eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
304 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
🔊 روضه باز کوچه بنی هاشم 🔘شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ********* فصل باریدن باران شده و حیران شده ام آخر سال رسیده است پریشان شده ام اولین نام که آمد به لبم نام تو بود از تولد به خدا مست حسن جان شده ام مادرم دست مرا داد به دستان کریم بی سبب نیست که محتاج کریمان شده ام *آی امام حسن! آخرِ سالِ،هر جا بری دارن حساب و کتاب می کنند، حساب مارو زدی یا نه؟ یه محرم داشتیم،یه فاطمیه،یه ماه رمضون،من حساب از راه دور رو قبول ندارم،من رو یه حرمی ببر،رو در رو،اون وقت هر چی تو بگی من بدهکارم،اما برا مادرت کم گریه نکردم،پا به پات برا مادرت گریه کردم،ما برا مادر خودمون خیلی گریه کنیم یه هفته، اما سه ماهه شب و روزمون شده زهرا،راستی آقا یه سئوال ازتون دارم:شنیدم مادرتون رو بد زد،این راسته؟ شنیدم بیست سالگی موهات سفید شد،این راسته؟ شنیدم هر کار کردی دستت نرسید،این راسته؟...* خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری در میان حرمت خادم و دربان شده ام خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام ✍️شاعر : حبیب باقرزاده *دست امام حسن رو گرفت گفت:بریم من حقم رو بگیرم،اومد جلو اولی، راه نداد حرف بزنه،به این دلیل، به این دلیل فدک مال ماست، دیگه کم آورد گفت:قلم بیارید،کاغذ بیارید،نوشت فدک رو تحویل زهرا بدید،مهر خلافت زد... هنوز خانوم بیرون نرفته بود، گفت:برید به دومی بگید:دادن حقش با من،گرفتنش با تو، خانوم با یه ذوقی، دیگه چیزی تا خونه نمونده بود،رسیدن کوچه، مثل اراذل و اوباش راه رو بست،پاش رو روی دیوار گذاشت... گرفتی داری میری؟ فکر کردی؟ یه زن متدین چشم تو چشم با نامحرم نمیشه... امام حسن میگه: روش رو گرفت، سمت دیوار رو نگاه کرد،برو کنار،من دختر پیغمبرم... اون حرامزاده قباله رو کشید،پاره کرد،پرت کرد،آب دهان ریخت روش..گفت:حالا برو.... مادر سادات فریاد زد: خدا شکمت رو پاره کنه....نمیدیدش،روش به دیوار بود...امام حسن میگه:یهو دستش رو برد بالا..* چنان سیلی،سریع و بی هوا آمد.... *اینجا یه دونه زد خانوم افتاد،اما یه جا رو سراغ دارم،بچه رو آورد بالا،ای کاش یه دونه میزد می افتاد،هر چی خواست این بچه رو زد،خانوم اگه افتاد زبونش نگرفت،چشماش نمیدید،اما این دختر زبونش گرفت، چشمش هم نمیدید،رو کرد سمت علقمه،عمو.....یتیم گیر آوردن....حسیــــــن.....* .
(س) دیده بستی پا سوی قبله کشیدی وای من تا نمردم چشم خود را باز کن زهرای من من به احزاب و احد یکدم نلرزیدم ولی تا تو افتادی ز پا لرزید دست و پای من کاش جانم با نفس از سینه می‌آمد برون کاش می‌مردم مدینه نیست دیگر جای من روزها لب بسته از فریاد و می‌سوزم خموش حبس در دل گشته حتی نالۀ شب‌های من قنفذ بیدادگر جان مرا از من گرفت تو زمین خوردی و از هم شد جدا اعضای من آفتاب طلعتت از ابر سیلی شد سیاه زین مصیبت تیره شد در چشم من دنیای من در عزای تو تمامی عمر من شد احتضار با فراق تو شده هر شب، شب احیای من تو به خود از درد پیچیدی و نگشودی لبی تا نیاید از جگر یک لحظه واویلای من حیف باغ آرزوهای مرا آتش زدند رفت از کف غنچۀ من لالۀ حمرای من مرحبا میثم که در اشعار تو پیدا بود غصۀ ناگفته و غم‌های ناپیدای من التماس دعا کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
‍ اسم زهرا آبروی عالم است اسم زهرا چون نگین خاتم است اسم زهرا دلخوشهای علی ست نام زهرا یادگاری نبیست اسم زهرا بوی جنت میدهد یاد او برما سعادت می هد اسم زهرا آبروی حیدر است اسم زهرا اسم جمله مادر است اسم زهرا شافع روز جزا ست اسم زهرا جزء اسماء خداست اسم زهرا ذکر اسم اعظم است ذکر او ورد نبی اکرم است گونده باخار بالیا قیزیم زهرا منی بیر بابا چاغیر آرزوم واریمدی بیر بابا کلمه سین ایشیدم اما چاغراندا چاغرار یا رسول الله یا نبی الله اما بیلمورم بعد از پیغمبر یانان قاپی نئیلدی اله کی قالدی درو دیوار آراسندا خانم بئله سسلندی بابا یارسول هارداسان قاپم یاندی اسم زهرااسم زکر اعظم است ذکر اووردنبی اکرم است اسم زهراحمدتسبح خداست اسم زهراازهمه اسم هاجداست خانم فاطمه زهرادن اوخوندی انشااله بالاسی امام زمان عنایت الر بومجلسه مجلس تشکیل اولوب به نام نامی فاطمه زهرا ئولنرمزن دا روحی یاد اولا قیز اوشاقی اولا ننه دنیادن گیدنده بتر حالا قالار ایودن جنازه خارج اولاندا بیر باخار ننه نین دالیسیجا الرین قویار اورگینین باشنا بابا ایندکی او ننه مین جنازه سین آپاررسان اوجنازه نی قوی یره قوی دولانم ننه مین باشنا وردی علی دستوراوزهرانن جناز ه سی دفن اولونا باخدی زینب ننه تابوتی گیجه دوشتی یولا اله گوردی اوجوان ئولن ننه گدیر یا الله خانم بیرباخدی بابا اوننه مین تابوتین قوی یره علی دیر تابوتی قویدم یره گوردیم زینب یاپشدی حسن حسینین الینن یا اله دولانلار ننه نین باشینا جوان ئولن ننه گجه قبر گدن ننه دولانر زهرانین باشنا هاراگدیر گجه چاغی منیم اوباغری قان ننم بابا آپارمیون اونی یارالی دی جوان ننم منی ملر قویوب گیدور وفالی مهربان ننم ننه ننه جوان ننه / جوانلقی یالان ننه ظلمیله قول قابرقاسی صدمه گوروب سنان ننه اما بیر باخدی بابایا بابا ننه می آپار قبرستان بقیعه امابابا بیرخواهشیم واردی باشوا دولانیم بابا آنامی قبره قویماقا بیرآزدا دقت ایلون آخی ننم یارالیدی دییم بقیعده نیلیون سنوب قولی قابرقاسی قویاندا قبره گوزلیون آخی ننمین قارداشی یوخدی ننه نی قبره قویاندا قارداشی گلر قبره اله دولانار باجنن باشنا بابا بولوسن ننم یارالیدی ئوزون آهسته قویارسان قبره ننه دنیادن گیدنده تشیع جنازه ده گوروبسوز او نامحرملر دایانالار محرم قویار قبره اگر ننه نین بویوک بالاسی اولسا بویوک اوغلی قویار قبره ننه نی قویار تپراقلارا اگر ادبلی قارداشی اولا باجنین جنازه سین آلار الرینه باجنی قویار قبره علی بیر باخدی زهرایه اوقهرمان علی بیر محرم تاپانمادی جنازه نی آلدی الینه قبریده آلان اولمادی آقا اندی قبره جنازه نی ویرن اولمادی علی بیر باخدی گوی عالمینه الله الله بو منی درده سالان فاطمه دی منه خاطر اوجالان هم قوجالان فاطمه دی الله بو منی دشمن الینن قوتاران فاطمه دی فاطمه نجه قویوم قبره سنی سن علینین قدرتیسن هم علینین قدرتی اول هم ئوزونون زینتی سن نقدر سعی الدی مالک اولا صبر ایوینه اورگی گلمدی زهرانی قویا قبر ایوینه اسم زهرا جان دهد برمرده ها ذکر زهرا درمان کند افسرده هارا متن نوحه با سبک👇🙏
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ‍ اسم زهرا آبروی عالم است اسم زهرا چون نگین خاتم است اسم زهرا دلخوشهای علی ست نام زهرا یادگاری نبیست اسم زهرا بوی جنت میدهد یاد او برما سعادت می هد اسم زهرا آبروی حیدر است اسم زهرا اسم جمله مادر است اسم زهرا شافع روز جزا ست اسم زهرا جزء اسماء خداست اسم زهرا ذکر اسم اعظم است ذکر او ورد نبی اکرم است گونده باخار بالیا قیزیم زهرا منی بیر بابا چاغیر آرزوم واریمدی بیر بابا کلمه سین ایشیدم اما چاغراندا چاغرار یا رسول الله یا نبی الله اما بیلمورم بعد از پیغمبر یانان قاپی نئیلدی اله کی قالدی درو دیوار آراسندا خانم بئله سسلندی بابا یارسول هارداسان قاپم یاندی اسم زهرااسم زکر اعظم است ذکر اووردنبی اکرم است اسم زهراحمدتسبح خداست اسم زهراازهمه اسم هاجداست خانم فاطمه زهرادن اوخوندی انشااله بالاسی امام زمان عنایت الر بومجلسه مجلس تشکیل اولوب به نام نامی فاطمه زهرا ئولنرمزن دا روحی یاد اولا قیز اوشاقی اولا ننه دنیادن گیدنده بتر حالا قالار ایودن جنازه خارج اولاندا بیر باخار ننه نین دالیسیجا الرین قویار اورگینین باشنا بابا ایندکی او ننه مین جنازه سین آپاررسان اوجنازه نی قوی یره قوی دولانم ننه مین باشنا وردی علی دستوراوزهرانن جناز ه سی دفن اولونا باخدی زینب ننه تابوتی گیجه دوشتی یولا اله گوردی اوجوان ئولن ننه گدیر یا الله خانم بیرباخدی بابا اوننه مین تابوتین قوی یره علی دیر تابوتی قویدم یره گوردیم زینب یاپشدی حسن حسینین الینن یا اله دولانلار ننه نین باشینا جوان ئولن ننه گجه قبر گدن ننه دولانر زهرانین باشنا هاراگدیر گجه چاغی منیم اوباغری قان ننم بابا آپارمیون اونی یارالی دی جوان ننم منی ملر قویوب گیدور وفالی مهربان ننم ننه ننه جوان ننه / جوانلقی یالان ننه ظلمیله قول قابرقاسی صدمه گوروب سنان ننه اما بیر باخدی بابایا بابا ننه می آپار قبرستان بقیعه امابابا بیرخواهشیم واردی باشوا دولانیم بابا آنامی قبره قویماقا بیرآزدا دقت ایلون آخی ننم یارالیدی دییم بقیعده نیلیون سنوب قولی قابرقاسی قویاندا قبره گوزلیون آخی ننمین قارداشی یوخدی ننه نی قبره قویاندا قارداشی گلر قبره اله دولانار باجنن باشنا بابا بولوسن ننم یارالیدی ئوزون آهسته قویارسان قبره ننه دنیادن گیدنده تشیع جنازه ده گوروبسوز او نامحرملر دایانالار محرم قویار قبره اگر ننه نین بویوک بالاسی اولسا بویوک اوغلی قویار قبره ننه نی قویار تپراقلارا اگر ادبلی قارداشی اولا باجنین جنازه سین آلار الرینه باجنی قویار قبره علی بیر باخدی زهرایه اوقهرمان علی بیر محرم تاپانمادی جنازه نی آلدی الینه قبریده آلان اولمادی آقا اندی قبره جنازه نی ویرن اولمادی علی بیر باخدی گوی عالمینه الله الله بو منی درده سالان فاطمه دی منه خاطر اوجالان هم قوجالان فاطمه دی الله بو منی دشمن الینن قوتاران فاطمه دی فاطمه نجه قویوم قبره سنی سن علینین قدرتیسن هم علینین قدرتی اول هم ئوزونون زینتی سن نقدر سعی الدی مالک اولا صبر ایوینه اورگی گلمدی زهرانی قویا قبر ایوینه اسم زهرا جان دهد برمرده ها ذکر زهرا درمان کند افسرده ها را 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
. 📋جواب ناله دلهای خسته بر لب توست (س) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از تواَم جدا نکند *امشب به حضرت زهرا (س) بگو من غیر محبت تو چیزی ندارم، همه سرمایه‌م محبت توئه بی‌بی جان. ان‌شالله یه عمری برات گریه کنم، یه عمری صدات بزنم... امام باقر(ع) رو کرسی درس نشسته، پیرمرد خمیده وارد شد، سلام داد؛ گفت آقاجان یه چیزی میخوام به شما بگم. حضرت فرمودن بیا جلوتر. اومد مقابل آقا مؤدب وایستاد؛ آقاجان میخوام حرف دلم رو بزنم. میخوام دینم رو به شما عرضه کنم؛ آقاجان، من شمارو خیلی دوست دارم؛ آقا فرمود درست میگی. عرض کرد آقاجان رسول خدا رو هم خیلی دوست دارم؛ آقا تایید فرمودن. عرض کرد آقاجان امیرالمؤمنین رو هم خیلی دوست دارم؛ تایید کردن. به اینجا که رسید یه لحظه بغض گلوش رو گرفت... گفت مادرت رو که دیگه نگو؛ عاشقشم، بیچاره‌شم، آقا فرمودن درست میگی. گفت اما من میترسم فردای قیامت بشه به‌خاطر اعمالم منو از اهل بیت جدا کنن. آقا فرمودن حالا که اینطور گفتی و عرض محبت کردی، یه چیزی هم من بهت بگم؛ دم آخر، لحظه‌ی جون دادن که هیچکی نمیتونه به دادت برسه، من میام، رسول خدا میاد، امیرالمؤمنین هم میاد. بعد فرمود خیالت رو راحت کنم، مادرم هم میاد... تا این رو شنید یه ناله‌ای زد، بیهوش شد. به هوشش آوردن، گفت آقا میشه یه‌بار دیگه بگی، دلم خنک شد... فرمود همه میان، اون مادر نازنین ما هم میاد. دوباره بیهوش شد، به هوش اومد گفت یه‌بار دیگه اسم مادرت رو بگو، یه‌بار دیگه بگو مادرت میاد بالا سر من...* (یه جوری نوکری کن که مادر سادات بیاد بالا سرت.) من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از تواَم جدا نکند صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند *رفیقش بود، از ملازمان امام صادق(ع) بود، سه روز پیداش نشد. بعد سه روز اومد محضر آقا رسید؛ آقا فرمودن کجا بودی دلمون برات تنگ شد، مدتیه ازت خبر نداریم.... (خداکنه ماهم یه‌جوری زندگی کنیم امام زمان بگه کجا بودی مدتی من ازت خبر نداشتم....) گفت آقا این روزای آخر خانمم پا به ماه بود، خدا به ما یه اولادی داد. آقا تبریک گفتن، پرسیدن حالا خدا چی بهت عنایت کرده؟ گفت آقاجان خدا به ما یه دختر داده، حضرت فرمود دختر رحمته، دختر با قدمش برکت میاره. بعد حضرت فرمودن حالا اسمش رو چی گذاشتی؟ تا گفت آقاجان اسمش رو گذاشتم فاطمه، دیدن آقا پاشد، هی گفت: " آه فاطمه " فرمود حالا که اسمش رو گذاشتی فاطمه، یه وقتی سیلی به صورتش نزنی، آخه مادر مارو تو کوچه‌ها بی هوا زدن....* وای مادرم.... جواب ناله‌ی دلهای خسته بر لب توست که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند من کی رو صدا بزنم جز مادرت؟... از هر کدوم از اهل‌بیت اگه حاجت بخوای، اگه به مادرش قسمش بدی جوابت رو میده... اومد امام باقر(ع) رو صدا زد، آقا فرمود: از این به بعد میخوای منو صدا بزنی اونجوری صدا بزن من دوست دارم. گفتش چطور صداتون بزنم؟ حضرت فرمودن: بهم بگو یابن فاطمه، بهم بگو یابن‌الزهرا؛ آخه ما خیلی مادری هستیم... رفت حرم امام رضا، هی آقا رو قسم داد؛ آقا من یه گره‌ای به کارم افتاده، به پهلوی مادرتون... (آخه یه چیزایی رو هم آدم باید حیا کنه نگه) هی قسم داد، هی قسم داد، آقا شب اومد تو عالم رؤیا، فرمود: همینجوری هم بگی ما حاجتت رو میدیم، چرا هی مارو به پهلوی مادرمون قسم میدی، تو امشب حرم رو به هم ریختی با این حرف... اهل بیت حساسن به نام مادرشون.... حالا اومدی اینجا حاجت بخوای؛ خدا چه نعمتی بهت داده،‌ هر وقت صداش بزنی جوابش رو میشنوی...* جواب ناله دلهای خسته بر لب توست که را صدا کند که آن تو را صدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطره‌ی اشکی ز خود رضا نکند *فرمود: "إِنَّ اللّهَ يَرْضَى لِرِضَا فاطِمة" ، یعنی نماز هم که میخونی اگه محبت حضرت فاطمه رو نداشته باشی نمازت قبول نیست. همه چیز تو رضایت بی‌بی جان ماست... اگه میخوای رضایت بی‌بی جان مارو داشته باشی، باید علی رو دوست داشته باشی، همه غم و غصه‌ی بی‌بی امیرالمؤمنین بود...* ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. 📋 هر کسی مهر علی داشت، مدالش دادند (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «هر کسی مهر علی داشت، مدالش دادند سینه ی سوخته با میخ، مدال زهراست» بچه‌هام امروز توو خونه یه جور دیگه گریه می‌کردند؛ آخه توو این چند روزه مادر بود، گرچه شکسته بود. اما بالاخره می‌اومدند یکم کنار بستر مادر شکسته‌شون می‌نشستند، یکم با هم حرف میزند. اما الان هی میان این بستر خالی و نگاه می‌کنند آه می‌کشند.... «نور سرخی که به چشمان علی تابیده نور خورشید رخِ رو به زوال زهراست بر بهارش چقدر رنگ خزان پاشیدند قاتل جان علی، قد هلال زهراست صورت و بازو و پهلوی کبودش گویاست منشأ روضه‌ی جانسوز سه ساله زهراست» حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
🏴🏴 📖 🔊 حکایت شنیدنی گلایه حضرت زهرا سلام الله علیها از یکی از روضه خوانها ⚫️ هیئت الرضا علیه السلام 🔻 ** گفت:پایین شهر تهرون،كوچه پس كوچه هاش یه روضه می گرفت،از اون روضه خوبا، هر سال یه رفیق مداح هم داشت می گفت می اومد روضه اش رو می خوند. زد و مداح ِ معروف شد،تماس گرفت:امسالم میای روضه ام رو بخونی؟گفت:آره . شب روضه رسید رفت،غوغایی كرد تو روضه اش، از در اومد بیاد بیرون یه پیرزن اومد جلوش رو گرفت.حاجی تو روضه می خوندی؟ گفت:آره مادر. دستت درد نكنه،خیلی با روضه ات گریه كردم،خیر ببینی.یاعلی مادر. حاجی منم یه روضه دهگی دارم،یه دوتا كوچه پایین تر میای روضه ام رو بخونی، یه نگاهی به پیرزن ِ كرد،گفت: من و میشناسی؟گفت:من كار به اسمت ندارم، روضه خوب می خونی. منم هر كسی رو روضه ام نمیگم بیاد، روضه ام پنجاه ساله است. گفت: مادر ساعت دوازده شب روضه ام تموم میشه،گفت:باشه دوازده بیا. "نه" نیومد به دهانش.آدرس رو گرفت،شب اول محرم روضه اش دوازده تموم شد،رفت پرسون پرسون آدرس رو پیدا كرد،دید كوچه رو آب و جارو كرده، یه پارچه بالاش زده،به مجلس عزا خوش آمدید، دم در دیدم پیرزن ِ وایستاده،تا من و دید انگار دنیا رو بهش دادم،خوش اومدی،قدم سر چشمم گذاشتی،رفت بالا دید الله اكبر با این اسم و رسمش آخر كارش كجا افتاده، چهار پنج تا پیر زن ، یه صندلی شكسته،نه بلندگویی نه چیزی،گفتم: ببین آخر ِ كار ِت كجا رسید، حالا اومدی روضه رو بخون و برو،گفت:نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله"، دیدم در و دیوارداره گریه می كنه،مگه میشه؟چهار تا پیرزن،نه بلندگویی،این سرو صدا؟ حتماً حال و هوای روضه های قبلی ِ. گفت:شش،هفت شب اومدم روضه اش همون حال،شب هشتم محرم، هیئت خودم ساعت دو نصف شب تموم شد، گفتم:دیگه اونجا هم نرم خبری نیست،خسته ام،برم از فردا روضه دارم. اومدم خونه،خوابیده و نخوابیده، تا چشمام گرم شد،دیدم یه خانم جلوم ایستاده، چون روضه خون بودم شناختمش،دیدم دست به كمر ِ، چادرش خاكی ِ،فهمیدم فاطمه سلام الله علیهاست.گفتم:اومده بهم ای والله بگه، خسته نباشی بگه، "السلام علیك ِ یا فاطمة الزهرا"، سلام مادر، گفت: دیدم جوابم رو داد روش رو برگردوند. خانم،چه اشتباهی كردم؟چرا رو ازم برگردوندی؟ فرمود:چرا روضه ی ما رو نیومدی؟خانم از صبح دارم برا بچه ات روضه می خونم، كدوم روضه؟ فرمود:همون روضه پیر ِزن ِ، هر شب من می اومدم پا روضه ات، ضجه می زدم،امشب برات مهمون آوردم، زینب اومد،عباس اومد،علی اكبر اومده بود روضه. گفت:از خواب پریدم بدو خودم رو سه نصف شب رسوندم تو همون كوچه،دیدم پیر ِزن خوابش برده،مادر،مادر! چشماش رو باز كرد،الحمدالله سپرده بودمت به مادرش. گفت:رفتم بالا نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله". بی بی غلط كردم، گفت:دیدم دوباره صدا ناله اومد. خانم ها امشب یه زحمتی جوونا دارن،اگر دیدید یه خانم غریب ِ، از محرم هاش هم رو گرفته، اگه دیدید دست به دیوار راه میره،سلام مارو به زهرا برسونید. 🎤 حاج حيدر خمسه ♣️😭♣️ بروزترین کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،‌۱۴معصوم ع و... ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @nohevarozechahardahmasomsoghandi
مجلس کامل از شروع تا ختم . ♣️😭♣️ بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام وادب واحترام حضور خواهران عزیز وبزرگوار وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران فاطمی بمناسبت ایام فاطمیه .. انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود. جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش صلواتی زیبا عنایت بفرمایید . برکوکب آسمان عصمت صلوات برفاطمه گوهر نبوت صلوات برمادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه دعای سلامتی امام زمان (عج) به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا به دست بسته حیدر به آن محزون غم پرور به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ، عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن . چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه. حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم. اما بعضی که مدینه نرفتن میگن کدوم خونه ؟؟ بزاربگم برات همون خونه که آقاش با غصه خلوت میکرد از غربت وبی کسی به چاه شکایت میکرد امروز توی اون خونه گلها ماتم گرفتند ستاره ها خم شدن گلدونا غم گرفتند یاس سفید خونه مهمون آسمون شد قدعلی اعلی توماتمش کمون شد توماتم یاسمون ستاره ها شکستند پروانه ها گرد یاس یک شب تا صبح نشستند نه زجه های حسین ،نه گریه های زینب سکوت رابر هم نزد تونیمه های اون شب آخ بمیرم ! یه وقت دیدن درخونه علی باز شد ،غریبانه یه تابوت رابیرون آوردند. پشت سر این تابوت اون کسی که بیشتر از همه دلهارو آتیش میزد یک خانوم ۵-۴ساله بود چادرخاکی مادر روسرش کرده بودچادر هی به پاش میپیچید وروی زمین میفتاد هی صدا میزد :مرو مادر مرو مادر غنچه ها روی شونه بوته یاس رابردند هدیه آسمون رادست زمین سپردند همه دیدید وشنیدیدکه وقتی یه بدن راتشییع میکنن میگن بلند بگین لا اله الا الله! امام زمان ببخشید منو اما اون شب تومدینه مولامون امیرالمومنین (ع)میفرمودند: آرام ،آرامتر کسی صداتون رانشنوه نکنه دشمن باخبر بشه.. ناله داری یانه؟ هر کجای مجلسی از سویدای دلت سه مرتبه بگو یا زهرا. گر نگاهی به ما کند زهرا دردها رادواکند زهرا بردل وجان ما صفا می بخشد گوشه چشمی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش هرچه خواهی عطا کند زهرا صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (س) هدیه این روضه ۱۰ گل صلوات هدیه به ساحت مقدس امام زمان (عج) ♣️😭♣️ بروزترین کانال ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @nohevarozechahardahmasomsoghandi
📖 🔊 مناجات با امام زمان عج 🔘 روضه سلام الله علیها 🔻 * کم نکن سایۀ لطفت زِ سرم آقاجان گرچه من جنس خرابم، بخرم آقاجان آنقدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر از غم و غصۀ تو بی خبرم آقاجان *تو چقدر غریبی ما یارتیم .. تو چقدر غریبی که ما خاطرخواهتیم .. امام مجتبی علیه السلام فرمودن اگه به تعدادِ انگشتانِ دست یار داشتم قیام میکردم .. به خودت قسم تو از امام حسنم غریب تری آقا .. همه اینا الکیِ پا عمل میرسه اول خودم .. من پات نیستم .. اما به خودت قسم دوست دارم ..* یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم *السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ ..* یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم اصلاً انگار فقط دردسرم آقاجان در بساط غمتان مدعی‌ام ، اما حیف غافل از ناله و اشکِ سحرم آقاجان پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان *رفیق ، رفیقی نیست که تو خوشی ها فقط باشه .. نقل کردن علامۀ امینی رحمت الله علیه که دارایِ اون سکنات و مقامات بوده ، بهش گفتن علامه این همه داری خرج میکنی ، عمرُ جوونیُ زندگیتُ همه رو تو این سفر اون سفر ، این شهر اون شهر ، این کشور اون کشور ، مدارک جمع کردی مستندات برایِ اینی که علی رو رو کرسیِ حقیقتِ خودش بنشانی ، این همه در رابطه با زهرایِ مرضیه مطلب نوشتی ، خوب اگه علامه و مرجع نمیشدی ، چی کار میکردی ؟ گفت اگه من علامه نبودمُ و مرجع نمی شدم زندگیمو تو یه توبْره میریختم میرفتم تو بیابونا ، (خُب ..) تا آخرِ عمرم گریه میکردم و لطمه میزدم برا بلایی که سرِ زهرا آوردن .. ما اصلاً چیزی نمیدونیم .. بزار روضه مُ اینجور بگم .. یه وقت من عصبانی ام میگم فلانی پاشو برو فلانیُ بزن .. یه وقتم من عصبانی ام میام سلاحِ طرفُ بر میدارم ... نوشتن حرومی این شمشیرُ گرفت ، یه جوری زد .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. نه با قلاف با آهنِ بالایِ غلاف یه جوری زد به زهرا ..* پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا *رفیق تو این دورِهمی ها ، شب نشینی ها ، دید و بازدیدا شده یه بار برا امام زمان دعا کنی ، یادش کنی ؟ .. انقده بی معرفتیم ..* غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا باز کن دربه رویم ، پشتِ درم آقاجان تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است راهی‌ام کن دم ایوانِ حرم آقاجان بعد مشهد ، سفرِ کربُبَلا می‌چسبد یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان شاعر: اباصالح .. دلم یه کربلا می خواد اباصالح .. دلم یه گنبدِ طلا می خواد اباصالح .. دلم امام رضا می خواد ____ بی نام تو زهرا گره ای وا شدنی نیست هرگز نفسی بی تو مسیحا شدنی نیست بوسیدن دستان تو معراج رسول است فرزند کسی ، ام ابیها شدنی نیست اصلاً چه نیازی به پسر داشت پیمبر نسلِ نبوی جز به تو احیا شدنی نیست تو منحصراً بانیِ این چرخِ کبودی در خلقت ما نقش تو حاشا شدني نيست _ دستار بسته ای که نبینم سرت شکست جایِ شکستگی به همه جای جایِ توست تکرارِ ضربه ها که به یک جا نمی خورد جای قلاف بر سرُ بر دستُ پای توست _ همین که درد زِچشم تو خواب میگیرد تمام جانِ مرا اضطراب میگیرد بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن دلم از این همه حالِ خراب میگیرد گشوده دخترِ تو آیه‌هایِ قرآن را نشسته رویِ سرِ خود کتاب می‌گیرد عوض شده است در این خانه کارها امشب حسین پیشِ لبت ظرفِ آب می‌گیرد خدا کند که نبینند پهلوانی را که آستین رویِ ردِ طناب می‌گیرد حاج حیدر خمسه
. شب ِ شهادت ِ بذار یه جور دیگه سلام بدیم:* السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا،  السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا،السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا *شب ِ شهادت ِ، اگه شبش نبود نمی گفتم همین الان،وای مادرم،وای مادرم....* ممنونم اگر نروی                                     می میرم اگر بروی *شب شهادت بی بی جانمون حضرت زهراست، امشب همه ی جلسه از ابتداش یا زبانحال ِ علی ِ، یا زبانحال فاطمه است.جای ِ دیگه هم نمیریم، امشب یا علی گریه می کنه زهرا حرف میزنه، یا زهرا گریه می کنه علی حرف میزنه،حالا امیرالمؤمنین داره با زهراش حرف میزنه:* @@@ *نُه سال هر کاری کرد فاطمه نگاش به علی بود، اصلاً چشم از علی بر نمی داشت، علی چشم از فاطمه بر نمی داشت، نگاه نکنید دو سه ماه آخر رو گرفت از علی* @@@ *چه جوری دلت میآد بری امشب؟ کجا می خوای بگذاری بری؟* @@@ * تا حالا این زن و شوهر اینجوری با هم حرف نزده بودند، امشب روایت میگه: بی بی به فضه گفت: فضه بچه هام رو ببر، می خوام با علی راحت حرف بزنم، فضه بچه هارو برد، مولا وارد حجره شد، دید خانمش تو بستر افتاده، علی بیا جلو، اومد بالا سر ِ زهراش، یه نگاه کرد... "بخونم زبانحالش رو، بخونم یه ذره دلت بیشتر بسوزه؟ اشک بیاد، حیف ِ شب ِ آخر"* اشک غریبی چکیده،بوی جدایی وزیده                                                                                        معلوم ِ از حال و روزت، شب ِ شهادت رسیده *منتخب عوالم، منهاج الدموع نقل میکنه:میگه اینجا بی بی به علی گفت: علی جان یه خواهش ازت دارم، علی جان با این دو دستت آروم سرم رو بغل کن،سرم رو بذار رو سینه ات می خوام باهات حرف بزنم. "قربونت برم مادر دیگه جون نداشتی خودت بلند شی" علی دیگه نا ندارم، سر رو بغل کرد،اشک داره می ریزه فاطمه* @@@  *دید حال ِ علی منقلب ِ،گفت: آقاجان،قربونت برم بذار من یه ذره باهات حرف بزنم."امشب روضه ی من روضه ی نگرانیهای یه مادر ِ دم ِ رفتن ِ، امشب می دونی مادر ما نگرون چی بود؟ هر مادری می خواد بره نگرانه،یه نگرانی برا خودش داشت، چند روز ِ پیش این نگرانی رفع شد، تا نگاهش به تابوت افتاد یه لبخند زد، خیالم راحت شد حجم بدنم رو کسی نمی بینه، دیگه نگران نیستم خدا رو شکر.دیگه نگران چی بود؟امشب به خاطر بی بی یه قدم بگذار، وسط روضه باید پند بگیری، باید درس بگیری، چه اتفاقی  می افته شب شهادت امیرالمؤمنین می فرمایند:فاطمه دیگه نگران چی هستی؟ علی جان، بچه هامو می بینم دارم اشک می ریزم،علی جان نگران گهنکارای امتم هستم،از خدا خواستم: "یَغْفِرُ لِعُصَاةِ اُمَّتی" فاطمه شب شهادت میگه:خدایا به حق اشک چشم بچه هام گنهکاران امت ِ من رو ببخش،دست ِ اونها خالی ِ. حالا من امشب قول بدم بگم مادر نگران نباش،دیگه قول میدم سمت گناه نرم، مادر نگران ِ من و تو بوده دم آخر.دیگه نگران چی بود؟روایت میگه:نگران ِ علی بود،یه نگاه کرد مولا دید بی بی به پهنای صورت داره اشک می ریزه، علی جان: "أَبْکِی لِمَا تَلْقَی بَعْدِی" علی جان نگرانم بعد از من با تو چه می کنند. تو دیگه یار نداری،طرفدار نداری.نگران بچه هاش هم بود،یه نگاه به علی کرد،صدا زد:علی جان،"أَبکنِی وَأَبک لیتَامی" علی برا من و یتیم هام گریه کن، "وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق"‌ِ. علی جان حسینم رو یادت نره* ای تشنه لب حسین حسین حسین                                                                  عشق زینب حسین حسین حسین شب شهادت، بی بی ِ ما به امیرالمؤمنین گفت: وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق‌ِ. بیا من و تو هم یه عهد ببندیم،همه دستاشون رو بدهند به هم، بیایید همه با هم یه قولی به بی بی بدهیم،دست هم رو می گیریم،یه عهد می بندیم، مادر جان، ما هم امشب عهد می بندیم حسینت رو فراموش نمی کنیم،بلند بگو: حسین...." ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا"  ماهم حسینت رو فراموش نمی کنیم، نه فقط من و تو، خود اهلبیت هم حسین رو فراموش نکردند،زهرا با روضه ی حسین جون داد،پیغمبر هم با روضه ی حسین جون داد، دم آخر ابی عبدالله رو سینه اش بود جون داد،امیرالمومنین هم شام بیست و یکم با حسین جون داد، امام حسن هم " لا یوم کیومک یا اباعبدالله" گفت.امام سجاد،امام باقر،امام کاظم،امشب ببرمت حرم ِ امام رضا،روزی ِ امشب ِ مارو امام رضا بده. آقا جان شما همه رو بردی کربلا،صدا زد:" إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ" چرا میگم امام رضا؟ می خوام امشب پاک پاک بری بیرون،چرا "فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ" فرمود: "فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ." امام رضا راه رو به من و تو نشون داده،نسخه رو امام رضا پیچیده، که گناه داری،روسیاهی،" ذُّنُوبَ الْعِظَامَ"راه پاک شدنش فقط گریه برای حسین ِ،چشم آقا،چشم،جون بخواه
. . ۶ «السَّلامُ علیکِ یَا فَاطِمَة الزَّهرا یَا بِنْتَ رَسُول الله.» از مظلومیت زهرا(سلام الله عليها) مخفی بودن قبر اوست طوریکه حتی زمان شهادتش نیز مخفی است. اما چرا باید یادگار پیغمبر زمان، مکان و محل دفنش مخفی باشد؟! در نقل آمده است امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌گوید، آمدم کنار زهرای مرضیه سلام الله علیها؛ امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم از اتاق بیرون رفتند، تعبیر اینست: «أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»[1] امیرالمؤمنین فرمودند: بچه‌ها بیرون بروید برای اینکه مادرتان زهرا می‌خواهد وصیت کند. امام علی(ع) نشست کنار زهرای مرضیه «و ضَمَّ رَأسَها علی صَدْره» زهرای مرضیه شروع کرد به وصیت کردن، اولین مطلبی که گفت این بود علی جان! از من راضی هستی یا نه؟! اشک در چشمان علی حلقه زد و فرمود: فاطمه جان! تو حتی یک بار مرا ناراحت نکردی. «فَوَ اللهِ... لَا أَغْضَبَتْنِی» به خدا قسم فاطمه یک بار ناراحتی مرا بر نیانگیخت. «لَا عَصَتْ لِی أَمْرا» در هیچ امری با من مخالفت نکرد. به امیرالمؤمنین می‌فرمود: «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک». «رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء» علی جان! زهرا فدایت گردد! هر چه تو بگویی من مطیع هستم. آری، عمل زهرا شاهد بر این گفته است زیرا جانش را در راه علی داد. اما علی جان سفارش هایی دارم، نخست اینکه مرا شب غسل بده، شب کفنم کن و شب بدنم را به خاک بسپار؟! مگذار آن دو نفر بر بدنم نماز بخوانند و در تشییع جنازه‌ام حاضر گردند. علی جان! وقتی بدنم را به خاک سپردی، زود از کنار قبرم نرو؛ «اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی» بالای سرم بنشین، برایم قرآن و دعا بخوان! لحظه نخست دفن و قرار گرفتن در قبر، لحظه‌ایست که انسان احتیاج به مونس دارد،[2] چه مونسی بالاتر از امیرالمؤمنان. ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق[3] علی جان! برای من و یتیمانم اشک بریز و گریه کن! حسینم را فراموش نکن و از یاد مبر! پیراهن خود، در غم من چاک مکن از فاطمه یادگار اگر میخواهی جز نیمۀ شب جسم مرا خاک مکن خون‌های مرا ز روی در پاک مکن علی جان! مرا غسل چو نیمه شب به پیش کودکان دهی/ مبادا سینۀ مرا به زینبم نشان دهی علی جان! مبادا بچه هایم تنها بمانند و احساس غربت کنند! یا بقیة الله! یا فاطمة الزهرا شما سفارش کردید که کسی سر بچه‌هایت داد نزند تا آنها احساس غربت نکنند و آنها تنها نمانند؛ اما نبودی کربلا تا ببینی نازدانه‌های حسینت را چگونه با تازیانه رو به روی بدن مقدس بابا می‌زدند. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.» پی نوشت(منابع) : [1]. بحارالانوار، ج43، ص 191. [2]. بحارالانوار، ج43، ص 134؛ کشف الغمه، ج1، ص 362. [3] بحارالانوار، ج79، ص 27؛ سوگنامه آل محمد، ص 29. . بروزترین کانال مداحی‌ اهلبیت ع 👇 ایتا ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @nohevarozechahardahmasomsoghandi
( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر
بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی س
نگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭‍ ( سلام الله علیها ) ( علیه السلام ) ناجوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند ... زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با لگد او را ز قبر مجتبی برداشتند ؟ خاک اینجا برتر از خاک تمام عالَم است خاک اینجا را همه بهرِ شفا برداشتند .. تا که خاک کربلا هم مادری باشد ، کمی از همین ها را برای کربلا برداشتند .. خواستند آثار جرمِ شهر مخفی ترشود از میانِ نقشه ، اسم کوچه را برداشتند ؟ آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبرِ امام شیعه پا برداشتند ... خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد .. آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیتُ الحسن هرکسی اینجا بیاید می شود .. پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجا عجب دارالشفایی می شود گنبدِ صادق ضریحِ باقر و صحنِ حسن پرچمِ سجاد ، دل دارد هوایی می شود آخرش من مطمئنم این گِره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم ، پیدا نشد ؟ راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم ، در پیش قبرِ مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی نشد کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضربِ دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ایستاد و کمی مُردد شد سرد شد دست گرم و پُر مِهرش آسمان تیره شد هوا بد شد ... بعد زهرا مرتضی ماند و غمِ زخم زبان هیچ کس ، جز دردِ پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میانِ شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد ... سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد ... هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد ... 😭😭😭😭😭😭
قسمت چهارم : حالا که دلت مدینه است ، یه سئوال کن ، بگو آی بقیع ، آی مدینه ، اون شب امیرالمومنین ، مادر رو کجا دفن کرد ؟ اون شب تنهای تنها ، بدن رو دست امیرالمومنین مونده بود ... یا زهرا ، یازهرا ... خدا چه کنه ؟ کی کمکِ امیرالمومنین میکنه ؟ شما میدونید اگه بخواهند یه خانمی را دفن کنند ، میگن دو تا از محرماش جلو بیان کمک کنند ، بدن رو توی قبر بگذارند ، اما جز امیرالمومنین ؟ فرزندان بی بی که خردسالند ، نمیتونند کمک امیرالمومنین کنند ، خدا چه کنه امیرالمومنین ؟ ای ای ی ی ، آی غریب علی ی ی ..... یه مرتبه دید دو تا دست از میان قبر بیرون آمد ، علی که همه جا یار پیغمبر (ص) بوده ، علی که توی جنگ احد مثل پروانه دور پیغمبر(ص) ، میگشت ، از هر طرف که دشمن می اومد ، می دید علی ظاهره ، علی که « لَیلَة ُ المَبیت » تو بستر مرگ جای پیغمبر(ص) خوابید ، اما شب تنهائیش هم ، پیغمبر(ص) ، علی رو تنها نمیگذاره ، یه مرتبه دید ، دو تا دست از میان قبر بیرون آمد ، اِلَیَّ اِلَیَّ اِلَیَّ ... علی گُلم رو بده ، علی جان امانتم رو بده ... آی گریه کن ها ؟ شما میدونید ، کسی که امانت داره ، وقتی میخاد امانت رو تحویل بده ، میخاد امانت رو سالم تحویل بده ... بمیرم برات یا علی ، شاید وقتی دستای پیغمبر(ص) رو دید ، خجالت کشید ... یا رسولَ الله ، امانتی که به دست علی دادی ، پهلو شکسته نبود ، صورتش نیلی نبود ، بازوش وَرم نداشت ... یا الله ، یا الله ... یارسولَ الله (ص) ، فکر نکنی علی امانت دار خوبی نبوده ، یارسولَ الله (ص) ، وقتی فاطمه رو میزدند ، دستای علی رو بسته بودند ، ای ی ی ی ... میزد مرا مُغیره و یک تن به او نگفت زن را ، کسی مقابل شوهر نمی زند مدینه کنار امیرالمومنین ، زهرای مرضیه رو میزدند ... کربلا ، کربلا ... جلو چشم زین العابدین ... عمه ها و خواهرانش رو با تازیانه ... حسییین ... 10/3/99 ( سلام الله علیها )
شب شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها ___ ‍ ‍ شب گذشت ازنیمه ای دل مرحم دلهاکجاست شمع میپرسد زپروانه گل نرگس کجاست درعزای مادرت یاابن الحسن اقاجانم درعزای مادرت یاابن الحسن خودهم بیا تانگویند این جماعت بانی مجلس کجاست اقاجان تانه زمانیه جاخ گوزموز قالاجاخ یولدا اقاتشریف گتردون قربان اولام قدملروا سال گذارون یثربه مادر یادونان چیخماسین آقاجان انتقام آلان  گون ماجرای در یادونان چخماسین آقاجان اللرون قربانیم محسن یادونان چخماسین یازهراااامابوگیجه کلیبسوز مولا علینن قولونان یاپشاسوز علی ع اگرمدینه دا بیرکس اولمادی زهرانی گویدون بقیع نین توپراخلارینا اوزودولاندیردون ای مدینه اهلی بیر خانم ورمیشم الدن که دیردی ملکوته بیرتوکن ورمزدیم مین بیله  جاه وجبروته عالم سجده لری  قربان او تک الی قنوته سسله ده یازهرا الله بوناله لروزیترسن اوزهرانن گیزدن قبرنه هربیرگوشه اده یاپشارسوزعلینن اتگینن اما عشقنن گلبسیز علینن قاپسناامام حسن تسلیته  امابوگجه علینن اونده نه عالمدی حسن اقلیری حسین اقلیری مولا بویورر صبراله بالا صبراله بالا گیدرم منزله محرابو خالی گورمم باخرام زینب وکلثوم عزالی گورم زهراجان اخ ایله قلبیم یانیر تاایله حالی گورم سوزاهینه شرر جانه وران یوخدی داخی اخی زینبن ساچ لارینا شانه وران یوخدی داخی 2یازهرا بوگیجه شب شام غریبان محصل یدی نفر همدم اولوب مولایه گتی لر فاطمه انی دفن اولونان معوایه مرتضی گوردی گدیر الده اولان سرمایه نقدرسعی ایلدی مالک اولا صبراونه اوریی گلمدی زهرانی قویا قبراونه زهرادارونداریم سن زهراامیدمسن زهراعلینن گوزون نوری سن زهرا اوجادان سس له یازهرا یازهرا بوروضه نن عرضم تمام اولاانشااله بوگین مجلسیمز امام زمان  گلجک چون بیلیرم اوودن چخاندا بونیتن گلبسن گیدرم امام زمان ننه سنه لای لای چالم گیدرم دیم اقااوزون شاهد اول اقااوزون عنایت ایله علی آپاردی  ظلم ثانی ده اورکده  یاره فاطمه 2 ندورکه علتی گدور گجه مزار فاطمه حسن دیرننه دایان 2 حسین دیر ننه دایان 2 زینب گوردی ننه جنازه اسن اپارلار الله هراگیدرگجه جاغی  منم اوقهرمان ننه ام باباآپارمیون اونی بابایارالیدی جوان ننه ام لای لای جوان اولان ننه لای لای گیجه قبره گدن ننه اوجادننن لای لای ننه ام لای لای  یازهرا تمام دنیادن گدن ننه لرن ده یاد اولسونار   یازهرا یازهرا حضرت زهرا سلام الله علیه  در الرقیه علیه السلام
س...... ...... ناحله الجسم یعنی ! نحیف و دلشکسته میری . جوونی اما مادر پیری . بهونه ی سفر میگیری .......😭 امشب شب یتیمی ماست من آروم آروم میخونم توهم آروم آروم زیر لب بگو وای مادرم وای مادرم ......... باکیه العین یعنی .بارون غصه ها میباره چشای مادر ما تاره .دیگه علی شده بیچاره .......😭 مردم مدینه هی گفتید به زهرا یاشب گریه کن یاروز گریه کن از امشب دیگه راحت شدید دیگه صدای زهرای مرضیه نمیااااد دیگه صدای مادر نمیاد .........😭 منهدت الرکن یعنی، توون برات نمونده بانو کی قلبتو سوزونده بانو، کی بالتو شکونده بانو معصبه الراس یعنی .بستی سری رو که پر درده . رنگ رخ تو مادر زرده .تو کوچه کی جسارت کرده .....😭 قربونت برم مادر روزای آخر همش از بابام علی رو میگرفتی مگه چه اتفاقی افتاد مادر تو کوچه های مدینه ....... جوری لگد خوردی که .نمیتونی بلند شی از جات..... آخ مادرم همش دست به دیوار میگرفتی😭 مادر مادر مادر ......... جوری لگد خوردی که.نمیتونی بلند شی از جات . جای غلافِ رو بازوهات. داری میری کنار بابات......😭 مادر داری زینبت رو تنها میگذاری مادر شرمنده ام مادر توکوچه‌های مدینه دیدم دارن میزنن تورو مادر مادر مادر نتونستم کاری کنم مادر مادر مادر ....... هیچکسی ای وای من .نگفت تو کوچه به اون کافر . نزن زنو جلوی شوهر . بمیره زینبت ای مادر ...😭 وااای مادرم واااای مادرم 2 بمیرم برات مادر 😭...... من ایستاده بودم .دیدم که مادرم را .دشمن گهی به کوچه .گهی به خانه میزد .....😭 الهی بشکنه اون دستی که به تو سیلی زد ... الهی بشکند دست مغیره که بین کوچها بی مادرم کرد ...... الا لعنت الله علی القوم الضالمین @rozeh_daftari1
علیها سلام شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨ ‍ ‍ شب گذشت ازنیمه ای دل مرحم دلهاکجاست شمع میپرسد زپروانه گل نرگس کجاست درعزای مادرت یاابن الحسن اقاجانم درعزای مادرت یاابن الحسن خودهم بیا تانگویند این جماعت بانی مجلس کجاست اقاجان تانه زمانیه جاخ گوزموز قالاجاخ یولدا اقاتشریف گتردون قربان اولام قدملروا سال گذارون یثربه مادر یادونان چیخماسین آقاجان انتقام آلان  گون ماجرای در یادونان چخماسین آقاجان اللرون قربانیم محسن یادونان چخماسین یازهراااامابوگیجه کلیبسوز مولا علینن قولونان یاپشاسوز علی ع اگرمدینه دا بیرکس اولمادی زهرانی گویدون بقیع نین توپراخلارینا اوزودولاندیردون ای مدینه اهلی بیر خانم ورمیشم الدن که دیردی ملکوته بیرتوکن ورمزدیم مین بیله  جاه وجبروته عالم سجده لری  قربان او تک الی قنوته سسله ده یازهرا الله بوناله لروزیترسن اوزهرانن گیزدن قبرنه هربیرگوشه اده یاپشارسوزعلینن اتگینن اما عشقنن گلبسیز علینن قاپسناامام حسن تسلیته  امابوگجه علینن اونده نه عالمدی حسن اقلیری حسین اقلیری مولا بویورر صبراله بالا صبراله بالا گیدرم منزله محرابو خالی گورمم باخرام زینب وکلثوم عزالی گورم زهراجان اخ ایله قلبیم یانیر تاایله حالی گورم سوزاهینه شرر جانه وران یوخدی داخی اخی زینبن ساچ لارینا شانه وران یوخدی داخی 2یازهرا بوگیجه شب شام غریبان محصل یدی نفر همدم اولوب مولایه گتی لر فاطمه انی دفن اولونان معوایه مرتضی گوردی گدیر الده اولان سرمایه نقدرسعی ایلدی مالک اولا صبراونه اوریی گلمدی زهرانی قویا قبراونه زهرادارونداریم سن زهراامیدمسن زهراعلینن گوزون نوری سن زهرا اوجادان سس له یازهرا یازهرا بوروضه نن عرضم تمام اولاانشااله بوگین مجلسیمز امام زمان  گلجک چون بیلیرم اوودن چخاندا بونیتن گلبسن گیدرم امام زمان ننه سنه لای لای چالم گیدرم دیم اقااوزون شاهد اول اقااوزون عنایت ایله علی آپاردی  ظلم ثانی ده اورکده  یاره فاطمه 2 ندورکه علتی گدور گجه مزار فاطمه حسن دیرننه دایان 2 حسین دیر ننه دایان 2 زینب گوردی ننه جنازه اسن اپارلار الله هراگیدرگجه جاغی  منم اوقهرمان ننه ام باباآپارمیون اونی بابایارالیدی جوان ننه ام لای لای جوان اولان ننه لای لای گیجه قبره گدن ننه اوجادننن لای لای ننه ام لای لای  یازهرا تمام دنیادن گدن ننه لرن ده یاد اولسونار   یازهرا یازهرا روضه حضرت زهرا سلام الله علیه  دربیت الرقیه علیه السلام بامداحی @rozeh_daftari1
📖 باز کوچه بنی هاشم حضرت زهرا سلام الله علیها #🏴ایام_فاطمیه * فصل باریدن باران شده و حیران شده ام آخر سال رسیده است پریشان شده ام اولین نام که آمد به لبم نام تو بود از تولد به خدا مست حسن جان شده ام مادرم دست مرا داد به دستان کریم بی سبب نیست که محتاج کریمان شده ام *آی امام حسن! آخرِ سالِ،هر جا بری دارن حساب و کتاب می کنند، حساب مارو زدی یا نه؟ یه محرم داشتیم،یه فاطمیه،یه ماه رمضون،من حساب از راه دور رو قبول ندارم،من رو یه حرمی ببر،رو در رو،اون وقت هر چی تو بگی من بدهکارم،اما برا مادرت کم گریه نکردم،پا به پات برا مادرت گریه کردم،ما برا مادر خودمون خیلی گریه کنیم یه هفته، اما سه ماهه شب و روزمون شده زهرا،راستی آقا یه سئوال ازتون دارم:شنیدم مادرتون رو بد زد،این راسته؟ شنیدم بیست سالگی موهات سفید شد،این راسته؟ شنیدم هر کار کردی دستت نرسید،این راسته؟...* خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری در میان حرمت خادم و دربان شده ام خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام ✍️شاعر : حبیب باقرزاده *دست امام حسن رو گرفت گفت:بریم من حقم رو بگیرم،اومد جلو اولی، راه نداد حرف بزنه،به این دلیل، به این دلیل فدک مال ماست، دیگه کم آورد گفت:قلم بیارید،کاغذ بیارید،نوشت فدک رو تحویل زهرا بدید،مهر خلافت زد... هنوز خانوم بیرون نرفته بود، گفت:برید به دومی بگید:دادن حقش با من،گرفتنش با تو، خانوم با یه ذوقی، دیگه چیزی تا خونه نمونده بود،رسیدن کوچه، مثل اراذل و اوباش راه رو بست،پاش رو روی دیوار گذاشت... گرفتی داری میری؟ فکر کردی؟ یه زن متدین چشم تو چشم با نامحرم نمیشه... امام حسن میگه: روش رو گرفت، سمت دیوار رو نگاه کرد،برو کنار،من دختر پیغمبرم... اون حرامزاده قباله رو کشید،پاره کرد،پرت کرد،آب دهان ریخت روش..گفت:حالا برو.... مادر سادات فریاد زد: خدا شکمت رو پاره کنه....نمیدیدش،روش به دیوار بود...امام حسن میگه:یهو دستش رو برد بالا..* چنان سیلی،سریع و بی هوا آمد.... *اینجا یه دونه زد خانوم افتاد،اما یه جا رو سراغ دارم،بچه رو آورد بالا،ای کاش یه دونه میزد می افتاد،هر چی خواست این بچه رو زد،خانوم اگه افتاد زبونش نگرفت،چشماش نمیدید،اما این دختر زبونش گرفت، چشمش هم نمیدید،رو کرد سمت علقمه،عمو.....یتیم گیر آوردن....حسیــــــن.....*
. (س) (ع) والمسلمین 🎧 آقا موسی بن جعفر یه روایتی رو از پیغمبر اکرم نقل کردند ،فرمودند پیغمبر اکرم اینجوری فرمودند :"أَلا إنَّ فاطِمَة َبَیْتَها بَیْتی وَ بابها بابی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجابَ اللهِ" سالها پا منبر و روضه بزرگ شدید،نیازی به ترجمه ندارید ،ای مردم خونه ی زهرا خونه ی منه ، در خونشم در خونه ی منه ، چرا اینجوری فرمود ؟! چون تو سوره ی احزاب فرمود : "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ " اگه خونه ی زهرا ،خونه ی پیغمبره، ما یه سوال داریم چرا بدون اجازه ی صاحب خانه وارد شدن.....؟ بعد راوی میگه موسی ابن جعفر به اینجا که رسید، "فبکی ابوالحسن بکاء الطویلا" شروع کرد گریه کردن ، مدت مدیدی گریه کرد ، بعد دیدن وسط گریه ها سه مرتبه میگه : "هتک والله حجابک" "هتک والله حجابک" "هتک والله حجابک" یعنی حرمت مادر ما رو نگه نداشتن ، شب معراج که پیغمبر به معراج رفتند ، وقتی نوبت رسید به مصائب اهل بیت ، مصائب حضرت زهرا رو اینجوری بیان کردن: "و اما ابنتک ؛ فتظلم و تحرم و یؤخذ حقّها" به دخترت ظلم میشه ، حقش رو میبرن ، اونو از ارثش محروم میکنن؛ "و یدخل علیها حریمها بغیر إذن" بدون اجازه وارد خونش میشن ، "ثم یمسها حوانن و ظل" یعنی وقتی وارد خونه میشن ، فاطمه مانع میشه ،اجازه نمیده اینا وارد شن ، چه میکنن؟! "تَموت مِن ذلِک الضَّرب تُضرَبُ و هیَ حامِلٌ ..." الله اکبر ، از همون شب معراج به پیغمبر اکرم خبر دادن ، دخترت وقتی بارداره ، کتکش میزنن ، این ضربه کاری می کنه که دخترت با همین ضربه  از دنیا میره ، الله اکبر.... آخ بمیرم ، شب جمعه ست "همه ی روضه ها باید به کربلا منتهی بشه ، فاطمه رم مهمان کنیم ، یاری کن فاطمه رو با گریه ی بر ابی عبدالله... ابوبصیر رسید خدمت امام صادق علیه السلام حضرت فرمود : "اما تحب أن تکون ممن یسعد امی فاطمه" آیا دوست نداری مادرم زهرا رو یاری کنی ؟!! آماده ای یا نه ، ابوبصیر میگه من گریه کردم ، با خودم تعجب ، که من زمان مادر شما نبودم چه جوری میتونم مادرتو یاری کنم ، فرمود ابابصیر از روز عاشورا تا قیامت مادرم بر حسینش گریه میکنه ، میخوای فاطمه رو یاری کنی ؟ گریه ی من و تو یاری فاطمه ست ...السلام علیک یا اباعبدالله .....شب زیارتی ارباب بی کفنه،آماده ای بریم کربلا یا نه....؟! مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم آی حسین...... مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم چقدر نام تو غوغاست اباعبدالله ... *دیگه چی...جمله ی آخر و التماس دعا* مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله.... *سر چی دعوا میکردن؟ اخنس می گفت عمامش برا منه ، بجدل می گفت انگشتر و انگشتش مال منه، خولی می گفت سر بریدش مال منه.....آی حسین. 👇👇👇
(س) روز آخر شانه زد بر گیسوان دخترش *می دونم دلت دیگه اینجا نیست،همه دل ها رو ببریم پشت در خونه ی حضرت صدیقه ی طاهره،چه خبرِ توی این خونه این شب ها؟حال بی بی دوعالم فاطمه رو نوشتن این روزها اینطوری بوده،" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْس، نَاحِلَةَ الْجِسْم، بَاكِيَةَ الْعَيْن" شما اگر گریه کنید هیچ کسی به شما اعتراض نمی کنه،اما این شب ها می اومدن درِ خونه ی امیرالمؤمنین می گفتند:علی! به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب...* روز آخرشانه زد بر گیسوان دخترش شست با دست لباس کودکانِ دیگرش تا نماند کودکی آنجا گرسنه بعد از او در تنورِ خانه نان می پخت دل خاکسترش کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد دستِ آخر ماند کارِ همیشه برترش جامه ی روشن به تن کرد و سوی محراب رفت تا بماند یادگار از او نماز آخرش *جامه ی روشن بر تن می کرد فاطمه، اما این لباس بر تنِ فاطمه ساعتی نمی ماند،آخه از جای سینه ی آزرده خونِ تازه می آمد* در اتاقی رفت و اندکی آرام ماند تا شود کم کم محقق مژده ی پیغمبرش خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید از او بر سر و روی خودش زد زآنچه آمد بر سرش *داره صدا میزنه بی بی رو،یه مرتبه دید در باز شد...* کودکان وارد شدند و صحنه را شاهد شدند هر یکی رفت تا آسمان فریادِ مادر مادرش *جوانها! راه عاقبت به خیری رو اربابتون ابی عبدالله به شما نشان داده،تا در باز شد،بچه ها اومدن خودشون رو روی بدن انداختن،امام حسن صورت روی سینه ی مادر گذاشت،اما دیدن ابی عبدالله راهش رو کج کرد،اومد پایین پایِ مادر،صورت کف پای مادر گذاشت،صدا زد:مادر! من حسینم،با من حرف بزن...* آن یکی صورت نهاده بر کف پایش چرا دیگری بر سینه ی مادر چرا باشد سرش *اسما صدا زد: آقازاده ها! زود بروید باباتون رو خبر کنید بیاد...* مرتضی در مسجد از این ماجرا شد با خبر باورش سخت است،باور کن نمی شد باورش آنکه با هشتاد زخمش در اُحد بر پای بود آنکه زانویش نشد خم وقتِ فتحِ خیبرش *آی گریه کن ها! تا حسنین دویدن گفتند: بابا! مادرمون از دستمون رفت،یه وقت دیدن...* زانویش لرزید و افتاد و دگر از هوش رفت چیست این داغی که گشته اینچنین ویرانگرش *همه دشمنا توی مدینه منتظر بودن یه روز زنوهای علی بلرزه،اینجا روایت نوشت:بارها تو این مسیرِ کمِ مسجد تا خونه، بارها علی امیرالمؤمنین رو زمین افتاد... گریه کن ها! این یه سردار بود همه منتظر بودن خم شدنِ زانوانش رو ببینند،یه سردار هم من سراغ دارم،کربلا،تا اومد کنار بدنِ اباالفضل،یه وقت دیدن خم شد، دست به کمر گرفت،صدا زد: "الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری"... مدینه امیرالمؤمنین نوشتن "فبُكی بُكاءً عالیا" بلند بلند گریه می کرد،ابی عبدالله هم کنار بدن اباالفضل نوشتن "فبكی بُكاءً عالیا"...تا صدای گریه ی حسین بلند شد،یه مرتبه همه هلهله کردن،همه کف زدن..حسین..* (س) ع 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
4_6010240662652323959.mp3
1.33M
سلام الله علیها 🏴🏴🏴 ای نور قلب عاشقم شمع این خانه توئی زهرا زهرا مرو مرو لطف کاشانه توئی گفت فاطمه.. آسمون سراغ نداره علی به کسی التماس کرده باشه ولی دارم التماست میکنم.. منو تنها نذار .. ای نور قلب عاشقم شمع این خانه توئی زهرا زهرا مرو مرو لطف کاشانه توئی بگم بچه سیدا.. ای مرغ پرشکسته ٔ افتاده کنج قفس رفقا ، مادر مارو تنها گیر آوردن چهل نفر هرکس از راه می‌رسید با هرچی دستش بود صاحب ناله ها. بیشتر از این اذیتت نکنم یا نه بخونم دیگه ما که حالا بعد از هزار و چهارصد سال رسیدیم یه چیزی داریم می شنویم اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن عَلَی الله گفتم ای مرغ پرشکسته ٔ افتاده کنج قفس از فرط غصه فاطمه درسینه مانده نفس شاه کلید شعر اینجاست ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی زهرا مرو مرو حال این روزای علی همینه دیگه هِی راه میره دوربستر میگرده ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی زهرا مرو مرو عجب فرمایشی فرمودند.. خوده علی اومد محسن رو برداشت! (یا الله) 2 ای نخل بریده ثمر ای مادر کشته پسر زهرامرو مرو هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها صلوات @rozeh_daftari1
Fadaeian_Haftegi_14030719_03.mp3
16M
(س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد حسن ناله میزد:« بابا! مادر افتاد» تو افتاده بودی، درم روی بازوت دیدم هرکی رد شد، لگد زد به پهلوت هیشکی نبود بگه این گل که پرپره این زن که می‌زنید، همسر حیدره ... چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟ چرا با فضه‌ات گفتی اما با من‌ نمیگویی؟ تو آن شب خواب بودی، آمدم بازوی تو دیدم مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم در آن ساعت که در میسوخت میدانی کجا بودم؟ تو افتادی ز پا ،من هم به زیر دست‌وپا بودم پشت در همچین که هول داد؛ بین در و دیوار، صداش بلند شد:« پسرم! پسرم! پسرم...» «نامردمان از حرمت کوثر گذشتن در روی زهرا بود و از آن در گذشتن» من ایستاده بودم ، دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه ، گاهی به خانه می زد گردیده بود قنفذ ، همدست با مغیره او با غلاف شمشیر ، این تازیانه می زد با چشم خویش دیدم ، مظلومی پدر را از ناله ای که مادر ، در آستانه می زد مردم به خواب بودند ، مادرزهوش می رفت بابا به صورتش آب ، ز اشک شبانه می زد هنوزم یه گوشه، کارم گریه میشه از اون روز که رفتی، برای همیشه علی موند و خونه‌ش، علی موند و زینب سر جانمازت، به جای تو هرشب همینجا نمازِ، شبت رو می‌بستی نماز نشسته، قنوت یه دستی واسه چند قدم راه، میفتادی چند بار یه دستت به پهلو، یه دستت به دیوار هنوزم توو خونه، به در خیره میشم توو رویام می‌بینم، که ایستادی پیشم همین خوبه واسه‌م، توو بستر که نیستی میتونی بشینی، میتونی بایستیفاطمیه_۱۴۰۳ شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
Fadaeian_Haftegi_14030719_03.mp3
16M
(س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد حسن ناله میزد:« بابا! مادر افتاد» تو افتاده بودی، درم روی بازوت دیدم هرکی رد شد، لگد زد به پهلوت هیشکی نبود بگه این گل که پرپره این زن که می‌زنید، همسر حیدره ... چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟ چرا با فضه‌ات گفتی اما با من‌ نمیگویی؟ تو آن شب خواب بودی، آمدم بازوی تو دیدم مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم در آن ساعت که در میسوخت میدانی کجا بودم؟ تو افتادی ز پا ،من هم به زیر دست‌وپا بودم پشت در همچین که هول داد؛ بین در و دیوار، صداش بلند شد:« پسرم! پسرم! پسرم...» «نامردمان از حرمت کوثر گذشتن در روی زهرا بود و از آن در گذشتن» من ایستاده بودم ، دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه ، گاهی به خانه می زد گردیده بود قنفذ ، همدست با مغیره او با غلاف شمشیر ، این تازیانه می زد با چشم خویش دیدم ، مظلومی پدر را از ناله ای که مادر ، در آستانه می زد مردم به خواب بودند ، مادرزهوش می رفت بابا به صورتش آب ، ز اشک شبانه می زد هنوزم یه گوشه، کارم گریه میشه از اون روز که رفتی، برای همیشه علی موند و خونه‌ش، علی موند و زینب سر جانمازت، به جای تو هرشب همینجا نمازِ، شبت رو می‌بستی نماز نشسته، قنوت یه دستی واسه چند قدم راه، میفتادی چند بار یه دستت به پهلو، یه دستت به دیوار هنوزم توو خونه، به در خیره میشم توو رویام می‌بینم، که ایستادی پیشم همین خوبه واسه‌م، توو بستر که نیستی میتونی بشینی، میتونی بایستیفاطمیه_۱۴۰۳ شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها