لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
📖 رمان فطرس در قتلگاه
✅ #قسمت_دوم
✍ از جای خود بلند شدم و با عجله خود را به بلندترین نقطه جزیره رساندم و به آسمان خیره شدم شمیمی روح افزا به مشامم می رسید همانند نسیمی که از باغ های سیب بهشتی می وزید ستارگان آسمان پر نورتر از همیشه می درخشیدند و تعجب من هر لحظه بیشتر می شد یعنی چه اتفاقی در حال رخ دادن بود که اینگونه عالم را به خود مشغول کرده بود. ناگهان درهای آسمان گشوده شد و هزاران هزار فرشته به سوی زمین سرازیر شدند آسمان از مغرب تا مشرق پر بود از فرشتگان خدا که از نور وجودشان تمام عالم روشن شده بود با خود گفتم شاید دعاهای من مستجاب شده است و آنها برای بردن من به آسمان آمده اند اما نه این همه فرشته نمی توانستند بخاطر من آمده باشند حتما اتفاق مهمی آنها را به زمین کشانده بود آنها با سرعتی زیاد به زمین نزدیک می شدند و من آنچه را که می دیدم باور نمی کردم درست بود که قرن ها در این جزیره متروک آواره بودم اما هنوز او را می شناختم که همانند لؤلؤ و مرجان می درخشید ......
🔻 ادامه دارد......
🔰قسمت اول رمان👇
https://eitaa.com/rozehasrat/798
✍ نویسنده: حسین ولی ابرقویی
#فطرس_در_قتلگاه
🌏 #نشر_حداکثری_با_شما
👈کانال مرگ و رستاخیز
🆔 @rozehasrat
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت 2)
#قسمت_دوم
◾️عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من تلقین نمود.
همین که خواستم زبانم را تکان دهم دوباره شیاطین به تلاش افتادند اما این بار از راه تهدید وارد شدند...
💥 لحظه عجیبی بود، از یک طرف آن شخص سفید پوش با کارهای عجیبش و از طرف دیگر اصرار عمویم بر گفتن شهادتین و از سوی دیگر ارواح خبیثه که سعی در ربودن ایمان، در آخرین لحظات زندگیم داشتند. 💠زبانم سنگین و گویا لبهایم بهم دوخته شده بود. واقعاً درمانده شده بودم. دلم میخواست از این وضع رنج آور نجات مییافتم اما چگونه؟ از کدام راه؟ به وسیله چه کسی؟ ✨ در این کشاکش ناگهان از دور چند نور درخشان ظاهر شدند، با آمدن آنها مرد سفیدپوش به تعظیم ایستاد و آن چهرههای ناپاک فرار کردند، 💫 هرچند در آن لحظه آن نورهای پاک و بی نظیر را نشناختم اما بعدها فهمیدم که آنها ائمه اطهار (علیم السلام) بودند که در آن لحظه حساس به فریاد من رسیدند و از برکت وجود آنها چهرهام باز و سبک شده، لبهایم را تکان دادم و شهادتین را زمزمه کردم. 🌼 در این لحظه دستهای آن سفیدپوش از روی صورتم گذشت و من که در اوج درد و رنج بودم ناگهان تکانی خورده و آرام شدم. ✅انگار تمام دردها و رنجها برای اهالی آن دنیا جا نهاده بودم، زیرا چنان آسایش یافتم که هیچگاه مثل آن روز آزادی و آرامش نداشتم .. ✳️حال زبان و عقلم به کار افتاده بود، همه را میدیدم و گفتارشان را میشنیدم. 🔆در این لحظه نگاهم به آن مرد سفیدپوش افتاد. پرسیدم: تو کیستی؟ از من چه میخواهی؟ همه اطرافیانم را میشناسم جز تو. 🔰گفت: تا حال باید مرا شناخته باشی من ملک الموت هستم. از شنیدن نامش ترس و اضطراب وجودم را لرزاند. ⚜ خاضعانه در مقابلش ایستادم و گفتم: درود خدا بر تو فرشته الهی باد، نام تو را بارها شنیدهام با این حال در آستانه مرگ هم نتوانستم تو را بشناسم، آیا برای تمام کردن کار از من اجازه میخواهی؟ ♦️فرشته مرگ در حالی که لبخند میزد گفت: من برای جدا کردن روح از بدن، محتاج به اجازه هیچ بندهای نیستم و تو هم اگر خوب دقت کنی دار فانی را وداع گفتهای، خوب نگاه کن آن جسد توست که در میان جمع بر زمین مانده است. 🔷به پایین نگاه کردم. وحشت و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفته بود.
جسدم در میان اقوام و آشنایان بدون هیچگونه حرکتی بر زمین افتاده بود و همسر و فرزندان و بسیاری نزدیکانم، در حالیکه در اطراف جنازهام خیمه زده بودند، ناله و فریادشان به آسمان بلند بود،با خود اندیشیدم: اینان برای چه و برای که اینگونه شیون میکنند؟!
🌷 ادامه دارد..
👈 کانال مرگ و رستاخیز
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشنایی
🎙تجربه گر: آقای الهی
#قسمت_دوم
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿مردی که بر اثر حمله انتحاری داعش مرگ موقت را تجربه کرد
🎙راوی : سمانه مختار زاده
#قسمت_دوم
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
⁉️شخص محتضر در هنگام احتضار چه چیزهایی میبیند⁉️
🔺#قسمت_دوم
سومین چیزی که می بیند معصومین هستند. دهها روایت در این زمینه داریم که شخص معصومین را می بیند. اولاً به چه علتی امیرالمومنین (ع)، پیامبر اکرم و سید الشهدا را می بیند؟ به یک جهت فلسفه ی این دیدن که در روایات به آن اشاره شده این است که شخص مومنی که عاشق و دوستدار این افراد بود، وقتی چهره ی زیبای آنها را می بیند از دنیا دل می کند و راحت جان می دهد. از طرف دیگر شخصی که این افراد را قبول نداشت و در جهت عکس مسیر آنها و دشمنی و بغض آنها قدم بر می داشت می بیند، شرمندگی عجیبی بر او وارد می شود. و غمی بر غم های او افزوده می شود که من چه کسانی را که اینجا همه کاره هستند از دست داده ام. در فرازی از زیات امیرامومنین که در مفاتیح هم آمده تعبیر این است: سلام بر آن علی (ع) که نعمت خدا است بر ابرار و خوبان و نقمت خدا و نوعی عذاب برای بدان است. این نشان می دهد که فلسفه ی آمدن آنها نوعی لذت و یا نوعی عذاب است. یکی از شاگردان خوب امام صادق (ع) سوال می کند که آیا مومن در موقع قبض روح خود ناراحت است؟ آیا از مرگ کراهت دارد؟ حضرت فرمودند نه. زمانی که ملک الموت برای قبض روح می آید ابتدا ناله ای سر می دهد. ملک الموت می گوید ای ولی و دوست خدا ناله نکن. من از پدر برای تو مهربان تر هستم. چشم خود را باز کن و نگاه کن. مومن نگاه می کند و در آن حال رسول خدا و امیرالمومنین (ع)، حضرت زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و فرزندان آنها، یعنی همه ی معصومین را می بیند. به مومن گفته می شود اینها رفیقان و هم نشینان تو در بهشت هستند. مومن نگاه می کند، در همین زمان خطاب می رسد: ای کسی که باور کردی و به اهل بیت اطمینان پیدا کردی، به سمت خدا بیا در حالی که با این ولایتی که داری رضایت داری، خدا هم از تو رضایت دارد به ثواب و پاداشی که به تو می دهد، بیا داخل این بندگان من، یعنی حضرت محمد (ع) و اهل بیت او. در این حال هیچ چیز برای او محبوب تر از این نیست که روح او از بدن جدا گردد و به این بزرگواران ملحق شود. اما فقط اینکه آیا همه می بینند و اینکه همه ی اهل بیت را می بینند یا خیر؟ آنچه که قدر مطلق همه ی روایات است و از مجموع روایات بر می آید این است که همه بی استثناء، مومن و کافر پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمومنین(ع) را می بینند
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
⁉️سوال: علت ترس ما از مرگ چیست⁉️
🔺#قسمت_دوم
✅ پاسخ:
بسیاری از دلایل ترس از مرگ جهالت است. در روایتی امام جواد علیهالسلام فرمود: مانند بچه ای است که چون خاصیت دارو را نمی داند از آن فراری است. اما آن کسی که عاقل است و می فهمد که آن دارو او را از رنج خلاص می کند به استقبال آن می رود. گاهی اوقات سبب آن جهل است و گاهی نیز تعلقات شدید به دنیا است. اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید. اما اگر آن را در جای پرمویی، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده، وقتی که می کنید درد دارد. چه بسا انسان نسبت به امورات مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است. طبیعتاً دل کندن از آنها و به سمت مرگ رفتن یعنی دوری کردن از محبوب او. یک کسی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت: من از مرگ می ترسم و از آن بدم می آید. پیغمبر فرمود: آیا تو اموالی داری؟ گفت بله. پیامبر فرمود: آیا در راه خدا چیزی را برای بعد از مرگ خود داده ای؟ گفت نه. فرمود به خاطر همین می ترسی چون به جان تو وابسته شده است. یکی دیگر از علل ترس از مرگ که خیلی شیوع دارد، گناهان، ظلم ها و آلودگی هایی است که در وجود انسان است...
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat