7⃣9⃣روز دوازدهم محرم، دار العماره کوفه آماده ورود #اسرای_کربلا می شود!👇
✅بعد از اینکه سر مطهر امام حسين(ع) به كوفه رسید، فردای آن روز عمر بن سعد اسرای کربلا را وارد کوفه کرد.
ابن طاووس می نویسد :
📋《فَلَمَّا قَارَبُوا اَلْكُوفَةَ اِجْتَمَعَ أَهْلُهَا لِلنَّظَرِ إِلَيْهِنَّ》
♦️زمانی که اسرای کربلا به کوفه رسیدند، اهل کوفه برای نظاره کردنشان به اجتماع کروند.(۱)
هنوز اسراء وارد کوفه نشده بودند که سر مطهر را وارد دارالعماره عبیدالله بن زیاد کردند.
ابن زياد در قصر دار الاماره نشسته بود و دعوت عمومی براى ورود مردم داد و دستور داد سر مقدس امام حسین(ع) را بياورند.
📋《فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَعَلَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ يَتَبَسَّمُ وَ فِي يَدِهِ قَضِيبٌ يَضْرِبُ بِهِ ثَنَايَاهُ》
♦️پس عبیدالله سر مقدس را پيش روى خود قرار داد و به آن نگاه میكرد و پوزخند میزد، و در دست او چوبی بود كه با آن به دندانهاى پيشين حضرت(ع) میزد.(۲)
💠زيد بن ارقم كه از اصحاب رسول خدا(ص) بود که در کنار عبیدالله نشسته بود که وقتی این صحنه را ديد، به او گفت :
📋《ارْفَعْ قَضِيبَكَ عَنْ هَاتَيْنِ الشَّفَتَيْنِ فَوَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ لَقَدْ رَأَيْتُ شَفَتَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَيْهِمَا مَا لَا أُحْصِيهِ كَثْرَةً تُقَبِّلُهُمَا》
♦️چوبت را از اين دو لب بردار، زيرا به خدایى كه جز او معبودى نيست، هر آينه بارها ديدم لبان مبارک رسول خدا(ص) را كه بر اين لبها بود و بسیار آن ها را می بوسید.
سپس زید به گريه افتاد.
ابن زياد خطاب به زید گفت :
📋《أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَيْكَ! أَ تَبْكِي لِفَتْحِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنَّكَ شَيْخٌ قَدْ خَرِفْتَ وَ ذَهَبَ عَقْلُكَ لَضَرَبْتُ عُنُقَكَ》
♦️خدا چشمانت را بگرياند!
آيا براى فتح و پيروزى خدا كه نصيب ما شده گریه می کنی؟
و اگر نه اين بود كه تو پيرى بی خرد گشته و عقل از سرت بيرون رفته، گردنت را می زدم.
پس زید مجلس عبیدالله را ترک کرد و قصر را مقصد خانه اش ترک کرد.(۳)
📚منبع :
)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۲
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵
۳( الارشاد شیخ مفید ج ۲ ص ۱۱۵
#مقتل_خوانی
#اسارت
#خیزران
#امام_حسین_علیه_السلام