eitaa logo
روضه دفتری
3.4هزار دنبال‌کننده
38 عکس
30 ویدیو
87 فایل
با توکل بر خدا و توسل بر اهل بیت روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی آیدی کانال در ایتا و تلگرام 👇👇👇
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ ⚫️🥀 ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 امشب چه کنم در این هوا می سوزم با خاطره ی کرب و بلا می سوزم چون شمع ميان حجره زینب تنها با ذکر شهید سر جدا مي‌سوزم ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 عزیز فاطمه و دخت مرتضی زینب به قلب سوخته ی ما نظر نما زینب نگر که بار گنه خم نموده قامت ما برای عفو خطامان نما دعا زینب ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 سکّانِ سَفینةُ النجاتی ...زینب شریانِ سعادت و حیاتی...زینب در منصب عشق و معرفت...کولاکی دارای عُلـوُّ الدرجاتی.... زینب ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 زن مگو مرد آفرین روزگار زن مگو بنت الجلال اخت الوقار زن مگو عرش خدا را قائمه یک محمد یک علی یک فاطمه ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 در برج ولایت است کوکب زینب علّامه نارفته به مکتب زینب گفتم به فلک دلت به احوال که سوخت بی‌پرده دو بار گفت زینب زینب 🔳 این لحظه بدونِ سایه ات جانکاه است باز آ و بگو که فاصله کوتاه است هر چند تمامِ تَنِ من هم زخم است کمتر زِ هزار و نُهصد و پنجاه است 🔳 بر سینه یِ خود پیرهن ات را دارم بد جور هوای دیدنت را دارم وا کن گره یِ مُشتِ مرا تا بینی با خویش عقیقِ یمنت را دارم ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 زينب آخر اين شبِ تاريك را سر مي‌كند ياد از ياس و شقايق، يا صنوبر مي‌كند اين وداعِ آخر و جان دادنِ بانوي عشق عاقبت وصل حسينش را ميّسر مي‌كند شاعر: ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 ای کاش که در خدمت زینب باشیم گریان غم و محنت زینب باشیم یکشب حرم رقیه جان باشیم و... یکشب حرم حضرت زینب باشیم ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 ببین از داغ تو خیلی شكستم شكستم كه چنین از پا نشستم شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسی كه هستم 🔳 به یادت در نوای آب آبم چنان تو زیر تیغ آفتابم تو راحت خفته ای در خانه ی قبر ولی من از غمت خانه خرابم 🔳 لباس تو در آغوشم برادر صدایت مانده در گوشم برادر تو ماندی بی كفن بر خاك صحرا چگونه من كفن پوشم برادر 🔳 سراسر نیزه میبینم به خوابم سر و سرنیزه میبینم به خوابم همین كه پلك بر هم می گذارم تو را بر نیزه میبینم به خوابم 🔳 دلم هر روز سوی نیزه میرفت كه خونت در گلوی نیزه میرفت چه می شد مثل سرهای شهیدان سر من هم به روی نیزه میرفت ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 آن روز حسین یک‌صدا، زینب بود آیینهٔ غیرت خدا، زینب بود زینب زینب زینب زینب زینب آن روز تمام کربلا زینب بود ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 از غربت زینب دل من بی تاب است ازغصه ی اوست دیده ام پر آب است امشب شده ام اگر غمین زینب از لطف دعای حضرت ارباب است ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 جا دارد اگر فلک کنون گریه کند با زخم دل و سوز درون گریه کند تو زینبی و مهدی زهرا شب و روز از بهر اسارت تو خون گریه کند 🔳 در کرببلا به دردها درمان داد جان داد ولی جان به ره جانان داد بر برگ گل لاله نوشتند به خون از هجر حسین، زینب آخر جان داد ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 من در حرمت اشاره ها را دیدم مرگ همه ی ستاره ها را دیدم از اسب همینکه بر زمین افتادی وا کردن گوشواره ها را دیدم ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 ای در مقام نُطق و بیان حیدری کلام دخت امام و اخت امام نائب الامام بر ما نمای یک نظر لطف از کرم ای زینب ای سلیل نبی فاطمی مرام ▪️ زینب که به دل داغ فراوان دارد از شدّت غم سینه ی سوزان دارد او هست پیام آور صحرای بلا بیش از همه غم ها غم هجران دارد ▪️ تویی صبوره ی دوران پر بلا زینب پیام آور صحرای نینوا زینب فقط تویی که به ام المصائبی مشهور اسیر و قافله سالار کربلا زینب ▪️ عزیز فاطمه و دخت مرتضی زینب به قلب سوخته ی ما نظر نما زینب نگر که بار گنه خم نموده قامت ما برای عفو خطامان نما دعا زینب ▪️ اسوه ی تقوا و صبر و استقامت زینب است پشتبان دین و قرآن و امامت زینب است با بیان، بنیاد استبداد را در هم شکست حافظ خون برادر با اسارت زینب است ▪️ ویرانگر بنیاد استبداد زینب آن اسوه ی ایمان و استعداد زینب لرزاند کاخ دشمنانش را چو حیدر تا خطبه اندر کوفه کرد ایراد زینب ▪️ ای رهنمای راه عدل و داد زینب وی یکّه تاز عرصه ی ارشاد زینب دستم ز دامانت رها منمای بی بی حق علی تا عرصه ی میعاد زینب ▪️ دخت حیدر زینب غم مبتلا بعد عمری درد و رنج و ماجرا با دلی پر خون از این دار جهان گشت عازم جانب مُلک بقا ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 زلف عفاف ، رشته دامان زینب است آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است  آن که وصفش می رباید هوش از سر زینب است  مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست  فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است  گر علی بن ابی طالب بود معیار صبر  آن که صبرش با علی گردد برابر زینب است ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 بیا بنشین برادر غصه دارم هزاران سال گویا بی قرارم اجازه می دهی بعد از اسیری سرم را روی دامانت گذارم ⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله
❣﷽❣ ⚫️ دل را ز غم علی مشوش می‌کرد نفرین به همان که بُرد آتش، می‌کرد دانی چه به فاطمه گذشت این ایام از شدت گریه دائماً غش می‌کرد* ✍ *يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَة ترجمه: ساعت به ساعت از هوش می‌رفت. 📚مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 3، ص 362 🥀🥀 هر آینه مظهر علی خواهم شد در معرکه حیدر علی خواهم شد ای اهل سقیفه! همه آماده شوید من یک تنه لشکر علی خواهم شد ✍ 🥀🥀 ای نام علی ذکر لبت یازهرا ای لیله‌ی قدر، هر شبت یازهرا از بهر شفاعتِ دلِ ما کافی‌ست... یک گوشه‌ی چشم زینبت یازهرا ✍ 🥀🥀 آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟ ✍ 🥀🥀🥀🥀 دردی‌ست به سینه‌اش که بی تسکین است در خویش شکسته، ساکت و غمگین است از سرخی روی یاس می‌شد فهمید پاییز چقدر سیلی‌اش سنگین است! ✍ 👆 🥀🥀🥀🥀 رویِ یاس مصطفی شد اَرغوانی پیشِ من قامتِ تازه‌جوانی شد کمانی پیشِ من ضربه‌یِ دستِ سقیفه مادرم را زد زمین هر دوچشم از کار اُفتادند آنی پیشِ من 🥀🥀 تا خانه راهی نیست امّا مادر ما آنقدر افتاده زمین درکوچه ها تا .... فهمیده راز کوچه را از خاک چادر هم زینبِ غم‌دیده هم بابایِ تنها 🥀🥀 برادر چرا بغض داری بگو؟! چرا مضطر و بی‌قراری بگو؟! چرا چادرِ مادرم خاکی است ؟! چرا چشمِ تو شد بهاری بگو؟! 🥀🥀 رنگِ پریده‌یِ حسنت روضه‌خوانِ توست گلهایِ سرخِ پیرُهَنت روضه‌خوانِ توست ارثیِّه‌یِ تو بُغچه‌ای از آهِ زینب است زهرا عزیزِ بی‌کفنت روضه‌خوانِ توست 🥀🥀 گوشهایِ چاه را آهِ علی پُر کرد آه بی تو یازهرا شدم از زندگی دلسرد آه سینه‌ام ازکینه‌هایِ این مدینه سوخته مردِ تنهای خدا و این‌همه نامرد آه 🥀🥀 رویِ من زرد ُو دوچشمِ حسنت سرخ شده غسل دادم تنت امّا کفنت سرخ شده وارثِ چادرِ خاکیِ تو هم فهمیده میخ باچشمه‌یِ خونِ بدنت سرخ شده 🥀🥀 صورتِ رازنگهدارِ تو بر دیوار است از عطش یا غمِ تو باز حسین تب‌دار است دیدنِ بسترت وُچادر وُ در سخت ولی .... وای جاروزدنِ دخترکت دشوار است 🥀🥀 حرم برایِ غمِ بی‌حرم زدیم بیا به عشقِ فاطمه دَم از عَلَم زدیم بیا به نامِ یاس از عبّاس وُ علقمه خواندیم رضایِ مادرت آقا رقم زدیم بیا 🥀🥀 ضربه بر در خورد ُو لوحِ یاسِ خانه سرخ شد میخ از خونِ دل وُ هُرمِ زبانه سرخ شد کوثرِ بی‌جانِ حیدر رویِ خاک افتاد وای رویِ غیرت از غمِ تلخِ زمانه سرخ شد 🥀🥀 جنسِ عزایِ فاطمیِّه جنسِ دیگری‌ست قلبی که فاطمی شده وَاللّه حیدری‌ست سینه‌زنِ مدینه‌یِ غمهایِ مادرم الگویِ نابِ سینه زدن یابن‌َالعسکری‌ست 🥀🥀 در سینه‌یِ سقیفه فقط کینه ریشه داشت بغضِ علی ُوفاطمه‌اش را همیشه داشت کوبید با لگد به در ُو یک نفر نگفت ملعون نزن .... وَ مادرِ ما بارِ شیشه داشت 🥀🥀 دشمن شکسته دنده وُ پهلویِ من علی وای از غلافِ کینه و بازویِ من علی ملعون مرا زمین زد وُ جانم کشید وُ بُرد کوریِ اهلِ فتنه هیاهویِ من علی 🥀🥀 خاطراتِ در وُ دیوار عذاب‌آوربود مادرم بود ولگد بود وفشارِ در بود غنچه‌ای وانَشده در رَحِمَش پرپر شد ردِّ خونابه رویِ میخِ در وُ بستر بود 🥀🥀 اشکهایت قاتلِ زهراست پاکش کن علی فکرِ بغضِ مجتبی وُ قلبِ چاکش کن علی جان‌نثارت از تو دارد خواهشی سردارِ عشق نیمه‌شب دور از نگاهِ شهر خاکش کن علی ( )👆👆 🥀🥀🥀🥀 امشب تو شمع انجمنم باش یا‌علی فردا گواه سوختنم باش یاعلی دیگر هرآنچه بود گذشته‌است،بعد از این خیلی مراقب حسنم باش یاعلی شاعر : علی مزرعی 🥀🥀 تو ای غم! دست بردار از سر من نمانده اشک در چشم تر من از آن‌روزی که بین شعله‌ها رفت نفس تنگی گرفته مادر من 🥀🥀 تنش می‌سوخت در هُرم شراره سخن می‌گفت تنها با اشاره تنور خانه که روشن شد امروز سیاهی رفت چشمانش دوباره 🥀🥀 با دل که هزار تکه باشد زهرا تکلیف مرا بگو چه باشد زهرا گفتی که بگریم به یتمانت، چشم پس گریه کن علی که باشد زهرا؟ 🥀🥀 کوهم ولی از فراق تو لرزیدم آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم می‌سوزم از این داغ که وقت غسلت رویی که به من نشان ندادی دیدم ✍ 🥀🥀 از جنگ برگشته علی یا از سرِ قبر؟! پشت سرِ تابوت مردِ خیبر افتاد... ✍ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari
❣﷽❣ 🔆 🔆 درمانده ای و اگر به دنبال نجات دل خسته ای و چشم به راه برکات تا حال دلت خوب شود پس بفرست بر شمس جمال شاه مردان صلوات 🔆🔅🔆🔅🔆 برطاقِ سقر نوشته باخطّ جلیّ کی بی خبران زقدرتِ لم یزلی ایجادنمی کرد خدا دوزخ را لو اجتَمعَ النّاسُ علی حبِّ علیّ 🔆🔅🔆🔅🔆 بنازم این عطای بی کران را ولایت عهدی مولایمان را به عشق حیدرش الله بخشید گناه شصت سال شیعیان را 🔆🔅🔆🔅🔆 خورشید شکفته در غدیر است علی باران بهار در کویر است علی بر مسند عاشقی شهی بی همتاست بر ملک محمدی امیر است علی 🔆🔅🔆🔅🔆 علی در عرش بالا بی نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است 🔆🔅🔆🔅🔆 جبرییل مکرر این صلا را سر داد بلغ ، بلغ ، ندا به پیغمبر داد فرمان خداست بر سر دست بگیر آن دست که در رکوع انگشتر داد 🔆🔅🔆🔅🔆 آن روز که خم ، به دست دو دریا رفت فردوس به خاک بوسی صحرا رفت فر یاد فلک به " اِکفِیانی " برخواست تا دست محمد و علی بالا رفت 🔆🔅🔆🔅🔆 پُر شد اُفُق از مهر جهانتاب علی نشناخت کسی گوهر نایاب علی روزیکه رسول گفت: «سَدِّ الاَبْوابْ» درها همه بسته شد به جز باب علی سُدُّوا الْأَبْوَابَ الشَّارِعَةَ فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ. (الأمالي، للصدوق،ص334) 🔆🔅🔆🔅🔆 تا قافیه شعر امیر است و غدیر است برخیز که هنگام مراعات النظیر است من ماتَ علی حُبِّ علی ماتَ شهیدا آنانکه نمردند بمیرند که دیر است 🔆🔅🔆🔅🔆 تقدیر به سرنوشت خود می بالید آن روز خدا که حق به حقدار رسید با دست نبی دست علی بالا رفت تا کور شود هرآنکه نتواند دید 🔆🔅🔆🔅🔆 عالم به مثال تو چنین ماه ندید اسلام شبیه تو مع الله ندید زهرا که همه عالم و آدم به فداش والله بجز تو یار دلخواه ندید 🔆🔅🔆🔅🔆 در عرش نوشته اند خیرالناسی روح ادب و حماسه و احساسی در وصف تو بسیار نوشتند ولی در وصف تو این بس پدر عباسی : 🔆🔅🔆🔅🔆 از عمق دل خویش جلی می گوییم با نغمه ی بین المللی می گوییم یک روز می آید که به گرد کعبه کوری عدو علی علی می گوییم (توحید شالچیان ناظر) 🔆🔅🔆🔅🔆 چون صبح الست، عهد دیرینه گرفت قرآن مجسم به روی سینه گرفت فرمود: علی از من و، من از علی‌ام آیینه به روی دست آیینه گرفت 🔆🔅🔆🔅🔆 با غیر بگو: ثوابْ در دستِ علی‌ست دنیاست سراب و آبْ در دستِ علی‌ست چرخاندنِ ذوالفقار در جای خودش چرخاندنِ آفتابْ در دستِ علی‌ست 🔆🔅🔆🔅🔆 شده با مرتضی کامل چه دینی! به احمد داده حق چه جانشینی! به شخصی غیر حیدر تا قیامت نـمــی‌آیــد امـیـرالـمــؤمــنـیـنــی ✍ 🔆🔅🔆🔅🔆 یقیناً جایِ امّا و ولی نیست کسی غیر از "علی" بر ما ولی نیست قسم بر بایِ بِسمِ الله... هرگز ِصِراطَ المستقیمی جز "علــی" نیست ✍ 🔆🔅🔆🔅🔆 نمی‌خواهم به جز حیدر امیری پناهی، چاره‌سازی، دستگیری شعارم هست در روز قیامت غدیری‌ام، غدیری‌ام، غدیری ✍ 🔆🔅🔆🔅🔆 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari
❣﷽❣ ⚫️ دل را ز غم علی مشوش می‌کرد نفرین به همان که بُرد آتش، می‌کرد دانی چه به فاطمه گذشت این ایام از شدت گریه دائماً غش می‌کرد* ✍ *يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَة ترجمه: ساعت به ساعت از هوش می‌رفت. 📚مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 3، ص 362 🥀🥀 هر آینه مظهر علی خواهم شد در معرکه حیدر علی خواهم شد ای اهل سقیفه! همه آماده شوید من یک تنه لشکر علی خواهم شد ✍ 🥀🥀 ای نام علی ذکر لبت یازهرا ای لیله‌ی قدر، هر شبت یازهرا از بهر شفاعتِ دلِ ما کافی‌ست... یک گوشه‌ی چشم زینبت یازهرا ✍ 🥀🥀 آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟ ✍ 🥀🥀🥀🥀 دردی‌ست به سینه‌اش که بی تسکین است در خویش شکسته، ساکت و غمگین است از سرخی روی یاس می‌شد فهمید پاییز چقدر سیلی‌اش سنگین است! ✍ 👆 🥀🥀🥀🥀 رویِ یاس مصطفی شد اَرغوانی پیشِ من قامتِ تازه‌جوانی شد کمانی پیشِ من ضربه‌یِ دستِ سقیفه مادرم را زد زمین هر دوچشم از کار اُفتادند آنی پیشِ من 🥀🥀 تا خانه راهی نیست امّا مادر ما آنقدر افتاده زمین درکوچه ها تا .... فهمیده راز کوچه را از خاک چادر هم زینبِ غم‌دیده هم بابایِ تنها 🥀🥀 برادر چرا بغض داری بگو؟! چرا مضطر و بی‌قراری بگو؟! چرا چادرِ مادرم خاکی است ؟! چرا چشمِ تو شد بهاری بگو؟! 🥀🥀 رنگِ پریده‌یِ حسنت روضه‌خوانِ توست گلهایِ سرخِ پیرُهَنت روضه‌خوانِ توست ارثیِّه‌یِ تو بُغچه‌ای از آهِ زینب است زهرا عزیزِ بی‌کفنت روضه‌خوانِ توست 🥀🥀 گوشهایِ چاه را آهِ علی پُر کرد آه بی تو یازهرا شدم از زندگی دلسرد آه سینه‌ام ازکینه‌هایِ این مدینه سوخته مردِ تنهای خدا و این‌همه نامرد آه 🥀🥀 رویِ من زرد ُو دوچشمِ حسنت سرخ شده غسل دادم تنت امّا کفنت سرخ شده وارثِ چادرِ خاکیِ تو هم فهمیده میخ باچشمه‌یِ خونِ بدنت سرخ شده 🥀🥀 صورتِ رازنگهدارِ تو بر دیوار است از عطش یا غمِ تو باز حسین تب‌دار است دیدنِ بسترت وُچادر وُ در سخت ولی .... وای جاروزدنِ دخترکت دشوار است 🥀🥀 حرم برایِ غمِ بی‌حرم زدیم بیا به عشقِ فاطمه دَم از عَلَم زدیم بیا به نامِ یاس از عبّاس وُ علقمه خواندیم رضایِ مادرت آقا رقم زدیم بیا 🥀🥀 ضربه بر در خورد ُو لوحِ یاسِ خانه سرخ شد میخ از خونِ دل وُ هُرمِ زبانه سرخ شد کوثرِ بی‌جانِ حیدر رویِ خاک افتاد وای رویِ غیرت از غمِ تلخِ زمانه سرخ شد 🥀🥀 جنسِ عزایِ فاطمیِّه جنسِ دیگری‌ست قلبی که فاطمی شده وَاللّه حیدری‌ست سینه‌زنِ مدینه‌یِ غمهایِ مادرم الگویِ نابِ سینه زدن یابن‌َالعسکری‌ست 🥀🥀 در سینه‌یِ سقیفه فقط کینه ریشه داشت بغضِ علی ُوفاطمه‌اش را همیشه داشت کوبید با لگد به در ُو یک نفر نگفت ملعون نزن .... وَ مادرِ ما بارِ شیشه داشت 🥀🥀 دشمن شکسته دنده وُ پهلویِ من علی وای از غلافِ کینه و بازویِ من علی ملعون مرا زمین زد وُ جانم کشید وُ بُرد کوریِ اهلِ فتنه هیاهویِ من علی 🥀🥀 خاطراتِ در وُ دیوار عذاب‌آوربود مادرم بود ولگد بود وفشارِ در بود غنچه‌ای وانَشده در رَحِمَش پرپر شد ردِّ خونابه رویِ میخِ در وُ بستر بود 🥀🥀 اشکهایت قاتلِ زهراست پاکش کن علی فکرِ بغضِ مجتبی وُ قلبِ چاکش کن علی جان‌نثارت از تو دارد خواهشی سردارِ عشق نیمه‌شب دور از نگاهِ شهر خاکش کن علی ( )👆👆 🥀🥀🥀🥀 امشب تو شمع انجمنم باش یا‌علی فردا گواه سوختنم باش یاعلی دیگر هرآنچه بود گذشته‌است،بعد از این خیلی مراقب حسنم باش یاعلی شاعر : علی مزرعی 🥀🥀 تو ای غم! دست بردار از سر من نمانده اشک در چشم تر من از آن‌روزی که بین شعله‌ها رفت نفس تنگی گرفته مادر من 🥀🥀 تنش می‌سوخت در هُرم شراره سخن می‌گفت تنها با اشاره تنور خانه که روشن شد امروز سیاهی رفت چشمانش دوباره 🥀🥀 با دل که هزار تکه باشد زهرا تکلیف مرا بگو چه باشد زهرا گفتی که بگریم به یتمانت، چشم پس گریه کن علی که باشد زهرا؟ 🥀🥀 کوهم ولی از فراق تو لرزیدم آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم می‌سوزم از این داغ که وقت غسلت رویی که به من نشان ندادی دیدم ✍ 🥀🥀 از جنگ برگشته علی یا از سرِ قبر؟! پشت سرِ تابوت مردِ خیبر افتاد... ✍ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari