eitaa logo
اشعار،نوحه وروضه امام علی ع وشبهای قدر
1.9هزار دنبال‌کننده
380 عکس
149 ویدیو
25 فایل
اختصاصی کانال روضه امام علی ع👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_emam_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم هرچند در عمرت به جز غربت ندیدم امشب غمی در بین چشمانت ندیدم آشفته ام کرده است اوضاع خرابت حتی طبیب کوفه هم کرده جوابت دیدی که آخر هردعایم بی اثر شد از دستمال زرد رویت زردتر شد امشب یتیمان دیده را یک دم نبستند با کاسه های شیر پشت در نشستند امشب خودت پرکرده ای دوروبرم را دست ابالفضلت سپردی معجرم را ساکت نمان قدری برایم درد دل کن با زینب زار خودت هم درد دل کن با من بگو این روضه های خط به خط را سی سال تنها بودن و بی خوابی ات را از روزهای بی کسی بوتراب و.. در شهر پیغمبر سلام بی جواب و.. از کینه های مردم بدباور شام از سب و لعن تو سر هر منبر شام یادی کن از دار السلام بین آتش از آن جنایت های تام بین آتش از اتفاقی که سر هر کوچه افتاد از همسری که همسرش در کوچه افتاد از بازویی که با غلاف از کار افتاد از غنچه ای که زیر پای خار افتاد حرفی بزن چیزی بگو جانم فدایت به معجرم خیره ست امشب چشم هایت آشفته ای بدجور درهم هستی انگار دلواپس حفظ حجابم هستی انگار حس میکنم که از فراغ یار گفتی زیر لب از گودال و از بازار گفتی از کوفه ای که روضه هایش بیشمار است دور من تنها پر از سرنیزه دار است از چشم های خیره نامحرمانش از نان و خرماهای خیرات زنانش از سنگهای مانده در دامان کوفه از ما که میخوابیم در زندان کوفه بگذار تا صبح از غم دوری بباریم ما بعد تو امنیتی دیگر نداریم
بسم ‌الله الرحمن الرحیم هرچند در عمرت به جز غربت ندیدم امشب غمی در بین چشمانت ندیدم آشفته ام کرده است اوضاع خرابت حتی طبیب کوفه هم کرده جوابت دیدی که آخر هردعایم بی اثر شد از دستمال زرد رویت زردتر شد امشب یتیمان دیده را یک دم نبستند با کاسه های شیر پشت در نشستند امشب خودت پرکرده ای دوروبرم را دست ابالفضلت سپردی معجرم را ساکت نمان قدری برایم درد دل کن با زینب زار خودت هم درد دل کن با من بگو این روضه های خط به خط را سی سال تنها بودن و بی خوابی ات را از روزهای بی کسی بوتراب و.. در شهر پیغمبر سلام بی جواب و.. از کینه های مردم بدباور شام از سب و لعن تو سر هر منبر شام یادی کن از دار السلام بین آتش از آن جنایت های تام بین آتش از اتفاقی که سر هر کوچه افتاد از همسری که همسرش در کوچه افتاد از بازویی که با غلاف از کار افتاد از غنچه ای که زیر پای خار افتاد حرفی بزن چیزی بگو جانم فدایت به معجرم خیره ست امشب چشم هایت آشفته ای بدجور درهم هستی انگار دلواپس حفظ حجابم هستی انگار حس میکنم که از فراغ یار گفتی زیر لب از گودال و از بازار گفتی از کوفه ای که روضه هایش بیشمار است دور من تنها پر از سرنیزه دار است از چشم های خیره نامحرمانش از نان و خرماهای خیرات زنانش از سنگهای مانده در دامان کوفه از ما که میخوابیم در زندان کوفه بگذار تا صبح از غم دوری بباریم ما بعد تو امنیتی دیگر نداریم
بسم الله الرحمن الرحيم علیه السلام 🌱🌱🍁🌱🌱🍁🌱🌱 مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي بنده‌ی يا هو شدم ، بنده‌ی مولا علي عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي جان علي فاطمه ،  هستي زهرا علي‌ بنده‌ی بنده نواز ، خاكي بالا نشين وصله ی نعلين او ، نقطه‌ی ثقلِ زمين مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين موقع طوفان كه شد ، گفت خدا اينچنين.. نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علي ای دل اگرعاشقی، درپی دلدارباش پشت درِ خانه‌ی، حیدرکرار باش جان بده پای علی، میثم تمار باش خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش دل بکن و دل ببر،  از همه الا علی دست گدا خالي و ، دست كريمان طلاست بر سر خوان علي ، روزي مهمان طلاست در نجف مرتضي ، قطره‌ی باران طلاست شكر خدا بر سرم ، سايه ی ايوانْ طلاست  عزت امروز علي ، عزت فردا علي ساقي كوثر علي ، نَفْسِ پيمبر علي زينت منبر علي ، فاتح خيبر علي از همه بهتر علي ، ظاهر و مظهر علي يا علي حيدر علي ، يا علي حيدر علي شيعه ی حيدر بگو ، يكصد و ده تا علي چشم علي روشن است ، تا قمرش فاطمه است شكر خدا می‌كند ، دور و برش فاطمه است پشت نكرده به جنگ ، پشت سرش فاطمه است كِيْ به زمين مي خورد ، تا سپرش فاطمه است فاطمه وقتي كه رفت ، شد تك و تنها علي
خیره به اسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شدست مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم