|⇦• ذکر توسل و روضه ویژۀ ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم و شهادتِ حضرت ، به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅
محملت با وقار می آمد (بی بی جانم ..)
سبز تر از بهار می آمد
وه! عجب خوش خرام می آمد
با شکوهِ تمام می آمد
محملت بود و … خیلِ استقبال
کم محلی نشد زبانم لال
*بعضیا انگاری هنوز خودشونو به جلسه نرسوندن ، برا اونا آروم آروم میخونم .. فقط بدونید ما ایرانیا جلو فاطمه سربلندیم .. چه تشییع امام رضا .. چه استقبالِ بی بی معصومه کم نزاشتیم .. بگم ناله بزنی ؟ ..*
دم قم گرم! سربلند شدیم
ازدعایِ تو بهره مند شدیم
*هرجا نشستی زمزمه کن .. نفس بزن .. امام رضا به مهمونایِ خواهرش خوش آمد میگه انقده جمعیت اومد .. هیچ کسی دست خالی نیومد .. انقدر گل به قدمایِ خانم ریختن ..*
دم قم گرم ! احترام گذاشت
هرچه گل داشت ، رویِ بام گذاشت
*رفقا ، خوش به حالتون برا این بی بی بلند گریه می کنید ..*
با مَحارم به قم رسیدی ، شکر
دمِ دروازه ای ندیدی ، شکر
*بهترینِ جایِ قم بردن اسکانش دادن .. بردنش بیتُ النور .. میگن اون محلُ از همه طرف قُرُق کردن .. گفتن مردا اینجا حق ندارن تردد کنن .. (خودشو که نه نه) ، نکنه از دور سایه شُ ببینن .. ای روزگار ..*
قم کجا کوفۀ خراب کجا
تو کجا زینب و رباب کجا
ساربان محملت عجول نراند
چادرت زیرپایِ شمر نماند ..
شاعر : #وحید_قاسمی
شام بلا تیره تر از شام بود
شام فقط سنگِ لبِ بام بود
شام فقط طعنه و دشنام بود
آل رسول و ملاءِ عام بود ..
*زینبی که کسی سایه شم ندیده بود حالا همه دارن تماشاش میکنن .. حالا داره میگه :*
حسین ..
خبر داری مرا بازار بردن
میانِ مجلسِ اغیار بردن
*از دمِ دروازه تا دمِ قصرِ اون ملعون راهی نبوده ، اما طول کشید .. اونجا هم که رفتن زینب چی گفت .. :*
نزن ..
ببین که دندوناش شکسته ..
*سادات معذرت میخوام ، دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِزِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..*
زینب کجا و مجلسِ نامحرمان کجا
مِضمار و چنگ و نای ، حضور رباب خواست
کلثوم چاک داد ، گریبانِ صبر را
پس دفع ظلم ، از پدرش بوتراب خواست
کای «شحْنهُ النَّجف»! نظری سویِ بیکسان
بنْگر یزید ، خانۀ ایمان ، خراب خواست
شاعر: #محزون_گیلانی
تو بی كسم شدی و منم بی كست شدم
از تل تو را نديدم و دلواپست شدم
پنجاه سال خواهری ام را چه ميكنی؟
احساس هایِ مادری ام را چه ميكنی؟
مانندِ دخترانِ تو طاقت نداشتم
گفتی نيا به جان تو طاقت نداشتم
وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست
زينب تمام زندگی اش زيرِ نيزه هاست
خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن
تنگ است جات مادرمان را صدا نزن
شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان
#سید_محمد_جوادی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
•┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
💠🏴💠🏴💠🏴💠🏴💠🏴
حضرت معصومه(س) - مرثیه - مناجات
در مجلس عزای شما گریه می كنم
امشب فقط برای شما گریه می كنم
عطر گلاب مرقدتان بر مشام خورد
در گوشه ی سرای شما گریه می كنم
چون اشك بین روضه به هر درد مرهم است
با نیت شفای شما گریه می كنم
با بال های بی رمق اشك دیده ام
در مشرق هوای شما گریه می كنم
من هم مسافرم، وطنم مشهد الرضا ست
دنبال رد پای شما گریه می كنم
خواندم چگونه پیر شدی در جوانی ات
دارم ز غصه های شما گریه می كنم
عمری برای هجر پدر گریه كرده ای
امشب منم به جای شما گریه می كنم
#وحید_قاسمی
#حضرت_معصومه_س_مرثیه_مناجات
💠🏴💠🏴💠🏴💠🏴💠🏴💠
.
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
😭
دارد زمان آمدنت دیر می شود
دارد جوان سینه زنت پیر می شود
😭
وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی
اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود
😭
کی این دل رمیده ی من هم؛ زهیروار
در دام چشم های تو تسخیر می شود؟
😭
این کشتی شکسته ی طوفان معصیت
با ذوق دست توست، که تعمیر می شود
😭
حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه
با حلقه های زلف تو درگیر می شود
😭
در قطره های اشک قنوت شب شما
عکس ضریح گمشده تکثیر می شود
😭
تأثیر گریه های غریبانه ی شماست
دنيا غروب جمعه چه دلگیر می شود
😭
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
.
بسم الله الرحمن الرحیم
🥀▪️🥀#حضرت_ام_المومنین_خدیجه سلام الله علیها
# مدح_و_وفات
#وحید_قاسمی
🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀
یار نام آشنایِ پیغمبر
ذوق و شوقِ صدای پیغمبر
حضرت نور، حضرت پاکی
مَحرم رازهای افلاکی
رب سبحان تو را رسانده سلام
مادر یازده امام هُمام
اسوه ی بی بدیل همسرها
ای بزرگ تبار هاجرها
پاک دامن ترینِ مادرها
دخترت، بهترینِ دخترها
در نجابت، زبان زدی بانو
گل سرخِ محمدی بانو
بی تو اسلام بی ظفر می ماند
نخل توحید بی ثمر می ماند
بعثت مصطفی نتیجه نداشت
در کنارش اگر خدیجه نداشت
سیره ی تو روایت عشق است
سندی از قداست عشق است
واژه هایت نسیم رحمت بود
تاجر گوهر محبت بود
دست بخشنده ی تو حاتم ساز
عصمت چادر تو مریم ساز
از شُکوهت، وقار جاری بود
جوهر ذوالفقار جاری بود
صبح امید عاقبت شب شد
نفس خسته ات معذب شد
گریه ات روضه ی بهار گرفت
دلت از دستِ روزگار گرفت
دلت از رنج ها لبالب شد
صبر تو، سهم الارث زینب شد
رفتی و داغ ها عظیم شدند
پدر و دختری یتیم شدند
دخترت ماند و چشم های ترش
گریه های شبانه ی پدرش
دخترت ماند و بی تسلایی
غم بی مادری و تنهایی
کاش در خواستگاری اش بودی
فکر چشم انتظاری اش بودی
بی تو روز خطر چه کار کند!؟
بین دیوار و در چه کار کند!؟
بی تو با آن بلا چه کار کند!؟
وسط شعله ها چه کار کند!؟
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
وقتِ خداحافظیه، مهمونیم تموم شد!
حسرتِ این روزایِ خوش، بغضی توی گلوم شد
صاب خونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی
با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم گذاشتی
نمی تونم دل بِکنم، جدایی خیلی سخته!
بدرقه رفتن اینطوری، خدایی خیلی سخته!
ماه رمضون کجا میری!؟ نرو دلم می گیره
از این به بعد باز غروبا، بی تو دلم می گیره
تا سال بعد چیکار کنم! زنده شاید نباشم
با چشم گریون دوباره، از تو باید جداشم
حرف جدایی که میشه، دلم عزا می گیره
دلم به یادِ روضه های کربلا می گیره
***
حسین من نرو بمون، سایه ی روسرم باش
حالا که عباس ندارم، پناه این حرم باش
دلم شده پشتِ سرت، مثل موهات پریشون
خودت بگو چیکار کنم، تنها تو این بیابون
داداش نرو تورو خدا، نذار که در به در شم
نذار با شمر و حرمله، تا کوفه همسفر شم
#وحید_قاسمی