eitaa logo
مرگ و رستاخیز
53.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
5 فایل
🍂امیرالمؤمنین علیه‌السلام:درشگفتم ازکسی که مرگ رافراموش می‌کنددرحالیکه داردمردگان رامی‌بیند! مدیریت : 👈 @mosafer_110_2 تبلیغ؛ https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝 #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 🔻استاد عالی 🔻بعد رحلت و دفن عزیران این کارها فوق العاده است 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
ما وقتی در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتيم، خيلی مقيد بوديم كه در جشن‌ها و ايام سرور، مجالس جشن بگيريم و ايام سوگواری را هم عزاداری كنيم. شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا اول شب نماز مغرب و عشا را خوانديم و شربتی می‌خورديم و گاهی با فكاهياتی مجلس جشن و سرور ترتيب داديم. آقايی بود به نام شيخ حيدرعلی اصفهانی كه نجف آبادی بود و معدن ذوق! او كه می‌آمد ، مجلس فكاهی به وجود می‌آمد و جلسه در درست او قرار می‌گرفت. آن سال گرما آن قدر زياد بود كه اصلا قابل تحمل نبود وقتی می‌خواستم از حجره كتاب بردارم، مثل اين بود كه وردست نانوايی ، نان را از داخل تنور برمی‌دارد ، در اقل وقت و سريع. با اين تعاريف آن جشن در اين موقع سال بود. ما شب بعد از نماز نشستيم، شربت هم درست شد. آقا شيخ حيدر علی اصفهانی آمد. مدير مدرسه‌مان مرحوم سيد اسماعيل اصفهانی هم بود. ايشان به شيخ علی گفت آقا! شب نگذرد، اگر حرفی داری بگو! ايشان يك تكه كاغذ روزنامه درآورد كه عكس يك دختر بود و زيرش نوشته بود: اجمل بنات عصرها زيباترين دختر روزگار گفت آقايان! من درباره اين عكس از شما يك سؤال می‌كنم. اگر شما را مخير كند بين اين كه با اين دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج كنيد از همان اولين لحظات ملاقات، عقد جاری شود و حتی يك لحظه هم خلاف شرع نباشد و هزار سال هم زندگی كنيد با كمال خوشرويی و بدون غصه، يا اين كه يك بار جمال علی علیه السلام را مستحبا زيارت و ملاقات كنيد، كدام را انتخاب می‌كنيد؟! سوال خيلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زيارت علی هم مستحبی! گفت آقايان! واقعيت را بگوييد. جا نماز آب نكشيد. عجله كنيد و درست جواب دهيد. كاغذ را مدير مدرسه گرفت و نگاه كرد، بعد خطاب به پسرش كه در كنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سيد محمد! من يك چيزی بگويم، به مادرت نگويی! معلوم شد نظر آقا چيست! شاگرد اول ما نمره‌اش را گرفت همه زدند زير خنده. كاغذ را به دومی دادند نگاهی به عكس كرد و گفت: آقا شيخ اتيار داری! وقتی آقا مدير مدرسه اين طور فرمودند: مگر ما قدرت دارم كه خلافش را بگوييم؟ آقا فرمودند ديگر! در هر تكه خنده‌ها راه می‌افتاد. نفر سوم گفت: آقا شيخ حيدر! اين روايت از علی معروف است كه فرمودند: «من يمت يزنی» ای حارث حمدانی هر كس بميرد، مرا ملاقات می‌كند پس ما ان‌شاءالله در موقع مرگ جمال علی را ملاقات می‌كنيم. باز هم زدند زير خنده. ذوقی بودند و واقعاً سوال مشكلی بود. يكی از آقايان گفت: شيخ حيدر! گفتی زيارت مولا مستحبی است؟ و آن هم شرعی صددرصد است؟! آقا شيخ حيدر گفت: بله. گفت: والله چه عرض كنم، با زهم خنده حضار. نفر پنجم من بودم. اين كاغذ را به دست من دادند. ديدم نمی‌خواهم عكس را نگاه كنم. لذا آن را به نفر بعدی رد كردم و گفتم: من يك لحظه ديدار علی علیه السلام را به هزاران سال زناشويی با اين زن نمی‌دهم! اين را كه گفتم، يك وقت ديدم يك حالت خيلی عجيبی دست داد. تا آن وقت چنين حالتی نديده بودم. شبيه به خواب و بيهوشی! بلند شدم و در اول شب قلب‌الاسد وارد حجره‌ام شدم. حالت غير عادی حجره رو به مشرق! يك بار به حالتی عجيب دست يافتم. يك دفعه ديدم اتاق بزرگی است و يك آقايی در صدر مجلس نشسته است. تمام علامات و قيافه‌ای كه شيعه و سنی درباره علی علیه السلام نوشته بودند، در اين مرد موجود بود. از جوانی كه در سمت راست من نشسته بود پرسيدم آين آقا كيست؟ گفت: آقا خود خود خود علی علیه السلام است، سه مرتبه تكرار كرد. من سير او را نگاه كردم يك وقت به هوش آمدم و ديدم در حجره‌ام هستم و گرما را حس نمودم. بيرون آمدم و به همان جلسه رفتم. كاغذ به دست نفر نهم يا دهم رسيده بود نمی‌دانم شايد مرحوم شمس‌آبادی بود كه خطاب به من گفت: آقا شيخ محمدتقی! شما كجا رفتيد و آمديد؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگويم. اگر می‌گفتم عيششان به هم می‌خورد. اصرار كردند و من بالاخره قضيه را گفتم و ماجرا را شرح دادم. خيلی منقلب شدند. خدا آقا سيد اسماعيل (مدير) را رحمت كند، او خطاب به آقا شيخ حيدر گفت: آقا ديگر از اين شوخی‌ها نكن، ما را بد آزمايش كردی. 🔸️نقل از خود علامه جعفری رحمه الله علیه 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
هزار حکمت آموختم که از آن، چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛ دو چیز را هرگز فراموش مکن؛ و را دو چیز را همیشه فراموش کن؛ هنگامی که به کسی کردی زمانی که از کسی دیدی هرگاه به مجلسی وارد شدی نگه دار اگر به سفره ای وارد شدی نگه دار وقتی وارد خانه ای شدی نگه دار و زمانی که برای نماز ایستادی نگه دار ‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎ 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
هدایت شده از 
🔴 ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان می‌فرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواسته‌اش را بده 👌ختمی بسیار {} از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید ۰۰۰ ♦️ختمی که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده کلیک کنید 👇 http://eitaa.com/joinchat/711917615C57c733ee60 Ⓜ️بار ها تجربه شده مشاهده کنید👆
🌸بعد از مرگ مهمان سفره خودمانیم همه ی ما می دانیم که پس از مرگ میهمان سفره ی خود هستیم و بعد از مرگ دست پخت خودمان را مقابل ما می گذارند. 🌸چیزی غیر از اعمال ما نیست. اگر خوب باشد و آن را در دنیا خوشمزه درست کرده باشیم که کار خودمان است و اگر هم تلخ باشد که باز هم کار خودمان است. 🌸گر بوته خار است خود کشته ای✨ اگر پرنیان است خود رشته ای✨ 🌸مار و مور و حیوانات دیگر عالم قبر و جهنم را از جای دیگری نمی آورند بلکه ما با اعمال خود آنها را درست کرده ایم. 🌸ظلمت های قبر ظلم های ما است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که همان ظلم هایی که می کنیم ظلمت های روز قیامت می شود. 🌸وگرنه اگر اینجا اعمال ما سالم باشد کاری با ما ندارند. دلیلی ندارد که خداوند بخواهد کسی را در فشار قرار دهد 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
♦️پند یک پدر پیر روی تخت بیمارستان درحال مرگ به فرزندش منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن (همه رهگذرند) زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند (مراقب حرفهایت باش) به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت (گذشت داشته باش) گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد خداوند وجود دارد پس حکمتش را قبول کن عمر من 80 ساله ولی مثل 8 دقیقه گذشت و داره به پایان میرسه تو این دقیقه های کم کسی را از دست خودت ناراحت نکن قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش... انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فكرش 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
🔴عاقبت وحشتناک فکر و حسرت گناه ✍️مردی در کنار درب خانه‌اش نشسته بود. بانوئی به حمام معروف «منجاب» مى‌رفت، ولى راه حمام را گم كرد و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى‌كرد چشمش به مردی افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد: حمام منجاب كجاست؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت: حمام منجاب همين جاست. آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى گناه كرد. زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است، حيله‌ای به ذهنش رسيد و گفت: من هم كمال اشتياق با تو بودن را دارم، ولى چون كثیف هستم و گرسنه، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوریم بعد در خدمتتان باشم. مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت، زن را در خانه ندید، بسیار ناراحت شد و آرزوی گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى‌خواند:... اين الطريق الى حمام منجاب؟ «چه شد آن زنى كه خسته شده بود و مى‌پرسيد راه حمام منجاب كجاست»؟ مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه «لا اله الا الله محمد رسول الله» تلقين مى‌كردند او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور را در حسرت آن زن مى‌خواند و با اين حال از دنيا رفت و عاقبت به شر شد. 📚 نقل از كتاب عالم برزخ ص 41 يا كشكول شيخ بهائى 1/232 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
💠مرده‌ای که با دعای مادر به دنیا برگشت این داستان کسی هست که در معرض مرگ قرار گرفت و با عزرائیل ملاقات کرد و حتی در حالت مکاشفه قبل از مرگ، اهل بیت (ع) را هم زیارت کرد ولی با دعای مادر دوباره به دنیا برگشت. ✍نقل از علامه طهرانی: یكی از اقوام‌ ما كه‌ از اهل‌ علم بود‌ برای من‌ نقل‌ كرددر ایامی كه‌ در سامرّاء بودم‌، به‌ مرض‌ حصبۀ سختی مبتلا شدم‌ و هرچه‌ مداوا نمودند مفید واقع‌ نشدمادرم‌ با برادرانم‌ مرا از سامرّاء به‌ كاظمین‌ برای معالجه‌ آوردند و نزدیك‌ به‌ صحن‌ یك‌ مسافرخانه‌ تهیه‌ و در آنجا به‌ معالجۀ من‌ پرداختند؛ از معالجۀ اطبّای كاظمین‌ كه‌ مأیوس‌ شدند یك‌ روز به‌ بغداد رفته‌ و یك‌ طبیب‌ را برای من‌ آوردند.همینكه‌ برای معاینه نزدیك‌ بستر من‌ آمد، احساس‌ سنگینی كردم‌ و چشم‌ خود را باز كردم‌ دیدم‌خوكی بر سر من‌ آمده‌ است‌؛بی‌اختیار آب‌ دهان‌ خود را به‌ صورتش‌ پرتاب‌ كردم‌. گفت‌: چه‌ میكنی، چه‌ میكنی؟ من‌ دكترم‌، من‌ دكترم‌! من‌ صورت‌ خود را به‌ دیوار كردم‌ و او مشغول‌ معاینه‌ شد ولی نسخه او هم مؤثّر واقع‌ نشد؛ و من‌ لحظات‌ آخر عمر خود را میگذراندم‌. تا آنكه‌ دیدم‌ حضرت‌ عزرائیل‌ با لباس‌ سفید و بسیار زیبا و خوش‌ قیافه وارد شدپس‌ از آن‌ پنج‌ تن‌‌ بترتیب‌ وارد شدند و‌ نشستند و به‌ من‌ آرامش دادند و من‌ مشغول‌ صحبت‌ كردن‌ با آنها شدم‌. در اینحال‌ دیدم‌ مادرم‌ با حال پریشان‌ رفت‌ روی بام‌ و رو كرد به‌ گنبد مطهّر امام کاظم (ع) و عرض‌ كرد:یا موسی بن‌ جعفر ! من‌ بخاطر شما بچّه‌ام‌ را اینجا آوردم‌، شما راضی هستید بچّه‌ام‌ را اینجا دفن‌ كنند و من‌ تنها برگردم‌ ؟ حاشا و كلاّ ! حاشا و كلا ّ! همینكه‌ مادرم‌ با امام کاظم (ع) مشغول‌ تكلّم‌ بود، دیدم‌ آنحضرت‌ به‌ اطاق‌ ما تشریف‌ آوردند و به‌ پیامبر (ص)‌ عرض‌ كردند: خواهش‌ میكنم‌ تقاضای مادر این‌ سید را بپذیرید ! حضرت‌ رسول‌ (ص) رو كردند به‌ عزرائیل‌ و فرمودند: برو تا زمانی كه‌ خداوند مقرّر فرماید؛خداوند بواسطۀ توسّل‌ مادرش‌ عمر او را تمدید كرده‌ است‌، ما هم‌ میرویم‌ إن‌شاءالله‌ برای موقع‌ دیگر. مادرم‌ از پلّه‌ها پائین‌ آمد و من‌ بلند شدم و نشستم‌ ولی از دست مادرم ناراحت بودم‌؛به‌ مادرم گفتم‌: چرا اینكار را كردی؟! من‌ داشتم‌ با اهل بیت (ع) میرفتم‌؛تو آمدی جلوی ما را گرفتی و نگذاشتی كه‌ ما حركت‌ كنیم‌. 📕معاد شناسی علامه طهرانی ج 1 ص 23 - 285 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
🌸آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🔘این دنیا کوچه‌ی بن‌بست است. 🚨آخرش پیشانی‌مان می‌خورد به سنگ لحد!آن‌وقت تازه پشیمان می‌شویم،می‌گوییم خدایا مارا به دنیا بازگردان...! 🚫اما خطاب می‌رسد "کلّا"...ســاکــت شـــو! ❗️پ.ن:حواسمون هست؟ به هر کجا میخواهیم میرویم 🍂به هر چیزی میخواهیم دست میزنیم به هرکسی خواستیم دروغ و تهمت و ... میگیم. و... 🍂خیلی چیزهای دیگه آیا نمی ترسیم؟ 🍂 یا اعتقاد نداریم که هر روز از دنیا دورتر میشویم و به مرگ نزدیک تر? 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
📚 یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به بینوایان انفاق کند. پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها را به فقرا داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود: سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای می داد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم. لذا در یک حدیث دیگری پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است 📙نمونه معارف اسلامی، ص ۴۱۹ 📗جامع احادیث شیعه، ج ۸ 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید: تاريخ تولد‌ - تاريخ مرگ آنها فقط با يک خط فاصله از هم جدا شده اند. همين خط فاصله كوچک نشان دهنده تمام مدتی است كه ما روی كره زمين زندگی كرده ايم. ما فقط به اندازه يک زندگی می كنيم !! و ارزش اين خط كوچک را تنها کسانی می دانند كه به ما عشق ورزيده اند. آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتی كه باقی می گذاريم نيست، بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است. بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم ديرتر عصبانی شويم بيشتر قدردانی كنيم كمتر كينه توزي كنيم بيشتر احترام بگذاريم بيشتر لبخند بزنيم و به ياد داشته باشيم كه : اين خيلی كوتاه است!!! 👤 دکتر الهی قمشه‌‌ای ‎‌‌ ‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
👈 میدونید ڪے پدرو مادر میمیرند؟ 😔 مرگ پدر و مادرها وقتے رقم میخورد ڪه فرزندانشان تنهایشان میگذراند... 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید: تاريخ تولد‌ - تاريخ مرگ آنها فقط با يک خط فاصله از هم جدا شده اند. همين خط فاصله كوچک نشان دهنده تمام مدتی است كه ما روی كره زمين زندگی كرده ايم. ما فقط به اندازه يک زندگی می كنيم !! و ارزش اين خط كوچک را تنها کسانی می دانند كه به ما عشق ورزيده اند. آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتی كه باقی می گذاريم نيست، بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است. بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم ديرتر عصبانی شويم بيشتر قدردانی كنيم كمتر كينه توزي كنيم بيشتر احترام بگذاريم بيشتر لبخند بزنيم و به ياد داشته باشيم كه : اين خيلی كوتاه است!!! 👤 دکتر الهی قمشه‌‌ای ‎‌‌ ‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
🔹آنهایی که مهلت دنیای‌شان تمام شدہ در آن سوی مرزهای مرگ منتظر فاتحه‌ای از طرف ما هستند... 🔹دریغ نکنیم از تمام اموات مخصوصا آنهایی که حق به گردن ما دارند.. 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میزی برای کار... کاری برای تخت... تختی برای خواب... خوابی برای جان... جانی برای مرگ... مرگی برای یاد... یادی برای سنگ... این بود زندگی...؟! 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردم هر روز از صبح تا شب حرف می زنن ... مردم همه چی میگن چرت و پرت میگن دری وری میگن درست میگن غلط میگن با منطق میگن بی منطق میگن احساس کنی خدا ازت راضیه و وجدان خودت راضیه دیگه چه نگرانی داری از اینکه مردم چی میگن ...؟! ✍دیل کارنِگی : « مردم به سردردشون بیشتر اهمیت میدن تا خبر مرگ من و شما » 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
به تهش فکر نکن چون‌ ممکنه برسی‌ به غصه تهِ زندگی‌ به این قشنگی می‌رسی‌ به مرگ تهِ یک روز خوب ممکنه برسی‌ به شبی‌ که برات سرشار از فکر و خیال‌ باشه... پس از حس‌ و حال ‌الانت لذت ببر ❤️ 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ... نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!  🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
‌ 🔴 داستان کوتاه پند آموز 💭شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد. 💭 روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: ✨لااله الا اللّه✨ 💭 طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد. 💭 با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود. 💭 سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است! آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟ 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
این جهانی که توبینی نشود یار، ترا نشود مونس وغمخوار و وفادار، ترا آنچنان زی که اگربارسفربر بستی باغ فردوس شودبازخریدار، ترا مهربانی کن وتقوای خوداز دست مده گر که خواهی شود الله مددکار ، ترا تاتوانی مشو ای دوست توسربارکسی تا به دوشت ننهد هیچ کسی بار ، ترا بعدازآنی که از این دار مکافات روی غیر اعمال نکو نیست کسی یار، ترا قبل رفتن توحساب عملت روشن کن تانباشدکسی ای دوست طلبکار ، ترا بد زبانی مکن و باش مسلط به زبان گرکه ای دوست بودگرمی گفتار، ترا درجهان ازمن وتو نام نکو می ماند وای اگرنیست نکونامی وکردار، ترا توشه آخرتت ساز به دل حب علی جزعلی نیست کسی یاور و غمخوار،ترا گفته هایت همه نیکو،عملت کو(طالب)؟ ترسم آخر ببرندت به سوی نار ، ترا 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
❌نصیحت پیرمرد و دختر بدحجاب در یکی از شهرها پیرمردی خدا ترس که راننده تاکسی است روزی دربستی دختری را با سر و وضع بسیار نا مناسب سوار می کند وقتی سر و وضع او را می بیند بسیار اندوهگین می شود که اگر با این وضع بمیرد سوخت آتش جهنم می شود. به همین خاطر دلش تاب نمی آورد و به او می گوید: -دخترم از خدا و آتش سوزنده او بترس. بعد آن دختر هم تلفن همراهش را بیرون می آورد و رو به پیرمرد میگوید:بیا با این گوشی به خدایت زنگ بزن و بگو که در جهنم جایی برای من نگه دارد.العیاذ بالله پیرمرد با شنیدن این سخن اشک در چشمانش حلقه می بندد و تا آخر مسیر هیچ سخنی نمیگوید. وقتی در انتهای مسیر توقف میکند بعد از چند لحظه متوجه میشود که دختر از جایش تکان نمی خورد و وقتی به عقب می نگرد میبیند آن دختر هلاک شده است لذا به سرعت اورا به بیمارستان می برد نکته بسیار جالب اینجاست ک موبایل آن دختر به همان وضعی ک به پیرمرد گفته بود در دستانش مانده و هر قدر سعی می کنند که آن را از دستش بیرون بیاورند نمی توانند و به گفته شاهدان او را با همان گوشی کفن میکنند و در گور می گذارند. حال آن دختر موبایل در دست چگونه در پیشگاه خدا حاضر میشود؟ الله اعلم. بدانید ک خدا فرصت توبه را به هر کسی نمی دهد.پس تا فرصت هست به سوی او باز گردیم .چون وقتی که مرگ فرا برسد یک لحظــــــــــــــــــه جلو عقب نمیشود 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ جالب است بدانيد که: روزمرگی به عنوان یک بیماری"‌ شناخته شده است" که به مرگ احساسات معروف است. روزمرگی چیزی‌ نیست جز تکرار روزها بدون هیچ امید. 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
87.1K
⭕️ سوال ❓آیا در بهشت حسرت هست؟ اگر جواب مثبت هست، آیا این نقص نیست؟ وبه چه چیزهای حسرت خورده میشه؟ 🔰 پاسخ بِسم اللّه الرَّحمنِ الرّحیم ✍ نه، در بهشت، حسرت نیست، حتّی غبطه هم نیست. بله در قیامت هست. قیامت یکی از نامهایش، یوم الحسرة است. اما در بهشت، هیچ کدام از اینها نیست. 🔸 جهتش هم این است که، أهل بهشت، هر کس هرجایی که هست، خیال می کند که دیگر همان[جا و همان مرتبه ای که او هست] آخرین حدّش است. از بالایی ها خبر ندارند [یعنی] در هر درجه از درجات بهشت که باشد، خیال می کند، که همین[درجه]آخرین حد[و آخرین درجۂ] بهشت است و چیزی بالاتر از آن نیست. بنابراین نه حسرت می خورند نه غبطه می خورند. 🎙 استاد محمدی شاهرودی 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
مگر به غیر از این مرگ مرگ دیگری نیز وجود دارد که در سوره غافر می فرماید شما دو مرگ و دو حیات دارید؟.mp3
680.7K
⭕️ سوال ❓مگر به غیر از این مرگ مرگ دیگری نیز وجود دارد که در سوره غافر می فرماید شما دو مرگ و دو حیات دارید؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
🌷 (ره) : ☘️ پیش از آنکه منزل را عوض کنید ، آرزوهای مرده ها را عملی کنید. 👌 آنان می کنند که حتی برای یک لحظه به دنیا برگردند ، و عملی مورد رضایت خدا انجام دهند. 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat