eitaa logo
روضة الحسین علیه السلام
334 دنبال‌کننده
178 عکس
157 ویدیو
26 فایل
🏴روضه الحسین علیه السلام 🔰کانالی برای مبلّغین 📝حاوی روضه ها و سینه زنی های زیبا، پرمحتوا و مستند و همچنین کشکولی از مطالب مفید برای مبلغین و روضه خوان ها
مشاهده در ایتا
دانلود
هوا گرفت، زمین و زمان مکدّر شد و عمق فاجعه با خاک و خون برابر شد و آن حقیقت تلخی که پیش از آمدنش در آسمان خداوند شد مقدّر... شد نماز خواند وَ شن های بایر آن دشت به بوی "حیّ علی..." تا ابد معطّر شد نماز خواند وَ با آن نماز خونینش پیام واقعه ی سرخ طفّ رساتر شد چه ارباً ارباً تلخی... که پاره پاره تنش در آن زمان که نَه ! تا قرن ها مکرّر شد تمام شد... نَه ... این تازه اول کار است زنی رسید وَ چشمان کربلا تر شد زنی که دست به پهلو گرفته آمده است سلام مادر پهلو شکسته! ... بهتر شد- -که آمدی ... که مرا همره خودت ببری که با حضور تو این لحظه باصفاتر شد صدا بزن: ولدی یا بُنَیّ یا ولدی صدا بزن پسری را که ظهر بی سر شد صدا بزن که جهان از خجالت آب شود که با لبان ترک خورده ...تشنه پرپر شد و باز هم پسرت را بگیر در آغوش اگرچه یک شبه در خاک و خون شناور شد https://eitaa.com/rozeh1443
آمدم در قتلگه تا شاه را پیدا کنم ماه را شرمنده از آن خلقت زیبا کنم گشته از باد خزان پرپر همه گل های من جستجو در بین این گل ها گل زهرا کنم دید تا عریان میان آفتابش گفت کاش خصم بگذارد بمانم سایبان بر پا کنم گر به خون، قانون آزادی نوشتی در جهان من هم او را با اسیری رفتنم امضا کنم تا شود ثابت که حق جاوید و باطل فانی است زین زمین تا شام غم برنامه ها اجرا کنم تا یزید دون نگوید فتح کردم زین عمل می روم تا آن جنایت پیشه را رسوا کنم می کنم با خاک یکسان کاخ استبداد کن تا دهان خود برای خطبه خواندن وا کنم تا کنی سیراب نخل دین، تو دادی تشنه جان من هم از اشک بصر این دشت را دریا کنم کاش بگذارند عدوان کای عزیز فاطمه در کنار پیکر صد پاره ات مأوا کنم بر تنت جان برادر نی سر و نی پیرهن دادخواهی تو نزد ایزد یکتا کنم گفت «انسانی» چو من نومید از هر در شوم روی حاجت را به سوی زینب کبری کنم https://eitaa.com/rozeh1443
بهـار گل به جراحـات پیکـرت پیداست چقـدر زخـم بر اندام بی‌سـرت پیداست به مـادر تـو «زیـارت قبـول» باید گفت که جای بوسۀ گرمش به حنجرت پیداست تو راست قـامت تاریخـی و خمیده قدت خمیـدگیـت ز داغ بــرادرت پیــداست اگر چـه گم شده‌ای در هجوم کثرت زخم بـه پاره‌هـای جگر داغ اکبرت پیـداست مگـر کـه فاطمـه الان کنــار مقتل بود که روی سینه، گلِ ‌اشک مادرت پیداست؟ مگـر نشـان سنان‌هـا به پیکرت کم بود که جای سیلی بر روی دخترت پیداست؟ تبسمـی کـه زدی بر فراز نی می‌گفت که در نگاه تو لبخند اصغرت پیداست هنـوز می‌بـری از زخـم کشتگانت دل هنـوز خنـدۀ گل‌های پرپرت پیداست به خواهر از گلـوی پاره‌پاره حرف بزن کـه روح در نفس روح‌پرورت پیداست شـرار نالـۀ «میثم» ز آتش دل توست همیشه در نگهش زخم پیکرت پیداست https://eitaa.com/rozeh1443
می روی همراه خود جانم به میدان می بری در قفای خویشتن موی پریشان می بری گرچه امر بر صبوری می کنی، جانا بدان دست زینب را سوی چاک گریبان می کنی می روی با سر به سوی نیزه داران پلید پیش چشمم تا رود بر نیزه قرآن می بری نعل مرکبهای دشمن تشنه کام سینه اند بوسه گاه عشق، زیر پای عدوان می بری تا نماند دست خالی ساربان بی حیا خاتم پیغمبران را ای سلیمان می بری باز هم دارد به دستش حرمله تیر سه پر بهر آن تیر سه شعبه قلب سوزان می بری همسفر، سالار زینب قدری آهسته برو نیمه جان گشتم تو هم این نیمه ی جان می بری https://eitaa.com/rozeh1443
انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست این مرحله را غیر امام الشّهدا نیست آئینه تر از روی تو خورشید ندیده این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی تو برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست با این همه لشگر چه کنی ای گل زهرا این دشت به جز نیزه و شمشیر بلا نیست ای یوسفم از غارت این گرگ صفت ها جز پیرهن کهنه تو را چاره گشا نیست دستی به دلم گر بنهی زنده بمانم ورنه پس از این چاره به جز مرگ مرا نیست هرچند که دل داده ای ای ماه به رفتن والله که جز ماندن تو حاجت ما نیست تا بر سر معجر ننهم دست اسیری کار تو برایم به جز از دست دعا نیست از غارت خیمه به دلم شور عجیبی است سجّاد اگر هست علمدار وفا نیست ای کاش که انگشتر تو زود درآید در سنّت غارتگر انگشت حیا نیست https://eitaa.com/rozeh1443
گریز روضه “زهرا”، داغ علی را ندید “علی”، داغ حسن را ندید “حسن”، داغ حسین را ندید “حسین”، داغ رقیه را ندید “عباس”، داغ علی اصغر را ندید چه کشید “زینب” که داغ تک تکشان را به عینه دید https://eitaa.com/rozeh1443
اینان که طبل خاتمه جنگ می زنند دیگر چرا به خیمۀ ما سنگ می زنند؟ باران تیر و حمله غارت شروع شد نقشی دگر ز ننگ در این جنگ می زنند با تیشۀ جهالت و ظلم و عنادشان بر ریشۀ عدالت و فرهنگ می زنند تا نام حق دگر پس از این نشنود کسی آتش به بال مرغ شب آهنگ می زنند غفلت نگر که نعرۀ مستی و بی غمی پیش امام خسته و دلتنگ می زنند غارتگران درون خیامند و کودکان از ترسشان به دامن من چنگ می زنند بر چهره های خسته و مات و پریده رنگ با سیلیِ خشونت شان رنگ می زنند قلب"حسان"به یاد اسیران کربلاست در هر کجا که قافله ها زنگ می زنند https://eitaa.com/rozeh1443
😭پوشش ها را بردند... دختران تا توانستند با آستین و دستها(ی بسته) صورتها را میپوشاندند آنچه این صورتها را آزرده کرد؟ روزها تابش آفتاب و شبها سرما سیلی و... نگاه نامحرمان سکینه: آفتاب رخم عیان گردید در دو پوشش رخم نهان گردید ابر سیلی به رخ نقابم شد خون فرق سرم حجابم شد https://eitaa.com/rozeh1443
پاسدار خیمه ها بی دست در علقمه افتاده، خود امام از چپ و راست حمله به خیام را دفع میکرد تا اینکه کار به جایی رسید که بی رمق در مقتل از چپ و راست به خود میپیچید(زیارت ناحیه) یکی از جانسوز ترین ابیات محتشم: آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم (بی حیا بودند) کردند رو به خیمهء سلطان کربلا ▪️اقبل الاعداء حتی احدقوا باالخیمه به ظاهر خیمه است اما (هل من ذاب یذب عن "حرم رسول الله") هر جا زینب باشد حرم رسول الله است در حریم وحی دشمن تاخته دخت زهرا رنگ خود را باخته https://eitaa.com/rozeh1443
▪️نهج البلاغه، خطبه 27 وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ‏ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ‏ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ‏ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِير 🔸️اين مرد غامدى است كه لشكرش به انبار وارد شد، حسّان بن حسّان بكرى را كشت، و مرزبانان شما را از جاى خود راند. به من خبر رسيده مهاجمى از آنان بر زن مسلمان و نيز زنى كه در پناه اسلام است تاخته و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره او را به يغما برده، و آن بينوا در برابر آن غارتگر جز كلمه استرجاع و طلب دلسوزى راهى نداشته، آن گاه اين غارتگران با غنيمت بسيار بازگشته، در حالى كه يك نفر از آنها زخمى نشده. و احدى از آنان به قتل نرسيده. اگر بعد از اين حادثه مسلمانى از غصّه بميرد جاى ملامت نيست، بلكه مرگ او در نظر من شايسته است. **** ▪️مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: أقبَلَ الأَعداءُ حَتّى أحدَقوا بِالخَيمَةِ ، ومَعَهُم شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ ، فَقالَ : اُدخُلوا فَاسلُبوا بِزَّتَهُنَّ... 🔸️ مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى: دشمنان پيش آمدند تا به گرد خيمه ها حلقه زدند . شمر بن ذى الجوشن نيز با آنها بود. او گفت : به درون خيمه ها برويد و جامه ها و متاعشان را بگيريد... *** ▪️الأمالي للصدوق : ص ٢٢٨ الأمالي للصدوق عن فاطمة بنت الحسين عليه السلام: دَخَلَتِ الغاغَةُ عَلَينَا الفُسطاطَ وأنَا جارِيَةٌ صَغيرَةٌ ، وفي رِجلَيَّ خَلخالانِ مِن ذَهَبٍ ، فَجَعَلَ رَجُلٌ يَفُضُّ الخَلخالَينِ مِن رِجلَيَّ ، وهُوَ يَبكي . فَقُلتُ : ما يُبكيكَ ، يا عَدُوَّ اللّه ِ ؟ فَقالَ : كَيفَ لا أبكي وأنَا أسلُبُ ابنَةَ رَسولِ اللّه ِ ؟ فَقُلتُ : لا تَسلُبني ! قالَ : أخافُ أن يَجيءَ غَيري فَيَأخُذَهُ ! قالَت : وَانتَهَبوا ما فِي الأَبنِيَةِ حَتّى كانوا يَنزِعونَ المَلاحِفَ عَن ظُهورِنا... ▪️ به نقل از فاطمه ، دختر امام حسين عليه السلام ـ : اوباش ، به خيمه ما وارد شدند . من كه دخترى خردسال بودم ، دو خلخال طلا بر پاهايم داشتم . مردى خلخال ها را از پاهايم بيرون مى كشيد و مى گريست. گفتم : چرا مى گريى ، اى دشمن خدا؟ گفت : چگونه نگِريم ، در حالى كه زيور دختر پيامبر خدا را بر مى دارم؟! گفتم : [خُب ،] بر ندار ! گفت : مى ترسم كسى جز من بيايد و آن را بردارد! آنان آنچه را هم كه در خيمه هاى بر پا شده، به چشم مى خورد ، به تاراج بردند و حتّى روپوش هايى را كه خود را با آنها پوشانده بوديم ، از رويمان كشيدند و بردند https://eitaa.com/rozeh1443
▪️حميد بن مسلم گفت: چون آتش در خيمه‏ها بلندي و افزايش گرفت، «رأيتُ امرأةً ألقت نفسها علي النار فجائت بجسد کأنه ميتٌ و رِجلاهُ تَجران علي الأرض» 🔸️زني را دیدم که خود را در آن آتش شعله‏ور بيفکند و جسدي را بیرون آورد که گوئیا مرده است و هر دو پايش را بر زمين مي‏کشيد. گفتم: «اين جاريه کيست؟» گفتند: «زينب دختر اميرالمؤمنين است.» گفتم: «اين بيمار کيست؟» گفتند: «علي بن الحسين عليهم‏السلام.» و چون آن جاريه را نظر به پسر سعد افتاد، فرمود: «اي پسر سعد! خداوند نسلت را قطع نمايد. آيا پدرت سعد تو را به اين کار وصيت نهاده بود؟» 📚ناسخ التواريخ حضرت زينب الکبري عليهاالسلام، 253، 252، 242، 240/1. نکات مقتل : 1. بزرگترین درس مقتل ولایت مداری زنها است که در خیام محکم نشسته بودند و منتظر فرمان امام زمانشان بودند می سوختند و منتظر فرمان ولایت بودند. امام حسین ع موکدا به زنان فرموده بودند که خیمه را ترک نکنند و ما می بینیم بغیر از چند نفر از زنان که حضورشان در میدان و کمک به امام حسین ع لازم بود نامی از سایر زنان در منابع مقتلی نیست و از آنان به صورت حرکت های دسته جمعی یاد می شود که بزرگترین درس عفاف و حجاب برای زنان عاشورایی است و به دلیل همین عفت و حجاب است که سوال می شود آیا حضرت لیلی و یا همسر عباس ع و ..در کربلاء بوده اند؟ جواب عفاف و حجاب شدید آنها در خیام است. که در جمع حاضر نشده اند. و نامی از آنها نیست. زنان بعد از حکم امام سجاد ع فرار کردند . می سوختند مطیع ولایت بودند آتش نتوانست آنها را از ولایت جدا کند. https://eitaa.com/rozeh1443
عجیب نبود سم اسبهایشان هم بوی سیب میداد . میگفت طبق جستجوهای من از چند سایت سوارکاری و پرسیدن از رفقای آشنا با اسب؛ نعل تازه چون بر سنگ و خاک ساییده نشده لبه‌های تیزتر و برنده‌تری دارد . وزن هر اسب بالغ نژاد عرب چیزی حدود سیصد و پنجاه تا چهارصد کیلو گرم است منهای وزن سوار جنگجو که به آن اضافه می‌شود. از فیزیک چیزی سر در نمی آورم اما یک جسم چهارصد کیلوبی وقتی با سرعتی حدود چهل کیلومتر در ساعت وقتی به جسمی حدود هشتاد کیلو برخورد می‌کند و از روی آن رد می‌شود تقریبا چیزی از جسم هشتاد کیلوبی باقی نمی‌ماند… بگذریم... . یا محامی بلا معین... غریب گیر آوردنت ... https://eitaa.com/rozeh1443