ای جان من به نیزه اعدا چه میکنی؟
آغوش ماست جای تو،آنجا چه میکنی؟
میمیرم از برای تو ای همنشین دل
باری بپرس بی کس و بی ما چه میکنی؟
دیشب همه به فکر تو بودم ندا رسید
او پیش مادر است تو تنها چه میکنی؟
ای ماه من که دوش به زهرا رسیده ای
با من بگو که با غم زهرا چه میکنی؟
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#اسارت
#امام_حسین_علیه_السلام
بر روی هشتک
#حضرت_زینب_علیها_السلام و #شب_چهارم_محرم
ضربه بزنید برای دست یابی به مطالب شهادت این بی بی بزرگوار
گریز روضه
“زهرا”، داغ علی را ندید
“علی”، داغ حسن را ندید
“حسن”، داغ حسین را ندید
“حسین”، داغ رقیه را ندید
“عباس”، داغ علی اصغر را ندید
چه کشید “زینب” که داغ تک تکشان را به عینه دید
#روز_عاشورا
#شام_غریبان
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_علیها_السلام
https://eitaa.com/rozeh1443
در این بازار آجر شد به نامت نان بسیاری
ولی گرم است بازار دکان داران بسیاری
نبودی سالها در گوش این خلق سخن نشناس
به لحن عمر و عاصی خوانده شد قرآن بسیاری
زمان ذوالفقارت می رسد یک روز و می دانم
به دشنام علی خواهد رسید ایمان بسیاری
نه بی تو سوره ی نصری نه والصبحی نه والعصری
«لفی خسر»ست عصر جمعه ی انسان بسیاری
تو می آیی دعای مستجاب مادرت هستی
و می آید به استقبال تو باران بسیاری
#اسارت
#حضرت_زینب_علیها_السلام
https://eitaa.com/rozeh1443
در این غروب غریبی ببین کواکب را
بهروی نی سر گلگون نجم ثاقب را
بخوان به لحن حروف مقطعه امشب
حدیث غربت زینب، بخوان مصائب را
بخوان «وَلِیکُمُ الله» را پناه حرم
بگو حکایت این مردمان غاصب را
برای تسلیت خاطر «ذَوِی القُربَی»
ز تازیانهٔ طعنه ببین مواهب را
بخوان «لِیُذهِبَ عَنکُم» شکوه غیرت من!
که دور سازی از این کاروان اجانب را
مسیح خستهٔ من ندبهٔ أنا العطشان
به خون نشانده دل بیقرار راهب را
لب مقدس قرآن و خیزران؟ ای وای
و «أم حَسِبتَ» بخوان این همه عجائب را!
بیا شبی به خرابه بیاوری با خود
برای دخترکت لیلةُ الرغائب را
هنوز بر لب تو بغض «أیّ مُنقَلبٍ»
به انتظار نشسته غریب غائب را
#اسارت
#حضرت_زینب_علیها_السلام
https://eitaa.com/rozeh1443
برای سوختن دل شراره لازم نیست
به روی نی سر هجده ستاره لازم نیست
تمام شهر گذر داده اند قافله را
به کوچه های یهودی دوباره لازم نیست
میان هلهله مردی به دیگری میگفت
برای سنگ زدن استخاره لازم نیست
رباب ، جای علی خواب میرود دستت
اشاره سمت سر شیرخواره لازم نیست
حواس من به تمام یتیمها جمع است
به ابروان شکسته اشاره لازم نیست
در آتش عطشت لب ترک ترک شده است
و خیزران به لب پاره پاره لازم نیست
کشید معجر و ماه از فراز نی می دید
چگونه شرح دهم استعاره لازم نیست؟
#اسارت
#حضرت_زینب_علیها_السلام
https://eitaa.com/rozeh1443
ببین زمانه چه آورده است بر سر من
نشسته گرد اسارت به روی پیکر من
نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست
نپرس از دل خون و نگاه مضطر من
حسین و اکبر و عباس و قاسم و... شده بود
تمام دشت پر از لاله های پر پر من
ورق ورق شده بودی ، نرفته از یادم
چگونه جمع نمودم تو را برادر من
تمام جان و دلم سوخت بعد رفتن تو
چرا که سایه ات افتاده بود از سر من
به روی تل ، دم گودال ، پیش طشت طلا
همیشه زود تر از من رسید مادر من
نبود طاقت شرمندگی بیشتری
هزار شکر نگفتی کجاست دختر من
اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت ، هنوز
سری به نیزه بلند است در برابر من
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#اسارت
https://eitaa.com/rozeh1443
#رباعی
روضه بسیار خوانده ایم اما
روضه ای را نمی بریم از یاد
روضه ی کربلا فقط این است :
دَخَلَتْ زينَبُ عَلَی بْنِ زیاد
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#اسارت
https://eitaa.com/rozeh1443
#رباعی
در شامِ ستم، یارِ ولی بود این زن
آئینه ی نور ازلی بود این زن
از هیبت خطبه اش به خود لرزیدند
هم فاطمه بود و هم علی بود این زن
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#اسارت
https://eitaa.com/rozeh1443
"در داغ تو کوه از کمر می شکند"
دیگر نه عجب اگرکه سر می شکند
تو از دل من چه انتظاری داری
وقتی که نماز در سفر می شکند
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#اسارت
https://eitaa.com/rozeh1443
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت
دختر چهل منزل میان هر گذر رفت
مادر میان آتش در معجرش سوخت
دختر به زور آستین معجر به سر رفت
مادر میان چهل نفر افتاد اما
دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت
مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد
دختر به کاخ شام با درد کمر رفت
مادر اگر با گوش پاره خانه برگشت
دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#اسارت
https://eitaa.com/rozeh1443
دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو
کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو
من به تو دوختهام دیده، تو بر من، از نی
یک جهان راز، نهفته به نگاه من و تو
اُسرا با من و رأس شهدا با تو به نی
چشم تاریخ ندیدهست سپاه من و تو
روی تو ماه من و ماهِ تو عباس امّا
ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو
آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من، تا دانند
که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو
هر دو نَستوه چو کوهیم برِ سیل امّا
عشق، دلگرم شد، از سردی آه من و تو...
«مدّعی خواست که از بیخ کند ریشهٔ ما»
بیخبر زآن که غروب است پگاه من و تو
#اسارت
#حضرت_زینب_علیها_السلام
https://eitaa.com/rozeh1443
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب
چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب
به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس
که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب
جدایی من و تو ای برادر غیرممکن بود
اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب
بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم
که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب
دهد هرتارموی تو خبر ازمادرم زهرا
گمانم بوده ای دیشب به نزد مادر زینب
من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب
#اسارت
#حضرت_زینب_علیها_السلام
https://eitaa.com/rozeh1443
ای کوفه از نوای خوشت نینوا حسین
ای درد عالمی به نگاهت دوا حسین
تا دست پیش آرم و گیرم سرت به بر
با پای نیزه دار جلوتر بیا حسین
خواهم که خون کنم ز رخت پاک حیف، حیف
دستم نمی رسد به سر نیزه ها حسین
تو در تنور و من به قنوت نماز شب
از سوز دل به جان تو کردم دعا حسین
ای کاش می برُید سر خواهر تو را
تیغی که کرد رأس تو از تن جدا حسین
این غم مرا کُشد که به گودال قتلگاه
قاتل برید رأس تو را از قفا حسین
جای تو روی دوش نبی بود از چه رو
در زیر تیغ شمر زدی دست و پا حسین
دردا که شد سیه عوض جامه سیاه
از تازیانه پیکر صاحب عزا حسین
آن خنجری که حنجر پاک تو را برید
خون گریه کرد و ناله زد و گفت یا حسین
هر کس به وقت مرگ کلامی است بر لبش
«میثم» تو را زند دم مردن صدا حسین
#اسارت
#حضرت_زینب_علیها_السلام
https://eitaa.com/rozeh1443