#روضه_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مداح:#حاج_میثم_مطیعی👌😭
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
*اگر میتونی براش گریه کنی بگو خدایا شکر...اگر میتونی براش بسوزی بگو:الحمدلله...اما اگه مثل من شدی بگو:چی کار کردی نمیتونم گریه کنم...امشب به چشمات التماس کن...بگو:یه عمری من به حرف تو گوش دادم امشب تو بیا به حرف من گوش بده....*
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد
تابوت عشق خود را...
*آخه میدونید که:این آخریا نمیخندید....تنها باری که دیدند میخنده اون موقعی بود که دید تابوت براش درست کردند....من بگم این حرفا رو یا نه؟!
باید یه معامله ای بکنم....بگم:یا صاحب الزمان! من به اینا کاری ندارم؛مجلس مادرته...هر جا مجلس مادر باشه،پسر دم در می ایسته....همه بهش تسلیت میگن...سرسلامتی میدن...مستمع روضه تو باش وگرنه این حرفا رو نباید زد....*
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد
تابوت عشق خود را...
تا خم کند به گریه...این دفعه میخ ها را
تا پهلویم مبادا...
(آه از غم غریبی)
*
چیزی نمانده اسماء... تا لحظهای که آن دم
آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم
چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید
آثار درب و دیوار
با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد
از دورِ زخمِ مسمار
(آه از غم غریبی)
*شما شنیدید کتاب صحیح بخاری مهم ترین کتاب اهل سنته...یه جمله ای داره...
"و کان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمه"
تا فاطمه زنده بود علی در بین مردم یه آبرویی داشت...*
(آه از غم غریبی)
چیزی نمانده اسماء... تا لحظهای که آن دم
آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم
چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید
آثار درب و دیوار
با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد
از دورِ زخمِ مسمار
(آه از غم غریبی)
*
چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب
یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب
*من همیشه با خودم میگم اون شبایی که بچه ها رو با هزار و یک زحمت میخوابوند امیرالمومنین؛نیمه های شب بلند میشد آروم آروم میرفت کنار قبر عزیزش.وقتی برمیگشت شاید بچه هاش بیدار بودند،همه یه گوشه ی خونه سر به دیوار گذاشتند.
شاید امام حسن وقتی بابا از کنار قبر مادر برمیگشت،امیرالمومنین میدید هِی امام حسن مشت به دیوار میزنه.چرا؟زهرا جان!...*
این کودکت چه دیده که هی زار میزند
هی دست مشت کرده به دیوار میزند
خودم دیدم که دشمن مادرم را....*
چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب
یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بگیرد
تابوت من به شانه
تا شرمگین سپارد ... امانت پدر را
به دست او شبانه ...
*مثل فرداشبی وقتی میخواست بی بی رو دفن کنه،امالی طوسی،امالی شیخ مفید هر دو روایت کردند.میگه"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبْر"
همچین که کار دفن تمام شد دست ها را به هم زد،خاک ها را به هم افشاند..."هاجَ بِهِ الحُزن..."غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..." و اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..."
علی شروع کرد باز هم های های گریه کردن.
بعد شروع کرد با پیغمبر حرف زدن؛
امیرالمومنین به پیامبر عرضه داشت:" لَقَد استُرجِعَتِ الوَدیعه..."
یا رسول الله امانت برگردونده شد.
نگفت:من امانت رو برگردوندم...شنیدید نوحه خونا میگن...جا داشت پیغمبر بگه اون دختری که من شب زفاف دست های مبارکش رو در دستان تو گذاشتم.گفتم:"یا علی! هذه ودیعةالله و ودیعة رسولِه"
علی! این دختر، امانت خدا و پیغمبره.
"فَاحفَظنی، وَاحْفَظِ الله فیها..."
علی مراقب امانتم باش.
پیغمبر که نمیگه این حرفو به علی....
ولی جا داشت اینو بگه به علی که
علی! امانت من صورتش کبود بود ؟!
حالا دست راستتو بلند کن به نشانه لبیک،ده مرتبه
"یا زهرا..."
شاعر: سیدمهدی سرخان
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
4_5897926103925785850.mp3
3.06M
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
.
#روضه_شب_جمعه
#روضه_حضرت_زهرا(س)
#روضه_امام_حسین(ع)
#حجتالاسلام والمسلمین
🎧#میرزامحمدی
آقا موسی بن جعفر یه روایتی رو از پیغمبر اکرم نقل کردند ،فرمودند پیغمبر اکرم اینجوری فرمودند :"أَلا إنَّ فاطِمَة َبَیْتَها بَیْتی وَ بابها بابی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجابَ اللهِ"
سالها پا منبر و روضه بزرگ شدید،نیازی به ترجمه ندارید ،ای مردم خونه ی زهرا خونه ی منه ، در خونشم در خونه ی منه ، چرا اینجوری فرمود ؟! چون تو سوره ی احزاب فرمود : "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ " اگه خونه ی زهرا ،خونه ی پیغمبره، ما یه سوال داریم چرا بدون اجازه ی صاحب خانه وارد شدن.....؟ بعد راوی میگه موسی ابن جعفر به اینجا که رسید، "فبکی ابوالحسن بکاء الطویلا" شروع کرد گریه کردن ، مدت مدیدی گریه کرد ، بعد دیدن وسط گریه ها سه مرتبه میگه :
"هتک والله حجابک"
"هتک والله حجابک"
"هتک والله حجابک"
یعنی حرمت مادر ما رو نگه نداشتن ، شب معراج که پیغمبر به معراج رفتند ، وقتی نوبت رسید به مصائب اهل بیت ، مصائب حضرت زهرا رو اینجوری بیان کردن: "و اما ابنتک ؛ فتظلم و تحرم و یؤخذ حقّها" به دخترت ظلم میشه ، حقش رو میبرن ، اونو از ارثش محروم میکنن؛ "و یدخل علیها حریمها بغیر إذن" بدون اجازه وارد خونش میشن ، "ثم یمسها حوانن و ظل" یعنی وقتی وارد خونه میشن ، فاطمه مانع میشه ،اجازه نمیده اینا وارد شن ، چه میکنن؟! "تَموت مِن ذلِک الضَّرب تُضرَبُ و هیَ حامِلٌ ..." الله اکبر ، از همون شب معراج به پیغمبر اکرم خبر دادن ، دخترت وقتی بارداره ، کتکش میزنن ، این ضربه کاری می کنه که دخترت با همین ضربه از دنیا میره ، الله اکبر.... آخ بمیرم ، شب جمعه ست "همه ی روضه ها باید به کربلا منتهی بشه ، فاطمه رم مهمان کنیم ، یاری کن فاطمه رو با گریه ی بر ابی عبدالله... ابوبصیر رسید خدمت امام صادق علیه السلام حضرت فرمود : "اما تحب أن تکون ممن یسعد امی فاطمه" آیا دوست نداری مادرم زهرا رو یاری کنی ؟!! آماده ای یا نه ، ابوبصیر میگه من گریه کردم ، با خودم تعجب ، که من زمان مادر شما نبودم چه جوری میتونم مادرتو یاری کنم ، فرمود ابابصیر از روز عاشورا تا قیامت مادرم بر حسینش گریه میکنه ، میخوای فاطمه رو یاری کنی ؟ گریه ی من و تو یاری فاطمه ست ...السلام علیک یا اباعبدالله .....شب زیارتی ارباب بی کفنه،آماده ای بریم کربلا یا نه....؟!
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
آی حسین......
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
چقدر نام تو غوغاست اباعبدالله ...
*دیگه چی...جمله ی آخر و التماس دعا*
مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله....
*سر چی دعوا میکردن؟ اخنس می گفت عمامش برا منه ، بجدل می گفت انگشتر و انگشتش مال منه، خولی می گفت سر بریدش مال منه.....آی حسین.
#شب_جمعه_فاطمیه
👇👇👇
روضه امام حسن گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روایت داریم هر شب جمعه که ابی عبدالله مدینه بود … کنار قبرستان بقیع زیارت برادرش امام حسن می رفت… چه امام حسنی قربونش برم .. چشمی که برا غربت امام حسن گریان باشه، گریان وارد محشر نمیشه …
الهی بمیرم براش … مگه میشه اینقدر کسی غریب باشه ؟ حتی دوستانش وقتی بِهش سلام میکردن میگفتن: “اَلسلامُ علیک یا مُذِّلَ المؤمنین”
غصه، مظلومیت، همین بس این همه سال بعد امیرالمؤمنین می نشست پایِ منبرا…
خطبای ملعون، روی منبر می رفتن مولا علی رو لعن می کردن، دشنام می دادن ، بی ادبی می کردن …
فقط نوشتن یه جا امام حسن از جا بلند شد دیگه طاقت نیاورد، وقتی مُغیرۀ ملعون رفت بالای منبر .. تا اومد
بی ادبی کنه امام حسن بلند شد فرمود : نانجیب تو دیگه بنشین گمان میکنی من از یادم رفته، اون روز تو کوچه با مادرم چه کردی؟
اون صحابی آقا رو دید گفت: آقا من باباتون رو هم توی این سن دیدم اینقدر سر و روش سفید نشده بود که سر و روی شما اینقدر سفید شده؟
حضرت فرمود : آن چیزی که من دیدم اگه بابام هم دیده بود بدتر از این روز من می شد…
حالا میخوام از اون روز امام حسن برات بگم:…*
بی تاب و تبِ خسته حالی بود
سخت گیرِ شکسته بالی بود
چادرش بین کوچه، پا خور شد
بسکه از غم قدش هِلالی بود
با مادرم رفتیم مسجد رسول الله
جای بابا چقدر خالی بود
از دل آهی کشید و با گریه
خطبه هایش همه سئوالی بود
نفسش بارِ لخته ی خون داشت
سوزِ آهش در آن حوالی بود
خطبه اش جاودانه بر می گشت
با قباله به خانه بر می گشت
آه! ظلم سقیفه بی حد شد
غیرتیان! راه کوچه به آیینه سد شد
همۀ نور و چنگِ تاریکی
اتفاقی که باب خواهد شد
ضربِ دست چپش زبان زَد بود
زدنِ سیلی اش زبان زَد شد
هر قدر روی پا پریدم باز
دستِ سنگینش از سرم رد شد
بعد از آن راه خانه تا مسجد
طولِ یک خطِ سرخ مُمتد شد
آنقدر به غرور من برخورد
حسنش کاش از غمش می مُرد
*تا همین جا هم بسه، اما شبِ امام حسن ان شاءالله حقش رو ادا کنیم…*
چه بگویم که زار و مضطر گشت
قد کمان بود و قد کمان تر گشت
در مسیرِ عبورِ عابرها
ریخت نیلوفری که پرپر شد
“فَرَفَسَها بِرِجلِهِ…” ای وای
آنقدر دورِخویش مادر گشت
هر قدم چشم او سیاهی رفت
وسط کوچه موقع برگشت
زخم هایش دوباره سر وا کرد
مرگ خود از خدا تمنا کرد
*برای این روضه بهترین روضه همون روضه ای است که خودِ امام حسن در عالم رؤیا به عَبدُالزَهرا فرمود: عَبدُالزهرا! اگه میخوای روضه ی ما رو بخونی این طوری که من میگم بخون:
روضه ی ما اهل بیت اون ساعتی بود که دستم توی دستِ مادرم بود..خوشحال از مسجد داشتم برمی گشتم ..یه وقت نانجیب اومد جلو راهمون
رو سد کرد … عَبدُالزَهرا یه ضربه به مادرم زد اما دو گونۀ مادرم کبود شد…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدم قدم تا سالگرد شهادت سردار دلها...💔
تو به آرزوت رسیدی
تو امام حسینُ دیدی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین
شادی ارواح مطهر شهدا و شهید حاج قاسم سلیمانی #صلوات🌷
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 💚
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
هدایت شده از اشعار واحادیث امام زمان عج
1_2419399666.mp3
426.2K
#زمزمه_امام_زمام_عج😥
گل نرگس آبروی دو عالم
خیالت کی میرود ز خیالم
جمالت جلوه الله
بیا جانا طی کنیم شب هجران
بیا مهدی با ترنم باران
سحاب رحمت الله
نگاهم کن من فدای نگاهت
صدایم کن من فدای صدایت
حلالم کن ای چکیده رحمت
سلاله عصمت تکسوار غریب
تورا جان قامت خم زهرا
توراجان اشک چون یم مولا
مرانی از درت اقا
اباصالح ای امام غریبم
تمامی دردم تو هستی طبیبم
توراجان مادرت زهرا
نگاهم کن من فدای نگاهت
صدایم کن من فدای صدایت
حلالم کن ای چکیده رحمت
نوحه زبانحال حضرت علی(ع)
دگوب سیلی سُولدی صورتون
وای جوان ئولن زهرا
منی قـوجـاتـدی مُصیبتون
وای جوان ئولن زهرا
(وای جوان ئولن زهرا
وای جوان ئولن زهرا)
آز عمر ایدوب چوخ بلا گورن
ای وفالی دلـداریم
گیدن قـبـره مین ملالیله
وای یارالی غمخواریم
الـیمـدن گئتدون بئلیم سیندی
یوخ منیم هـواداریم
منی آغـلار قویدی محنتون
وای جوان ئولن زهرا
ویرنده غُسلون ئوزیم گوردیم پیکـرونده وار یاره
سنه باخديم غصّه دن یاندیم
قلبیم اولـدی صدپاره
ائلیکی سن آغ کفن گیردون
عرشه چکدیلر قـاره
یاراشمییدی غملی خلعتون
وای جوان ئولن زهرا
گیدورسن زهـرا ولی سنسیز
زینبیم اورک داغــلار
ویرر کـلـثومیـله سس سسه
اوخشیار حسن آغلار
حسینیم لب تشنه جان ویرسه
گوزلرینی کیم باغـــلار
منی یاندیردی شـهــادتون
وای جوان ئولن زهـرا
یئرون بوشدی ائوده زهـرا جان
آی کیمی نیه باتدون
هله سن چوخ چوخ جوانیدون
قبریده نه تیز یاتـدون
ئوزون گئتدون غملرون قالدی
مرتـضـانی آغلاتدون
یادیمـدان چیخماز مَحبَّتون
وای جوان ئولن زهـرا
غمونده زهـــرا یانور عالم
غملیدی فلک لـرده
ملالون دنیـانـی آغـلاتدی
آغلاشور ملک لرده
سنی سسلر مـــاخَلَق یکسر
وار یرون اورک لرده
مني قـوجـاتـدی مصيبتون
وای جوان ئولن زهـرا
@rozeh_daftari1
زبانحال حضرت زينب(س) بر سر قبر فاطمه(س)
غمِ زمانه دن جانه گلوب دويان ننم
حُسين و زينبي گوزي ياشلي قويان ننم
دولوبدي قلبيمه مصيبت و ملال و غَم
اولوبدي ذكريميز جوان ئولن ننم ننم
ننم ننم ننم - غرقِ غم و محن ننم
يانان بلالره - عمرونده گولميَن ننم
قابورقاسي سينوب - جوان جوان ئولن ننم
ننم ننم ننم
جوان ئولن ننم ننم
اي عالمون گُولي بهاريميز خزان اولوب
بابام غمونده چون اينان كي باغريقان اولوب
ئولونجه گيزلَدَن سينه سينون ياراسيني
حَسن ديوب دونَن او كوچه ماجراسيني
دئدي نه نوعيله رشتة غم قيربديلار
گوزوم باخا باخا قباله سين جيربديلار
آنامي كوچه ده يالقيز گوروب وئريبديلار
ننم ننم ننم
جوان ئولن ننم ننم
ئولونجه قاروي باشيمه باغلارام آنا
گیجه گونوز سنون غمونده آغلارام آنا
جانيم فدا سنون او غصلي سكوتيوه
هميشه آغلارام نمازيوه قنوتيوه
ننم ننم ننم ديوب جهاني داغلارام
غمونده هر گیجه ديزلريمي قوجاخلارام
يانيخلي نوحه لر هي اوخوب هي آغلارام
ننم ننم ننم
جوان ئولن ننم ننم
يوخوما گل آنا سويله قيزيم حالون نجه
آناليخ ايلورم بو آز سنيله هر گیجه
يورولموشام آنا غم و فراقيوه اينان
الولانير اورك حسين سو ايستيَن زمان
بو ائوده حيدره ايستكلي ياور اولموشام
حسينه دوزدي كي ظاهرده خواهر اولموشام
سنون يئرونده من حسينه مادر اولموشام
ننم ننم ننم
جوان ئولن ننم ننم
**
رامین محمد زاده
@rozeh_daftari1
#سیّد محسن رجائی ( مجنون )
خزان گلدی گولوم سولدی بهاریم گیتدی من قالدیم
کناریمدن داخی زیب کناریم گیتدی من قالدیم
رخ زهرا سپهر عمرومه تابنده ماه اولدی
محاقه دوشدی ماهیم گوندوزوم شام سیاه اولدی
منیله همسفر یاریم رفیق نیمه راه اولدی
کوچوبدور کاروانیم همقطاریم گیتدی من قالدیم
تجلّای رخ زهرایه آخِر تنگیدی دنیا
محالی امریدور اولسون قفس جولانگه عنقا
حضیض خاکیدن پر چکدی مرغ شاخه ی طوبی
اونیله شوکت و عزّ و وقاریم گیتدی من قالدیم
نه تک اوج وفاده سیر ایدن شهبازیدی زهرا
منیم تک شاهبازه شهپر پروازیدی زهرا
حقیقت ملکینی تسخیر ایدن آوازیدی زهرا
اولان باشیمده تاج افتخاریم گیتدی من قالدیم
هزار آوای گلزار وفا گلشندن آیریلدی
نگینیم خاتمیندن جور اهریمندن آیریلدی
امیدیم عزّتیم روح روانیم مندن آیریلدی
انیس و مونس لیل و نهاریم گیتدی من قالدیم
وجودیم اخذ نور ایلردی هردم روی ماهیندن
شدائدده اورک آرام اولاردی بیر نگاهیندن
او که آیریلمادی بیردم محبّت شاهراهیندن
ایله بیر آشنای غمگساریم گیتدی من قالدیم
دل خاک سیه ده گوهر شهواری گیزلتدیم
نهانی دفن ایدوب گنجینه ی اسراری گیزلتدیم
رخ گلده جفای خاریدن آثاری گیزلتدیم
مزاره برگ یاس زخمداریم گیتدی من قالدیم
او که مهد ولاده پرورش تاپمیشدی نازیله
جهانه فخر ایدوردی هر زمان شاه حجازیله
قوتاردی شمع تک اوز عمرینی سوز و گدازیله
امید خاطر زار و نزاریم گیتدی من قالدیم
سزادی باشیم اوسته سالسا بال بوم غم سایه
دریغا اود دوتوب یاندی کول اولدی سود و سرمایه
دوشوب انگشتریمدن لاجرم دُرّ گرانمایه
الیم چخدی بوشا دار و نداریم گیتدی من قالدیم
گتورموشدی گلوم بلبل کیمی بو قلبیمی شوره
او گوندن که جفا زخمی اوتوردی سینه ی جوره
مبدّل اولدی گوزده روز روشن لیل دیجوره
چراغیم سوندی شمع شام تاریم گیتدی من قالدیم
مریض عشق اولان گرچه تمنّای شِفا ایتمز
بلی درد اهلی هر بی درده دردین مبتلا ایتمز
دم عیساده اولسا درد هجرانه دوا ایتمز
طبیب رنج و درد بی شماریم گیتدی من قالدیم
دوتوب دردیله الفت اولموشام مایوس درماندان
گیدوب جان جهانیم بو جهاندا دویموشام جاندان
تمتّع اخذ ایده حاشا گوزوم سیر گلستاندان
داخی گل نیلورم بیر گلعذاریم گیتدی من قالدیم
جهاندا وصل اگر نور اولسا فرقت شام ظلمتدور
اودور که مرگدنده تلخ تر ایّام فرقتدور
بلی هر عاشقه یاریندن آیریلماق قیامتدور
قیامت قوپدی هجران گلدی یاریم گیتدی من قالدیم
دوشوب بو ماجرادن یادیمه زهرا قیزی زینب
سزادی یاندورا خشک و تری بو آتشین مطلب
باجی قارداشینی سالدی یولا عرض ایلدی یارب
قیریلدی تارِ قلبیم اختیاریم گیتدی من قالدیم
هوای وصل یاریله حسینیم بی قرار اولدی
رکابیندن اوزوم دوتدوم منه بیر افتخار اولدی
شریک محنتیم میدان رزمه رهسپار اولدی
قتاله عزم ایدوبدور شهسواریم گیتدی من قالدیم
تخیّل عالمینده فکر ایدنده درد هجرانی
درون سینه ده احساس ایدردیم زخم پیکانی
وجودیمده بو گون لمس ایلدیم بو نار سوزانی
حسینیله داخی خوش روزگاریم گیتدی من قالدیم
او که بیر نفخه ی پاکی ایدوب زنده مسیحانی
شرار سینه سیندن یاندیروبدور قلب سینانی
آلاردیم عطر مویندن شمیم زلف زهرانی
آنام زهرایه تنها یادگاریم گیتدی من قالدیم
حسینین عشقی چون هر قلبیده بیر کنزدور مکنون
بو کنزون حاجبی نیلور جهاندا ثروت قارون
بیله کنزی الیمدن آلدی ناگه گردش گردون
خزینمدن بو دُرّ شاهواریم گیتدی من قالدیم
مُریدم من، شبیری دور مرادیم شعریده مطلق
مرادیله مریدین شعری عالمده تاپار رونق
یازوبدور بیر تخلّص، شعریمه رونق ویروب الحق
بو لطفیله اورکدن انکساریم گیتدی من قالدیم
گلر بیر گون یتر عمرون باشا (مجنون) بو دنیاده
ویرر یاخشی نتیجه یازدیقون اشعار عقباده
سالار بو یازدیقون سوزلر سنی بو نحویله یاده
که مجنون تک ادیب نامداریم گیتدی من قالدیم
@rozeh_daftari1
#کربلایی رحیم فیضی اردبیلی
ای نگاریم گئتمه - علینی ترک ائتمه
چاتور عرشه آه و - فغانیم زهرا
گلعذاریم گئتمه - وفاداریم گئتمه
گوز آچ ای دلدارِ - جوانیم زهرا
یارالی یازهـرا - یارالی یازهـرا
یارالی یازهرا - یارالی زهرا
فَدَکون غصب اولدی ولایت اوستونده
امامت اوستونده قاپون اودلاندی
سنه سیلی دَیدی یخیلدون تپراقه
اوسیلی ضربیندن گوزون القاندی
سیلی ردّین ایوده قیزون زینب اوخشار
حَسَن سینه داغلار - حسین نالاندی
یارالی یازهـرا - یارالی یازهـرا
یارالی یازهرا - یارالی زهرا
سنی زینب جانی - علینی عفو ایله
گجیله دفن اولدون - یارالی زهرا
ننه سیز قیزلارون - ائدور آه و افغان
دوشوب عرشه طوفان - بلالی زهرا
منی تِز تک قویدون - نه تِز مندن دویدون
سنه قربان جانیم - وفالی زهرا
یارالی یازهـرا - یارالی یازهـرا
یارالی یازهرا - یارالی زهرا
آی مثالی باتما - علینی آغلاتما
که سنسیز یثربده - علی تنهادی
دیَرَم آهسته - آدامسیز جانیم وای
اورک سنسیز درد و - غمه مأوادی
قالموشام آواره - ولی یوخدور چاره
بو قلبِ تبداره - دوا زهرادی
یارالی یازهـرا - یارالی یازهـرا
یارالی یازهرا - یارالی زهرا
زینبین گوز یاشی - دونوب قانه زهرا
گلوب جانه زهرا - یانور هجرانه
سسلنور واویلا - آناجان یازهرا
قیزون زینب غمدن - گلوب افغانه
صبریم الدن گئتدی - قراریم صلب اولدی
بلای عُظمادن - دولوب پیمانه
یارالی یازهـرا - یارالی یازهـرا
یارالی یازهرا - یارالی زهرا
@rozeh_daftari1
#حــضــرت_مــادر🥀
شبیه باد وقتی یاس پرپر را نمیفهمد
تبر، افتادن سرو و صنوبر را نمیفهمد
چه فرقی میکند شمشیر باشد یا غلاف اصلاً
که ظالم حُرمت دُخت پیمبر را نمیفهمد
مرا مانند آتش نه، تصور کن مرا چون دود
که فرق چوبهای خشک با تر را نمیفهمد
مرا مانند تابوتی تصور کن که شب هنگام
دلیل شانه لرزان حیدر را نمیفهمد
کسی که پشت در حتی نفهمیده است مُحسن را
یقیناً بین صحرا حال اصغر را نمیفهمد
🏴 #فرا رسیدن ایام شهادت مظلومانه بانوی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد 🏴
#یاس_کبود🥀
#لعنتاللهعلیقومظالمین
#صلی_الله_علیک_یا_ام_الحسنوالحسین
@rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خونه کوچه هیزم چادر شعله زهرا
پهلو بازو بانو محسن غوغا مولا
وااماه
وااماه
وااماه
وااماه
#اللهم_عجل لولیک_الفرج
@rozeh_daftari1
🌾🌸🌸✨🌾🌸🌸
بهشت را نعمتهایی است که نه کسی دیده و نه به ذهن کسی خطور کرده
حضرت محمدص فرمودند یک وجب از بهشت بهتراست همه دنیا با نعمتهایش!!
شروط_ورود_به_بهشت از زبان قران
نماز گزاران حقيقي.
آنان که دايم در نماز و طاعت الهي عمر گذرانند.
و آنان که در مال و دارایی خود حقّي معيّن و معلوم گردانند
تا به فقيران سائل و فقيران آبرومند محروم رسانند.
و آنان که روز قيامت و جزا را تصديق کنند.
و آنان که اندام خود را از شهوت راني(ازحرام) نگاه ميدارند.
و آنان که امانت و عهد و پیمانشان را رعایت کنند.
و آنان که برای گواهی به حق قیام کنند.
و آنان که نماز خود را به وقت و شرايط و حضور قلب محافظت کنند.
آنان در باغها ي بهشت ابد با عزّت و احترام متنعّمند.
وبهشت بر هر عاق والدین و دائم الخمر وفحاش و خسیس حرام است
الهی به کرمت ما را از نمازگزاران حقیقی و توفیق یافتگان به راه راست قرار بده
@rozeh_daftari1
هدایت شده از اشعار صلوات ودعای پایان مجلس
🌺🍃دعاے بعد از نماز📿✨
🌺🍃هرڪس این دعا را بعد از نماز📿 بخواند:
🍃خداوند مرگ را بر او مبارڪ می ڪند
قبل از مردن او را اصلاح می نماید
و در وقت مردن به او رحم ڪند
و جان دادن را به او آسان ڪند... 🍃
⛅️اَللّهُمَّ مالِکَ المَوتِ طَیِّبنا لِلمَوتِ ⛅️
⛅️وَ اَصلِحنا قَبلَ المَوتِ وَ ارحَمنا عِندَ المَوتِ⛅️
⛅️وَ هَوِّن عَلَینا سَکَراتِ المَوتِ وَ لاتُعَذِّبنا بَعدَ المَوتِ⛅️
⛅️وَ اَعرِضنا اِلی مَلَکِ المَوتِ یا فاطِرَ السَّمواتِ وَ الأرضِ⛅️
⛅️اَنتَ وَلیُّنا فِی الدُّنیا وَ الاخِرَةِ وَ تَوَفَّنا مُسلِماً وَ الحقنابالصالحین
#پیشنهاد برای مادران محترم دارم
🎧#استاد علیرضا پناهیان:
#حدیث کساء را بخوانید و ترجمۀ فارسی آن را به عنوان قصّه به فرزندان خود یاد بدهید.
#چون بچهها قصّههای بدون تنش و درگیری را دوست دارند. قصّۀ حدیث کساء را برای بچههای خودتان بخوانید و تجربه کنید.
#جالب اینجاست که بچهها دوست دارند همان قصههای قبلی را دوباره برای آنها تکرار کنید، چون با آن اُنس پیدا میکنند.
#قصّۀ حدیث کساء حادثۀ تلخی ندارد که بچه بدش بیاید، ضمن اینکه در این قصه خانواده وجود دارد، خصوصاً که محور داستان هم پدربزرگ خانواده است و بچهها به لحاظ روانشناسی این را دوست دارند.
#این داستان سرشار از لطف، زیبایی، صفا و صمیمیت است و خواندش هم خیلی سفارش شده است.
#وقتی این بچه بزرگ شد، اگر به او بگویید که امام حسین(ع) مظلوم واقع شده، غم دلش را خواهد گرفت و ارتباط قشنگی ایجاد خواهد کرد. البته دقت کنید که از همان کودکی نباید بچهها را با غمهای اهلبیت(ع) آشنا کنید، بلکه با حدیث کساء آشنا کنید که سراسر شادی و محبت و صمیمیت است.
#الان باید در همۀ خانهها قصهها و اشعار مختلفی با موضوع حدیث کساء برای بچهها وجود داشته باشد که مادرها برای بچههای خود بخوانند
#قصه "حدیث کسا" با زبان کودکانه و شعر گونه:
(مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه وبقیه مطالب به حالت قصه)
"یه روز حضرت زهرا(س)
مادر ما بچه ها
که خیلی مهربونه
تنها بود و نشسته بود تو خونه"
که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی (ع) سر میزنه"
اون کسی که پشت در بود فرمود:
"منم منم پیامبر (ص)
که اومدم پشت در
سلام بر دخترم
فاطمه اطهرم"
حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو, بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا بودن.
پیامبر فرمودن:
"ای دختر عزیزم
مریضم و مریضم
یدونه عبا میاری
که رو سرم بذاری"
حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن.
بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود.
( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم "اسم عباشون چی بود" باید بپرید بالا و بگید "کسا بود و کسا بود")
یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن.
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام حسن (ع)
سرور هر مرد و زن"
بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"
امام حسن فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن.
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا
" اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام حسین(ع)
عزیز و نور دو عین"
بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"
امام حسین فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسین دادن.
"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسین رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسینم رفتن زیر عبا
" اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام علی(ع)
وصی بعد از نبی(ص)"
امام علی فرمودن:
"سلام حضرت زهرا
دختر رسول خدا"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام امیر مومنین
سلام امام اولین"
بچه ها حضرت علی, همسر حضرت زهرا بودن, ایشون فرمودن:
"بوی خوش پیامبر
پر شده توی خونه
آیا رسول خدا
مهمون خونمونه?"
#حضرت زهرا فرمودن بله, و جای پیامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رو
@roze