4_5823519184251782214.mp3
4.61M
صوت👆👆
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#روضه _ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام
جان به لب دارم و از درد کشم پا به زمین
ای قرارِ دلِ من ، دلبرِ من ای پسرم
«عَقیدِ» خادم امامِ عسکریِ ، میگه دیدم آقا یه نگاه به من کرد ، آخه وقتی جگر پاره پاره میشه دیگه سخن گفتن سخت میشه ... بعضی وقتا با اشاره باید صحبت کرد ... هر طوری بود امام عسکری به من فهماند عقیل مقداری از این آبِ جوشانده برا من بیار ... جگرم داره از تشنگی میسوزه ...
«عَقیدِ» میگه آب آوردم ، داخلِ یه ظرفی ریختم دادم دستِ امامِ عسکری آنقدر ضعف به پیکرِ امام حسن هست ، ای جوون ها ... این امام هم در جوانی به شهادت رسوندن بعضی ها 29 سال گفتن بعضی ها 28 سال ... اما انقدر میگه دیدم ضعف بر پیکرِ امام عسکری هست ، که این ظرفِ آب رو دستش دادم هی میلرزید ...
اومد آب بخوره انقدر این ظرف به دندان هایِ آقا خورد نتونست آب رو نوشِ جان کنه ... آب از دستش رویِ زمین افتاد ... فرمود «عَقیدِ» برو در اتاقِ کناری یه آقازاده ای رو میبینی سر به سجده گذاشته اون پسرم مهدیِ ... برو صدا کن مهدی بیاد ، او به من آب بده ...
میگه اومدم ، در حجرۀ بغل نگاه کردم دیدم یه مه پاره ای سر به سجده گذاشته .... انگشتِ سبابه ش رو ، رو به آسمان گرفته داره با خدا مناجات میکنه ... ایستادم آقا نمازش رو سلام داد عرضه داشتم آقاجان پدرتون شما رو احضار کردن ، با عجله آقا آمد ... تا نگاهِ امام حسن به جمالِ مهدی ش افتاد ، دیدم این بابا داره اشک میریزه ....
صدا زد یا سَیِّدَ اَهْلِ بَیْتِهِ ، مهدی جان إسْقِنِی الْمَاءَ بیا به من آب بده ... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی ... من دیگه آمادۀ سفرم ، دارم میرم بابا ...
دیدم امام زمان آمد کنار بابا نشست ، ظرف آب رو حجه بن الحسن تا کنارِ لبان مبارکِ امام حسن آورد ، آقا لحظه هایِ آخر ، آب رو نوش جان کرد ، یه نگاه تو صورت مهدی ش کرد ، صدا زد بابا ، همۀ غصۀ من ، غربت و تنهایی توست ... بابا بعد من آوارۀ بیابون ها میشی مهدی جانم ... بعدِ من بیابون گرد میشی پسرم ...
همۀ غصۀ من غربت تنهایی توست
این چنین گریه نکن در بر من،ای پسرم
با قدِ خم شدۀ خویش مرا می خواند
از جنان مادرِ غم پرورِ من ، ای پسرم
روضه م تمام ، آری این امام با جیگر پاره پاره ، با لب تشنه ، اما لب تشنه از دنیا نرفت ... آب رو به لبان مبارکش رسوندند ... اما خود امام عسکری هم اون لحظه هایِ آخر ، هی گریه برا جد غریبش حسین می کرد ، آی حسین ……..
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
دوبیت شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
پسری روضه خوانِ یک پدر است
پدری نـدبه خـوانِ یک پسر است
دارویِ دردِ قلـبِ هـر شـیعه....
روزِ وصـلِ امـامِ منـتـَظـَر است
#شهادت_امام_حسن_عسکری
#حسین_ایمانی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
:
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴زبانحال ا مام عسگری ع
شب شهادت ☘☘☘☘
*******************
گوشه بیکسی، خسته و خونجگر
دیده دارم به ره، تابیایی ز در
ای حبیب من☘ گلعذارمن☘
روشنی بخش☘. شام تارمن 2 ☘
الوداع بابا ☘ مهدی موعود 3 ☘
آه و واویلا آه وواویلا 3
"""""""""""""""""""""،،،"""""""""""""
همه پیکرم سوزد از زهر کین
برلب خشک من. خون نشسته ببین
میروم امشب ☘ تاجنان مضطر☘
تاببینم من☘ چهره مادر. 2 ☘
الوداع بابا...............
""""""""""""""""""""""""""""""""""""
خانه من شده. قتله گاهم خدا
باتن خسته ام. میروم زین سرا
میروم دیگر. ☘ پسرم مهدی☘
میسپارم ترا.☘ بر خدا مهدی 2 ☘
الوداع بابا.............
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
عیسی دین محمدی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
4_5818684051803865668.mp3
3.5M
📜ویژه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
#زمینه
#غمزدهـیـزهرـجفایی
#حاج_محمد_رضا_بذری
—----------------------------
—------------------------------
غمزده ی زهر جفایی
نداری تو آه و نوایی
داری میشی کرببلایی
(امام حسن غریب مادر)4
(مادر غریبت دوباره سینه زن شده
ذکر دل خستم بازم حسن حسن شد)2
به یاد اون غریبی که
دلش پر از محن شد
تو کوچه های بی کسی
عصای دست من شد
(مثل حسن غربت کشیدی
از آدما خیری ندیدی
به آخر دنیا رسیدی)2
(امام حسن غریب مادر)4
(به پیش نگاهم این قدِ دست و پا مزن
من و نسوزون و مهدیت و هی صدا مزن)2
دیگه آتیش غربتش
تو سینه ها پا میگیره
پر کشیدی و این پسر
برات و عزا میگیره
اسمش همش روی لبامه
شمشیر اون بین نیامه
همیشه فکر انتقامه
(امام حسن غریب مادر)4
—-------------------------
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
4_5818684051803865667.mp3
1.56M
▪️سینه زنی زمینه_شهادت امام حسن عسکری علیه السلام _حاج محمد رضا بذری▪️
🔳▪️▪️🔲▪️▪️🔳
روضه میخونی امشب تنها
شال عزات و دیدم آقا
ناله زدم باچشم گریون
آجرک الله یبن الزهرا
پدرت گوشه ی بستر
تو جوونی شده پرپر
( شبیه مادر)3
(سینه میزنم شب شهادت
صاحبِ عزا سرِت سلامت)2
وایِ من از این غمهای تو
خون به دلم از اشکای تو
بس که غریب بود حتی خونش
تحت نظر بود بابای تو
سامرا دل پریشونه
شده قبرش غریبونه
(میون خونه)3
(بین بسترش دور از مدینه
دست و پا میزد با زهر کینه)2
پدرت گوشه ی بستر
تو جوونی شده پرپر
( شبیه مادر)3
(سینه میزنم شب شهادت
صاحبِ عزا سرِت سلامت)2
آب میرسونی مثل سقا
تو به لبای خشک بابا
حرف عطش شد یادِت افتاد
طفل رباب و موج دریا
دیدی می لرزه هی دستاش
ظرف آب میخوره به لبهاش
(غصه تو چشماش)3
دیگه ندیدی لبای خونی
نه بزم مِی ، نه خیزرونی
(سینه میزنم شب شهادت
صاحبِ عزا سرت سلامت )
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
4_6012403135736186209.MP3
131.5K
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#صلوات_اول_مجلس
ایام شهادت جانگداز و مظلومانه آقا و مولامون امام حسن عسکری علیه الصلاه و السلام است، هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آن حضرت و عرض تسلیت به محضر ولی نعمتمون آقای عالم و آدم، حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه، تسلای دل داغدارشون، تعجیل در فرج مقدسشون اجماعا صلوات بلندی عنایت بفرمایید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
4_6012403135736186206.MP3
485.2K
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
(السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
🔸هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه...
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
آجرک الله یا صاحب الزمان
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
بمیرم برات یا صاحب الزمان...
پنج سال بیشتر نداشتید اقا...
داغ بابا رو به دلتون گذاشتند...
🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
از همینجا یک کاروان دل بریم...
خانه امام عسکری...
🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
راوی میگه لحظات آخر...
دیدم امام عسکری در بستر بیماری...
فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید...
بگید پسرم بیاد...
میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم...
یه آقازاده خوش سیمایی...
صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه...
مشغول عبادت خداست...
(الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه)
عرضه داشتم آقا جان...
حال امام عسکری منقلبه...
میگه تا بر پدر وارد شد...
نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد...
صدا زد...
یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ...
إسْقِنِی الْمَاءَ...
پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار
بابا...
فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی...
من دیگه رفتنیم بابا...
دیگه بعد از من یتیم میشی بابا...
دیگه بعد از من غریب میشی بابا...
پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری...
همه تنهات میگذارند...
خدا ميدونه...
خیلی سخته برا فرزندی ببینه...
جلو چشمانش بابا داره جان میده...
نتونه کاری کنه...
اما هر طوری بود لحظات آخر...
حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند...
نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند...
عرضه بداریم یا صاحب الزمان...
خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید...
پدر رو سیراب کردید...
🔸پدرت لحظه های آخر عمر
🔸آب از دست پاکتان نوشید
اما یا صاحب الزمان...
میخوام بگم...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
آی کربلایی ها...
آماده ای بگم یا نه...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
🔸تشنگی از گلویش می جوشید
مردم.. من از شما سوال میکنم...
لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟...
عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند...
یک طرف علی اکبر...
با بدن قطعه قطعه...
روی زمین کربلا...
یک طرف دیگه هم امام سجاد...
از شدت بیماری...
با صورت به زمین افتاده...
نميتونه از جاش بلند شه...
لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله...
دید کسی نمیاد کنارش...
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه...
( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ )
شمر روی سینه حسین...
خنجر برهنه کرده...
تسلای دل امام زمان...
ناله بزن یاحسین...
🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود
🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود
🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود
🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
فایل صوتی👇
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
متن روضه 2
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
آجرك الله يا صاحب الزمان...
امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی...
برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و...
اشک میریزی...
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
داغ پدر.. خیلی سخته...
مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره...
مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره...
🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو
🔸در خون نشسته است دل درد پرورت
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره...
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
🔸سیراب گشته است به دست مطهرت
یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند...
اون موقعیه که...
بابا در بستر احتضار باشه و...
فرزند نتونه کاری کنه...
امام زمان آمد کنار بابا نشست...
هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد...
گریه میکرد...
یک وقت امام عسکری فرمودند...
پسرم... مهدی جان...
تشنه ام بابا...
سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند...
خود امام زمان...
با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند...
پدر رو سیراب کردند...
عرضه بداریم...
یا صاحب الزمان...
خوب شد شما...
لحظه آخر کنار پدر بودید...
حضرت رو سیراب کردید...
نگذاشتید امام عسکری...
با لب تشنه از دنیا بره...
اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا...
گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از بدنش جدا کردند...
🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است
🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
فقط همین رو بگم...
وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها...
دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح...
صدا زد... ذوالجناح...
میدونم بابام رو به شهادت رسوندند...
میدونم سر از بدنش جدا کردند...
فقط بهم بگو...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً
🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
4_5996998728722942624.mp3
1.54M
صوت👆👆
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#شهادت_امام_
#حسن_علیه_السلام
#روضه_____🔻
امشب دلم می خواهد همه شما را در خانه امام حسن مجتبی(ع) پسر بزرگ زهرا(س) ببرم.
امام دوم و سبط رسول و پور بتول
که ذولجلال بنامید از ازل حسنش
چه حرفها که شنید از زبان دشمن و دوست
که بود سخت تر از زخم نیزه بر بدنش
عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند،باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. بارها مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد.ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم،یزید می گیرم. این زن فریب خورد.آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود. این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود،تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد. شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم!آه جگرم!
شماها بیشترتان زن دارید. می دانید چه می گویم. هر مردی در زندگی هر دردی داشته باشد اول به زنش می گوید. آی بمیرم برایت امام حسن!که در خانه ات هم غریب بودی،زنت دشمنت بود. تا آب از گلویش پایین رفت عوض اینکه زنش جعده را صدا بزند صدا زد: کنیزها!بروید زینیم بگویید بیایید، خواهرم بیاید،این بلاکش دوران باید. بی بی را خبر کردند، آمد. صدا زد: حسنم! داداش چه شده؟ صدا زد: خواهرم!حالم منقلب است. برو زود حسینم راخبر کن بیاید. نمی دانم رفقا! هیچ وقت مریض شده اید تا ببینید خواهرتانچه می کند؟ آی آنهایی که خواهر دارید تا زنده است قدرش را بدانید.خواهر خوب نعمتی است. وقتی آدم مریض می شود خواهر می آید،جلوی چشم آدم چیزی نمی گوید، اما می رود در صحن حیاط هی پشت دستش می زند و می گوید: نمی دانم داداشم چه شده است. بروید زودتر طبیب بیاورید برادم ناراحت است. امشب چراغها را خاموش کنید. چرا؟ چون کنارقبر امام حسن(ع) تاریک است همه کنار بستر امام حسن (ع) آمدند. صدا زد: برادرم! چه شده داداش؟ فرمود: حسینم! هر چه به سرم آمد از همین کوزه بود. برادرم!به خدا قسم اگر بخواهم بگویم،چه کسی زهرم داد می توانم بگویم،اما رسوایش نمی کنم. چقدر این بچه های فاطمه(ع) آقا هستند. صدا زد : حسینم ! دلم می خواهد مرا به سوی قبر جدم پیغمبر (ص) ببری تا با او تجدید عهد کنم. آنگاه مرا به جانب قبر مادرم فاطمه(س) برگردان. سپس مرا به بقیع ببر و در آنجا دفن کن. راضی نیستم به اندازه یک حجامتی خونریزی شود. یک وقت سرش را بلند کرد حالش منقلب شد صدا زد: زینبم!برو برایم یک تشت بیار!آی غریب آقا! رفتند یک تشت آوردند. آقا سرش را میان تشت کرد،همه نگاه می کنند یک وقت پاره های جگرش را میان تشت دیدند. جنازه امام حسن(ع) را به طرف حرم پیغمبر(ص) آوردند. یک وقت عایشه دختر ابی بکرسوار بر استر آمد و جلوی جنازه را گرفت. گفت: نمی گذارم جنازه حسن را کنار قبر شوهرم،پیغمبر دفن کنید. گفت: پیغمبر(ص) شوهر من است،پیغمبر(ص) را در خانه اش دفن کردید و خانه پیغمبر(ص) مال من است. ابن عباس جلو آمد،صدا زد: آی عایشه!پیغمبر(ص) نُه تا زن داشت،این خانه را اگر هشت قسمت کنند یک قسمت آن خانه سهم نه زن می شود. چطور نمی گذاری؟ یک روز سوار شتر می شوی جنگ جمل را راه می اندازی و به جنگ علی (ع) می آیی. یک روز سوار قاطر می شوی جلوی جنازه حسن (ع) ا می گیری.اگر تو زنده بمانی سوار فیل هم می شوی.جنازه آقا را به سمت قبرستان بقیع حرکت دادند. آی بمیرم جنازه امام حسن (ع) را تیر باران کردند. « اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسن المجتبی و أخیه الحسین سید الشهداء یا الله
#مرحوم_کافی🔻
4_5922570372867163149.mp3
3.57M
#شهادت_امام_حسن
_علیه_السلام
#روضه
مرحوم شیخ احمد کافی
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
در بین خانواده زهرای مرضیه
باید شوند تمام علی زاده ها ؛ حسن
زنجیره ی محبت زهراست دین من
با یک حسین و چار علی و دوتا حسن
#علی_اکبر_لطیفیان
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#روضه_امام_حسن_عسکری
بغصی شکسته داری و فریاد کوچه ای
هی میخوری زمین و ولی یاد کوچه ای
گرچه غریب بودی و کس سوی تو نرفت
شکرخدا که میخ به پهلوی تو نرفت
شعله سراغ پیچش گیسوی تو نرفت
اینجا غلاف بر روی بازوی تو نرفت
تو ضعف میکنی پسرت گریه میکند
مهدی رسیده و به برت گریه میکنند
بر روی دامن پسرت دست و پا مزن
اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن
یاد حسین می دمد از نای تشنه ات
دادی سلام بر لب بابای تشنه ات
خونابه گر چه از دهنت ریخته شده
آلاله روی پیرهنت ریخته شده
شکر خدا که لعل لبت خیزران نخورد
شکر خدا که روی گلویت سنان نخورد
چکمه به روی پیکر تو بی امان نخورد
سر نیزه ای نیامد و روی دهان نخورد
شکر خدا که تو کفنی داشتی حسن
بر جسم خویش پیرهنی داشتی حسن
محمد جواد پرچمی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#روضه_امام_حسن_عسکری
بغصی شکسته داری و فریاد کوچه ای
هی میخوری زمین و ولی یاد کوچه ای
گرچه غریب بودی و کس سوی تو نرفت
شکرخدا که میخ به پهلوی تو نرفت
شعله سراغ پیچش گیسوی تو نرفت
اینجا غلاف بر روی بازوی تو نرفت
تو ضعف میکنی پسرت گریه میکند
مهدی رسیده و به برت گریه میکنند
بر روی دامن پسرت دست و پا مزن
اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن
یاد حسین می دمد از نای تشنه ات
دادی سلام بر لب بابای تشنه ات
خونابه گر چه از دهنت ریخته شده
آلاله روی پیرهنت ریخته شده
شکر خدا که لعل لبت خیزران نخورد
شکر خدا که روی گلویت سنان نخورد
چکمه به روی پیکر تو بی امان نخورد
سر نیزه ای نیامد و روی دهان نخورد
شکر خدا که تو کفنی داشتی حسن
بر جسم خویش پیرهنی داشتی حسن
محمد جواد پرچمی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#روضه_امام_حسن_عسکری
اثر زهر به کل بدنت معلوم است
شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است
گاه غش میکنی و گاه به خود میپیچی
خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است
حرف خود را به تکان دادن سر میگویی
حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است
سعی داری که نبیند پسرت اما حیف
باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است
پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود
در نگاه تو غم دل شکنت معلوم است
کاسه نزدیک لبت میشود و می افتد
با همین زاویه زخم دهنت معلوم است
ته گودال نرفتی به سرت سنگ نخورد
شکر...این لحظۀ آخر بدنت معلوم است
سید پوریا هاشمی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#روضه_امام_حسن_عسکری
پر پرواز گشودی و مهیا شده ای
زهر افتاده بجانت که چنین تا شده ای؟
کمرت خم شده و تاب و توانت رفته
با همین دست به دیوار چو زهرا شده ای
جگرت مثل حسن سوخته صدپاره شده
آه با آتش این زهر مداوا شده ای
هی زمین خوردی و کل بدنت خاکی شد
مثل از اسب زمین خوردن آقا شده ای
هر چه آمد به سرت تیر به قلبت که نخورد
سنگ باران وسط هلهله آیا شده ای؟
راستی پیرهنت را ز تنت دزدیدند
راستی از اثر تیغ مجزا شده ای؟
بی هوا نیزه فرو بین دهانت کردند؟
زیر و رو در ته گودال تو با پا شده ای؟
زخم شلاق نشسته به تن دختر تو؟
چقدر خون جگر از زخم زبان ها شده ای؟
راستی در وسط طشت سرت را بردند؟
بسوی خواهر خود گرم تماشا شده ای؟
سید پوریا هاشمی
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1