eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
332 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مادری ترین پسر فاطمه ، حسن! ای مجتبی ترین ثمر فاطمه ، حسن ! آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد با اینکه هست تاج سر فاطمه ، حسن! وقتی که در مدینه غریبش گذاشتند یعنی شکست بال و پر فاطمه ، حسن! حتی صدای تو به سپاهت نمی رسید یعنی شکسته شد کمر فاطمه ، حسن! روزی که مادر تو به کوچه ز پا فتاد چشم تو دید درد سر فاطمه ، حسن! در ناله ها و نافله های شبش کسی چون تو ندید چشم تر فاطمه ، حسن! در بین اهل بیت ، خدایی خودت بگو مثل تو کیست خونجگر فاطمه ، حسن! چون تو کسی که چادر خاکی ندیده است ای قامتت عصا به بر فاطمه ، حسن! سیلی به پیش چشم تو بر مادرت زدند دیوار بود و زخم سر فاطمه ، حسن! زهرا اگر که شد سپر مرتضی علی آری تویی ، تویی سپرِ فاطمه ، حسن! الحق که از حسین تو هستی غریب تر این غربت است ، در نظر فاطمه ، حسن! یک یار هم کنار تو روز وفا نماند در غربتی تو هم اثر فاطمه ، حسن! یک عمر خونِ دل ز گلویت به تشت ریخت ای پاره پارۀ جگر فاطمه ، حسن!
﷽ خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم او را گرفت و تازیانه پشت هم، هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دست مادر آخرش واشد، نمی‌گویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد من فقط می‌دانم آن روز و در آن کوچه، چه شد من فقط دیدم، چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود هر چه ماندم منتظر، فردا وفرداها... نشد هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد... آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد... چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد گاهی به دست و بازو گاهی به پشت و پهلو گاهی به صورت و سر گاهی به شانه میزد گردیده بود قنفذ همدست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند رد دو دست ابالفضل روی آب بماند حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم - میان کوچه و گودال بی جواب بماند حسین نیز غریب ست اگر شبیه برادر ولی بناست بقیع حسن خراب بماند کمی ز غصّه ی تو رخنه کرده است به بیرون تفاوت زن چون «جعده» و «رباب» بماند به احترام حسین سه روز مانده به گودال بناست زائر تو زیر آفتاب بماند
ای باطن غم تو غم کربلا حسن میراث دار غربت شیر خدا حسن ای شاهد مصیبت فرق شکافته ای شاهد غم در و دیوار، یا حسن ای زخم خورده، زخم زبان خورده از همه سردار دست بسته ی قحط وفا حسن عمری اگرچه زیستی ای زاده ی علی هر روز را شهید شدی، مرحبا حسن بخشیده اند مال، کریمان به مردمان بخشیده ای تو آبروی خویش را حسن هرگز نبود با تو ولی با حسین بود هفتاد یار صادق و بی ادعا حسن افتاد جسم قاسم و عبداللهت به خاک شد نذر آخر تو چه زیبا ادا حسن
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن چه شد قرائت قرآن چه شد دعای حسن؟ بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن بـه حشـر بـا گـل لبخنـد می‌شـود محشور خوشا کسی که بگرید به غصه های حسن گمـان نبـود نمـک‌ناشناس‌هــا بـه ستـم کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن میان طشت عیان شد ز پاره‌های جگر که بود خون جگر سال‌ها غذای حسن تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف که باز زهر هلاهل شود جزای حسن هنـوز بـر بـدنش زخـم‌ تیرهــا پیــداست هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است به روز حشر شهادت دهد خدای حسن غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک غریب‌تر حرم و صحن باصفـای حسن نه مهلتی که توقف کنند در حرمش نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را  دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن گلچین و تلفیق دو غزل مرثیه
2⃣سخاوت امام حسن(ع) به کنیز!👇 ✅روزی کنیزی شاخه گلی به امام حسن مجتبی(ع) هدیه کرد و امام(ع) در مقابل به او فرمود : 📋«أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اَللَّهِ» ♦️تو در راه خدا آزاد هستی! برخی یاران به آن حضرت(ع) اعتراض کردند که به جهت یک شاخه گل او را آزاد نمودی؟ امام حسن(ع) فرمود : خداوند متعال ما را چنین تربیت نموده است؛ آنجا که می فرماید : {وَ إِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا} هرگاه به شما تحیت گفته شد پاسخ آن را بهتر از آن بدهید.(نساء۸۶) و نیکوتر از هدیه او، آزادی او در راه خدا بود.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۴۳
3⃣لطف به سگ!👇 ✅نقل است که روزی امام حسن مجتبی(ع) مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت(ع) ایستاد. حضرت(ع)، هر لقمه ای که می خوردند، لقمه ای جلوی سگ می انداختند. مردی درخواست کرد که ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم. امام حسن(ع) فرمود : 📋«دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیی مِنَا للَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یکونَ ذُو رُوحٍ ینْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ» ♦️نه، رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۵۲
4⃣بخشش و سخاوت!👇 ✅نقل است که روزی یکی از غلامان امام حسن مجتبی(ع) مرتکب خطایی شده بود که مستوجب تنبیه بود. پس امام حسن(ع) دستور تنبیه او را داد. آن غلام بلافاصله به امام حسن(ع) عرضه داشت : مولای من! «وَ اَلْعٰافِينَ عَنِ اَلنّٰاسِ!» امام(ع) فرمود : تو را عفو کردم. آن غلام باز گفت : مولای من! «وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلْمُحْسِنِينَ!»(آل عمران ۱۳۴) امام حسن(ع) فرمود : 📋«أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اَللَّهِ وَ لَكَ ضِعْفُ مَا كُنْتُ أُعْطِيكَ!» ♦️تو در راه خدا آزادى و از آنِ تو باد دو برابر آن چه به تو مى دادم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۵۲
5⃣بغض یزید نسبت به امام حسن(علیه السلام)!👇 ✅ابن عباس نقل می کند که؛ روزی امام حسن مجتبی(ع) و یزید بن معاویه نشسته بودند و خرما می خوردند. یزید گفت :  📋«يَاحَسَنُ(ع)! إِنِّي مُنْذُ كُنْتُ أُبْغِضُكَ» ♦️ای حسن(ع)! از آن روز که به وجود آمده ام تو را دشمن می دارم.  امام حسن(ع) فرمود : 📋«اِعْلَمْ يَا يَزِيدُ! إِنَّ إِبْلِيسَ شَارَكَ أَبَاكَ فِي جِمَاعِهِ فَاخْتَلَطَ اَلْمَاءَانِ فَأَوْرَثَكَ ذَلِكَ عَدَاوَتِي لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ : وَ شٰارِكْهُمْ فِي اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ وَ شَارَكَ اَلشَّيْطَانُ حَرْباً عِنْدَ جِمَاعِهِ فَوُلِدَ لَهُصَخْرٌ فَلِذَلِكَ كَانَ يُبْغِضُ جَدِّي رَسُولَ اَللَّهِ(ص)» ♦️بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو شریک شد؛ و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند. زیرا خدای متعال [خطاب به شیطان] می فرماید : در مالها و فرزندانشان شرکت جو!(اسراء ۶۴) و نیز شیطان در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد. از این رو او جدّم رسول خدا(ص)را دشمن می داشت.(۱) 📚منبع : ۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۲
🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ》🔷🔹 ✅ابن شهر آشوب می نویسد : هنگام دفن بدن مطهر امام حسن مجتبی(ع) در قبرستان بقیع، امام حسین(ع) وارد قبر شد و بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت و سپس این ابیات را در سوگ آن حضرت(ع) زمزمه کرد و فرمود : 📋《فَلَيْسَ حَرِيبَاً مَنْ أُصِيبَ بِمَالِهِ‌، وَ لَكِنَّ مَنْ وَارَى أَخَاهُ حَرِيْبٌ‌》 ♦️غارت زده آن کس نیست که مالش ربوده شده، بلکه غارت زده، کسی است که برادرش را در دل خاک، بپوشاند. 📋《أَ أَدْهُنُ رَأْسِي أَمْ اَطِيبُ مَحَاسِنِي، وَ رَأْسُكَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِيبٌ؟》 ♦️آیا من، موی سرم را روغن بزنم و یا محاسنم را معطر کنم، در حالی که سر تو روی خاک است و تو مانند درخت شاخ و برگ ریخته، شده‌ای!(۱) از سال ۵۰ هجری تا واقعه کربلا امام حسین(ع) محاسن خود را خضاب نکرد. اما چرا امام زمان(ع) در زیارت ناحیه می فرماید : 📋《أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ》 ♦️سلام بر آن کسی که محاسنش خضاب شد!(۲) محاسن مبارک امام حسین(ع) در چند جای کربلا به خون خضاب شد. 1⃣ وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا، جوان برومندش را، در حالی که بر زمین افتاده بود و نفس های آخر را می کشید، مشاهده کرد، خود را به بالین او رساند و او را به آغوش کشید. در این هنگام؛ 📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》 ♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت و محاسن امام(ع) به خون صورت علی اکبر(ع) خضاب شد.(۳) 2⃣ : در مقاتل آمده است که؛ امام حسین(ع) به درب خیمه آمد و طفل خویش را برای وداع درخواست کرد و آن طفل به نزد امام(ع) آورده شد. در این هنگام؛ حرمله تیری به سوی او افکند که به گلویش اصابت کرد و سرش را جدا نمود. 📋《فَتَلَقَّى الْحُسَيْنُ(ع) الدَّمَ بِكَفَّيْهِ حَتَّى امْتَلَأَتَا وَ رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ》 ♦️امام حسین(ع) دو دستانش را از خون پر نمود و به سوی آسمان پاشید و سپس با خون علی اصغر(ع) محاسن مبارک خود را خضاب کرد.(۴) 3⃣هنگام شهادت خود حضرت(ع) : در روز عاشورا نیز امام حسین(ع) در لحظات شهادت خود، دعاى قربانى را خواندند و فرمودند : 📋《بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلى‏ مِلِّةِ رَسُولِ اللهِ(ص)》 ♦️به نام خدا و به یارى خدا و بر آیین رسول خدا(ص)! 📋《ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْيَتِهِ》 ♦️سپس حضرت(ع) دست مبارک خود بر روی جراحت گذاشت و دست خود را از خون مبارکش پر نمود و آن را به سر و محاسن خود کشید و محاسن خود را خضاب کرد.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : شورش روز قیامت به جهان برپا بود  آه از آن روز که در دشت بلا غوغا بود  خصم چون دایره گرد حرم و شاه شهید  در دلِ دایره چون نقطه ی پا برجا بود  عرصه ی دشت چو دیبای مُنَقّش از خون  و آن همه صورت زیبا که در آن دیبا بود  جان به قربان ذبیحی که به قربانگه دوست  با لب تشنه روان می شد و خود دریا بود  در همه مُلک بلا نیست به جز ذکر حسین  قاف تا قاف جهان صوت همین عنقا بود  👤نیّر تبریزی  📚منابع : ۱)مناقب ابن‌ شهر آشوب، ج۴، ص۴۵ ۲)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
34.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌بازخوانی یک ترور بیولوژیک 🗂تهیه شده در: فطرس مدیا(https://eitaa.com/fotrosmediatv) ⚠️مستندی که برای شما روضۀ می خواند. به احترام ذکر مصیبت غریب مدینه امام مجتبی علیه السّلام لطفاً در شرایط مناسب و حال مساعد مشاهده بفرمائید.