eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
365 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
ای جان من به نیزه اعدا چه میکنی؟ آغوش ماست جای تو،آنجا چه میکنی؟ میمیرم از برای تو ای همنشین دل باری بپرس بی کس و بی ما چه میکنی؟ دیشب همه به فکر تو بودم ندا رسید او پیش مادر است تو تنها چه میکنی؟ ای ماه من که دوش به زهرا رسیده ای با من بگو که با غم زهرا چه میکنی؟
بر روی هشتک و ضربه بزنید برای دست یابی به مطالب شهادت این بی بی بزرگوار
گریز روضه “زهرا”، داغ علی را ندید “علی”، داغ حسن را ندید “حسن”، داغ حسین را ندید “حسین”، داغ رقیه را ندید “عباس”، داغ علی اصغر را ندید چه کشید “زینب” که داغ تک تکشان را به عینه دید https://eitaa.com/rozeh1443
در این بازار آجر شد به نامت نان بسیاری ولی گرم است بازار دکان داران بسیاری   نبودی سالها در گوش این خلق سخن نشناس به لحن عمر و عاصی خوانده شد قرآن بسیاری زمان ذوالفقارت می رسد یک روز و می دانم به دشنام علی خواهد رسید ایمان بسیاری   نه بی تو سوره ی نصری نه والصبحی نه والعصری «لفی خسر»ست عصر جمعه ی انسان بسیاری تو می آیی دعای مستجاب مادرت هستی و می آید به استقبال تو باران بسیاری https://eitaa.com/rozeh1443
در این غروب غریبی ببین کواکب را به‌روی نی سر گلگون نجم ثاقب را بخوان به لحن حروف مقطعه امشب حدیث غربت زینب، بخوان مصائب را بخوان «وَلِیکُمُ الله» را پناه حرم بگو حکایت این مردمان غاصب را برای تسلیت خاطر «ذَوِی القُربَی» ز تازیانهٔ طعنه ببین مواهب را بخوان «لِیُذهِبَ عَنکُم» شکوه غیرت من! که دور سازی از این کاروان اجانب را مسیح خستهٔ من ندبهٔ أنا العطشان به خون نشانده دل بی‌قرار راهب را لب مقدس قرآن و خیزران؟ ای وای و «أم حَسِبتَ» بخوان این همه عجائب را! بیا شبی به خرابه بیاوری با خود برای دخترکت لیلةُ الرغائب را هنوز بر لب تو بغض «أیّ مُنقَلبٍ» به انتظار نشسته غریب غائب را https://eitaa.com/rozeh1443
برای سوختن دل شراره لازم نیست به روی نی سر هجده ستاره لازم نیست تمام شهر گذر داده اند قافله را به کوچه های یهودی دوباره لازم نیست میان هلهله مردی به دیگری میگفت برای سنگ زدن استخاره لازم نیست رباب ، جای علی خواب میرود دستت اشاره سمت سر شیرخواره لازم نیست حواس من به تمام یتیمها جمع است به ابروان شکسته اشاره لازم نیست در آتش عطشت لب ترک ترک شده است و خیزران به لب پاره پاره لازم نیست کشید معجر و ماه از فراز نی می دید چگونه شرح دهم استعاره لازم نیست؟ https://eitaa.com/rozeh1443
ببین زمانه چه آورده است بر سر من نشسته گرد اسارت به روی پیکر من نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست نپرس از دل خون و نگاه مضطر من حسین و اکبر و عباس و قاسم و... شده بود تمام دشت پر از لاله های پر پر من ورق ورق شده بودی ، نرفته از یادم چگونه جمع نمودم تو را برادر من تمام جان و دلم سوخت بعد رفتن تو چرا که سایه ات افتاده بود از سر من به روی تل ، دم گودال ، پیش طشت طلا همیشه زود تر از من رسید مادر من نبود طاقت شرمندگی بیشتری هزار شکر نگفتی کجاست دختر من اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت ، هنوز سری به نیزه بلند است در برابر من https://eitaa.com/rozeh1443
روضه بسیار خوانده ایم اما روضه ای را نمی بریم از یاد روضه ی کربلا فقط این است : دَخَلَتْ زينَبُ عَلَی بْنِ زیاد https://eitaa.com/rozeh1443
در شامِ ستم، یارِ ولی بود این زن آئینه ی نور ازلی بود این زن از هیبت خطبه اش به خود لرزیدند هم فاطمه بود و هم علی بود این زن https://eitaa.com/rozeh1443
"در داغ تو کوه از کمر می شکند" دیگر نه عجب اگرکه سر می شکند تو از دل من چه انتظاری داری وقتی که نماز در سفر می شکند https://eitaa.com/rozeh1443
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت مادر میان آتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان‌ چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد دختر به کاخ شام با درد کمر رفت مادر اگر با گوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت https://eitaa.com/rozeh1443
دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو من به تو دوخته‌ام دیده، تو بر من، از نی یک جهان راز، نهفته به نگاه من و تو اُسرا با من و رأس شهدا با تو به نی چشم تاریخ ندیده‌ست سپاه من و تو روی تو ماه من و ماهِ تو عباس امّا ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من، تا دانند که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو هر دو نَستوه چو کوهیم برِ سیل امّا عشق، دلگرم شد، از سردی آه من و تو... «مدّعی خواست که از بیخ کند ریشهٔ ما» بی‌خبر زآن که غروب است پگاه من و تو https://eitaa.com/rozeh1443
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب جدایی من و تو ای برادر غیرممکن بود اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب دهد هرتارموی تو خبر ازمادرم زهرا گمانم بوده ای دیشب به نزد مادر زینب من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب https://eitaa.com/rozeh1443
ای کوفه از نوای خوشت نینوا حسین ای درد عالمی به نگاهت دوا حسین تا دست پیش آرم و گیرم سرت به بر با پای نیزه دار جلوتر بیا حسین خواهم که خون کنم ز رخت پاک حیف، حیف دستم نمی رسد به سر نیزه ها حسین تو در تنور و من به قنوت نماز شب از سوز دل به جان تو کردم دعا حسین ای کاش می برُید سر خواهر تو را تیغی که کرد رأس تو از تن جدا حسین این غم مرا کُشد که به گودال قتلگاه قاتل برید رأس تو را از قفا حسین جای تو روی دوش نبی بود از چه رو در زیر تیغ شمر زدی دست و پا حسین دردا که شد سیه عوض جامه سیاه از تازیانه پیکر صاحب عزا حسین آن خنجری که حنجر پاک تو را برید خون گریه کرد و ناله زد و گفت یا حسین هر کس به وقت مرگ کلامی است بر لبش «میثم» تو را زند دم مردن صدا حسین https://eitaa.com/rozeh1443