eitaa logo
مرگ و رستاخیز
52هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
8 فایل
🍂امیرالمؤمنین علیه‌السلام:درشگفتم ازکسی که مرگ رافراموش می‌کنددرحالیکه داردمردگان رامی‌بیند! مدیریت : 👈 @mosafer_110_2 تبلیغ؛ https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝 #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
نان  به دست آور ولیکن از حلال غیر از این برتو شود رنج و ملال کار   کن ‌ تا   میتوانی   با  تلاش در   پی  رزق  حرام  آخِر  مباش این  دو  روز  زندگی  اندیشه کن ای برادر جان   قناعت  پیشه کن رزق ما در دست حق باشد بدان از   حرام   آرد  برای    تو   زیان گول شیطان رامخورغافل مباش راه   بیراهه   مرو   جاهل  مباش تا  جوانی  ساز   تقوا   ساز   کن کار  خود  با   نام  حق  آغاز  کن کن  مدام   از   لقمه  ناحق  حذر آبروی  خود  به  دست خود مبر عاقبت    روزی    گرفتارت   کند پیش مردم کوچک و خوارت کند گویمت  با  نان خشک خود بساز آخرت   را   بهر   یک   لقمه   مباز ناگهان بانگی بر آید  خواجه مرد رفت و با خودعاقبت چیزی نبرد (بیقرارا)   کن  طلب  رزق  حلال تا    نگردد   روزگارت    پر   ملال 🔸️شاعر: (پرویزبیابانی) 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
🔸به گورستان گذر ڪن تا ببینی چه خوردند وچه پوشیدند وبردند 🔸دو روزے زندگے ڪردند وآخر به هرحالے ڪه بودندجان سپردند 🔸طمع بسیار ڪردند مال دنیا ز روزے بیشتر هرگز نخوردند 🔸همانانے ڪه بودند نورچشمی تنش را در لحد محڪم فشردند 🔸اگر شاه وگدا،نادار و دارا اجل آمد نفس بگرفت ،مُردند!! 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
چه گویم که در این دوروزمان، اجل میدود پشت سر بی گمان،،،، دود پشت انسان که گیرد دمی، در آغوش خود جان هر آدمی،،، اگر پیریانوجوانی بدان، اجل تیر مرگ است و دنیا کمان،،،، رها میشود تیر مرگ از کمان، بگیرد هدف عمرهر پیروجوان،،، رها کن صفای دو روز زمان، به سوى خدا عمر خود را بران،،،، رسد مرگ و ما را بگیرد به کام، یکی وقت مرگ و یکی را به دام،،،، بیا تا نگرفته ما را به تیر، بگیریم از زندگانی ثمر،،،، بیا پاک کن زنگ عصیان زدل، که فردا نکردی زخالق خجل،،، 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
به خیالت نرسد دادن جان آسان است یا که بر مردن و این درد عظیم درمان است از همان لحظه که پا در این سرا بگذاشتی اجل آماده و در پی، بهر صید جان است این شنیدم همچو گوسفندی کَنَنْدش پوستش دادن جان بهر انسان به مثل اینسان است گرهزاران سال نوشی قند و شهد این جهان موقع دادن جان حاصل آن حرمان است هوش ای اهل خرد دل مده بر عیش جهان پشت هر عیش جهان بیخبری ،شیطان است عقل کُل یعنی محمد گفت که حب دنیا رأس عصیان و بدان نابودی خوبان است فکر فردا باش و بر بند توشه از بهر سفر برتری روز قیامت داشتن ایمان است لحظه ایی گوش بده درّ گوهر بار علی که بفرمود جهان بر مؤمنین زندان است ای خوش آنکس که رها شد ز سجن با دل خوش دم رفتن دست پر باشد و لب خندان است ترک عصیان کن و سرکش مشو در بندگی ات سبب ذلت و بد بختی تو از آن است دوستی و عشق به همنوع گر نداری دلت لایق دوزخی و جایگهت در آن است هرچه کاشتی حاصلش آن است گندم یا که جو عمل بد ای (صفا )حاصل آن نیران است 🔸️شاعر:   🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
ای دل عاقل بگو دربند به دنیائی چرا ؟ اینچنین بر زرق وبرق محو تماشائی چرا؟ صد هزاران گل شود پر پر در این محنت سرا مست و مغروری و تو غرق تمنّائی چرا؟ عمر تو چون برف کوه شد زرّه زرّه آب وتو عمر بگذشت و هنوز سرگرم دنیائی چرا؟ غنچه گل شد ،گل شکفت وشد خزان بیخبر از محشر و از روز فردائی چرا؟ میروی جایی نیاید کاری از دست کسی نیستی در فکر مرگ و قبر و تنهائی چرا؟ میبرد گرگ اجل هر روز زین گلّه بگو مست از باد غرور فکر تن آسائی چرا؟ عمر کوتاه و خزان درپی تو دربند هوی مرگ در پی تو بگو در فکر حاشائی چرا؟ هر دمی از عمر ما در نزد حق دارد حساب بی خیال از پرسشِ قبر و هم عقبائی چرا؟ همسفر باتو نگردد مال وفرزند ومقام بر سر پست ومقام برگو تو شیدائی چرا؟ این همه یابن الحسن گویی چه کردی بهر او مدعی غافل تواز فرزند زهرائی چرا؟ ای (صفا) خود توبگو آید اگر مولای تو با چنین اعمال صف دشمن به مولایی چرا؟ 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
هر که خود را از تغافل بندهٔ زر میکند در حقیقت دشمنی با آل حیدر میکند گفت و پیغمبر که حب این جهان رأس گناه است وایِ برآن کس برایش خود چو نوکر میکند ریشهٔ کلّ گناهان حبّ این دهرِ دنی است روز محشر خالقت این کار چو کیفر میکند گفت و مولایت علی صدق سخن را پیشه ساز هر که حق گوید یقین کار باذر میکند آنقدر رحم خداوند هست بیش از انتظار گر به دقت بنگری بهتر زمادر میکند یک نمونه بین که طفلی چون کنند از شیر جدا در دندان در دهن بهرش چو گوهر میکند هر که با کارش شود اسباب قتل دیگری در حقیقت کاری چون شمر بد اختر میکند هرکه نان بُرّد در این دنیا زخلق ناتوان خود بخود از بهر خود آتش میسّر میکند آبرو چون دُرّ نایابی بود بهر بشر مرحبا بر آن کسی حفظ همچو گوهر میکند میدهد جنت خداوند جهان بر آن کسی از دل وجان خدمت و یاری به مادر میکند گفت مولا اینچنین بر این اجوزه بی وفا غرّی غیْرُک از علی تفسیر این شرّ میکند زین جهت گوید( صفا )هر دم چنین بر دیگران ترک دنیاکن که حق رهرو حیدر میکند 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
جهان در گردش است و عمر ماهم رو به پایان است بخواهی یا نخواهی بر بشر اینگونه داستان است بلی دنیا چو بوم است و بشر نقاش این هستی کشد نقشی زاعمالش بد و خوب درکش آسان است یکی عمری به میخانه به سر برده همیشه مست یکی هم در پی روشنگری چون ماه تابان است یکی در فکر تاراج است ندارد شرم از این کار یکی هم فکر بیدار کردن خیل ضعیفان است یکی دائم به مسجد سر به سجاده نهد از عشق یکی هم دزد دین و مذهب خلق مثل شیطان است یکی خون برادر ریزد از نفس فزون خواهش یکی مثل ابوفاضل به یاری از شهیدان است یکی گوید خدایی نیست زند بانگ خدایی را یکی هم مثل موسی رهنمای خلق به یزدان است یکی هم آبروی دیگران ریزد زخود خواهی همی در فکر آزار واذیت های خوبان است یکی مردانگی را وجه احسن میکند اجرا یکی هتّاک وبی پروا چو شیطان جلد انسان است خداوندا بکن یاری که باشم بندهٔ پاکت تمام دغدغه این است بشر دائم به نسیان است قسم خورده که گیرد از کفم ایمان من شیطان مرا دریاب که ایمانم نشان تیر خسران است گهی انسان زروی جهل شود چون بلعم باعور زدست نفس اماره اسیر جرم و عصیان است به هرجا زر کند جلوه رود اکثر زکف ایمان چنان قارون شود انسان که لعن حق بر ایشان است بیا تا مرگ چنگالش نینداخته به حلقومت بکن توبه خداوندت محبّ بر پشیمان است (صفا) هردم کند اقرار که باشد جرم او بسیار ولی داند خدا بر بنده گان همواره رحمان است 🔸️شاعر: _جناتیان_قادیکلایی بلعم باعور یکی از عابدان عصر موسی ع بود ولی بواسطه دل دادگی به زنش مجبور شد موسی را نفرین کند که در خسران و بی دینی از دار دنیا رفت داستان کاملش در قصص قران آمده است 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
مبادا پول شود ،دینت برادر شود اموال ، آئینت برادر درون خود کنی از معصیت تار تمام جلوه ماشینت برادر تو در افکار دنیایی ندانی اجل باشد کمینت ای برادر بسازی کاخ و گر افلاک کشد سر شود بستر زمینت ای برادر خیالت هست که پنهان در گناهی نباشند درکمینت ای برادر ملک دائم بود اندر نظاره یسار و از یمینت ای برادر چه خواهی کرد و فردا در دل گور کسی نیست هم نشینت ای برادر نه کاخ و نه زاموال و نه قدرت نگردد هم قرینت ای برادر چه داری تو زاعمال چونکه باشد رفیق بهترینت ای برادر بیا تا وقت باقیست گیر توشه زعمرِ واپسینت ای برادر بود حب علی وآل احمد امید آخرینت ای برادر بکن کاری( صفا )خود بهر فردا نگردد کس غمینت ای برادر 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
چرا دست از گناهان بر نداری؟ قیامت را مگر باور نداری؟ خدا را شرم از موی سفید است تو شرم از خالق داور نداری؟ گرفتی دامن بیگانگان را مگر قرآن و پیغمبر نداری؟ ز عمر رفته با خود حاصلی را به غیر از حرص سیم و زر نداری تو، اوجت از ملایک بوده برتر چه رخ داده که بال و پر نداری؟ به فرقت تاج کرّمنا نهادند چرا آن تاج را بر سر نداری؟ بهشت آغوش خود را باز کرده که پا سوی جهنّم بر نداری خدا در تو دمیده روح خود را چرا آن روح در پیکر نداری؟ مده از دست دامان علی را که مولایی به جز حیدر نداری تمام عمر، "میثم" با علی باش که مولا از علی بهتر نداری 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
امان از مردن و آن دادن جان از آن وقتی اجل گیرد گریبان ندارد بهر او فرقی از اینکه فقیری یا که باشی مثل شاهان به یک لحظه رباید جان زجسمت خبر دارت کند آیات قرآن هزار سال گر بنوشی شهد دنیا نیرزد لحظه مردن عزیزان در ان دم چون ترا قبله نمایند عزیزانت کنارت چشم گریان نفس افتد شماره تن به لرزه ندارد سودی آن دم آه و افغان اگرچه طرز مردن فرق دارد یکی در بستر و وان یک ز سرطان یکی سالها تن بیمار بمیرد یکی جان میدهد ناگاه چه آسان ولی درسی که زین دنیا گرفتم اجل آید ندارد درد و درمان نگو عمری نکردم وقت باقیست چه بسیار برده ازما زین گلستان سلیمان با شکوهش جان سپارد جلودار اجل نیست درب و دربان اگر مغرور گشتی در زمانه برو یکدم گذاری کن گورستان (صفا ) هرکس برایش هست و تقدیر چو وقتش شد رسد مانند داستان 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
دنیا به زرق و برقش با کس وفا ندارد دوستش نگیرد عاقل زیرا بقا ندارد هر کس شود اسیرش چون مرغ در قفس شد بهر پریدنِ مرغ ، قفس که جا ندارد دنیا کلاس درس و محصلش من و تو هشدار که آزمونش جای خطا ندارد بی درد و رنج به عالم عاشق شدن محال است عشق حقیقی راهی جز کبریا ندارد هرکس به نوعی گردد بند علایق خویش این بند ز خود تو بگسل بر تو وفا ندارد مشکن دلی به عالم از ظلم و جور حذر کن خوف از خدای بنما چوبش صدا ندارد صد سال اگر به نعمت عیش جهان نمایی آخر اسیر مرگی چون و چرا ندارد بر خوان کلام ایزد کلّ علیها فان را گرگ احل چو آید شاه و گدا ندارد خواهی اگر ببینی بی مهری جهان را بشنو تو از دل قبر گویند حیا ندارد زیباترین بخشش مخفی ترین آن است مقبول شود به خالق آنکس ریا ندارد دو روز زندگانی یاری به بیکسان کن روزی رسد به دادت کس آشنا ندارد هر کس به دار عالم دلش به چیزی قرص است صفا کسی به غیر از آل عبا ندارد 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
همچو تندبادی عزیزان عمر ما در گذر است هرکه آمد به جهان سوی فنا در سفر است بخدا آب بقا هم نشود مانع مرگ بشر هر ثانیه ازٔ عمر خودش در خطر است بی وفائی جهان بین گذری کن به مزار چه بسا مادری که بهر پسر نوحه گر است دل مده عالم بی مهر و وفا را تو بشر گرچه در ظاهر خود دلبر وهم عشوه گر است قصر خود را بروی سست زمین کردی بنا پیِ این کاخ تو لرزان چه سست در نظر است آن زمانی که اجل گیرد گریبان ترا ناله وآه وفغان بهر اجل بی اثر است چه بخواهی چه نخواهی تو بناچار روی منزل واقعی ات دان که جهان دگر است هست و محشور به جزا هرکه به اعمال خودش پس در آن صحنه گریزان ، پسر از پدر است هرکه پرونده اش از بار گنه سنگین است در هراس است ولی گریهٔ او بی اثر است آنکه بی شرم وحیا باشد ومنکر به معاد نالهٔ رب الرجعونی زلبانش به در است در جواب سخنش حق کند اینگونه خطاب کلّا ای مجرمِ خائن جای تو در سقر است ای خوشا آنکه سبک بار می کند عزم سفر اینچنین فرد عجب زیرک و هم با بصر است خوش بحال تو (صفا) که قلم از خیر زدی هر که بیراهه رود بهر خودش دردسر است 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است آنچه از عمرِ سبک‌رفتار می‌ماند به جا نیست غیر از رشتهٔ طول اَمَل چون عنکبوت آنچه از ما بر در و دیوار می‌ماند به جا کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گل‌چین ز گلشن خار می‌ماند به جا رنگ و بوی عاریت پا در رکاب رحلت است خار خاری در دل از گلزار می‌ماند به جا جسم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیست پیش این سیلاب کِی دیوار می‌ماند به جا؟ غافل است آن‌ کز حیات رفته می‌جوید اثر نقش پا کِی زان سبک‌رفتار می‌ماند به جا؟ هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقت آن کس خوش، کز او آثار می‌ماند به جا زنگِ افسوسی به دستِ خواجه هنگام رحیل از شمار درهم و دینار می‌ماند به جا نیست از کردارِ ما بی‌حاصلان را بهره‌ای چون قلم از ما همین گفتار می‌ماند به جا ظالمان را مهلت از مظلوم، چرخ افزون دهد بیشتر از مور اینجا مار می‌ماند به جا سینهٔ ناصاف درِ میخانه نتوان یافتن نیست هر جا صیقلی، زنگار می‌ماند به جا می‌کِشد حرف از لبِ ساغر میِ پُر زور عشق در دل عاشق کجا اسرار می‌ماند به جا؟ عیشِ شیرین را بوَد در چاشنی صد چشمِ شور برگ، صائب! بیشتر از بار می‌ماند به جا 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
🥀 🍀 عمر آدمی چقدر زود گذره گر چه آدم غافل و بی خبره از قدیم گفتند که مرگ یادت نره از رگ گردن به ما نزدیکتره شاه باشی یا که گدای دوره گرد نمیتونی با اجل کنی نبرد عاقبت روزی شکارت میکنه میون تابوت سوارت میکنه حیفه که دو روزعمر هدر بره رایگان سرمایه از کف در بره خیلی زشته فکر فردا نکنیم فکر قبر و روز عقبا نکنیم هی میگن قیامتی وجود داره کار خیر اون روز برا تو سود داره بی مروت نگو که خرافاته روز محشر صحنهٔ مکافاته اگر کار خیر کنی جزا داره کار بد عقوبت و سزا داره این جهان مزرعه واسه محشره تخم خوب بکاری خیلی بهتره ماه رمضان ماه فیض و رحمته ماه بخشش و وفور نعمته کوششی کنیم که تا کامل بشیم مبادا ز فیض اون غافل بشیم ماه رمضان به خدا دلبریه عبد حق میشه کسی حیدریه شیعهٔ حیدر جفا نمیکنه کار ناجور و خطا نمیکنه شیعه با اصول دینش آشناست تمومه کاراش فقط واسه خداست حیدری شدی دیگه ریا مکن بین مردم فتنه ایی به پا مکن روزه داری دیگه معصیت نکن دغل و دزدی و کار بد مکن زیر میزی ،رشوه و نزول نخور با خدا باش و ز شیطان گول نخور (صفا) دل را خانهٔ خدا نما ساده تر بگم یه کم حیا نما 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
آنچه غیر از یار دیدم، صورت بیگانه بود و آنچه جز وصفش شنیدم، سربه سر افسانه بود سوختم مانند شمع و آب گشتم در سکوت در سکوت و سوختن استاد من پروانه بود در حرم رفتم که از صاحب حرم جویم نشان دیدم آنجا هر چه دیدم، روی صاحبخانه بود لحظه ای را چشم سر بستم، سراپا جان شدم یافتم کز جان به من نزدیک تر جانانه بود خواستم تا گیرم از دلبر، دل دیوانه ای خود ندانستم که از اوّل، دلم دیوانه بود بشکند پایم که دائم شانه خالی کرده ام من که عمری دست دلدارم، به روی شانه بود دعوی فرزانگی جز ادّعایی بیش نیست هر که از عشق علی دیوانه شد، فرزانه بود یار، خود در خانه دل بود و غافل بود دل این کبوتر روز و شب، در دام صد بیگانه بود گندم خال لب دلدار را دیدیم و باز پای در دام هوس ها، دل اسیر دانه بود باب جنّت از ازل بر روی “میثم” باز شد پس چرا جغد دلش مأنوس با ویرانه بود؟ 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
دلا شخصیت انسان ز ایمان میشود پیدا همانگونه که حرف حق ز برهان میشود پیدا ز رنج باغبان باشد هزاران گل دهد غنچه بلی از زحمت بسیار گلستان میشود پیدا ز شیر پاک مادر گر کند رشدو نمو انسان یقینا یک موحد مثل سلمان میشود پیدا خدا فرموده در قران مع العسرِ یُسرا را پس از سختی روز راحت به دوران میشود پیدا نمیدانی ، بدان شیطان شب و روز در کنار ماست رُباید از تو ایمانت فراوان میشود پیدا در این ماه خدا رمضان که مهمان خداوندی ز ترک معصیت بهرِ تو درمان میشود پیدا مبادا بشکنی ای دوست ز غفلت جام پیمان را چنین فرصت کجا بهرِ تو آسان میشود پیدا عزیزان روزه داری که فقط امساک کردن نیست از این رو معنی اش از پاکی جان میشود پیدا منزّه گر شود انسان دعایش با اثر گردد خدا خواهد ز ابر تیره باران میشود پیدا کسی از موقع مرگش نباشد. با خبر زین رو بلی پیمانه پر شد قابض جان میشود پیدا مشو مغرور به مال و ثروت پست و مقام خویش برای امتهانت سیل و طوفان میشود پیدا بخواهی یا نخواهی خوابگهت شهر خموشان است بد و خوب بشر در پای میزان میشود پیدا هزاران شاعر دلسوز دهند پندت (صفا) در دهر پس از آغاز روزی خط پایان میشود پیدا 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
رفیقان دار فانی منزل و مأوا نمیگردد مروت را مجو از آن در او پیدا نمیگردد ز دست چرخ بازیگر هزارإن تن فغان دارند مشو مجنون به پای او برت لیلا نمیگردد مخور حرص از برای دهر مسوزان عمر با قیمت که این عفریته با آرایشش زیبا نمیگردد ز حُسن و پاکی یوسف مرا این حرف باور شد که شهره کس ز زیبائی در این دنیا نمیگردد چو آید کاروان مرگ کسی را عذرِ تأخیر نیست اگر تقدیر تُست امروز یقین فردا نمیگردد برو بار سفر بر بند به فکر مرگ و رفتن باش که یک زرّه ز خیر و شرّ به حشر حاشا نمیگردد چراغ ره فروزان کن اگر در فکر فردائی که یار و یاورت فرزند در آن غوغا نمیگردد اگر صاحب مقام گشتی ز بخت پر فروغ خود مکن کبر و غروز کز آن کسی والا نمیگردد در این بازار آشفته مسوزان قلب مظلومی که از آه دل مظلوم کسی رها نمیگردد شنو بانگ جرس آید رفیقان ترا بردند گدا و پادشاه ایمن در این سودا نمیگردد اگر رفتی به قبرستان ببین آثار غربت را که در زیر لحد رفتی دگر در وا نمیگردد (صفا) این عالم فانی یقین دار مکافات است که روزی بر سرت آید جز این معنا نمیگردد 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
مبادا پول شود ،دینت برادر مبادا پول شود ،دینت برادر شود اموال ، آئینت برادر درون خود کنی از معصیت تار تمام جلوه ماشینت برادر تو در افکار دنیایی ندانی اجل باشد کمینت ای برادر بسازی کاخ و گر افلاک کشد سر شود بستر زمینت ای برادر خیالت هست که پنهان در گناهی نباشند درکمینت ای برادر ملک دائم بود اندر نظاره یسار و از یمینت ای برادر چه خواهی کرد و فردا در دل گور کسی نیست هم نشینت ای برادر نه کاخ و نه زاموال و نه قدرت نگردد هم قرینت ای برادر چه داری تو زاعمال چونکه باشد رفیق بهترینت ای برادر بیا تا وقت باقیست گیر توشه زعمرِ واپسینت ای برادر بود حب علی وآل احمد امید آخرینت ای برادر بکن کاری( صفا )خود بهر فردا نگردد کس غمینت ای برادر 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
چه شد ما را که از هم دور گشتیم به دنبال زر و هم زور گشتیم چه شد ما را ز همدیگر بریدیم چو جاهل پردهٔ حرمت دریدیم دگر آن همت شور و وفا نیست به هنگام نیاز کس آشنا نیست چه شد ما را که تن دادیم به ذلت دهنها بسته شد پاشیده وحدت چرا کس در پی ترک از خطا نیست جهان پردرد میبینم دوا نیست برادر با برادر گشت در گیر رفاقت مُرد رفیق شد از رفیق سیر دگر بر هیچ گروهی اعتماد نیست دگر مرحم بر این درد زیاد نیست دگر ترس از قیامت رفته از دل که گویا نیست ما ر اترک منزل چرا یک تن دگر بوذر نگردد چه شد که حرف حق باور نگردد گرفتم اینکه چند روز کدخدایی چه سازی آینکه محشر بینوایی نمی ارزد بر این عیشی که فانیست بر آن دوزخ برایت جاودانیست بیا ای ظالم پست کج اندیش جفا منما به خلق تو اینقدر بیش کمی از این جنایت ها حذر کن حیا بنما بیا فکر دگر کن چو فردا نامه ات پیشت گشایند که مال و زر به امدادت نیایند (صفا) کس را رها از این سفر نیست که این ره دور هست و بی خطر نیست 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
ز همت هر خرابه عاقبت آباد میگردد ز رأفت هر دل افسرده ایی هم شاد میگردد خدا فرموده هر نیکی بود ده تا جزای آن بکن خیر که دری سوی بهشت ایجاد میگردد بنازم آن که از زندان نفس خویش رها گردد به راستی او ز سجن نفس خود آزاد میگردد اگر یک مشگلی از مردم بیچاره وا سازی به تو در مشکلات از سوی حق. امداد میگردد بلی هر کس نگردد حاتم. طائی در این عالم ز صدها عاشق اندر دهر یکی. فرهاد میگردد یکی بوجهل شود هر دم کند آزار پیغمبر یکی دلدادهٔ حیدر چنان مقداد میگردد نگردد عالم فانی. برای هیچ کسی جاوید از این رو ای بسا داماد به دل ناشاد میگردد پی احقاق. حق خود در این عالم چون شیر باش نفس از سینه چون گردد رها فریاد میگردد بدنیا هر که دل بندد شود عبد مقام و زر نگردد یار حیدر یاور بیداد میگردد خٍرَد گر یار انسان شد یکی گردد مثال حر طمع کار شخصی چو شمر شریر جلاد میگردد برادر شخص مؤمن ، ز کردار میشود معلوم که گاهی عابد و زاهد یکی شیاد میگردد بشر روزی به حکم حق در این عالم میمیرد شکار پیک حق و صید آن صیاد میگردد تذکر منفعت دارد (صفا ) برگو تو پندت را که با گوش دادن پندت کمی ارشاد میگردد 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
باآنکه می دانیم دنیا فانی است باقی و دائم خالق ربّانی است با آنکه می دانیم مردن درپی است خردوکلان را باوری ایمانی است با آنکه می دانیم بد بودن بداست خوبی نمودن سیره ی رحمانی است اما نمی دانم چرا بد میکنیم راه عروج خویش را سد می کنیم باآنکه می دانیم باید خوب بود تا نزد خلاق جهان محبوب بود با آنکه می دانیم عبدوبنده ایم پس بایدعبدوبنده ای مطلوب بود با آنکه می دانیم بایددر جهان پیوسته ازترس خدا مرعوب بود اما چرا مغرور می گردیم ما ازبِرّ ونیکی دور می گردیم ما هربنده ای اندر پی رزق حلال بایدنمایدکوششی بااعتدال این جدووجهدش هست نوعی ازجهاد گرمعتدل باشد نمیگرددزوال اسلام تبیین کرده حد ومرز را جزآنچه را دین گفت وزراست و،وبال اما چرا دنیا شده آمال ما برگو برادر، چیست استدلال ما دنیاست مانند پلی بهر عبور مسکن نسازدروی پل شخص فکور ایام کوتاهی که دردنیا بود اندیشه میورزد پی روز نشور فکرسرای جاودان را می کند تا درسرای جاودان یابد حضور آنجا نبایدداشت فقروکاستی این کارممکن نیست جزباراستی باراستی یعنی صراط المستقیم یکرنگ بودن با خداوند کریم باراستی یعنی زبان ودل یکی یعنی که عبدی هست سرتا پاسلیم باراستی یعنی که همواره شکور داندکه ناشکری بودجرمی عظیم غیرازرضای حق ندارددرنظر تاوارهاند خویشتن راازخطر پس ای برادر،جان من هشیارباش تا چندغفلت لحظه ای بیدارباش چون ناگهانی میرسد پیک اجل تولااقل بهر خودت غمخوارباش فکری برای خانه قبرت نما باتوبه ازاین پس خدارایارباش یارخدا باشی خداهم یار توست دربرزخ ومحشر خدا غمخوارتوست محسن زاده 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
دنیا پیامش اینه کس خیر از او نبینه گرگ اجل همیشه برای تو کمینه ای وای از این زمونه / نمونی جاودونه باید شوید بیدار از فتنه های این دار میبره هردم ازما آی آدما خبر دار ای وای از این زمونه / نمونی جاودونه مکن تو ظلم و عصیان بیدار باش مسلمان هر کاری کردی دنیا فردا شود نمایان ای وای از این زمونه / نمونی جاودونه مشکن دلِ عزیزان وفا نما به پیمان برا دو روز دنیا مکن تو چشمی گریان ای وای از این زمونه / نمونی جاودونه از هیچ کس مبر نان بترس ز خشم یزدان آه دل ضعیفان نداره هیچ و درمان ای وای از این زمونه / نمونی جاودونه اگر وزیر وشاهی به زیر دست نگاهی دروقت دادن جان تو هم مثه گداهی ای وای از این زمونه / نمونی جاودونه کسی در این زمونه نمونده جاودونه (صفا ) بگو خلایق بمونید عاشقونه ای وای از این زمونه / نمونی جاودونه 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
دنیای پر زجور با سبک دشتی بیا جانا که دنیا پر زجور است سر آخر جای تو در مهد گور است بخواهی و یا نخواهی میروی گور مسافر میشوی با جبر و با زور فغان و ناله کی دارد خریدار به چنگال اجل گردی گرفتار توان یاری ات را کس ندارد بجز ایمان فریاد رس ندارد ز مال و ثروتت ناید بکارت بماند از برای روزگارت جواب مال باتوست در دل گور خورد وارث دل شاد و دهد سور بیا از من شنو فکر جزا کن بیا و خود سریها را رها کن زمان زندگی که بر نگردد بکن کاری که چشمت تر نگردد اگر که عاقلی منما تو عصیان بیا با عقل خود بر بند تو پیمان از این پس در پی دنیا نباشی بترسی و تو بی پروا نباشی بگیر دستی که تا دست تو گیرد بترس از خشم حق هست تو گیرد از آن موقع بترس از خشم یزدان به طوفانی کند کاخ تو ویران بیا با خلق عالم کن مدارا به هر کاری ببین اول خدا را ببین فرعون و نمرود در کجایند به فردای قیامت در نوایند (صفا ) فکری تو از بهر جزا کن تو هم از بهر خود هر دم دعا کن 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
چرا رحم و مروّت گشته کم رنگ چرا قلب بشر شد همچنان سنگ چه شد احساس هم دردی نداریم نشان از غیرت و مردی نداریم نرنج از من ندارم قصد تحقیر ز حرف حق مشو هرگز تو دلگیر چه شد از آدمیت دور گشتیم ز گمراهی بواقع کور گشتیم برادر از برادر دور گشته پدر مادر دگر محجور گشته نشانی از عدالت بین ما نیست کسی را ترسی از روز جزا نیست نمیپرسیم که رو سوی کجائیم شدیم خود خواه و درگیر ریائیم جوانمردی کجا رفت کو رفاقت دروغ ابزار کار است کو صداقت پی دیناری دین را دادیم از دست بگو تاکی چنین در غفلت و مست مسلمانی ما جز حرف بیش نیست ز آدابش به جز دستار و ریش نیست برادر میکشَِد تیغ بر برادر چو قابیل دغا الله و اکبر دگر حرمت نمانده بهر پیران دگر قرآن شده محجور دوران همی خوانیم به لب آقا کجایی ولیکن مینمائیم بی وفائی همه اعمال ما دوراز وفا هست یکی یار حقیقی در کجا هست چه باید کرد ز عصیان دور گردیم ز ظلمت رو به سوی نور گردیم بیا دریاب که عمرت جاودان نیست زصیاد اجل دارد امان کیست بیا تا زنده ایی مردانه سر کن ز نامردی دراین عالم حذر کن عبادت بی عمل معنا ندارد بترس آنکه ز ظلم پروا ندارد بیا بار گنه سنگین منما تو قوت خویش ز خون رنگین منما بیا تا وقت هست ازبهر فردا ببند بار سفر را مرد دانا (صفا) آنچه بماند از من و تو فقط اعمال خوب است نام نیکو 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
دم بدم به گوش میاد دنیا نداره اعتبار یه روز میای یه روز میری نداری هیچ ره فرار خوش خط وخال این جهان خطر داره به مثل مار دل و مبند بر او ترا نیش میزنه آخر کار مگر که نشنیدی میگن دنیا محل گذره بخوای نخوای آدمیزاد باید از اینجا در بره باشی اگر خضر نبی آب بقا را بنوشی یه روز میاد توهم باید دیده زدنیا بپوشی قارون و گنج بی مثال سکندر و اون شرح حال بوقت رفتن دستشون خالی بوده از زر و مال ظلم وستم مکن به کس مبر تو آبروی کس باید یه روز جواب بدی تو دادگاه دادرس چو روز رسوائی بیاد هرکی به دادخواهی میاد علیه تو جوارحت دادنِ گواهی میاد فردای محشر هرکسی گرفتارِ به کار خود اصل و نصب ، قدرت و مال واللهِ که نداره سود دیدهٔ یعقوب نبی کور شده از داغ پسر گرفتاره به کارِ خویش نداره یوسفش نظر میاد ندا هرکسی که حقّی به دیگری داره گریبانش رو بگیره به محظر ما بیاره کاری نکن که شرمسار از عمل خودت بشی پرونده ات را وا کنند زخود خجالت بکشی طعمهٔ مار و مور قبر میشه تمام بدنت خرد میشه استخوان تو حتی میپوسه کفنت تا سیر بشه چشمون تو خاک میریزن بصورتت داشتی طمع درهمه عمر به مال و گنح و قدرتت جملهٔ آخرِ (صفا) اینه اجل در کمینه هرکه باشی هرچه باشی جای تو زیر زمینه 🔸️شاعر: 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat