بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت
دختر چهل منزل میان هر گذر رفت
@hosenih
مادر میان آتش در معجرش سوخت
دختر به زور آستین معجر به سر رفت
مادر میان چهل نفر افتاد اما
دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت
مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد
دختر به کاخ شام با درد کمر رفت
مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت
دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت
@hosenih
مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد
دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_کوفه
#محمدجواد_پرچمی
▶️
مقابل تو نشستم هلال نيمه من
به حال من نظرى ، نظرة الرحيمه ی من
ز بى قرارى خواهر ، سه روز ميگذرد
از آن دو بوسه آخر سه روز ميگذرد
@hosenih
دلم شكست تو را روى نيزه ها ديدم
سه روز ميگذرد كه تو را نبوسيدم
زمانه بر دل زينب چقدر تنگ گرفت
محل بوسه من را چگونه سنگ گرفت ؟
همان دو آيه كه خواندى دل مرا خوش كرد
ولى به روى دهان تو سنگ جا خوش كرد
@hosenih
تو از بلندى نيزه كجا نيفتادى ؟!؟!
به روى دامن زينب چرا نيفتادى
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
می باره بارون روی سر مجنون توی خیابون رویایی
میلرزه پاهاش بارونیه چشماش میگه خدایی تو آقایی
من مانوسم با حرمت آقا حرم تو والله برام بهشته
انگار دستی اومده و از غیب روی دلم اینجور برات نوشته
کربلا کربلا کربلا اللهم ارزقنا
میدونم آخر میرسه یه روزه کنار تو آروم بگیرم
با چشمای تر یا که توی هیئت یا وسط روضه بمیرم
یادم میاد که مادرم هرشب منو میاوردش میون هیئت
یادم میاد مادر من با اشک می گفت تو رو کشتن تو اوج غربت
کوچیک بودم که مادرم حرز تو گردنم می گرد
وقتی محرم میومد لباس سیاه تنم می کرد
بزرگترای من منو به مجلس تو برده ان
هوامو داشته باش آقا منو به تو سپرده ان
می باره بارون روی سر مجنون توی خیابون رویایی
میلرزه پاهاش بارونیه چشماش میگه خدایی تو آقایی
من مانوسم با حرمت آقا حرم تو والله برام بهشته
انگار دستی اومده و از غیب روی دلم اینجور برات نوشته
آنچه از من خواستی با کاروان آوردهام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام
از در و دیوار عالم فتنه میبارید و من
بیپناهان را بدین دارالامان آوردهام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدینجا با فغان آوردهام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آوردهام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آوردهام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آوردهام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشهای از درد دل را بر زبان آورده ام
***محمد علی مجاهدی (پروانه)***
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حمیدرضا_محسنات
▶️
یادت می آید زیر پرچم گریه کردیم
هرجا حسین گفتند ، در دم گریه کردیم
تا کربلا رفتیم و با هم روضه خواندیم
تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم
@hosenih
این که روایت گفته زائر عرشیانند
یعنی کنار نوح و آدم گریه کردیم
در زیر بارانی که نم نم بود ، ما هم
از اصغرش خواندیم و نم نم گریه کردیم
چندین سه ساله در میان راه دیدیم
بر روضه ای که شد مجسّم گریه کردیم
خسته شدیم و با قد خم راه رفتیم
یک لحظه بعدش بر قد خم گریه کردیم
گفتند تا کی گریه بر آقای مظلوم ؟
گفتیم که اللهُ اَعلم ... گریه کردیم
تنها نه بر کرب و بلا و هر مقامش
بر عکسهای کربلا هم گریه کردیم
@hosenih
این اشک ها آبیست بر دوزخ ، به والله
فردا پشیمانیم اگر کم گریه کردیم
ماه صفر تازه به باقی می رسد ، چون
سی روز بر هفتِ محرم گریه کردیم …
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
سفیر از سفر برگشته ام من
در بیابان غمت سرگشته ام من
پیکرم در تب، ناله ام بر لب
زینبم زینب ، سر جدا حسینم
جای جای پیکرم دارد نشانه
هم ز کعب نیزه و هم تازیانه
گشته از سیلی، صورتم نیلی
گشته از سیلی، سر جدا حسینم
عضو عضوم شعله گیرد از غم تو
دست نامحرم به دست محرم تو
بسته با تحقیر، با دم شمشیر
حلقه از زنجیر، سر جدا حسینم
گر رقیه دخترت با ما نباشد
لحظه ای بی یاد او، دل ها نباشد
بر دلم چو لاله، داغ آن غزاله
دختر سه ساله، سر جدا حسینم
آن شب یلدا که عاشورا شد از او
برگ مأموریتم امضا شد از او
او که تنها رفت، از کف ما رفت
نزد زهرا رفت، سر جدا حسینم
با سرت کرد آزمایش، دشمن او را
او سرت بر سینه بگرفت و من او را
شد در آن بحران، با دلی سوزان
بر سرت قربان، سر جدا حسینم
گر که در ویرانه چندی خانه کردم
کاخ ظلم دشمنت ویرانه کردم
آه جانسوزم، خطبه روزم
کرده پیروزم، سر جدا حسینم
پشت سر: مرقد مولا، روبرو: جاده و صحرا
بدرقه با خود حيدر پيش رو، حضرت زهرا
اينجا هر كي هرچي داره نذر حسين كرده
هرستوني كه رد ميشيم سيل جوونمرده
(يا حسين لبيكَ يا حسين لبيكَ يا حسين يابن الزهرا )
اومديم پاي پياده روز و شب، توو دل جاده
اومديم مولا ببينه شيعه مشتاقِ جهاده
تا دم آخر مي مونيم پاي همين مكتب
مرده باشه مگه شيعه، تنها بشه زينب
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#حسن_لطفی
▶️
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
@hosenih
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
@hosenih
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#مهدی_مقیمی
▶️
ای کربلا سلام
پرچم به شانه ام
من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام
خسته نمی شوم
این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام
در پای هر عمود
رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام
ای کربلا سلام
@hosenih
نزدیکِ اربعین
غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه
لطف امام رضا
شد شاملم که آرزوی من محققه
زائر روایته
که با فرشته های خدا می شه بدرقه
ای کربلا سلام
در سینه ام حسین
صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم
در طولِ این مسیر
با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم
در پای هر عمود
اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم
ای کربلا سلام
می گن تو این مسیر
بر پای زائرای شما بوسه می زنن
می گن به التماس
زوارتو برای پذیرایی می برن
جون می کنن فدا
در پای زائرِ حرمِ شاه بی کفن
ای کربلا سلام
@hosenih
هر کس پیاده رفت
یک آبِله به یاد سه ساله نشونَشه
دیدم جوونی رو
کُلِّ مسیر ، مادر پیرش رو شونَشه
تا می گی یا حسین
بی اختیار قطرهء اشکی رو گونَشه
ای کربلا سلام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
زهرا نگام کرد
حالا ببین که زایر تو این چنین شدم
مولا جدام کرد
وقتی میان روضه ز اهل یقین شدم
آقا صدام کرد
پای پیاده مشتری اربعین شدم
|⇦•خواهرت زینب آمده از شام ..
#روضه و توسل ویژۀ ایام اربعین و بازگشت خاندان آل الله به شهر مقدس کربلا به نفس حاج محمود کریمی•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
پسر فاطمه سلام سلام
خواهرت زینب آمده از شام
من که بی تو سفر نمیکردم
بی تو یک لحظه سر نمیکردم
مانده زخم فِراغ بر جگرم
سر پاک تو گشت همسفرم
بود بهر تَسلیِ دل من
سرِ تو سایه بانِ محمل من
لشگر اشکِ من سپاه تو بود
نفسم شعله هایِ آه تو بود
صوت قرآن تو دلم را بُرد
چشم هایِ تو محملم را بُرد
چتر من سایۀ سر تو
مونسم بود اشکِ دختر تو
ای سرت بر سنان تماشایی
ای لبت خشک و دیده دریایی
تا کنی اشک چشم ما را پاک
دست بیرون بیار از دل خاک
غم ایام را بپرس از من
قصۀ شام را بپرس از من ..
کوه اندوه ریخت بر سر ما
شام شد کربلایِ دیگر ما
صوت قرآن کجا؟.. شراب کجا؟!..
دستِ زینب کجا؟.. طناب کجا!؟..
یا اَخا شامیان بدند ، بدند
دختران تو را زدند ، زدند
من که خود بوده ام شریک غمت
من که بودم مدافعت حرمت
حامی نازدانه ها بودم
سپر تازیانه ها بودم
هر چه تو زخم دیدی از دشمن
جای کعبه نی است بر تن من
به تو و باغ لاله ات سوگند
به سفیر سه ساله ات سوگند
به لبت کز عطش ترک خورده
به تن کودک کتک خورده
به همه زخم هایِ سلسله ام
به قنوت نماز نافِله ام
به سِرشک دو دیده ات سوگند
به گلوی بریده ات سوگند
نه فقط زینب است خواهر تو
تو امامی و من پیمبر تو
*داداش اگه نامحرم نبود .. بدنمُ نشان میدادم .. میدیدی تازیانه ها با خواهرت چه کردن .. بدنم از بدنِ مادرمون کبودتر شده .. اما داداش اینا درد نداشت بالاترین دردمُ بزار برات بگم : ..*
تو رو میون قتل گاه ، غریب گیر آوردنت
رقیتُ تو کوچه ها ، یتیم گیر آوردنش
از جای تازیونه ها ، نشونه بود روی تنش
بچه ها هم میزدنش ، یتیم گیر آوردنش
حسین ....
چه خبره الان کربلا ... امسال مارو نبردی آقا .... اصلا امروز روضه خوان نداریم .. فقط همینُ بگم : همه از بالا شترها خودشونُ به زمین انداختن ... ای حسین ...
رأس تو که رو به رویِ خواهر بوده
خورشیدِ امید چند دختر بوده
با دیدنِ حنجر تو میشد فهمید
خنجر که سرت بُریده لب پَر بوده ..
#اربعین
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net