eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
332 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله» در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست من اگر مورم اگر هیچ ولی می‌‌دانم «او سلیمان زمان است که خاتم با اوست» زندگی‌نامهٔ او سطر به سطرش روضه‌ست که مصیبات همه عالم و آدم با اوست در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد بانی روضهٔ سقاست و زمزم با اوست لفظی از کوچه در این مرثیه محزون‌تر نیست وارث محنت زهراست اگر غم با اوست محسن ناصحی @rozeh1443
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است هواي شعر براي بقيع دلگير است نفس كشيدن بين غبارها سخت است سرودن از حرم بي مزارها سخت است چگونه شعر بگويد دلي كه مي گيرد الا بقيع! چرا شاعرت نمي ميرد قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است در آستان رضا آشيانه داشته است چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش به راحتي بنشيند ميان ايوانش ولي بقيع، بهشتي ست با چهار مزار بقيع مژده سالي ست با چهار بهار چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم چهار قبر غريب از چهارده معصوم فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام به يك سلام شوي زائر چهار امام ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز سلام از عمق دل ديده اي كه پُر ابر است به مادري كه بدون حرم نه بي قبر است اگر سلام تو آتش به سينه ات افروخت از آن دري ست كه روزي ميان آتش سوخت مرا ببخش! نمي خواهم آتشت بزنم چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم ز هرُم شعله ي در ياس را كه پژمردند در آن هجوم علي را به ريسمان بردند ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود از آن غروب غم انگير چند سال كذشت كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت مدينه همدم اندوه دودمان علي ست و باز شاهد مردي ز خاندان علي ست... ...كه باز آمده آتش در آستانه ي او هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند امام صادق هفتاد ساله را ببرند تصورش چقدر سخت مي شود اي واي بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟! تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟! ميان گريه ي آرام او بلند نخند به دست بي رمقش لااقل طناب مبند ميان سينه ي او روضه ي مدينه به پاست طنين روضه اش از واي مادرش پيداست عزيز فاطمه را بي اراده مي بردند همه سواره و او را پياده مي بردند دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود به ني مقابل چشمش سر بريده نبود اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت محمدعلي بياباني @rozeh1443
به استناد حدیثی دلم چه عاشق بود سند مطالبه کردند... «قالَ صادق» بود وزید صحبت آوازه‌اش به هر سویی اگرچه باد در این کار ناموافق بود نشسته بود دو زانو جهان به شاگردی چه مکتبی که پر از عالمان حاذق بود رسید جابر حیّان اگر به اِکسیرش به ورد حَق‌حَق و با کیمیای هِق‌هِق بود نواخت ساعت اِثنا عشر به گوش زمان که نیمه راه امامت در آن دقایق بود به لطف منطق شیوا و نطق غرایش سکوت شهر پر از واژه‌های ناطق بود دمی شکافت قفس، فرصت تنفس شد وگرنه ظلم همان ظلم و جور سابق بود چه خوب شد به افق صبح صادقش سر زد که چشم منتظرانش به سوی مشرق بود سیده تکتم حسینی @rozeh1443
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او کدام بیت مرا می‌برد به خانهٔ او شبی دلم به هوای زیارت آمده است مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او... از او بپرس به عقلم نمی‌رسد اصلاً که چیست فلسفهٔ عشق بی‌کرانهٔ او خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد گذاشته‌ست سرش را فقط به شانهٔ او گذشته‌ها نگذشته‌ست باقی است هنوز زبانه می‌کشد آتش از آشیانهٔ او بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت بگو برای من از رفتن شبانهٔ او نه از غم است که من گریه می‌کنم امشب فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او... اعظم سعادتمند @rozeh1443
باز ما را چشمه‌ای از اشک جاری داده‌اند روز و شب خاصیت ابر بهاری داده‌اند سینه شد کانون آه و دیده شد دریای اشک آب و آتش باز با هم دست یاری داده‌اند در غروب صبح صادق، ماه پنهان کرد روی شب‌نشینان فلک را بی‌قراری داده‌اند بر زمین سیل بلا جاری نشد، یا قدسیان آسمان را در عزایش بردباری داده‌اند؟ کعبه هم، در هجر اسماعیلِ زهرا، ندبه کرد زین سبب او را ردای سوگواری داده‌اند شد شهید آخر، مسیحایی که از انفاس او دانش و دین را قوام و استواری داده‌اند پیروان مذهب این آفتاب عشق را معرفت آموختند و رستگاری داده‌اند.. شد پریشان، خاطرِ صدیقۀ زهرا که دید از نمک مرهم برای زخم کاری داده‌اند دل بدین گلشن چه می‌بندی پس از تاراج گل؟ این چمن را آب از بی‌اعتباری داده‌اند سرمه کن خاک بقیعش را که در آن آستان عرشیان را رتبۀ خدمت‌گزاری داده‌اند شب که تاریک است آنجا، پرتو مهتاب را در گذرگاه نسیم آیینه‌داری داده‌اند گر چراغ لاله‌ای روی مزار او نسوخت لاله‌ها پایان به این چشم‌انتظاری داده‌اند آب شد شمع وجودش پشت دیوار بقیع هر که را پروانۀ شب‌زنده‌داری داده‌اند تا محبان را فراخواند به پابوس امام اشک‌های ما به دل، امیدواری داده‌اند محمدجواد غفورزاده @rozeh1443
باز هم نوبت مدینه شد و در غمش باز کربلا می‌سوخت باز در کوچۀ بنی هاشم خانه‌ای بین شعله‌ها می‌‌سوخت نیمه شب ریختند درِ خانه مو سپیدی به ریسمان بستند در آتش گرفته را اما ناگهان روی کودکان بستند به پر دامنی ولی این بار آتش چوب شعله‌ور نگرفت پدر از خانه رفت شکر خدا پهلوی او به میخ در نگرفت نفسش بند آمده، نامرد در پی خود دوان دوان نبرش پیرمرد است، می‌خورد به زمین بین کوچه کشان کشان نبرش پیرِمرد قبیلۀ ما را بی عصا بی قبا نبرید بگذارید عبا بردارد پا برهنه به کوچه ها نبرید شرم از رنگ این محاسن کن رحم کن حال کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده استخوانش را حق بده که به یاد او انداخت گرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا در مسجد داغِ بابا عزایِ محسن داشت حق بده که به یاد او انداخت عرق سرد روی پیشانیش خون روی جبین جدش را عمه و رنج کوچه گردانیش حق بده که به یاد او انداخت عمه اش را گذر گذر بردند از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راه تنگ تر بردند حق بده که به یاد او انداخت گیسوانش که خاک آلوده‌اند گیسویی را که در دل گودال غرق خون روی خاک‌ها بودند روی این کوچه‌ای که از سنگ است همه جایش نشانی او بود یاد یک حنجر است این دفعه نوبت روضه‌خوانی او بود هرچه او بیشتر نفس می‌زد بیشتر می‌‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌‌زدند زینب را سر شب کودکان همه در خواب تا سحر می‌زدند زینب را یک نفر در میان گودال و صد نفر می‌زدند زینب را حسن لطفی @rozeh1443
در یک مورد نقل شده است که؛ محمد بن ربیع از طرف منصور دوانقی مامور شد شبانه، به خانه امام صادق(ع) یورش ببرود، و او را در هر حالتى که بود، نزد او بیاورد. محمّد می گوید : من وقتى رفتم، که چیزى از شب باقى نمانده بود، نردبان گذاشتم و از دیوار وارد خانه ایشان شدم، وقتى وارد اطاقش شدم، او مشغول نماز بود و پیراهنى بر تن داشت و حوله اى بر کمر بسته بود. نمازش را که سلام داد، گفتم : امیرالمؤمنین منصور دوانقی شما را می خواهد! ایشان فرمود : 📋《دَعْنِي أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِيَابِي》 ♦️بگذار لباسهایم را بپوشم. گفتم: به من اجازه نداده اند! فرمود : 📋《فَأَدْخُلُ الْمُغْتَسَلَ فَأَطَّهَّرُ》 ♦️اجازه بده بروم غسل کنم و خود را تمیز نمایم. گفتم : غیر ممکن است وقت خود را نگیرید من نمی گذارم این وضع را کوچک ترین تغییرى بدهید. 📋《فَأَخْرَجْتُهُ حَافِياً حَاسِراً فِي قَمِيصِهِ وَ مِنْدِيلِهِ وَ كَانَ قَدْ جَاوَزَ السَّبْعِينَ》 ♦️من ایشان را با همان حالت، سر و پاى برهنه با همان پیراهن و قطیفه اى که به کمر داشت، از خانه خارج کردم، در حالی که به گمانم سن او از هفتاد سال تجاوز می کرد. به هر حال، او را شبانه نزد منصور بردم. بین آنها گفتگویی صورت گرفت، تا اینکه، منصور شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید تا گردن امام(ع) را بزند. ناگاه حضرت رسول اکرم(ص) را در برابر خود دید و شمشیرش را در غلاف گذاشت و این اتفاق تا سه بار تکرار شد و منصور از قتل امام صادق(ع) منصرف شد.(۴) مورد دیگری از مفضل بن عمر نقل شده است که می گوید : منصور دوانیقى شخصى را نزد حسن بن زید، فرماندار خود در مکه و مدینه فرستاد و گفت : 📋《أَنْ أَحْرِقْ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) دَارَهُ! فَأَلْقَى النَّارَ فِی دَارِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ فَأَخَذَتِ النَّارُ فِی الْبَابِ وَ الدِّهْلِیزِ فَخَرَجَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) یَتَخَطَّى النَّارَ وَ یَمْشِی فِیهَا وَ یَقُولُ أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللهِ》 ♦️خانه جعفر بن محمد(ع) را آتش بزند. پس خانه امام(ع) را آتش زدند و آتش بر در خانه و اطاق ها رسید. امام صادق(ع) پاى بر روى آتش گذاشت و از روى آتش می رفت و می گفت : من پسر ریشه هاى زمین هستم، من پسر ابراهیم خلیل الله هستم.(۵) شیخ صدوق تصریح می کند که؛ سرانجام امام صادق(ع) به دستور منصور دوانقی، به وسیله انگوری که آن را به زهر آلوده کرده بودند، امام(ع) را مسموم کرد و ایشان بر اثر مسمومیت شهید شدند و در بقیع دفن شدند.(۶) در تاریخ حیات امام صادق(ع) از حادثه ای نام برده شد، که دلها را روانه جدّه مظلومه ایشان، حضرت فاطمه زهرا(س) کرد. آن هم آتش زدن خانه حضرت(ص)! ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《فَهَجَمُوا عَلَیهِ وَ أَحرَقُوا بَابَه وَاستَخرَجُوهُ مِنهُ کَرهَاً وَ ضَغَطُوُا سَیِّدَةَ النِسَاءِ بِالبِابِ حَتَّى أَسقَطَت مُحسِنَاً》 ♦️پس به خانه امام علی(ع) هجوم بردند و درب خانه اش را سوزانیدند، در حالی که به اجبار او را از خانه بیرون کشیدند و سرور زنان فاطمه(س) را در کنار در زدند تا این که محسن(ع) را سقط کرد.(۷) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : سال ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم  آخر ای زهر جفا، شعله زدی بر جگرم  کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا  کاش می کرد دمی شرم ز جد و پدرم  دلِ شب بود که دشمن به سرایم آمد  برد از خانه برون وقت نماز سحرم  سال ها داغ بنی فاطمه را می دیدم  کس ندانست که یک عمر چه آمد به سرم  من جگر پاره ی زهرایم و باید به چه جرم  عوض گل جگر پاره برایش ببرم  بارها تیغ کشیدند پی کشتن من  بارها سیل بلا برد به موج خطرم  دشمن آن لحظه که بر خانه ی من آتش زد  یاد آمد ز غم مادر نیکو سیرَم  دل شب خصم مرا برد به قصر منصور  یاد از بزم یزید آمد و از طشت زرم  👤سازگار  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۲۳ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۲۴۲ ۳)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۲۳۸ ۴)مُهج الدعوات ابن طاووس، ص۱۹۳ ۵)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۷۳ ۶)اعتقادات الامامیة شیخ صدوق، ص۹۸ ۷)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۱۷۵ @rozeh1443
▪️السلام عليك يا جعفر بن محمد يا صادقَ البارَّ الأمين 🔸️قالَ الصّادقُ عليه السّلام : 🔹️ما مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ لَنا اِلاّ نُعِّمَتْ بَالنَّظَرِ اِلَى الْكَوْثَرِ وَ سُقِيَتْ مِنْهُ. 💠هيچ چشمى نيست كه براى ما بگريد، مگر اينكه برخوردار از نعمتِ نگاه به (كوثر) مى شود و از آن سيرابش مى كنند. 📚جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 554 @rozeh1443
امام مسلکش از مردم زمانه جداست امام مظهر احقاق حق دین خداست امام گرچه خودش بنده خداوند است درست مثل خداوند، بی همانند است یقین بدان که مبری ز شک و تردید است امام سایه ندارد، امام خورشید است امام کعبه سیار و خلق حجاج اند خلایقند که او را همیشه محتاج اند خلایقند که باید به او سلام کنند به کعبه واجب شرعی ست احترام کنند خلایقند که باید گرامی اش دارند امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند اگرچه خلق بدون امام محرومند امام و خلق جهان لازمند و ملزومند اگرچه خلق جهان را ز اوست شانیتی به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی اگرچه دین خداوند بی نیاز از ماست بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست! سر خلافت اگر خلق اختلاف کند امام چاره ندارد مگر مصاف کند بنا به نص روایت امام چون کعبه ست که واجب است جهان گرد او طواف کند مطیع امر امامت همیشه پشت ولی ست اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند مطیع امر ولی بین کوچه ها باید بنا به خواست او تیغ را غلاف کند غلاف گفتم و بازویی آمده یادم مگر که قافیه اینک مرا معاف کند ـــــــــــــــــــ پیمان طالبی @rozeh1443
قیام همت و عزمی رفیع می‌خواهد امام شیعه محب نه! مطیع می‌خواهد! امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش دمی به همهمه شیعیان منفعلش به شیعه خود امامی علاقه‌مند نشد بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد امام، شیعه خود را عزیز می‌خواهد سر برهنه و شمشیر تیز می‌خواهد حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است اطاعت از ولی الله سخت دشوار است مطیع، بهر اطاعت همیشه آماده ست چنان که حضرت صادق نشان‌مان داده ست روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است که بود حضرت صادق به خانه دورانی رسید محضر او شیعه ای خراسانی گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم! برای معرکه آماده‌اند این مردم نظر کنید مساجد پر از مسلمان اند کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند به خلق حجت خود را دگر تمام کنید زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟ سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد غلام خانۀ حضرت به خانه داخل شد امام گفت بیا و اطاعت از من کن تنور خانۀ ما را بیا و روشن کن همین که گشت تنور از حرارتش آذین خلیل وار برو بین شعله ها بنشین غلام خانه که هارون مکی است اسمش بدون اینکه ببینند ترس در جسمش بدون حرف اضافه در آن تنور نشست امام صادق درب تنور را هم بست پس از گذشت زمانی، میان خوف و رجا امام گفت فلانی! تنور را بگشا همین که باز شد آن از شراره ها گلگون غلام سالم سالم پرید از آن بیرون! امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی! نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟ تویی که دعوی یاری شیعه ها داری بگو که شیعۀ اینگونه چندتا داری؟ رها ز همهمۀ شیعیان صوری باش اگر که شیعه شدی، شیعۀ تنوری باش تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود تنور حادثه تنها همین تنور نبود دوباره در تب و تابی عجیب افتادم تنور گفتم و آمد حکایتی یادم تنور حضرت صادق اگر گلستان شد تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت سر حسین میان تنور خولی سوخت سر عزیز خدا و تنور آن فاسق در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟ سری که بود سرآمد به کل مافیها سری که خفت به دامان حضرت زهرا سری که دل ز تمام فرشته ها می برد سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد سری چنان که به شب های شامیان کوکب سری که بود فقط روی شانه زینب سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش سری که گریه نمودند پنج تن به تنش چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟ سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟ صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟ به چند درهم سر را خریده ای خولی؟ کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو کدام دست دو دندان شکسته است از او؟ پیمان_طالبی @rozeh1443
⚫️ کتابخانه جامع‌ مطالعاتی حضرت (ع) + دانلود 📖 ۳۹ کتاب و مقاله سودمند را دانلود کنید؛ با کلیک کردن روی عنوان اثر ✍️ محور 1️⃣: کتابشناسی موضوعی امام صادق (ع) : آثار منسوب به حضرت یا نگارش‌یافته درباره ایشان 1. كتابشناسي امام صادق (ع) / ناصرالدين انصاری - بوستان كتاب 2. کتابشناسی و پایان‌نامه شناسی امام صادق (ع) / نیره خداداد شهری – پایگاه دین آنلاین 3. معرفی برخی آثار منسوب به امام صادق(ع) / علی اکبر ضیایی - کیهان اندیشه 4. تفسیر امام جعفر صادق (ع) / مدخل دانشنامه جهان اسلام - محمدتقی سبحانی و محمدتقی کرمی 5. الشعر المنسوب الی الامام الصادق (ع) / مصطفوی‌نیا، عسکری، معصومی - نشریه نصوص معاصره ✍️ محور 2️⃣ زندگی، شخصیت و معارف امام صادق (ع) 0. مدخل امام جعفر صادق (ع) در دائره المعارف بزرگ اسلامی / احمد پاكتچي 1. بحار الانوار؛ ترجمه ج ۱۱؛ مخصوص به امام صادق (ع) / علامه مجلسی (ره) 2. الامام الصادق و المذاهب الاربعة (4 جلدی) / اسد حيدر – عتبه کاظمیه (ع) "قوی‌ترین کتاب" 3. الامام الصادق علیه السلام (جلد اول و جلد دوم) / علامه محمدحسین مظفر - جامعه مدرسین 4. مسند الامام الصادق (ع) «پنج جلدی» / الشيخ عزيز الله العطاردي – ناشر: عطارد 5. الصحيفة الصادقية / باقر شريف القرشي - دار الكتاب الإسلامي قم 1410 ق 6. موسوعه الامام الصادق (ع) / سید کاظم قزوینی: دارای مجلدات گوناگون و دنباله دار و در دست تکمیل تا امروز (لینک کتابشناسی) 7. الامام الصادق عليه السلام قدوة و أسوة / السيد محمد تقي المدرسي: ناشر و مولف 8. معالم حیاة الإمام الصادق / آیت الله سید علی خامنه‌ای - نشریه بقیةالله لبنان؛ جمادی الأخری 1419 9. الامام الصادق (ع) خصائصه و ممیزاته / محمد جواد فضل الله - دار الزهراء قم 10. اشعه من بلاغه الامام الصادق (ع)؛ خطب، رسائل، مواعظ؛ / الشيخ عبد الرسول الواعظي - دار الهداية، طهران 1383ق 11. الإمام الصادق (ع) والتنظير للتنمية البشرية / السید محمدرضا الخرسان – الکلمة الطیبة النجف الاشرف 1436 ق 12. شخصیت باعظمت امام صادق (ع) / حاج سراج انصاری – دارالسلام؛ شهریور 1330 13. جایگاه علمی امام صادق (ع) / سید محمدحسین حسینی - ماهنامه مبلغان 14. امام صادق (ع) و شکل‌گیری مکتب جعفری / خلیل حقیقی – نشریه علوم اسلامی؛ پاییز 1386 15. انقلاب فرهنگي و سياسي در سيره امام صادق (ع) / محمد محمدي اشتهاردي 16. امام صادق (ع) و نظام‌سازی در اجتهاد / عزت السادات میرخانی – فصلنامه فقه و حقوق خانواده ✍️ محور 3️⃣ سیره سیاسی امام صادق (ع) 1. حیات سیاسی امام صادق (ع) / محمد خطیبی – نشریه پیام 2. امام صادق (ع) و قیام‌هاى زمان / عباس کوثری - فرهنگ کوثر 3. قیادة الإمام الصادق (ع) / آیت الله سید علی خامنه‌ای – فصلنامه رسالة الثقلین؛ خرداد 1374- 4. المنهج السیاسی لفکر الامام جعفر الصادق (ع) / خضر الخفاجی – جامعه بغداد ✍️ محور 4️⃣ سیره تربیتی و اخلاقی 1. روش های تربیت اجتماعی در سیره امام صادق (ع) / سمیه سادات موسوی – نامه جامعه 1394 2. مکتب اخلاقی امام صادق (ع) / شهید محمد مفتح- مکتب تشیع۱۳۴۲ 3. پندهای امام صادق (ع) به ره‌جویان صادق / آیت الله مصباح یزدی - موسسه امام خمینی ره ✍️ محور 5️⃣ بینش و منهج قرآنی امام (ع) 1. گونه شناسی روایات تفسیری امام صادق (ع) / حسین خاکپور - فصلنامه حسنا 2. شخصیت قرآنی امام صادق(ع) / مینا شمخی؛ فرشته زاده عطار - بینات ✍️ محور 6️⃣ : اولاد و ذریّه ‌شناسی حضرت 1. المعقبون من آل ابی طالب (ع) (ج 2: شامل اعقاب الصادقیه) / سید مهدی رجایی - موسسه عاشورا 2. اَلْفَخْری فی أنْسابِ الطّالبیّین / سید عزیزالدین قاضی مروزی ازوارقانی (عالم قرن ششم) ✍️ محور 7️⃣ امام (ع) از نگاه خاورشناسان غربی 1. امام صادق علیه السلام از دیدگاه خاورشناسان / محمد احسانی - نشریه سیمای تاریخ 1389 2. الإمام الصادق عليه السلام كما عرفه علماء الغرب / دکتر نورالدین آل علی – دارالجوادین (ع) "نقادانه مطالعه کنید" ✍️ محور 8️⃣ دشمن‌شناسی و انحراف‌ستیزی امام (ع) 1. جزاء اعداء الامام الصادق (ع) في دار الدنيا / هاشم موسوی جزائری 2. امام صادق (ع) و مبارزه با بدعت صوفی‌گری / داود الهامي - درسهايي ازمكتب اسلام 1371 3. امام صادق (ع) و اصلاحات فرهنگی / علی رفیعی – نشریه پیام 4. شیوه‌های مقابله امام صادق (ع) با جریان‌های انحرافی / عبدالحسین شورچه - پژوهش‌نامه علوم حدیث تطبیقی ◾️ معرفی منابع فوق، لزوما به معنای تایید همه محتوای آن نیست. @rozeh1443