eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
332 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️: عقل بشر از درک تو مات است، حسین نام تو کلید مشکلات است، حسین در شأن تو این بس که رسول اکرم فرمود: سفینة النّجاة است، حسین ✴️: شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین محبوب قلوب کائنات است، حسین از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم کوتاه‌ترین راه نجات است حسین ✴️: من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام آن جا که سفینة النّجاة است، حسین دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام ✴️: ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتی نجات ✴️: محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دین نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر صلوات است حسین ✴️: آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین در نای زمان، نوای عشق است حسین بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف فرهیخته ناخدای عشق است حسین ✴️ شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین ✴️: مصباح هدی به کائنات است، حسین فیاض جمیع ممکنات است، حسین کان کرم و بحر عطا و احسان یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین ✴️: شاهی که سفینة النّجاتش خوانند مصباح هدای کائناتش خوانند آلوده به خاک ماتم اوست هنوز آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند ✴️: خاک قدمش آب حیات است حسین مهریه‌ی مادرش فرات است حسین غرقیم به دریای معاصی امّا شادیم که کشتی نجات است حسین ✴️: حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ✴️ (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی): محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات خورشید رسل که بر روانش صلوات، فرمود به امّت که حسین بن علی مصباح هدایت است و کشتیّ نجات ✴️: از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند ✴️: من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ✴️: سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین ✴️: سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین ✴️: هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین غم نیست اگر غرق گناهیم همه چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین ✴️: اسباب نجات کائنات است، حسین فیاض جمیع ممکنات است، حسین چون کشتی چار موجه شد در شط خون با آن که سفینة النّجاة است حسین ✴️: در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین @rozeh1443
"چقدر مانده به دریا، به آستان حسین پر از طراوت عشق است آسمان حسین بگو که نام مرا دل شکسته بنویسند بگو! که می‌رسد از راه کاروان حسین همیشه دل‌نگرانم مباد خط بخورد شناسنامه‌ام از نام دوستان حسین هنوز حسرت آن روز در دلم جاری‌ست به کربلا نرسیدیم در زمان حسین مرور کرده‌ام این قصه را هزاران بار نمی‌شود به‌خدا کهنه، داستان حسین به جستجوی چه هستی از آفتاب بپرس! که هست در همه جای جهان، نشان حسین... هنوز می‌وزد احساس شرم از هر رُود قصیده‌ای نسرودند نذر جان حسین نداشتم به جز این بیت‌ها ره‌آوردی که پیش‌کش کنم آن را به آستان حسین بهار بود، که یک شب به خواب می‌دیدم به کربلا، شده‌ام باز میهمان حسین!" خدابخش /صفادل @rozeh1443
صدای پای خدا می‌رسد به گوش بیا سبو به دست و غزلخوان و باده نوش بیا بگیر بیرق میخانه را به دوش بیا به بزم آمدن پیر می فروش بیا دوباره صحبت هل من مزید آمده است خدای عشق در انسان پدید آمده است صدای پای بهار است، عید می‌آید به قفل بستهٔ دلها کلید می‌آید کسی که دل به هوایش تپید می‌آید خبر دهید به فطرس امید می‌آید بیا که یأس مرام خدا فروخته‌هاست شب رسیدن آقای بال سوخته‌هاست به تشنه‌ای که به دام سراب افتاده‌ست بگو که کشتی رحمت به آب افتاده‌ست فقط نه از سر فطرس عذاب افتاده‌ست دهان هرچه گنهکار، آب افتاده‌ست پیاله‌ها همه از این شراب پر شده است به هر کسی که نظر کرده است حر شده است حسین آمده تا خلق، رستگار شوند به یمن گریه به او فصل‌ها بهار شوند حسین آمده تا قلب‌ها شکار شوند به محض بردن این نام، بیقرار شوند حسین آمده با یک نگاه دل ببرد وگرنه کیست از این روسیاه دل ببرد ز عرش گفت خداوند قادر منان خموش باش جهنم! که سوم شعبان بجای آتش تو کرده رحمتم طغیان حسین مانَد و بس کل من علیها فان بگو رسول به این خلق تا ابد گمراه که من احب حسیناً فقد احب الله اگر چه شیر ز انگشت وحی می‌نوشد و جبرئیل به جسمش لباس می‌پوشد شهنشه است ولی با غلام می‌جوشد مرا بخاطر روی سیاه نفروشد کسی که رو_ به روی بنده‌اش گذاشته است هوای نوکر خود را همیشه داشته است خدا کند که مرا عاقبت بخیر کند فدایی وهب و مسلم و بریر کند مرا نگاه، چو راهب میان دیر کند به خیمه‌اش بکشاند مرا، زهیر کند چنان حبیب در این خانه موسپید شوم شبیه جون در آغوش او شهید شوم اگر نبود حسینیه ما کجا بودیم چنان کبوتر صد بام و صد هوا بودیم هزار شکر که با او از ابتدا بودیم شب ولادتش ای کاش کربلا بودیم نشد کنار تو باشیم، از بد اقبالی‌ست دم ضریح تو صد حیف جایمان خالی‌ست دم ضریح تو اما دلی پریشان است به روی سینه زند مادری که گریان است هنوز هم پسرم روی خاک، عریان است هنوز بین دو تا نهر آب عطشان است چه کربلاست که آدم به هوش می‌آید هنوز نالهٔ زینب به گوش می‌آید محمد علی بیابانی @rozeh1443
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین... ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی گفت آن‌چه می‌خواهد دل تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین... علی ذوالقدر @rozeh1443
"که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟ و شب را از سراشیب سکون تا اوج فردا برد کدامین آفتاب از کهکشان خود فرود آمد که این‌گونه زمین را تا عمیق آسمان‌ها برد صدای پای رودی بود و در قعر زمان پیچید و بهت تشنگی را از عطشناک دل ما برد کسی آمد کسی آن‌سان که دیروزِ توهّم را به سمت مشرق آبی‌ترین فردای زیبا برد کسی که در نگاهش شعلۀ آیینه می‌رویید و تا آن سوی حیرت، تا خدا، تا عشق، ما را برد... به خاک افکند ذلت را شرف را از زمین برداشت، و او را تا بلندای شکوه نیزه بالا برد دوباره شادی‌ام آشفت با اندوه شیرینش مرا تا بی‌کران آرزو تا مرز رؤیا برد بگو با من، بگو ای عشق اگرچه خوب می‌دانم که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟ سید مهدی حسینی رکن ابادی @rozeh1443
آن شب که باغ حال و هوای دعا گرفت هر شاخه‌ای قنوت برای خدا گرفت شعر علیل و واژهٔ بی‌اشتهای آن با اشک‌های شوق تشرّف شفا گرفت در گرگ و میش صبح، در انبوه خیر و شر دل بیدلانه حالت خوف و رجا گرفت اما پس از طلوع فراگیرِ آفتاب بی‌اختیار دامن مهر تو را گرفت مهر تو شرح روشن اشراق ناب بود خورشید با تبسم تو روشنا گرفت عالم قرار بود پس از تو شود خراب مهرت قدم نهاد که عالم بقا گرفت با فطرت اویس، دل آمد به سوی تو از عطر مصطفای وجودت صفا گرفت باغ از شکوفه هر سحر احرام شوق بست اذن طواف در حرم کربلا گرفت بی‌شک سراغ رایحهٔ گیسوی تو را حافظ هزار بار ز باد صبا گرفت با شوق تو مشارقِ الهام جلوه کرد با عطر تو عوالمِ ایجاد پا گرفت دیدم چگونه شاهد بزم شهود شد آن عاشقی که رخصت «یا لیتنا» گرفت از داغ تو که در دل افلاک جا گرفت آدم به ناله آمد و خاتم عزا گرفت فیض عظیم با «وَ فَدَیْناهُ» موج زد این جام را خلیل به لطف شما گرفت حتی پیامبر به پیامت امید داشت آن روز که تو را به سر شانه‌ها گرفت عُمّان درست گفت: خدا در دم نخست وقتی که امتحان ز همه اولیا گرفت قلب تو بیشتر ز همه درد و داغ خواست جانِ تو بهتر از همه جام بلا گرفت ای دم به دم حماسه! ببخشا که شعر من از حد گذشت و حال و هوای رثا گرفت در حیرتم «کمیت» چگونه میان شعر از دشمنان خون خدا خونبها گرفت؟! «آنان که در مقام رضا آرمیده‌اند» دیدند «دعبل» از چه امامی قبا گرفت من درخور عطای شما نیستم ولی باید دهان شاعرتان را طلا گرفت وقتی خروش کرد که «باز این چه شورش است» آری، چه شورشی که جهان را فرا گرفت جواد محمد زمانی @rozeh1443
به هر طرف نگری جلوهء جمال خداست ادب کنید که میلاد سیّد الشّهداست گرفته ختم رسل روی دست آینه ای که در صحیفهء او صورت خدا پیداست به مُصحف رخ او با وضو نگاه کنید که نقطه نقطهءآن جای بوسهء زهراست طلب کنید ز معبود هر چه می خواهید که مستجاب در این لیلهء شریف، دعاست به بیت وحی چراغ هدایتی تابید که روشنایی اش افزون ز وسعت دنیاست خدا به ختم رسل کشتی نجاتی داد که پیش وسعت او گم هزارها دریاست در انبیا و رسل، در ائمّه تنها اوست که خاک تربتش از بهر درد خلق دواست رسول گفت حسین از من ست و من ز حسین نبی حسین و حسینش همان رسول خداست به شهریاری عالم مقام خود ندهد کسی که پشت درِ خانهء حسین گداست هنوز مشعل نور است "لا اری الموت"ش هنوز نعرهء هیهات او به اوج سماست به صبح سوّم شعبان ولادت اوّل ولادت دگرش ظهرِ روزِ عاشوراست خدا گواست غلام سیاه چهرهء او به خیل چهره سفیدان روزگار آقاست فقط نه شیعه شده با محبّتش مشهور جهانیان به خدا او امام ما و شماست حسین کیست چراغ هدایتی که از او همیشه روشن، هفتاد و دو چراغ هدی است حسین کیست؟ چراغی که محفلِ نورش تنور و مقتل و نوک سنان و طشت طلاست وظیفهء همهء انبیا به دوشش بود گذشت از سر و از جان و کرد قامت راست هنوز آدم خاکی نگشته خاکش خلق که سینه کرد سپر از خدا شهادت خواست تو از حسین شنیدی بگو حسینی کیست «هزار نکته ی باریک تر زمو اینجاست» حسین کیست؟ امامی که در تمام ملل بدون او بشریت کلام بی معناست حسین کیست؟ ذبیح اللَّهی که دین خدا حیات یافت ز خونش حسین خون خداست کجا رواست که با ظالمان کنار آید!؟ حسین عبد خدا و یزید عبد هواست حسین، جان حقیقت، روان آزادی است اگر چه پیکر او قطعه قطعه در صحراست سر بریدهء او با شما سخن گوید سکوت کردن مظلوم و ظلم هردو خطاست ز عضو عضو جدا از همش به ما گوید حساب آل محمّد ز اهل ظلم جداست چه زیر تیغ، چه بر اوج دارها «میثم» همیشه پرچم ثاراللَّهی به شانهء ماست @rozeh1443
باز باران است، باران حسین بن علی عاشقان جان شما، جان حسین بن علی خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین جان اگر جان است قربان حسین بن علی شمرها آغوش وا کردند،اما باک نیست وعده ی ما دور میدان حسین بن علی... در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا عطر باران عطر قرآن حسین بن علی هر کجای خاک من بوی شهادت می دهد عشقم ایران است، ایران حسین بن علی دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی دست های ما به دامان حسین بن علی ناصر حامدی @rozeh1443
# استادسازگار مه منوّر شعبان مه رسول خداست مه مبارک میلاد سیدالشهداست به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر که روی دست محمد عیان چراغ هداست تمام دین به روی دست‌های ختم رسل و یا کتاب خدا روی سینهء مولاست به عدل و عزت و آزادی و کمال و شرف خلایقند همه تشنه، فیض او دریاست ملک به حسن تماشائیش، شده مبهوت که این امام حسین است یا رسول خداست نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش که بوی عطر خدا در مشام باد صباست اگر تمام ملائک ز گاهواره ی او پر دوباره چو فطرس طلب کنند رواست نبی به طلعت زیباش خنده کرد و گریست خدا به یمن قدومش بهشت را آراست تمام خلقت یک لحظه بی حسین مباد که بی حسین زمین بی‌کس و زمان تنهاست به حلق تشنه و لب‌های خشک او سوگند که خون او به گلستان وحی، آب بقاست گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست از آن تمام بلاها به چشم او زیباست اگر ز بار غمش آسمان خمید چه باک که گشت قامت اسلام با قیامش راست وضو گرفت ز خون، پیش تیر قامت بست که تا قیام قیامت از او نماز به پاست همیشه حج به وجود حسین می‌بالد که کربلاش صفا بود و مروه شام بلاست نماز و روزه و حج و جهاد می‌گویند حیات ما همه مرهون سیدالشهداست به پور هند جگر خواره چون گشاید دست؟ کسی که رشد و نموّش به دامن زهراست زهی جلال که در روی خون گرفتهء او به چشم اهل نظر صورت خدا پیداست مگر نه خوردن خاک آمده به شرع حرام چه حکمتی است!؟ چرا تربت حسین شفاست؟ به تحت قبّه او کن بلند دست نیاز بگیر حاجت خود را که مستجاب، دعاست همه به حشر صدا می‌زنند یا زهرا ولی ز فاطمه آید ندا، حسین کجاست؟ اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست تمام اهل قیامت به چشم می‌بینند حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست هنوز نغمهء قرآن او بلند از نی هنوز نعرهء هیهات او به اوج سماست هنوز خنجر قاتل ز خون اوست خجل هنوز از عطشش، شعله در دل دریاست هنوز نالهء "هل من معین" اوست بلند هنوز رأس منیرش به نیزه راهنماست حسین رهبر آزادگان به هر عصری حسین راهنمای تمام نهضت‌هاست حسین مشعل تابندهء هدایت خلق حسین مصحف نور است و آیت عظماست حسین جان دعا، جان ذکر، جان نماز حسین روح حرم، روح مروه، روح صفاست گواه زندهء من، "ارجعی الی ربک" که بر حسین همانا خدا مدیحه سراست حسین سورهء فجر و حسین آیهء نور حسین نجم فروزان، حسین شمس ضحاست حسین زندهء حق و حسین کشتهء حق حسین بر همه باطل ستیزها مولاست @rozeh1443
بند امشب شب تبسم و اشک پیمبر است بی‌شبهه از هزار شب قدر بهتر است امشب خدا به وسعت ملک وسیع خویش با جلوۀ حسینی خود نورگستر است جان محمّد است در آغوش مرتضی یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است پیغمبـران همـه شـده محو نظاره‌اش صف بسته‌انـد دور و بـر گاهـواره‌اش امشب خدا ولیمه به خلق جهان دهد امشب خدا به پیکر توحید جان دهد امشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسول روی حسین را به محمّد نشان دهد تنها به یک ملک ندهد باز بال و پر امشب حسین بر همه خط امان دهد «فطرس» به فوج فوج ملک ناز می‌کند دور حسینِ فاطمه پرواز می‌کند ماه رسول، ماه خدا را نظاره کن خورشید آسمان هدا را نظاره کن بر روی دست فاطمه با صدهزار چشم رخسار سیدالشهدا را نظاره کن بر گرد کعبۀ دلِ ختم رسل بگرد سعی آور و صفای صفا را نظاره کن سر تا قدم رسول خدا زاد فاطمه الحـق که سیدالشهدا زاد فاطمه مادر، حسین زاده بر این مادر آفرین این حیدرِ علی است، بر این حیدر آفرین این منظر جمال خداوند سرمد است بر منظر آفرین و بر این منظر آفرین گوهر بوَد حسین و صدف، قلب فاطمه بر این صدف سلام و بر این گوهر آفرین امشب خدا سلام فرستد به سوی او گیرد رسـول در بر و بوسد گلوی او تو از خدا جلال خدایی گرفته‌ای بر عالمی برات رهایی گرفته‌ای در بین انبیا و امامان تو از خدا عنوان سیدالشهدایی گرفته‌ای هم خود فدای دوست شدی با هزار زخم هم روی دست خویش فدایی گرفته‌ای ملک وجود گوشۀ صحن و سرای توست دل‌های انبیا حرم باصفای توست ای بر تن مطهر تو جای نیزه‌ها آوای دلربای تو در نای نیزه‌ها غیر از سر مقدس تو در چهل مقام خورشید را که دیده به بالای نیزه‌ها؟ قرآن بخوان که تا در دروازه‌های شام آیند مرد و زن به تماشای نیزه‌ها از بـس زدنـد بـر تـن پاک تو نیشتر زخمت ز حلقه‌های زره گشت بیشتر ای خون زخم‌های تو فرش عبادتت لطف و کرم، سجیّه و ایثار، عادتت هر چند چهره در مه شعبان گشوده‌ای میلاد توست روز بزرگ شهادتت تا بامداد روز جزا روح انبیا آیند کربلا پی عرض ارادتت تنها نه در طریق تو «میثم» حسینی است عالـم حسینینـد و خـدا هم حسینی است @rozeh1443
ملک وسیـع حـق، یـم عفو و عنایت است لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت این نور، مثل نور خدا بی‌نهایت است دوران تیـرگی و ضلالت بـه سر رسید امشب شب طلوع چراغ هـدایت است این شمع جمع محفل اولاد آدم است این کشتی نجـات غریقان عالم است ملک وجود بسته به یک تار مـوی او گل کرده بوسه‌های محمّد به روی او این است کعبـه‌ای که تمامی کائنات بگرفته‌انــد دست توسـل به سوی او هرجــا کـه انبیـا بنشیننـد دور هـم باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او او روح انبیا و روان محمد است او دست مرتضی و زبان محمد است خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست این است آن امـام شهیـدی که همچنان بایـد شـب ولادت او هـم بـر او گریست ایـن کشتـۀ خـداست وگرنــه بــرای او بعد از چهارده صده این‌ های‌وهو ز چیست؟ یک بنده و هـزار خصـال خدایی‌اش در عین بندگی‌ست جلال خدایی‌اش خوبــان روزگـار همـه خـاک راه او آزادگی‌ست عبــد غــلام سیــاه او فرهنگ ما نتیجـۀ صبـر و مقـاومت دانشگــه تمــام مــلل قتلگــاه او تنهاترین امام بزرگی که بود و هست در عین بی‌کسـی همـه عالم سپاه او این است آن حسین که آقای عالم است آقایـی تمـامی عالـم بــر او کـم است پوشیده شد به پیکر توحید، جوشنش قرآن مـاست مصحف صدپارۀ تنش خواهند دیــد روز قیــامت تمام خلق ریــزد بــرات عفــو الهــی ز دامنش از بس از او کرامت و قدر و جلال دید کفو کریم خوانـد بـه گودال، دشمنش کی غیر او که داغ عطش بود بر لبش با کام تشنه آب خورانـد بـه مرکبش؟ ما بی‌قـرار او شده‌ایم ایـن قــرار ماست هرجا که هست خـاک ره او مزار ماست تا بر حسین، سینۀ خـود سـرخ کرده‌ایم فـردا لبـاس سینه‌زنـی افتخــار ماست بر سنگ قبـر مـا بنویسید و حک کنید ذکر حسین تا صف محشر شعار ماست روز ازل کـه آب و گل ما سرشته‌ شد نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد @rozeh1443
غیر از تو را زبان من املا نمی کند جز گفتن از تو را قلم انشا نمی کند شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند در دفتری که صحبت از آیینه می شود هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست از او خلیل سر شده اما حسین نیست موسی پیامبر شده اما حسین نیست عیسی گزیده تر شده اما حسین نیست در جان، پیمبرست که با او برابرست آری حسین بوده که جان پیمبرست گیرم پیمبرست که فرقی نمی کنند همتای حیدرست که فرقی نمی کنند زهرای اطهرست که فرقی نمی کنند مثل برادرست که فرقی نمی کنند فرقی نمی کنند و مرا شور در سرست آخر حسین فاطمه یک چیز دیگرست بین حسین و شیعه صمیمیت ست و بس همراهی حسین به سنخیت ست و بس شیعه به یک مرام وبه یک نیت ست وبس اسلام بی حسین مسیحیت ست و بس اسلام ما که ثبت شده با شهادتین کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی ست احمدیکی‌ست پس به یقین مرتضی یکی‌ست حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی ست زهرایکی‌ست پس حسن مجتبی یکی‌ست این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت یعنی اگر نبود، کسا پا نمی گرفت غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد ارض و سما نبود و حسین آفریده شد جز کربلا نبود و حسین آفریده شد قالو بلی نبود و حسین آفریده شد قالو بلای ما به الست از حسین بود اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود بی اشک، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود تنها مجسمه ست دل و دل نمی شود دل بی حسین این همه قابل نمی شود انسان بی حسین که کامل نمی شود غیر از حسین را به دل خویش حک نکن ما از اضافهء گِل اوییم ، شک نکن تاریکم و حسین چراغ هدایت ست وقتی حسین هست به کشتی چه حاجت‌ست درس من از حسین همین یک عبارت ست عزت برای شیعه ی او در شهادت ست ما شیعه ایم و پای ستم را شکسته ایم در سایهء سیوف خذینی نشسته ایم ای معنی نهفتهء در هل اتی حسین ان الذین آمنوی سوره ها حسین حتی خدا برای تو شد خونبها حسین ماییم و حسرت حرم کربلا حسین از ما بگیر این همه درد فراق را اما نگیر از دل ما اشتیاق را @rozeh1443