روز سوم شد به یاد آن سه ساله دختری …
که غذای هر شبش سیلی و اشک و ناله بود
با پدر حرفی نزد ؛ از “درد پهلو”، “درد سر”
وضع بابا را که دید آمد به لب جانش چه زود
گفت بابا : دخت شامی روسری سر میکند
دخترت که مو ندارد ؛ غُصه “معجر” چه سود
روز سوم ماه رمضان هست بهتر هست
امروز یاد لب خشک و ترک خورده طفل
سه ساله کنیم
السلام علیک یا بنت الحسین رقیه جان
#استوری
🍂🌾🍂🌾🍂🌾
#ماهرمضان
روزه دارا ، حسین ؏تشنه بود …😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿پنجره فولاد تو دوای هرچی درده
کسی ندیدم اینجا که ناامید برگرده
هدایت شده از اشعار مناجات باخداواهلبیت(رمضان المبارک)
Shab02Ramazan1401[01].mp3
12.38M
🥀نمیدانم کجایی؟ (نجوا با #امام_زمان)
بانوای: حاج #میثم_مطیعی
#ماهرمضان#سال۱۴۰۱
آفتابا بسکه پیدائی نمی دانم کجائی
دور از مائی و با مائی نمیدانم کجائی
هر طرف رو آوروم روی دل آرای تو بینم
جلوه گر از بس بهر جائی نمی دانم کجائی
جمع ها سوزند گِرد شمع رخسار تو و، تو
در میان جمع تنهائی نمیدانم کجائی
گاه چون یونس به بحری گه چو عیسی در سپهری
گاه چون موسی به سینائی نمیدانم کجائی
گاه دلها را بکوی خویش از هر سو کشانی
گاه خود پنهان به دلهائی نمیدانم کجائی
در جهان جویم رخت یا از جنان گیرم سراغت
در دو عالم عالم آرائی نمیدانم کجائی
هر کجا میخوانمت بر گوش جان آید جوابم
پیش من با من هم آوائی نمیدانم کجائی
شهر را گردم به شوقت کو به کو منزل به منزل
یا به دشت و کوه و صحرایی نمیدانم کجائی
کعبهای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی
یا کنار قبر زهرائی نمیدانم کجائی
عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد
من تو را عبدم تو مولائی نمیدانم کجائی
زخم قرآن را شفابخشی به تیغ انتقامت
درد عترت را مداوائی نمیدانم کجائی
مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم
تا برای انتقام آئی نمیدانم کجائی
«میثم» از خون جگر دائم بیادت دیده شوید
تا بر او هم چهره بگشائی نمیدانم کجائی
#شاعر #استاد حاج غلامرضا سازگار
✍#امام علی علیهالسلام میفرمایند:
🌿✨خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
📚نهجالبلاغه حکمت۲۵۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه آیت الله بهجت برای داشتن حال خوش
#سخنرانی
هدایت شده از اشعار صلوات ودعای پایان مجلس
🍀✨عَلِيُّ يَا عَظِيمُ يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ
اى خداى بلند مقام اى بزرگوار اى آمرزنده اى مهربان تويى خداى بزرگ
🍀✨الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
كه هيچ مثل و مانندى ندارد و به گفتار و كردار خلق شنوا و بيناست
🍀✨وَ هَذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ
و اين ماه است كه مقامش را عظيم كردى و كرامت و شرافت و فضيلتش بر ساير ماه ها دادى
🍀✨وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي فَرَضْتَ صِيَامَهُ عَلَيَّ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ
و اين ماه است كه روزه اش بر من واجب گردانيدى و اين ماه رمضان است
🍀✨الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ
كه در آن قرآن را نازل فرمودى براى راهنمايى مردم و روشن كردن راه هدايت و جدا نمودن حق از باطل
🍀✨وَ جَعَلْتَ فِيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَهَا خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
و شب قدر را در اين ماه مقرر داشتى كه آن شب بر هزار ماه برترى دادى
🍀✨فَيَا ذَا الْمَنِّ وَ لاَ يُمَنُّ عَلَيْكَ مُنَّ عَلَيَّ بِفَكَاكِ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ
پس اى خدايى كه بر همه منت دارى و هيچ كس بر تو منت ندارد بر من منت گزار در ميان آن همه بندگانت كه منت گزارده اى و از آتش دوزخ نجات بخش
🍀✨فِيمَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ وَ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
و به بهشت ابدت داخل گردان به حق رحمت بىپايانت اى مهربان ترين مهربانان
🍀✨🌾🍀✨🌾🍀✨🌾
💠 نجات يافتگان زمان غيبت
▫️از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده:
▫️وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ التَّهْلُكَةِ
▫️إِلَّا مَنْ يُثْبِتُهُ اللَّهُ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ
▫️وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ
🔸به خدا قسم همانا مهدی غیبتی خواهد داشت که در آن هیچ کس از هلاکت نجات پیدا نمیکند
🔹مگر کسی که معتقد به امامت او باشد
🔹و خدا او را به دعا برای تعجیل فرج موفق کند.
📚 بحارالانوار جلد ۵۲ صفحه ۲۴
❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
إیاکَ أن تَمنَعَ فی طاغةِ اللهِ فَتُنفُقَ مُثلَیهِ فی مَعصیةِ اللهِ.
🔶از خرج کردن در راه طاعت خدا دریغ مکن و گرنه دو برابرش را در راه معصیت او خرج خواهی کرد
📚تحف العقول ص 408 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 320
.
☘استغفار روزانه☘
❤️ امام علی علیه السلام:
گناهان درد هستند و استغفار، داروست و... درمان (گناهان) به این است که دیگر تکرار نشوند.
👈(تامیتوانیداستغفارو ذکرصلوات گویید . آیت الله بهجت )
❤️ امام صادق (علیه السلام) فرمود : هفتاد مرتبه استغفار درعصر ، سبب میشود خدای متعال هفتصد #گناه را بیآمرزد.
✅۷۰ مرتبه استغفارهرروز عصر
استغفرالله ربی واتوب الیه
.
💔#وصاياي_حضرت_خديجه_سلام_الله_عليها
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
حضرت خديجه در بستر بيماري قرار گرفته بود حالات آخر احتضار، در بستر افتاده بودند پيامبر عظيم الشان هم كنار بستر حضرت خديجه3قرار گرفتند وصيت هاي اين همسر با وفاء را بشنوند. خانم شروع كردند به وصيت كردن، يكي از وصيت هايش اين بود عرض كرد: يا رسول الله حلالم كن مرا عفو كن من در حق شما كوتاهي كردم. خانمي كه مال و جان و آبرو و حيثيت و همه هستيش را داده ولي باز هم عذر خواهي مي كند، حق پيامبر خيلي بزرگ است. پيامبر فرمودند: خديجه جان شما همه هستي ايت را در راه من دادي من از تو گذشتم از شما راضي هستم.
💔وصيت دوم من اين است كه يا رسول الله بعد از من يك يادگار، يك دختر 5 ساله به نام فاطمه از من مي ماند. مادر به دختر خردسال علاقه فوق العاده اي دارد دختر هم وابستگي فوق العاده اي به مادر دارد آن هم تك فرزند، چون پيامبر در يك خانه اي بودند كه سه نفري زندگي مي كردند بقيه بچه ها همه از دنيا رفته بودند. يك تك فرزند داشتند آن وقت حضرت خديجه عرض كرد: يا رسول الله بعد از من شما و فاطمه 5 ساله مي ماني جاي خالي مادرش را مي بيند غصه دار مي شود غربت به او اثر نكند شما جاي خالي مرا پر كن به او بيشتر نوازش بكن محبت بكن. حتي يك روايت عجيبي هم داريم كه شب عروسي حضرت زهراء عليهاالسلام پيامبرخدا به همه خانم ها گفتند: به خانه هايتان برويد همه رفتند ولي ديدند اسماء نرفته است. فرمودند: مگر من نگفتم همه برويد كسي اين جا نماند؟ اسماء عرض كرد: يا رسول الله يكي از جاهايي كه دختر احتياج به مادر دارد شب عروسي است همسرتان حضرت خديجه به من وصيت كرد كه من شب عروسي دخترم نيستم شما جاي من در حق دخترم مادري بكن كارهايي كه فاطمه زهراء دارد انجام بده. پيامبر خيلي منقلب شدند گريه كردند به ياد همسري كه براي عروسي حضرت زهراء هم فكر مي كرد غصه مي خورد. پيامبر به ياد همسرشان گريه كردند كه اين بانو حتي ياد اين دختر بوده كه يك روزي عروس مي شود كسي باشد كه جاي مادر را پر بكند.
💔خانم در وصيت سوم گفتند: يا رسول الله من خجالت مي كشم به شما بگويم به دخترم فاطمه مي گويم به شما بگويد. پيامبر از اتاق بيرون رفتند فاطمه 5 ساله كنار مادر نشست، خانم عرض كرد: فاطمه جان، من از قبر مي ترسم. امام سجاد عليه السلام در دعاي ابوحمزه مي گويد: «أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي»(شيخ عباس قمي/ مفاتيح الجنان/1/ ص : 186). من براي تنگي قبرم براي تاريكي قبرم گريه مي كنم. به خدا راست است يك روزي ما را تك و تنها در چاله قبر رها مي كنند و مي روند. حضرت خديجه عرض كرد دخترم من از قبر مي ترسم دوست دارم پدرت آن عبايي كه موقع وحي به دوش مي اندازد آن را كفن من قرار بدهد كه من در قبر در امان باشم به من صدمه اي نرسد ولي خجالت مي كشم به پدرت بگويم. كسي كه همه اموالش را داده از تقاضاي يك عبا خجالت مي كشد. جان همه عالم به قربان همچين بانوي باحياء و باادب و باعفتي، پيامبر وارد حجره شدند فاطمه زهرا عرض كرد بابا جان مادرم دوست دارد اين عباي خودت را كفن او قرار بدهي ولي خجالت كشيدند اين وصيت را به شما كنند. پيامبر فرمودند: باشد حتما اين كار را خواهم كرد. حضرت خديجه از دنيا رفتند پيامبر بدن اين همسر را غسل دادند وقتي خواستند با عباي خودشان كفن كنند جبرئيل نازل شد عرض كرد: يا رسول الله خداي متعال سلام مي رساند مي فرمايد كفن خديجه با ما هست. كسي كه همه هستيش را در راه خدا داده است براي هيچ كسي من نديدم از بهشت كفن بيايد جبرئيل از طرف خداي متعال فقط براي اين بانو كفن بهشتي آورده است. پيامبرخدا او را هم با عباي خودشان و هم با كفن بهشتي كفن كردند نماز خواندند در قبر وارد شدند و بدن اين بانوي عزيز را در قبر دفن كردند.
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
کانال روضه دفتری تلگرام وایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
⚫#وصیت_حضرت_خدیجه(س)
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد.
پیامبر(ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است!؟ آنگاه از خدیجه دلجویی کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
چون بیماری خدیجه(س) شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.
پیامبر(ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی، در خانهام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.
عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به حضرت فاطمه(س) اشاره کرد و فرمود: چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد.
پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند.
مبادا کسی به صورتش سیلی بزند.
مبادا کسی بر او فریاد بکشد.
مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زنندهای داشته باشد.
اما وصیت سوم را شرم میکنم برایت بگویم آن را به فاطمه میگویم تا برایت بازگو کند.
سپس فاطمه را فرا خواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو مادرم میگوید: من از قبر در هراسم؛ از تو میخواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کنی.
سپس حضرت فاطمه(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) گفت. رسول خدا(ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد، هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبر اکرم(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت.
ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت نازل شد و فرمود: یا رسول الله! خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.
📚منبع:
بحارالانوار؛ ج۹؛ ص ۱۴
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
کانال روضه دفتری تلگرام وایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#وفات_حضرت_خدیجه_س
⚫️ پیامبر(ص) در وفات حضرت خدیجه(س)
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
در ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت خدیجه بانوى فداكار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنج سالگى از دنیا رفت و پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را با دست مبارك خویش در حجون مكه (قبرستان ابوطالب) به خاك سپرد و حزن در گذشت او پیامبر (صلى الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال در گذشت حضرت خدیجه را «عام الحزن» سال اندوه نام نهادند.
به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده است.
عایشه گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون نمى رفت مگر آنكه خدیجه سلام الله علیها را یاد مى كرد و بر او به خوبى و نیكى مدح و ثنا مى نمود.
روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود و خدا بهتر از او به شما عوض داده است.
پیامبر (صلى الله علیه و آله) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مى خورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده است.
او به من ایمان آورد هنگامى كه مردم كافر بودند و تصدیق كرد مرا هنگامى كه مردم مرا تكذیب مى كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند و از او فرزندانى خدا روزى من كرد كه از زنان دیگر محروم فرمود(یعنى خدا فاطمه را از او به من
عنایت فرمود)
📚منبع:
اسدالغابه؛ مسار الشیعه؛ مفید (نقل از رمضان در تاریخ)
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
کانال روضه دفتری تلگرام وایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
4_5949502772750584512
839.8K
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
مداح:#کربلایی_محمود_سلطانی
#سبک جینگ و جینگ ساز میاد
#ویس_کوتاه
(این اشعار کاربردی بسیار مفهومی وزیبارا شبهای قدر هم در دعای قرآن بسر میتونیم بخوانیم قبل از رسیدن بنام امام حسین ع )
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
دل من غرق گناه است الهی به حسین
در دلم حسرت و آه است الهی به حسین
هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس
رخم از شرم سیاه است الهی به حسین
شب جمعه شده و ابر خطاپوش رسید
بنده محتاج نگاه است الهی به حسین
ماه عشق است و دل سرکش و عصیانگر من
در پی پشت و پناه است الهی به حسین
من پشیمان شده ام دست مرا باز بگیر
اشک این دیده گواه است الهی به حسین
آن حسینی که ز تن پیرهنش را بردند
بر سر نیزه سر بی بدنش را بردند
شاعر: #محمود_یوسفی
•┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈•
کانال روضه دفتری تلگرام وایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
⚫ *(عزای خدیجه)* ⚫
مانده فلک محو در عطای خدیجه
حاتمِ طِی، مات در سخای خدیجه
همسر پیغمبر است و مادر امت
بَه بَه ازین قدر و اعتلای خدیجه
حضرت زهرا که هست مظهر عصمت
هست ز دامان با حیای خدیجه
در کرم و صدق و باوفایی و همت
کی رسد اینسان، زنی بپای خدیجه
هستی خود را نهاد در ره اسلام
تا که جهانی شود گدای خدیجه
رفت به ماه خدا به سوی خداوند
گشت خموش آوخا نوای خدیجه
حضرت زهرا نه، بلکه کشور اسلام
داد ز کف ، سایه ی همای خدیجه
شرح مقامش همین بُوَد که پیمبر
ندبه کند در غمِ عزای خدیجه
چون خبر رحلتش شنید بگفتا :
سوختم از داغ جانگزای خدیجه
جنة الاعلیٰ که هست مأمن نیکان
گشت ز صدق و کرم سزای خدیجه
(ساقی) غمدیده زین مصیبتِ عظما
تسلیتی گفت در رثای خدیجه
گرچه که طبعم بوَد به وصف وی الکن
هست امیدم شود رضای خدیجه
*سید محمدرضا شمس (ساقی)*
ماه_رمضان
وفات حضرت خدیجه
حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همت داشت
چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت
لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید
تماما خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت
تجارتخانه های مکه از اموال او پر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت
بجای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود
به رعیت ها شباهت داشت ان بانو که رعیت داشت
وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه
برایش پیشرفت دین همیشه ارجحیت داشت
به رغم آنهمه تبلیع که ضد پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت
گواهی میدهد شعب ابیطالب به ایثارش
گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت
چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش
خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت
کفن برتن نکرد و با لباس پاره ای پر زد
عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت
🔸شاعر:
سیدپوریاهاشمی
ماه_رمضان
وفات حضرت خدیجه
همینکه مادر زهرا شدی، تو یکتایی
نشانِ بندگیِ توست، ٱم زهرایی
ز دامن تو چو حَوراءُالانسیه آمد
دلیل شد که تو هم خود، ز جنسِ حورایی
که میتوان به مقام تو دست یابد که
تو زوجةُ النَّبوي ، رازدار طاهایی
تویی تو مادر کوثر، تویی تو شاهد وحی
تو افتخار زمین، فخر آسمانهایی
تو مَحرم همۀ آیه های قرآنی
تو اولین زن مؤمن به ماه بطحایی
چه میتوان ز شباهات تو به مولا گفت
تو سِرّ ٱم ابیها تو یارِ مولایی
به کوری دگران ٱم مؤمنین هستی
تو مادر همۀ شیعیان دنیایی
به اوج غربت اسلام و غربت احمد
تو پشتوان رسول خدا به غمهایی
میان آن همه دشمن ز مشرکین قریش
تو یار دین پیمبر شدی به تنهایی
دلت به شِعب ابیطالب آزمایش شد
نشان به فاطمه دادی که اصل تقوایی
تمام کرب و بلا را به تجربه دیدی
تو آشنای عطش، غصه دارِ فردایی
تمام هستیِ خود را نثار دین کردی
براستی که کنیز خدای یکتایی
به وقت رفتن تو، دستِ خالی اَت میگفت:
نیازمندِ عبای رسول عظمایی
کفن برای تو از جانب بهشت آمد
حسین، شد کفنش بوریای صحرایی
کنار پیکر پاره نبودی، ای مادر
که داشت زمزمۀ یابُنَیَّ غوغایی
هزار و نهصد و پنجاه زخم را زینب
در آن قیامت گودال، دید زیبایی
🔸شاعر:
محمود_ژولیده
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مربّع وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
سفرهیِ افطار را مادر بیندازد چه خوب است
بر نگاهِ او نظر دختر بیندازد چه خوب است
غصّهها را از سرِ کوثر بیندازد چه خوب است
خستگی از جانِ پیغمبر بیندازد چه خوب است
عمرِ او خرجیِ لبخندِ نبی و دینِ ما شد
او که در ماهِ خدا مهمانِ خوانِ کبریا شد
بانویِ خاکیِ بیتِ مغفرت شد آسمانی
مادرم زهرا دمِ افطار دارد روضهخوانی
مهربانی میکند کوثر به روحِ مهربانی
رحمةٌللعالمین جا دارد اَلرّحمان بخوانی
گریه کن یارِ وفادارِ تو امشب پر گرفته
روضهیِ بیمادری در خلوتش مادر گرفته
داغِ او روی دلِ اُمِّ اَبیها مینشیند
بعد از این با گریه پایِ سفره زهرا مینشیند
حتماً امشب در کنارِ قبرش آقا مینشیند
میکند یادی از آن مادر که از پا مینشیند
دخترِ او مادری شد که هزار اندیشه دارد
مادرِ ما را مزن نامرد... بارِ شیشه دارد
بارِ شیشه دارد و افتاده بینِ درب و دیوار
بارِ شیشه دارد و در سینهیِ او رفت مسمار
بارِ شیشه دارد و خورده غلافی پیشِ دلدار
بارِ شیشه دارد و خورده زمین در کوچه صدبار
خوب شد مادر ندیدی بر سرِ دختر چه آمد
دو پسر از خانه برد و یک پسر از کوچه آمد
با لگد کشتند طفلِ مرتضی را بینِ کوچه
پیشِ چشمِ مجتبی افتاد از پا بینِ کوچه
چادری خاکی و معجر غرقِ خونها بینِ کوچه
وای از ارباب در گودال و زهرا بینِ کوچه
العجل پای ستم بر چادرِ ناموسِ دین است
جرمِ مادر چیست؟! گفت حیدر امیرالمؤمنین است
#حسین_ایمانی
#حضرت_خدیجه
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست
با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم
ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها
باور من نمی شود، همنفس خدا شدم
سفرهء دل برای من، باز کن آیه ای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم
قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم
سید حمیدرضا برقعی
#حضرت_خدیجه_ام_المومنین_سلام_الله_علیها
ركاب آفرينش را درخشنده نگين هستي
چه بايد گفت وقتي با پيمبر همنشين هستي
سري از مريم و آسيه و حوا و هاجر هم
از اهل آسمان هائي كه مهمان زمين هستي
وجود اطهرت لبريز شد از عشق پيغمبر
پناه بي بديل رحمه و للعالمين هستي
از آن سو همسر احمد از اين سو مادر زهرا
عجب هم كفو آن هستي عجب معشوق اين هستي
تو بيعت با علي را بر خودت دانسته اي واجب
يقينأ كه مسلمان اميرالمومنين هستي
همه دارائي ات را ريختي در پاي پيغمبر
يكي از دو ستون اصلي ياري دين هستي
به تو نازل شده قرآن خلاصه در سه تا آيه
مقام از اين فراتر كه تو كوثرآفرين هستي
به القاب تو ام المفسدين چشم طمع دارد
حسادت ميكند بر تو كه ام المومنين هستي
محسن صرامی
رحلت حضرت خدیجه ام الزهرا(س)
مُحمّد را نكو همسر خدیجه
عزیز قلب پیغمبر خدیجه
یقین باشد، پس از زهرا و زینب
بود از هر زنى برتر، خدیجه
پناه امتى بود و نبى را
به روز بى كسى، یاور، خدیجه
گهى غمخوار، او هنگام سختى
صفا بخش دل شوهر، خدیجه
گهى با خندهى نوش آفرینش
سرور قلب آن سرور، خدیجه
میان دلبران، همتاى او كیست؟
دل «لولاك» را دلبر، خدیجه
زنى چون حوریان، مجذوب شوهر
همه آسایش همسر، خدیجه
وجود «رحمة للعالمین» را
پرستار و نوازشگر، خدیجه
گرفته با ادب، چون هالهى نور
چراغ وحى را در بر، خدیجه
به طوفان بلا، چون كوه، محكم
به كشتى امان، لنگر خدیجه
مبارز محرمى، همراز و نستوه
شكوه غم، ز پا تا سر، خدیجه
توان بخش صفوف مؤمنان بود
به تنهایى چو یك لشكر، خدیجه
چو مىشد سنگباران خانهى او
به پیش مصطفى سنگر، خدیجه
به شام تار خورشید نبوّت
بود مهتاب روشنگر، خدیجه
وفا و عشق و عفّت، زینت اوست
ندارد غیر ازین زیور، خدیجه
چه خوش «اللَّه اكبر» گفت و بگذشت
ز جان و مال و سیم و زر، خدیجه
همین وارستگى، شایستهى اوست
چو زهرا را بود مادر، خدیجه
كشد بار عطاى آسمانى
چو باشد مادر كوثر، خدیجه
چه كوثر، آن كه یكتا همچو طاهاست
صدف شد بر چنین گوهر، خدیجه
ز نامش مادران برخود ببالند
كه دارد یك چنین دختر، خدیجه
چه خوش باشد غلام خود بخواند
«حسان» را در صف محشر، خدیجه
مرحوم استاد چایچیان(حسان)
رحلت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
خدیجه زنی بی شبیه و بدل
به مردانگی بود ضرب المثل
کسی مثل او بذل و بخشش نداشت
به میدان یاری دین پا گذاشت
در آن روزگاران خوف وخطر
برای نبی جان او شد سپر
صفاتش حمیده مراهش کرم
کمالش پسندیده ومحترم
برای رسول خدایار وبود
به غمها ورا یار و غمخوار بود
فدای خدا شد همه هست او
سخاوت زده بوسه بر دست او
بپای رسالت دلش می طپید
که بر دوش خود بار محنت کشید
وفا کرد بر عهد و پیمان خود
که بگذشت از مال و از جان خود
دل خسته اش شد اسیر بلا
کمان قامتش شد زتیربنا
به وصفش توان گفت بی واهمه
همین بس که شد مادرت فاطمه
چه زخم زبان ها و طعنه شنید
چو زهرا زهمسایه آزار دید
درآخر نفس داشت این زمزمه
کشد رنج بی مادری فاطمه
برای پیمبر ز عمق وجود
بهررنج وغم کاشف الکرب بود
به قدر و جلالش چه گویم سخن
عبای پیمبربر او شد کفن
برای پیمبر علیه السلام
شده سال فقدان او حزن عام
خدیجه اگرچه غریبانه مرد
ولی پیکرش تازیانه نخورد
به چشمان او ابر نیلی نبود
به رخسار او جای سیلی نبود
خدیجه مدینه نبود و ندید
چه غمها زامت به زهرا رسید
گذار خدیجه به کوچه نبود
که زهرای او صورتش شد کبود
چهل مرد نامردبر او زدند
به دست وبه بازو وپهلو زدند
زضرب لکد محسنش شد شهید
ازاو بانگ فضه خذینی رسید
شاعر حاج محمد نعیمی قم