امتیازات حضرت خدیجه.pdf
996.7K
📜فیش منبر 📩 منبر کامل
#حضرت_خدیجه سلام الله علیها
#امتیازات_حضرت_خدیجه_کبری
♦️ فیش منبر وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها💠
#ماه_رمضان
✍️دهم ماه مبارک رمضان
⇦• روضه جانسوز ویژۀ شهادت اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی •✾•
*امشب میخوایم بریم درِ خونۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها،مادرِ بزرگِ همۀ ما گریه کن هایِ حسین*
دلم میخواست امشب اشک، چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاکِ عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب گذر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنسِ خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقیناً قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی اُم المومنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگِ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
*همه این خانمُ تنها گذاشتن و رفتن .. دیگه هیچ کسی احوالِ این خانمُ تو این شهر نمی پرسید .. اما همچین که به فاطمه سلام الله علیها باردار شد پیغمبر میومد میدید خدیجه خوشحالِ .. داره حرف میزنه ، چی شده خانم ؟عرضه میداشت آقاجان بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه .. منو دل داری میده .. میگه مادر جان اگه همه تنهات گذاشتن خودم انیسُ و مونستم .. اجاره میدید همین جا یه گریزی بزنم ؟ اینجا به مادرش دلداری میداد مادر خوشخال میشد یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه .. دخترم چی شده ؟عرضه داشت باباجان بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه .. پیغمبر فرمود خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی .. عرضه داشت آخه بابا جان پسرم دلداری به من نمیده .. هی داره صدا میزنه انا الغریب .. انا العطشان ..
به جنت
جز اینکه خواجۀ لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایۀ دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه، باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهایِ خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
*اسما میگه دیدم داره گریه میکنه عرضه داشتم خدیجه جان ، خانم جان مگه پیغمبر به شما نفرمودند که جاتون تو بهشت ؟! پس چرا گریه میکنید؟ فرمود اسما گریه م برا خودم نیست ، این لحظه هایِ آخر دارم برا دخترم گریه می کنم .. دارم برا اون لحظه ای گریه میکنم که شبِ عروسیش هیج کسی نیست بهش سر بزنه بغلش کنه .. میخوام عرضه بدارم بی بی جان نگرانِ چی بودی، چی شد .. اسما عرضه داشت خانم جان من از طرفِ شما براش مادری میکنم ..
چرا ای باغبان از آتش گلشن نمی گویی
چرا با فضه ات گفتی ولی با نمی گویی*
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
شاعر: #محمد_بیابانی
اینجا قولی که پیغمبر به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛ وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت..
(یاد چی افتادی؟!)
یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره...
از امانت داریام شرمندهام دخترعمو
همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان..
همهی اینایی که برات گفتم کفن داشتن...
پنج تا کفن فرستادن.
پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچکس بیکفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته
میدونی چی...؟
کفنی داشت زِخاک و کفنی داشت زِخون
تا نگویند شه کرببلا بی کفن است
استخوانی اگر از سینه او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است
___
شکر خدا که عبد خدای خدیجه ایم
ما بنده ایم و زیر لوای خدیجه ایم
ما عاقبت به خیرِ دعای خدیجه ایم
سینه کبودهای عزای خدیجه ایم
دنیـــا اگــر چــه مثــل پیمبر نداشته
قطعـــاً نبی مثــال تو همسر نداشته
دادی تمام ثروت خود را به راه دین
دیـــن خــدا شبیــه تو یاور نداشته
همان که درک مقامش مقام می آرد
و جبرئیــل برایـــش سلام می آرد
همان سرشت زلال و مطهری که خدا
ز نسل پاک و شریفش امام می آرد
روضه جانسوز ویژۀ شهادت اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*امشب میخوایم بریم درِ خونۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها،مادرِ بزرگِ همۀ ما گریه کن هایِ حسین*
دلم میخواست امشب اشک، چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاکِ عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب گذر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنسِ خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقیناً قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی اُم المومنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگِ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
*همه این خانمُ تنها گذاشتن و رفتن .. دیگه هیچ کسی احوالِ این خانمُ تو این شهر نمی پرسید .. اما همچین که به فاطمه سلام الله علیها باردار شد پیغمبر میومد میدید خدیجه خوشحالِ .. داره حرف میزنه ، چی شده خانم ؟عرضه میداشت آقاجان بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه .. منو دل داری میده .. میگه مادر جان اگه همه تنهات گذاشتن خودم انیسُ و مونستم .. اجاره میدید همین جا یه گریزی بزنم ؟ اینجا به مادرش دلداری میداد مادر خوشخال میشد یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه .. دخترم چی شده ؟عرضه داشت باباجان بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه .. پیغمبر فرمود خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی .. عرضه داشت آخه بابا جان پسرم دلداری به من نمیده .. هی داره صدا میزنه انا الغریب .. انا العطشان ..
به جنت
جز اینکه خواجۀ لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایۀ دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه، باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهایِ خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
*اسما میگه دیدم داره گریه میکنه عرضه داشتم خدیجه جان ، خانم جان مگه پیغمبر به شما نفرمودند که جاتون تو بهشت ؟! پس چرا گریه میکنید؟ فرمود اسما گریه م برا خودم نیست ، این لحظه هایِ آخر دارم برا دخترم گریه می کنم .. دارم برا اون لحظه ای گریه میکنم که شبِ عروسیش هیج کسی نیست بهش سر بزنه بغلش کنه .. میخوام عرضه بدارم بی بی جان نگرانِ چی بودی، چی شد .. اسما عرضه داشت خانم جان من از طرفِ شما براش مادری میکنم ..
چرا ای باغبان از آتش گلشن نمی گویی
چرا با فضه ات گفتی ولی با نمی گویی*
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
شاعر: #محمد_بیابانی
اینجا قولی که پیغمبر به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛ وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت..
(یاد چی افتادی؟!)
یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره...
از امانت داریام شرمندهام دخترعمو
همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان..
همهی اینایی که برات گفتم کفن داشتن...
پنج تا کفن فرستادن.
پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچکس بیکفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته
میدونی چی...؟
کفنی داشت زِخاک و کفنی داشت زِخون
تا نگویند شه کرببلا بی کفن است
استخوانی اگر از سینه او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است
___
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#ماه_مبارک_رمضان
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع (مطالب عالی)
ایتا
لینک👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
babolharam Narimani.mp3
7.09M
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع (مطالب عالی)
ایتا
لینک👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع (مطالب عالی)
ایتا
لینک👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
هدایت شده از اشعار،نوحه وروضه امام علی ع وشبهای قدر
مجلس کامل شبهای قدربارگذاری میشود
اشعار، نوحه،روضه امام علی ع
ایتا لینگ کانال👇
http://eitaa.com/joinchat/2526150666C378cfcdd19
هدایت شده از اشعار مناجات باخداواهلبیت(رمضان المبارک)
مناجات باخدا،اهلبیت ع و
صوتسی جز قرآن
رمضان المبارک
ایتا
لینک👇
http://eitaa.com/joinchat/1039400970Cf063df4f1c
🎼نظم را نام تو لبریز از ..
|⇦• مدح و توسل ویژۀ شهادت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نظم را نام تو لبریز از فصاحت می کند
شعر زیر سایه ات کسب سعادت می کند
از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین
بر درت پیک خدا عرض ارادت می کند
مادر صدیقه و صدیقه امت تویی
طاهری و دین زِ تو کسب طهارت می کند
در هجوم وحشی زخم زبان ابتران
دامن پاک تو کوثر را روایت می کند
در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای
خاک راهت سرمه در چشمان جنت می کند
قافله در قافله سرمایه دادی عاقبت
کاروانِ تو محبت را تجارت می کند
چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول
در عوض سیبِ بهشتی با تو قسمت می کند
پیش تر از دیگران دین تو کامل گشته بود
تا که قلبت با غدیر نور بیعت می کند
بر سر سجادۀ اسلام تو اول زنی
که نمازی آسمانی را اقامت می کند
شمع سان لب بسته می سوزد ز داغ غربتت
قبر ویران تو را هر کس زیارت می کند
در رثایت شعر می گوید امیرالمومنین
اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت می کند
مجلس ختم تو را ای برترین امهات
با دلی محزون به پا ختم رسالت می کند
داغ تو مرگ ابوطالب شده غم روی غم
چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت می کند
رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن
حمله با آتش به سوی بیت عصمت می کند
رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در
دخترت خود را مهیای شهادت می کند
رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها
سوره فجر شما قرآن تلاوت می کند
رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش
کودکِ شش ماهه ای اتمام حجت می کند
رفتی و دیگر ندیدی خیمه هایِ تشنه را
سیلی و کعب نی و بیداد ، غارت میکند
رفتی و دیگر ندیدی دست هایِ بسته ای
با عزیزان تو صحبت از اسارت می کند
رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که
طالب حق شما بر پا قیامت می کند