرام آرام گریه می کنند خدا نکنه تواین مجلس کسی باشه داغ مادر دیده باشه 😭داغ مادربرای دخترها خیلی سخت است نیمه های شب کناربدن فاطمه الزهرا یک دفعه علی مرتضی صدا زد حسنین زینبین بیاید با مادر خود خدا حافظی کنید بچه های امام علی خودشان را انداختند روی بدن مادرشان انداختند امام علی میگه یک دفعه فاطمه دستهاش 😭گشود یک دست به گردن حسنه یک دست به گردن حسینه یک دفعه😭 منادی بین زمین وآسمان صدا زدیا علی جان حسن وحسین را از روی سینه مادرشان بلند کن به خدا قسم فرشتگان آسمان به گریه افتادند امام علی بچه ها را از روی سینه مادرشان بلند کرد اما یا علی جان کربلا نبودی ان وقت که زینب بدن بی سر برادر درآغوش گرفت یا وقت دید دستی کوچکی به شانه اش می خورد عمه جان این بدن کیه حق نداری بشناسی این بدن بابای غریبت حسین است خودشه انداخت روی بدن بابا نگفت بابا من تشنه ام نگفت بابا من گرسنه ام صدا زد بلند شو بابا جان عمه ام را تازیانه می زند حسین آرام جانم ...حسین روح روانم تایپ مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی ✍ التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
استقبال ازفاطمیه روضه حضرت زهرا(ص) (استاد)احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يا فاطِمَةُ الزَّهْراَّءُ، يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ . بر مشامم می رسد بوی عزای فـاطمه می شـوم آمـادۀ گـریه بــرای فـاطـمـه هاتفی از آسمان ها می دهد امشب نـدا فـاطمـیّه آمده، مـــاه عـزای فــاطـمـه فـاطـمـیّه آمـده؛ ای فـاطـمیّـون غـیـور خانۀ دل را کـنید امشب سرای فاطمه در عزایش بر تنم دارم لباس نوکـری این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه من کجا و گریه در بزم عزای اوکجا؟ اشک چشمانم بُوَد لطف خـدای فاطمه بر جراحات عـمیق فـاطمه مرهم نهـد هرکسی گرید میان روضه های فاطمه هرکسی بر بام خانه پـرچم زهـرا زند می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُـوَد هسـتم گـدای فاطمه در قـنوت هر نـمازم بر لبـم دارم دعا بـاراله ها جـان مـن گردد فدای فاطمه یاری زهرا نمودن بازبان است وعمل ای که هستی درپی کسب رضای فاطمه می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در ذکـر تعـجیل فرج باشـد دعای فاطمه کی می آیی تا بگیری انتـقام مـادرت؟ مهـدی زهـرا بیا، ای دلـربای فـاطمه‌ اجر ومزد همه شما عزداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (ص) انشالا به برکت شبهای فاطمیه حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا همه اموات فیض ببردالخصوص مادرهای که آسمانی شده اند یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند حالا دلها امده شد برات روضه بخونم التماس دعا دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ گلی را شبانه می گیرد چه حکمت است چون نام فاطمه آید دلم برای گریه بهانه می گیرد😭 می نویسند نیمه های شب اسما ء آب می ریخت علی بدن فاطمه را غسل می داد امام حسن یک طرف امام حسین یک طرف دیگر زینب وام کلثوم یک طرف دیگه آرام آرام گریه می کنند خدا نکنه تواین مجلس کسی باشه داغ مادر دیده باشه 😭داغ مادربرای دخترها خیلی سخت است نیمه های شب کناربدن فاطمه الزهرا یک دفعه علی مرتضی صدا زد حسنین زینبین بیاید با مادر خود خدا حافظی کنید بچه های امام علی خودشان را انداختند روی بدن مادرشان انداختند امام علی میگه یک دفعه فاطمه دستهاش 😭گشود یک دست به گردن حسنه یک دست به گردن حسینه یک دفعه😭 منادی بین زمین وآسمان صدا زدیا علی جان حسن وحسین را از روی سینه مادرشان بلند کن به خدا قسم فرشتگان آسمان به گریه افتادند امام علی بچه ها را از روی سینه مادرشان بلند کرد اما یا علی جان کربلا نبودی ان وقت که زینب بدن بی سر برادر درآغوش گرفت یا وقت دید دستی کوچکی به شانه اش می خورد عمه جان این بدن کیه حق نداری بشناسی این بدن بابای غریبت حسین است خودشه انداخت روی بدن بابا نگفت بابا من تشنه ام نگفت بابا من گرسنه ام صدا زد بلند شو بابا جان عمه ام را تازیانه می زند حسین آرام جانم ...حسین روح روانم تایپ مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی ✍ التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 بیا بنشین علی جان درکنارم که امشب من وصیت باتو دارم حلالم کن که نزدیک است دیگر مــلاقــات مــن و پــروردگــارم مدینه تا بدون مصطفی شد خدا داند که دیگر بی صفا شد از آن روزی که زهرا رفت درخاک دگر روز عزای مرتضی شد هیچ دانید کجا بود حقیرم کردند؟ پیش طفلان من آن روز اسیرم کردند تاکه بامشت ولگد فاطمه ام راکشتند جان زهراکه همان یک شبه پیرم کردند نیـمه شـب بـا تـن گلگون چه کنم؟ صبرم از کف شده بیرون چه کنم؟ هــر چــه شستم تــن مـجروح تو را سنگ غسلت شده پر خون چه کنم؟ اگر چه بوده ام الگوی زینب ولی شرمنده ام از روی زینب سـه مــاه آزگــار شـد آرزویــم که یک شانه زنم بر موی زینب یقین که مادر ما هست زهرا یقین اوهم به مادل بست زهرا بـه حق بـچه هایش در قیامت بگیرد دست ما را دست زهرا درحق طلبی چنان زُهیرم گردان پیش مرگ حسینم و بُریرم گردان هر آنچه عطا نموده ای ممنونم یـا فـاطـمه عـاقبت بخـیرم گردان 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 شعر:علی اکبراسفندیار(مداح) @roze_daftari
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 تویی زهرا تمام حاصل من مرو که داغت افتد بر دل من همه گویند من مشکل گشایم که باید حل کند پس مشکل من بیا زهرا بقول خود عمل کن بیاکامم پُر از شهد عسل کن برای دلخوشیِ بچه هایت دوباره زینب خود را بغل کن خواست یاری کرده باشد همسرش محسنش را کرده قربان در برش زیر پا افتاد و سیلی خورد ، لیک چادر عصمت نیفتاد از سرش خواهشی دارم ز تو ای فاطمه چهره ی غم راکن ای زهرا عبوس بچه هایت آرزو دارند بمان تاشود زینب بدست تو عروس به آخرشد علی رنج و ملالم دگر روبه وخامت رفت حالم رفیق نیمه راهت بودم ، اما تو را جان حسین بنما حلالم حرف ازحلالم کن نزن فصل خزان نیست ای نخل سبز آرزویم برگ داری این زندگی که با توچیزی کم ندارد زهراچرا پس آرزوی مرگ داری حسین جان سینه ام بیتاب باشد برادر مثل تو نایاب باشد چرا مادر وصیت کرده هرشب ببالین تو ظرفی آب باشد؟ اگر نیلوفری گشته جبینم به سختی گر کنارت می نشینم امیدم بود تا که زنده هستم علی جان لحظه ای اشکت نبینم تمام عمر با خود در نبردم خجالت پیش هرچه مرد بردم بزیر تازیانه بود زهرا نگاهش کردم و کاری نکردم پس از تو روزگار من سیاه است نگاهم از غریبی سوی ماه است توکه بودی سرم بر شانه ات بود توکه رفتی سرم بردوش چاه است نفس هایم دگرچون آه باشد پس از توهمدم من چاه باشد تو گل بودی و من هم باغبانت دریغـا عمــر گـــل کــوتـاه بـاشد چه حالی داشت زینب تاکه بِشنُفت حسن درخواب هی با ناله می گفت بگو مادر مگر جرمت چه بود است گـل سیلـی ز رخسـار تـو بشـکفت؟ فدای حیدر و حال خرابش به زیر خاک رفته آفتابش غروب بی کسیِ حیدر آمد که داغ فاطمه کرده کبابش نشد ازبند غم هایت گریزم کنار قبر پاکت اشک ریزم نتونستی یه شب راحت بخوابی از امشب خواب راحت کن عزیزم کاش لبخند تو رامی دید علی جای برگ لاله گل می چید علی کاش جای تو درآن شام سیاه توی تابوت تو می خوابید علی 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🖤 🖤 5 ❣فریاد كه یار ضعفا یار ندارد ❣ مولود حرم محرم اسرار ندارد ❣ شد خانه نشین شیر خدا فاتح خیبر ❣ بی فاطمه او قدرت پیكار ندارد ❣ سوگند به مظلومی تاریخ كه تاریخ ❣ مظلوم تر از حیدر كرار ندارد ❣ بر حاشیه برگ شقایق بنویسید ❣ گل تاب فشار در و دیوار ندارد ❣ ای سینه سپر كاش به جای تو علی بود ❣ چون سینۀ تو طاقت مسمار ندارد ⬅️سلمان میگه بعد از شهادت حضرت زهرا رفتیم علی را به مسجد بیاریم.. اومدیم در خانه مولا علی.. درق البال کردیم اجازه گرفتیم.. وارد خانه علی شدیم همین که وارد خونه شدیم... همینکه وارد خونه شدیم ، دیدیم علی گوشه خانه نشسته داره گریه میکنه... پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟.. فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره .... خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد... اونایی که باید اجازه می‌گرفتند نگرفتن... آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ... آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن... (( مخزن المصائب صفحه ۳۲)) ⏪⏪ بگم .. آقاجان یا امیرالمومنین ... شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید .. اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم یرای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر به جُرم اینکه بودم خواهر تو صل الله علیک یا مظلوم یا حسیـــــن ❣هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❣ @roze_daftari
.. 💔به ناله های دل یتیمان زهرا ... به اون لحظه ای که نتونستند بلند بلند مادر مادر بگن و بلند بلند گریه کنند دستتو بیار بالا هم ناله شو بایتیمانش سینتوبیمه مادرکن بگو .💔فاطمه یافاطمه ۳ بر مشامم میرسد بوی عزای فاطمه میشوم آماده ی گریه برای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... هاتفی از آسمان میدهد امشب ندا فاطمیه آمده ، فاطمیه آمده ماه عزای فاطمه میشوم آماده ی گریه برای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... فاطمیه آمده اِی فاطمیون غیور خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری این لباس مشکی اَم باشد عطای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... من کجا و گریه در بزم عزای او کجا اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه بر جراحات عمیق فاطمه مَرهَم نهد هر کسی گِریَد میان روضه های فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند میشود ایمن زِغم تحت لوای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا بار الها جان من گردد فدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل ای که هستی در پِی رضای فاطمه میرسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه کِی می آیی تا بگیری انتقام مادرت مهدی زهرا بیا ای دلربای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه ... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ... @roze_daftari
  @roze_daftari حالا که دلت آماده شد. بذار امروز روضه را از زبان امام حسن علیه السلام بخونم. میگه تو کوچه های مدینه، دستم به دست مادرم زهرا سلام الله علیها بود. داریم برمی گردیم به سمت خانه... دیدم ....نانجیب دومی آمد جلو .....صدا زد زهرا(سلام الله علیها) بده بمن قباله فدک را.... میگه مادرم امتناع کرد ..... قباله فدک را نداد.... یا صاحب الزمان!...... ای کاش مادرم از آن اول قباله را می داد......دیدم دستهای نامردش رفت بالا .....ای خدا .....این نامرد می خواد چه کارکنه؟!!.... دیدم آنچان سیلی به صورت مادرم زهرا(سلام الله علیها) زد ....مادرم نقش زمین شد...... ای وای ای وای... الهی کسی نبینه ..... به مادرش جسارت می کنند.....میگه فقط همینو بگم مردم...... مادرم راه خانه را گم کرده بود.. عرضه بداریم ...... یا صاحب الزمان (علیه السلام)..... اگر اینجا به مادر شما جسارت نمی کردند ..... کربلا کسی جرأت نداشت ...... به بچهای حسین تازیانه بزنه..... امان امان.!! ...... لحظه ای که آمد کنار بابا نشست .... دختر حسینه..... طاقت نداره ببینه .... بدن بابا غرقه به خونه... .. بابا سر در بدن نداره .... شروع کرد به درد دل کردن با پدر...... یک دفعه دیدند چند نفر مرد عرب .... با تازیانه.... دارند میان.... آمدند کنار بدن بابا.... آنقدر دختر رو کنار بدن بابا زدند!!!! ....ای شمر بد منش..... تو مزن تازیانه ام .... من از کنار پیکر بابا. ... نمی روم.🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐 کانال روضه دفتری @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5771455599279606241.m4a
8.83M
🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾 امید علی مهر وماه علی کجا می روی تکیه گاه علی ببین بی توای چراغ دلم جهان شب شده درنگاه علی بداغت دلم چو غمخانه شد که تشییع تو غریبانه شد غمت شمع ودل چوپروانه شد به شبهای پر غصه ماه علی کجامی روی تکیه گاه علی عزیز خدا تو بی ما مرو همه هستیم واز اینجامرو بهشت علی تو زهرا مرو که هرجا توبودی پناه علی کجامی روی تکیه گاه علی از این کودکان جدا می شوی از اندوه و غم رها می شوی سوی جنت الرضا می شوی ببین اشک طفلان وآه علی کجامی روی تکیه گاه علی امید علی مهر وماه علی کجا می روی تکیه گاه علی 🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾 شاعر:?? 🎙مداح:علی اکبراسفندیار @roze_daftari
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ محشـــــر شد و ديدم همه جا غوغا بود هر كـس كه حسينـــے شده بود، آقا بود والله قـــــسم هر چه خدا داد به ما از لطف حســين (ع) و مادرش زهــرا (س) بود 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 فاطمه باغ گلاب است خداميداند فاطمه گوهرناب است خدا ميداند فاطمه واژه زيباست ،تعجب نكنيد كرم فاطمه درياست، تعجب نكنيد فاطمه دخترطاهاست بگو يازهرا فاطمه روح تولاست، بگو يا زهرا   ای تاج سر عالم و آدم یا زهرا از کودکی ام دل بتو دادم یا زهرا آن روز که من هستم و تاریکی قبر جان حَسَنت برس به دادم یا زهرا دریاست نبی و گوهرش فاطمه است مولاست علی و همسرش فاطمه است با آنکه حسین است پناه دو جهان او خود به پناه مادرش فاطمه است 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه دست حاجت میبرم سوی خدای فاطمه گر برای درد بی درمان مداوا طالبی رایگان درمان کند دارالشفای فاطمه عمریست رهین منت زهرائیم مشهور شده به عزت زهرائیم مُردیم اگر به قبر ما بنویسید  ما گریه کن حضرت زهرائیم ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی كه تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 (شور) بی پناهیم و پناه ما تویی در دو عالم تکیه گاه ما تویی برق امید نگاه ما تویی بی نوایان را نوایی فاطمه فاطمه( یا فاطمه )2 از کرم بنما تو بیماران شفا با نگاهی حاجت ما کن روا دست ما گیرو تو در روز جزا شافع روز جزایی فاطمه 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 ز سوز دل كنم گریه برایت كه دیگر نشنوم زهرا صدایت در و دیوار خانه با نگاهم به یادم آورد آن ناله هایت (قبر) كنار تربتت اندر دل شب بود نام تو زهرا جاری از لب به خانه تا روم با دیده تر كشد ناز مرا مظلومه زینب چنان داغت دلم غمناك كرده كه دست من تو را در خاك كرده بجایت زینب مظلومه تو غبار غم ز رویم پاك كرده (زینب س) غم دوران من گردد یتیمی كه هم پیمان من گردد یتیمی من از قد كمانت حتم دارم بلای جان من گردد یتیمی 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 والا گهر تاج نبوت زهراست دردانه یک دانهٔ عصمت زهراست در عالمیان رحمت و رحمان زهراست در هر دو جهان سرور رضوان زهراست در روز جزا شفیع محشر زهراست بر عالمیان سایهٔ رحمت زهراست نوری که دهد شاخهٔ طوبی از اوست کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست یتیمان جز دو چشم تر ندارند به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد که طفلان علی مادر ندارند 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گوشهٔ چشمی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا روز محشر -كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چیند، دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ مرو جانا که حیدر بی تو تنهاست همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ که امید علی بر دستِ زهراست @roze_daftari 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 تنها نه شعله و دود با نار یا علی گفت در کَنده شد از جا دیوار یا علی گفت ثانی لگد به در زد صدیقه بال و پر زد در زخم سینهٔ او مسمار یا علی گفت گر فتنه و غم فکر شکستم باشد دائم پی نابودی هستم باشد سوگند به تو اهل نجاتم زهرا تا ریشه ی چادر تو دستم باشد 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 اولاد علی گوهرشان فاطمه است در غصه و غم یاورشان فاطمه است گویند که با تاب و تعب می آیند هر جا سخن از مادرشان فاطمه است تا مهر تو را به سینه دارم زهرا در موج بلا سفینه دارم زهرا هر کس به دل خود آرزویی دارد من آرزوی مدینه دارم زهرا بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بر هر که نظر کنی دگر بد نشود زهرا تو دعا کن که بیاید مهدی زیرا تواگر دعا کنی رد نشود 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 فردای قیامت که گرفتاری تو بی یاور و بی مونس و بی یاری تو آن قدر طرفدار تو باشد زهرا انگار نه انگار گنه کاری تو وقتی که لبت را به دعا باز کنی یا فاطمه با لطف خود اعجاز کنی فردا همگی کمیتشان می لنگد در وقت شفاعت تو اگر ناز کنی ای نام علی ذکر لبت یا زهرا ای لیلۀ قدر هر شبت یا زهرا از بهر شفاعتت دل ما کافیست یک گوشه ی چشم زینبت یا زهرا 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 افتاده راه عشق را یاری کن در فتنه روزگار دین داری کن چشمت که به ذریۀ زهرا افتاد ذکر صلوات بر لبت جاری کن جبریل امین اگر مقامی دارد در دفتر عشق اگر که نامی دارد از دولت پا بوسی زهرا باشد در پیش خدا گر احترامی دارد @roze_daftari 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 @roze_daftari ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خود بی بی میفرماید :لحظه های آخر بابام بود، بابام علی رو صدا زد تو اتاق ،خلوت کردن ،صدای بابامو نمی شنیدم ولی می شنیدم علی هی میگه چشم یا رسول الله ...... یه مرتبه دیدم علی ریخت بهم یعنی اینجا هم صبر کنم یا رسول الله .... ؟!! *خانم ،یادم نمیرود، من گوشه ی خونه زانوی غم بغل گرفتم نشستم ، شما رفتی پشت در ..." ای خاک عالم به سر من .....* یادم نمی رود به خدا لحظه ای که تو با یا علی به آتش در پا گذاشتی ..... *معمولا اینجوره ، وقتی مادری فرزندی رو ، خصوصا نوزادی رو از دست میده تا یه مدتی با لباس های اون بچه ، با یادگاری هایی که آماده کرده برا ولادتش ، معاشقه داره " فاطمه اجازه نمی داد علی ببینه این صحنه ها رو ،می گفت : شوهرم غصه می خوره" چه بسا گاهی می فرمود که ...* محسنم رفت ،فدای سرت "غصه نخوری" محسنم رفت ، فدای سرت ای تاج سرم کاش می رفت به پایت سرمن ،غصه نخور... ماشاالله ، می بینم گوشه کنار پیرمرد ها دارن ضجه میزنن" درستش هم همینه ها امام صادق فرمود میان رفقای ما ، مرداشون مثه زن بچه مرده گریه می کنن ، برا زهرا داد بزن ،برا زهرا ضجه بزن ..... حالا علی نشسته کنار قبر فاطمه این حرف ها رو برا چی زدم ؟ برا این بیت : زهرا لباس محسن خود را نبرده ای 2 آن را به زیر بالش خود ... جا گذاشته ای @roze_daftari ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🏁🖤🏁🖤🏁🖤 در ايام فاطميه عليهاالسلام نيز نام گذاري هاي زير وجود دارد كه معمولاً در هر دو روايت شهادت، پنج شب عزاداري بر پا مي شود و شب شهادت، واپسين شب عزاداري است. عنوان هاي ايام فاطميه اين گونه است: 🏁شب اول ـ آتش زدن خانه، روضه ي در و ديوار. 🏁شب دوم ـ كوچه ي بني هاشم. 🏁شب سوم ـ بستر. 🏁شب چهارم ـ شهادت. 🏁شب پنجم ـ شام غريبان. 🏁🖤🏁🖤🏁🖤 هم چنين ترتيب ايام شهادت امير المؤمنين علي عليه السلام به شرح زير است: ⚜شب اول ـ ضربت خوردن. ⚜شب دوم ـ بستر. ⚜شب سوم ـ شهادت. معمولاً رسم بر اين است كه در پايان عزاداري دهه هاي فاطميه و ماه رمضان، شب آخر را به حضرت عباس عليه السلاماختصاص مي دهند يا اين كه در پايان مجلس آن شب، به پاس فداكاري ايشان در نبرد تاريخ ساز كربلا، توسلي به پيشگاه آن حضرت انجام مي گيرد. بايد دانست اشعار، مراثي ،نوحه ها و موضوع سخنراني در هر شب بر محور همان نام گذاري است و بيش تر نذرها و هديه هاي مردم نيز به تبرّك نام همان شب صورت مي گيرد. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بيا كه گنبد خضراست ديده بر راهت بيا كه حيدر تنهاست ديده بر راهت چقدر منتظران تو بي صدا رفتند نگاه مضطرب ماست ديده بر راهت به هر ديار عزادار مادرند همه بيا كه عترت طاهاست ديده بر راهت قسم به خاك نشسته به چادر مادر سكوتِ غربتِ دنياست ديده بر راهت هنوز نالة مادر به گوش مي آيد ببين كه حضرت زهراست ديده بر راهت ميان كوچه به دنبال گوشواره حسن شهيد سيلي اعداست ديده بر راهت كنار بستر غرق به خون مادرتان هنوز زينب كبراست ديده بر راهت ميانِ گويِ مقتل حسين افتاده هنوز زير لگدهاست ديده بر راهت به ناله هاي بُنَيَّ كنار آن گودال زني كه غرقِ تماشاست ، ديده بر راهت نشسته بي ادبي ديده رويِ سينة ماهش ببين كه مادرت آنجاست ديده بر راهت زمان كشتن لب تشنه آب مي خوردند لباس هاي تنش را يكي يكي بُردند شاعر: قاسم نعمتی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹مصیبت بی بی دو عالم آنقدر سنگین است که کمر امیرالمومنین (علیه السلام) زیر بار این مصیبت خم شده. در طول این چند روز چه بر امیرالمومنین (علیه السلام) گذشت؟ 🔸حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خم می‌شد و دستش را می‌بوسید و به استقبالش می‌رفت و او را در جای خود می‌نشانید؛ سینه اش را می‌بویید و می‌فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»، بوی بهشت را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می‌شنوم. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت درباره او می‌فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَهَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»؛ به کسی یا چیزی یا امری غضبناک شود خدا غضب می‌کند. اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) راضی شد، خدا راضی می‌شود. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت می‌فرمود: «إِنَّ فَاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنِّی، وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ»؛نگویید حضرت فاطمه (سلام الله علیها) روح من و جان من است. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که می‌آمد درب خانه اش، حضرت اجازه می‌گرفت و وارد می‌شد. بی اجازه وارد خانه نمی‌شد. 🔹حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که پیغمبر خدا وقتی مسافرت می‌رفت، آخرین خانه برای وداع، خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. وقتی برمی گشت، اولین خانه‌ای که وارد می‌شد خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. 💠آیا این حقایق تاریخ رد کردنی است؟ در مدینه طوری غریب شود که بریزند خانه اش را آتش بزنند. او را بین در و دیوار بگذارند. نامحرم‌ها در کوچه او را محاصره کنند. ▪️از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: آقا! سبب وفات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چه بود؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که جوان بود. فرمود: قنفذ فلانی به دستور او حضرت را هدف قرار داد؛ وقتی آمد کمربند امیرالمومنین (علیه السلام) را گرفت، دومی دستور داد مغیره، دست حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را کوتاه کن. چه کردند؟ هجوم دسته جمعی به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بردند. ▪️تعبیری که از امام مجتبی (علیه السلام) نقل شده، این است که حضرت به مغیره رو کرد و فرمود: تو همان کسی هستی که آنقدر مادرم را زدی که غرق در خون شد. 🔹امیرالمومنین (علیه السلام) صحنه‌ها را دیده و طبق پیمانی که ازش گرفته شده صبر کرد. در نقل کافی شریف هست که وقتی بعضی از این صحنه‌ها را جبرئیل نقل کرده که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) باید امیرالمومنین (علیه السلام) میثاق به صبر کند. حضرت به رو افتاد و بعد عرض کرد: یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)! اگر خدا می‌خواست باید صبر کنم، صبر می‌کنم. امیرالمومنین (علیه السلام) صبر کرد. ▪️وقتی امشب بدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را غسل و کفن کرد، تحویل رسول خدا داد. دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شد و عرض کرد: «قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی»؛ فرمودی صبر کن، تحمل کردم، ولی دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شده. «یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ»؛ دیگر غصه من پایان پذیر نیست؛ اما دیگر تا آخر عمر از این غصه خواب به چشم امام علی (علیه السلام) راه ندارد. ▪️ یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خودت می‌دانی چه بر ما گذشته. «وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا»؛ به زودی دختر عزیزت به تو خواهد گفت که امت تو پشت به پشت هم دادند که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نباشد و او را نابود کنند. یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)! با امام علی (علیه السلام) اسراری است که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در میان می‌گذاشت. تو از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سؤال کن چه بر سر ما آمد و ما در این میثاق و عهدمان کنار شما ایستادیم. تعبیرم این است که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) تو مرا وصیت کردی. آن چنان خاموش که کار حرف زدن به اشاره افتاده؛ اگر می‌بینی مخفیانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردم و دفن کردم؛ اگر می‌بینی همه را دعوت به سکوت و آرامش می‌کنم که مبادا دشمن با خبر شود، این‌ها از وصیت و سفارش شماست یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) به وصف غربتم این بس بود که با سیلی ز گوش همسر من گوشواره افتاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد جان علے به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلے سنگینه... شیعه تا قیامت، با این مصیبت میسوزه یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا یه نامردے اومد جلو صدازد... علے بیرون بیا زهراے مرضیه حامے ولایته اومد پشت درب خونه شاید اینا ببینند دختر پیغمبره حیا کنند برگردند فرمود از خدا نمیترسے نانجیب برا چے اومدید ما عزاداریم... نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونے چه کردم... هر چے صدا زدم زهراے مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهراے مرضیه بازم استقامت میکنه... میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارڪ زدم... صداے ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیڪ بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایے که از علے داشتم افتادم و... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهراے مرضیه یه جورے ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... یا صاحب الزمان اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آے غیرتے ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روے زمين افتاد.. روضه من تمام... فقط همینو بگم... . *همۀ این خانواده، خانوادۀ کرامتند .. تو زیارت جامعه میخونے عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ .. فاطمه اے که سه روز گرسنه غذاے خودش رو به سائل داد ..وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ برا شما خانواده‌ست ..* اما مدینه یه مادر دیگه هم که از کریمان بود، سراغ داره .... هر سال میومد در خونه ے قمر بنے هاشم،خرج سالشو از عباس مے گرفت،میرفت...." اون سال هم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ے عباس و کوبید،کنیزے اومد درو باز کرد،چے میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گداے هر ساله اومده و میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتے نکردم شما ناراحت شدید؟! من گداے عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزڪ با همون حالت اشڪ و ناله و بغض گفت اے مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چے شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزڪ جواب داد نه" آقاے تو خیلے آقاتر از این حرفاس، اما آقاے تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشڪ پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایے که شما میزنے من آقامو هر سال مے دیدم ، اون پهلوونے که من دیدم،مگه کسے حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه اے مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... ..سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ے قمر بنے هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چے کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چے بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چے بگم؟چے جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزڪ کے بود در میزد؟عرض کرد بے بے جان (مے خواست بے بے رو ناراحت نکنه) کسے نبود ،رفت،فرمود وقتے سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلے بود برا گدایے اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلے نداره؟چے میگفت؟تو چے گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بے بے جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنے هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسے نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشے دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، امشب گدایے کن بگو بے بے جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنے چی؟برا اینکه شما بودے وقتے خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتے از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟* *بے بے روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر مے کشید زیر لب زمزمه اے داشت؛ چے کار کردے پسرم؟!!* باور نمے کنم که زمین خورده اے پسر 2 تشنه کنار مشڪ تهے مرده اے پسر... *پسرم ، پسرم.... عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میخواستم که با تو بمانم ولی نشد در غربت تو اشک فشانم ولی نشد میخواستم شرار دل داغ دیده را ساکت کنم به اشک روانم ولی نشد *هیچی برا مادر سخت تر ازین نیستا* میخواستم که زینبِ خود را بغل کنم بر رویِ زانویم بنشانم ولی نشد گفتم که در زبانۀ آتش خلیل وار نام تو گل کند با زبانم ولی نشد گفتم به کوچه بند ز دست تو وا کند از دست دشمنت برهانم ولی نشد گفتم برای دلخوشیِ تو نماز را یک بار ایستاده بخوانم ولی نشد *ان شاءالله هیچوقت مادرتو تو بستر نبینی .. نوجوونا و جوونا میفهمن ، لمس میکنن ، درک میکنن اما بعضی چیزارو تا نبینی یه خورده سنت بالاتر نره نمیتونی قبول کنی .. مریضِ بد حال اینطوریه روزای آخر مخصوصاً روز آخر ، همه میگن‌حالش خوب شد بعد در و دیوار مادر از جا نتونست بلند بشه اما روز آخر تا بچه ها بلند شدن دیدن مادر تو بستر نیست خوشحال شدن .. دیدن مادر نشسته داره خونه رو آب و جارو میکنه .. اینقدر خوشحال شدن همه به هم خبر دادن .. روز آخر خودش خونه رو آب و جارو کرد،خودش بچه هاشو شست و شو داد .. موهای زینبُ خودش شانه کرد زبان حال بگم ، هی میگفت مادر ان شاالله هیچوقت این موها پریشون نشه .. حتی تو گودال .. فرمود تنورُ روشن کنید بچه هام چند وقته دستپختِ منو نخوردن .. لذتِ مادر اینه که خودش برا بچه هاش غذا درست کنه خودش شروع کرد نان پختن .. غسل کرد رفت تو حجره رو به قبله دراز کشید فرمود تا چند لحظۀ دیگه منو صدا کن ، اگه دیدی جواب نمیدم زود برو مسجد علی رو خبر کن .. چشم خانوم . روپوش سفیدُ رو صورتش کشید تک و تنها .. ساعتی گذشت صدا زدم یا فاطمه دیدم جواب نمیده رنگم پرید یا بنت محمد المصطفی ؛ دیدم جواب نمیده یا زوجة ولی الله ؛ یا اُم الحسن و الحسین .. دیدم جواب نمیده به سر و صورتم زدم .. اومدم برم‌ مسجد علی رو خبر کنم دیدم دوتا آقازاده اومدن ؛ اسماء چه خبر شده مادرمون کجاس ؟ گفتم بچه ها بیاید برید غذاتونُ بخورید نخواستم بچه ها رو زود خبر بدم یه وقت دیدم آقا یه نگاهی کرد فرمود اسما تا به حال کی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم؟.. یه نگاه کردم گفتم آقازاده ها از این به بعد دیگه باید بی مادر غذا بخورید .. دوتا آقازاده اومدن یکی میگه مادر من حسنم .. یکی میگه مادر من حسینم .. (حاضری همۀ دنیا رو سرت خراب بشه ولی زمین خوردن باباتو نبینی ..) یه وقت علی با اون عظمت بچه ها اومدن به بابا خبر بدن بابا ؛ تا علی صدایِ بچه ها رو شنید ، از مسجد تا خونۀ زهرا راهی نبود .. دیدن علیِ خیبر شکن با عجله میدوه هی زمین میخوره .. هی صدا میزنه زهرا ..* ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است» ماه عزای فاطمه روح مُحرم است ➖➖➖➖➖➖➖➖ بهترین مداحی های جدیدفاطمیه رسید👌 فاطمیه رسید هرچی نیازداری بیاتواین کانال بردار✅ ✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا . ،همراه بامتن 👌 🔹درکانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین بزن رو لینک واردشو👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93 درخواستی هم داری داخل گروهمون عضوبشو✅ @majmaozakerine 👌 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 وای مادرم…  خوب خودش رو شست، تمام زخم ها رو 🔹گفت: شماها شاهد باشید من بدنم رو پاكیزه كردم، شب به هیچ وجه نمیگذارید علی لباس من رو در بیاره، برای اینكه علی میمیره وای مادرم… 🔸اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینها رو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره “نمیدونم لرزش بدن دیدی یا نه “فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده.. 😭 یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد. گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترا رو بردند، پسرها رو گفت برید سمت باباتون(مادر می خواد راحت جون بده) 🔹 بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند”امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن، ▪️آخه”ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه.. 😭 دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد، وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه.. 😭 اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند، فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟..😭 گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره.. دیدم فضه داره داد میزنه، حسنین اومدند، آقا متوجه شد بلند شد، اومد جلو، پرسید چه خبره؟عرض كردند: آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید، نگفتند: از دنیا رفته كه، زود بیا، تا این جمله رو شنید، یه نگاهی به حسنین كرد، روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا، كیه من و آروم كنه تو این غصه، از مسجد تا خانه راهی نبوده، چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش ردایش دور پا پیچیده میشد جهانش پیش دیده تیره میشد رسید و دید شهبار خسته زجا برخیر ای پهلو شكسته ▪️فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید 🔹امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هر كی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا...😭