دستورالعملی مهم از آیت الله فاطمی نیا برای امشب
یک سوره واقعه+ یک سوره توحید + هفت مرتبه یا الله
هرچی میخواهید بخواهید امشب .. در این ذکر سرّی است که نمیتوانم بگویم
#شب_قدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاعلی نام توبردم نه غمی ماندونه همی..🌾🤲
به ابی انت وامی....🤲🌾🌾
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_شام_غریبان
عالم و آدم کند، گریه برای علی
حیف که در خاک رفت، قد رسای علی
نخل بوَد منتظر، چاه بوَد بیقرار
حیف که خاموش شد، صوت دعای علی
گریه کند صبح و شام، اشک فشانَد مدام
تا که عدالت زند، بوسه به پای علی
زندگیِ بیعلی، سختتر از مُردن است
کاش که ما میشدیم، کشته به جای علی
دامنِ محرابِ خون، گشته بر او قتلگاه
مسجد کوفه شده، کرب و بلای علی
تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند
گر ببرد کودکی، شیر برای علی
مسجدیان یک طرف، جمله گشایید صف
تا که یتیمان نهند، سر به سرای علی
پیرِ فقیری زند، بر سر و بر سینهاش
طفل یتیمی شده، نوحه سرای علی
بذل و عنایت ببین، لطف و کرامت ببین
قسمت قاتل شده، سهم غذای علی
میدمد از سنگها، نالۀ «یا سیدی»
میچکد از نخلها، اشک عزای علی
ثروت هر کس همان، مال و منالش بوَد
هستی «میثم» بـوَد، مهـر و ولای علی
#غلامرضا_سازگار
🌹🍃
💚ﻣﻨﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺠﺰ ﻣﻨﺖ ﻣﻮﻻ
💚ﯾﺎ ﻫﻮ ﻣﺪﺩﯼ ﺳﺮﻭﺭﻣﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﺍﻻ
💚ﯾﺎ ﻫﻮ ﻧﺸﻮﺩ ﺳﺎﯾﻪ ﺗﻮ ﮐﻢ ﺯﺳﺮﻣﻦ
💚ﯾﺎﻫﻮ ﻧﻈﺮﯼ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺩﺭ ﺑﺪﺭ ﻣﻦ
💚ﯾﺎﻫﻮ ﺑﻪ ﮔﺪﺍﯾﺖ ﺑﮑﻦ ﺍﺯ ﻟﻄﻒ ﻧﮕﺎﻫﯽ
💚ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ ﻭ ﺍﺯ ﭼﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﭼﺎﻫﯽ
💚ﺟﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺯ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺷﺮﻓﻢ ﺩﺍﺩ
💚ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺩﮔﺮ ﺗﺎﺭﻭ ﺩﻓﻢ ﺩﺍﺩ
💚ﻣﻦ ﺟﺰ ﺗﻮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺳﻢ ﮐﻪ ﻭﻟﯽ ﺑﻮﺩ
💚ﺣﻖ ﺑﻮﺩ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﻭ ﺫﮐﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ
💚ﺭﺧﺴﺖ ﮐﻪ ﺷﻮﻡ ﺧﺎﮎ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻘﺖ
💚ﺻﺪ ﺟﺎﻥ ﭼﻮ ﻣﻦ ﺑﺎﺩ ﻓﺪﺍﯼ ﺭﻩ ﻋﺸﻘﺖ
💚ﯾﺎ ﻫﻮ ﻣﺪﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺣﻖِ ﺗﻮ ، ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ
💚ﺗﻮ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻦ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻡ
💚ﯾﺎﻫﻮ ﻣﺪﺩﯼ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﮔﺪﺍﯾﯽ
💚ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺯﮐﺮﻡ ﻟﻄﻒ نمایی
.
.
🥀▪️🥀#شهادت_امام_علی علیه السلام
#زمینه
بعد مادرت من بودم ، سایه ی سرت من بودم
تا بزرگ بشی غمخوار حال مضطرت من بودم حسن
بغض بیصدا تو بودی ، توی کوچه ها تو بودی
شاهد رخ نیلی و سیلی بی هوا تو بودی حسن
بذار دلم مهمون آغوشت شِه بابا
بذار غم کوچه فراموشت شِه بابا
بعد بابا مواظب حسین من باش
نذار یه لحظه غم بشینه توی چشماش
هر جا میره باهاش اباالفضلمو بفرست
کاشکی میشد کرب و بلا هم باشی همراش
... وای وای وای وای ، وای وای وای وای ...
بعد مادرت بد دیدم ، یک جواب سلام نشنیدم
من که پهلوون شهرم از نبودنش ترسیدم حسن
بعد مادرت جون دادم ، دیگه از نفس افتادم
صورت کبودش بابا لحظه ای نرفت از یادم حسن
خیره شدم به چشم اشک آلود زینب
روضه خونِ چادر خاکیش بوده زینب
امون از اون روزی که زینبم میبینه
با صورت خاکی حسین روی زمینه
میبینه از روی بلندی ته گودال
یکی داره با چکمه رو سینه میشینه
... حسین حسین حسین حسین ...