#امام_رضا(ع)
#چاووش_نامه_مشهد
#هنگام_عزیمت
ما به نزد حضرت شاه خراسان می رویم
با سر و جان در بر سلطان ایمان می رویم
قبله هفتم، امام هشتمین باشد رضا
ما به نزد آن شهنشاه غریبان می رویم
هرکه دارد آرزو بر گوبیا با کاروان
ما به نزد آن امام انس و هم جان می رویم
آن امامی که مراد عالَمی سازد روا
در حضور او به امید فراوان می رویم
خاک ایوان طلا را سرمه ی چشمان کنیم
سر ز پا نشناخته در نزد جانان می رویم
هر که را عشق امام دین بُوَد برگو بیا
گو بیا با ما که ما با عهد و پیمان می رویم
❇️❇️❇️
#چاوشی
#زیارت_امام_رضا(ع)
شکر للّه شد نصیبم مشهد شاه رضا
یافتم بوی بهشت از مرقد شاه رضا
بود خالی جای یاران جملگی از مرد و زن
در حریم کعبه سلطان علی موسی الرّضا
پا نهادم در حرم، رفتم به نزدیک ضریح
قفل را بوسیدم و دادم دل و جان را صفا
در زیارت نامه خواندم، باز آوردم به یاد
حقِّ حق داران و قوم و خویش و اقربا
سیّما در پشت سر بهر شهید کربلا
والدین جمله را از مرد و زن کردم دعا
بارالها! کن نصیب دوستان سال دگر
هم حریم کعبه و هم قبر آقایم رضا
❇️❇️❇️
#چاوشی
#چاوشی_امام_رضا(ع)
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوص
السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام
هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام
السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام
آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام
السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبالِ ما
آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت
جان به قربانِ تو و صحن و سرا و مرقدت
زنده ایم از برکتِ مِهر ولایت یا رضا
چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا
در بغل گیرم ضریحِ با صفایت یا رضا
یک زیارت سهمِ من پایینِ پایت یا رضا
فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما
برکتِ دنیای ما و شافیِ عقبای ما
ای امامِ نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا
گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا
تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس
مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس
اقتدارِ کشورِ ایران همه از نامِ توست
روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست
گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو
شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو!
❇️❇️❇️
✍#هستی_محرابی
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوص
سلامم به سلطان و ماهِ منیرم
سلامم به درگاهِ نِعمالامیرم
منم زائرِ صحنِ چشمانِ پاکت
چو دیوانه عمری به دامت اسیرم
اگر غرقِ عصیان و غرقِ گناهم
توسل به دامانِ خیرِ کثیرم
به پیشِ نگاهِ تو خم می شوم چون_
به درگاهِ لطفت سراپا حقیرم
ز دریای مِهرت مرا هم ببخشا
که آن شوره زاری شبیهِ کویرم
چه محزون رسیدم به درگاهِ تو تا
ز عطرِ ضریحِ تو حاجت بگیرم
دلی که شکسته دعایش قبول است
من آن سائلِ بی نوا وُ فقیرم
من و آهِ بی انتهای جنونم
ببین دردِ هجرانِ تو کرده پیرم
به عشقِ گُلِ روی تو زنده باشم
تویی جلوه ی عشق و ماهِ منیرم
به من آبرو داده ای با نگاهت
به قربِ جلالت ببین سر به زیرم
شد از نَم نَمِ اشکِ من صحنِ تو خیس
تو که آشنایی ز آه و نفیرم
تو صد آسمان را به رویم گشودی
که در هر دو عالم تویی دستگیرم
دلم بس که دل بسته بر رافتِ تو
غلامیِ تو حک شده بر ضمیرم
من از روزِ خلقت به قلبم نوشتند
به مِهرت بمانم ز عشقت بمیرم
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚