eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
354 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت ام البنین لباس بچگی حضرت عباس رو تن بچه حضرت ،فضل بن عباس کرده بود و دستش رو گرفت آورد پیش امام سجاد.امام سجاد وقتی لباس عموش رو تن این بچه دید؛اینقدر گریه کرد به یاد اباالفضل...به این شکل پیام عاشورا رو نگه میداشت https://eitaa.com/rozeh1443
▪️امام باقر علیه السلام ،وسط غسل دادن امام سجاد دست از غسل کشید و شروع کرد بلند بلند گریه کردن. به امام باقر گفتن آقا چی شد؟ 😭حضرت فرمود: هنوز جای غل و زنجیرایی که به بدن پدرم بود و گوشت اضافه درست کرده بود و اثر باقی گذاشته بر بدنش، هنوز هست من گریه ام برای اینه. ▪️دو تا از معصومین بودند که وسط غسل معصوم دیگر دست از غسل کشیدند و بلند بلند گریه کردن... 🍃یکی امام باقر علیه السلام 🍃و دومیش هم امیرالمومنین علیه السلام بود که شبانه داشت حضرت زهرا رو غسل میداد.اسماء آهسته آهسته آب می ریخت وامیرالمومنین از زیر پیراهن غسل میداد بچه ها هم چون بهشون سفارش شده بود آرام گریه کنید؛آرام گریه می کردنداما یک مرتبه امیرالمومنین دست از غسل کشیدند وشروع کردند بلند بلند گریه کردن. اسماء گفت:آقا حق دارید.زهرا رو از دست دادید.ولی مگه خودتون نفرمودید آهسته. امیرالمومنین فرمودند:الان دستم رسید به بازوی ورم کرده اش الان دستم رسید به پهلوی شکسته اش... 😭یا امام باقر یا امیرالمومنین! شما عزیزتون رو وقتی داشتید غسل می دادید یک بخشی از بدنش مجروح بود.اما"لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.. 😭بدنی که له شد، بدنی که سر نداشت،بدنی که بعضی از اعضاش زیر سم اسبان جدا شد https://eitaa.com/rozeh1443
▪️بنی اسد وقتی شام یازدهم یا روز دوازدهم یا سیزدهم بنابر نقل های مختلفی که هست؛آمدند این پیکرها رو دفن بکنند؛یک مرتبه مواجه شدند با بدن های پاره پاره ای که هیچ نمیشه شناسایی کرد. سر هم در بدن نبود که بتونن شناسایی کنند.متحیّر بودند. امام سجاد علیه السلام به عنایت الهی تشریف آوردند؛با اندوه فرمودند که این بدن ها رو من میشناسم. 😭بعد حضرت بالین یک بدنی رفتند که از همه له شده تر بود از همه زخم بیشتر بر بدنش بود. فرمود:این بدن پدر بزرگوارم ابا عبدالله علیه السلام است. 😭یک حصیری بیارید این بدن انقدر چاک‌ چاک بود تو اون حصیر پیچیدن امام سجاد علیه السلام خودش وارد قبر شد؛پیکر رو گرفت. فرمود: دیگه نمیخواد کمک بدید.کسانی هستند به من کمک بِدن ▪️جملاتی گفتن امام سجاد. اول اون گلوی بی سر را بوسید. بعد فرمود:""طُوبَى لأرضٍ تضمَّنت جَسدك الطَاهِر"خوش به حال اون زمینی که بدن طاهر تو را پدر جان در بر بگیره. "فإنَّ الدُّنيَا بَعدك مُظلِمة، و الآخِرة بنُورِكَ مُشرِقة.."دیگه بعد از تو دنیا ظلمانی هست و آخرت با نور تو نورانی شد. ▪️امام سجاد علیه السلام این رو گفت و از قبر بیرون آمدند و روی قبر رو با خاک پوشاند و با انگشت روی قبر نوشتند: "هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً بعد پیکر علی اکبر رو پایین پای امام حسین دفن کرد و پیکر شهدا رو پایین پای علی اکبر دفن کرد .. ▪️بنی اسد گفتند آقا تمام شد دیگه؟ فرمودند نه‌ هنوز یه پیکری علقمه هست .رفتند علقمه دیدند یه پیکری هست سر در بدن نداره، بدن پر از تیر، دست در بدن نداره،پاها رو هم خرد کردند. 😭امام سجاد خودش رو انداخت روی این پیکرفرمود:"عَلی الدُنیا بَعدِکَ العَفا یا قَمر بَنی هاشم" خاک بر سر اون دنیایی که تو توش نیستی و او را با اندوه دفن کردند. https://eitaa.com/rozeh1443
باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان؟ باورت می شد ببینی دختر خورشید را کوچه کوچه در کنار سایه ی نامحرمان؟ نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان چه عجب ! طشتی برای این سرت آورده اند ای سر منزل به منزل! ای سر یحیی نشان! تا همین که چشم تو افتاده بر چشمان ما چشم ما افتاده بر لبهای زیر خیزران ای تمامی غرور من فدای غیرتت لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان https://eitaa.com/rozeh1443
در این بازار آجر شد به نامت نان بسیاری ولی گرم است بازار دکان داران بسیاری   نبودی سالها در گوش این خلق سخن نشناس به لحن عمر و عاصی خوانده شد قرآن بسیاری زمان ذوالفقارت می رسد یک روز و می دانم به دشنام علی خواهد رسید ایمان بسیاری   نه بی تو سوره ی نصری نه والصبحی نه والعصری «لفی خسر»ست عصر جمعه ی انسان بسیاری تو می آیی دعای مستجاب مادرت هستی و می آید به استقبال تو باران بسیاری https://eitaa.com/rozeh1443
در این غروب غریبی ببین کواکب را به‌روی نی سر گلگون نجم ثاقب را بخوان به لحن حروف مقطعه امشب حدیث غربت زینب، بخوان مصائب را بخوان «وَلِیکُمُ الله» را پناه حرم بگو حکایت این مردمان غاصب را برای تسلیت خاطر «ذَوِی القُربَی» ز تازیانهٔ طعنه ببین مواهب را بخوان «لِیُذهِبَ عَنکُم» شکوه غیرت من! که دور سازی از این کاروان اجانب را مسیح خستهٔ من ندبهٔ أنا العطشان به خون نشانده دل بی‌قرار راهب را لب مقدس قرآن و خیزران؟ ای وای و «أم حَسِبتَ» بخوان این همه عجائب را! بیا شبی به خرابه بیاوری با خود برای دخترکت لیلةُ الرغائب را هنوز بر لب تو بغض «أیّ مُنقَلبٍ» به انتظار نشسته غریب غائب را https://eitaa.com/rozeh1443
برای سوختن دل شراره لازم نیست به روی نی سر هجده ستاره لازم نیست تمام شهر گذر داده اند قافله را به کوچه های یهودی دوباره لازم نیست میان هلهله مردی به دیگری میگفت برای سنگ زدن استخاره لازم نیست رباب ، جای علی خواب میرود دستت اشاره سمت سر شیرخواره لازم نیست حواس من به تمام یتیمها جمع است به ابروان شکسته اشاره لازم نیست در آتش عطشت لب ترک ترک شده است و خیزران به لب پاره پاره لازم نیست کشید معجر و ماه از فراز نی می دید چگونه شرح دهم استعاره لازم نیست؟ https://eitaa.com/rozeh1443
ببین زمانه چه آورده است بر سر من نشسته گرد اسارت به روی پیکر من نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست نپرس از دل خون و نگاه مضطر من حسین و اکبر و عباس و قاسم و... شده بود تمام دشت پر از لاله های پر پر من ورق ورق شده بودی ، نرفته از یادم چگونه جمع نمودم تو را برادر من تمام جان و دلم سوخت بعد رفتن تو چرا که سایه ات افتاده بود از سر من به روی تل ، دم گودال ، پیش طشت طلا همیشه زود تر از من رسید مادر من نبود طاقت شرمندگی بیشتری هزار شکر نگفتی کجاست دختر من اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت ، هنوز سری به نیزه بلند است در برابر من https://eitaa.com/rozeh1443
روضه بسیار خوانده ایم اما روضه ای را نمی بریم از یاد روضه ی کربلا فقط این است : دَخَلَتْ زينَبُ عَلَی بْنِ زیاد https://eitaa.com/rozeh1443
در شامِ ستم، یارِ ولی بود این زن آئینه ی نور ازلی بود این زن از هیبت خطبه اش به خود لرزیدند هم فاطمه بود و هم علی بود این زن https://eitaa.com/rozeh1443
"در داغ تو کوه از کمر می شکند" دیگر نه عجب اگرکه سر می شکند تو از دل من چه انتظاری داری وقتی که نماز در سفر می شکند https://eitaa.com/rozeh1443
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت مادر میان آتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان‌ چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد دختر به کاخ شام با درد کمر رفت مادر اگر با گوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت https://eitaa.com/rozeh1443