eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
304 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ زمینه جان سوز....... 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 فاطمیه۹۶ توو کوچمون بلوا بود به پشت در غوغا بود کسی نیومد یاری بابام چقد تنها بود شکستن حُرمت هارو ندیدن اشک مارو هیزم به دست،نامردا آتیش زدن هر جارو یکی بابغض و کینه به در لگد میکوبید مادر تا پشت در رفت صدای ناله پیچید درو شکستن آخر باضربه ای که شر شد میون دیوارو در محسنمون پرپر شد دری رو که سوزوندن به روی مادر افتاد میگفت کجایی فضّه بیا که محسن جون داد میون شعله در سوخت زندگیه حیدر سوخت جلو چشای ماها توو خونمون مادر سوخت دلخُورم از این مَردم از این درو این دیوار تا به ابد بیزارم از هرچی میخ و مسمار چند روزیه توو خونه دست به کمر میگیره نگاهش اینطور میگه از این زمونه سیره با سُرفه ی هر بارِش غم روو دلم میشینه نفس نمیاد بالا آخه شکسته سینه حسن یه گوشه گریون نشسته و کِز کرده نمیزنه حرفی و دلش پُره از درده چند شبه که توی خواب همش میگه ای نامرد طوری زدی که راهِ خونمونو هم گُم کرد به نفس به قلم ☘ 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
‍ بسیار پرسوز😭 الهی بمیرم برات 😭 اگه دلت شکست منم دعا کن زمینه جان سوز....... 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 فاطمیه۹۶ توو کوچمون بلوا بود به پشت در غوغا بود کسی نیومد یاری بابام چقد تنها بود شکستن حُرمت هارو ندیدن اشک مارو هیزم به دست،نامردا آتیش زدن هر جارو یکی بابغض و کینه به در لگد میکوبید مادر تا پشت در رفت صدای ناله پیچید درو شکستن آخر باضربه ای که شر شد میون دیوارو در محسنمون پرپر شد دری رو که سوزوندن به روی مادر افتاد میگفت کجایی فضّه بیا که محسن جون داد میون شعله در سوخت زندگیه حیدر سوخت جلو چشای ماها توو خونمون مادر سوخت دلخُورم از این مَردم از این درو این دیوار تا به ابد بیزارم از هرچی میخ و مسمار چند روزیه توو خونه دست به کمر میگیره نگاهش اینطور میگه از این زمونه سیره با سُرفه ی هر بارِش غم روو دلم میشینه نفس نمیاد بالا آخه شکسته سینه حسن یه گوشه گریون نشسته و کِز کرده نمیزنه حرفی و دلش پُره از درده چند شبه که توی خواب همش میگه ای نامرد طوری زدی که راهِ خونمونو هم گُم کرد به نفس به قلم ☘ 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
‍ روضه مستند ..فاطمیه 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 ‍ ▪️ سلام،روضه بسیارجانسوزویژه فاطمیه شهادت حضرت زهرا(س)▪️ ▶️ مجمع مداحان اهلبیت علیهم السلام قم◀️ ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ میگه وقتی اومدم حس کردم که برا اینکه درو وا نکنیم با دو تا دستش پشت در،در رو گرفته؛*فقط ترسیم بکنید تو ذهنتون...در یه لنگه هست؛اون وقتا در دولنگه مال کاخا بود؛این در،در یه خونه هفتادمتریه،یه لنگه*دستشو گرفته پشت در،در رو سفت گرفته وا نشه،دیوار پشت در گلیه،زبره،نرم نیست .... این بچه ها تو اتاق دارن از داغ پیغمبر گریه میکنند،زهرا به علی گفت:نرو دم در،اینا آدمای درستی نیستن،بذار من برم؛احتمال داره به خاطر اینکه دختر پیغمبرم و زنم کاری نکنند،تو نرو .... ای دفاع گر از علی ... شوهرت چقدر غریب شده بود که یه زن باید ازش دفاع میکرد... *عمر میگه وقتی حس کردم دو تا دستش به درِ،به نظرم آمد یه خورده نرمی کنم،کاری نکنم،فقط پیغام بدم ما میریم به شوهرت بگو بیاد مسجد،بعد یاد جنگای زمان پیغمبر افتادم که علی چقدر قوم وخویشا ما رو کشته*خب قوم و خویشا کافر و بت پرستتون رو کشته بود،به دستور قرآن کشته بود"جاهِدوا فی سبیل الله" از پیش خودش که نکشته بود* در رو هل دادم،وا نشد،ابن قُتَیبه دینِوَری از علماتونه،تو چاپ قدیمش صفحه ۱۱تا ۱۳نوشته:اشاره کرد هیزما رو بیارید،یکی پرید وسط گفت:تو این خانه علی هست،گفت:" و اِن"باشه،زهرا هست،"و ان"باشه،حسن و حسین...گفت:یا باید تسلیم بشن یا همشون رو میسوزونم ..... خب فقط در رو بسوزون،کل اونا رو برا چی میخوای بسوزونی؟پای در که آتیش گرفت،لولای چوبی در سوخت،در ول شد،زهرا نزدیک دیوار کاهگلیه،دستشم به دره،میخوام خودتون حساب کنید این دستای ظریف با پنجاه شصتا که در رو هل بدن،چی میشه...؟! نهایتا دو سه نفر باهم میتونستن برن تو،شصت،هفتادتا مسابقه دادن برا ورود،که هر کدوم زودتر به علی برسن،طناب ببندن بهش،زودتر دلار بگیرن،بازم حساب کنید ۵۰-۶۰تا با فشار،در پیچید،زهرا بین در و دیوار موند ...‌. اینا رفتن تو،به سرعت امیرالمومنین رو بردن،در آتیش گرفته واینمیستاد رو پاشنه،در افتاد،فشار در و دیوار،در آتیش گرفته،بچه ی افتاده ....... یه تیکه دیگه باز بریم تو کتابا خودشون:میگه وقتی داشتم میرفتم تو، درم که دیگه رها شده بود خودم چنان با تازیانه زدم،سیلی ای که از رو چادر بهش زدم دیدم که گوشواره پرید از زیر چادر .... همه رفتند .... افتاده بود رو زمین،یه مدتی که گذشت چشماشو باز کرد،صحبت در،صحبت آتیش،صحبت بچه ی از بین رفته رو نکرد،دید فضه داره بالاسرش زار میزنه،آروم گفت:فضه ! علی کجاست؟گفت:خانوم بردنش ... صدا زد:حسن،حسین بیاین ! دست بچه ها رو گرفت،با بدن حرارت آتش دیده،با بازوی تازیانه خورده،با صورت سیلی خورده...... تا وارد مسجد شد،دید با پای برهنه،با سر برهنه علی رو نیگه داشتن،شمشیر کشیدن،دوید به طرف قبر پیغمبر،ناله زد "ابتا..." تو کنار قبر ناله زدی اما اون بچه ۱۳-۱۴ ساله رو که ۳۰-۴۰نفر ریختن تو خرابه،از بدن بابا کندنش و میزدن ...... او چه کار کرد ...؟! ▫️استادشیخ حسین انصاریان ▪️روضه حضرت زهراسلام الله علیها ▪️روضه حضرت سکینه سلام الله علیها ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ ☘ 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
مرثیه 5 مستند مقتل امام صادق.pdf
530.3K
مرثیه و روضه متنی pdf علیه السلام مستند 🔶 علیه السلام فاطمی حجاب برتر 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸جنازه مطهر امام جواد علیه‌السلام را از بالای بامِ‌ خانه بر زمین انداختند‌ و پیشانیِ آن حضرت شکست... در نقلی آمده است: 🥀 گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیه‌السلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیه‌السلام بروند؛ 📋 وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ ▪️و به آن‌ها دستور داد که بر بام خانه روند ‌و جسد مطهر امام علیه‌السلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند. 📋 و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ ▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیه‌السلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست. 📚انوار الشهاده، ص۴۱۵ 📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰ 📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸ ✍ آه یا جواد الائمه... چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی می‌کشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳